تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۰ شهريور ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۱۶
کد مطلب : ۴۶۶۸۵۶
یادداشت ویژه کبنانیوز؛
جاهای خالی بزرگ در انتخابات مجلس دوازدهم کهگیلویه و بویراحمد
۲
کبنا ؛مرحله پیش ثبت نام انتخابات دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی به پایان رسید و تقریباً یک سیمای کلی از افراد و به تبع آن باید و نبایدهای همراه آنها به دست آمد.
مصطفی ملکیان اندیشمند معناگرا و مطرح کشور در یک سخنرانی در روزهای اخیر از کارل رایموند پوپر نقل کرده بود که در عالم انسانی قدرت پیشبینی نداریم. به اتکا این جمله ممکن است انتظار آن باشد که آینده را نامعلوم بدانیم اما حتی اگر قائل به این نگاه باشیم باز واقعیت آن است که اتفاقات غیر قابل پیشبینی در زیر یک سقف کوتاه رخ خواهد داد و همین عملاً میزان ترشح هورمونهای هیجانی در رابطه با انتخابات را به حداقل خواهد رساند.
یک نگاه ساختاری به انتخابات به ما میگوید که حتی اگر ترس از رد صلاحیتها و برخی اما و اگرها نیز در میان نباشد فضا تفاوت چندانی در هر حالتی با امروز نداشت. که بخشی از این موضوع به انحصار صاحبان قدرت بر میگردد که عملاً امکان ظهور و رشد چهرههای جدید را نمیدهد و باید بارها و بارها شاهد تکرار چهرههای همیشگی باشیم که عمر حضور انتخاباتی بعضی از این چهرهها دو و نیم برابر سن برخی از رایدهندگان است.
یک نگاه نیز میتواند برگرفته از رویاها و آرزوهایی باشد که انتخاباتی رقابتی با حضور همه سلایق در یک فضای گفت و گویی و با حضور صاحبان برنامه و تفکر را تجسم بخشی میکند.
اما میدان عمل جای رویاپردازی و فانتزی نیست این میدان بیرحمتر از آن است که عیب آرزوها را زود عیان نکند و به همین علت است که امروز و در نگاه اول آنچه از لیست ثبت نامیهای مرحله اول انتخابات دوازدهم مجلس شورای اسلامی به ذهن متبادر میشود تکرار مکررات گذشته است و باز هم نامهای تکراری، شعارهای تکراری و در ادامه نمایندههای تکراری خواهد بود.
موسی خادمی، استاندار اسبق استان کهگیلویه و بویراحمد، در ابتدای دولت حسن روحانی در مصاحبهای با پایگاه خبری کبنا نیوز نکات جالبی در رابطه با توسعه بیان کرده است، وی گفت: در برخی استانها مثل کرمان و یزد به دلیل داشتن نیروهایی در سطح سیاستگذاری ملی در مجلس، دولت و دیگر سطوح، توانستند توسعه را در این شهرها سرعت ببخشند، اینها کمک کرده و آثار خود را بجا گذاشته است. کهگیلویه وبویراحمد چنین نیروهایی نداشت، یا اگر داشت کم بودند و کمتر با استان هماهنگی ایجاد کردهاند. بنابراین در اولویت نبودن کهگیلویه و بویراحمد از نظر کسانی که در قدرت هستند یکی از عواملی بوده که آهنگ توسعه را کند کرده است.
کهگیلویه و بویراحمد استان کوچک و در تقسیمات کشور استانی با عمری بسیار کم است. محصور بودن در کوهستان و کمبود راههای ارتباطی به همراه عوامل فرهنگی از جمله عوامل عقب ماندگی تاریخی در بحث توسعه استان کهگیلویه و بویراحمد هستند. از گذشته تا کنون یکی از راه حلهای عبور از این بحران حضور و تقویت نیروی انسانی در تهران و در مراکز مهم تصمیمگیری پیشنهاد شده است. خواستهای که فراز و فرودهای بسیاری داشته است. در دولت حسن روحانی اما شیب نمودار حضور نیروهای هم استانی در برخی مسندها و مسئولیتهای کشوری شتاب رو به بالای خوبی گرفت و چندین نیروی هم استانی تا سطح معاونت وزارت خانه ارتقا پیدا کردند. یک مورد مدتی به عنوان سرپرست وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مشغول به کار بود. در مجلس شورای اسلامی نیز چند چهره هم استانی در قامت نمایندگانی ملی و موفق ظاهر شدند و البته یک حضور گستردهتر و بزرگتر را در برخی سازمانها و شرکتهای اقتصادی نیز شاهد بودیم.
