تاریخ انتشار
يکشنبه ۴ تير ۱۴۰۲ ساعت ۱۹:۵۹
کد مطلب : ۴۶۳۹۸۴
رویارویی پوتین و پریگوژین؛ دوئلی با تیراندازی هوایی
پایان طغیان علیه پوتین / گروه واگنر چند نفرند، چقدر پول و چه تسلیحاتی دارند؟ / چرا پوتین اجازه داد پریگوژین برود؟
۰
کبنا ؛ در ماه ژانویه وزارت دفاع بریتانیا اعلام کرد که واگنر ۵۰ هزار جنگجو در اوکراین دارد. "یوگنی پریگوژین" رهبر گروه شبه نظامی واگنر گفته بود برای حمله نظامی علیه مسکو ۲۵ هزار نیرو در اختیار دارد. براساس گزارشها، بیش از ۲۰۰۰۰ سرباز واگنر در جریان نبرد در اوکراین کشته شدند که بسیاری از آنان در نبرد چند ماهه برای کنترل باخموت در شرق اوکراین جان شان را از دست دادند.
به گفته وزارت دفاع ایالات متحده، گروه واگنر تسلیحات سنگین برای مثال تجهیزات دفاع هوایی از جمله خودروهای جنگی SA-۲۲s در اختیار دارد. سایر تسلیحاتی که پیشتر توسط روسیه در اختیار واگنر قرار گرفته شامل جتهای جنگنده و موشکهای کوتاه برد است که ظاهرا در دسامبر ۲۰۲۲ از کره شمالی به دست آمده است.
هم چنین، واگنریها گلولههای توپخانه خریداری شده از کره شمالی را نیز در اختیار دارند. گروه واگنر همچنین چندین تانک و سایر خودروهای نظامی را در اختیار دارد که میتواند از آنها در جریان نبرد استفاده کند.
گروه واگنر دستمزد سربازان خود را در اکتبر ۲۰۲۲ تقریبا دو برابر افزایش داده و به سربازانش پیشنهاد پرداخت ماهانه ۸ هزار پوندی را برای جنگیدن ارائه داده است. پیش از حمله علیه اوکراین واگنر ماهانه ۴۴۰۰ پوند به جنگجویان خود پرداخت میکرد. همزمان با افزایش دستمزد الزامات سربازان نیز کاهش مییابد. پیشتر تنها افرادی با تجربه نظامی قوی به استخدام آن گروه در میآمدند، اما از زمان آغاز جنگ اوکراین واگنر هر فردی که مایل به کشتن برای آن گروه باشد را میپذیرد. تصور میشود که ارزش خالص دارایی "یوگنی پریگوژین" رهبر گروه واگنر بیش از ۸۰۰ میلیون پوند (۱ میلیارد دلار) باشد.
"فایننشال تایمز" گزارش داده که پریگوژین بیش از یک چهارم از یک میلیارد دلار سرمایه اش را از طریق استخراج منابع طبیعی از جمله نفت، گاز، الماس و طلا به دست آورده است.
وزارت خزانه داری آمریکا معتقد است که گروه واگنر از حضور خود در کشورهای آفریقایی مانند سودان، لیبی و مالی برای افزایش دارایی اش از طریق بهره برداری از منابع طبیعی استفاده میکند. این در حالیست که کشورهای غربی نام آن گروه را در فهرست گروههای تحت تحریم قرار داده اند. طبق گزارشها گروه واگنر شبکه خود را در جمهوری آفریقای مرکزی گسترش داده است و یک میلیارد دلار سود از طریق استخراج منابع معدنی به دست آورده است.
هم چنین گزارش شده که آن گروه در قبال کار خود در سوریه برای دستمزد نفت و گاز دریافت کرده است.
چرا پوتین اجازه داد پریگوژین برود؟
کاترین استونر، مدیر مرکز دموکراسی، توسعه و حکومت قانون (CDDRL)، عضو ارشد موسسه مطالعات بین المللی فریمن اسپوگلی و استاد علوم سیاسی در دانشگاه استنفورد است. کتابهای متعددی از او در مورد سیاست روسیه منتشر شده اند از جمله "مقاومت در برابر دولت: اصلاحات و کاهش در روسیه پس از شوروی" (کمبریج، ۲۰۰۶)، "پس از فروپاشی کمونیسم: درسهای مقایسهای از گذار" (کمبریج، ۲۰۰۴) و "ظهور مجدد روسیه و اهداف آن در نظم جدید جهانی" (انتشارات دانشگاه آکسفورد، ۲۰۲۱). او در کتاب "ظهور مجدد روسیه و اهداف آن در نظم جدید جهانی" استدلال میکند که دولتهای اقتدارگرا برای حفظ اعتبار و محبوبیت خود در داخل، سیاست خارجی ماجراجویانه و توسعهطلبانه با رنگ و بوی ملی گرایانه را در بیرون دنبال میکنند. از دید او برای چنین دولتهایی حفظ ثبات سیاسی و ترساندن مردم از "توطئههای دشمن خارجی" کلید سرکوب اپوزیسیون، جامعه مدنی و توجیه سیاستهای اقتدارگرایانه داخلی و خارجی است. او مینویسد: "رقابت جدید جهانی انتخاب استراتژیک رژیم پوتین است که میخواهد روسیه را به خصوص در چشم مردمانش دوباره بزرگ کند. در واقع، ترس رژیم از بی ثباتی در خیابانهای روسیه بیشتر است تا هراس از ناتو".
به نقل از فرارو، با اعلام توافقی که ظاهرا با میانجیگری "الکساندر لوکاشنکو" رئیس جمهور بلاروس صورت گرفت، "یوگنی پریگوژین" رهبر شورشیان واگنر در ازای توقف کارزار پیشروی به سمت مسکو، اجازه بازنشستگی در بلاروس را پیدا میکند. "دیمیتری پسکوف" سخنگوی کرملین اشاره کرد که این توافق به دلیل هدفی والاتر که همانا جلوگیری از خونریزی، اجتناب از رویارویی داخلی و جلوگیری از درگیری با نتایج غیرقابل پیشبینی، صورت گرفت. این در حالیست که تنها چند ساعت پیش از آن پوتین در سخنرانیای تلویزیونی از شورش پریگوژین تحت عنوان خیانت یاد کرد؛ خیانتی که به قلب دولت روسیه ضربه زده است.
به نظر میرسید که او مردم روسیه را برای یک جنگ داخلی آماده میکرد. بنابراین، رفتن پریگوژین به بلاروس به معنای واقعی کلمه دست کم در ظاهر عجیب و غریب به نظر میرسد. این امر زمانی عجیب به نظر میرسد که در روسیه حتی میتوان نوجوانان را به خاطر ارسال و بیان مطلب انتقادی نسبت به "عملیات نظامی ویژه" زندانی کرد و چهرههایی، چون "ایلیا یاشین" و "ولادیمیر کارا" از منتقدان لیبرال به دلیل انتقاداتشان از جنگ اوکراین به ۸.۵ و ۲۵ سال زندان محکوم شده اند. در حالی که اسلحه آنان کلمه بود؛ اسلحه پیگوژین تانک و تفنگ بود.
ممکن است تصور شود که رهبری یک شورش مسلحانه برای رژیم بسیار مشکل سازتر از برخی توئیتها و مصاحبهها است. بنابراین، "هدف عالی" که پریگوژین به خاطر آن از قلاب رها شد چه بوده است؟ بدیهی است که ترس واقعی در کرملین از شورش پریگوژین این بود که منجر به شورش نظامی گستردهتر شد. در واقع، قابل توجه است که پریگوژین پس از اعلام مقاصد خود در تلگرام با هیچ مقاومتی در کارزارش به سمت شهر روستوف آن دون، مقر ناحیه نظامی جنوبی روسیه مواجه نشد. او توانست ظرف مدت چند ساعت مرکز فرماندهی را تصاحب کند. فتح سریع روستوف و سفر سریع او به شمال، به سمت مسکو نشان داد که برخی از واحدهای نیروهای دفاعی روسیه مستقر در مسیر، ممکن است حداقل به طور منفعلانه و شاید حتی فعالانه از ماموریت او حمایت کرده باشند.
با توجه به اینکه جنگ در اوکراین برای ارتش روسیه بد پیش رفته، اگر برخی از افسران جوان ارتش با گلایههای پریگوژین علیه فرماندهی عالی روسیه ابراز همدلی کرده باشند موضوعی قابل درک است. برآورد تلفات به ۲۵۰۰۰۰ نفر میرسد که شاید یک چهارم آنان کشته شدهاند. طبق گزارشها فرماندهان نیروهای خود را در نبرد رها کرده اند، فساد بیداد میکند و سربازان با تدارکات و آمادگی ناکافی به عنوان گوشت جلوی توپ استفاده میشود.
سخنرانی پوتین هشداری صریح در مورد پیوستن به شورش ارائه داد و تایید ضمنی این بود که پریگوژین با حرکت به سمت مسکو طرفدارانی پیدا خواهد کرد. علاوه بر این، این واقعیت که مسکو به وضوح برای یک نبرد طولانی و خونین آماده میشد نشان میدهد که نگرانی واقعی از قریب الوقوع بودن یک درگیری گستردهتر وجود داشت.
