تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۳۳
کد مطلب : ۴۶۵۶۳۵
روایتی متفاوت از حضور زنان کهگیلویه و بویراحمد در سفر ریاست جمهوری
۰
کبنا ؛میان گرمای نفسگیر یاسوج، تعدادی از اهالی سلحشور از تپههای سرسخت و سنگی بالا میروند و در حال نصب پرچمهای سرخ و سیاه عزای سیدالشهدا(ع) با فواصل منظمی هستند.
به گزارش کبنا، میان گرمای نفسگیر یاسوج، تعدادی از اهالی سلحشور از تپههای سرسخت و سنگی بالا میروند و در حال نصب پرچمهای سرخ و سیاه عزای سیدالشهدا(ع) با فواصل منظمی هستند. عشق به اباعبدالله الحسین علیه السلام چه عظمتی دارد که پیشاپیش ورودش به کربلا، حتی کوهها و صخرههای سخت را عزادار خویش میسازد!
جایی قدم گذاشتهایم که زنانش را به هنرمندی میشناسند، زنان زاگرسنشین کهگیلویه و بویراحمد که با لباسهای هفترنگ بلند و زیبا، اصالت ناب، پوشش وزین و فرهنگ زیبای عشایری را فریاد میکشند. هرچند در ابتدای سفر با یک بهانه کوچک، توفیق همراهی تیم از دستم میرود و راهی بیمارستان میشوم، اما در هر نقطهای از این دیار نجیب که باشی، میتوانی شور و هیجان آشکار این مردم سلحشور را مشاهده کنی، این اشتیاق پنهانشدنی نیست، شاید قسمت اینگونه بود که روایت این خطه پر شور و هیجان از پرستاران و بهیاران دلسوزش شروع شود، زنان و دختران غیوری که در بیمارستان شهید بهشتی یاسوج، با تواضعی سرشار از لبخند، مشغول پرستاری بیماران هستند، جایی که در ایام کرونا، مرکز پذیرش بیماران کرونایی بوده است و پزشکان میگویند هماکنون فقط یک بیمار کرونایی دارند که نشان از مدیریت فوقالعاده ایران در کنترل ویروسی جهانی، حتی در دورأفتادهترین مناطق کشور است و این افتخار ملی و البته بینالمللی جای بسی خرسندی دارد.
چند روزی به محرم مانده است، از پنجره بیمارستان صدای ساز و دهل میآید. پرستار هرچه مسکن دارد تزریق میکند اما درد، مجالی برای خواب نگذاشته است؛ ترجیح میدهی همان جا روی تخت بیمارستان مشکلات مردم را بشنوی و نامههایی را که با هزارامید نوشتهاند تا به دست معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده برسد، زیر پتو جمع کنی و به آنهاامیدواری دهی که حتماً رسیدگی خواهد شد، هر کدام با لبخند رضایت میروند و دیگری وارد میشود و این ملاقات تا چندین ساعت ادامه دارد، ملاقاتی که البته شیرین است و گوارا. بانوی پرستار یاسوجی مانند یک رفیق شفیق، داوطلبانه به دکه بیمارستان مراجعه مینماید و با چاینبات داغ، بالای بالین بیمارش حاضر میشود.
شور و شعفی که در خدمت نهفته است در هیچ کار دیگری یافت نمیشود. در بدو ورود به استان، پرچمهای آویختهای از تصویر رئیس جمهور را دیدم که زیرش نوشته شده بود «تی مردم، سی مردم» پرستار میگوید یعنی «همراه مردم، برای مردم» و در یک کلام اینکه اهالی این استان دولت مردمی را بهشدت دوست دارند و برای ورودش سنگتمام گذاشتهاند.
در دور دوم سفر استانی دولت سیزدهم، رئیس جمهور و هیئت همراه، وارد استان کهگیلویه و بویراحمد میشوند. دکتر خزعلی بهمحض ورود در فرودگاه یاسوج، همراه با رئیس جمهور راهی منطقه عشایرنشین دشت سقاوه میشود، دشتی که در مجاورت روستای مارگون قرار دارد، روستای سرسبزی، بین دو کوه سقاوه و مارگون که لالههای واژگون و گلهای ختمی روی تپههایش، منظرهای ناب را مقابل چشم هر بینندهای پدید میآورد. عشایرنشینان از خوشحالی در پوست خود نمیگنجند. جمعیتی زیر آفتاب جمع شدهاند تا سخنان رئیسجمهورشان را بشنوند. جایگاه زیبایی که درست شده، محصول دسترنج بانوان عشایرنشین است که با ترکیبی از گلیم و آویزهای زیبا و رنگارنگ در دل صحرا، رنگامید را به زندگی میپاشد.
زنان عشایرنشین دور دکتر خزعلی جمع میشوند و از مشکلات بانوان میگویند. ساعتی در ظل آفتاب و میان خاکهای گرم و سوزان منطقه، مشغول صحبت میشوند. میان جمعیت چند بانو قاب عکس شهدایشان را در دست گرفتهاند. هر چند منطقه محروم باشد، عشایر غیرتمند زاگرسنشین، از بذل جان عزیزانشان برای دفاع از مملکت دریغ نمیکنند.
رویا فرزند جانبازی است که مادرش را در سن کودکی از دست داده، یکی از صدها دختر خوش قلب، فعال والبته نخبه یاسوجی که در دور اول سفر به این استان و در دیدار نخبگانی با دکتر خزعلی، مشکلش مرتفع شده و حالا این دختر پرهیجان، داوطلبانه و قدم به قدم با معاون رئیس جمهور روستا به روستا را میدود تا خود نیز خدمتگزار هم ولایتیهایش باشد. از زبان این بانوی جوان، حال مردم مناطق عشایرنشین را جویا میشوم که از نزدیک شاهد زیباییهایش بوده و اینگونه زیبا روایت میکند:
«در این دیدارها چین و چروک را در چهره زنان لُر دیدم. جاری شدن اشکشان را هم، اما فروغ چشمانشان بیپایان بود. فروغی برای عشق به زندگی و امید برای پرورش نسل آینده و تربیت کودکانشان. در کنار تمامی این تصاویر وصف ناپذیر، زنان با دیدن خادمین ملت به وجد آمده بودند. بانوان سلحشور لُر که زندگی در میانشان با طروات جریان دارد و با وجود تمامی کاستیها، قانعاند و با همین قناعتها شگفتی میآفرینند و میگویند خوشحالیم که بعد از سالیان سال که هیچ مسئولی به اینجا پا نگذاشته بود، یک شیرزن به ملاقاتمان آمد. از این رو این دیدار برای زنان لُر، افتخارآمیز و تحسین برانگیز جلوه میکند. من نیز به عنوان یک دهه هفتادی از دیدن این صحنهها به وجد میآیم. هر صحنهای را میبینم پر از شگفتی است، دختری دوان دوان خودش را به آغوش معاون رئیسجمهور رسانده و کسی مانعش نمیشود. چند لحظه بعد میبینم همین بانوی مسئول، بیهیچ تشریفاتی کنار زنان و کودکان زانوزده و با آنها هم صحبت میشود. کنار زن ایلیاتی خالصانه مینشیند و همرنگشان میشود، گویا میخواهد مفهوم رنج زنان ایلی را با دست و دل و جان لمس کند و من هیچ نمیتوانم بگویم الا اینکه: مرحبا بانو جان.»
