با گذشت قریب به 5 سال از مدیریت جدید شهرداری یاسوج، آنچه در ذهن شهروندان سوال بی پاسخی مانده است این است که چه چیزی به شهر یاسوج اضافه شده است؟ در این مدت کدام طرح، نماد، پروژه کلان و ... در این شهر زیبای مظلوم بهره برداری شده است؟ عمق فاجعه آنجا نمایان می شود که لکه گیری خیابان های پر از چاله به عنوان عیدی شهرداری و آقای مقدم، به شهروندان هدیه می شود! بیاید بپرسیم چه بر سر یاسوج آمده است؟
جغرافیای کمنظیر استان کهگیلویه و بویراحمد در رأس آن شهر یاسوج -پایتخت طبیعت ایران- جغرافیای بکر و پرپتانسیلی بوده است که سالها در حسرت مدیریت ضعیف، ظرفیتهای بی نظیرش دست و پا میزند و گرداب اسمهای بزرگ و توخالی، این مروارید ایران سربلند را میبلعد. آنچه در این نگارش مدنظر است، بررسی سیر تحولات مدیریتی در شهرداری یاسوج و اثرات آن بر اعتماد اجتماعی شهروندان میباشد.
صاحبنظران معتقدند درصد زیادی از کارآیی و بهرهوری شهرداریها در گرو کسب اعتماد شهروندان به عنوان بخش زیادی از سرمایه اجتماعی و معنوی یک شهر میباشد تا بتوانند از آن در مسیر توسعه شهری و نیل به اهداف سازمانی استفاده نمایند. بی تردید فروپاشی مدیریت شهری در پشت الفاظ، القاب، توجیهات و وعدههای بی سرانجام، آسیب جبران ناپذیری به اعتماد و سایر کنشهای اخلاقی جامعه وارد نموده و ناامیدی در سطح شهروندان را دامن می زند.
ابراهیم حاجیانی در پژوهش خود معتقد است: از آنجایی که نظم نوین اجتماعی، روابط اجتماعی را به ورای قلمرو خویشاوندی و خانوادگی و به عبارتی به سوی نهادها و سازمانها، جهتگیری و هدفگیری میکند، فقدان و یا کاهش اعتماد نهادی به عنوان شالوده روابط بین شهروندان با سازمانها و نهادها، موجب ناکارآمدی این سازمانها از یکسو و عدم تأمین انتظارات و تمایلات شهروندان از دیگر سو میگردد. این مهم میطلبد عملکرد مدیران سازمانها و به ویژه نهادهای مدیریت شهری از جمله شهرداریها به طور مستمر مورد ارزیابی قرار گرفته و نتایج جهت ارتقاء سطح خدمات و همینطور اعتماد اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد.
آنچه اعتماد را میسازد صداقت است و آنچه صداقت را به اثبات میرساند شفافیت است. در تمامی ادیان از جمله اسلام بر قبح حرف خلاف واقع تاکید شده است و قرار گرفتن آن در ذیل عنوان گناهان کبیره معرف این اهمیت است. جامعهای که حرف نسنجیده و خلاف واقع در آن به قاعده و اصل تبدیل گردد و نه استثناء، در این جامعه اعتماد متقابل وجود نخواهد داشت، روابط افراد کاملاً غیراخلاقی خواهد شد، فساد و تباهی در همه سطوح رخنه خواهد کرد و چنین جامعهای به مرور با یک جامعه دینی و اخلاق مدار فاصله خواهد گرفت. اولین گام برای رواج حرفهای خلاف واقع، شکسته شدن قبح آن است. در جامعهای که حرفهای بیپایه و خلاف وافع نوعی زرنگی تلقی شود و مردم با شنیدن این سخنان لبخندی حاکی از سرور و شعف بر لبان خود ظاهر سازند طبعاً گفتارهای اینچنینی رواج مییابد.