ستون مزدوران پریگوژین در کمتر از ۲۰۰ کیلومتر خارج از شهر متوقف شد بنابراین، پوتین دلایل زیادی داشت تا به لوکاشنکو اجازه دهد تا برای پایان سریع شورش مذاکره کند با این وعده که به شورشیان و به ویژه پریگوژین اجازه دهد (حداقل در حال حاضر) تحت پیگرد قرار نگیرند.
تمام این تحولات در مورد آن چه ممکن است اکنون در روسیه در حال وقوع باشد و آنچه پوتین ممکن است در آینده دنبال کند، به ما چه میگوید؟
پوتین در حالی که از نظر ما ممکن است ضعیف و ناکارآمد به نظر برسد بدون شک از کنترل خود بر رسانههای روسیه استفاده خواهد کرد تا شورش را به اوکراین، ناتو و دیگر دشمنان روسیه مرتبط سازد. او حتی ممکن است با انجام معامله با پریگوژین از تلفات جمعی در جنگ داخلی اجتناب کند. با چرخش داستان به بهترین شکل ممکن پوتین خود زنده خواهد ماند اگرچه اسطوره شایستگی او که به دقت ساخته شده آسیب خواهد دید.
با گذشت زمان این رخداد ممکن است باعث از بین رفتن اعتماد نخبگان روسیه به پوتین شود اگرچه بعید است که به زودی کودتایی آشکار علیه او رخ دهد. فراتر از این، عدم سازماندهی در واکنش به شورش کوتاه مدت پریگوژین تنها میتواند برای اوکراین مفید باشد. مزدوران واگنر یکی از معدود پیروزیهای نظامی روسیه را در تصرف شهر باخموت چند ماه پیش به دست آوردند. اکنون آنان از میدان جنگ خارج شده اند. علاوه بر این، ممکن است شورشهای نظامی بیشتری در راه باشند. اگرچه این پایان جنگ یا پوتین نیست، اما شورش واگنر ممکن است آغاز پایان هر دو را ثابت کند.
محتملترین سناریو برای طغیان واگنر
اکنون اوضاع در روسیه، از التهاب فاصله گرفته است. واگنر اعلام کرده که حرکت ستونهای نظامی متوقف شده و در حال بازگشت به اردوگاههای صحرایی هستند. دیمیتری پسکوف سخنگوی کرملین ضمن تشکر از تلاشهای میانجیگرانه رئیس جمهور بلاروس خبر داد که پرونده جنایی علیه رئیس واگنر لغو شده و پریگوژین روسیه را به مقصد بلاروس ترک میکند.
مهدی مطهرنیا، نیز در گفتگو با فرارو گفت: «آن چه اکنون میتوان درباره روسیه و پوتین گفت، به سناریوهای جنگ اوکراین باز میگردد. پوتین در موقعیتی ناشی از ورود به یک منطق تحقیرکننده قرار گرفته است. زمانی که در جنگ کریمه به او میدان داده شد، شرایط وی را «سناریوی شکار مار بوآ» نامیدم. روش شکار مار بوآ به این شکل است که شکارچی پای خود را داخل لانه مار میکند، مار، پای شکارچی را میبلعد، سپس شکارچی پای خود را بیرون آورده و مار را شکار میکند. پوتین به عنوان رئیس جمهور روسیه درواقع رهبری روسیه نوین، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و به عنوان جانشین یلسین را بر عهده گرفته است. وی به عنوان مرد مقتدر روسیه، مافیای قدرت «فرد محورانه» خود را مستقر کرد. تلاش او این بود که روسیه را به عنوان میراث شوروی سابق به صورت مجموعهای از جهتگیریهای تزاریستی و سویهگیریهای مارکسیستی دوران اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی رهبری کند؛ بنابراین از یک سو به یک دیکتاتور فرهمند تبدیل شد و تلاش کرد چهرهای قدرتمند از خود در بیرون به نمایش بگذارد و از سوی دیگر، در داخل روسیه با تشکیل مافیای قدرت، خود را بالا کشد. درواقع پوتین به پدرخوانده این مافیا تبدیل شده است.»
وی افزود: «پوتین تلاش کرد، در کنفرانس مونیخ احیاگر جنگ سرد باشد و قدرت بزرگ بازمانده شوروی سابق را میراثداری کند. اما با وجود همه اینها و با وجود سوابق بالای امنیتی، فاقد تفکر استراتژیک و فهم بازیهای بزرگ جهانی تلقی میشود. اگرچه پوتین پیش از جنگ اوکراین علاقهمندان زیادی داشت و شخصیت کاریزماتیک وی میان هوادارانش مورد توجه زیادی بود، اما ماجرای کریمه و اوکراین، همه چیز را تغییر داد. ماجرای کریمه آغاز فرایندی برای تحقیر شوندگی یا تلاش برای تحقیر پوتین و شکستن چهره مقتدارنه او نزد دو گروه داخل و خارج از روسیه بود. رفتارهای پوتین از آن زمان به بعد مدام رصد میشد، پیوستن اوکراین به ناتو بعد از جنگ کریمه از یک سو و تلاشهای پوتین برای مقابله با دولت زلنسکی و کودتا علیه وی از سوی دیگر، از نمونه اتفاقاتی است که دومینو وار چهره پوتین را دستخوش تغییر کرد. از روزی که پوتین با ارتش تا دندان مسلح خود برای فتح کیِف راهی اوکراین شد، سیزده ماه میگذرد، اما عدم کامیابی پوتین در رویاهاش باعث تحقیر او، مدودوف و افسرانش در عرصه جهانی شده است. پوتین نه تنها در حوزه ماهوارهای با ایالات متحده در جنگ بود، بلکه بارها جهان را به استفاده از بمب هستهای تهدید کرد، اما حالا و پس از همه آن شاخ و شانه کشیدنها در بهترین حالت، موفق شده است تنها بیست درصد از مناطقی شرقی و جنوبی اوکراین را تصرف کند. درواقع امروز اوکراین مانند یک استخوان در گلوی روسیه باقی مانده است.»
زخمی که پریگوژین بر پوتین زد
این تحلیلگر مسائل سیاست بین الملل گفت: «گروه واگنر یک گروه شبه نظامی وابسته به فرماندهی خود پوتین است. پریگوژین یکی از ثروتمندانی است که در جنگهای نظامی و مسائل امنیتی در ۱۷ کشور آفریقایی، آسیایی و حتی در جنگ اوکراین برای پوتین کار کرده است. اما حالا، وی در انتقاد از عملکرد وزیر دفاع و فرماندهان ارتش روسیه علیه پوتین ایستاده است. این مسئله به هر نحوی که پایان بپذیرد مهم نیست، زیرا حداقل ضربهای که طی ۲۴ ساعت اولیه حمله، به پوتین وارد کرده، مانند زخم دشنهای از پشت است. این نوع زخمها، از نوعی نیست که نکشد و قویتر کند، بلکه از نوع زخمهایی است که تحقیر و تضعیف میکند. اگرچه مخاطب مستقیم پریگوژین، پوتین نبود، بلکه فرماندهان ارتش و وزیر دفاع بود، اما پوتین موضعی تند علیه رفتار پریگوژین گرفت و رفتار او را کودتا خواند.»
سه سناریو برای فیلمنامه حمله واگنر
مطهرنیا در خصوص سناریوهای احتمالی درباره تحولات روسیه، گفت: «من در سناریوهای جنگ اوکراین از سناریوی زخم کهنه، بالهای عقاب آمریکا و آتش بین المللی سخن گفتم. آن چه اکنون بیشتر مطرح است، باز شدن بالهای عقاب آمریکایی است. امروز ایالات متحده به تمامی نمایندگیهای خود در سراسر جهان اعلام کرد، درباره مسائل روسیه موضع گیری نداشته باشند، این فرمان نشان دهنده یک نگاه بلند مدت به ماجرای مسکو و پوتین است که به آینده نظم نوین جهانی فکر میکند. سناریوی «تحقیر شدگی پوتین» به عنوان محتملترین سناریوی پیش رو در نظر گرفته میشود، با توجه به نکاتی که اشاره کردم ابتدا پوتین، در جنگ اوکراین در عرصه بین المللی تحقیر شد و اکنون تحقیر وی در صحنه سیاست داخلی توسط یکی از ثروتمندان بزرگ روسی که به خود پوتین وابستگی داشت انجام میشود. میدانیم که برخی از افسران ارتش روسیه به گروه واگنر پیوسته اند. اینکه گروه واگنر در این ماجرا به پیروزی نرسید نیز تفاوتی ندارد و این سناریو، به قوت خود باقی است. سناریوی دوم سناریوی «پوتین در بند» است، به این معنا که سناریوی نخست به تنهایی کافی نیست. گروه واگنر گروه شروع کننده ماجرا هستند، اما مخالفین پوتین میتوانند تمام کننده ماجرا باشند. درواقع حرکت گروه واگنر به عنوان نقطه شروع باعث میشود که گروههای مخالف پوتین تقویت شوند و جامعه روسیه بیش از گذشته دوقطبی شود.»
وی افزود: «سناریوی سوم سناریوی گسترش حرکت بی نظم کننده آینده روسیه است، که میتوانیم آن را «سناریوی اختلال در تمامیت ارضی روسیه» بنامیم. گروه واگنر به علت آشنایی با سامانه و سازمان اطلاعاتی و امنیتی و نظامی روسیه، میتوانند به شکل پشت پرده با ایالات متحده وارد اتحاد شده و سناریوی گسترش بالهای عقاب آمریکایی را در رابطه با مسکو رقم بزنند. در این سناریو، تمامیت ارضی روسیه تهدید میشود. مسکو ماههاست در تلاش برای نفوذ در اوکراین است، اما حالا باید با مشکلات داخلی دست و پنجه نرم کند.»