رویا با لهجه شیرینش ادامه میدهد: «وقتی که به دشت سقاوه رسیدیم، دشت پر از سیاه چادرهایی بود که داخلش را با صنایع دستی زیبایی تزیین کرده بودند. مقابل یکی از سیاه چادرها، گهوارهای چوبی قرار داشت. سوز آفتاب روی صورت نوازد داخل گهواره میتابید و کنارش مادر بزرگی مهربان با عکس شهیدش منتظر ورود رئیس جمهور بود. احساس کردم این نوازد هم به استقبال آمده تا با زبان بیزبانیاش خوش آمد بگوید.»
به رسم تمام سفرهای استانی، دکتر خزعلی بدون وقفه، برنامههای متعدد خود را پشت سر هم آغاز میکند. بازدید از کارگاه اشتغالزایی روستای طولیان که حدود ۲۵ نفر خانم سرپرست خانوار را مشغول کار خیاطی کرده است دومین مقصدایشان است. زنان روستانشین که اغلب آنها سادات میباشند، غرق شعف میشوند. باورشان نیست که معاون رئیسجمهور، نزدیک به دو ساعت راه را برای دیدن آنها طی نموده، آن هم در مسیری که بین کوههای صعب العبور قرار گرفتهاست. میگویند بسیاری از زنان روستای طولیان در کار کشاورزی مشغول هستند و باید صبح علی الطلوع راهی زمینهای کشاورزی شوند که در این مسیر بارها متحمل آسیبهای متعددی شدهاند، به همین جهت اشتغال در این کارگاه، اتفاقی بزرگ برای بانوان قلمداد میشود.
مقصد بعدی معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده، روستای میمند است، اما خبری غیر منتظره این مسیر را به سمت روستای چارؤسا تغییر میدهد. روستایی که در برنامه تنظیمی استان، دیده نشده بود. پیغامهای مکرری از مردم به گوش میرسد که عده زیادی از زنان و دختران چارؤسا و روستاهای اطراف، در میدان بخشداری جمع شدهاند و درخواست ملاقات دارند! پیامهایی که میگوید این زنان، چهل سال است هیچ مسئولی را ملاقات نکرده اند و اما از خبر حضور دکتر خزعلی در دشت سقاوه و روستای طولیان، آنها هم توقع دیدار دارند. اشتیاقی که بیپاسخ نماند و مقصد را به سمت روستای چارؤسا کشاند. هر چند یک ساعت و نیم راه در پیش بود و مسیر کاملاً از روستای میمند منحرف میشد، اما این دیدار محقق میشود.
زنان روستا نشین چارؤسا که از بدو ورود معاون رئیس جمهور به منطقه با شور وصف ناپذیری دور هم حلقهزده بودند تا از مطالبات و دغدغههایشان بگویند به هدف خود رسیدهاند، میتوان برق خوشحالی را در چشمان دختران مشاهدهکرد که گویا به خود میبالند و میگویند «خواستن توانستن است و ما هم با استقامت توانستیم به مرادمان برسیم» ساکنین چارؤسا از ایلات ریشه دار و اصیل لُر هستند. پس از گفتگوی شیرین با اهالی، شورای اداری چارؤسا با حضور تعدادی از زنان عشایرنشین تشکیل میشود. یک جلسه کاملاً مردمی و البته در نوع خودش ممتاز و کم نظیرکه مشکلات توسط زنان عشایرنشین بیان میشود و جلوههای نابی از دیدار بیواسطه با معاون رئیس جمهور را خلق میکنند. هر چند این زنان غیور، با دلاوری تمام، اشتغال مناسبی را برای خود فراهم نمودهاند. اما مطالبات بحقی دارند که پیگیری میشود.
دیدار با اهلی چارؤسا اگر چه بسیار دلنشین بود اما موجب شد، برنامه روستای میمند در روز نخست سفر به خاطر کمبود وقت و تداخل با جلسه شورای اداری استان لغو شود. جلسه مهمی که با حضور رئیس جمهور و هیأت دولت در یاسوج برگزار میشد. زنان روستانشین میمندی که از روز قبل و با اشتیاق، برای استقبال آماده بودند، از انجام نشدن این ملاقات دلگیر شدند. هر چند تعمدی در این کار نبود. در هر صورت با جمله قاطع دکتر خزعلی «وعده کردیم، پس باید عمل کنیم» همه مصمم میشوند تا برنامه میمند محقق شود، اما به دلیل بُعد مسافت، چارهای نمیماند جز لغو پرواز برگشت دکترخزعلی که به همراه رئیس جمهور و هیأت دولت تنظیم شده بود. طولانی نمودن سفر، جهت عملی شدن وعده دیدار با زنان میمندی، میان این اهالی خونگرم غوغا میکند.
در جادههای این مناطق عشایر نشین چیزی که بینظیر است، شور و اشتیاق مردم میباشد. در مسیری که دو جانبش کوههای سربه فلک کشیده قرار دارد. روی کوهها و تپهها پر است از پوشش گیاهی. درختان بلوط در این میان چشم نوازی میکنند. بلوط که با پیکره تنومند یاسوج، پیوندی دیرینه دارد. شدت گرمای منطقه قابل وصف نیست. شاید ذکر یک نکته تصویری از این گرمای بیحد را مسجل نماید که تکههایی از آسفالت جاده از شدت سوزش آفتاب کنده شده است.
