تاریخ انتشار
شنبه ۲۶ فروردين ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۰۰
کد مطلب : ۴۶۱۰۵۷
کبنا بررسی کرد
رسوایی پایتون گیت و نظام درجهبندی دانشگاهی در ایران؛ رتبههای کاغذی و مقالات خارجی بیفایده برای کشور/ مسابقات مقالهنویسی بیخاصیت در دانشگاه ها/ رتبههای علمی پوشالی و مقالهنویسان بیثمر (هیأت علمی دانشگاهها) + دانشگاه یاسوج
۲
کبنا ؛چندسالی است که در دانشگاههای کشور مسابقه مقالهنویسی به زبانهای خارجی تحت عناوین متفاوت (آی اس آی، اسکپوس و... ) بشدت رواج یافته است و مدیریت دانشگاهی کشور و مقررات و آییننامههای ارتقاء جایگاه اعضای هیأت علمی (بخوانید مقالهنویسان بیثمر)، بر سرعت این روند نافرجام و واهی و فکاهی در وزارتین علوم، تحقیقات و فنآوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و مهمتر از آن نهاد وزین و فخیم شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان نهاد مافوق و تصمیم گیر در این باره که با وضع مقررات بر این روند نامیمون و ناصحیح تأکید دارد، شتاب فراوان یافته است.
این روند ناخجسته و پرهیاهو و میان تهی موجب شده که در شاخصها و نظام رتبهبندی علمی و دانشگاهی دنیا، دانشگاههای ایران دارای رتبههای خوب و در کل، رتبه تولید علم ایران در دنیا بسیار بالا نشان دهد! ، ولی متأسفانه این رتبهها و این جایگاههای پوشالی و میان تهی هستند و نحوه اعطای این رتبهها و جایگاهها صرفاً بر اساس مقالات چاپ شده در ژورنالهای خارجی است و عایدی و خروجی برای رشد و توسعه و پیشرفت علم در ایران و نفعی برای جامعه ایران و مردم آن نداشته و نخواهد داشت!
در یکی دو دهه اخیر، غالبا رتبه علمی ایران در این نظامها رتبهبندی زیر ۲۰ بوده است و این یعنی اینکه ایران در ردیف ۲۰ کشور اول دنیا در تولید علم است، در حالیکه واقعیت عینی جامعه و تعطیلی کلیه صنایع و بایکوت شدن و عدم استقبال از رشتههای مهندسی در ایران و وضعیت واردات کلیه وسایل و تجهیزات الکترونیکی، کامپیوتری، خودرویی و... حاکی از آن است که خبری از علم و تکنولوژی و تولید و رونق صنایع وجود ندارد و عملاً رتبه کشور از نظر وضعیت علمی شاید بالای ۱۰۰ باشد! حتی غالب قطعات ماشینهایی که ادعای تولید داخل میشوند نیز از خارج وارد میشود. در حوزه علوم انسانی نیز این رشتهها نتوانستهاند و نمیتوانند به آسیبهای اجتماعی و حل این مسائل بپردازند و بر حوزههای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی اثر خاصی داشته باشند و کارکردی برای جامعه ندارند.
بر اساس این منطق و مسابقه مقالهنویسی خارجی، بسیاری از دانشگاههای کشور پر شده است از اعضای هیأت علمی دارای درجه «استاد تمامی» و «دانشیاری» که هیچ سودی برای رونق علم این سرزمین به گونهای که در زندگی و رفاه و پیشرفت مردم ایران اثر گذاشته باشد، نداشته است و این فرآیند صرفاً کاغذ بازی و مسابقه برای ارسال برخی اطلاعات علمی به خارج از کشور و استفاده از آنها در آنجا میباشد و جامعه ایران از آن سودی نبرده و نخواهد برد و شاید سود آن ارتقاء رتبه علمی این اساتید و به تبع آن افزایش حقوق آنها و پُز رتبه علمی باشد. حتی شاید بتوان گفت بسیاری از این رتبههای علمی استاد تمامی و دانشیاری، به اندازه همت کشاورزی ساده در روستایی، در تولید چند سبد گوجه برای پیشرفت و تولید کشور مفید نبوده باشند!