مطهرنیا گفت: «از دید من، محتملترین سناریو، سناریوی تحقیر شدگی پوتین است. پوتین در نهایت میتواند بر گروه واگنر فائق آید و نفوذ این گروه را تحت کنترل بگیرد، به خصوص با توجه به این که پریگوژین از ابتدا مایل بود گفتگو انجام دهد. پوتین در سخنرانی خود ضمن تاکید بر لزوم تنبیه مسببین این ماجرا، تاکید کرد باید اتحاد حفظ شود، اما با همه اینها، فراموش نکنیم که حتی در صورت آرام سازی اوضاع، پوتین در معرض یک تحقیر شدگی بزرگ قرار گرفت.»
پوتین به پرتگاه نگاه کرد و پلک زد / مرد یخی نمیتواند حقیقت سوزان را منجمد کند
دیوید ایگناتیوس، روزنامه نگار واشنگتن پست نوشت: معامله پوتین با یوگنی پریگوژین رهبر شبه نظامیان مرتد احتمالا در بهترین حالت یک آتش بس لحظهای خواهد بود. پریگوژین شورشی به بلاروس خواهد رفت. این امر از طریق میانجی گری "الکساندر لوکاشنکو" رئیس جمهور بلاروس، کشور دوست پوتین در ازای لغو اتهامات پوتین علیه پریگوژین و سربازان شورشی اش میسر شد.
اقدام پریگوژین یک کودتای واقعی به نظر میرسید. او واحدهای شبه نظامی گروه ۲۵ هزار نفری واگنر تحت رهبری خود را به سوی دروازههای مسکو هدایت کرد و از مقر فرماندهی اوکراین روسیه در روستوف آن دون و شمال به ورونژ میرفت. منابع آگاه به من گفته اند که سرویس امنیت فدرال روسیه موانعی را در طول مسیر ایجاد کرد که تاثیر چندانی نداشت. در نتیجه، پوتین گارد ملی را برای دفاع از مسکو فراخواند.
همان طور که پوتین در سخنرانی خونین روز شنبه گفت آن وضعیت در حال تبدیل شدن به لحظهای مشابه سال ۱۹۱۷ میلادی بود زمانی که ملت در حال غرق شدن در جنگ اشتباه دیگری بود و به قول پوتین روسها روسها و برادران برادران را میکشتند. در طول آن روز پرسشهایی که در واشنگتن و دیگر پایتختهای جهان مطرح میشد حول این محور که آیا پریگوژین به کارزار نظامی خود به سوی پایتخت روسیه ادامه خواهد داد و آیا پوتین به سربازان روس دستور میدهد تا بر روی شورشیان واگنر آتش بگشایند تا پیشرویشان را متوقف سازند یا خیر.
منابع آگاه به من میگویند که با حرکت نیروهای واگنر به سمت شمال ،ارتش منظم نه آنان را دنبال کرد و نه مانعی بر سر راهشان ایجاد کرد. صرفا دیوانگان در چنین موقعیتهایی به ورطه میپرند. با این وجود، نه پوتین و نه پریگوژین هیچ کدام دیوانه نیستند. این وضعیت مانند دوئلی بود که در آن هر دو مبارز در هوا تیراندازی میکنند تا بتوانند یک روز دیگر با یکدیگر مبارزه کنند. پوتین فقط انتخابهای بدی داشت و او این موضوع را میدانست.
نیروهای چچنی به فرماندهی "رمضان قدیروف" پیشتاز حمله به واگنر در روستوف بودند. این یک آشفتگی وحشیانه بود. پوتین نمیتوانست مطمئن باشد که آیا یگانهای ارتش عادی از دستورات او اطاعت میکنند یا خیر. او در موقعیتی قرار میگرفت که نمیتوانست آن را کنترل کند. پوتین این طور رفتار نمیکند؛ به استثنای اشتباه محاسباتی دیوانهوارش در حمله به اوکراین. نکته قابل توجه در مورد این ۲۴ ساعت جنون آمیز آن است که پوتین بدون هیچ رویارویی نظامی بزرگی توانست بحران را خنثی کند. مطمئنا موضع او توسط یک دوست سرسخت (لوکاشنکو) نرم شد، اما هنوز کنترل امور را در دست دارد. این بیشتر یک تراشیدن بود و نه سر بریدن.
پوتین با چشمان آبی یخی خود عبارت "هرگز اجازه نده ببینند تو عرق میکنی" را به تصویر میکشد. او به دیگران اجازه میدهد که با زیر دستان اش دشمنی کنند. در طول سال گذشته از مداخله در این باره خودداری ورزید و پریگوژین تقریبا هر روز به وزیر دفاع روسیه "سرگئی شویگو" توهین میکرد. پوتین به گونهای رفتار میکند که گویی اجازه میدهد زیر دست اش در چنین دعواهای کوچکی دست هایش را کثیف کند.
با این وجود، شنبه روزی متفاوت بود و پوتین با ذکر خاطرات سال ۱۹۱۷ میلادی روسها را متوجه جنگ داخلی ویرانگر ساخت. او گفته بود: "دسیسهها و بحثهای پشت سر ارتش بزرگترین فاجعه را به همراه داشت که همانا نابودی ارتش و دولت، از دست دادن سرزمینهای عظیم و در نتیجه یک تراژدی و جنگ داخلی بود". اکنون نیز مانند آن زمان به گفته وی دست "دشمن خارجی" را میتوان دید. او گفته بود: "تمام ماشینهای نظامی، اقتصادی و اطلاعاتی غرب علیه ما چرخیده اند".
این مخلوطی سمی از ناامنی روسیه و غرور ملیای میباشد که کماکان منبع تغذیه پوتین به عنوان یک رهبر است. پاسخ دولت بایدن به این روز جنون آمیز در روسیه نسخهای از توصیه منسوب به ناپلئون به نظر میرسید: "هرگز حرف دشمن ات را وقتی اشتباه میکند قطع نکن". هم چنین، بایدن در تماس با متحدان و شرکای امریکا بود. او و تیم اش با رهبران خارجی در تماس بودند. مقامهای کاخ سفید و وزارت امور خارجه با دیگر دموکراسیهای بزرگ معروف به گروه هفت صحبت کردند. آنان هند و استرالیا را به عنوان چهارمین اعضا اضافه کرده بودند. آنان با ناتو و اتحادیه اروپا مشورت کردند.
به من گفته شد که پیام در تمام این تماسها "خوب" بوده است. با مداخله یا سود بردن از بی نظمی، بحران در روسیه را خطرناکتر نکنید. این پیام به ویژه بر اوکراین متمرکز بود. مقامهای امریکایی بر تمایل خود تاکید کردند این که کی یف از درگیری در روسیه به نحوی استفاده نکند که به لحظهای خطرناکتر تبدیل شود. به نظر میرسد اوکراینیها طبق آن چه میبینیم از این توصیه پیروی کردند.
مطمئنا آن چه در ادامه میآید دردسرهای بیشتری برای پوتین در اوکراین است. پریگوژین در روزهای پیش از کارزار نظامی خود به سمت مسکو حقیقت را آشکار ساخت. او گفت که اوکراین روسیه را تهدید نکرد و حمله روسیه غیرضروری بود اشتباهی با ابعاد حماسی. حتی پوتین این مرد یخی نیز نمیتواند حقیقت سوزان در اوکراین را منجمد کند.
پوتین تضمین داد؛ واگنرها از ۲۰۰ کیلومتری مسکو به پادگانها برگشتند/ چه کسی امتیاز داد؟
اکو ایران نوشت: یوگنی پریگوژین، رئیس گروه مزدور واگنر گفت که به مزدوران خود دستور داده که حرکت خود را به سمت مسکو متوقف کنند تا از «ریختن خون روسها» جلوگیری کنند.
پریگوژین گفت در حالی که افرادش فقط 200 کیلومتر با مسکو فاصله دارند، او روز شنبه تصمیم گرفت برای جلوگیری از کشتار روسها، آنها را به عقب برگرداند: «ما نیروهایمان را برگردانده و به سمت پادگانها بازمیگردیم».
اظهارات پریگوژین در یک پیام صوتی پس از آن بیان شد که الکساندر لوکاشنکو، رهبر بلاروس گفت که با رئیس این گروه مزدور برای توقف حرکت نیروها مذاکره کرده است. دفتر رئیسجمهور بلاروس گفت که او پیشنهاد لوکاشنکو برای توقف پیشروی گروه واگنر و گامهای بیشتر برای کاهش تنشها را پذیرفت و افزود که حلوفصل پیشنهادی شامل تضمینهای امنیتی برای سربازان واگنر است.
پریگوژین توضیح نداد که آیا کرملین به درخواست او برای برکناری وزیر دفاع سرگئی شویگو پاسخ داده است یا خیر. هیچ اظهارنظر فوری از سوی کرملین وجود نداشت.
ولادیمیر پوتین با پیشروی مزدوران شورشی واگنر به سمت پایتخت روسیه و تصرف یک پایگاه نظامی کلیدی، با بزرگترین تهدید در برابر حکومت خود مواجه شد.