در میان این گرمای نفسگیر، تعدادی از اهالی سلحشور از تپههای سرسخت و سنگی بالا رفته و در حال نصب پرچمهای سرخ و سیاه عزای سیدالشهدا با فواصل منظمی هستند. عشق به اباعبدالله الحسین علیه السلام چه عظمتی دارد که پیشاپیش ورودش به کربلا، حتی کوهها و صخرههای سخت را عزادار خویش میسازد! این صحنهی شورانگیز اشک را در چشم هر بینندهای جاری میکند. یاد فرمایش حضرت امام(ره) میافتم که فرمود: «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است» زنده بودن شعائر الهی در بین عشایر نشینانی که شاید بالاترین محرومیت ظاهری را علیرغم داشتن منابع طبیعی فراوان تجربه میکنند، صحنه بسیار نابی است.
حضور در جمع ۳۱۳ زوج استان که باهمت خیرین دلسوز جهت اهداء جهیزیه، ازدواج آسان را برای شروع زندگی انتخاب کردهاند و بعد هم بازدید از نمایشگاه صنایع دستی که در مصلای یاسوج برپا بود، برنامههایی است که به ترتیب چیده شده و با آیین کلنگ زنی نمایشگاه دائمی صنایع دستی استان، برنامههای سنگین روز اول به اتمام میرسد.
در روز دوم سفر، ملاقاتی صمیمی با نمایندگان اقشار مختلف بانوان برپا میشود
زنان حاضر در سالن از ویژگیهای منحصر به فرد این استان چهارفصل میگویند. استانیکه چند روز گذشته، مقام اول جهان را در هوش مصنوعی، توسط دانشآموزانش کسب نموده است. عجیب است که با وجود محرومیتهای فراوان منطقه، مشاهده تعداد چشم گیر نخبگان محلی، در این منطقه امری عادی است. دختری که دانشجوی دکتراست، گله از محدودیتهای بانوان دارد که اگر بخواهند با توجه به استعدادهای فراوان و توانمندیهای خویش، فرد موفقی باشند، باید چندین برابر آقایان کار کنند. جملهای آشنا که چندی پیش در جمع بانوان نخبه تهران شنیدم، بانویی که مادر سه فرزند و مدیر شرکت دانش بنیان در تولید پهباد بود، همین گله را داشت که اگر یک زن نخبه و توانمند بخواهد مدیر شرکتی دانش بنیان شود، لاجرم باید ۱۰ برابر آقایان زحمت بکشد تا توانمندیاش را به اثبات برساند. این یعنی مشکل، عمومی است ولیکن زنان این مرز و بوم ثابت نمودند هر دیواری هر چند شیشهای و هر کوهی هر چند صعب العبور را برای رسیدن به هدف مقدس خدمت به این مرز و بوم پشت سر میگذارند.
زنان این استان فرزندانی نخبه را همچون سید طاها پرورش میدهند که با وجود اینکه هشت سال بیشتر نداشت، بیش از ۳۰ لوح تقدیر را در همایشهای مختلف استانی و کشوری کسب نموده و این فقط یک نمونه از شگفت آفرینی این بانوان در تربیت فرزندان نخبه است گویا ضرب المثل «مُشت نمونه خروار است» اینجا معنا میشود. آن طرفتر عزیزی، بانوی نخبهپروری را نشان میدهد و میگوید کهایشان مادر دکتر نیک اقبالیان، پزشک زیردست و موفق سیسخت است که جزء برترین پزشکهای دنیا محسوب میشود.
در نشست اقشار بانوان با معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده، موارد مهمی از نظام مسائل زنان و آسیبهای اجتماعی موجود مطرح شد، اما در این میان بانویی ۴۷ ساله به نام کافی از شهر پاتاوه، با لباس محلی سرمهای رنگ که اصالت و نجابتش را نمایش میداد، به عنوان بانوی نمونه کارآفرین سخن گفت که با وجود بیسرپرست بودن، ۹ فرزندش را با تحصیلات عالی پرورش داده و هم اکنون برای ۳۰ بانوی بدسرپرست و بیسرپرست کارآفرینی کرده است. کل سالن به احترام این مادرنمونه، از جا بلند میشوند.
مادری سالخورده قاب عکس شهیدش را نشان میدهد و میگوید پسرش ارجاسب شجاعی، فرمانده پاسگاه مرزی بوده که هفده سال پیش شهید میشود. دانشجوی شهیدی از اهالی روستای تنگ انار کهگیلویه. مادر اشکش را پاک میکند و با لهجه لری میگوید: «همه در حال تدارک مراسم عروسی بودیم که خبر شهادتش را دادند. درست یک روز قبل از مراسم عروسیاش.»
بین مطالبات مردمی آنچه بسیار حیاتی و ضروری به نظر میرسد موضوع بهداشت و درمان بانوان است که از نداشتن کادر متخصص پزشکی خانم، برای درمانهای ویژه بانوان گلهمند هستند و بانویی نیز از سفر دکتر خزعلی به روستاها و مناطق عشایرنشین انتقاد میکند که «ایکاش به جای رفتن به روستاها و مناطق عشایری، با دانشگاهیان جلسه بیشتری داشتید تا راهکار عملیاتی بدهیم»
دکتر خزعلی با حوصله، تمام موارد را یادداشت میکند و از اولویت داشتن روستاها و مناطق محروم در سفرهای استانی میگوید و خودش را خادم ملت معرفی میکند: «ترجیح ما در سفرهای استانی دیدار و ملاقات با مردم مستضعف و مناطق محروم است که صدایشان به خاطر محدودیتهایی که دارند، به جایی نمیرسد. صدالبته آنها در اولویت هستند؛ در همین مناطق که میرویم گاهی گله دارند از اینکه تاکنون هیچ مسئولی به آنها سرنزده! هم اکنون نیز بعد از این نشست راهی یکی از روستاها خواهیم بود، هرچند مجبور شدیم برگشت به تهران را به تعویق بیندازیم، دیدار با روستاییان و عشایر، وظیفه مسلم دولت مردمی است»
با شنیدن این سخنان، دختری جوان میکروفن را در دست میگیرد و با صلابت میگوید: «اگر در کشور و در هر استان، یک نفر مثل شما دلسوز مردم باشد، کشور گلستان میشود. من هرگز فراموش نمیکنم شما از تعطیلات عید نوروزی خودتان زدید و به حمایت از کارخانه تولیدی من آمدید.» دکتر خزعلی به این جمله بسنده میکند که خادم ملت است و مسئولین هر آنچه برای رفع گرفتاری مردم تلاش کنند، نمیتوانند حق این ملت شهید پرور را ادا کنند.
