تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۰۲:۱۶
کد مطلب : ۴۶۸۰۰۲
«منصور حقیقتپور» عنوان کرد:
«دست خالی» نواصولگرایان در برابر پایداریها
۰
کبنا ؛پیش از هرچیز باید اصولگرایان را پیروز نهایی دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی بدانیم. چون در شرایطی که رقیب سنتی آنها یعنی اصلاحطلبان شانسی برای حضور اکثریتی ندارند آنها را باید فیلا یکهتاز بهارستان بدانیم.
تجربه مجلس یازدهم نشان داد که اگر رقیب در صحنه نباشد، فتح مجلس کار دشواری نخواهد بود و هر لیستی که اعلام شود در نتیجه به پیروزی خواهد رسید، این موفقیت را باید مدیون اتحاد اصولگرایان در سال ۹۸ بدانیم. اتحادی که حالا نشانی از آن در این اردوگاه به چشم نمیخورد و حتی بسیاری بر این باورند که تنها در شرایط خاص سیاسی میتوانیم شاهد ائتلاف اصولگرایان باشیم. در گزارش پیشرو ائتلاف احتمالی دو جریان قدرتمند اردوگاه اصولگرایی را بررسی خواهیم کرد.
«جبهه پایداری» که میگویند موتور محرک اردوگاه اصولگرایی محسوب میشود باتوجه به ابزار و قدرتی که دارد یکی از برندگان احتمالی این رقابت خواهد بود باتوجه به این پتانسیل آنها پیش از هر گروهی پیششرطهای خودشان را اعلام کرده بودند و از این نظر دست بالاتری را دارند.
در مقابل باید به جریان «نواصولگرایی» اشاره کنیم که رهبری آن بر عهده رییس مجلس یعنی «محمدباقر قالیباف» گذاشته شده است. او تلاش میکند با شعار حکمرانینو به جایگاه ریاست جمهوری برسد ولی حالا سد محکمی به نام پایداری را پیشرو دارد. در این مورد با یکی از تحلیلگران سیاسی گفتوگو انجام دادهایم او معتقد است پایداریها به راحتی میتوانند قالیبافیها را کنار بزنند.
قالیباف دست از محافهکاری بردارد
«منصور حقیقتپور»، در پاسخ به این سوال که آیا جبهه پایداری و نواصولگرایان برای انتخابات ۱۱ اسفند میتوانند به ائتلاف برسند به آرمان امروز، میگوید: «ابتدا باید به این موضوع اشاره کنم که پایداری تنها در صورتی میتواند وارد ائتلاف انتخاباتی شود که از قطار خالصسازی خود پیاده شوند و طرف مقابل خود را محترم بشمارد در غیر این صورت هیچ لیست واحدی در کار نخواهد بود. دلیل دیگری که اینبار اصولگرایان بتوانند با حضور پایداریها به لیست واحدی برسند دستور مسوولان و مقامات بالادستی است که بهنوعی دستور ائتلاف را ابلاغ کنند.
در غیر این صورت نهتنها جریان قالیباف بلکه دیگر جریانهای اصولگرایی هم نمیتوانند برای ارائه لیست واحد با تندروها به اجماع برسند. در حال حاضر جریان قالیباف با پایداریهای زاویههای تند و تیزی دارند و حتی در زمان انتخاب رییس مجلس هم دیدیم که به چه مسیر باریکی رسیده بودند. از این رو قالیبافیها برای حضور در ائتلاف روزهای سخی را دارند.»
او با اشاره به خواستههای احتمالی نواصولگراها ادامه میدهد: «قالیبافیها هم میخواهند در شرایطی با پایداریها به ائتلاف برسند که ابتدا به آنها احترام گذاشته شود و اینکه ادعایی در مورد ریاست مجلس نداشته باشند. البته هر دو مورد دور از ذهن است چون پایداریها رفتار خود را تغییر نخواهند داد. در مورد ریاست مجلس هم باید اضافه کنیم که اگر جریان پایداری گزینه بهتری داشتند میتوانستند قالیباف را هم کنار بزنند. گزینههایی مانند آقاطهرانی یا نادران برای ریاست مجلس مناسب نیستند.»
