تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۰۰:۲۵
کد مطلب : ۴۴۴۴۹۶
دکتر امان الله قرایی مقدم جامعهشناس میگوید:
ریشه قتلهای ناموسی تعصبات است نه مشکلات اقتصادی
۰
کبنا ؛قتلهای خشونتبار ناموسی همچنان در کشور ادامه دارد و بهتازگی یکی از این قتلها که در اهواز رخداده با واکنشهای زیادی مواجه شده است. وی معتقد است: «قتلهای ناموسی درگذشته بیشتر بوده و امروزه کمتر شده است، اما به خاطر گسترش رسانهها و شبکههای اجتماعی، این قبیل اتفاقات بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. سنتهای غلط باعث میشود مردان فکر کنند صاحب زنان هستند. بسیاری از مردان خشونتهای مختلفی علیه زنان را به اسم غیرت روا میدارند که در شهرهای کوچک این پدیده بیشتر است. در اتفاق اخیر اهواز متأسفانه اصل موضوع به حاشیه رفته و مسئولان به دنبال برخورد با انتشار دهنده این فیلم بودند.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
به گزارش کبنا، ابعاد مختلف این قضیه و دلایل خشونت علیه زنان در گفتوگوی آرمان ملی با دکتر امان الله قرایی مقدم جامعهشناس مورد بررسی قرار گرفت که در ادامه آن را میخوانید.
قتلهای ناموسی در کشور همچنان ادامه دارد و بهتازگی حادثهای خشونتبار در اهواز رخداده است. تکرار این حوادث و انتشــــار تصاویر آن در شبکههـای اجتماعی چه پیامدهای اجتماعــــی به همراه دارد؟
حادثــــه سربریدن یک دختر در اهواز اتفاق جدیدی نیست و درگذشتـــه نیـز وجود داشته است. اینگونه قتلها ریشه فرهنگی دارد. به همین دلیل باید عنوان کرد ریشه این قتــلها در بین قبایل جنوبــی وجـود دارد و نه در بیــــن همــه مردم خوزستان. البتــه در بخشهای دیگر کشـــــور نیز چنین آدابورسومی وجود دارد. بهعنوانمثال در ماجرای قتل رومینا اشرفی این اتفاق در شمال کشور و در شهر تالش رخ داد. این موضوع نشان میدهد که ریشه این جنایتها فرهنگی است و دلایل آن را باید در باورهای مردمان این مناطق جستوجــــو کرد. چنین اتفاقاتی در استانهایــی مانند کرمانشاه، کردستان، سیستــــان و بلوچستــان، ایلام، خراسان و بوشهر نیز رخداده است. با اینوجود در هرکدام از این استانها میزان اینگونـــه قتلها با شدت و ضعفهایی همراه بوده است. به دلیل اینکه ریشه اینگونه قتلها فرهنگی است باید موضوع را از خشونتهای رایج در جامعه جدا کنیم. به قول ویلفردو پاره تو اینگونه اقدامات ریشه در رسوبات فرهنگی یک جامعه دارد. قانون نیز نمیتواند در این زمینه راهحل ایجاد کند و تنها راهحل این است که نسلهای زیادی از بین برود تا دیدگاههای جدیدی در بین این جوامع محلی به وجود بیاید. در بین برخی قبایل عرب خوزستان اجازه دختر با پدر، برادر و پسرعمو است. در حادثهای که بهتازگی در خوزستان رخ داد نیز همین اتفاق رخ داد.