به عنوان مثال تب و مسابقه مقالهنویسی و ارتقائات به درجه استادی و دانشیاری در همین دانشگاه یاسوج که ذیل وزارت علوم قرار میگیرد، چند سالی است که شتاب گرفته (به طور شاخص بیشتر از همه در زمان مدیریت دکتر عریان) و چنان به کارخانه استاد تمامی تبدیل شده است و آنچنان اساتید با استناد بالا تولید میکند که اگر این آمار برای یک شخص خارجی گفته شود، تصور میکند که دانشگاه و استان (ایالتی) توسعه یافته و شتابان به سوی گشودن دروازههای تمدن صنعتی، تکنولوژی و پیشرفت است و مردمان این دیار در رفاه و آسایش و خوشی به سر میبرند. در حالی که این رتبهها و این اساتید تمامانِ عالی مقام خروجی ملموس و مفیدی برای توسعه استان و کشور ندارند. این درد مزمن و این شیوه در کلیه دانشگاههای کشور و در کلیت جامعه دانشگاهی کشور ساری و جاری است و تنها دانشگاه یاسوج مصداق این امر نیست و صرفاً از باب نمونه ذکر شده است.
.....................................................................................................................................................
صحبت اخیر یکی از همین اساتید (در دیدار با رئیس جمهور) دارای مقالات زیاد از حد و پر استناد و به قولی استاد تمام که دائماً در کار تولید و انتشار مقاله خارجی است و اطلاعات ناقص و بیانات پر از ایراد و به تعبیر اهل فن، مایه شرمساری و البته بر ملا شدن ماهیت پوشالی این رتبهها و این افتخارات کاغذی شده است و نشان میدهد که این اساتید و این درجهها چقد میتواند گاهی میان تهی و نشان از ضعف علمی آنها بوده و گویی صرفاً قلق مقالهنویسی را بلد بوده و توانسته مقالات زیادی را چاپ برساند!
پایگاه تحلیلی عصر ایران از این جلسه و صحبتهای ارائه شده برای داوری بهتر در ذیل انتشار مییابد؛
به تازگی فیلمی منتشر شد که نشان داد یکی از اساتید "پرافتخار" دانشگاه در نشستی با ابراهیم رئیسی (رئیس جمهوری) و در حضور وزیران علوم و بهداشت، حرفهای عجیب و غریب می زند. او یک زبان برنامهنویسی کامپیوتر به نام "پایتون" را "شبکه جهانی" توصیف می کند که به وسیله آن می توان چهار سال آینده را در حوزه نظامی، پزشکی، سیاسی و ... پیشبینی کرد. یکی از عبارت هایش هم جالب توجه بود «هوش مصنوعی که در بدن ما وجود دارد».
وی در نشستی با عنوان «دانشمندان یک درصد برتر جهان» گفت: «... پیشنهاد من با یک نرمافزار جهانی است تحت عنوان پایتون، پایتون کارهای مختلفی انجام میده، در حوزهٔ پزشکی متحول میکنه، چهار سال آینده رو پیشبینی می کنه که چه سرطانی در واقع طَرف داره، ما در حوزهٔ سیاست چنین مشکلی داریم آقای رئیسجمهور، چرا، چون آیندهای رو که باید پیشبینی کنیم نداریم، چه اتفاقی در کشورهای آینده در منطقه خواهد بود نداریم. ولی با شبکههای جهانی پایتون میتوانیم. در زمینهٔ نظامی میتوانیم. در زمینههای اقتصادی میتوانیم. در زمینههای رشد تورم که حضرت آقا فرمودند میتوانیم. چگونه میتوانیم شبکههای عصبی و هوش مصنوعی که در بدن ما وجود داره، هر نقطه ای از اعضای بدن ما تیغ بزنیم کاملاً بقیهٔ جاها خودشو نشون می دن. ما به طریقی باید این مجموعه با هم متصل باشیم.»