میل به تشکیل یک نهاد منطقهای و تجمع حول آن با عنوان «زاگرس نشینان» البته نه منطقی بود و نیاز و تنها سبب شکلگیری حساسیتهای زیادی از سوی سایر مراکز قدرت شد. هر چند مشابه این تشکل که کارشان لابیگری است در سایر مناطق و میان سایر قومیتها نیز فعال بوده و هست ولی تحمل زاگرس برای بسیاریها غیر قابل تحمل بود و برای برخی از جمله «غلامرضا تاجگردون» گران تمام شد.
از جمله قربانیان بزرگ همین نگاه «سید محمدعلی افشانی» در شهرداری تهران بود که به بهانه سن بازنشستگی از شهرداری کنار گذاشته شد. این تیغ خیلی زود به سراغ خداداد غریب پور از مدیران موفق اقتصادی دولت دوازدهم در سازمان بزرگ و معدنی ایمیدرو رفت و بسیاری دیگر را نیز بینصیب نگذاشت.
داستان این فراز و فرود داستان بلندی است و مطلب مستقل و تحلیلیتری را میطلبد. و اینهمه همان گونه که موسی خادمی نیز اشاره کرد ناشی از دو عامل درونی و بیرونی توسعه است آنجا که از بیرون پذیرش صورت نمیگیرد و برعکس فشار اتفاق میافتد همان عوامل بیرونی است که البته تحت تأثیر ضعفها و نارساییهای درونی به راحتی در مقابل هر پیشرفت متعلق به کهگیلویه و بویراحمد میایستد اما نقش عوامل داخلی نیز نباید نادیده گرفته شود و آن هم کوتوله پروری سیاسی در درون استان و انحصار چهرههای صاحب قدرتی است که به تعبیر «سوتلانا الکساندریونا الکسیِویچ» برنده بلاروسی جایزه صلح نوبل تنها در پی نامهای کوچک هستند و هرگز اجازه رشد به دیگران نمیدهند.
خالی بودن امروز میدان رقابت انتخابات در کهگیلویه و بویراحمد و عدم حضور نامهای بزرگ و پر رزومه در این انتخابات خود گواهی است بر چنین وضعیت نگرانکنندهای که سبب میشود انتخابات و فرصت بزرگ نمایندگی به یک ضد فرصت تبدیل شود.
در یک آمارگیری جزئی میتوان به ضرس قاطع گفت: نه تنها شاهد تنوع و خلاقیت جدید در میان نامها در انتخابات نیستیم که اگر دست خود را اندکی باز بگذاریم شاید در حد یک تا دو درصد در این انتخابات فارغ از کیفیت شاهد حضور تک چهرههای جدید در این عرصه هستیم. تک چهرههایی که اساساً قرار نیست هیچ شانسی هم در انتخابات داشته باشند ولی همینها در ادامه به بخشی از همان پروژه تکراری انتخابات تبدیل میشوند تا انتخابات ۱۴۰۲ هیچ تفاوتی با انتخابات ۱۳۹۸ و قبل و قبلتر از آن نداشته باشد.
محمدعلی وکیلی، خداد غریب پور، سید علی اسماعیلی، سید کامل تقوی نژاد، محمدعلی افشانی، غلامرضا پناه، سید ضیاء هاشمی، سید باقر موسوی جهانآباد، ستار هدایتخواه، فتاح محمدی، سید موسی خادمی، علی محمد نیکبخت، محمدرضا سیاهپور و... تنها نام خالی نیستند، بلکه چهرهها و مدیرانی با ررزومههای ملی و البته موفق به عنوان سرمایههای انسانی و مدیریتی استان هستند.