ادامه این ملاقاتهای مردمی، حضور در منزل جانباز سرافراز ۴۰ درصد، زنده یاد سید جمال مختاری است. معاون رئیس جمهور عنوان میکند که به نیابت از رئیس جمهور به حضورشان شرفیاب شده، سلام گرم رئیس جمهور را به همسر و فرزندان داغدار این جانباز عزیز ابلاغ میکند و بعد از اقامه نمازظهر در منزلایشان، راهی میمند میشود.
در ورودی روستای میمند زنان و دختران با لباسهای محلی به استقبال آمدهاند. بوی اسپند در فضای سرسبز و دشتی روستا پیچیده است. دختران نوجوان در دوسوی درب ورودی خانهای سنتی که تبدیل به نمایشگاه صنایع دستی این روستای زیبا شده است، قرار دارند و سرود زیبای «آخه منیه دخترم» را همخوانی میکنند:
«اینجا ایرانه، اینجا مردمش نمیبازن. اینجا ایرانه، دخترها ستاره میسازن. اینجا ایرانه تو سپاه حضرت مهدی. مادرا و دخترا همه سربازان.» همان سرودی که چند ماه گذشته، دختران در مراسم جشن تکلیفشان، با چادرهای رنگارنگ مقابل حضرت آقا خواندند. ملاقاتی که معروف شد به "لشکر فرشتگان" این نشان میدهد، هر حرکت فرهنگی که درست انجام شود، در دورأفتادهترین نقاط کشور و حتی جهان، الگوبرداری میشود.
فضا دوباره معطر میشود به بوی اسپند و عطر صلوات. تعدادی از بانوان در حال بافت گلیمهای محلی هستند. هشتاد درصد زنان و دختران این روستا به هنر گلیم بافی مشغول هستند. روستایی باستانی که به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده و در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارد. دکتر خزعلی کنار بانوانی که در حال بافت گلیم هستند مینشیند. با تک تک بانون صحبت میکند و از لزوم تقویت بازارچههای فروش صنایع دستی میگوید. مشکلات یک به یک شنیده و یادداشت میشود. اغلب مطالبات بانوان میمندی که در هنرهای مختلفی فعالیت دارند، کمک به صندوقهای خرد روستایی و پمپاژ آب روستایی است. اهالی منطقه از اینکه در دو سال اول دولت سیزدهم، شاهد کمکهای چشمگیری در توسعه کارآفرینیها بودهاند، ابراز خوشحالی میکنند و صدور مجوزهای کسب و کار را در کمترین زمان ممکن، اتفاقی بزرگ میدانند که سابق بر این، باید مسیر بسیار طولانی را طی میکردند. دو تن از خانمهایی که در دور اول سفر به این استان حمایت شده و تولیدی راه انداختهاند نیز در نشست نمایندگان اقشار بانوان، همین مطلب مهم را یادآور شدند که با این اتفاق، سنگ بسیار بزرگی از جلوی راه کارآفرینان برداشته شده است.
پایان سفر است اما این پایان خدمت دولت مردمی نیست. در فرودگاه یاسوج و پای پرواز، یک مرتبه مدیرکل بهزیستی استان دکترآریا حاضر میشود و اصرار دارد که بین دقایق باقیمانده تا پرواز، خانم دکتر خزعلی از بازارچه راهاندازی شده در یاسوج بازدید کنند. مدیر کل دلسوزی که در تلاش است تا در دقایق پایانی این سفر نیز، گرهای از زنان بیسرپرست و دختران استان باز شود. در دفتر فرودگاه، جلسه فوری برگزار میشود. احصاء مشکلات خانه امن استان و شیرخوارگاهها و مطالبات این حوزه نیز پیگیری میشود اما آقای دکتر مصمم است که معاون رئیس جمهور را به بازدید حضوری دعوت کند.
مسافران در حال گرفتن کارت پرواز هستند. تا پرواز کمتر از ۴۵ دقیقه زمان باقی است که دکتر خزعلی از فرودگاه خارج میشود تا به همراه مدیر کل بهزیستی استان، بازدیدی از بازارچه امام علی علیهالسلام داشته باشد. مخالفت همراهان هم برای اینکه معاون رئیسجمهور از فرودگاه خارج نشود بیفایده است. بازار امام علی علیهالسلام یاسوج با همت بخش خصوصی راه افتاده و میتواند به محل خوبی برای کسب و کار کشاورزان و زنان سرپرست خانوار تبدیل شود. زوایای این امر مهم به سرعت بررسی و مقرر میگردد، تفاهم نامهای برای در اختیار گذاشتن چند باب مغازه به زنان سرپرست خانوار منعقدد گردد. دیداری هر چند کوتاه، اما مفید که البته مهم توصیف میشود، چرا که گاهی وجود برخی ناهماهنگیها، موجب غفلت از ظرفیتهای بخش خصوصی و به هدر رفتن فرصت هاست، در حالیکه بخش خصوصی در جهت تقویت چرخه تولید کشور، بسیار مؤثر است.
عزیزی میگفت در طول دو سال از دولت سیزدهم، بیش از چهل سفر استانی را با معاون رئیسجمهور همراهی کردهام، در این دو سال با همین کفش و چادرایشان را دیدم. بارها تعمیر شده اما تعویض و تغییری را مشاهده نکردم. وجود مسئولینی که خود را خادم این ملت شریف میدانند و شبانه روز برای سربلندی میهن تلاش میکنند، غنیمتی ارزشمند است. مسئولینی که الگوی عملی ساده زیستی را بر ادعای بدون عمل ترجیح داده و به جای صرف وقت برای نیازهای شخصی، حتی از زمان محدود استراحت خویش برای خدمت به ملت بهره میبرند. این همان نگاه برگرفته از مکتب اسلام است که در توصیههای مکرر رهبر معظم انقلاب نیز قابل مشاهده میباشد که فرمودند باید از اسراف و تبذیر جلوگیری شود و مسئولین خود را ملزم به رعایت ساده زیستی نمایند.