نماینده ادوار مجلس در پاسخ به اینکه قالیباف برای شکست پایداریها چه ابزاری در دست دارد اضافه میکند: «توجه داشته باشید که قالیباف یا جریان نواصولگرا ابزار چندانی در اختیار ندارند بهغیر از امکاناتی محدود و نفراتی که در حاکمیت جزو حامیان رییس مجلس محسوب میشوند.
در مقابل ابزاری که پایداریها بر عهده دارند باید بگوییم که دست قالیبافیها کاملا خالی است. جریان خالصساز در کشور، به مرور زاویه خود را تنگتر میکند. در راس این جریان خالص ساز، جبهه پایداری قرار دارد که امروز به لحاظ اجرایی حضور مطلق دارند. شاید تا همین چند سال پیش، آقای قالیباف هم جزو تیم همین جریان خالص ساز بود و از خودیهای این گروه محسوب میشد. اما به مرور زمان که گروه خالص ساز عرصه را تنگتر میکند و به سمت جلو حرکت میکند، دیگر حتی امثال قالیباف را هم تحمل نمیکند. همانطور که لاریجانی و ناطق نوری را تحمل نکرد. حالا نیز نوبت به قالیباف رسیده که از سوی این گروه تحمل نشود؛ بنابراین اختلاف و تضاد بین این گروه و رئیس مجلس شورای اسلامی کاملا جدی است.»
او در همین مورد اضافه میکند: «بهترین راه برای آقای قالیباف این است که دست از ملاحظه کاری بردارد و واقعیتها را به مردم اطلاع دهد. قالیباف تریبون بزرگی در اختیار دارد، باید اعلام کند که قصد دارد اقداماتی انجام دهد، اما برخی، اجازه نمیدهند. نقد بزرگ من به آقای قالیباف محافظه کاری بیش از حد وی است. قالیباف با روش فعلی نمیتواند در برابر جریانهای مذکور دوام بیاورد. مردم در تاریخ یازدهم اسفند ۱۴۰۲ به این طرز فکر رای نخواهند داد. مردم تفاوت طیفهای سیاسی را درک میکنند و آقای قالیباف نیز باید با مردم صریح باشد. مردم به دنبال گوش شنوا هستند. آقای قالیباف باید گوش شنوای مردم باشد. قالیباف باید برای حفظ نظام و همراهی با مردم روی مین برود. روی مین رفتن برای همراهی با مردم هیچ ایرادی ندارد. تا کنون مردم روی مین میرفتند، اما حالا نوبت به آقای قالیباف رسیده است.»
تجربه مجلس یازدهم نشان داد که اگر رقیب در صحنه نباشد، فتح مجلس کار دشواری نخواهد بود و هر لیستی که اعلام شود در نتیجه به پیروزی خواهد رسید، این موفقیت را باید مدیون اتحاد اصولگرایان در سال ۹۸ بدانیم. اتحادی که حالا نشانی از آن در این اردوگاه به چشم نمیخورد و حتی بسیاری بر این باورند که تنها در شرایط خاص سیاسی میتوانیم شاهد ائتلاف اصولگرایان باشیم. در گزارش پیشرو ائتلاف احتمالی دو جریان قدرتمند اردوگاه اصولگرایی را بررسی خواهیم کرد.
«جبهه پایداری» که میگویند موتور محرک اردوگاه اصولگرایی محسوب میشود باتوجه به ابزار و قدرتی که دارد یکی از برندگان احتمالی این رقابت خواهد بود باتوجه به این پتانسیل آنها پیش از هر گروهی پیششرطهای خودشان را اعلام کرده بودند و از این نظر دست بالاتری را دارند.
در مقابل باید به جریان «نواصولگرایی» اشاره کنیم که رهبری آن بر عهده رییس مجلس یعنی «محمدباقر قالیباف» گذاشته شده است. او تلاش میکند با شعار حکمرانینو به جایگاه ریاست جمهوری برسد ولی حالا سد محکمی به نام پایداری را پیشرو دارد. در این مورد با یکی از تحلیلگران سیاسی گفتوگو انجام دادهایم او معتقد است پایداریها به راحتی میتوانند قالیبافیها را کنار بزنند.
