تاریخ انتشار
يکشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۴۰
کد مطلب : ۴۴۵۱۵۰
یوسف مولایی استاد دانشگاه؛
لزوم عقلانيت در بحران اوكراين و برجام
۰
کبنا ؛یوسف مولایی استاد دانشگاه در یادداشتی نوشت: یک بحث حقوقی جدی وجود دارد که ورود نظامیان یک کشور به کشور دیگر و انجام عملیات نظامی به قصد آسیبرسانی به حاکمیت آن کشور هیچ معنی دیگری جز تجاوز ندارد. طبق بند 4 ماده 2 منشور سازمان ملل متحد کشورها در روابط بینالملل از توسل به زور علیه یکدیگر منع شدند. قطعنامه 3314 سازمان ملل نیز تجاوز را چنین تعریف میکند که هرنوع توسل به زور علیه حاکمیت کشورهای مستقل تجاوز تلقی میشود. همچنین شورای امنیت در قطعنامههای مختلفی توسل به زور علیه دولتها را منع کرده است. حال سوال این است که عکسالعمل دنیا در اینباره چه باید باشد؟ در گام نخست محکوم کردن عمل خلاف حقوق بینالملل یا ناقص حقوق بینالملل. در سال 2003 که آمریکا به عراق تجاوز کرد، فدراسیون روسیه آن را محکوم کرد. اول در سازمان ملل و شورای امنیت قطعنامه پیشنهادی آمریکاییها را وتو کردند و بعد هم شدیدا با ورود آمریکا به عراق مخالفت کردند. اکنون هم هیچ فرقی بین آن عملیات و این عملیات وجود ندارد. آنجا هم آمریکاییها توجیهاتی داشتند و صدام را به نوعی مخل امنیت و نظم بینالمللی میدانستند. اینجا هم روسیه اعتقاد دارد که حکومت فعلی اوکراین که میخواهد وارد ناتو شود، تهدیدی برای امنیت آن کشور است. توجیهی که به لحاظ حقوقی به هیچ وجه پذیرفتنی نیست برای اینکه به یک کشوری تجاوز شود. از طرفی امکان دارد در بلندپروازیهای آقای پوتین اشتباه محاسباتی وجود داشته باشد. پوتین فکر میکند بهترین موقع است که بتواند دغدغههای امنیتی خودش را با آن جاهطلبیهای تاریخی خودش یکجا جامه عمل بپوشاند و آمریکا و کشورهای دیگر در آمادگی لازم برای مقابله نیستند؛ پس بهترین فرصت است! در حالی که مشکل آقای پوتین عمدتا با مردم اوکراین و افکار جهان است. الان کدام مردم در کجای دنیا از این عمل حمایت میکنند یا حتی میتوانند با او همدلی و همراهی کنند؟ به لحاظ بحث قدرت نرم یعنی موارد اخلاقی و فرهنگی و اعتقادی، روسیه حتما متضرر خواهد بود. از نظر اینکه کشورهای دیگر را به نحوی به ترس و وحشت انداخته، درحالی که آنها هرچه بیشتر به سمت تقویت نظامی خودشان خواهند رفت و نظامیگرمی در آن منطقه دوباره رشد پیدا میکند و امنیت منطقه بیشتر به خطر میافتد و کشورهای دیگر با جدیت بیشتر به سمت همکاری با ناتو میروند یا عضو ناتو میشوند یا از طریق موافقتنامههای دوجانبه سعی میکنند برای خودشان بیشتر امنیت تامین کنند. مخصوصا کشورهایی که در مرز روسیه هستند یا روسیه با آنها در گذشته مناسباتی داشته است و بخشی از روسیه بودهاند. مثل کشورهای اسکاندیناوی که به طرف همکاری بیشتر با ناتو پیش میروند تا امنیت خودشان را در مقابل قدرت بزرگی مثل روسیه که هم اعمال قدرت کرده و هم قدرت تجاوزگر شناخته میشود، بیشتر تقویت کنند. در واقع روسیه با اینکه میخواهد امنیت خود را بیشتر کند، درست برعکس میشود و امنیتش بیشتر تهدید خواهد شد. در نهایت روسیه خودش را در یک موقعیت خیلی پیچیده و دشواری قرار داده است.
