تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۲۰
کد مطلب : ۴۴۸۰۱۷
احمد نقیبزاده، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران:
هر اعتراض و معترضی را ضد انقلاب تلقی نکنیم
۱
کبنا ؛احمد نقیبزاده، استاد علوم سیاسی دانشگاهتهران به تحلیل آنچه دولت در قالب طرح تغییر نظام یارانهای انجام داد و موجبات اعتراضاتی را فراهم آورد، پرداخته و تاکید کرده که امروز نمیتوان هر اعتراض و معترضی را ضدانقلاب خواند و به برخورد با آنان پرداخت.
دستکم در پنج سال اخیر این چندمین بار است که شاهد اعتراضات مردمی هستیم، اعتراضاتی که معیشتی است اما اغلب سویههای سیاسی، اجتماعی و... دارد. به نظر شما با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی امروز، سیاست پیشگرفتهشده درست بوده است؟
به گزارش کبنا و به نقل از شرق، باید بدانیم که پرداختهای یارانهای راهحلی مقطعی و بسیار ناپایدار است. شاید مردم در ماههای اول و دوم به پرداخت یارانهای به این شکل رضایت دهند و اکتفا کنند اما خیلی زود متوجه میشوند که این پول هم دردی از آنها دوا نمیکند. دولت باید راهحلی اساسی پیدا کند. تا کی میخواهند این سیاستهای ناپایدار و بیمارگونه را به اجرا بگذارد و وضع را وخیمتر کند؟ اگر حداقل وضعیت ثابت میماند، حرفی نبود اما این سیاستها وضع را بهمراتب بدتر کرده و خزانه دولت را خالی میکند و ارزش ریال باز هم کاهش پیدا خواهد کرد. همه این اتفاقات به صورت سلسلهوار در جامعه عمل میکند و پیامدهای خوبی به دنبال نخواهد داشت.
شیوه اجرای اینگونه سیاستها میتواند چه بازخوردهایی بهدنبال داشته باشد؟
اگر دولت به سرعت به فکر اصلاحات عمیق و لازم در حوزه اقتصاد نباشد، قطعا شکاف دولت و جامعه از این هم بیشتر خواهد شد که یکی از مهمترین عواقب سیاسی تصمیمات اینچنینی است. علاوه بر این فضای بیاعتمادی میان دولت و مردم شکل میگیرد که تعمیق آن میتواند عواقب جدی به دنبال داشته باشد. فساد و دزدیهای برخی از کسانی که مسئولیتی دارند و هر روز خبر آن را میخوانند و میشنوند و... همه دست به دست هم دادند تا آن مردمی که سال ۱۳۵۸ اگر ۵۰۰ تومان حقوق میگرفتند و ۳۰۰ تومان خرج داشتند، باقی آن را به حسابداری ادارهشان برمیگرداندند؛ حالا نسبت به بسیاری از مسائل اعتراض و اعتمادشان کاهش پیدا کرده است. یکی از دلایل مهم پریشانحالی مردم و دولت هم به سیاست خارجی بازمیگردد. گفتمان سیاست خارجی ما مربوط به دهه ۸۰ میلادی است که هنوز فروپاشی شوروی رخ نداده و جهان دوقطبی بود. مبارزه با امپریالیسم معنا داشت. بعد از فروپاشی شوروی هم اگر یک دهه همان سیاست استقرار پیدا میکرد، شاید عواقب منفی در بر نداشت اما در ۲۰ سال گذشته دنیا به سرعت تغییر کرده و این مفاهیم، معنا و بار ارزشیشان را از دست دادهاند. طبیعی است که از آن زمان تاکنون دنیا متحول شده، جامعه متحول شده و دستگاه دیپلماسی حاضر نیست پابهپای تحولات اجتماعی پیش بیاید و این فاصلهای که به وجود آمده به نفع دولت، ملت و کشور نیست.