بیشتر بخوانید:
بخش اول) یاسوج شهر بیشهردار / شهروندان مشکلات شهریِ یاسوج را بیان کنند
در سال 1396 و با اتمام انتخابات شوراهای اسلامی کشور، نبرد سهمگینی بر سر سکانداری شهرداری یاسوج شکل گرفت. گویی آنان که مسلح به زره و کلاهخود، اسب توانمندی به رقص درآورده بودند، در نظر دارند از یاسوج شهری بسازند که نه تنها سرسلسه شهرهای ایران گردد بلکه مدیریتشان عبرت جهانیان شود و در حسرت آن ناله کنند و موی از سر برکنند. با گذشت قریب به 5 سال از مدیریت جدید شهرداری یاسوج، آنچه در ذهن شهروندان سؤال بی پاسخی مانده است این است که چه چیزی به شهر یاسوج اضافه شده است؟ در این مدت کدام طرح، نماد، پروژه کلان و ... در این شهر زیبای مظلوم بهره برداری شده است؟ عمق فاجعه آنجا نمایان میشود که لکه گیری خیابانهای پر از چاله به عنوان عیدی شهرداری و آقای مقدم، به شهروندان هدیه میشود! بیاید بپرسیم چه بر سر یاسوج آمده است؟
1- در ابتدای دوره مدیریت آقای مقدم، پس از چند ماه و شاید یکسال، شیپور پیشرفت خارق العاده عملیات اجرایی و بهره برداری پل چهارم (شهید یزدانپناه) توسط ایشان به صدا درآمد و هربار این اتفاق، خوراک وعده چند ماهه آقای شهردار برای افتتاح میگشت. حال چند سال از وعده ایشان برای افتتاح آن پل میگذرد؟ پروژهای که منابع آن توسط دولت تأمین میشود و نه از بودجه شهرداری، باید پرسید چند وعده چندماهه دیگر برای افتتاح آن کنار گذاشتهاید؟ برای این وعدههای عملی نشده، نیاز نمیبینید حداقل برای ترمیم اعتماد جامعه عذرخواهی کنید؟
2- پروژه مهم دیگر کمربندی بنسنجان، شرف آباد، دولت آباد به زیرتل بوده که شهردار یاسوج از اسم بزرگ آن را برای پر کردن خلاءهای مدیریت خود هر از گاهی در بوق و کرنا میکرده است. لازم است شفاف اعلام بفرمایند:
الف: چه میزان از املاک مهم و سرمایههای ارضی شهرداری یاسوج و با چه قیمتی برای این وعده آقای شهردار هزینه شده است؟؟ شنیدهها حاکی از هزینه کرد میلیاردها تومان است!
ب: چه بازخوردی از این همه هزینه عاید شهر و شهروندان شده است؟ به جز درصدهای متناقض و بی پایه که هر از گاهی چیدمان مصاحبه آقای شهردار را تکمیل میکند نه آن پروژه مهم را؟
ج: سرانجام و سرنوشت این طرح مهم به کجا کشیده و زمان بهره برداری دقیق آن چه ماه، سال و یا قرنی خواهد بود؟
د: برای این وعدههای عملی نشده، نیاز نمیبینید حداقل برای ترمیم اعتماد جامعه عذرخواهی کنید؟
3- یکی از سرمایههای بیبدیل شهر یاسوج، آبشار یاسوج میباشد. همانگونه که همه میبینیم حجم رویش سازههای تجاری، گردشگری، مسکونی و ... در آن بیش از هر دوره مشابهی ست که نگارنده در بیان علل آن استدلالهای متقنی دارد اما طرح آن را به آینده موکول میکند. آقای شهردار در پاسخ به انتقادها، از آماده سازی طرح ساماندهی آبشار و پارک جنگلی سخن به میان آورده و فرار رو به جلو نموده است. آقای دکتر!! از سرنوشت این طرح نیز همشهریان خود را مطلع فرمایید. متاسفانه اینجا درصد و آمار و ارقام به کارتان نمیآید چون عملی کردن این وعده در حد همان حرف و روی کاغذ مانده است. آن را برای چه زمانی کنار گذاشتهاید و یا فقط برای تبلیغات مدت دار از آن بهره خواهید برد؟
