تاریخ انتشار
شنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۳۰
کد مطلب : ۴۴۴۳۴۱
آفتاب یزد بررسی کرد؛
سعید جلیلی اپوزیسیون دولت میشود؟
۰
کبنا ؛
یک واقعیت غیر قابل انکار وجود دارد و آن هم این است که سعید جلیلی در روزهای پساروحانی هم نتوانست راهی به پاستور پیدا کند و تا اینجا حضورش در عرصه سیاستورزی چیزی جز صندلی ریاست دولت سایه نصیبش نشده است.
او که در زمان دولت سابق مخالف سر سخت برجام بود، حالا و پس از ماهها سکوت درباره مذاکرات وین، گویا در نامهای 200 صفحهای به مقامات عالی رتبه کشوری، از احیای برجام انتقاد کرده و راهکارهای جدیدی ارائه داده است. البته روز گذشته رئیس دفتر او این موضوع را تکذیب کرد اما حتی این تکذیبیه نیز نمیتواند چیزی از واقعیت ماجرای مخالفت جلیلی و طرفدارانش با احیای برجام کم کند. با این حال به نظر میرسد حالا، احیای برجام سبب شده تا دولت سیزدهم با اپوزیسیونهایی از جناح خودش مواجه شود و سعید جلیلی سردمدار آنها خواهد بود.
رویای جلیلی نقش برآب شد
شاید خود دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی هم فکر نمیکرد بعد از پایان عصر روحانی، دچار چنین سرنوشتی شود. او و هواداران سرسختش بر این باور بودند که بعد از تجربه روحانی، مردم به جلیلی رجوع میکنند و او را به پاستور میفرستند. رویای آنها اما خیلی زود نقش بر آب شد و نظرسنجی ها، نشان میداد کسانی که میخواهند پای صندوقهای رای حضور پیدا کنند، روی برگه نام سید ابراهیم رئیسی را مینویسند نه سعید جلیلی!
پس از آن جلیلی و جلیلیچیها استراتژی دوم را عملی کردند و کنارهگیری به نفع فرد پیروز را در دستور کار خود قرار دادند. آنها تصور میکردند حالا که به پاستور نرسیدند میتوانند با این راهبرد، حداقل مدیریت مذاکرات هستهای در وزارت خارجه یا شورای عالی امنیت ملی را به عهده بگیرند.
بعد از انتخابات و روی کار آمدن رئیسی، مسئولیتها یکی بعد از دیگری تقسیم شدند و به این ترتیب تقریبا همه آنهایی که در جبهه ابراهیم رئیسی بودند پست گرفتند. رئیس جمهور محسن رضایی و قاضیزاده هاشمی که با او رقابت کردند را به عنوان معاون خود معرفی کرد. وزارت خارجه را به امیرعبداللهیان داد و شمخانی را در دبیری شورای عالی امنیت ملی فعلا ابقا کرده است. معاون اولی را هم به مخبر سپرد.انتصابهای دولت تقریبا تمام شد و صندلی به سعید جلیلی نرسید و تنها یکبار تصویر او در یکی از جلسات اقتصادی دولت به ثبت رسید.
سعید جلیلی که در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی، دولت سایه را تشکیل داده بود و هرازگاهی سیاستهای دولت اعتدال را نقد میکرد، تلاش کرد جلسات آن دولت سایه را بازهم در دوره رئیسی ادامه دهد ولی دولت سایهای همراه با دولت نه یک منتقد.
ریاست دولت سایه تا اینجای کار تنها صندلی بوده است که نصیب جلیلی در عرصه سیاست ورزی شده است. خیلیها بر این اعتقادند که این در حاشیه ماندن سعید جلیلی، نشان میدهد که او سیاستمدار پرنفوذ و قدرتمندی در سپهر سیاست ایران نیست. شاید خود و اطرافیانش این تصور را داشته باشند که او بخاطر دبیری شورای عالی امنیت ملی یا حمایت برخی چهرهها چون مرحوم آیت الله مصباح یزدی چهرهای پرنفوذ است اما واقعیتهای حضور او در سیاست چیزی خلاف آن را ثابت میکند.