قانون نمیتواند در این زمینه ورود کند؟
هنگامیکه این قتلها صـــورت میگیــرد و قاتل یا قاتلین را به دادگاه میبرند ولی دم شاکی نیست و به همین دلیل قانون نمیتواند کاری انجام بدهد. موضوع دیه نیز در این زمینه وجود دارد که از قاتل گرفته میشود و به دولت داده میشود. اگر به ماجرای قتل رومینا اشرفی توجه کنیم در این ماجرا پدر که دختر خود را کشته بود تنها به هفت سال زندان محکوم شد که این حکم جای سؤال و تردیدهای زیادی دارد. به نظر میرسد قاتل اصلی این دختر چنین قوانینی است و قاتل با علم به چنین قوانینی مرتکب چنین جنایــتی شده است. ریشه اینگونه جنایات را فرهنگی میدانم و معتقدم برخلاف دیدگاه کسانی که ریشه این جنایتها را اقتصاد و خشونت میدانند چنین نیست باید ریشه این اقدامات را در آدابورسوم و فرهنگ جستوجو کرد. قتلهای ناموسی در این مناطق فقیر و غنی ندارد و ارتباطی مستقیمی به وضعیت اقتصادی ندارد. در بسیاری از این جنایتها قاتل یا قاتلین گمان میکنند اگر مرتکب چنین جنایتی نشوند حیثیت و اعتبار عشیره از بین میرود. در خوزستان بیشتر کارها ازجمله کاشت، داشت و برداشت و فروش تولیدات بر عهده زنان است. در برخی موارد حتی پسر و دختری که باهم رابطه داشتهاند را با بدترین نوع خشونت پاسخ دادند. قانون دیگری نیز به نام «فصل» وجود دارد.
راهحل پایان دادن به این آدابورســــوم فرهنگی که قربانیـــان زیــــادی میگیــرد چیست؟ در این زمینــه چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟
راهحل این مشکل را باید از مسیر فرهنگی جستوجو کرد. مسائل فرهنگی باید با راهحلهای فرهنگی مورد بررسی قرار بگیرد و به نتیجه برسد. نمیتوان از راههای دیگری برای مشـــــکلات فرهنگی جامعـــه نسخـــه پیچید. بدون تردید در چنین شرایطی نمیتوان به نتیجه دست پیدا کرد. این قتلهای ناموسی درگذشته بیشتر بوده و امروزه کمتر شده است، اما بهخاطر گسترش رسانهها و شبکـــــههای اجتماعــــــی، این قبیل اتفاقات بیشتر موردتوجه قرار میگیــــرد. سنتهای غلط باعث میشود مــردان فکر کنند صاحــــب زنان هستند. بسیاری از مــردان خشونتهای مختلفـــــی علیه زنان را به اسم غیرت روا میدارند که در شهرهای کوچک این پدیده بیشتر است. در اتفاق اخیر اهواز متأسفانه اصل موضوع به حاشیه رفته و مسئولان به دنبال برخورد با انتشار دهنده این فیلم بودند. در ذهن کسانـــــی که چنین جنایاتی مرتکب میشوند زن جزئی از اموال مرد به شمار میرود. این تفکرات در ذهن مردان رسوبکرده است. به همیـــــن دلیل باید از مسیر فرهنگـــــی این تغییرات ایجاد شــود. راهحل دیگر در این زمینه قانون است و تغییر قانـون در این زمینه میتوانـــد تا حدودی این مشکل را حل کند. هرچند تا زمانــی که ریشههای فرهنگی این باورها تغییــر نکند قانون نیز نمیتواند کاری انجام بدهد. بااینوجود قانـــون میتواند در این زمینــــه شدیدتر برخورد کند و با قصاص کسانی که مرتکــب چنین جنایتی میشونـــد اجازه تکرار چنین حوادث تلخی را ندهد. درگذشتــه و زمانی که مرحوم آیت ا... یزدی ریاست قوه قضائیه را بر عهده داشتند عنوان کردند در صورت چنین اتفاقی فـــرد قاتل را اعدام میکنیم. با اینوجود این حرف درنهایت بهصورت قانون درنیامد و قبایلی که دارای چنین نگرشهایی بودند نیز توجهی به این حرف نکردند.