سخنان این استاد دانشگاه با تعجب زیادی در افکار عمومی روبه رو شد. دکتر محمد فاضلی جامعه شناس بهترین توصیف را داشت و آن را "چرند" توصیف کرد.
1- حتی اگر کسی نداند "پایتون" چیست (همانطور که اکثریت جامعه نمی دانند) بازهم محتوا و معنی و جمله بندی این بخش از سخنان این استاد دانشگاه به شدت برای مخاطب، باعث شک و تردید است.
2- نمی دانم رئیس جمهور و وزیران علوم و بهداشت حاضر در جلسه متوجه این اشتباه شدند یا نه؟ اگر شدند چرا واکنشی نداشتند. اگر مستقیم نه، حتی غیرمستقیم و به طعنه و کنایه؟ نوع نگاه و یادداشت برداری (و نه یادداشت نویسی) رئیسی هم جالب توجه بود.
3- کشف این رسوایی در شبکههای اجتماعی فیلتر شده رخ داد. یعنی در توییتر. اگر شبکه های اجتماعی نبودند آیا کسی در جامعه متوجه این فاجعه می شد؟ اگر کلید شبکه های اجتماعی در دست مسوولان پایتونی بود اجازه پخش این فیلم را می دادند تا همه متوجه رسوایی شوند؟
4- از این استاد پایتونی چه خبر؟ او هم اکنون چه می کند؟ آیا توضیح نداد؟ آیا استعفا نداد؟ آیا عذرخواهی نکرد؟ بله یادمان رفت چنین رفتارهایی مربوط به جامعه پایتونی نیست. در جامعه پایتونی به راحتی میتوان رسوایی آفرید و سپس در سکوتی عمیق فرو رفت و در انتظار عبور زمان و فراموشی بود.
5- استاد پایتونی زاییده دانشگاه های پایتونی و علم پایتونی است. زاییده جامعه پایتونی و مغزهای پایتونی است. ما درگیر آدم های پایتونی شدهایم. ما گروگان پایتونیها شدهایم... به داد ما برسید... فریادرسی هست؟ نمی دانم.
6- همین که این استاد پایتونی تاکنون از سخنانش دفاع و توجیه نکرده و رسانه ها را مقصر ندانسته... همین که تاکنون منتقدان را ضدانقلاب و جاسوس و فریب خورده توصیف نکرده و وزارت علوم هم دستور به دستگیری معترضان نداده جای شکرش باقی است. اگر چهار روز دیگر "پایتون" به مقدسات تبدیل شد و عده ای متهم به تشویش پایتونی شدند تعجب نکنید.
7- اینکه فردی در چنین نشستی با چنین عنوان پرطمطراق "دانشمندان یک درصد برتر جهان" حاضر می شود؛ از بیان چند جمله صحیح و دقیق ناتوان است و اشتباه فاحش تحویل رئیس جمهور می دهد نشانه خطرناکی از "انحطاط سیستماتیک" است. وقتی شرایطی ایجاد می شود که علم و استاد واقعی به حاشیه رانده شوند حتما علم و دانشمند پایتونی، متن را پر میکنند.
8- رسوایی پایتونی، نه تنها نشانهای از وضعیت کنونی علم و دانشگاه بلکه نشانهای از وضع فعلی جامعه ایرانی است. برخی میگویند استاد پایتونی، تنها نیست. در کنار وزیر و مسوول پایتونی، سیاستمدار پایتونی، کارمندان پایتونی، روزنامهنگار و رسانه پایتونی، صداوسیمای پایتونی، سخنران پایتونی، اقتصاد پایتونی و از همه مهم تر ذهن و تفکر پایتونی.
این استاد بیگناه است او محصول زندگی پایتونی است. جامعه ای که باید در آن پایتونی باشی تا رشد کنی. جامعه ای که پایتونی بودن شرط رشد و ترقی عده ای می شود. نمی دانم چرا وقتی سخنان پایتونی را شنیدم ناخودآگاه یاد داستان استانداری افتادم که معنی 1+5 را نمی دانست... به یاد نماینده مجلسی افتادم که تلفظ موزه لوور را بلد نبود و همکارانش از پایین فریاد می زدند لوور لووو ...به یاد رئیس شورای شهر یک کلانشهر افتادم که نمی دانست ونیز در ایتالیاست ... به یاد خود خودمان افتادم.
