تاریخ انتشار
دوشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۱۲
کد مطلب : ۴۴۷۳۳۵
کارشناسان در باره برون رفت جامعه از وضعیت بد اقتصادی میگویند
حل مشكلات اقتصادي به «تصميم هاي بزرگ سياسي» وابسته است
۰
کبنا ؛در سال گذشته دولت سیزدهم فعالیت خود را آغاز کرد و با وجود اینکه شعار دولت فراگیر را داده بود اما چهرههای نزدیک به خود را تقریبا در سمتها مستقر و کمتر از اصلاحطلبان استفاده کرد. با تمام اتفاقات و وعدههایی که در دولت قبل به وقوع پیوست، یکی از نقاط مبهم در اذهان عمومی این بود که در فردای انتخابات چه اتفاقاتی در مهمترین حوزههای اجرایی کشور قرار است رخ دهد. شرایط به نحوی است که مشکلات اقتصادی هر روز مردم را درگیر می کند و از طرفی به آنها وعده روزهای خوب داده میشود.امروز تمامی کاندیداهای ۱۴۰۰ منهای ۲ کاندیدا به نوعی هر یک به پاستور و بهشت راه پیدا کرده اند و با توجه به وعدههای آن روزها در قاب تلویزیون ما باید منظومهای از مجموعه برنامههای ۵ کاندیدای مورد اشاره را در این دولت ببینیم و روحیه انقلابی و جهادی این انتظار را در بین عموم مردم ایجاد میکند که تمامی چهرههای سیاسی که در خرداد ماه ۱۴۰۰ وعده بهبود شرایط را میدادند حالا تمام سعی خودشان را در اجرای برنامههای پیشنویس شده خودشان بهعمل دربیاورند؛ اتفاقی که به گفته برخی از کارشناسان در سال گذشته کمتر به آن توجه شد.
به کزارش کبنا، مهدی آیتی، فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده دوره ششم مجلس در گفتگو با آرمان ملی به بررسی شرایط کشور در حوزههای مختلف پرداخته که در ادامه آن را میخوانید.
آيا ميتوان به عملکرد دولت سيزدهم تاکنون نمره قبولي داد؟
مشخصا دولت سيزدهم در سال گذشته نمره کاملي براي قبولي نگرفت و عملکرد مورد انتظار را نداشت. زماني که به وضعيت معيشت و اقتصاد مردم نگاه ميکنيم که بزرگترين مشکل امروز کشور است، اين نتيجه حاصل خواهد شد که در حوزه اقتصادي کارنامه موفقي تاکنون ارائه نشده است... عملا کار به جايي رسيده که ديگر خط فقر براي اکثر جامعه ملموس شده است. اين عملکرد سبب شده است تا دولت سيزدهم نتواند نمره خوبي در سال 1400 کسب کند.
چه موانعي سبب شده تا عملکرد دولت در سال گذشته ضعيف باشد؟
بايد توجه کرد که اگر هر دولت ديگري نيز بر سر کار بود، وضعيت تغيير نميکرد زيرا کشور در عرصه سياست خارجي با مشکلاتي مواجه است و مشکلات داخلي ريشه در آن مشکلات سياسي در عرصه بينالمللي دارد. سالهاست که سياست خارجي ايران در مسيري پيش رفته که شايد اشتباهاتي داشت و به اذعان برخي، امروز نتايج اين اشتباهات مشخص است.به همين علت است که اگر هر دولت ديگري بر سر کار بود، شرايط تغيير چنداني نميکرد. بايد در يک نقطهاي اين اشتباهات متوقف شود. در برههاي از زمان قرار گرفتهايم که بايد يک تصميم بزرگ گرفت ودانست با رفت و آمد مجلسها و دولتها اتفاق خاصي رخ نميدهد. گراني و تورم در سالهاي اخيربيشتر شده و نرخ بيکاري نيز بيشتر ميشود. امروز کشور در حوزه اجتماعي نيز داراي مشکلاتي است. بهواسطه همين امر است که بزه در جامعه بيشتر ميشود.امروزه انواع کلاهبرداريها زياد شده که ديگر به عنوان خبر جديد تلقي نميشود و بايد فکري اساسي براي اين حوزه شود. امروز مشکلات کشور صرفا فقط دروني نيست و مشخصا تا زماني که مشکلات کشور در عرصه سياست خارجي حل و فصل نشود، نميتوان تمامي مشکلات را برطرف کرد. امروز ديگر ميتوان گفت که مشکلات اقتصادي کشور، سياسي هستند و همين معضلات سياسي سبب شده تا اقتصاد سر و سامان درستي پيدا نکند.اين مشکل هم مربوط به ديروز و امروز نيست و در دهههاي گذشته همواره بهواسطه سياستهايي که داشتيم، بر مشکلات اضافه شده است.