ما تجربه این را داریم که کشورهایی که سرزمینهای ملتهای دیگر را اشغال کردهاند، هزینههای سنگینی دادهاند. موج اعتراض و مقاومت در داخل سرزمین اوکراین بهوجود خواهد آمد و روسیه همانطور که قبلا تجربه تلخ افغانستان را دارد، اینجا هم میتواند آسیبهای بیشتری را متحمل شود. روسیه اگر بخواهد اوکراین را در اشغال خود نگه دارد با مشکلات بیشتر مواجه میشود و مردم کمکم راه مقاومت را یاد میگیرند و از خارج به این بهانه کمکهای زیادی سرازیر خواهد شد و ناخواسته روسیه خودش را در مقابل دنیا قرار میدهد. اگر روسیه بخواهد دولت اوکراین را با امکاناتی که به دست آورده، تغییر دهد و یک حکومت دیگری سر کار بیاورد، دنیا به این راحتی آن دولت را به رسمیت نخواهد شناخت و آن دولت اعتبار و مشروعیت بینالمللی نخواهد داشت و روسیه که در تحریم است، آن دولت هم در تحریم خواهد بود. بنابراین مشکلات مردم چند برابر خواهد شد و مردم چارهای جز مقاومت در مقابل این شرایط نخواهد داشت. واقعا معلوم نیست پوتین با چه محاسباتی این حرکت را انجام داده ولی به نظر نمیرسد آنچه روی کاغذ ترسیم شده در عمل هم اتفاق بیفتد. پوتین شرایط بسیار دشواری در پیشرو خواهد داشت و نهایتا هم دیر یا زود احتمال دارد که کشورهای مختلف درخواست مذاکره کنند. همانطور که به نوعی آمادگی خود را برای میانجیگری عنوان کردهاند. هرچه زمان بگذرد، وضعیت اوکراین و روسیه پیچیدهتر میشود بهاضافه اینکه خسارت زیادی به مردم اوکراین تحمیل میشود. مردم از موطن خودشان آواره شده، منازل خود را رها میکنند و متحمل صدمات روحی و جسمی میشوند. موج پناهندگان به کشورهای اروپایی سرازیر میشود. دنیا به طرف بیثباتی بیشتر میرود و تهدیدات پوتین نسبت به کشورهای همسایه خود مثل فنلاند و سوئد، مشکلات امنیتی دنیا را بیشتر میکند. هیچ کشوری به کشور دیگری نمیتواند بگوید که وارد یک معاهده یا پیمان بینالمللی بشوید یا نشوید. این در تضاد با حاکمیت است. هر حاکمیتی جزو صلاحیت خودش میداند که با کدام کشورها در چه سطحی مناسبت داشته باشد همانطور جزو سازمان بینالمللی بشود یا نشود. همانطور که ما خودمان انتخاب میکنیم عضو پیمان شانگهای بشویم، آن کشورها هم حق انتخاب دارند. کسی نمیتواند به یک کشور آزاد و مستقل دستور دهد که رفتارش را با خواسته روسیه مثلا منطبق کند. از طرفی آنچه اتفاق افتاده، ممکن است تاثیر منفی روی روند مذاکرات وین بگذارد. با اینکه آمریکاییها گفتهاند تلاش میکنند با نماینده روسیه مناسبات خود را در رابطه با برجام به صورت سابق و عادی انجام دهند که به سرانجام برسد ولی طی روزهای گذشته پیشرفت خاصی را در مذاکرات ندیدیم و ممکن است روند را کُند و احتیاط را در طرفین بیشتر کند و روسها منتظر بمانند که مناسباتشان با دنیای خارج در رابطه با اوکراین به کجا میرسد و برجام را با این مسئله پیوند بزنند. از طرفی هم آمریکاییها تحت تاثیر شرایط موجود شاید روش خود را عوض کنند و خواستههای جدیدی مطرح شود. ایران هم هنوز شاید جمعبندی و ارزیابی جدیدی از اینکه بحران اوکراین چه تاثیری میتواند بر آینده مناسبات با دنیای غرب و کشورهای دیگر بگذارد، ندارد. از اینرو کارشناسان در حال تحقیق و بررسی