برخی رقبا و رفقای اصولگرای او طی سالهای اخیر به پست و مسئولیتی رسیده اند، قالیباف ریاست مجلس را در اختیار گرفت. رئیسی، جانشین روحانی شد. محسن رضایی، هدایت بخشی از تیم اقتصادی دولت را به دست گرفت، حداد عادل؛ کم کم در حال تبدیل شدن به یک پدر معنوی است اما سعید جلیلی همچنان اندر خم کوچه سیاست مانده است. حتی شواهد نشان میدهد تفکرات او در بین طیف تندرو اصولگرا هم چندان خریداری ندارد و اوج حمایتها از او در همان ایام انتخابات بوده و بس.
ماجرای جلیلی و برجام
نکته قابل توجه سکوت جلیلی در روزهایی است که مذاکرات وین درحال برگزاری است. با اینکه تیم مذاکرهکننده فعلی قرابت فکری با او دارد اما جلیلی سکوت اختیارکرده است.او و هم فکرانش در دورهای که محمدجواد ظریف مشغول مذاکره بود، دائم با ادعاهای خیالی و جنجالی سعی در تضعیف روند مذاکرات داشتند اما حالا انگار نه انگار مذاکرات احیای برجام در وین در جریان است.
این در حالی است که به تازگی برخی رسانهها گزارش دادهاند سعید جلیلی بعد از تلاش برای اقناع وزیر امور خارجه و مقامات ذی نفوذ، در نامه ای200 صفحهای به مقامات عالی نظام از روند مذاکرات انتقاد و در خلال آن پیشنهاداتی را در موضوع مذاکره با آمریکامطرح کرده است.
گویا سعید جلیلی در نامهای که از سر مخالفت با روند فعلی مذاکرات ایران و 1+4 نوشته، خواستار خروج ایران از برجام شده و پیشبینی کرده روسیه و چین با استفاده از حق وتوی خود در شورای امنیت، مانع بازگشت تحریمهای پیشابرجامی خواهند شد.جلیلی همچنین خواستار افزایش سطح غنیسازی تا
90 درصد به عنوان مقدمه لازم برای ورود به مذاکره مستقیم با آمریکا شده است.همین توصیه نشان میدهد که آقای جلیلی هم، به عنوان یک اصولگرای سفت و سخت، در واقع مثل حسن روحانی معتقد است که ایران باید مشکلش را با "کدخدا" حل کند. سعید جلیلی فقط میگوید باید با دست پر به سراغ کدخدا برویم.
اما مشکل توصیه جلیلی این است که مبتنی بر حدسی است که اگر درست از آب درنیاید، موجب بازگشت تحریمهای دوران اوباما میشود و همه کشورهای جهان دوباره موظف خواهند شد که تحریمهای احیاشده را مو به مو رعایت کنند.
ولی مهمتر از این، سعید جلیلی با این توصیهاش در واقع سرنوشت کشور را به تصمیم و اراده چین و روسیه گره میزند. او حدسش این است که اگر فرانسه یا آلمان یا بریتانیا مکانیسم ماشه را فعال کنند، چین یا روسیه در شورای امنیت مانع تصویب "بازگشت تحریمها" خواهند شد.اما اگر چین یا روسیه به هر دلیلی از حق وتوی خودشان استفاده نکنند تحریمهای قبل از انعقاد برجام دوباره احیا خواهند شد.
با این حال روز گذشته یکی از اعضای دفتر سعید جلیلی نامه ۲۰۰ صفحهای منتسب به عضو شورایعالی امنیت ملی را «خیالی» خواند و با تعبیر «خبرسازیهای سازمان یافته» آن را تکذیب کرد.عباس رنجبر با طعنه به انتشار خبرهایی از جزئیات نامه منتسب به جلیلی، اصل نامه را «خیالی» خواند و با تعبیر«خبرسازیهای سازمان یافته» تلویحا آن را تکذیب کرد.رنجبر در رشته توئیتی دیگر با عنوان «سه فریم از واقعیت!» از یک گزارش دقیق و مفصل ۱۳۶ صفحهای خبر داده که کارگروه سیاست خارجی دولت سایه در مرداد ۱۴۰۰ و برای ثبت در تاریخ سیاسی کشور، آن را تهیه کرده بود.به گفته رنجبر این گزارش به ارزیابی آخرین گزارش ظریف به مجلس درباره برجام پرداخته و به شکلی مستند، تمام ادعاهای خلاف واقع وی را رد میکرد.