چگونه ميتوان از اين مرحله عبور و سياستهاي کشور را در قبال اشتباهات گذشته ترميم کرد؟
کشوربراي برون رفت ازبحرانهاي اقتصادي راهحلي جزاصلاح سياست داخلي وخارجي ندارد. سياست داخلي بايدبرپايه حمايت ازتوليدداخل وحمايت ازبخش خصوصي باشدوسياست خارجي مابايدبرپايه دوستي وهمکاري باهمه دنياباشد. بايد به جاي ارسال پيامهايي که بعضا از آنها برداشت اشتباه ميشود، به جهان پيام صلح و دوستي فرستاد و به گونهاي عمل نشود که اين باور ايجاد شودايران قصد دخالت در امور کشورهاي ديگر را دارد. برخي مشکلات سبب شده تا سرمايه و نخبگان به سمت خارج کشور هدايت شوند. امروز دولتها در ايران به قدري گرفتار شدهاند که فقط ميتوانند يک حقوق پرداخت کنند و عملا کار ديگري در زمينه توسعه و پيشرفت کشور نميتوانند انجام دهند. در چنين شرايطي است که عنوان ميشود بايد فکري اساسي و رويه را اصلاح کرد. سفرهاي استاني و سخنرانيها ديگر مشکلات کشور را حل نميکند زيرا زيرساختها نميتواند مشکلات کشور را حل کند و در اين زمينه نيز کمبودهاي اساسي داريم. تا زماني که سرمايهگذاري خارجي جذب نشود، اين مشکلات حل نخواهد شد. امروز بايد فکري اساسي براي کشور کرد و نبايد فرصت را از دست داد. تا زماني که روابط پولي و بانکي ايران قفل بماند و نتوانيم همچون ساير کشورها صادرات و واردات آزاد داشته باشيم، وضعيت خوبي نخواهيم داشت و کشور در مسير توسعه مورد انتظار پيش نخواهد رفت. بايد فکري اساسي کرد زيرا قطعا بدون صادرات نفت کشور درآمد ارزي بالايي نخواهد داشت تا در مسير توسعه حرکت کند. مشکلات در دهههاي اخير انباشته شده است و به اين سادگيها حل نخواهد شد. قطعا سريعترين مسير براي بهبود وضعيت کشور، ترميم روابط خارجي و اصلاح سياست خارجي کشور است. بهخاطر همين اشتباهات بوده که در سالهاي اخير هر روز که از خواب بيدارميشديم، کالاها گرانتر شده و قدرت خريد مردم پايين آمده است.
بواسطه امضاي برجام و رسيدن به توافق در وين آيا اين مشکلات حل خواهد شد؟
بايد روشن و خلاصه بگويم که اقتصاد ما تابعي از متغيرهاي سياسي است. اين سياستها بودهاست که شاخص هاي اقتصادي ما را بالا و پايين برده است. ما به دليل مسائل سياسي داخلي و سياست خارجي بود که امروز به اين وضعيت مشکلات اقتصادي افتادهايم. اين مشکلات اقتصادي با سخنراني و گفتار درماني و با شعار دادن و با وعده و وعيد حل نميشود حال رئيسجمهوري آقاي روحاني باشد يا آقاي رئيسي باشد. آقاي قاليباف رئيس مجلس باشد يا آقاي لاريجاني رئيس مجلس باشد. با وعده و وعيد دادن به مردم و حتي با بازديد کردن مشکلات اقتصادي ما حل نميشود ما اين را بارها و بارها گفتهايم و امروز هم با يقين ميگويم که اقتصاد ما به دليل سياست ما به اين روز افتاده و تا سياست ما درست نشود اقتصاد ما درست نميشود. 25 سال است که ايران تحت عنوان اسم هاي مختلف در حال مذاکره در خصوص مسائل هسته اي است و هيچ نتيجه مثبتي حاصل نشده است. امروز به مرحله اي رسيده ايم که برجام عملا يک بازي سياسي شده، برخي از آن سوءاستفاده مي کنند، امروز و فردا ميکنند و هيچ فايده اي نيز از آن به مردم نمي رسد. امروز کشورهاي اروپايي و آمريکايي نيز از برجام سوءاستفاده مي کنند و مشخصا نتيجه اي نصيب کشور نمي شود در حالي که با تغيير سياست به راحتي مي توانستيم مسائل را حل کنيم. امروز بايد به جاي وقت تلف کردن پيام صلح و دوستي و همکاري به جهان داد. از دست دادن زمان فقط کار را سخت تر مي کند و بايد به فکر زمان و اقدام سريع بود.