9- رسوایی پایتونی بیش از هر چیز نشانه انحطاط است و انحطاط هم مترادفهایی دارد مثل: پستی، به پستی گراییدن و پایین افتادن. البته مترادفهای دیگری هم دارد مثل کاسه ماست... فکرش را بکنید «ماست پایتونی» یا حتی «دوربین هوشمند پایتونی»...
این روند ناخجسته و پرهیاهو و میان تهی موجب شده که در شاخصها و نظام رتبهبندی علمی و دانشگاهی دنیا، دانشگاههای ایران دارای رتبههای خوب و در کل، رتبه تولید علم ایران در دنیا بسیار بالا نشان دهد! ، ولی متأسفانه این رتبهها و این جایگاههای پوشالی و میان تهی هستند و نحوه اعطای این رتبهها و جایگاهها صرفاً بر اساس مقالات چاپ شده در ژورنالهای خارجی است و عایدی و خروجی برای رشد و توسعه و پیشرفت علم در ایران و نفعی برای جامعه ایران و مردم آن نداشته و نخواهد داشت!
در یکی دو دهه اخیر، غالبا رتبه علمی ایران در این نظامها رتبهبندی زیر ۲۰ بوده است و این یعنی اینکه ایران در ردیف ۲۰ کشور اول دنیا در تولید علم است، در حالیکه واقعیت عینی جامعه و تعطیلی کلیه صنایع و بایکوت شدن و عدم استقبال از رشتههای مهندسی در ایران و وضعیت واردات کلیه وسایل و تجهیزات الکترونیکی، کامپیوتری، خودرویی و... حاکی از آن است که خبری از علم و تکنولوژی و تولید و رونق صنایع وجود ندارد و عملاً رتبه کشور از نظر وضعیت علمی شاید بالای ۱۰۰ باشد! حتی غالب قطعات ماشینهایی که ادعای تولید داخل میشوند نیز از خارج وارد میشود. در حوزه علوم انسانی نیز این رشتهها نتوانستهاند و نمیتوانند به آسیبهای اجتماعی و حل این مسائل بپردازند و بر حوزههای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی اثر خاصی داشته باشند و کارکردی برای جامعه ندارند.
بر اساس این منطق و مسابقه مقالهنویسی خارجی، بسیاری از دانشگاههای کشور پر شده است از اعضای هیأت علمی دارای درجه «استاد تمامی» و «دانشیاری» که هیچ سودی برای رونق علم این سرزمین به گونهای که در زندگی و رفاه و پیشرفت مردم ایران اثر گذاشته باشد، نداشته است و این فرآیند صرفاً کاغذ بازی و مسابقه برای ارسال برخی اطلاعات علمی به خارج از کشور و استفاده از آنها در آنجا میباشد و جامعه ایران از آن سودی نبرده و نخواهد برد و شاید سود آن ارتقاء رتبه علمی این اساتید و به تبع آن افزایش حقوق آنها و پُز رتبه علمی باشد. حتی شاید بتوان گفت بسیاری از این رتبههای علمی استاد تمامی و دانشیاری، به اندازه همت کشاورزی ساده در روستایی، در تولید چند سبد گوجه برای پیشرفت و تولید کشور مفید نبوده باشند!
به عنوان مثال تب و مسابقه مقالهنویسی و ارتقائات به درجه استادی و دانشیاری در همین دانشگاه یاسوج که ذیل وزارت علوم قرار میگیرد، چند سالی است که شتاب گرفته (به طور شاخص بیشتر از همه در زمان مدیریت دکتر عریان) و چنان به کارخانه استاد تمامی تبدیل شده است و آنچنان اساتید با استناد بالا تولید میکند که اگر این آمار برای یک شخص خارجی گفته شود، تصور میکند که دانشگاه و استان (ایالتی) توسعه یافته و شتابان به سوی گشودن دروازههای تمدن صنعتی، تکنولوژی و پیشرفت است و مردمان این دیار در رفاه و آسایش و خوشی به سر میبرند. در حالی که این رتبهها و این اساتید تمامانِ عالی مقام خروجی ملموس و مفیدی برای توسعه استان و کشور ندارند. این درد مزمن و این شیوه در کلیه دانشگاههای کشور و در کلیت جامعه دانشگاهی کشور ساری و جاری است و تنها دانشگاه یاسوج مصداق این امر نیست و صرفاً از باب نمونه ذکر شده است.