جملهای بسیار مهم از حضرت آقا به خاطر دارم که فرمودند: «امیرالمؤمنین علیهالسلام شخصاً زاهدانهترین زندگی را داشت. اما در عین حال، مرتب کار هم میکرد، مزرعه را آباد و چاه آب جاری میکرد، جهاد میکرد و کشور را اداره میکرد.»
منبع: تسنیم
به گزارش کبنا، میان گرمای نفسگیر یاسوج، تعدادی از اهالی سلحشور از تپههای سرسخت و سنگی بالا میروند و در حال نصب پرچمهای سرخ و سیاه عزای سیدالشهدا(ع) با فواصل منظمی هستند. عشق به اباعبدالله الحسین علیه السلام چه عظمتی دارد که پیشاپیش ورودش به کربلا، حتی کوهها و صخرههای سخت را عزادار خویش میسازد!
جایی قدم گذاشتهایم که زنانش را به هنرمندی میشناسند، زنان زاگرسنشین کهگیلویه و بویراحمد که با لباسهای هفترنگ بلند و زیبا، اصالت ناب، پوشش وزین و فرهنگ زیبای عشایری را فریاد میکشند. هرچند در ابتدای سفر با یک بهانه کوچک، توفیق همراهی تیم از دستم میرود و راهی بیمارستان میشوم، اما در هر نقطهای از این دیار نجیب که باشی، میتوانی شور و هیجان آشکار این مردم سلحشور را مشاهده کنی، این اشتیاق پنهانشدنی نیست، شاید قسمت اینگونه بود که روایت این خطه پر شور و هیجان از پرستاران و بهیاران دلسوزش شروع شود، زنان و دختران غیوری که در بیمارستان شهید بهشتی یاسوج، با تواضعی سرشار از لبخند، مشغول پرستاری بیماران هستند، جایی که در ایام کرونا، مرکز پذیرش بیماران کرونایی بوده است و پزشکان میگویند هماکنون فقط یک بیمار کرونایی دارند که نشان از مدیریت فوقالعاده ایران در کنترل ویروسی جهانی، حتی در دورأفتادهترین مناطق کشور است و این افتخار ملی و البته بینالمللی جای بسی خرسندی دارد.
چند روزی به محرم مانده است، از پنجره بیمارستان صدای ساز و دهل میآید. پرستار هرچه مسکن دارد تزریق میکند اما درد، مجالی برای خواب نگذاشته است؛ ترجیح میدهی همان جا روی تخت بیمارستان مشکلات مردم را بشنوی و نامههایی را که با هزارامید نوشتهاند تا به دست معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده برسد، زیر پتو جمع کنی و به آنهاامیدواری دهی که حتماً رسیدگی خواهد شد، هر کدام با لبخند رضایت میروند و دیگری وارد میشود و این ملاقات تا چندین ساعت ادامه دارد، ملاقاتی که البته شیرین است و گوارا. بانوی پرستار یاسوجی مانند یک رفیق شفیق، داوطلبانه به دکه بیمارستان مراجعه مینماید و با چاینبات داغ، بالای بالین بیمارش حاضر میشود.
شور و شعفی که در خدمت نهفته است در هیچ کار دیگری یافت نمیشود. در بدو ورود به استان، پرچمهای آویختهای از تصویر رئیس جمهور را دیدم که زیرش نوشته شده بود «تی مردم، سی مردم» پرستار میگوید یعنی «همراه مردم، برای مردم» و در یک کلام اینکه اهالی این استان دولت مردمی را بهشدت دوست دارند و برای ورودش سنگتمام گذاشتهاند.
در دور دوم سفر استانی دولت سیزدهم، رئیس جمهور و هیئت همراه، وارد استان کهگیلویه و بویراحمد میشوند. دکتر خزعلی بهمحض ورود در فرودگاه یاسوج، همراه با رئیس جمهور راهی منطقه عشایرنشین دشت سقاوه میشود، دشتی که در مجاورت روستای مارگون قرار دارد، روستای سرسبزی، بین دو کوه سقاوه و مارگون که لالههای واژگون و گلهای ختمی روی تپههایش، منظرهای ناب را مقابل چشم هر بینندهای پدید میآورد. عشایرنشینان از خوشحالی در پوست خود نمیگنجند. جمعیتی زیر آفتاب جمع شدهاند تا سخنان رئیسجمهورشان را بشنوند. جایگاه زیبایی که درست شده، محصول دسترنج بانوان عشایرنشین است که با ترکیبی از گلیم و آویزهای زیبا و رنگارنگ در دل صحرا، رنگامید را به زندگی میپاشد.
زنان عشایرنشین دور دکتر خزعلی جمع میشوند و از مشکلات بانوان میگویند. ساعتی در ظل آفتاب و میان خاکهای گرم و سوزان منطقه، مشغول صحبت میشوند. میان جمعیت چند بانو قاب عکس شهدایشان را در دست گرفتهاند. هر چند منطقه محروم باشد، عشایر غیرتمند زاگرسنشین، از بذل جان عزیزانشان برای دفاع از مملکت دریغ نمیکنند.
رویا فرزند جانبازی است که مادرش را در سن کودکی از دست داده، یکی از صدها دختر خوش قلب، فعال والبته نخبه یاسوجی که در دور اول سفر به این استان و در دیدار نخبگانی با دکتر خزعلی، مشکلش مرتفع شده و حالا این دختر پرهیجان، داوطلبانه و قدم به قدم با معاون رئیس جمهور روستا به روستا را میدود تا خود نیز خدمتگزار هم ولایتیهایش باشد. از زبان این بانوی جوان، حال مردم مناطق عشایرنشین را جویا میشوم که از نزدیک شاهد زیباییهایش بوده و اینگونه زیبا روایت میکند:
«در این دیدارها چین و چروک را در چهره زنان لُر دیدم. جاری شدن اشکشان را هم، اما فروغ چشمانشان بیپایان بود. فروغی برای عشق به زندگی و امید برای پرورش نسل آینده و تربیت کودکانشان. در کنار تمامی این تصاویر وصف ناپذیر، زنان با دیدن خادمین ملت به وجد آمده بودند. بانوان سلحشور لُر که زندگی در میانشان با طروات جریان دارد و با وجود تمامی کاستیها، قانعاند و با همین قناعتها شگفتی میآفرینند و میگویند خوشحالیم که بعد از سالیان سال که هیچ مسئولی به اینجا پا نگذاشته بود، یک شیرزن به ملاقاتمان آمد. از این رو این دیدار برای زنان لُر، افتخارآمیز و تحسین برانگیز جلوه میکند. من نیز به عنوان یک دهه هفتادی از دیدن این صحنهها به وجد میآیم. هر صحنهای را میبینم پر از شگفتی است، دختری دوان دوان خودش را به آغوش معاون رئیسجمهور رسانده و کسی مانعش نمیشود. چند لحظه بعد میبینم همین بانوی مسئول، بیهیچ تشریفاتی کنار زنان و کودکان زانوزده و با آنها هم صحبت میشود. کنار زن ایلیاتی خالصانه مینشیند و همرنگشان میشود، گویا میخواهد مفهوم رنج زنان ایلی را با دست و دل و جان لمس کند و من هیچ نمیتوانم بگویم الا اینکه: مرحبا بانو جان.»