کارشکنيهاي داخلي در دو سال گذشته نيز بر اين مساله موثر بوده است؟
به دليل اينکه شخص روحاني را آنچنان قبول نداشتند و دليلش هم اين بود که آقاي روحاني دست راست آقاي هاشمي بود ، در تمام عمر انقلاب در زمان جنگ، مجلس و مرکز مطالعات استراتژيک و شوراي امنيت در کنار مرحوم هاشمي حضور داشت بنابراين هيچ گاه اعتماد و اعتقاد کامل به حسن روحاني وجود نداشت. تلاش زيادي کردند تا روحاني قهرمان نشود يعني زماني که برجام را امضا کردند و به ايران آمدند، همگان فکر کردند روحاني قهرمان صلح و آزادي ايران است. اصولگراها اعتقادي به آقاي روحاني نداشتند و اجازه هم ندادند آقاي روحاني برجام را به جايي برساند، برگ برندهاش باشد و قهرمان ملي شود. در نتيجه اين برگ برنده را نگه داشتند تا دولت وي تمام شود و به نام دولت جديد و مجلس يازدهم ثبت شود. براي همين است قرارداد 25 ساله با چين، قرارداد 20 ساله با روسيه و امضاي برجام و ساير مسائل مهم کشور به سرعت در مجلس و دولت اصولگرا شکل مي گيرد، امضا مي شود و به مرحله اجرايي و عملياتي نزديک مي شود. اصولگرايان و دلواپسان نخواستند افتخاراتي به نام آقاي روحاني و ظريف ثبت شود. اگر هر کسي امروز در جايگاه آقايان رئيسي و قاليباف باشد مجبور است همان کاري را کند که اين افراد انجام مي دهند. ما يک راه حل بيشتر نداريم و آن است که اگر قرار است همين مسير را در پيش گيريم، بايد با روسيه، چين، کره شمالي، کوبا و کشورهاي بلوک شرق همکاري خود را ادامه بدهيم و ناچار به اين کار هستيم. يک راه بيشتر نداريم و آن دوستي و همکاري با بلوک شرق است که در رأس آنها چين و روسيه قرار دارند. دولت فعلي قبل از آن که روي کار بيايد، تصور ميکرد يکي دو هفتهاي مذاکرات به نتيحه ميرسد، همه امتيازها را ميگيرند و برجام احيا ميشود اما اينطور نشد و آرام آرام اختلافها در مفاد پيش نويس هاي مذاکرات به وجود آمد و مذاکرات طولاني شد. موضوعي که به دليل وجود تحريم ها هر روز بار را بر دوش مردم سنگينتر ميکند. به نظر من با خروج ترامپ از برجام، اين توافق تمام شد و اين مذاکرات تحت عنوان رفع تحريمها يا احياي برجام اساسا به نتيجه بلندمدت نميرسد زيرا اصل برجام از بين رفته است و لازم است که ايران با کشورهاي 1+5 به صورت دوجانبه مذاکرات تازه اي تا قراردادي تازه امضا شود و اگر چنين شود هم همه طرفها از خود انعطاف به خرج دهند تا مشکلات به صورت بلندمدت حل شود. من به مذاکرات کنوني خوشبين نيستم و لازم است که وارد دور تازهاي از مذاکرات شويم و به سمت حل اساسي مشکلات فيمابين برويم. اکنون نوعي کشمکش بر سر برجام اوليه ميان ايران با غربيها به ويژه با آمريکا وجود دارد که با مذاکراتي مانند آنچه اکنون ميبينيم، حل نميشود.