پاول فلگنهاور، تحلیلگر دفاعی روسی، به الجزیره گفته که باید دید این حادثه چگونه رخ خواهد داده است: «باید منتظر بود و دید واقعاً چه اتفاقی افتاده، باید فردا ببینیم چه کسی واقعاً به چه کسی امتیاز داده است. آتشبس به این راحتی برقرار نمیشود. هنوز زود است که همه چیز را تمام شده بدانیم. درگیریها میتواند به راحتی در یک یا دو ساعت یا فردا آغاز شود.»
یوگنی پریگوژین؛ شورش راسپوتین علیه پوتین
اکوایران: در حالی که یوگنی پریگوژین، مؤسس گروه واگنر در برابر مقامات ارشد کرملین قد علم کرده و در بحبوحه جنگ پوتین در اوکراین، خود را به عنوان یک چهره ضد مرکز قدرت نشان داده، محبوبیتش در میان مردم روسیه در حال افزایش است.
یوگنی پریگوژین، تاجر روسی که به لطف قراردادهای تهیه غذایی خود با کرملین به «آشپز پوتین» معروف شده بود، با خارج کردن نیروهای گروه شبهنظامی «واگنر» از شهر باخموت اوکراین، حملات لفظی علیه سرگئی شویگو وزیر دفاع روسیه و والری گراسیموف فرمانده ستاد مشترک این کشور را تشدید کرد.
در حالی که خصومت عمومی او با مقامات کرملین به نقطهای حساس نزدیک شده و لفاظیهایش بوی سرپیچی از تشکیلات قدرت در روسیه را میدهد، نام پریگوژین برای اولینبار در نظرسنجیهای چهرههایی که مردم به آنها اعتماد دارند، قرار گفت. حتی مردم روسیه نسبت به پوتین، بیشتر به دنبال اطلاعات از رئیس واگنر هستند.
تحلیلگران به نیوزویک گفتهاند که پوتین که به دلیل عدم درک رسانههای آنلاین با مشکل مواجه شده و میزان محبوبیت پریگوژین در بین مردم روسیه و تهدیدی که میتواند ایجاد کند را دستکم گرفته است.
اعتماد عمومی به پریگوژین
در ۸ ژوئن، پریگوژین در نظرسنجی منتشرشده توسط مرکز تحقیقات افکار عمومی روسیه، قدیمیترین مؤسسه نظرسنجی در روسیه پسا شوروی، رتبه پنجم را به دست آورد. سؤال نظرسنجی این بود که «آیا فردی روس وجود دارد که کشورمان به آن افتخار کند»؟ رتبه او بالاتر از شویگو و مقامات دولتی، اما پایینتر از پوتین، پرسنل نظامی، میخائیل میشوستین، نخستوزیر و سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه قرار داشت.
به گفته آندری کولسنیکوف، عضو ارشد مرکز اوراسیا کارنگی روسیه، پریگوژین در ماه گذشته برای اولینبار به رتبهبندی چهرههای معروف مرکز لوادا که مردم روسیه به آنها اعتماد دارند، وارد شد. او با ۴ درصد پایینتر از دیمیتری مدودف، رئیسجمهور سابق و گنادی زیوگانوف، رهبر حزب کمونیست قرار گرفت.
در ۲۰ ژوئن، مرکز تحقیقاتی رومیر روسیه فهرستی از شخصیتهای معروف که مردم به آنها اعتماد دارند، منتشر کرد. پریگوژین برای اولینبار وارد این رتبهبندی خود شد و پایینتر از پوتین، لاوروف، شویگو و میشوستین و بالاتر از ولادیمیر سولوویوف و مدودف در جایگاه پنجم قرار گرفت.
تِرِندسالار
پریگوژین ۶۲ساله همچنین در مجمع بینالمللی اقتصاد سنپترزبورگ امسال که هفته گذشته برگزار شد و پوتین نیز در آن حضور داشت، به عنوان «ترندسالار سال» انتخاب شد. دیمیتری مدنیکوف، مدیرعامل گروه رسانهای روسیه در این مراسم گفت که ترند «قهرمانان حماسی» در کشور در حال ظهور است.
پریگوژین در پاسخ گفت که فکر میکند ترندهای مدرن را مردم روسیه تعیین میکنند. «مردمی که دروغ نمیخواهند، فریب نمیخواهند و استانداردهای دوگانه را نمیپذیرند». او همچنین با اشاره به جنگ جاری در اوکراین، این رویداد را «ضیافتی در زمان طاعون» نامید.
با توجه به اینکه در ماههای اخیر، پریگوژین به دلیل انتقاد از رهبری نظامی روسیه تیتر یک رسانهها شده است، برخی پرسیدهاند: «چرا پوتین به او اجازه میدهد سخنانی بگوید که هر کس دیگری در روسیه به خاطر آن دادگاهی یا زندانی میشد»؟
تاتیانا استانووایا، کارشناس ارشد مرکز اوراسیا کارنگی روسیه میگوید که پوتین به شدت باعث ناامیدی نخبگان روسیه و مقامات کرملین شده و شهرت آنلاین پریگوژین و آسیبی که او میتواند به دولت وارد کند را دستکم میگیرد.
پریگوژین فالوورهای آنلاین زیادی داشته و مرتباً از طریق سرویس مطبوعاتی شرکت خود، سخنان، ویدئوها و تصاویر تندی را منتشر میکند. او فرماندهی نظامی روسیه را به دلیل کوتاهی در تأمین مهمات کافی برای نیروهای واگنر به خیانت متهم کرده و اخیراً نیز درخواست شویگو و پوتین مبنی بر امضای مستقیم قراردادهای گروه واگنر با وزارت دفاع را رد کرد.
استانوایا گفت: «اغلب پوشش اخبار مربوط به پریگوژین در رسانههای اصلی مجاز نیست و از نظر پوتین، اگر شخصی در تلویزیون حضور نداشته باشد، به این معنی است که این شخص به نوعی منزوی شده است. از نظر پوتین، پریگوژین در حاشیه زندگی سیاسی قرار دارد». او گفت که در حال حاضر، پوتین ۷۰ساله پریگوژین را برای خود مفید میبیند، اما مشکل این است که پوتین درک اشتباهی از رسانهها و فضای مجازی دارد. به همین دلیل است که از یک سو، پوتین هر مسئله مربوط به پریگوژین را دستکم میگیرد، اما از طرف دیگر، بخش قابل توجهی از نخبگان روسیه پریگوژین را یک تهدید میدانند.
جوآنا دو دئوس پریرا، پژوهشگر ارشد یک اندیشکده بریتانیایی گفت که معتقد است پریگوژین در تلاش برای بهدستآوردن احترام و رسمیت در ساختارهای قدرت روسیه است. پریرا افزود: «او نقش یک قهرمان سربازان عادی را بازی میکند، به نخبگان نظامی انتقاد کرده و خود را «درمان» زخمهای گذشته روسیه، به ویژه زخمهای مربوط به سقوط اتحاد جماهیر شوروی نشان میدهد».
پریگوژین احتمالاً آرزوی رسیدن به وزارت دفاع یا فرماندهی یک منطقه اشغالی روسیه در اوکراین را دارد. این جایگاه به او اجازه میدهد تا اعمالنفوذ کرده، به رسمیت شناخته شود و احساس کند که به یک دستاورد میهنپرستانه رسیده است.
سوابق بیشتر از پریگوژین
یوگنی پریگوژین به لطف قراردادهای تهیه غذایی خود با کرملین، با لقب «آشپز پوتین» مشهور شد؛ اما شهرت او به همینجا ختم نشد و کمکم خاطره راسپوتین در دربار تزار را زنده کرد؛ تجدید خاطرهای که از دیشب به واقیت یک رخداد خونبار نزدیکتر شده است.
او تاجری در سنتپترزبورگ بود که گفته شده از دهه ۱۹۹۰ با ولادیمیر پوتین آشنا شده است.
بیش از ۱۰ سال پیش چندین تحقیق ژورنالیستی او را به یک به اصطلاح «کارخانه ترول» در سن پترزبورگ مرتبط کردند؛ یک واحد اطلاعات نادرست که نقش گزارش شده آن تولید محتوا برای بیاعتبار کردن مخالفان سیاسی روسیه به صورت آنلاین و نشان دادن وجههای خوب از کرملین بود.
در خلال جنگ اوکراین، بسیاری از رسانهها از نقش او در تحولات نظامی روسیه نوشتند و حتی کار به برکناری مقامات رسمی نظامی از سوی پوتین و قدرتمندتر شدن پریگوژین در نزد پوتین کشیده شد.
شباهت به راسپوتین
پریگوژن خارج از سیستم تعریف شده، اما سیستم چیزی است که او به آن خدمت میکند. از این منظر، او بسیار شبیه گریگوری راسپوتین، راهب عرفانی است که قبل از انقلاب 1917 با آخرین خانواده امپراتوری روسیه، رومانوفها، دوست شد و به شدت بر آنها تاثیر گذاشت. در هر دو مورد، دولت فاقد انسجام بود، و قدرت حاکم نتوانست رهبریاش را به رخ بکشد. در چنین شرایطی عناصر حاشیهای برای پر کردن خلاء ظاهر شدند، نه با تلاش برای اجرای فرامین رئیس، بلکه برای تثبیت خود به عنوان نیروهایی که باید بر روی آنها حساب کرد؛ آن هم در پسزمینه خشم مردمی.