.....................................................................................................................................................
صحبت اخیر یکی از همین اساتید (در دیدار با رئیس جمهور) دارای مقالات زیاد از حد و پر استناد و به قولی استاد تمام که دائماً در کار تولید و انتشار مقاله خارجی است و اطلاعات ناقص و بیانات پر از ایراد و به تعبیر اهل فن، مایه شرمساری و البته بر ملا شدن ماهیت پوشالی این رتبهها و این افتخارات کاغذی شده است و نشان میدهد که این اساتید و این درجهها چقد میتواند گاهی میان تهی و نشان از ضعف علمی آنها بوده و گویی صرفاً قلق مقالهنویسی را بلد بوده و توانسته مقالات زیادی را چاپ برساند!
پایگاه تحلیلی عصر ایران از این جلسه و صحبتهای ارائه شده برای داوری بهتر در ذیل انتشار مییابد؛
به تازگی فیلمی منتشر شد که نشان داد یکی از اساتید "پرافتخار" دانشگاه در نشستی با ابراهیم رئیسی (رئیس جمهوری) و در حضور وزیران علوم و بهداشت، حرفهای عجیب و غریب می زند. او یک زبان برنامهنویسی کامپیوتر به نام "پایتون" را "شبکه جهانی" توصیف می کند که به وسیله آن می توان چهار سال آینده را در حوزه نظامی، پزشکی، سیاسی و ... پیشبینی کرد. یکی از عبارت هایش هم جالب توجه بود «هوش مصنوعی که در بدن ما وجود دارد».
وی در نشستی با عنوان «دانشمندان یک درصد برتر جهان» گفت: «... پیشنهاد من با یک نرمافزار جهانی است تحت عنوان پایتون، پایتون کارهای مختلفی انجام میده، در حوزهٔ پزشکی متحول میکنه، چهار سال آینده رو پیشبینی می کنه که چه سرطانی در واقع طَرف داره، ما در حوزهٔ سیاست چنین مشکلی داریم آقای رئیسجمهور، چرا، چون آیندهای رو که باید پیشبینی کنیم نداریم، چه اتفاقی در کشورهای آینده در منطقه خواهد بود نداریم. ولی با شبکههای جهانی پایتون میتوانیم. در زمینهٔ نظامی میتوانیم. در زمینههای اقتصادی میتوانیم. در زمینههای رشد تورم که حضرت آقا فرمودند میتوانیم. چگونه میتوانیم شبکههای عصبی و هوش مصنوعی که در بدن ما وجود داره، هر نقطه ای از اعضای بدن ما تیغ بزنیم کاملاً بقیهٔ جاها خودشو نشون می دن. ما به طریقی باید این مجموعه با هم متصل باشیم.»
سخنان این استاد دانشگاه با تعجب زیادی در افکار عمومی روبه رو شد. دکتر محمد فاضلی جامعه شناس بهترین توصیف را داشت و آن را "چرند" توصیف کرد.
1- حتی اگر کسی نداند "پایتون" چیست (همانطور که اکثریت جامعه نمی دانند) بازهم محتوا و معنی و جمله بندی این بخش از سخنان این استاد دانشگاه به شدت برای مخاطب، باعث شک و تردید است.
2- نمی دانم رئیس جمهور و وزیران علوم و بهداشت حاضر در جلسه متوجه این اشتباه شدند یا نه؟ اگر شدند چرا واکنشی نداشتند. اگر مستقیم نه، حتی غیرمستقیم و به طعنه و کنایه؟ نوع نگاه و یادداشت برداری (و نه یادداشت نویسی) رئیسی هم جالب توجه بود.