باید ریشه گرانیها را خشکاند
هادی حقشناس اقتصاددان در مطلبی به وضعیت گرانیها اشاره میکند و مینویسد: اساس يا صورت مسئله گرانيها، در يک سمت فزوني تقاضا بر عرضه است و در يک سمت ديگر افزايش هزينه توليد است. در اقتصاد ايران هر دو اتفاق افتاده؛ هم با کمبود عرضه و هم با افزايش هزينه توليد مواجه هستيم. اگر در سمت عرضه بخواهيم بحث کنيم اگر فقط و فقط دليل کرونا را به عنوان يک عامل مهم در کاهش عرضه بدانيم، امروز اقتصادهاي بزرگ دنيا هم به خاطر کرونا که در دو سال گذشته در جهان اتفاق افتاد، منجر به کاهش عرضه در جهان شد. در دنيا هم رشد اقتصادي نسبت به ميان مدت، کاهشي بوده و هم تجارت کاهش پيدا کرد. وقتي عامل کرونا اثرگذار روي اقتصادهاي توسعه يافته باشد، براي اقتصادي شبيه ايران که از تحريم ضربه قابل توجهي ديده، کرونا آن ضربه را تشديد کرد. وقتي در سمت عرضه دچار مشکل هستيم، ترديدي وجود ندارد. مصداق آن را ميتوانيم در موضوع خودرو، در مسئله مسکن و به دليل کمبود و کاهش بارندگي در اين چند سال گذشته را در بخش محصولات کشاورزي ببينيم. پس اينکه ما در سمت عرضه دچار مشکل هستيم، نبايد ترديد کرد و چند نمونه از مصاديق آن ذکر شد. اما در سمت افزايش هزينهها هم باز همينطور است. از سال 97 به اين سمت به دليل اينکه يک جزء مهم درآمد ما کاهش پيدا کرد، نبايد ترديد کنيم. در همين بودجه سال جاري مجموع درآمد نفت به طور مستقيم و برداشت از صندوق ذخيره ارزي تقريبا نزديک به 37 درصد منابع بودجه ناشي از منابع نفت است. اين درحالي است که در سالهاي 97، 98 و 99 در فروش نفت دچار مشکل شديم. گرچه گفته ميشود که دور زديم يا راهکاري ديگر پيدا کرديم ولي مشکل درآمد داشتيم و اين کمبود درآمد هم يا با فروش اوراق بهادار يا استقراض از بانک مرکزي تامين شد. اينکه امروز حجم نقدينگي اقتصاد به بيش از 4 ميليون ميليارد تومان رسيده به دليل عدم تحقق درآمدهاي نفتي يا مالياتي در اين سالهاي تحريم بوده که آثار آن را در نرخ تورم ميبينيم. نرخ تورم هم يعني افزايش هزينه توليد. اينکه شوراي دستمزد امسال مجبور ميشود که دستمزد کارگران را 57 درصد افزايش دهد به دليل جبران بخشي از تورم در گذشته بوده و تورم هم به دليل عدم تحقق درآمدهاي نفتي بوده است. سالهاي 95 و 96 تقريبا در چهار دهه گذشته از اين جهت که نرخ تورم يک رقمي شد، بيسابقه بود. اگر ترامپ در سال97 از برجام خارج نميشد و آن روند سالهاي 95 و 96 ادامه پيدا ميکرد و درآمدهاي نفتي تحقق پيدا ميکرد و نقل و انتقالات پولي به روال عادي بود، مطمئنا امروز شرايط اقتصادي ايران اينطور که در آن قرار گرفتيم، نبود. ولي به هر حال ريشه گرانيها را هم در بخش واقعي اقتصاد بايد ديد؛ يعني کمبود توليد که شاخص آن را در نرخ رشد اقتصادي بايد ببينيم و همچنين در بخش غيرواقعي اقتصاد که منظور افزايش حجم پول و افزايش رشد نقدينگي و افزايش نرخ تورم و افزايش هزينه توليد بايد ديد. اينها واقعيتهاي اقتصاد است که مردم در کف خيابان يا کف بازار در قالب افزايش قيمت گوشت، مرغ، برنج يا ساير مايحتاج عمومي نظير شير و ماست و... ميبينند. در واقع علتالعلل هم در سياستهاي پولي هم ريشه در صادرات و واردات کشور در بخش نفت و غيرنفت بوده و هم در بخش توليد، رشد اقتصادي و هم در بخش شاخصهاي پولي بوده است. برآيندش اين است که يک هفته قيمت پياز و سيبزميني گران ميشود و هفته بعد قيمت تخم مرغ و کالاهاي ديگر و الي آخر. لذا تا زماني که به ريشه تورم نپردازيم اين داستان ادامه خواهد داشت. و اينکه فکر کنيم دولت دستمزدها را افزايش دهد مشکل حل ميشود، طبيعتا اين هم مشکل را حل نخواهد کرد. مشکل در اصلاح ساختار، عدم بهرهوري بنگاههاي اقتصادي، عدم بهرهوري مديريتها يا سوءتدبيرها يا هر عنواني که بخواهيم به کار ببريم، است. تا زماني که از نيروهاي خوشفکر و باتدبير در راس امور و شرکتها و هر جايي که توليدکننده و خدمات و کالاها هستند، بهره نگيريم اين هدفي که در بودجه سال جاري گذاشتند که از هشت واحد رشد اقتصادي، سه و نيم واحد آن از بهرهوري باشد، اتفاق نخواهد افتاد. وقتي بهرهوري اتفاق نيفتاد يعني اينکه در سمت عرضه دچار مشکل هستيم، يعني تقاضا فزونيتر از عرضه است و اين گرانيها هم ادامه کرد.