پیشتر گفته شده بود که پوتین ممکن است با پریگوژی همذاتپنداری کند و از کمکهای گروه واگنر در تلاش برای نابودی اوکراین قدردانی کند؛ اما او باید درک کند که استقلال، جسارت و جاهطلبی پریگوژین، آرامش اجتماعی را که برای بقای رژیم ضروری است، بر هم میزند. راسپوتین پس از اینکه خود را هدف نخبگان منحط قرار داد، به پایان وحشتناکی رسید. پریگوژین نیز میتواند در مسیری مشابه باشد.
به گفته وزارت دفاع ایالات متحده، گروه واگنر تسلیحات سنگین برای مثال تجهیزات دفاع هوایی از جمله خودروهای جنگی SA-۲۲s در اختیار دارد. سایر تسلیحاتی که پیشتر توسط روسیه در اختیار واگنر قرار گرفته شامل جتهای جنگنده و موشکهای کوتاه برد است که ظاهرا در دسامبر ۲۰۲۲ از کره شمالی به دست آمده است.
هم چنین، واگنریها گلولههای توپخانه خریداری شده از کره شمالی را نیز در اختیار دارند. گروه واگنر همچنین چندین تانک و سایر خودروهای نظامی را در اختیار دارد که میتواند از آنها در جریان نبرد استفاده کند.
گروه واگنر دستمزد سربازان خود را در اکتبر ۲۰۲۲ تقریبا دو برابر افزایش داده و به سربازانش پیشنهاد پرداخت ماهانه ۸ هزار پوندی را برای جنگیدن ارائه داده است. پیش از حمله علیه اوکراین واگنر ماهانه ۴۴۰۰ پوند به جنگجویان خود پرداخت میکرد. همزمان با افزایش دستمزد الزامات سربازان نیز کاهش مییابد. پیشتر تنها افرادی با تجربه نظامی قوی به استخدام آن گروه در میآمدند، اما از زمان آغاز جنگ اوکراین واگنر هر فردی که مایل به کشتن برای آن گروه باشد را میپذیرد. تصور میشود که ارزش خالص دارایی "یوگنی پریگوژین" رهبر گروه واگنر بیش از ۸۰۰ میلیون پوند (۱ میلیارد دلار) باشد.
"فایننشال تایمز" گزارش داده که پریگوژین بیش از یک چهارم از یک میلیارد دلار سرمایه اش را از طریق استخراج منابع طبیعی از جمله نفت، گاز، الماس و طلا به دست آورده است.
وزارت خزانه داری آمریکا معتقد است که گروه واگنر از حضور خود در کشورهای آفریقایی مانند سودان، لیبی و مالی برای افزایش دارایی اش از طریق بهره برداری از منابع طبیعی استفاده میکند. این در حالیست که کشورهای غربی نام آن گروه را در فهرست گروههای تحت تحریم قرار داده اند. طبق گزارشها گروه واگنر شبکه خود را در جمهوری آفریقای مرکزی گسترش داده است و یک میلیارد دلار سود از طریق استخراج منابع معدنی به دست آورده است.
هم چنین گزارش شده که آن گروه در قبال کار خود در سوریه برای دستمزد نفت و گاز دریافت کرده است.
چرا پوتین اجازه داد پریگوژین برود؟
کاترین استونر، مدیر مرکز دموکراسی، توسعه و حکومت قانون (CDDRL)، عضو ارشد موسسه مطالعات بین المللی فریمن اسپوگلی و استاد علوم سیاسی در دانشگاه استنفورد است. کتابهای متعددی از او در مورد سیاست روسیه منتشر شده اند از جمله "مقاومت در برابر دولت: اصلاحات و کاهش در روسیه پس از شوروی" (کمبریج، ۲۰۰۶)، "پس از فروپاشی کمونیسم: درسهای مقایسهای از گذار" (کمبریج، ۲۰۰۴) و "ظهور مجدد روسیه و اهداف آن در نظم جدید جهانی" (انتشارات دانشگاه آکسفورد، ۲۰۲۱). او در کتاب "ظهور مجدد روسیه و اهداف آن در نظم جدید جهانی" استدلال میکند که دولتهای اقتدارگرا برای حفظ اعتبار و محبوبیت خود در داخل، سیاست خارجی ماجراجویانه و توسعهطلبانه با رنگ و بوی ملی گرایانه را در بیرون دنبال میکنند. از دید او برای چنین دولتهایی حفظ ثبات سیاسی و ترساندن مردم از "توطئههای دشمن خارجی" کلید سرکوب اپوزیسیون، جامعه مدنی و توجیه سیاستهای اقتدارگرایانه داخلی و خارجی است. او مینویسد: "رقابت جدید جهانی انتخاب استراتژیک رژیم پوتین است که میخواهد روسیه را به خصوص در چشم مردمانش دوباره بزرگ کند. در واقع، ترس رژیم از بی ثباتی در خیابانهای روسیه بیشتر است تا هراس از ناتو".
به نقل از فرارو، با اعلام توافقی که ظاهرا با میانجیگری "الکساندر لوکاشنکو" رئیس جمهور بلاروس صورت گرفت، "یوگنی پریگوژین" رهبر شورشیان واگنر در ازای توقف کارزار پیشروی به سمت مسکو، اجازه بازنشستگی در بلاروس را پیدا میکند. "دیمیتری پسکوف" سخنگوی کرملین اشاره کرد که این توافق به دلیل هدفی والاتر که همانا جلوگیری از خونریزی، اجتناب از رویارویی داخلی و جلوگیری از درگیری با نتایج غیرقابل پیشبینی، صورت گرفت. این در حالیست که تنها چند ساعت پیش از آن پوتین در سخنرانیای تلویزیونی از شورش پریگوژین تحت عنوان خیانت یاد کرد؛ خیانتی که به قلب دولت روسیه ضربه زده است.
به نظر میرسید که او مردم روسیه را برای یک جنگ داخلی آماده میکرد. بنابراین، رفتن پریگوژین به بلاروس به معنای واقعی کلمه دست کم در ظاهر عجیب و غریب به نظر میرسد. این امر زمانی عجیب به نظر میرسد که در روسیه حتی میتوان نوجوانان را به خاطر ارسال و بیان مطلب انتقادی نسبت به "عملیات نظامی ویژه" زندانی کرد و چهرههایی، چون "ایلیا یاشین" و "ولادیمیر کارا" از منتقدان لیبرال به دلیل انتقاداتشان از جنگ اوکراین به ۸.۵ و ۲۵ سال زندان محکوم شده اند. در حالی که اسلحه آنان کلمه بود؛ اسلحه پیگوژین تانک و تفنگ بود.
ممکن است تصور شود که رهبری یک شورش مسلحانه برای رژیم بسیار مشکل سازتر از برخی توئیتها و مصاحبهها است. بنابراین، "هدف عالی" که پریگوژین به خاطر آن از قلاب رها شد چه بوده است؟ بدیهی است که ترس واقعی در کرملین از شورش پریگوژین این بود که منجر به شورش نظامی گستردهتر شد. در واقع، قابل توجه است که پریگوژین پس از اعلام مقاصد خود در تلگرام با هیچ مقاومتی در کارزارش به سمت شهر روستوف آن دون، مقر ناحیه نظامی جنوبی روسیه مواجه نشد. او توانست ظرف مدت چند ساعت مرکز فرماندهی را تصاحب کند. فتح سریع روستوف و سفر سریع او به شمال، به سمت مسکو نشان داد که برخی از واحدهای نیروهای دفاعی روسیه مستقر در مسیر، ممکن است حداقل به طور منفعلانه و شاید حتی فعالانه از ماموریت او حمایت کرده باشند.
با توجه به اینکه جنگ در اوکراین برای ارتش روسیه بد پیش رفته، اگر برخی از افسران جوان ارتش با گلایههای پریگوژین علیه فرماندهی عالی روسیه ابراز همدلی کرده باشند موضوعی قابل درک است. برآورد تلفات به ۲۵۰۰۰۰ نفر میرسد که شاید یک چهارم آنان کشته شدهاند. طبق گزارشها فرماندهان نیروهای خود را در نبرد رها کرده اند، فساد بیداد میکند و سربازان با تدارکات و آمادگی ناکافی به عنوان گوشت جلوی توپ استفاده میشود.
سخنرانی پوتین هشداری صریح در مورد پیوستن به شورش ارائه داد و تایید ضمنی این بود که پریگوژین با حرکت به سمت مسکو طرفدارانی پیدا خواهد کرد. علاوه بر این، این واقعیت که مسکو به وضوح برای یک نبرد طولانی و خونین آماده میشد نشان میدهد که نگرانی واقعی از قریب الوقوع بودن یک درگیری گستردهتر وجود داشت.
ستون مزدوران پریگوژین در کمتر از ۲۰۰ کیلومتر خارج از شهر متوقف شد بنابراین، پوتین دلایل زیادی داشت تا به لوکاشنکو اجازه دهد تا برای پایان سریع شورش مذاکره کند با این وعده که به شورشیان و به ویژه پریگوژین اجازه دهد (حداقل در حال حاضر) تحت پیگرد قرار نگیرند.