چقدر امنیتیترکردن فضا میتواند شرایط را پیچیدهتر کند؟
نگاهی که دولت به پیرامون اجتماعی خود دارد، دو علت دارد؛ اول، این نگاه به دهه ۱۹۸۰ یا دهه ۶۰ شمسی بازمیگردد، این وضعیت الان تغییر کرده است. این مردمی که امروز اعتراض میکنند و شعار میدهند در همین نظام رشد کردهاند یا حتی از نیروهایی هستند که در این انقلاب سهم داشتهاند. در واقع مردم توقعاتی داشتند که برآورده نشده و ناراحت هستند. دومین علت این است که آقایان فکر میکنند اگر ما سخت بگیریم، اتفاقی نمیافتد. من چون از زبان برخی از آقایان شنیدهام این موضوع را مطرح میکنم.این دو موضوع با هم گره خورده است. شاید مقداری هم الگوبرداری از چین است. البته چین از نظر اقتصادی پیش رفت و توانست مردم را به طرق مختلف راضی کرده و طبقه متوسط را گسترش دهد. این در حالی است که پس از هر اعتراض مردمی در ایران هیچ تغییری به سمت و سوی بهبودی رخ نمیدهد. دست روی دست میگذارند و با برجام هم مخالفت میکنند. چین هم به مرور متوجه شد سیستم اقتصادی بسته و هدایتشده ره به جایی نمیبرد، پس اقتصاد آزاد را پذیرفت و تحولات اقتصادی ایجاد کرد. با این حال سیستم اجتماعی کمونیستی را حفظ کرد.اگر بخواهند روال سابق را در سیاست خارجی ادامه دهند، تحریمهای کمرشکن آسیبزاست. در ایران امروز نمیتوان درها را بست. برخی مسئولان که خودشان و فرزندانشان به همه جای دنیا رفتوآمد دارند، بنابراین باید این سیاست را کنار بگذارند.
به نظر شما چه باید کرد؟
اگر همهچیز مثل ۳۰ سال پیش بود و دولت میگفت الان درگیر مذاکراتی هستیم و نیاز به کمک و همراهی مردم داریم، مطمئن باشید که مردم میپذیرفتند و همراهی میکردند. اما در حال حاضر شرایط فرق کرده است. مردم در شرایط سخت معیشتی قرار دارند. از طرفی اخباری از داخل و خارج میشنوند که برخی از مسئولان در چه زندگیهای اشرافیای غرق شدند. از طرف دیگر محاسبات غلطی وجود دارد که اگر با معترضان برخورد نکنیم، اوضاع از کنترل خارج میشود. دولت اگر با مردم صادقانه برخورد کند و جلوی دزدیها را بگیرد، شاید اوضاع فرق کند. الان مدتهاست پروندههای فساد را مسکوت گذاشتهاند. ماجرای سیسمونی نوه قالیباف بهانه است. مردم به این بخش که هویدا شده، حمله و نقد میکنند. اما به این معنا نیست که مردم به خاطر چند قلم سیسمونی عصبانی شدهاند. مردم از بسیاری چیزهای دیگر عصبانی هستند و هر چیز را بهانه میکنند تا بتوانند نارضایتیشان را عیان کنند.
توصیه شما به دولت در مواجهه با اعتراضات و سیاستهای پیشگرفته، چیست؟
دولت باید با مردم صادقانه برخورد کند. تنگدستیها را بگوید و اوضاع را شرح دهد، اما سختگیریها در حوزه اجتماعی را کمتر کند. رسیدگی به پروندههای ارتشا و اختلاس و... از سر گرفته شود. مردم را آرام کنند.
دستکم در پنج سال اخیر این چندمین بار است که شاهد اعتراضات مردمی هستیم، اعتراضاتی که معیشتی است اما اغلب سویههای سیاسی، اجتماعی و... دارد. به نظر شما با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی امروز، سیاست پیشگرفتهشده درست بوده است؟
به گزارش کبنا و به نقل از شرق، باید بدانیم که پرداختهای یارانهای راهحلی مقطعی و بسیار ناپایدار است. شاید مردم در ماههای اول و دوم به پرداخت یارانهای به این شکل رضایت دهند و اکتفا کنند اما خیلی زود متوجه میشوند که این پول هم دردی از آنها دوا نمیکند. دولت باید راهحلی اساسی پیدا کند. تا کی میخواهند این سیاستهای ناپایدار و بیمارگونه را به اجرا بگذارد و وضع را وخیمتر کند؟ اگر حداقل وضعیت ثابت میماند، حرفی نبود اما این سیاستها وضع را بهمراتب بدتر کرده و خزانه دولت را خالی میکند و ارزش ریال باز هم کاهش پیدا خواهد کرد. همه این اتفاقات به صورت سلسلهوار در جامعه عمل میکند و پیامدهای خوبی به دنبال نخواهد داشت.