به کزارش کبنا، مهدی آیتی، فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده دوره ششم مجلس در گفتگو با آرمان ملی به بررسی شرایط کشور در حوزههای مختلف پرداخته که در ادامه آن را میخوانید.
آيا ميتوان به عملکرد دولت سيزدهم تاکنون نمره قبولي داد؟
مشخصا دولت سيزدهم در سال گذشته نمره کاملي براي قبولي نگرفت و عملکرد مورد انتظار را نداشت. زماني که به وضعيت معيشت و اقتصاد مردم نگاه ميکنيم که بزرگترين مشکل امروز کشور است، اين نتيجه حاصل خواهد شد که در حوزه اقتصادي کارنامه موفقي تاکنون ارائه نشده است... عملا کار به جايي رسيده که ديگر خط فقر براي اکثر جامعه ملموس شده است. اين عملکرد سبب شده است تا دولت سيزدهم نتواند نمره خوبي در سال 1400 کسب کند.
چه موانعي سبب شده تا عملکرد دولت در سال گذشته ضعيف باشد؟
بايد توجه کرد که اگر هر دولت ديگري نيز بر سر کار بود، وضعيت تغيير نميکرد زيرا کشور در عرصه سياست خارجي با مشکلاتي مواجه است و مشکلات داخلي ريشه در آن مشکلات سياسي در عرصه بينالمللي دارد. سالهاست که سياست خارجي ايران در مسيري پيش رفته که شايد اشتباهاتي داشت و به اذعان برخي، امروز نتايج اين اشتباهات مشخص است.به همين علت است که اگر هر دولت ديگري بر سر کار بود، شرايط تغيير چنداني نميکرد. بايد در يک نقطهاي اين اشتباهات متوقف شود. در برههاي از زمان قرار گرفتهايم که بايد يک تصميم بزرگ گرفت ودانست با رفت و آمد مجلسها و دولتها اتفاق خاصي رخ نميدهد. گراني و تورم در سالهاي اخيربيشتر شده و نرخ بيکاري نيز بيشتر ميشود. امروز کشور در حوزه اجتماعي نيز داراي مشکلاتي است. بهواسطه همين امر است که بزه در جامعه بيشتر ميشود.امروزه انواع کلاهبرداريها زياد شده که ديگر به عنوان خبر جديد تلقي نميشود و بايد فکري اساسي براي اين حوزه شود. امروز مشکلات کشور صرفا فقط دروني نيست و مشخصا تا زماني که مشکلات کشور در عرصه سياست خارجي حل و فصل نشود، نميتوان تمامي مشکلات را برطرف کرد. امروز ديگر ميتوان گفت که مشکلات اقتصادي کشور، سياسي هستند و همين معضلات سياسي سبب شده تا اقتصاد سر و سامان درستي پيدا نکند.اين مشکل هم مربوط به ديروز و امروز نيست و در دهههاي گذشته همواره بهواسطه سياستهايي که داشتيم، بر مشکلات اضافه شده است.