رویا با لهجه شیرینش ادامه میدهد: «وقتی که به دشت سقاوه رسیدیم، دشت پر از سیاه چادرهایی بود که داخلش را با صنایع دستی زیبایی تزیین کرده بودند. مقابل یکی از سیاه چادرها، گهوارهای چوبی قرار داشت. سوز آفتاب روی صورت نوازد داخل گهواره میتابید و کنارش مادر بزرگی مهربان با عکس شهیدش منتظر ورود رئیس جمهور بود. احساس کردم این نوازد هم به استقبال آمده تا با زبان بیزبانیاش خوش آمد بگوید.»
به رسم تمام سفرهای استانی، دکتر خزعلی بدون وقفه، برنامههای متعدد خود را پشت سر هم آغاز میکند. بازدید از کارگاه اشتغالزایی روستای طولیان که حدود ۲۵ نفر خانم سرپرست خانوار را مشغول کار خیاطی کرده است دومین مقصدایشان است. زنان روستانشین که اغلب آنها سادات میباشند، غرق شعف میشوند. باورشان نیست که معاون رئیسجمهور، نزدیک به دو ساعت راه را برای دیدن آنها طی نموده، آن هم در مسیری که بین کوههای صعب العبور قرار گرفتهاست. میگویند بسیاری از زنان روستای طولیان در کار کشاورزی مشغول هستند و باید صبح علی الطلوع راهی زمینهای کشاورزی شوند که در این مسیر بارها متحمل آسیبهای متعددی شدهاند، به همین جهت اشتغال در این کارگاه، اتفاقی بزرگ برای بانوان قلمداد میشود.
مقصد بعدی معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده، روستای میمند است، اما خبری غیر منتظره این مسیر را به سمت روستای چارؤسا تغییر میدهد. روستایی که در برنامه تنظیمی استان، دیده نشده بود. پیغامهای مکرری از مردم به گوش میرسد که عده زیادی از زنان و دختران چارؤسا و روستاهای اطراف، در میدان بخشداری جمع شدهاند و درخواست ملاقات دارند! پیامهایی که میگوید این زنان، چهل سال است هیچ مسئولی را ملاقات نکرده اند و اما از خبر حضور دکتر خزعلی در دشت سقاوه و روستای طولیان، آنها هم توقع دیدار دارند. اشتیاقی که بیپاسخ نماند و مقصد را به سمت روستای چارؤسا کشاند. هر چند یک ساعت و نیم راه در پیش بود و مسیر کاملاً از روستای میمند منحرف میشد، اما این دیدار محقق میشود.
زنان روستا نشین چارؤسا که از بدو ورود معاون رئیس جمهور به منطقه با شور وصف ناپذیری دور هم حلقهزده بودند تا از مطالبات و دغدغههایشان بگویند به هدف خود رسیدهاند، میتوان برق خوشحالی را در چشمان دختران مشاهدهکرد که گویا به خود میبالند و میگویند «خواستن توانستن است و ما هم با استقامت توانستیم به مرادمان برسیم» ساکنین چارؤسا از ایلات ریشه دار و اصیل لُر هستند. پس از گفتگوی شیرین با اهالی، شورای اداری چارؤسا با حضور تعدادی از زنان عشایرنشین تشکیل میشود. یک جلسه کاملاً مردمی و البته در نوع خودش ممتاز و کم نظیرکه مشکلات توسط زنان عشایرنشین بیان میشود و جلوههای نابی از دیدار بیواسطه با معاون رئیس جمهور را خلق میکنند. هر چند این زنان غیور، با دلاوری تمام، اشتغال مناسبی را برای خود فراهم نمودهاند. اما مطالبات بحقی دارند که پیگیری میشود.
دیدار با اهلی چارؤسا اگر چه بسیار دلنشین بود اما موجب شد، برنامه روستای میمند در روز نخست سفر به خاطر کمبود وقت و تداخل با جلسه شورای اداری استان لغو شود. جلسه مهمی که با حضور رئیس جمهور و هیأت دولت در یاسوج برگزار میشد. زنان روستانشین میمندی که از روز قبل و با اشتیاق، برای استقبال آماده بودند، از انجام نشدن این ملاقات دلگیر شدند. هر چند تعمدی در این کار نبود. در هر صورت با جمله قاطع دکتر خزعلی «وعده کردیم، پس باید عمل کنیم» همه مصمم میشوند تا برنامه میمند محقق شود، اما به دلیل بُعد مسافت، چارهای نمیماند جز لغو پرواز برگشت دکترخزعلی که به همراه رئیس جمهور و هیأت دولت تنظیم شده بود. طولانی نمودن سفر، جهت عملی شدن وعده دیدار با زنان میمندی، میان این اهالی خونگرم غوغا میکند.
در جادههای این مناطق عشایر نشین چیزی که بینظیر است، شور و اشتیاق مردم میباشد. در مسیری که دو جانبش کوههای سربه فلک کشیده قرار دارد. روی کوهها و تپهها پر است از پوشش گیاهی. درختان بلوط در این میان چشم نوازی میکنند. بلوط که با پیکره تنومند یاسوج، پیوندی دیرینه دارد. شدت گرمای منطقه قابل وصف نیست. شاید ذکر یک نکته تصویری از این گرمای بیحد را مسجل نماید که تکههایی از آسفالت جاده از شدت سوزش آفتاب کنده شده است.
