سخنرانیهای حماسی و جملات غرا و خطابهوار مجریِ معارفه، مخاطبان را یاد نبرد آریوبزرن و اسکندر میانداخت؛ چرا که بهجای سخنان رسمی و معقول، معارفه را به یک میتینگ انتخاباتی شبیه کرده بود.
احسان خانمحمدی؛ تنها چند ساعت از انتشار مطلبی با عنوان «
حاشیهنگاری جلسه معارفه دانشگاه علوم پزشکی» نمیگذرد که نویسنده آن، با حجم زیادی از واکنشهای غیرمتعارف از سوی عدهای خاص روبهرو شد.
لب لباب و جان کلام مطلب این بود که چرا در کهگیلویه و بویراحمد شور و شوق و هیجان خاصی برای شرکت در جلسات تودیع و معارفه مدیران وجود دارد و در نهایت تحلیلی کوتاه از آن ارائه داده بود.
معلوم نیست کجای این یادداشت، توهین نسبت به شخص خاصی بود. اما همین واکنشها تأییدی بر تحلیل نویسنده مطلب است.
میدان سیاست، میدان منازعه قدرت است و افراد بر اساس میزان برخورداری از قدرت، در نقطهای از این میدان قرار میگیرند. شکل کلی میدان سیاست در همه جوامع به همین صورت است. اما وجه تمایز جوامع از یکدیگر، منبع چنین قدرتهایی است. در حالی که در بسیاری از موارد، منافع اقتصادی و در مواردی منزلت اجتماعی میتواند منبع و منشأ قدرت سیاسی باشد، شوربختانه در کهگیلویه و بویراحمد یکی از اصلیترین منابع قدرت، تعلقات طایفهای است.
در میدان سیاستی که در کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد، بهطور تاریخی قدرت بین چند شخص خاص که به تعداد انگشتان دو دست نیز نمیرسند، توزیع شده است که از کودک تا کهنسال نیز همگی آنها را میشناسند. مهمتر از همه اینکه پیوند بسیار محکمی بین جایگاههای سیاسی، منافع اقتصادی و علایق طایفهای شکل گرفته است. شخص واجد قدرت سیاسی، بر اساس علایق طایفهایاش دست به توزیع منافع اقتصادی از قبیل پول و مناصب مدیریتی بین نزدیکان خود میزند. از این منظر است که میتوان شور و شوقِ حضور در تودیع و معارفههای مدیران را درک و فهم کرد.
در حالی که نویسنده مطلب مذکور، تنها به معارفه رؤسای قبلی و کنونی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج اشاره کرده بود، اما نمونههای بسیار زیاد دیگری نیز میتوان به عنوان شاهد مثال ردیف کرد.
معارفه حسنعلی عزتخواه مدیرکل آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد که جا برای سوزن انداختن نبود، بیش از آنکه به یک جلسه رسمی شبیه باشد، همچون جشن و سرور بعد از پیروزی بود. معارفه مقدم شهردار یاسوج نیز بیادماندنی است؛ آنجایی که عدهای با دستههای گل به پیشواز مهمانان میرفتند.
معارفه روزبهان مدیرکل صنعت و معدن و معارفه فرماندار بویراحمد و ... نیز دقیقاً به همین صورت بودند؛ حجم عظیمی از جمعیت که ارتباط چندانی با دستگاه یا ادارهکل مورد نظر نداشتند.
در جلسه معارفه رؤسای دانشگاه علوم پزشکی، کادر درمان، غایب بزرگ جلسه بودند؛ مردانی جقهجنارهپوش و زنانی با لباس محلی قری (غری) چه نسبتی میتوانند با حوزه سلامت و بهداشت داشته باشند. افرادی با چنین لباسهایی در خوشبینانهترین حالت میتوانند در جلسه معارفه مدیرکل فرهنگ و ارشاد حضور داشته باشند. چرا که آنجا میتوان این بهانه را آورد که این لباسها نشان دهنده فرهنگ بومی استان هستند.
از سوی دیگر سخنرانیهای حماسی و جملات غرا و خطابهوار مجریِ این معارفه، مخاطبان را یاد نبرد آریوبزرن و اسکندر میانداخت؛ مجری بهجای سخنان رسمی و معقول، معارفه را به یک میتینگ انتخاباتی شبیه کرده بود. همین اتفاق چند ماه پیش در نشست خبری مدیرکل بیمه سلامت نیز دیده شده بود.
از آنجا که سیاست نه یک بازی منطقی، بلکه بیشتر به نوعی درگیری طایفهای در کهگیلویه و بویراحمد تقلیل داده شده است، افراد زیادی از نزدیکان مدیر و یا مسئول منصوب شده در جلسه معارفه حاضر میشوند تا پیروزی خود را نشان دهند. در این میان آنچه که نادیده گرفته میشود، شایستگی و یا توانایی مدیر جدید است. در واقع این حضور نه از سر قدردانی، بلکه ناشی از شور و شوق پیروزی است.
بنابراین یکی از اصلیترین دلایل حضور گسترده در تودیع و معارفهها، پیگیری نوعی منفعت و یا چشمداشت برای منفعت در آینده است.
روشن نیست چه میشود تحلیلی کوتاه از یک معارفه، اینچنین عدهای را برآشفته میکند که عنان از کف بریده و به خود اجازه میدهند هر نوع تهمت و توهینی را به نویسنده روا بدارند.
اما همین شوق توهین و افترا را نیز باید در همین میدان که انتصابات نوعی پیروزی برای خودی و شکست برای رقیب در نظر گرفته میشوند، فهم کرد.
نکته جالب ماجرا اینجاست که عدهای که به هر نحوی پیوندی سیاسی و طایفهای با قدرتمندان دارند، سعی میکنند از این آب گلآلود ماهی بگیرند و هر چه بیشتر بر آتش حاشیهها دامن بزنند.
به هر حال، شور و شوق حضور در معارفهها و پس از آن، ریشه تاریخی دارد که در پیوند سیاست با منافع اقتصادی و طایفهای آنچنان سفت و سخت شده که هر گونه انتقاد به آن، از سوی ذینفعان برتابیده نمیشود و واکنشهای تند و بعضاً همراه با توهین و افترا را به همراه خواهد داشت.