در توییت عضو دفتر سعید جلیلی آمده است: «طبق تبصره ۱ ماده ۹ "قانون اقدام متناسب و متقابل دولت جمهوری اسلامی ایران در اجرایبرجام" (مصوب ۲۱ مهر ۱۳۹۴)، وزیر امور خارجه موظف بوده روند اجرای توافقنامه را هر سه ماه یک بار به مجلس گزارش دهد؛ اما گزارش آخر ظریف دامنه موضوعات مختلف و گستردهتری را دربر داشته است.»
وی میافزاید: «محمدجوادظریف در نامه شماره ۶۴۲۸۶۲۷ مورخ ۲۰ تیر ۱۴۰۰، "بیست و دومین (و آخرین) گزارش سهماهه اجرای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)" را تقدیم کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی کرد.»عضو دفتر جلیلی، در پایان، ضمن ناشیانه خواندن خبرسازیهای سازمان یافته اخیر، وعده داده که خبر واقعی در راه است.
جلیلی اولین اپوزیسیون جدی دولت رئیسی؟
با این حال، این تکذیبیه چیزی از مخالفت جلیلی و همفکرانش با احیای برجام کم نمیکند و پر واضح است که آنها کمافی السابق با برجام و محتوای آن مخالف است. حالا به نظر میرسد دولت در سایهای که تا همین چند وقت پیش همراه و حامی دولت بود حالا کم کم قرار است به تنها اپوزیسیون جدی دولت رئیسی تبدیل شود. انگار که اصولگرایان بر سر احیای دوباره برجام به جان هم افتادهاند و حالا که مذاکرات به گفته مقامات به توافق نزدیکتر شده است، کم کم از گوشه وکنار صداهای اعتراضات بلد میشود!
داریوش قنبری، فعال سیاسی اصلاحطلب در این رابطه به آفتاب یزد گفت:«آقای جلیلی به لحاظ گفتمانی نمیتواند به عنوان اپوزیسیون عمل کند اما شاید بتوان گفت بحث اختلاف نظر ایشان در رابطه با دیدگاه رسمی دولت در رابطه با مذاکرات، تا حدود زیادی یک تاکتیک از طرف جریان اصولگرا یا جریان مخالف برجام باشد تا با عنوان چنین مخالفتهایی فردا روزی متهم نشوند که در دولت آقای روحانی با برجام مخالف بودند اما در دولت آقای رئیسی خبری از مخالفت با برجام نبوده است. در واقع در رابطه با برجام اکثریت طیف اصولگرا مخالف بودند و حالا برای اینکه متهم نشوند به دلیل مسائل جناحی با دولت قبل مخالفت کردند، تاکتیکی را در پیش گرفتند که در دولت آقای رئیسی هم با برجام مخالفت کنند تا اذهان عمومی را به نحوی اغنا کنند.»
وی تصریح کرد:« در حال حاضر نامه 200 صفحهای آقای جلیلی تکذیب شده است و این موضوع با اغنای اذهان عمومی هم خیلی سازگاری ندارد. به هر حال واقعیت این است که بدیلی برای برجام وجود ندارد و دولت آقای رئیسی هم در نهایت به این نتیجه رسید که برای پیشبرد منافع ملی باید برجام را حتما به نتیجه برساند چون وضعیت معیشتی کشور به گونهای نیست که این وضعیت بتواند خیلی ادامه پیدا کند و حل این مسائل اقتصادی نیز جز از ناحیه برجام قابل تصور نیست. به هر حال برای سر و سامان بخشیدن به اوضاع اقتصادی کشور راهی جز برجام وجود ندارد.»
این فعال سیاسی افزود:« درست است که اصولگرایان در زمانی که در قدرت نبودند نقش اپوزیسیون برجام را بر عهده داشتند اما حالا که روی کار آمدهاند واقعیت اداره کشور خودش را به آنها تحمیل کرده است و آنها راهی جز این ندارند که برجام را به نتیجه برسانند به همین دلیل هم میبینیم که دولت آقای رئیسی در بحث مذاکرات عملا در همان مسیری حرکت کرده است که دولت آقای روحانی در آن قرار داشت. گرچه شعار دولت این بود که معیشت مردم را به برجام گره نمیزنیم اما ظاهرا این موضوع در حد یک شعار انتخاباتی در زمان تبلیغات بود و دولت هم این را میداند که راهی جز احیای برجام برای حل مسائل وجود ندارد. حرکت دولت آقای رئیسی در خصوص مذاکرات و برجام، حرکتی از روی عقلانیت تلقی میشود هر چند که همچنان برخی تندروهای اصولگرا پایبند به همان گفتمان اصولگرایی در مخالفت با برجام هستند و حرکت آقای رئیسی را نوعی عقب گرایی از جریان اصولگرایی تلقی میکنند اما واقعیت این است که مواضع تند جریان اصولگرا قابلیت اجرایی ندارد و حرکت آقای رئیسی در احیای برجام را نمیتوان در چارچوب تندرو اصولگرا ارزیابی کرد.»