چگونه ميتوان از اين مرحله عبور و سياستهاي کشور را در قبال اشتباهات گذشته ترميم کرد؟
کشوربراي برون رفت ازبحرانهاي اقتصادي راهحلي جزاصلاح سياست داخلي وخارجي ندارد. سياست داخلي بايدبرپايه حمايت ازتوليدداخل وحمايت ازبخش خصوصي باشدوسياست خارجي مابايدبرپايه دوستي وهمکاري باهمه دنياباشد. بايد به جاي ارسال پيامهايي که بعضا از آنها برداشت اشتباه ميشود، به جهان پيام صلح و دوستي فرستاد و به گونهاي عمل نشود که اين باور ايجاد شودايران قصد دخالت در امور کشورهاي ديگر را دارد. برخي مشکلات سبب شده تا سرمايه و نخبگان به سمت خارج کشور هدايت شوند. امروز دولتها در ايران به قدري گرفتار شدهاند که فقط ميتوانند يک حقوق پرداخت کنند و عملا کار ديگري در زمينه توسعه و پيشرفت کشور نميتوانند انجام دهند. در چنين شرايطي است که عنوان ميشود بايد فکري اساسي و رويه را اصلاح کرد. سفرهاي استاني و سخنرانيها ديگر مشکلات کشور را حل نميکند زيرا زيرساختها نميتواند مشکلات کشور را حل کند و در اين زمينه نيز کمبودهاي اساسي داريم. تا زماني که سرمايهگذاري خارجي جذب نشود، اين مشکلات حل نخواهد شد. امروز بايد فکري اساسي براي کشور کرد و نبايد فرصت را از دست داد. تا زماني که روابط پولي و بانکي ايران قفل بماند و نتوانيم همچون ساير کشورها صادرات و واردات آزاد داشته باشيم، وضعيت خوبي نخواهيم داشت و کشور در مسير توسعه مورد انتظار پيش نخواهد رفت. بايد فکري اساسي کرد زيرا قطعا بدون صادرات نفت کشور درآمد ارزي بالايي نخواهد داشت تا در مسير توسعه حرکت کند. مشکلات در دهههاي اخير انباشته شده است و به اين سادگيها حل نخواهد شد. قطعا سريعترين مسير براي بهبود وضعيت کشور، ترميم روابط خارجي و اصلاح سياست خارجي کشور است. بهخاطر همين اشتباهات بوده که در سالهاي اخير هر روز که از خواب بيدارميشديم، کالاها گرانتر شده و قدرت خريد مردم پايين آمده است.
بواسطه امضاي برجام و رسيدن به توافق در وين آيا اين مشکلات حل خواهد شد؟
بايد روشن و خلاصه بگويم که اقتصاد ما تابعي از متغيرهاي سياسي است. اين سياستها بودهاست که شاخص هاي اقتصادي ما را بالا و پايين برده است. ما به دليل مسائل سياسي داخلي و سياست خارجي بود که امروز به اين وضعيت مشکلات اقتصادي افتادهايم. اين مشکلات اقتصادي با سخنراني و گفتار درماني و با شعار دادن و با وعده و وعيد حل نميشود حال رئيسجمهوري آقاي روحاني باشد يا آقاي رئيسي باشد. آقاي قاليباف رئيس مجلس باشد يا آقاي لاريجاني رئيس مجلس باشد. با وعده و وعيد دادن به مردم و حتي با بازديد کردن مشکلات اقتصادي ما حل نميشود ما اين را بارها و بارها گفتهايم و امروز هم با يقين ميگويم که اقتصاد ما به دليل سياست ما به اين روز افتاده و تا سياست ما درست نشود اقتصاد ما درست نميشود. 25 سال است که ايران تحت عنوان اسم هاي مختلف در حال مذاکره در خصوص مسائل هسته اي است و هيچ نتيجه مثبتي حاصل نشده است. امروز به مرحله اي رسيده ايم که برجام عملا يک بازي سياسي شده، برخي از آن سوءاستفاده مي کنند، امروز و فردا ميکنند و هيچ فايده اي نيز از آن به مردم نمي رسد. امروز کشورهاي اروپايي و آمريکايي نيز از برجام سوءاستفاده مي کنند و مشخصا نتيجه اي نصيب کشور نمي شود در حالي که با تغيير سياست به راحتي مي توانستيم مسائل را حل کنيم. امروز بايد به جاي وقت تلف کردن پيام صلح و دوستي و همکاري به جهان داد. از دست دادن زمان فقط کار را سخت تر مي کند و بايد به فکر زمان و اقدام سريع بود.