قالیباف دست از محافهکاری بردارد
«منصور حقیقتپور»، در پاسخ به این سوال که آیا جبهه پایداری و نواصولگرایان برای انتخابات ۱۱ اسفند میتوانند به ائتلاف برسند به آرمان امروز، میگوید: «ابتدا باید به این موضوع اشاره کنم که پایداری تنها در صورتی میتواند وارد ائتلاف انتخاباتی شود که از قطار خالصسازی خود پیاده شوند و طرف مقابل خود را محترم بشمارد در غیر این صورت هیچ لیست واحدی در کار نخواهد بود. دلیل دیگری که اینبار اصولگرایان بتوانند با حضور پایداریها به لیست واحدی برسند دستور مسوولان و مقامات بالادستی است که بهنوعی دستور ائتلاف را ابلاغ کنند.
در غیر این صورت نهتنها جریان قالیباف بلکه دیگر جریانهای اصولگرایی هم نمیتوانند برای ارائه لیست واحد با تندروها به اجماع برسند. در حال حاضر جریان قالیباف با پایداریهای زاویههای تند و تیزی دارند و حتی در زمان انتخاب رییس مجلس هم دیدیم که به چه مسیر باریکی رسیده بودند. از این رو قالیبافیها برای حضور در ائتلاف روزهای سخی را دارند.»
او با اشاره به خواستههای احتمالی نواصولگراها ادامه میدهد: «قالیبافیها هم میخواهند در شرایطی با پایداریها به ائتلاف برسند که ابتدا به آنها احترام گذاشته شود و اینکه ادعایی در مورد ریاست مجلس نداشته باشند. البته هر دو مورد دور از ذهن است چون پایداریها رفتار خود را تغییر نخواهند داد. در مورد ریاست مجلس هم باید اضافه کنیم که اگر جریان پایداری گزینه بهتری داشتند میتوانستند قالیباف را هم کنار بزنند. گزینههایی مانند آقاطهرانی یا نادران برای ریاست مجلس مناسب نیستند.»
نماینده ادوار مجلس در پاسخ به اینکه قالیباف برای شکست پایداریها چه ابزاری در دست دارد اضافه میکند: «توجه داشته باشید که قالیباف یا جریان نواصولگرا ابزار چندانی در اختیار ندارند بهغیر از امکاناتی محدود و نفراتی که در حاکمیت جزو حامیان رییس مجلس محسوب میشوند.
در مقابل ابزاری که پایداریها بر عهده دارند باید بگوییم که دست قالیبافیها کاملا خالی است. جریان خالصساز در کشور، به مرور زاویه خود را تنگتر میکند. در راس این جریان خالص ساز، جبهه پایداری قرار دارد که امروز به لحاظ اجرایی حضور مطلق دارند. شاید تا همین چند سال پیش، آقای قالیباف هم جزو تیم همین جریان خالص ساز بود و از خودیهای این گروه محسوب میشد. اما به مرور زمان که گروه خالص ساز عرصه را تنگتر میکند و به سمت جلو حرکت میکند، دیگر حتی امثال قالیباف را هم تحمل نمیکند. همانطور که لاریجانی و ناطق نوری را تحمل نکرد. حالا نیز نوبت به قالیباف رسیده که از سوی این گروه تحمل نشود؛ بنابراین اختلاف و تضاد بین این گروه و رئیس مجلس شورای اسلامی کاملا جدی است.»
او در همین مورد اضافه میکند: «بهترین راه برای آقای قالیباف این است که دست از ملاحظه کاری بردارد و واقعیتها را به مردم اطلاع دهد. قالیباف تریبون بزرگی در اختیار دارد، باید اعلام کند که قصد دارد اقداماتی انجام دهد، اما برخی، اجازه نمیدهند. نقد بزرگ من به آقای قالیباف محافظه کاری بیش از حد وی است. قالیباف با روش فعلی نمیتواند در برابر جریانهای مذکور دوام بیاورد. مردم در تاریخ یازدهم اسفند ۱۴۰۲ به این طرز فکر رای نخواهند داد. مردم تفاوت طیفهای سیاسی را درک میکنند و آقای قالیباف نیز باید با مردم صریح باشد. مردم به دنبال گوش شنوا هستند. آقای قالیباف باید گوش شنوای مردم باشد. قالیباف باید برای حفظ نظام و همراهی با مردم روی مین برود. روی مین رفتن برای همراهی با مردم هیچ ایرادی ندارد. تا کنون مردم روی مین میرفتند، اما حالا نوبت به آقای قالیباف رسیده است.»