او بیان کرد:« اینکه آقای جلیلی نامهاش را تکذیب کرد نشان میدهد که این تفکر و اندیشه اصولگرایی دیگر جایگاهی ندارد، اگر چه همچنان اعتقاد واقعی برخی از طیف اصولگرایی این است که بدون برجام کشور را میتوان اداره کرد اما این موضوع دیگر جایگاهی در تفکر اجتماعی ندارد. در کل به لحاظ گفتمانی، تا اینجای کار گفتمان حاکم بر دولت آقای رئیسی در مسیر سیاست خارجی ادامه گفتمان دولت آقای روحانی است و این موضوع ناشی از الزاماتی است که منافع ملی کشور میطلبد. خوشبختانه آقای رئیسی در موضوع احیای برجام در دام روش و سیاست طیف تندروی اصولگرا نیفتاد. به هر حال چه نامه آقای جلیلی از طرف ایشان نوشته شده باشد و چه نوشته نشده باشد واقعیت این است که بخشهایی از اصولگرا همچنان برجام را قبول نداشته و ندارند و میتوان گفت پذیرش برجام و الزامات ناشی از آن از نگاه آنها همان دنباله روی از دولت آقای روحانی است و برایشان ناخوشایند است چون این نوع گفتمان، دقیقا همان گفتمانی است که آنها در دولت آقای روحانی چند سال آن را تقطعه کردند و با واژگان بدی از آن نام بردند. بنابراین الان برایشان دشوار است که دولت همفکرشان در عرصه سیاست خارجی همان روش و کار را دنبال میکند. آنها از لحاظ هویتی دچار نوعی بحران هویت شده اند. چون از یک طرف الزامات منافع ملی آنها را مجبور به سکوت یا حمایت میکند که این سکوت و حمایت با مواضع قبلی آنها هم خوانی ندارد! از سوی دیگر تفکر واقعیشان این نیست و برایشان همراهی با این نوع تفکر دشوار است. با این حال اداره کشور در مقام شعار با عمل خیلی فرق دارد و کشور را با شعار نمیتوان اداره کرد. به همین دلیل هم آقای رئیسی عقلانیت را در پیش گرفته است.»
او که در زمان دولت سابق مخالف سر سخت برجام بود، حالا و پس از ماهها سکوت درباره مذاکرات وین، گویا در نامهای 200 صفحهای به مقامات عالی رتبه کشوری، از احیای برجام انتقاد کرده و راهکارهای جدیدی ارائه داده است. البته روز گذشته رئیس دفتر او این موضوع را تکذیب کرد اما حتی این تکذیبیه نیز نمیتواند چیزی از واقعیت ماجرای مخالفت جلیلی و طرفدارانش با احیای برجام کم کند. با این حال به نظر میرسد حالا، احیای برجام سبب شده تا دولت سیزدهم با اپوزیسیونهایی از جناح خودش مواجه شود و سعید جلیلی سردمدار آنها خواهد بود.
رویای جلیلی نقش برآب شد
شاید خود دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی هم فکر نمیکرد بعد از پایان عصر روحانی، دچار چنین سرنوشتی شود. او و هواداران سرسختش بر این باور بودند که بعد از تجربه روحانی، مردم به جلیلی رجوع میکنند و او را به پاستور میفرستند. رویای آنها اما خیلی زود نقش بر آب شد و نظرسنجی ها، نشان میداد کسانی که میخواهند پای صندوقهای رای حضور پیدا کنند، روی برگه نام سید ابراهیم رئیسی را مینویسند نه سعید جلیلی!