کارشکنيهاي داخلي در دو سال گذشته نيز بر اين مساله موثر بوده است؟
به دليل اينکه شخص روحاني را آنچنان قبول نداشتند و دليلش هم اين بود که آقاي روحاني دست راست آقاي هاشمي بود ، در تمام عمر انقلاب در زمان جنگ، مجلس و مرکز مطالعات استراتژيک و شوراي امنيت در کنار مرحوم هاشمي حضور داشت بنابراين هيچ گاه اعتماد و اعتقاد کامل به حسن روحاني وجود نداشت. تلاش زيادي کردند تا روحاني قهرمان نشود يعني زماني که برجام را امضا کردند و به ايران آمدند، همگان فکر کردند روحاني قهرمان صلح و آزادي ايران است. اصولگراها اعتقادي به آقاي روحاني نداشتند و اجازه هم ندادند آقاي روحاني برجام را به جايي برساند، برگ برندهاش باشد و قهرمان ملي شود. در نتيجه اين برگ برنده را نگه داشتند تا دولت وي تمام شود و به نام دولت جديد و مجلس يازدهم ثبت شود. براي همين است قرارداد 25 ساله با چين، قرارداد 20 ساله با روسيه و امضاي برجام و ساير مسائل مهم کشور به سرعت در مجلس و دولت اصولگرا شکل مي گيرد، امضا مي شود و به مرحله اجرايي و عملياتي نزديک مي شود. اصولگرايان و دلواپسان نخواستند افتخاراتي به نام آقاي روحاني و ظريف ثبت شود. اگر هر کسي امروز در جايگاه آقايان رئيسي و قاليباف باشد مجبور است همان کاري را کند که اين افراد انجام مي دهند. ما يک راه حل بيشتر نداريم و آن است که اگر قرار است همين مسير را در پيش گيريم، بايد با روسيه، چين، کره شمالي، کوبا و کشورهاي بلوک شرق همکاري خود را ادامه بدهيم و ناچار به اين کار هستيم. يک راه بيشتر نداريم و آن دوستي و همکاري با بلوک شرق است که در رأس آنها چين و روسيه قرار دارند. دولت فعلي قبل از آن که روي کار بيايد، تصور ميکرد يکي دو هفتهاي مذاکرات به نتيحه ميرسد، همه امتيازها را ميگيرند و برجام احيا ميشود اما اينطور نشد و آرام آرام اختلافها در مفاد پيش نويس هاي مذاکرات به وجود آمد و مذاکرات طولاني شد. موضوعي که به دليل وجود تحريم ها هر روز بار را بر دوش مردم سنگينتر ميکند. به نظر من با خروج ترامپ از برجام، اين توافق تمام شد و اين مذاکرات تحت عنوان رفع تحريمها يا احياي برجام اساسا به نتيجه بلندمدت نميرسد زيرا اصل برجام از بين رفته است و لازم است که ايران با کشورهاي 1+5 به صورت دوجانبه مذاکرات تازه اي تا قراردادي تازه امضا شود و اگر چنين شود هم همه طرفها از خود انعطاف به خرج دهند تا مشکلات به صورت بلندمدت حل شود. من به مذاکرات کنوني خوشبين نيستم و لازم است که وارد دور تازهاي از مذاکرات شويم و به سمت حل اساسي مشکلات فيمابين برويم. اکنون نوعي کشمکش بر سر برجام اوليه ميان ايران با غربيها به ويژه با آمريکا وجود دارد که با مذاکراتي مانند آنچه اکنون ميبينيم، حل نميشود.