در میان این گرمای نفسگیر، تعدادی از اهالی سلحشور از تپههای سرسخت و سنگی بالا رفته و در حال نصب پرچمهای سرخ و سیاه عزای سیدالشهدا با فواصل منظمی هستند. عشق به اباعبدالله الحسین علیه السلام چه عظمتی دارد که پیشاپیش ورودش به کربلا، حتی کوهها و صخرههای سخت را عزادار خویش میسازد! این صحنهی شورانگیز اشک را در چشم هر بینندهای جاری میکند. یاد فرمایش حضرت امام(ره) میافتم که فرمود: «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است» زنده بودن شعائر الهی در بین عشایر نشینانی که شاید بالاترین محرومیت ظاهری را علیرغم داشتن منابع طبیعی فراوان تجربه میکنند، صحنه بسیار نابی است.
حضور در جمع ۳۱۳ زوج استان که باهمت خیرین دلسوز جهت اهداء جهیزیه، ازدواج آسان را برای شروع زندگی انتخاب کردهاند و بعد هم بازدید از نمایشگاه صنایع دستی که در مصلای یاسوج برپا بود، برنامههایی است که به ترتیب چیده شده و با آیین کلنگ زنی نمایشگاه دائمی صنایع دستی استان، برنامههای سنگین روز اول به اتمام میرسد.
در روز دوم سفر، ملاقاتی صمیمی با نمایندگان اقشار مختلف بانوان برپا میشود
زنان حاضر در سالن از ویژگیهای منحصر به فرد این استان چهارفصل میگویند. استانیکه چند روز گذشته، مقام اول جهان را در هوش مصنوعی، توسط دانشآموزانش کسب نموده است. عجیب است که با وجود محرومیتهای فراوان منطقه، مشاهده تعداد چشم گیر نخبگان محلی، در این منطقه امری عادی است. دختری که دانشجوی دکتراست، گله از محدودیتهای بانوان دارد که اگر بخواهند با توجه به استعدادهای فراوان و توانمندیهای خویش، فرد موفقی باشند، باید چندین برابر آقایان کار کنند. جملهای آشنا که چندی پیش در جمع بانوان نخبه تهران شنیدم، بانویی که مادر سه فرزند و مدیر شرکت دانش بنیان در تولید پهباد بود، همین گله را داشت که اگر یک زن نخبه و توانمند بخواهد مدیر شرکتی دانش بنیان شود، لاجرم باید ۱۰ برابر آقایان زحمت بکشد تا توانمندیاش را به اثبات برساند. این یعنی مشکل، عمومی است ولیکن زنان این مرز و بوم ثابت نمودند هر دیواری هر چند شیشهای و هر کوهی هر چند صعب العبور را برای رسیدن به هدف مقدس خدمت به این مرز و بوم پشت سر میگذارند.
زنان این استان فرزندانی نخبه را همچون سید طاها پرورش میدهند که با وجود اینکه هشت سال بیشتر نداشت، بیش از ۳۰ لوح تقدیر را در همایشهای مختلف استانی و کشوری کسب نموده و این فقط یک نمونه از شگفت آفرینی این بانوان در تربیت فرزندان نخبه است گویا ضرب المثل «مُشت نمونه خروار است» اینجا معنا میشود. آن طرفتر عزیزی، بانوی نخبهپروری را نشان میدهد و میگوید کهایشان مادر دکتر نیک اقبالیان، پزشک زیردست و موفق سیسخت است که جزء برترین پزشکهای دنیا محسوب میشود.
در نشست اقشار بانوان با معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده، موارد مهمی از نظام مسائل زنان و آسیبهای اجتماعی موجود مطرح شد، اما در این میان بانویی ۴۷ ساله به نام کافی از شهر پاتاوه، با لباس محلی سرمهای رنگ که اصالت و نجابتش را نمایش میداد، به عنوان بانوی نمونه کارآفرین سخن گفت که با وجود بیسرپرست بودن، ۹ فرزندش را با تحصیلات عالی پرورش داده و هم اکنون برای ۳۰ بانوی بدسرپرست و بیسرپرست کارآفرینی کرده است. کل سالن به احترام این مادرنمونه، از جا بلند میشوند.
مادری سالخورده قاب عکس شهیدش را نشان میدهد و میگوید پسرش ارجاسب شجاعی، فرمانده پاسگاه مرزی بوده که هفده سال پیش شهید میشود. دانشجوی شهیدی از اهالی روستای تنگ انار کهگیلویه. مادر اشکش را پاک میکند و با لهجه لری میگوید: «همه در حال تدارک مراسم عروسی بودیم که خبر شهادتش را دادند. درست یک روز قبل از مراسم عروسیاش.»
بین مطالبات مردمی آنچه بسیار حیاتی و ضروری به نظر میرسد موضوع بهداشت و درمان بانوان است که از نداشتن کادر متخصص پزشکی خانم، برای درمانهای ویژه بانوان گلهمند هستند و بانویی نیز از سفر دکتر خزعلی به روستاها و مناطق عشایرنشین انتقاد میکند که «ایکاش به جای رفتن به روستاها و مناطق عشایری، با دانشگاهیان جلسه بیشتری داشتید تا راهکار عملیاتی بدهیم»
دکتر خزعلی با حوصله، تمام موارد را یادداشت میکند و از اولویت داشتن روستاها و مناطق محروم در سفرهای استانی میگوید و خودش را خادم ملت معرفی میکند: «ترجیح ما در سفرهای استانی دیدار و ملاقات با مردم مستضعف و مناطق محروم است که صدایشان به خاطر محدودیتهایی که دارند، به جایی نمیرسد. صدالبته آنها در اولویت هستند؛ در همین مناطق که میرویم گاهی گله دارند از اینکه تاکنون هیچ مسئولی به آنها سرنزده! هم اکنون نیز بعد از این نشست راهی یکی از روستاها خواهیم بود، هرچند مجبور شدیم برگشت به تهران را به تعویق بیندازیم، دیدار با روستاییان و عشایر، وظیفه مسلم دولت مردمی است»
با شنیدن این سخنان، دختری جوان میکروفن را در دست میگیرد و با صلابت میگوید: «اگر در کشور و در هر استان، یک نفر مثل شما دلسوز مردم باشد، کشور گلستان میشود. من هرگز فراموش نمیکنم شما از تعطیلات عید نوروزی خودتان زدید و به حمایت از کارخانه تولیدی من آمدید.» دکتر خزعلی به این جمله بسنده میکند که خادم ملت است و مسئولین هر آنچه برای رفع گرفتاری مردم تلاش کنند، نمیتوانند حق این ملت شهید پرور را ادا کنند.