در بویراحمد در آستانه انتخابات سطح کیفی نامها و رزومهها آنقدر ناامیدکننده است که فارغ از درصد نهایی شرکتکننده در انتخابات تاکنون هیچ شور و هیجانی به انتخابات نبخشیدهاند و بعید است که این چهرهها، شعارها و پناه بردن به کاروانهای فاتحه خوانی بتواند تغییری در وضعیت فعلی ایجاد کند. کهگیلویه نیز نه تنها تکراری است که نمونهای تکراری و خاص در کل کشور از این حیث است و شاید اگر قرار بر آمار باشد بسیاری از رایدهندگان در اسفند ۱۴۰۲ اولین دورهای که موحد در اواسط دهه شصت نامزد شد را به یاد ندارند.
موحد، بزرگواری و هاشمی پور سه چهرهای میباشند که کهگیلویه را در قرق خود گرفتهاند و هیچ امکانی برای حضور گزینههای جدید را اجازه نمیدهند. بحث هم تنها نیروهای اصلاح طلب نیست بلکه حتی همان نیروهای اصولگرا نیز در زیر نام این سه چهره هیچ گاه مجال و جرات عرض اندام پیدا نکردهاند. در میان اصلاح طلبان نیز اگر احیاناً چهرهای جدید قصد و برنامهای داشته باشد ابتدا از سوی هم قطارانش چنان له میشود که تکلیف خیلی زود روشن و هیچامیدی باقی نمیماند.
در گچساران هر چند حضور تاجگردون میتوان امیدوارکننده باشد اما نباید این نام و نام حسینیهای ده بزرگی بحرینی سبب غفلت انحصار چهار دههای این دو خانواده بر فضای انتخابات گچساران و باشت شد و در زیر این نامها بقیه نامها یا به میان نمیآیند و یا خیلی زود ترجیح میدهند کنار بروند.
طبق عرف و همچنین طبق قوانین نمیتوان مانع از حضور کسی در انتخابات شد اما رسانهها و افکار عمومی میتوانند ایفاگر نقش فضاسازی و دعوت از نیروها و سرمایههای بزرگ به میدان انتخابات بر عهده بگیرند و با حمایت از آنها سبب رونق انتخابات و گرما بخشی به توسعه در استان کهگیلویه و بویراحمد شوند. حضور برخی چهرهها قطعاً به کیفیت انتخابات کمک خواهد کرد و انتخابات را از جریانسازیهای پوشالی و شعارها و توهمات خالیتر خواهد کرد. انتخابات و نمایندگی مجلس از محدود فرصتهای ارتباط با مرکز است و از دست دادن این امکان یعنی از دست رفتن فرصت اصلی کمک به مسیر توسعه و رشد استان کهگیلویه و بویراحمد.
مصطفی ملکیان اندیشمند معناگرا و مطرح کشور در یک سخنرانی در روزهای اخیر از کارل رایموند پوپر نقل کرده بود که در عالم انسانی قدرت پیشبینی نداریم. به اتکا این جمله ممکن است انتظار آن باشد که آینده را نامعلوم بدانیم اما حتی اگر قائل به این نگاه باشیم باز واقعیت آن است که اتفاقات غیر قابل پیشبینی در زیر یک سقف کوتاه رخ خواهد داد و همین عملاً میزان ترشح هورمونهای هیجانی در رابطه با انتخابات را به حداقل خواهد رساند.
یک نگاه ساختاری به انتخابات به ما میگوید که حتی اگر ترس از رد صلاحیتها و برخی اما و اگرها نیز در میان نباشد فضا تفاوت چندانی در هر حالتی با امروز نداشت. که بخشی از این موضوع به انحصار صاحبان قدرت بر میگردد که عملاً امکان ظهور و رشد چهرههای جدید را نمیدهد و باید بارها و بارها شاهد تکرار چهرههای همیشگی باشیم که عمر حضور انتخاباتی بعضی از این چهرهها دو و نیم برابر سن برخی از رایدهندگان است.
یک نگاه نیز میتواند برگرفته از رویاها و آرزوهایی باشد که انتخاباتی رقابتی با حضور همه سلایق در یک فضای گفت و گویی و با حضور صاحبان برنامه و تفکر را تجسم بخشی میکند.
اما میدان عمل جای رویاپردازی و فانتزی نیست این میدان بیرحمتر از آن است که عیب آرزوها را زود عیان نکند و به همین علت است که امروز و در نگاه اول آنچه از لیست ثبت نامیهای مرحله اول انتخابات دوازدهم مجلس شورای اسلامی به ذهن متبادر میشود تکرار مکررات گذشته است و باز هم نامهای تکراری، شعارهای تکراری و در ادامه نمایندههای تکراری خواهد بود.