تمام این تحولات در مورد آن چه ممکن است اکنون در روسیه در حال وقوع باشد و آنچه پوتین ممکن است در آینده دنبال کند، به ما چه میگوید؟
پوتین در حالی که از نظر ما ممکن است ضعیف و ناکارآمد به نظر برسد بدون شک از کنترل خود بر رسانههای روسیه استفاده خواهد کرد تا شورش را به اوکراین، ناتو و دیگر دشمنان روسیه مرتبط سازد. او حتی ممکن است با انجام معامله با پریگوژین از تلفات جمعی در جنگ داخلی اجتناب کند. با چرخش داستان به بهترین شکل ممکن پوتین خود زنده خواهد ماند اگرچه اسطوره شایستگی او که به دقت ساخته شده آسیب خواهد دید.
با گذشت زمان این رخداد ممکن است باعث از بین رفتن اعتماد نخبگان روسیه به پوتین شود اگرچه بعید است که به زودی کودتایی آشکار علیه او رخ دهد. فراتر از این، عدم سازماندهی در واکنش به شورش کوتاه مدت پریگوژین تنها میتواند برای اوکراین مفید باشد. مزدوران واگنر یکی از معدود پیروزیهای نظامی روسیه را در تصرف شهر باخموت چند ماه پیش به دست آوردند. اکنون آنان از میدان جنگ خارج شده اند. علاوه بر این، ممکن است شورشهای نظامی بیشتری در راه باشند. اگرچه این پایان جنگ یا پوتین نیست، اما شورش واگنر ممکن است آغاز پایان هر دو را ثابت کند.
محتملترین سناریو برای طغیان واگنر
اکنون اوضاع در روسیه، از التهاب فاصله گرفته است. واگنر اعلام کرده که حرکت ستونهای نظامی متوقف شده و در حال بازگشت به اردوگاههای صحرایی هستند. دیمیتری پسکوف سخنگوی کرملین ضمن تشکر از تلاشهای میانجیگرانه رئیس جمهور بلاروس خبر داد که پرونده جنایی علیه رئیس واگنر لغو شده و پریگوژین روسیه را به مقصد بلاروس ترک میکند.
مهدی مطهرنیا، نیز در گفتگو با فرارو گفت: «آن چه اکنون میتوان درباره روسیه و پوتین گفت، به سناریوهای جنگ اوکراین باز میگردد. پوتین در موقعیتی ناشی از ورود به یک منطق تحقیرکننده قرار گرفته است. زمانی که در جنگ کریمه به او میدان داده شد، شرایط وی را «سناریوی شکار مار بوآ» نامیدم. روش شکار مار بوآ به این شکل است که شکارچی پای خود را داخل لانه مار میکند، مار، پای شکارچی را میبلعد، سپس شکارچی پای خود را بیرون آورده و مار را شکار میکند. پوتین به عنوان رئیس جمهور روسیه درواقع رهبری روسیه نوین، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و به عنوان جانشین یلسین را بر عهده گرفته است. وی به عنوان مرد مقتدر روسیه، مافیای قدرت «فرد محورانه» خود را مستقر کرد. تلاش او این بود که روسیه را به عنوان میراث شوروی سابق به صورت مجموعهای از جهتگیریهای تزاریستی و سویهگیریهای مارکسیستی دوران اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی رهبری کند؛ بنابراین از یک سو به یک دیکتاتور فرهمند تبدیل شد و تلاش کرد چهرهای قدرتمند از خود در بیرون به نمایش بگذارد و از سوی دیگر، در داخل روسیه با تشکیل مافیای قدرت، خود را بالا کشد. درواقع پوتین به پدرخوانده این مافیا تبدیل شده است.»
وی افزود: «پوتین تلاش کرد، در کنفرانس مونیخ احیاگر جنگ سرد باشد و قدرت بزرگ بازمانده شوروی سابق را میراثداری کند. اما با وجود همه اینها و با وجود سوابق بالای امنیتی، فاقد تفکر استراتژیک و فهم بازیهای بزرگ جهانی تلقی میشود. اگرچه پوتین پیش از جنگ اوکراین علاقهمندان زیادی داشت و شخصیت کاریزماتیک وی میان هوادارانش مورد توجه زیادی بود، اما ماجرای کریمه و اوکراین، همه چیز را تغییر داد. ماجرای کریمه آغاز فرایندی برای تحقیر شوندگی یا تلاش برای تحقیر پوتین و شکستن چهره مقتدارنه او نزد دو گروه داخل و خارج از روسیه بود. رفتارهای پوتین از آن زمان به بعد مدام رصد میشد، پیوستن اوکراین به ناتو بعد از جنگ کریمه از یک سو و تلاشهای پوتین برای مقابله با دولت زلنسکی و کودتا علیه وی از سوی دیگر، از نمونه اتفاقاتی است که دومینو وار چهره پوتین را دستخوش تغییر کرد. از روزی که پوتین با ارتش تا دندان مسلح خود برای فتح کیِف راهی اوکراین شد، سیزده ماه میگذرد، اما عدم کامیابی پوتین در رویاهاش باعث تحقیر او، مدودوف و افسرانش در عرصه جهانی شده است. پوتین نه تنها در حوزه ماهوارهای با ایالات متحده در جنگ بود، بلکه بارها جهان را به استفاده از بمب هستهای تهدید کرد، اما حالا و پس از همه آن شاخ و شانه کشیدنها در بهترین حالت، موفق شده است تنها بیست درصد از مناطقی شرقی و جنوبی اوکراین را تصرف کند. درواقع امروز اوکراین مانند یک استخوان در گلوی روسیه باقی مانده است.»
زخمی که پریگوژین بر پوتین زد
این تحلیلگر مسائل سیاست بین الملل گفت: «گروه واگنر یک گروه شبه نظامی وابسته به فرماندهی خود پوتین است. پریگوژین یکی از ثروتمندانی است که در جنگهای نظامی و مسائل امنیتی در ۱۷ کشور آفریقایی، آسیایی و حتی در جنگ اوکراین برای پوتین کار کرده است. اما حالا، وی در انتقاد از عملکرد وزیر دفاع و فرماندهان ارتش روسیه علیه پوتین ایستاده است. این مسئله به هر نحوی که پایان بپذیرد مهم نیست، زیرا حداقل ضربهای که طی ۲۴ ساعت اولیه حمله، به پوتین وارد کرده، مانند زخم دشنهای از پشت است. این نوع زخمها، از نوعی نیست که نکشد و قویتر کند، بلکه از نوع زخمهایی است که تحقیر و تضعیف میکند. اگرچه مخاطب مستقیم پریگوژین، پوتین نبود، بلکه فرماندهان ارتش و وزیر دفاع بود، اما پوتین موضعی تند علیه رفتار پریگوژین گرفت و رفتار او را کودتا خواند.»
سه سناریو برای فیلمنامه حمله واگنر
مطهرنیا در خصوص سناریوهای احتمالی درباره تحولات روسیه، گفت: «من در سناریوهای جنگ اوکراین از سناریوی زخم کهنه، بالهای عقاب آمریکا و آتش بین المللی سخن گفتم. آن چه اکنون بیشتر مطرح است، باز شدن بالهای عقاب آمریکایی است. امروز ایالات متحده به تمامی نمایندگیهای خود در سراسر جهان اعلام کرد، درباره مسائل روسیه موضع گیری نداشته باشند، این فرمان نشان دهنده یک نگاه بلند مدت به ماجرای مسکو و پوتین است که به آینده نظم نوین جهانی فکر میکند. سناریوی «تحقیر شدگی پوتین» به عنوان محتملترین سناریوی پیش رو در نظر گرفته میشود، با توجه به نکاتی که اشاره کردم ابتدا پوتین، در جنگ اوکراین در عرصه بین المللی تحقیر شد و اکنون تحقیر وی در صحنه سیاست داخلی توسط یکی از ثروتمندان بزرگ روسی که به خود پوتین وابستگی داشت انجام میشود. میدانیم که برخی از افسران ارتش روسیه به گروه واگنر پیوسته اند. اینکه گروه واگنر در این ماجرا به پیروزی نرسید نیز تفاوتی ندارد و این سناریو، به قوت خود باقی است. سناریوی دوم سناریوی «پوتین در بند» است، به این معنا که سناریوی نخست به تنهایی کافی نیست. گروه واگنر گروه شروع کننده ماجرا هستند، اما مخالفین پوتین میتوانند تمام کننده ماجرا باشند. درواقع حرکت گروه واگنر به عنوان نقطه شروع باعث میشود که گروههای مخالف پوتین تقویت شوند و جامعه روسیه بیش از گذشته دوقطبی شود.»
وی افزود: «سناریوی سوم سناریوی گسترش حرکت بی نظم کننده آینده روسیه است، که میتوانیم آن را «سناریوی اختلال در تمامیت ارضی روسیه» بنامیم. گروه واگنر به علت آشنایی با سامانه و سازمان اطلاعاتی و امنیتی و نظامی روسیه، میتوانند به شکل پشت پرده با ایالات متحده وارد اتحاد شده و سناریوی گسترش بالهای عقاب آمریکایی را در رابطه با مسکو رقم بزنند. در این سناریو، تمامیت ارضی روسیه تهدید میشود. مسکو ماههاست در تلاش برای نفوذ در اوکراین است، اما حالا باید با مشکلات داخلی دست و پنجه نرم کند.»