هستند و با توجه به خروجی و جمعبندی تهدیدات بخواهند رفتارشان را در مورد برجام تطبیق دهند. به هر حال بحران پیش آمده یک متغیر تاثیرگذار در مذاکرات هستهای است. اینجاست که زمان عامل تعیینکننده در همه مسائل و مناسبات بینالمللی است. وقتی تعلل میکنیم و به موقع تصمیمات لازم را نمیگیریم، شرایط دنیا در حال تغییر و تحول است و ممکن است از شرایطی که قبلا قابل پیشبینی نبود، متاثر شود. اکنون مسئولین اگر موجب تعلل و تاخیر در به نتیجه رساندن این مذاکرات بودند، باید پاسخگو باشند. به هر حال شرایط خوبی برای ما نیست، هرچند ممکن است در حوزههایی برای ما فرصتهایی ایجاد شده که بتوانیم برای بهدست آوردن بازارهایی که از دست دادیم، تلاش کنیم ولی آن مستلزم تنشزدایی در مناسبات بینالمللی و عادیسازی روابطمان با کشورهای جهان است. از اینرو امیدوارم ایران نخواهد به اشتباه محاسبات پوتین که خودش را گرفتار کرده، هزینه بیشتری دهد. بهتر است براساس منافع ملی خودش رفتارش را تنظیم کند و سعی کند واقعا از این فرصت برای کسب منافع خودش استفاده کند همانطور که وقتی ایران تحریم شد، روسیه تلاش کرد که بخشی از بازار انرژی را بگیرد و از فرصت استفاده کرد. ایران هم اگر الان این کار را انجام دهد، کار خلاف اخلاق و عرف بینالمللی نبوده و به نظر میرسد بهترین فرصت است که تلاش کند فرصتهایی که در گذشته از دست داده را غنیمت بداند. البته نه اینکه مناسبات خود را با روسیه بههم بزند یا آن را تضعیف کند. بدون آنکه اصلا به این موضوع بپردازد، راه خودش را برای کسب منافع ملی بیشتر هموار کند.
ما تجربه این را داریم که کشورهایی که سرزمینهای ملتهای دیگر را اشغال کردهاند، هزینههای سنگینی دادهاند. موج اعتراض و مقاومت در داخل سرزمین اوکراین بهوجود خواهد آمد و روسیه همانطور که قبلا تجربه تلخ افغانستان را دارد، اینجا هم میتواند آسیبهای بیشتری را متحمل شود. روسیه اگر بخواهد اوکراین را در اشغال خود نگه دارد با مشکلات بیشتر مواجه میشود و مردم کمکم راه مقاومت را یاد میگیرند و از خارج به این بهانه کمکهای زیادی سرازیر خواهد شد و ناخواسته روسیه خودش را در مقابل دنیا قرار میدهد. اگر روسیه بخواهد دولت اوکراین را با امکاناتی که به دست آورده، تغییر دهد و یک حکومت دیگری سر کار بیاورد، دنیا به این راحتی آن دولت را به رسمیت نخواهد شناخت و آن دولت اعتبار و مشروعیت بینالمللی نخواهد داشت و روسیه که در تحریم است، آن دولت هم در تحریم خواهد بود. بنابراین مشکلات مردم چند برابر خواهد شد و مردم چارهای جز مقاومت در مقابل این شرایط نخواهد داشت. واقعا معلوم نیست پوتین با چه محاسباتی این حرکت را انجام داده ولی به نظر نمیرسد آنچه روی کاغذ ترسیم شده در عمل هم اتفاق بیفتد. پوتین شرایط بسیار دشواری در پیشرو خواهد داشت و نهایتا هم دیر یا زود احتمال دارد که کشورهای مختلف درخواست مذاکره کنند. همانطور که به نوعی آمادگی خود را برای میانجیگری عنوان کردهاند. هرچه زمان بگذرد، وضعیت اوکراین و روسیه پیچیدهتر میشود بهاضافه اینکه خسارت زیادی به مردم اوکراین تحمیل میشود. مردم از موطن خودشان آواره شده، منازل خود را رها میکنند و متحمل صدمات روحی و جسمی