موسی خادمی، استاندار اسبق استان کهگیلویه و بویراحمد، در ابتدای دولت حسن روحانی در مصاحبهای با پایگاه خبری کبنا نیوز نکات جالبی در رابطه با توسعه بیان کرده است، وی گفت: در برخی استانها مثل کرمان و یزد به دلیل داشتن نیروهایی در سطح سیاستگذاری ملی در مجلس، دولت و دیگر سطوح، توانستند توسعه را در این شهرها سرعت ببخشند، اینها کمک کرده و آثار خود را بجا گذاشته است. کهگیلویه وبویراحمد چنین نیروهایی نداشت، یا اگر داشت کم بودند و کمتر با استان هماهنگی ایجاد کردهاند. بنابراین در اولویت نبودن کهگیلویه و بویراحمد از نظر کسانی که در قدرت هستند یکی از عواملی بوده که آهنگ توسعه را کند کرده است.
کهگیلویه و بویراحمد استان کوچک و در تقسیمات کشور استانی با عمری بسیار کم است. محصور بودن در کوهستان و کمبود راههای ارتباطی به همراه عوامل فرهنگی از جمله عوامل عقب ماندگی تاریخی در بحث توسعه استان کهگیلویه و بویراحمد هستند. از گذشته تا کنون یکی از راه حلهای عبور از این بحران حضور و تقویت نیروی انسانی در تهران و در مراکز مهم تصمیمگیری پیشنهاد شده است. خواستهای که فراز و فرودهای بسیاری داشته است. در دولت حسن روحانی اما شیب نمودار حضور نیروهای هم استانی در برخی مسندها و مسئولیتهای کشوری شتاب رو به بالای خوبی گرفت و چندین نیروی هم استانی تا سطح معاونت وزارت خانه ارتقا پیدا کردند. یک مورد مدتی به عنوان سرپرست وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مشغول به کار بود. در مجلس شورای اسلامی نیز چند چهره هم استانی در قامت نمایندگانی ملی و موفق ظاهر شدند و البته یک حضور گستردهتر و بزرگتر را در برخی سازمانها و شرکتهای اقتصادی نیز شاهد بودیم.
میل به تشکیل یک نهاد منطقهای و تجمع حول آن با عنوان «زاگرس نشینان» البته نه منطقی بود و نیاز و تنها سبب شکلگیری حساسیتهای زیادی از سوی سایر مراکز قدرت شد. هر چند مشابه این تشکل که کارشان لابیگری است در سایر مناطق و میان سایر قومیتها نیز فعال بوده و هست ولی تحمل زاگرس برای بسیاریها غیر قابل تحمل بود و برای برخی از جمله «غلامرضا تاجگردون» گران تمام شد.
از جمله قربانیان بزرگ همین نگاه «سید محمدعلی افشانی» در شهرداری تهران بود که به بهانه سن بازنشستگی از شهرداری کنار گذاشته شد. این تیغ خیلی زود به سراغ خداداد غریب پور از مدیران موفق اقتصادی دولت دوازدهم در سازمان بزرگ و معدنی ایمیدرو رفت و بسیاری دیگر را نیز بینصیب نگذاشت.
داستان این فراز و فرود داستان بلندی است و مطلب مستقل و تحلیلیتری را میطلبد. و اینهمه همان گونه که موسی خادمی نیز اشاره کرد ناشی از دو عامل درونی و بیرونی توسعه است آنجا که از بیرون پذیرش صورت نمیگیرد و برعکس فشار اتفاق میافتد همان عوامل بیرونی است که البته تحت تأثیر ضعفها و نارساییهای درونی به راحتی در مقابل هر پیشرفت متعلق به کهگیلویه و بویراحمد میایستد اما نقش عوامل داخلی نیز نباید نادیده گرفته شود و آن هم کوتوله پروری سیاسی در درون استان و انحصار چهرههای صاحب قدرتی است که به تعبیر «سوتلانا الکساندریونا الکسیِویچ» برنده بلاروسی جایزه صلح نوبل تنها در پی نامهای کوچک هستند و هرگز اجازه رشد به دیگران نمیدهند.