چرا اغلب خشونـــتهای خشن در جامعه ایران علیه زنــــان صورت میگیرد؟ ریشههای تاریخی این موضوع کجاست؟
بررسیهای تاریخی نشان میدهد که در طول تاریخ، حوادث تلخ و خشونتآمیزی همراه با مصائـــب و آلام بسیاری علیه دختران و زنان، به وقوع پیوسته که تاکنون هم، در کشور کموبیش وجود دارد. نهتنها باگذشت زمان، خشونت و پرخاشگری علیه دختران و زنـــان بهعنوان یک مساله حاد اجتماعی، باقی است، بلکـه خشونت مدرن، با مصادیق و وجوه جدیدی، مطــرح گردیده است. به همین دلیل بهعنوان یک آسیب اجتماعی، باید کوشش کرد تا هم از طریق حقوقی و قانونی و هم از راه تعلیم و تربیـــت و بازنگری در ارزشها و هنجارهــای سنتی و فرهنگی منحط، از دامنه فجایع وخیم خشونت علیه زنان، جلوگیــــری به عمل آورند و راهکارهایی جهت پیشگیری و کاهش آسیبهای آن ارائه نمایند. خشونت علیه زنان، نهتنها موجب صدمه؛ آزار و اذیت زنان در درون خانواده میشود، بلکه به خود فرد آزار کننده، فرزندان و جامعه نیز آسیب روحی و روانی و سلامتی و بهداشتی و... میرساند. و باعث میشود تا کودکان، از عوارض و تبعات ناشی از آن، بهخصوص در زندگی خانوادگی و بعدها در بزرگسالی، بهشدت رنج ببرند و زندگی خوبی نداشته باشند و با همسران خــود از چنین رفتاری، پیروی کنند. علاوه بر آن خشونت علیه دختران و زنان و آزارهــای جسمی، اقتصادی و روحی و روانی و غیره که: از خشونت نسبت به آنها نهتنهـــا، تندرستی، سلامت عقل، تعادل عاطفی و روانی آنهــــا را به خطر میاندازد، بلکه موجب بروز انواع آسیبهای اجتماعی در اینگونه خانــــوادهها و جامعه میگردد و زیـان و صدمات فراوانی در جامـعه بهبار میآورد و دولــتها و نهادهای دولتی و غیردولتی را با مشکلات گوناگـــون اقتصادی، فرهنگی و خدماتی درگیر میکند. تا جایی کـــه در بسیاری موارد این نهادها قادر نیستند، بهای سنگین آن را بپردازند. درنتیجه دور باطل خشونت تشدید و تقویت میشود. خشونت علیه زنان و دختران، فقط خانگی نیست. بلکه در دو حـــوزه؛ خصوصی و عمومی، بر آنــان اعمال میشود و شکلهایی به خود میگیرد که با ساختار اجتماعی، قانونی، فرهنگی و سنتی، دینی اقتصادی و سیاسی همان جامعه، متناسب است و در یکدیگر تأثیر متقابل دارند. علاوه بر آن سطحینگری، طرح مکرر مصادیق و نمونههای خشونت در رسانهها، فضای هیجان آفرین مطبوعاتی، قوانین تبعیضآمیز و تفکر رایج زنستیزی که عمدتاً برخاسته از سنتها است و نمیتوان با آن مقابله کرد و...، الگوهای خشونت را در جامعه ترویج میدهند و درنتیجه، انتخاب راهکار، تعلیق به محـــال میشود. زیرا باید علـت و ریشه خشونت علیه دختران و زنان را در فرهنگ و سنت و اعتقادات و باورها و همچنین خصوصیات شخصیتـــــی مردان و شوهران، میـــزان تحصیلات، پایگاه طبقاتی، میزان درآمد، پایگاه شغلی، محل سکونـــت، تربیــــت خانوادگی و نحـوه پــرورش کودک در دوران نــوزادی وارده فرهنگهای رایج در آن منطقه و... جستوجو کرد.