3- کشف این رسوایی در شبکههای اجتماعی فیلتر شده رخ داد. یعنی در توییتر. اگر شبکه های اجتماعی نبودند آیا کسی در جامعه متوجه این فاجعه می شد؟ اگر کلید شبکه های اجتماعی در دست مسوولان پایتونی بود اجازه پخش این فیلم را می دادند تا همه متوجه رسوایی شوند؟
4- از این استاد پایتونی چه خبر؟ او هم اکنون چه می کند؟ آیا توضیح نداد؟ آیا استعفا نداد؟ آیا عذرخواهی نکرد؟ بله یادمان رفت چنین رفتارهایی مربوط به جامعه پایتونی نیست. در جامعه پایتونی به راحتی میتوان رسوایی آفرید و سپس در سکوتی عمیق فرو رفت و در انتظار عبور زمان و فراموشی بود.
5- استاد پایتونی زاییده دانشگاه های پایتونی و علم پایتونی است. زاییده جامعه پایتونی و مغزهای پایتونی است. ما درگیر آدم های پایتونی شدهایم. ما گروگان پایتونیها شدهایم... به داد ما برسید... فریادرسی هست؟ نمی دانم.
6- همین که این استاد پایتونی تاکنون از سخنانش دفاع و توجیه نکرده و رسانه ها را مقصر ندانسته... همین که تاکنون منتقدان را ضدانقلاب و جاسوس و فریب خورده توصیف نکرده و وزارت علوم هم دستور به دستگیری معترضان نداده جای شکرش باقی است. اگر چهار روز دیگر "پایتون" به مقدسات تبدیل شد و عده ای متهم به تشویش پایتونی شدند تعجب نکنید.
7- اینکه فردی در چنین نشستی با چنین عنوان پرطمطراق "دانشمندان یک درصد برتر جهان" حاضر می شود؛ از بیان چند جمله صحیح و دقیق ناتوان است و اشتباه فاحش تحویل رئیس جمهور می دهد نشانه خطرناکی از "انحطاط سیستماتیک" است. وقتی شرایطی ایجاد می شود که علم و استاد واقعی به حاشیه رانده شوند حتما علم و دانشمند پایتونی، متن را پر میکنند.
8- رسوایی پایتونی، نه تنها نشانهای از وضعیت کنونی علم و دانشگاه بلکه نشانهای از وضع فعلی جامعه ایرانی است. برخی میگویند استاد پایتونی، تنها نیست. در کنار وزیر و مسوول پایتونی، سیاستمدار پایتونی، کارمندان پایتونی، روزنامهنگار و رسانه پایتونی، صداوسیمای پایتونی، سخنران پایتونی، اقتصاد پایتونی و از همه مهم تر ذهن و تفکر پایتونی.
این استاد بیگناه است او محصول زندگی پایتونی است. جامعه ای که باید در آن پایتونی باشی تا رشد کنی. جامعه ای که پایتونی بودن شرط رشد و ترقی عده ای می شود. نمی دانم چرا وقتی سخنان پایتونی را شنیدم ناخودآگاه یاد داستان استانداری افتادم که معنی 1+5 را نمی دانست... به یاد نماینده مجلسی افتادم که تلفظ موزه لوور را بلد نبود و همکارانش از پایین فریاد می زدند لوور لووو ...به یاد رئیس شورای شهر یک کلانشهر افتادم که نمی دانست ونیز در ایتالیاست ... به یاد خود خودمان افتادم.
9- رسوایی پایتونی بیش از هر چیز نشانه انحطاط است و انحطاط هم مترادفهایی دارد مثل: پستی، به پستی گراییدن و پایین افتادن. البته مترادفهای دیگری هم دارد مثل کاسه ماست... فکرش را بکنید «ماست پایتونی» یا حتی «دوربین هوشمند پایتونی»...
خودتون رو هم فریب خورده و .. توصیف کنند.
علم های سهمیه بندی هوش های نابغه در ایران رو فرار یا بایکوت کرده و...