خالی بودن امروز میدان رقابت انتخابات در کهگیلویه و بویراحمد و عدم حضور نامهای بزرگ و پر رزومه در این انتخابات خود گواهی است بر چنین وضعیت نگرانکنندهای که سبب میشود انتخابات و فرصت بزرگ نمایندگی به یک ضد فرصت تبدیل شود.
در یک آمارگیری جزئی میتوان به ضرس قاطع گفت: نه تنها شاهد تنوع و خلاقیت جدید در میان نامها در انتخابات نیستیم که اگر دست خود را اندکی باز بگذاریم شاید در حد یک تا دو درصد در این انتخابات فارغ از کیفیت شاهد حضور تک چهرههای جدید در این عرصه هستیم. تک چهرههایی که اساساً قرار نیست هیچ شانسی هم در انتخابات داشته باشند ولی همینها در ادامه به بخشی از همان پروژه تکراری انتخابات تبدیل میشوند تا انتخابات ۱۴۰۲ هیچ تفاوتی با انتخابات ۱۳۹۸ و قبل و قبلتر از آن نداشته باشد.
محمدعلی وکیلی، خداد غریب پور، سید علی اسماعیلی، سید کامل تقوی نژاد، محمدعلی افشانی، غلامرضا پناه، سید ضیاء هاشمی، سید باقر موسوی جهانآباد، ستار هدایتخواه، فتاح محمدی، سید موسی خادمی، علی محمد نیکبخت، محمدرضا سیاهپور و... تنها نام خالی نیستند، بلکه چهرهها و مدیرانی با ررزومههای ملی و البته موفق به عنوان سرمایههای انسانی و مدیریتی استان هستند.
در بویراحمد در آستانه انتخابات سطح کیفی نامها و رزومهها آنقدر ناامیدکننده است که فارغ از درصد نهایی شرکتکننده در انتخابات تاکنون هیچ شور و هیجانی به انتخابات نبخشیدهاند و بعید است که این چهرهها، شعارها و پناه بردن به کاروانهای فاتحه خوانی بتواند تغییری در وضعیت فعلی ایجاد کند. کهگیلویه نیز نه تنها تکراری است که نمونهای تکراری و خاص در کل کشور از این حیث است و شاید اگر قرار بر آمار باشد بسیاری از رایدهندگان در اسفند ۱۴۰۲ اولین دورهای که موحد در اواسط دهه شصت نامزد شد را به یاد ندارند.
موحد، بزرگواری و هاشمی پور سه چهرهای میباشند که کهگیلویه را در قرق خود گرفتهاند و هیچ امکانی برای حضور گزینههای جدید را اجازه نمیدهند. بحث هم تنها نیروهای اصلاح طلب نیست بلکه حتی همان نیروهای اصولگرا نیز در زیر نام این سه چهره هیچ گاه مجال و جرات عرض اندام پیدا نکردهاند. در میان اصلاح طلبان نیز اگر احیاناً چهرهای جدید قصد و برنامهای داشته باشد ابتدا از سوی هم قطارانش چنان له میشود که تکلیف خیلی زود روشن و هیچامیدی باقی نمیماند.
در گچساران هر چند حضور تاجگردون میتوان امیدوارکننده باشد اما نباید این نام و نام حسینیهای ده بزرگی بحرینی سبب غفلت انحصار چهار دههای این دو خانواده بر فضای انتخابات گچساران و باشت شد و در زیر این نامها بقیه نامها یا به میان نمیآیند و یا خیلی زود ترجیح میدهند کنار بروند.
طبق عرف و همچنین طبق قوانین نمیتوان مانع از حضور کسی در انتخابات شد اما رسانهها و افکار عمومی میتوانند ایفاگر نقش فضاسازی و دعوت از نیروها و سرمایههای بزرگ به میدان انتخابات بر عهده بگیرند و با حمایت از آنها سبب رونق انتخابات و گرما بخشی به توسعه در استان کهگیلویه و بویراحمد شوند. حضور برخی چهرهها قطعاً به کیفیت انتخابات کمک خواهد کرد و انتخابات را از جریانسازیهای پوشالی و شعارها و توهمات خالیتر خواهد کرد. انتخابات و نمایندگی مجلس از محدود فرصتهای ارتباط با مرکز است و از دست دادن این امکان یعنی از دست رفتن فرصت اصلی کمک به مسیر توسعه و رشد استان کهگیلویه و بویراحمد.