جامعه چه سهمی در این زمینه دارد؟
به نظر میرسد آنچه از همه مهمتـــر است فرهنگ حاکم بر خانـــواده و جامعه و پنهان نگهداشتـن اسرار درون خانـــــواده به دلایل فرهنگی؛ حقوقی، روحی و روانی، جلوگیری از اختلافات خانوادگی، قصور و اهمال حکومتها و کم توجهی مراجع قضائی و انتظامی، سوابق دوران کودکی، رسانههای جمعی و از همه مهمتر «بحران معنویت» در جامعه است. به منظور مقابله با خشونت علیه دختران و زنان و همسر آزاری، اقدامات، توصیهها و راهکارهایی زیر بهنظر میرسد: اقدامات قانونی و حقوقی که خوشبختانه اخیراً به تصویب رسید و اقدامات عملی قتل نفس در این مورد، فرهنگ سازی و آگاهی بخشی بهوسیله: آموزش و پرورش خاص و عام رادیو و تلویزیون و رسانههای جمعی مشاوره و راهنمایی به شکل فردی و گروهی، مدکاری اجتماعی، بازنگری در مورد کتابهای درسی دوره ابتدایی که از همان آغاز برتری مرد را بر زن و پسر را بر دختر توصیه میکند.
ارائه خدمات به قربانیان خشونت، آگاهی بخشی به زنان و دختران به حق و حقوق خود در جامعه، تقویت نهادهای مددکاری اجتماعی و مشاوره حقوقی و قضائی درکنار دادگاههای خانواده، برگزاری میزگرد و کارگاههای آموزشی، بالا بردن باورهای معنوی اخلاقی و دینی و مذهبی، توجه به تأثیر عمیق همه جانبه رسانههای جمعی-تاُسیس مراکز خاص، ایجاد پناهگاهها، حمایتهای مالی، خدمات اورژانس اجتماعی، زوج درمانی، فرهنگ سازی در درون خانواده که میان دختر و پسر هیچ تمایزی قائل نشوند و نگویند مثلاً خوش بهحالش که پسر آورده و....، رشد تشکلهای زنان، ایجاد گروههای پلیس زنان، تأسیس خانههای امن؛ حمایت از تحصیل دختران که خوشبختانه بعد از انقلاب بسیار افزایش یافته و امروزه حدود 65 درصد دانشجویان دانشگاهها را دختران و بانوان تشکیل میدهند، ارائه توصیههای قابل اجرا و در دسترس، ایجاد مراکز مشاوره، ایجاد شبکه کمک رسانی، تشویق مردان به گفتوگو و همکاری، برنامههای درمانی برای مردان خشن و ارائه برنامهای عمومی و آموزشی برای تعلیم همه افراد جامعه از مهمترین راهکارها در این زمینه است.
به گزارش کبنا، ابعاد مختلف این قضیه و دلایل خشونت علیه زنان در گفتوگوی آرمان ملی با دکتر امان الله قرایی مقدم جامعهشناس مورد بررسی قرار گرفت که در ادامه آن را میخوانید.
قتلهای ناموسی در کشور همچنان ادامه دارد و بهتازگی حادثهای خشونتبار در اهواز رخداده است. تکرار این حوادث و انتشــــار تصاویر آن در شبکههـای اجتماعی چه پیامدهای اجتماعــــی به همراه دارد؟
حادثــــه سربریدن یک دختر در اهواز اتفاق جدیدی نیست و درگذشتـــه نیـز وجود داشته است. اینگونه قتلها ریشه فرهنگی دارد. به همین دلیل باید عنوان کرد ریشه این قتــلها در بین قبایل جنوبــی وجـود دارد و نه در بیــــن همــه مردم خوزستان. البتــه در بخشهای دیگر کشـــــور نیز چنین آدابورسومی وجود دارد. بهعنوانمثال در ماجرای قتل رومینا اشرفی این اتفاق در شمال کشور و در شهر تالش رخ داد. این موضوع نشان میدهد که ریشه این جنایتها فرهنگی است و دلایل آن را باید در باورهای مردمان این مناطق جستوجــــو کرد. چنین اتفاقاتی در استانهایــی مانند کرمانشاه، کردستان، سیستــــان و بلوچستــان، ایلام، خراسان و بوشهر نیز رخداده است. با اینوجود در هرکدام از این استانها میزان اینگونـــه قتلها با شدت و ضعفهایی همراه بوده است. به دلیل اینکه ریشه اینگونه قتلها فرهنگی است باید موضوع را از خشونتهای رایج در جامعه جدا کنیم. به قول ویلفردو پاره تو اینگونه اقدامات ریشه در رسوبات فرهنگی یک جامعه دارد. قانون نیز نمیتواند در این زمینه راهحل ایجاد کند و تنها راهحل این است که نسلهای زیادی از بین برود تا دیدگاههای جدیدی در بین این جوامع محلی به وجود بیاید. در بین برخی قبایل عرب خوزستان اجازه دختر با پدر، برادر و پسرعمو است. در حادثهای که بهتازگی در خوزستان رخ داد نیز همین اتفاق رخ داد.