مطهرنیا گفت: «از دید من، محتملترین سناریو، سناریوی تحقیر شدگی پوتین است. پوتین در نهایت میتواند بر گروه واگنر فائق آید و نفوذ این گروه را تحت کنترل بگیرد، به خصوص با توجه به این که پریگوژین از ابتدا مایل بود گفتگو انجام دهد. پوتین در سخنرانی خود ضمن تاکید بر لزوم تنبیه مسببین این ماجرا، تاکید کرد باید اتحاد حفظ شود، اما با همه اینها، فراموش نکنیم که حتی در صورت آرام سازی اوضاع، پوتین در معرض یک تحقیر شدگی بزرگ قرار گرفت.»
پوتین به پرتگاه نگاه کرد و پلک زد / مرد یخی نمیتواند حقیقت سوزان را منجمد کند
دیوید ایگناتیوس، روزنامه نگار واشنگتن پست نوشت: معامله پوتین با یوگنی پریگوژین رهبر شبه نظامیان مرتد احتمالا در بهترین حالت یک آتش بس لحظهای خواهد بود. پریگوژین شورشی به بلاروس خواهد رفت. این امر از طریق میانجی گری "الکساندر لوکاشنکو" رئیس جمهور بلاروس، کشور دوست پوتین در ازای لغو اتهامات پوتین علیه پریگوژین و سربازان شورشی اش میسر شد.
اقدام پریگوژین یک کودتای واقعی به نظر میرسید. او واحدهای شبه نظامی گروه ۲۵ هزار نفری واگنر تحت رهبری خود را به سوی دروازههای مسکو هدایت کرد و از مقر فرماندهی اوکراین روسیه در روستوف آن دون و شمال به ورونژ میرفت. منابع آگاه به من گفته اند که سرویس امنیت فدرال روسیه موانعی را در طول مسیر ایجاد کرد که تاثیر چندانی نداشت. در نتیجه، پوتین گارد ملی را برای دفاع از مسکو فراخواند.
همان طور که پوتین در سخنرانی خونین روز شنبه گفت آن وضعیت در حال تبدیل شدن به لحظهای مشابه سال ۱۹۱۷ میلادی بود زمانی که ملت در حال غرق شدن در جنگ اشتباه دیگری بود و به قول پوتین روسها روسها و برادران برادران را میکشتند. در طول آن روز پرسشهایی که در واشنگتن و دیگر پایتختهای جهان مطرح میشد حول این محور که آیا پریگوژین به کارزار نظامی خود به سوی پایتخت روسیه ادامه خواهد داد و آیا پوتین به سربازان روس دستور میدهد تا بر روی شورشیان واگنر آتش بگشایند تا پیشرویشان را متوقف سازند یا خیر.
منابع آگاه به من میگویند که با حرکت نیروهای واگنر به سمت شمال ،ارتش منظم نه آنان را دنبال کرد و نه مانعی بر سر راهشان ایجاد کرد. صرفا دیوانگان در چنین موقعیتهایی به ورطه میپرند. با این وجود، نه پوتین و نه پریگوژین هیچ کدام دیوانه نیستند. این وضعیت مانند دوئلی بود که در آن هر دو مبارز در هوا تیراندازی میکنند تا بتوانند یک روز دیگر با یکدیگر مبارزه کنند. پوتین فقط انتخابهای بدی داشت و او این موضوع را میدانست.
نیروهای چچنی به فرماندهی "رمضان قدیروف" پیشتاز حمله به واگنر در روستوف بودند. این یک آشفتگی وحشیانه بود. پوتین نمیتوانست مطمئن باشد که آیا یگانهای ارتش عادی از دستورات او اطاعت میکنند یا خیر. او در موقعیتی قرار میگرفت که نمیتوانست آن را کنترل کند. پوتین این طور رفتار نمیکند؛ به استثنای اشتباه محاسباتی دیوانهوارش در حمله به اوکراین. نکته قابل توجه در مورد این ۲۴ ساعت جنون آمیز آن است که پوتین بدون هیچ رویارویی نظامی بزرگی توانست بحران را خنثی کند. مطمئنا موضع او توسط یک دوست سرسخت (لوکاشنکو) نرم شد، اما هنوز کنترل امور را در دست دارد. این بیشتر یک تراشیدن بود و نه سر بریدن.
پوتین با چشمان آبی یخی خود عبارت "هرگز اجازه نده ببینند تو عرق میکنی" را به تصویر میکشد. او به دیگران اجازه میدهد که با زیر دستان اش دشمنی کنند. در طول سال گذشته از مداخله در این باره خودداری ورزید و پریگوژین تقریبا هر روز به وزیر دفاع روسیه "سرگئی شویگو" توهین میکرد. پوتین به گونهای رفتار میکند که گویی اجازه میدهد زیر دست اش در چنین دعواهای کوچکی دست هایش را کثیف کند.
با این وجود، شنبه روزی متفاوت بود و پوتین با ذکر خاطرات سال ۱۹۱۷ میلادی روسها را متوجه جنگ داخلی ویرانگر ساخت. او گفته بود: "دسیسهها و بحثهای پشت سر ارتش بزرگترین فاجعه را به همراه داشت که همانا نابودی ارتش و دولت، از دست دادن سرزمینهای عظیم و در نتیجه یک تراژدی و جنگ داخلی بود". اکنون نیز مانند آن زمان به گفته وی دست "دشمن خارجی" را میتوان دید. او گفته بود: "تمام ماشینهای نظامی، اقتصادی و اطلاعاتی غرب علیه ما چرخیده اند".
این مخلوطی سمی از ناامنی روسیه و غرور ملیای میباشد که کماکان منبع تغذیه پوتین به عنوان یک رهبر است. پاسخ دولت بایدن به این روز جنون آمیز در روسیه نسخهای از توصیه منسوب به ناپلئون به نظر میرسید: "هرگز حرف دشمن ات را وقتی اشتباه میکند قطع نکن". هم چنین، بایدن در تماس با متحدان و شرکای امریکا بود. او و تیم اش با رهبران خارجی در تماس بودند. مقامهای کاخ سفید و وزارت امور خارجه با دیگر دموکراسیهای بزرگ معروف به گروه هفت صحبت کردند. آنان هند و استرالیا را به عنوان چهارمین اعضا اضافه کرده بودند. آنان با ناتو و اتحادیه اروپا مشورت کردند.
به من گفته شد که پیام در تمام این تماسها "خوب" بوده است. با مداخله یا سود بردن از بی نظمی، بحران در روسیه را خطرناکتر نکنید. این پیام به ویژه بر اوکراین متمرکز بود. مقامهای امریکایی بر تمایل خود تاکید کردند این که کی یف از درگیری در روسیه به نحوی استفاده نکند که به لحظهای خطرناکتر تبدیل شود. به نظر میرسد اوکراینیها طبق آن چه میبینیم از این توصیه پیروی کردند.
مطمئنا آن چه در ادامه میآید دردسرهای بیشتری برای پوتین در اوکراین است. پریگوژین در روزهای پیش از کارزار نظامی خود به سمت مسکو حقیقت را آشکار ساخت. او گفت که اوکراین روسیه را تهدید نکرد و حمله روسیه غیرضروری بود اشتباهی با ابعاد حماسی. حتی پوتین این مرد یخی نیز نمیتواند حقیقت سوزان در اوکراین را منجمد کند.
پوتین تضمین داد؛ واگنرها از ۲۰۰ کیلومتری مسکو به پادگانها برگشتند/ چه کسی امتیاز داد؟
اکو ایران نوشت: یوگنی پریگوژین، رئیس گروه مزدور واگنر گفت که به مزدوران خود دستور داده که حرکت خود را به سمت مسکو متوقف کنند تا از «ریختن خون روسها» جلوگیری کنند.
پریگوژین گفت در حالی که افرادش فقط 200 کیلومتر با مسکو فاصله دارند، او روز شنبه تصمیم گرفت برای جلوگیری از کشتار روسها، آنها را به عقب برگرداند: «ما نیروهایمان را برگردانده و به سمت پادگانها بازمیگردیم».
اظهارات پریگوژین در یک پیام صوتی پس از آن بیان شد که الکساندر لوکاشنکو، رهبر بلاروس گفت که با رئیس این گروه مزدور برای توقف حرکت نیروها مذاکره کرده است. دفتر رئیسجمهور بلاروس گفت که او پیشنهاد لوکاشنکو برای توقف پیشروی گروه واگنر و گامهای بیشتر برای کاهش تنشها را پذیرفت و افزود که حلوفصل پیشنهادی شامل تضمینهای امنیتی برای سربازان واگنر است.
پریگوژین توضیح نداد که آیا کرملین به درخواست او برای برکناری وزیر دفاع سرگئی شویگو پاسخ داده است یا خیر. هیچ اظهارنظر فوری از سوی کرملین وجود نداشت.
ولادیمیر پوتین با پیشروی مزدوران شورشی واگنر به سمت پایتخت روسیه و تصرف یک پایگاه نظامی کلیدی، با بزرگترین تهدید در برابر حکومت خود مواجه شد.
پاول فلگنهاور، تحلیلگر دفاعی روسی، به الجزیره گفته که باید دید این حادثه چگونه رخ خواهد داده است: «باید منتظر بود و دید واقعاً چه اتفاقی افتاده، باید فردا ببینیم چه کسی واقعاً به چه کسی امتیاز داده است. آتشبس به این راحتی برقرار نمیشود. هنوز زود است که همه چیز را تمام شده بدانیم. درگیریها میتواند به راحتی در یک یا دو ساعت یا فردا آغاز شود.»