پس از آن جلیلی و جلیلیچیها استراتژی دوم را عملی کردند و کنارهگیری به نفع فرد پیروز را در دستور کار خود قرار دادند. آنها تصور میکردند حالا که به پاستور نرسیدند میتوانند با این راهبرد، حداقل مدیریت مذاکرات هستهای در وزارت خارجه یا شورای عالی امنیت ملی را به عهده بگیرند.
بعد از انتخابات و روی کار آمدن رئیسی، مسئولیتها یکی بعد از دیگری تقسیم شدند و به این ترتیب تقریبا همه آنهایی که در جبهه ابراهیم رئیسی بودند پست گرفتند. رئیس جمهور محسن رضایی و قاضیزاده هاشمی که با او رقابت کردند را به عنوان معاون خود معرفی کرد. وزارت خارجه را به امیرعبداللهیان داد و شمخانی را در دبیری شورای عالی امنیت ملی فعلا ابقا کرده است. معاون اولی را هم به مخبر سپرد.انتصابهای دولت تقریبا تمام شد و صندلی به سعید جلیلی نرسید و تنها یکبار تصویر او در یکی از جلسات اقتصادی دولت به ثبت رسید.
سعید جلیلی که در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی، دولت سایه را تشکیل داده بود و هرازگاهی سیاستهای دولت اعتدال را نقد میکرد، تلاش کرد جلسات آن دولت سایه را بازهم در دوره رئیسی ادامه دهد ولی دولت سایهای همراه با دولت نه یک منتقد.
ریاست دولت سایه تا اینجای کار تنها صندلی بوده است که نصیب جلیلی در عرصه سیاست ورزی شده است. خیلیها بر این اعتقادند که این در حاشیه ماندن سعید جلیلی، نشان میدهد که او سیاستمدار پرنفوذ و قدرتمندی در سپهر سیاست ایران نیست. شاید خود و اطرافیانش این تصور را داشته باشند که او بخاطر دبیری شورای عالی امنیت ملی یا حمایت برخی چهرهها چون مرحوم آیت الله مصباح یزدی چهرهای پرنفوذ است اما واقعیتهای حضور او در سیاست چیزی خلاف آن را ثابت میکند.
برخی رقبا و رفقای اصولگرای او طی سالهای اخیر به پست و مسئولیتی رسیده اند، قالیباف ریاست مجلس را در اختیار گرفت. رئیسی، جانشین روحانی شد. محسن رضایی، هدایت بخشی از تیم اقتصادی دولت را به دست گرفت، حداد عادل؛ کم کم در حال تبدیل شدن به یک پدر معنوی است اما سعید جلیلی همچنان اندر خم کوچه سیاست مانده است. حتی شواهد نشان میدهد تفکرات او در بین طیف تندرو اصولگرا هم چندان خریداری ندارد و اوج حمایتها از او در همان ایام انتخابات بوده و بس.
ماجرای جلیلی و برجام
نکته قابل توجه سکوت جلیلی در روزهایی است که مذاکرات وین درحال برگزاری است. با اینکه تیم مذاکرهکننده فعلی قرابت فکری با او دارد اما جلیلی سکوت اختیارکرده است.او و هم فکرانش در دورهای که محمدجواد ظریف مشغول مذاکره بود، دائم با ادعاهای خیالی و جنجالی سعی در تضعیف روند مذاکرات داشتند اما حالا انگار نه انگار مذاکرات احیای برجام در وین در جریان است.
این در حالی است که به تازگی برخی رسانهها گزارش دادهاند سعید جلیلی بعد از تلاش برای اقناع وزیر امور خارجه و مقامات ذی نفوذ، در نامه ای200 صفحهای به مقامات عالی نظام از روند مذاکرات انتقاد و در خلال آن پیشنهاداتی را در موضوع مذاکره با آمریکامطرح کرده است.
گویا سعید جلیلی در نامهای که از سر مخالفت با روند فعلی مذاکرات ایران و 1+4 نوشته، خواستار خروج ایران از برجام شده و پیشبینی کرده روسیه و چین با استفاده از حق وتوی خود در شورای امنیت، مانع بازگشت تحریمهای پیشابرجامی خواهند شد.جلیلی همچنین خواستار افزایش سطح غنیسازی تا
90 درصد به عنوان مقدمه لازم برای ورود به مذاکره مستقیم با آمریکا شده است.همین توصیه نشان میدهد که آقای جلیلی هم، به عنوان یک اصولگرای سفت و سخت، در واقع مثل حسن روحانی معتقد است که ایران باید مشکلش را با "کدخدا" حل کند. سعید جلیلی فقط میگوید باید با دست پر به سراغ کدخدا برویم.