قانون نمیتواند در این زمینه ورود کند؟
هنگامیکه این قتلها صـــورت میگیــرد و قاتل یا قاتلین را به دادگاه میبرند ولی دم شاکی نیست و به همین دلیل قانون نمیتواند کاری انجام بدهد. موضوع دیه نیز در این زمینه وجود دارد که از قاتل گرفته میشود و به دولت داده میشود. اگر به ماجرای قتل رومینا اشرفی توجه کنیم در این ماجرا پدر که دختر خود را کشته بود تنها به هفت سال زندان محکوم شد که این حکم جای سؤال و تردیدهای زیادی دارد. به نظر میرسد قاتل اصلی این دختر چنین قوانینی است و قاتل با علم به چنین قوانینی مرتکب چنین جنایــتی شده است. ریشه اینگونه جنایات را فرهنگی میدانم و معتقدم برخلاف دیدگاه کسانی که ریشه این جنایتها را اقتصاد و خشونت میدانند چنین نیست باید ریشه این اقدامات را در آدابورسوم و فرهنگ جستوجو کرد. قتلهای ناموسی در این مناطق فقیر و غنی ندارد و ارتباطی مستقیمی به وضعیت اقتصادی ندارد. در بسیاری از این جنایتها قاتل یا قاتلین گمان میکنند اگر مرتکب چنین جنایتی نشوند حیثیت و اعتبار عشیره از بین میرود. در خوزستان بیشتر کارها ازجمله کاشت، داشت و برداشت و فروش تولیدات بر عهده زنان است. در برخی موارد حتی پسر و دختری که باهم رابطه داشتهاند را با بدترین نوع خشونت پاسخ دادند. قانون دیگری نیز به نام «فصل» وجود دارد.
راهحل پایان دادن به این آدابورســــوم فرهنگی که قربانیـــان زیــــادی میگیــرد چیست؟ در این زمینــه چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟
راهحل این مشکل را باید از مسیر فرهنگی جستوجو کرد. مسائل فرهنگی باید با راهحلهای فرهنگی مورد بررسی قرار بگیرد و به نتیجه برسد. نمیتوان از راههای دیگری برای مشـــــکلات فرهنگی جامعـــه نسخـــه پیچید. بدون تردید در چنین شرایطی نمیتوان به نتیجه دست پیدا کرد. این قتلهای ناموسی درگذشته بیشتر بوده و امروزه کمتر شده است، اما بهخاطر گسترش رسانهها و شبکـــــههای اجتماعــــــی، این قبیل اتفاقات بیشتر موردتوجه قرار میگیــــرد. سنتهای غلط باعث میشود مــردان فکر کنند صاحــــب زنان هستند. بسیاری از مــردان خشونتهای مختلفـــــی علیه زنان را به اسم غیرت روا میدارند که در شهرهای کوچک این پدیده بیشتر است. در اتفاق اخیر اهواز متأسفانه اصل موضوع به حاشیه رفته و مسئولان به دنبال برخورد با انتشار دهنده این فیلم بودند. در ذهن کسانـــــی که چنین جنایاتی مرتکب میشوند زن جزئی از اموال مرد به شمار میرود. این تفکرات در ذهن مردان رسوبکرده است. به همیـــــن دلیل باید از مسیر فرهنگـــــی این تغییرات ایجاد شــود. راهحل دیگر در این زمینه قانون است و تغییر قانـون در این زمینه میتوانـــد تا حدودی این مشکل را حل کند. هرچند تا زمانــی که ریشههای فرهنگی این باورها