شیوه اجرای اینگونه سیاستها میتواند چه بازخوردهایی بهدنبال داشته باشد؟
اگر دولت به سرعت به فکر اصلاحات عمیق و لازم در حوزه اقتصاد نباشد، قطعا شکاف دولت و جامعه از این هم بیشتر خواهد شد که یکی از مهمترین عواقب سیاسی تصمیمات اینچنینی است. علاوه بر این فضای بیاعتمادی میان دولت و مردم شکل میگیرد که تعمیق آن میتواند عواقب جدی به دنبال داشته باشد. فساد و دزدیهای برخی از کسانی که مسئولیتی دارند و هر روز خبر آن را میخوانند و میشنوند و... همه دست به دست هم دادند تا آن مردمی که سال ۱۳۵۸ اگر ۵۰۰ تومان حقوق میگرفتند و ۳۰۰ تومان خرج داشتند، باقی آن را به حسابداری ادارهشان برمیگرداندند؛ حالا نسبت به بسیاری از مسائل اعتراض و اعتمادشان کاهش پیدا کرده است. یکی از دلایل مهم پریشانحالی مردم و دولت هم به سیاست خارجی بازمیگردد. گفتمان سیاست خارجی ما مربوط به دهه ۸۰ میلادی است که هنوز فروپاشی شوروی رخ نداده و جهان دوقطبی بود. مبارزه با امپریالیسم معنا داشت. بعد از فروپاشی شوروی هم اگر یک دهه همان سیاست استقرار پیدا میکرد، شاید عواقب منفی در بر نداشت اما در ۲۰ سال گذشته دنیا به سرعت تغییر کرده و این مفاهیم، معنا و بار ارزشیشان را از دست دادهاند. طبیعی است که از آن زمان تاکنون دنیا متحول شده، جامعه متحول شده و دستگاه دیپلماسی حاضر نیست پابهپای تحولات اجتماعی پیش بیاید و این فاصلهای که به وجود آمده به نفع دولت، ملت و کشور نیست.
چقدر امنیتیترکردن فضا میتواند شرایط را پیچیدهتر کند؟
نگاهی که دولت به پیرامون اجتماعی خود دارد، دو علت دارد؛ اول، این نگاه به دهه ۱۹۸۰ یا دهه ۶۰ شمسی بازمیگردد، این وضعیت الان تغییر کرده است. این مردمی که امروز اعتراض میکنند و شعار میدهند در همین نظام رشد کردهاند یا حتی از نیروهایی هستند که در این انقلاب سهم داشتهاند. در واقع مردم توقعاتی داشتند که برآورده نشده و ناراحت هستند. دومین علت این است که آقایان فکر میکنند اگر ما سخت بگیریم، اتفاقی نمیافتد. من چون از زبان برخی از آقایان شنیدهام این موضوع را مطرح میکنم.این دو موضوع با هم گره خورده است. شاید مقداری هم الگوبرداری از چین است. البته چین از نظر اقتصادی پیش رفت و توانست مردم را به طرق مختلف راضی کرده و طبقه متوسط را گسترش دهد. این در حالی است که پس از هر اعتراض مردمی در ایران هیچ تغییری به سمت و سوی بهبودی رخ نمیدهد. دست روی دست میگذارند و با برجام هم مخالفت میکنند. چین هم به مرور متوجه شد سیستم اقتصادی بسته و هدایتشده ره به جایی نمیبرد، پس اقتصاد آزاد را پذیرفت و تحولات اقتصادی ایجاد کرد. با این حال سیستم اجتماعی کمونیستی را حفظ کرد.اگر بخواهند روال سابق را در سیاست خارجی ادامه دهند، تحریمهای کمرشکن آسیبزاست. در ایران امروز نمیتوان درها را بست. برخی مسئولان که خودشان و فرزندانشان به همه جای دنیا رفتوآمد دارند، بنابراین باید این سیاست را کنار بگذارند.
به نظر شما چه باید کرد؟
اگر همهچیز مثل ۳۰ سال پیش بود و دولت میگفت الان درگیر مذاکراتی هستیم و نیاز به کمک و همراهی مردم داریم، مطمئن باشید که مردم میپذیرفتند و همراهی میکردند. اما در حال حاضر شرایط فرق کرده است. مردم در شرایط سخت معیشتی قرار دارند. از طرفی اخباری از داخل و خارج میشنوند که برخی از مسئولان در چه زندگیهای اشرافیای غرق شدند. از طرف دیگر محاسبات غلطی وجود دارد که اگر با معترضان برخورد نکنیم، اوضاع از کنترل خارج میشود. دولت اگر با مردم صادقانه برخورد کند و جلوی دزدیها را بگیرد، شاید اوضاع فرق کند. الان مدتهاست پروندههای فساد را مسکوت گذاشتهاند. ماجرای سیسمونی نوه قالیباف بهانه است. مردم به این بخش که هویدا شده، حمله و نقد میکنند. اما به این معنا نیست که مردم به خاطر چند قلم سیسمونی عصبانی شدهاند. مردم از بسیاری چیزهای دیگر عصبانی هستند و هر چیز را بهانه میکنند تا بتوانند نارضایتیشان را عیان کنند.
توصیه شما به دولت در مواجهه با اعتراضات و سیاستهای پیشگرفته، چیست؟
دولت باید با مردم صادقانه برخورد کند. تنگدستیها را بگوید و اوضاع را شرح دهد، اما سختگیریها در حوزه اجتماعی را کمتر کند. رسیدگی به پروندههای ارتشا و اختلاس و... از سر گرفته شود. مردم را آرام کنند.