اما مشکل توصیه جلیلی این است که مبتنی بر حدسی است که اگر درست از آب درنیاید، موجب بازگشت تحریمهای دوران اوباما میشود و همه کشورهای جهان دوباره موظف خواهند شد که تحریمهای احیاشده را مو به مو رعایت کنند.
ولی مهمتر از این، سعید جلیلی با این توصیهاش در واقع سرنوشت کشور را به تصمیم و اراده چین و روسیه گره میزند. او حدسش این است که اگر فرانسه یا آلمان یا بریتانیا مکانیسم ماشه را فعال کنند، چین یا روسیه در شورای امنیت مانع تصویب "بازگشت تحریمها" خواهند شد.اما اگر چین یا روسیه به هر دلیلی از حق وتوی خودشان استفاده نکنند تحریمهای قبل از انعقاد برجام دوباره احیا خواهند شد.
با این حال روز گذشته یکی از اعضای دفتر سعید جلیلی نامه ۲۰۰ صفحهای منتسب به عضو شورایعالی امنیت ملی را «خیالی» خواند و با تعبیر «خبرسازیهای سازمان یافته» آن را تکذیب کرد.عباس رنجبر با طعنه به انتشار خبرهایی از جزئیات نامه منتسب به جلیلی، اصل نامه را «خیالی» خواند و با تعبیر«خبرسازیهای سازمان یافته» تلویحا آن را تکذیب کرد.رنجبر در رشته توئیتی دیگر با عنوان «سه فریم از واقعیت!» از یک گزارش دقیق و مفصل ۱۳۶ صفحهای خبر داده که کارگروه سیاست خارجی دولت سایه در مرداد ۱۴۰۰ و برای ثبت در تاریخ سیاسی کشور، آن را تهیه کرده بود.به گفته رنجبر این گزارش به ارزیابی آخرین گزارش ظریف به مجلس درباره برجام پرداخته و به شکلی مستند، تمام ادعاهای خلاف واقع وی را رد میکرد.
در توییت عضو دفتر سعید جلیلی آمده است: «طبق تبصره ۱ ماده ۹ "قانون اقدام متناسب و متقابل دولت جمهوری اسلامی ایران در اجرایبرجام" (مصوب ۲۱ مهر ۱۳۹۴)، وزیر امور خارجه موظف بوده روند اجرای توافقنامه را هر سه ماه یک بار به مجلس گزارش دهد؛ اما گزارش آخر ظریف دامنه موضوعات مختلف و گستردهتری را دربر داشته است.»
وی میافزاید: «محمدجوادظریف در نامه شماره ۶۴۲۸۶۲۷ مورخ ۲۰ تیر ۱۴۰۰، "بیست و دومین (و آخرین) گزارش سهماهه اجرای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)" را تقدیم کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی کرد.»عضو دفتر جلیلی، در پایان، ضمن ناشیانه خواندن خبرسازیهای سازمان یافته اخیر، وعده داده که خبر واقعی در راه است.
جلیلی اولین اپوزیسیون جدی دولت رئیسی؟
با این حال، این تکذیبیه چیزی از مخالفت جلیلی و همفکرانش با احیای برجام کم نمیکند و پر واضح است که آنها کمافی السابق با برجام و محتوای آن مخالف است. حالا به نظر میرسد دولت در سایهای که تا همین چند وقت پیش همراه و حامی دولت بود حالا کم کم قرار است به تنها اپوزیسیون جدی دولت رئیسی تبدیل شود. انگار که اصولگرایان بر سر احیای دوباره برجام به جان هم افتادهاند و حالا که مذاکرات به گفته مقامات به توافق نزدیکتر شده است، کم کم از گوشه وکنار صداهای اعتراضات بلد میشود!