تغییــر نکند قانون نیز نمیتواند کاری انجام بدهد. بااینوجود قانـــون میتواند در این زمینــــه شدیدتر برخورد کند و با قصاص کسانی که مرتکــب چنین جنایتی میشونـــد اجازه تکرار چنین حوادث تلخی را ندهد. درگذشتــه و زمانی که مرحوم آیت ا... یزدی ریاست قوه قضائیه را بر عهده داشتند عنوان کردند در صورت چنین اتفاقی فـــرد قاتل را اعدام میکنیم. با اینوجود این حرف درنهایت بهصورت قانون درنیامد و قبایلی که دارای چنین نگرشهایی بودند نیز توجهی به این حرف نکردند.
چرا اغلب خشونـــتهای خشن در جامعه ایران علیه زنــــان صورت میگیرد؟ ریشههای تاریخی این موضوع کجاست؟
بررسیهای تاریخی نشان میدهد که در طول تاریخ، حوادث تلخ و خشونتآمیزی همراه با مصائـــب و آلام بسیاری علیه دختران و زنان، به وقوع پیوسته که تاکنون هم، در کشور کموبیش وجود دارد. نهتنها باگذشت زمان، خشونت و پرخاشگری علیه دختران و زنـــان بهعنوان یک مساله حاد اجتماعی، باقی است، بلکـه خشونت مدرن، با مصادیق و وجوه جدیدی، مطــرح گردیده است. به همین دلیل بهعنوان یک آسیب اجتماعی، باید کوشش کرد تا هم از طریق حقوقی و قانونی و هم از راه تعلیم و تربیـــت و بازنگری در ارزشها و هنجارهــای سنتی و فرهنگی منحط، از دامنه فجایع وخیم خشونت علیه زنان، جلوگیــــری به عمل آورند و راهکارهایی جهت پیشگیری و کاهش آسیبهای آن ارائه نمایند. خشونت علیه زنان، نهتنها موجب صدمه؛ آزار و اذیت زنان در درون خانواده میشود، بلکه به خود فرد آزار کننده، فرزندان و جامعه نیز آسیب روحی و روانی و سلامتی و بهداشتی و... میرساند. و باعث میشود تا کودکان، از عوارض و تبعات ناشی از آن، بهخصوص در زندگی خانوادگی و بعدها در بزرگسالی، بهشدت رنج ببرند و زندگی خوبی نداشته باشند و با همسران خــود از چنین رفتاری، پیروی کنند. علاوه بر آن خشونت علیه دختران و زنان و آزارهــای جسمی، اقتصادی و روحی و روانی و غیره که: از خشونت نسبت به آنها نهتنهـــا، تندرستی، سلامت عقل، تعادل عاطفی و روانی آنهــــا را به خطر میاندازد، بلکه موجب بروز انواع آسیبهای اجتماعی در اینگونه خانــــوادهها و جامعه میگردد و زیـان و صدمات فراوانی در جامـعه بهبار میآورد و دولــتها و نهادهای دولتی و غیردولتی را با مشکلات گوناگـــون اقتصادی، فرهنگی و خدماتی درگیر میکند. تا جایی کـــه در بسیاری موارد این نهادها قادر نیستند، بهای سنگین آن را بپردازند. درنتیجه دور باطل خشونت تشدید و تقویت میشود. خشونت علیه زنان و دختران، فقط خانگی نیست. بلکه در دو حـــوزه؛ خصوصی و عمومی، بر آنــان اعمال میشود و شکلهایی به خود میگیرد که با ساختار اجتماعی، قانونی، فرهنگی و سنتی، دینی اقتصادی و سیاسی همان جامعه، متناسب است و در یکدیگر تأثیر متقابل دارند. علاوه بر آن سطحینگری، طرح مکرر مصادیق و نمونههای خشونت در رسانهها، فضای هیجان آفرین مطبوعاتی، قوانین تبعیضآمیز و تفکر رایج زنستیزی که عمدتاً برخاسته از سنتها است و نمیتوان با آن مقابله کرد و...