میشوند. موج پناهندگان به کشورهای اروپایی سرازیر میشود. دنیا به طرف بیثباتی بیشتر میرود و تهدیدات پوتین نسبت به کشورهای همسایه خود مثل فنلاند و سوئد، مشکلات امنیتی دنیا را بیشتر میکند. هیچ کشوری به کشور دیگری نمیتواند بگوید که وارد یک معاهده یا پیمان بینالمللی بشوید یا نشوید. این در تضاد با حاکمیت است. هر حاکمیتی جزو صلاحیت خودش میداند که با کدام کشورها در چه سطحی مناسبت داشته باشد همانطور جزو سازمان بینالمللی بشود یا نشود. همانطور که ما خودمان انتخاب میکنیم عضو پیمان شانگهای بشویم، آن کشورها هم حق انتخاب دارند. کسی نمیتواند به یک کشور آزاد و مستقل دستور دهد که رفتارش را با خواسته روسیه مثلا منطبق کند. از طرفی آنچه اتفاق افتاده، ممکن است تاثیر منفی روی روند مذاکرات وین بگذارد. با اینکه آمریکاییها گفتهاند تلاش میکنند با نماینده روسیه مناسبات خود را در رابطه با برجام به صورت سابق و عادی انجام دهند که به سرانجام برسد ولی طی روزهای گذشته پیشرفت خاصی را در مذاکرات ندیدیم و ممکن است روند را کُند و احتیاط را در طرفین بیشتر کند و روسها منتظر بمانند که مناسباتشان با دنیای خارج در رابطه با اوکراین به کجا میرسد و برجام را با این مسئله پیوند بزنند. از طرفی هم آمریکاییها تحت تاثیر شرایط موجود شاید روش خود را عوض کنند و خواستههای جدیدی مطرح شود. ایران هم هنوز شاید جمعبندی و ارزیابی جدیدی از اینکه بحران اوکراین چه تاثیری میتواند بر آینده مناسبات با دنیای غرب و کشورهای دیگر بگذارد، ندارد. از اینرو کارشناسان در حال تحقیق و بررسی هستند و با توجه به خروجی و جمعبندی تهدیدات بخواهند رفتارشان را در مورد برجام تطبیق دهند. به هر حال بحران پیش آمده یک متغیر تاثیرگذار در مذاکرات هستهای است. اینجاست که زمان عامل تعیینکننده در همه مسائل و مناسبات بینالمللی است. وقتی تعلل میکنیم و به موقع تصمیمات لازم را نمیگیریم، شرایط دنیا در حال تغییر و تحول است و ممکن است از شرایطی که قبلا قابل پیشبینی نبود، متاثر شود. اکنون مسئولین اگر موجب تعلل و تاخیر در به نتیجه رساندن این مذاکرات بودند، باید پاسخگو باشند. به هر حال شرایط خوبی برای ما نیست، هرچند ممکن است در حوزههایی برای ما فرصتهایی ایجاد شده که بتوانیم برای بهدست آوردن بازارهایی که از دست دادیم، تلاش کنیم ولی آن مستلزم تنشزدایی در مناسبات بینالمللی و عادیسازی روابطمان با کشورهای جهان است. از اینرو امیدوارم ایران نخواهد به اشتباه محاسبات پوتین که خودش را گرفتار کرده، هزینه بیشتری دهد. بهتر است براساس منافع ملی خودش رفتارش را تنظیم کند و سعی کند واقعا از این فرصت برای کسب منافع خودش استفاده کند همانطور که وقتی ایران تحریم شد، روسیه تلاش کرد که بخشی از بازار انرژی را بگیرد و از فرصت استفاده کرد. ایران هم اگر الان این کار را انجام دهد، کار خلاف اخلاق و عرف بینالمللی نبوده و به نظر میرسد بهترین فرصت است که تلاش کند فرصتهایی که در گذشته از دست داده را غنیمت بداند. البته نه اینکه مناسبات خود را با روسیه بههم بزند یا آن را تضعیف کند. بدون آنکه اصلا به این موضوع بپردازد، راه خودش را برای کسب منافع ملی بیشتر هموار کند.