ادامه این ملاقاتهای مردمی، حضور در منزل جانباز سرافراز ۴۰ درصد، زنده یاد سید جمال مختاری است. معاون رئیس جمهور عنوان میکند که به نیابت از رئیس جمهور به حضورشان شرفیاب شده، سلام گرم رئیس جمهور را به همسر و فرزندان داغدار این جانباز عزیز ابلاغ میکند و بعد از اقامه نمازظهر در منزلایشان، راهی میمند میشود.
در ورودی روستای میمند زنان و دختران با لباسهای محلی به استقبال آمدهاند. بوی اسپند در فضای سرسبز و دشتی روستا پیچیده است. دختران نوجوان در دوسوی درب ورودی خانهای سنتی که تبدیل به نمایشگاه صنایع دستی این روستای زیبا شده است، قرار دارند و سرود زیبای «آخه منیه دخترم» را همخوانی میکنند:
«اینجا ایرانه، اینجا مردمش نمیبازن. اینجا ایرانه، دخترها ستاره میسازن. اینجا ایرانه تو سپاه حضرت مهدی. مادرا و دخترا همه سربازان.» همان سرودی که چند ماه گذشته، دختران در مراسم جشن تکلیفشان، با چادرهای رنگارنگ مقابل حضرت آقا خواندند. ملاقاتی که معروف شد به "لشکر فرشتگان" این نشان میدهد، هر حرکت فرهنگی که درست انجام شود، در دورأفتادهترین نقاط کشور و حتی جهان، الگوبرداری میشود.
فضا دوباره معطر میشود به بوی اسپند و عطر صلوات. تعدادی از بانوان در حال بافت گلیمهای محلی هستند. هشتاد درصد زنان و دختران این روستا به هنر گلیم بافی مشغول هستند. روستایی باستانی که به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده و در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارد. دکتر خزعلی کنار بانوانی که در حال بافت گلیم هستند مینشیند. با تک تک بانون صحبت میکند و از لزوم تقویت بازارچههای فروش صنایع دستی میگوید. مشکلات یک به یک شنیده و یادداشت میشود. اغلب مطالبات بانوان میمندی که در هنرهای مختلفی فعالیت دارند، کمک به صندوقهای خرد روستایی و پمپاژ آب روستایی است. اهالی منطقه از اینکه در دو سال اول دولت سیزدهم، شاهد کمکهای چشمگیری در توسعه کارآفرینیها بودهاند، ابراز خوشحالی میکنند و صدور مجوزهای کسب و کار را در کمترین زمان ممکن، اتفاقی بزرگ میدانند که سابق بر این، باید مسیر بسیار طولانی را طی میکردند. دو تن از خانمهایی که در دور اول سفر به این استان حمایت شده و تولیدی راه انداختهاند نیز در نشست نمایندگان اقشار بانوان، همین مطلب مهم را یادآور شدند که با این اتفاق، سنگ بسیار بزرگی از جلوی راه کارآفرینان برداشته شده است.
پایان سفر است اما این پایان خدمت دولت مردمی نیست. در فرودگاه یاسوج و پای پرواز، یک مرتبه مدیرکل بهزیستی استان دکترآریا حاضر میشود و اصرار دارد که بین دقایق باقیمانده تا پرواز، خانم دکتر خزعلی از بازارچه راهاندازی شده در یاسوج بازدید کنند. مدیر کل دلسوزی که در تلاش است تا در دقایق پایانی این سفر نیز، گرهای از زنان بیسرپرست و دختران استان باز شود. در دفتر فرودگاه، جلسه فوری برگزار میشود. احصاء مشکلات خانه امن استان و شیرخوارگاهها و مطالبات این حوزه نیز پیگیری میشود اما آقای دکتر مصمم است که معاون رئیس جمهور را به بازدید حضوری دعوت کند.
مسافران در حال گرفتن کارت پرواز هستند. تا پرواز کمتر از ۴۵ دقیقه زمان باقی است که دکتر خزعلی از فرودگاه خارج میشود تا به همراه مدیر کل بهزیستی استان، بازدیدی از بازارچه امام علی علیهالسلام داشته باشد. مخالفت همراهان هم برای اینکه معاون رئیسجمهور از فرودگاه خارج نشود بیفایده است. بازار امام علی علیهالسلام یاسوج با همت بخش خصوصی راه افتاده و میتواند به محل خوبی برای کسب و کار کشاورزان و زنان سرپرست خانوار تبدیل شود. زوایای این امر مهم به سرعت بررسی و مقرر میگردد، تفاهم نامهای برای در اختیار گذاشتن چند باب مغازه به زنان سرپرست خانوار منعقدد گردد. دیداری هر چند کوتاه، اما مفید که البته مهم توصیف میشود، چرا که گاهی وجود برخی ناهماهنگیها، موجب غفلت از ظرفیتهای بخش خصوصی و به هدر رفتن فرصت هاست، در حالیکه بخش خصوصی در جهت تقویت چرخه تولید کشور، بسیار مؤثر است.
عزیزی میگفت در طول دو سال از دولت سیزدهم، بیش از چهل سفر استانی را با معاون رئیسجمهور همراهی کردهام، در این دو سال با همین کفش و چادرایشان را دیدم. بارها تعمیر شده اما تعویض و تغییری را مشاهده نکردم. وجود مسئولینی که خود را خادم این ملت شریف میدانند و شبانه روز برای سربلندی میهن تلاش میکنند، غنیمتی ارزشمند است. مسئولینی که الگوی عملی ساده زیستی را بر ادعای بدون عمل ترجیح داده و به جای صرف وقت برای نیازهای شخصی، حتی از زمان محدود استراحت خویش برای خدمت به ملت بهره میبرند. این همان نگاه برگرفته از مکتب اسلام است که در توصیههای مکرر رهبر معظم انقلاب نیز قابل مشاهده میباشد که فرمودند باید از اسراف و تبذیر جلوگیری شود و مسئولین خود را ملزم به رعایت ساده زیستی نمایند.
جملهای بسیار مهم از حضرت آقا به خاطر دارم که فرمودند: «امیرالمؤمنین علیهالسلام شخصاً زاهدانهترین زندگی را داشت. اما در عین حال، مرتب کار هم میکرد، مزرعه را آباد و چاه آب جاری میکرد، جهاد میکرد و کشور را اداره میکرد.»
منبع: تسنیم