، الگوهای خشونت را در جامعه ترویج میدهند و درنتیجه، انتخاب راهکار، تعلیق به محـــال میشود. زیرا باید علـت و ریشه خشونت علیه دختران و زنان را در فرهنگ و سنت و اعتقادات و باورها و همچنین خصوصیات شخصیتـــــی مردان و شوهران، میـــزان تحصیلات، پایگاه طبقاتی، میزان درآمد، پایگاه شغلی، محل سکونـــت، تربیــــت خانوادگی و نحـوه پــرورش کودک در دوران نــوزادی وارده فرهنگهای رایج در آن منطقه و... جستوجو کرد.
جامعه چه سهمی در این زمینه دارد؟
به نظر میرسد آنچه از همه مهمتـــر است فرهنگ حاکم بر خانـــواده و جامعه و پنهان نگهداشتـن اسرار درون خانـــــواده به دلایل فرهنگی؛ حقوقی، روحی و روانی، جلوگیری از اختلافات خانوادگی، قصور و اهمال حکومتها و کم توجهی مراجع قضائی و انتظامی، سوابق دوران کودکی، رسانههای جمعی و از همه مهمتر «بحران معنویت» در جامعه است. به منظور مقابله با خشونت علیه دختران و زنان و همسر آزاری، اقدامات، توصیهها و راهکارهایی زیر بهنظر میرسد: اقدامات قانونی و حقوقی که خوشبختانه اخیراً به تصویب رسید و اقدامات عملی قتل نفس در این مورد، فرهنگ سازی و آگاهی بخشی بهوسیله: آموزش و پرورش خاص و عام رادیو و تلویزیون و رسانههای جمعی مشاوره و راهنمایی به شکل فردی و گروهی، مدکاری اجتماعی، بازنگری در مورد کتابهای درسی دوره ابتدایی که از همان آغاز برتری مرد را بر زن و پسر را بر دختر توصیه میکند.
ارائه خدمات به قربانیان خشونت، آگاهی بخشی به زنان و دختران به حق و حقوق خود در جامعه، تقویت نهادهای مددکاری اجتماعی و مشاوره حقوقی و قضائی درکنار دادگاههای خانواده، برگزاری میزگرد و کارگاههای آموزشی، بالا بردن باورهای معنوی اخلاقی و دینی و مذهبی، توجه به تأثیر عمیق همه جانبه رسانههای جمعی-تاُسیس مراکز خاص، ایجاد پناهگاهها، حمایتهای مالی، خدمات اورژانس اجتماعی، زوج درمانی، فرهنگ سازی در درون خانواده که میان دختر و پسر هیچ تمایزی قائل نشوند و نگویند مثلاً خوش بهحالش که پسر آورده و....، رشد تشکلهای زنان، ایجاد گروههای پلیس زنان، تأسیس خانههای امن؛ حمایت از تحصیل دختران که خوشبختانه بعد از انقلاب بسیار افزایش یافته و امروزه حدود 65 درصد دانشجویان دانشگاهها را دختران و بانوان تشکیل میدهند، ارائه توصیههای قابل اجرا و در دسترس، ایجاد مراکز مشاوره، ایجاد شبکه کمک رسانی، تشویق مردان به گفتوگو و همکاری، برنامههای درمانی برای مردان خشن و ارائه برنامهای عمومی و آموزشی برای تعلیم همه افراد جامعه از مهمترین راهکارها در این زمینه است.