4- در سال گذشته همایش مجسمههای فلزی یاسوج را برگزار کردید. با یک کارناوال تبلیغاتی آن را دستاورد مهمی جلوه دادید. شنیدهها حاکی از هزینه میلیاردی در این همایش بوده است. نتیجه کار برای شهر و شهروندان چه بوده است؟ اعداد و ارقام و درصد، اینجا هم کمکی به شما خواهد کرد؟ بسیاری از مجسمهها در انبار شهرداری زنگ زده و خاک میخورد! درگیر کدام عملیات مهم و محیرالعقول هستید که ناتوان از نصب آنها ماندهاید؟ اینگونه هدررفت سرمایههای یک شهر و بی توجهی به آن شایسته عذرخواهی از همشهریانتان نیست که حداقل اعتماد آنها به این نظام مقدس را به یغما نبرید؟
5- در مناسبتهای ترافیکی، آقای مقدم این بار طرح جامع ترافیک شهر یاسوج را دستاویز بازی با پروژههای اسمی کردهاند. آقای شهردار طرح جامع ترافیک که وعده آن را داده بودید در کدام قفسه ذهن شما و یا قفسه کمد اتاق شما خاک میخورد؟ آیندگان ما را چگونه قضاوت خواهند کرد وقتی اینگونه تسلیم بازی با واژههای مدیران میشویم؟ چرا روزشمار وعدههای مدیران را مطالبه نمیکنیم؟ اگر ناامید از شورا و شهردار شدهایم، مطالبه گری ما کجا رفته است؟
6- سال گذشته آقای مقدم شهردار یاسوج، خبر از افتتاح قطعی کارخانه بازیافت زباله در سال 1400 دادند. که این هم در قامت یک وعده بی اساس ماند. پروژهای که توسط بخش خصوصی اجرا میشود به کدام گردنه فرضی اداری گره خورده است که اسیر گذر زمان در اقیانوس مدیریت شما گردید؟ حتی اگر فرض شود در سال 1401 به بهره برداری برسد، آیا برای این وعدههای عملی نشده، نیاز نمیبینید حداقل برای ترمیم اعتماد جامعه عذرخواهی کنید؟
7- آقای شهردار، آنجا که نهضت آسفالت را واژهای یافتید تا خدمات بی نظیرتان را با چکش منت بر سر مردم بکوبید، نیاز نبود نحوه و مکان مصرف هزاران تن قیر اهدایی بازآفرینی فضاهای شهری را گزارش نمایید؟ فلسفه آسفالت مخملی در امامتها و عدلها در حالی که بسیاری از همشهریان از خیابانهای خاکی در عذاباند چه بود؟ آیا نمیتوانست در شرف آبادها، اکبرآباد، نجف آباد، بلکو و سایر محلات حاشیهای، اسباب نجات آنها از گرد و خاک تابستانی و گل و لای زمستانی باشد؟ اسم این را گذاشتید نهضت آسفالت و اسب توانمندی میتازید؟
آقای مقدم! نظامی که با خون شهدا به ثمر رسید و در میان هزاران دسیسه استعماری با رهبری یک عالم فرزانه تا کنون در مقابل هیچ قدرتی قد خم نکرده است، همیشه به اعتماد و پشتوانه مردماش بالیده و آن را بزرگترین سرمایه خود دانسته است. لذا نباید اعتماد مردم خدشهدار شود و خدای نکرده بازیچه بازیهای قدرت شود که خیانتی آشکار به این نظام و ارزشهای آن است.
یقین بدانید اگر بنا باشد 4 سال دیگر با اقدامات بینتیجه، مدال مدیریت بر گردن آویزید، فریادهای مطالبهگری بلند میشود اجازه داده نمیشود که چنین سرمایههای مادی و معنوی یک شهر دستاویز گردد. پیشنهاد دیگری هم برایتان داریم؛ چند نفر را به صورت ناشناس در میان همشهریانتان بفرستید و قضاوت آنان در مورد خودتان را بشنوید. نکته آخر اینکه مردم یاسوج خدمت شفاف میخواهند و دیگر با شنیدن وعدههای بینتیجه، لبخند نخواهند زد.