یوگنی پریگوژین؛ شورش راسپوتین علیه پوتین
اکوایران: در حالی که یوگنی پریگوژین، مؤسس گروه واگنر در برابر مقامات ارشد کرملین قد علم کرده و در بحبوحه جنگ پوتین در اوکراین، خود را به عنوان یک چهره ضد مرکز قدرت نشان داده، محبوبیتش در میان مردم روسیه در حال افزایش است.
یوگنی پریگوژین، تاجر روسی که به لطف قراردادهای تهیه غذایی خود با کرملین به «آشپز پوتین» معروف شده بود، با خارج کردن نیروهای گروه شبهنظامی «واگنر» از شهر باخموت اوکراین، حملات لفظی علیه سرگئی شویگو وزیر دفاع روسیه و والری گراسیموف فرمانده ستاد مشترک این کشور را تشدید کرد.
در حالی که خصومت عمومی او با مقامات کرملین به نقطهای حساس نزدیک شده و لفاظیهایش بوی سرپیچی از تشکیلات قدرت در روسیه را میدهد، نام پریگوژین برای اولینبار در نظرسنجیهای چهرههایی که مردم به آنها اعتماد دارند، قرار گفت. حتی مردم روسیه نسبت به پوتین، بیشتر به دنبال اطلاعات از رئیس واگنر هستند.
تحلیلگران به نیوزویک گفتهاند که پوتین که به دلیل عدم درک رسانههای آنلاین با مشکل مواجه شده و میزان محبوبیت پریگوژین در بین مردم روسیه و تهدیدی که میتواند ایجاد کند را دستکم گرفته است.
اعتماد عمومی به پریگوژین
در ۸ ژوئن، پریگوژین در نظرسنجی منتشرشده توسط مرکز تحقیقات افکار عمومی روسیه، قدیمیترین مؤسسه نظرسنجی در روسیه پسا شوروی، رتبه پنجم را به دست آورد. سؤال نظرسنجی این بود که «آیا فردی روس وجود دارد که کشورمان به آن افتخار کند»؟ رتبه او بالاتر از شویگو و مقامات دولتی، اما پایینتر از پوتین، پرسنل نظامی، میخائیل میشوستین، نخستوزیر و سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه قرار داشت.
به گفته آندری کولسنیکوف، عضو ارشد مرکز اوراسیا کارنگی روسیه، پریگوژین در ماه گذشته برای اولینبار به رتبهبندی چهرههای معروف مرکز لوادا که مردم روسیه به آنها اعتماد دارند، وارد شد. او با ۴ درصد پایینتر از دیمیتری مدودف، رئیسجمهور سابق و گنادی زیوگانوف، رهبر حزب کمونیست قرار گرفت.
در ۲۰ ژوئن، مرکز تحقیقاتی رومیر روسیه فهرستی از شخصیتهای معروف که مردم به آنها اعتماد دارند، منتشر کرد. پریگوژین برای اولینبار وارد این رتبهبندی خود شد و پایینتر از پوتین، لاوروف، شویگو و میشوستین و بالاتر از ولادیمیر سولوویوف و مدودف در جایگاه پنجم قرار گرفت.
تِرِندسالار
پریگوژین ۶۲ساله همچنین در مجمع بینالمللی اقتصاد سنپترزبورگ امسال که هفته گذشته برگزار شد و پوتین نیز در آن حضور داشت، به عنوان «ترندسالار سال» انتخاب شد. دیمیتری مدنیکوف، مدیرعامل گروه رسانهای روسیه در این مراسم گفت که ترند «قهرمانان حماسی» در کشور در حال ظهور است.
پریگوژین در پاسخ گفت که فکر میکند ترندهای مدرن را مردم روسیه تعیین میکنند. «مردمی که دروغ نمیخواهند، فریب نمیخواهند و استانداردهای دوگانه را نمیپذیرند». او همچنین با اشاره به جنگ جاری در اوکراین، این رویداد را «ضیافتی در زمان طاعون» نامید.
با توجه به اینکه در ماههای اخیر، پریگوژین به دلیل انتقاد از رهبری نظامی روسیه تیتر یک رسانهها شده است، برخی پرسیدهاند: «چرا پوتین به او اجازه میدهد سخنانی بگوید که هر کس دیگری در روسیه به خاطر آن دادگاهی یا زندانی میشد»؟
تاتیانا استانووایا، کارشناس ارشد مرکز اوراسیا کارنگی روسیه میگوید که پوتین به شدت باعث ناامیدی نخبگان روسیه و مقامات کرملین شده و شهرت آنلاین پریگوژین و آسیبی که او میتواند به دولت وارد کند را دستکم میگیرد.
پریگوژین فالوورهای آنلاین زیادی داشته و مرتباً از طریق سرویس مطبوعاتی شرکت خود، سخنان، ویدئوها و تصاویر تندی را منتشر میکند. او فرماندهی نظامی روسیه را به دلیل کوتاهی در تأمین مهمات کافی برای نیروهای واگنر به خیانت متهم کرده و اخیراً نیز درخواست شویگو و پوتین مبنی بر امضای مستقیم قراردادهای گروه واگنر با وزارت دفاع را رد کرد.
استانوایا گفت: «اغلب پوشش اخبار مربوط به پریگوژین در رسانههای اصلی مجاز نیست و از نظر پوتین، اگر شخصی در تلویزیون حضور نداشته باشد، به این معنی است که این شخص به نوعی منزوی شده است. از نظر پوتین، پریگوژین در حاشیه زندگی سیاسی قرار دارد». او گفت که در حال حاضر، پوتین ۷۰ساله پریگوژین را برای خود مفید میبیند، اما مشکل این است که پوتین درک اشتباهی از رسانهها و فضای مجازی دارد. به همین دلیل است که از یک سو، پوتین هر مسئله مربوط به پریگوژین را دستکم میگیرد، اما از طرف دیگر، بخش قابل توجهی از نخبگان روسیه پریگوژین را یک تهدید میدانند.
جوآنا دو دئوس پریرا، پژوهشگر ارشد یک اندیشکده بریتانیایی گفت که معتقد است پریگوژین در تلاش برای بهدستآوردن احترام و رسمیت در ساختارهای قدرت روسیه است. پریرا افزود: «او نقش یک قهرمان سربازان عادی را بازی میکند، به نخبگان نظامی انتقاد کرده و خود را «درمان» زخمهای گذشته روسیه، به ویژه زخمهای مربوط به سقوط اتحاد جماهیر شوروی نشان میدهد».
پریگوژین احتمالاً آرزوی رسیدن به وزارت دفاع یا فرماندهی یک منطقه اشغالی روسیه در اوکراین را دارد. این جایگاه به او اجازه میدهد تا اعمالنفوذ کرده، به رسمیت شناخته شود و احساس کند که به یک دستاورد میهنپرستانه رسیده است.
سوابق بیشتر از پریگوژین
یوگنی پریگوژین به لطف قراردادهای تهیه غذایی خود با کرملین، با لقب «آشپز پوتین» مشهور شد؛ اما شهرت او به همینجا ختم نشد و کمکم خاطره راسپوتین در دربار تزار را زنده کرد؛ تجدید خاطرهای که از دیشب به واقیت یک رخداد خونبار نزدیکتر شده است.
او تاجری در سنتپترزبورگ بود که گفته شده از دهه ۱۹۹۰ با ولادیمیر پوتین آشنا شده است.
بیش از ۱۰ سال پیش چندین تحقیق ژورنالیستی او را به یک به اصطلاح «کارخانه ترول» در سن پترزبورگ مرتبط کردند؛ یک واحد اطلاعات نادرست که نقش گزارش شده آن تولید محتوا برای بیاعتبار کردن مخالفان سیاسی روسیه به صورت آنلاین و نشان دادن وجههای خوب از کرملین بود.
در خلال جنگ اوکراین، بسیاری از رسانهها از نقش او در تحولات نظامی روسیه نوشتند و حتی کار به برکناری مقامات رسمی نظامی از سوی پوتین و قدرتمندتر شدن پریگوژین در نزد پوتین کشیده شد.
شباهت به راسپوتین
پریگوژن خارج از سیستم تعریف شده، اما سیستم چیزی است که او به آن خدمت میکند. از این منظر، او بسیار شبیه گریگوری راسپوتین، راهب عرفانی است که قبل از انقلاب 1917 با آخرین خانواده امپراتوری روسیه، رومانوفها، دوست شد و به شدت بر آنها تاثیر گذاشت. در هر دو مورد، دولت فاقد انسجام بود، و قدرت حاکم نتوانست رهبریاش را به رخ بکشد. در چنین شرایطی عناصر حاشیهای برای پر کردن خلاء ظاهر شدند، نه با تلاش برای اجرای فرامین رئیس، بلکه برای تثبیت خود به عنوان نیروهایی که باید بر روی آنها حساب کرد؛ آن هم در پسزمینه خشم مردمی.
پیشتر گفته شده بود که پوتین ممکن است با پریگوژی همذاتپنداری کند و از کمکهای گروه واگنر در تلاش برای نابودی اوکراین قدردانی کند؛ اما او باید درک کند که استقلال، جسارت و جاهطلبی پریگوژین، آرامش اجتماعی را که برای بقای رژیم ضروری است، بر هم میزند. راسپوتین پس از اینکه خود را هدف نخبگان منحط قرار داد، به پایان وحشتناکی رسید. پریگوژین نیز میتواند در مسیری مشابه باشد.