باید ریشه گرانیها را خشکاند
هادی حقشناس اقتصاددان در مطلبی به وضعیت گرانیها اشاره میکند و مینویسد: اساس يا صورت مسئله گرانيها، در يک سمت فزوني تقاضا بر عرضه است و در يک سمت ديگر افزايش هزينه توليد است. در اقتصاد ايران هر دو اتفاق افتاده؛ هم با کمبود عرضه و هم با افزايش هزينه توليد مواجه هستيم. اگر در سمت عرضه بخواهيم بحث کنيم اگر فقط و فقط دليل کرونا را به عنوان يک عامل مهم در کاهش عرضه بدانيم، امروز اقتصادهاي بزرگ دنيا هم به خاطر کرونا که در دو سال گذشته در جهان اتفاق افتاد، منجر به کاهش عرضه در جهان شد. در دنيا هم رشد اقتصادي نسبت به ميان مدت، کاهشي بوده و هم تجارت کاهش پيدا کرد. وقتي عامل کرونا اثرگذار روي اقتصادهاي توسعه يافته باشد، براي اقتصادي شبيه ايران که از تحريم ضربه قابل توجهي ديده، کرونا آن ضربه را تشديد کرد. وقتي در سمت عرضه دچار مشکل هستيم، ترديدي وجود ندارد. مصداق آن را ميتوانيم در موضوع خودرو، در مسئله مسکن و به دليل کمبود و کاهش بارندگي در اين چند سال گذشته را در بخش محصولات کشاورزي ببينيم. پس اينکه ما در سمت عرضه دچار مشکل هستيم، نبايد ترديد کرد و چند نمونه از مصاديق آن ذکر شد. اما در سمت افزايش هزينهها هم باز همينطور است. از سال 97 به اين سمت به دليل اينکه يک جزء مهم درآمد ما کاهش پيدا کرد، نبايد ترديد کنيم. در همين بودجه سال جاري مجموع درآمد نفت به طور مستقيم و برداشت از صندوق ذخيره ارزي تقريبا نزديک به 37 درصد منابع بودجه ناشي از منابع نفت است. اين درحالي است که در سالهاي 97، 98 و 99 در فروش نفت دچار مشکل شديم. گرچه گفته ميشود که دور زديم يا راهکاري ديگر پيدا کرديم ولي مشکل درآمد داشتيم و اين کمبود درآمد هم يا با فروش اوراق بهادار يا استقراض از بانک مرکزي تامين شد. اينکه امروز حجم نقدينگي اقتصاد به بيش از 4 ميليون ميليارد تومان رسيده به دليل عدم تحقق درآمدهاي نفتي يا مالياتي در اين سالهاي تحريم بوده که آثار آن را در نرخ تورم ميبينيم. نرخ تورم هم يعني افزايش هزينه توليد. اينکه شوراي دستمزد امسال مجبور ميشود که دستمزد کارگران را 57 درصد افزايش دهد به دليل جبران بخشي از تورم در گذشته بوده و تورم هم به دليل عدم تحقق درآمدهاي نفتي بوده است. سالهاي 95 و 96 تقريبا در چهار دهه گذشته از اين جهت که نرخ تورم يک رقمي شد، بيسابقه بود. اگر ترامپ در سال97 از برجام خارج نميشد و آن روند سالهاي 95 و 96 ادامه پيدا ميکرد و درآمدهاي نفتي تحقق پيدا ميکرد و نقل و انتقالات پولي به روال عادي بود، مطمئنا امروز شرايط اقتصادي ايران اينطور که در آن قرار گرفتيم، نبود. ولي به هر حال ريشه گرانيها را هم در بخش واقعي اقتصاد بايد ديد؛ يعني کمبود توليد که شاخص آن را در نرخ رشد اقتصادي بايد ببينيم و همچنين در بخش غيرواقعي اقتصاد که منظور افزايش حجم پول و افزايش رشد نقدينگي و افزايش نرخ تورم و افزايش هزينه توليد بايد ديد. اينها واقعيتهاي اقتصاد است که مردم در کف خيابان يا کف بازار در قالب افزايش قيمت گوشت، مرغ، برنج يا ساير مايحتاج عمومي نظير شير و ماست و... ميبينند. در واقع علتالعلل هم در سياستهاي پولي هم ريشه در صادرات و واردات کشور در بخش نفت و غيرنفت بوده و هم در بخش توليد، رشد اقتصادي و هم در بخش شاخصهاي پولي بوده است. برآيندش اين است که يک هفته قيمت پياز و سيبزميني گران ميشود و هفته بعد قيمت تخم مرغ و کالاهاي ديگر و الي آخر. لذا تا زماني که به ريشه تورم نپردازيم اين داستان ادامه خواهد داشت. و اينکه فکر کنيم دولت دستمزدها را افزايش دهد مشکل حل ميشود، طبيعتا اين هم مشکل را حل نخواهد کرد. مشکل در اصلاح ساختار، عدم بهرهوري بنگاههاي اقتصادي، عدم بهرهوري مديريتها يا سوءتدبيرها يا هر عنواني که بخواهيم به کار ببريم، است. تا زماني که از نيروهاي خوشفکر و باتدبير در راس امور و شرکتها و هر جايي که توليدکننده و خدمات و کالاها هستند، بهره نگيريم اين هدفي که در بودجه سال جاري گذاشتند که از هشت واحد رشد اقتصادي، سه و نيم واحد آن از بهرهوري باشد، اتفاق نخواهد افتاد. وقتي بهرهوري اتفاق نيفتاد يعني اينکه در سمت عرضه دچار مشکل هستيم، يعني تقاضا فزونيتر از عرضه است و اين گرانيها هم ادامه کرد.