داریوش قنبری، فعال سیاسی اصلاحطلب در این رابطه به آفتاب یزد گفت:«آقای جلیلی به لحاظ گفتمانی نمیتواند به عنوان اپوزیسیون عمل کند اما شاید بتوان گفت بحث اختلاف نظر ایشان در رابطه با دیدگاه رسمی دولت در رابطه با مذاکرات، تا حدود زیادی یک تاکتیک از طرف جریان اصولگرا یا جریان مخالف برجام باشد تا با عنوان چنین مخالفتهایی فردا روزی متهم نشوند که در دولت آقای روحانی با برجام مخالف بودند اما در دولت آقای رئیسی خبری از مخالفت با برجام نبوده است. در واقع در رابطه با برجام اکثریت طیف اصولگرا مخالف بودند و حالا برای اینکه متهم نشوند به دلیل مسائل جناحی با دولت قبل مخالفت کردند، تاکتیکی را در پیش گرفتند که در دولت آقای رئیسی هم با برجام مخالفت کنند تا اذهان عمومی را به نحوی اغنا کنند.»
وی تصریح کرد:« در حال حاضر نامه 200 صفحهای آقای جلیلی تکذیب شده است و این موضوع با اغنای اذهان عمومی هم خیلی سازگاری ندارد. به هر حال واقعیت این است که بدیلی برای برجام وجود ندارد و دولت آقای رئیسی هم در نهایت به این نتیجه رسید که برای پیشبرد منافع ملی باید برجام را حتما به نتیجه برساند چون وضعیت معیشتی کشور به گونهای نیست که این وضعیت بتواند خیلی ادامه پیدا کند و حل این مسائل اقتصادی نیز جز از ناحیه برجام قابل تصور نیست. به هر حال برای سر و سامان بخشیدن به اوضاع اقتصادی کشور راهی جز برجام وجود ندارد.»
این فعال سیاسی افزود:« درست است که اصولگرایان در زمانی که در قدرت نبودند نقش اپوزیسیون برجام را بر عهده داشتند اما حالا که روی کار آمدهاند واقعیت اداره کشور خودش را به آنها تحمیل کرده است و آنها راهی جز این ندارند که برجام را به نتیجه برسانند به همین دلیل هم میبینیم که دولت آقای رئیسی در بحث مذاکرات عملا در همان مسیری حرکت کرده است که دولت آقای روحانی در آن قرار داشت. گرچه شعار دولت این بود که معیشت مردم را به برجام گره نمیزنیم اما ظاهرا این موضوع در حد یک شعار انتخاباتی در زمان تبلیغات بود و دولت هم این را میداند که راهی جز احیای برجام برای حل مسائل وجود ندارد. حرکت دولت آقای رئیسی در خصوص مذاکرات و برجام، حرکتی از روی عقلانیت تلقی میشود هر چند که همچنان برخی تندروهای اصولگرا پایبند به همان گفتمان اصولگرایی در مخالفت با برجام هستند و حرکت آقای رئیسی را نوعی عقب گرایی از جریان اصولگرایی تلقی میکنند اما واقعیت این است که مواضع تند جریان اصولگرا قابلیت اجرایی ندارد و حرکت آقای رئیسی در احیای برجام را نمیتوان در چارچوب تندرو اصولگرا ارزیابی کرد.»
او بیان کرد:« اینکه آقای جلیلی نامهاش را تکذیب کرد نشان میدهد که این تفکر و اندیشه اصولگرایی دیگر جایگاهی ندارد، اگر چه همچنان اعتقاد واقعی برخی از طیف اصولگرایی این است که بدون برجام کشور را میتوان اداره کرد اما این موضوع دیگر جایگاهی در تفکر اجتماعی ندارد. در کل به لحاظ گفتمانی، تا اینجای کار گفتمان حاکم بر دولت آقای رئیسی در مسیر سیاست خارجی ادامه گفتمان دولت آقای روحانی است و این موضوع ناشی از الزاماتی است که منافع ملی کشور میطلبد. خوشبختانه آقای رئیسی در موضوع احیای برجام در دام روش و سیاست طیف تندروی اصولگرا نیفتاد. به هر حال چه نامه آقای جلیلی از طرف ایشان نوشته شده باشد و چه نوشته نشده باشد واقعیت این است که بخشهایی از اصولگرا همچنان برجام را قبول نداشته و ندارند و میتوان گفت پذیرش برجام و الزامات ناشی از آن از نگاه آنها همان دنباله روی از دولت آقای روحانی است و برایشان ناخوشایند است چون این نوع گفتمان، دقیقا همان گفتمانی است که آنها در دولت آقای روحانی چند سال آن را تقطعه کردند و با واژگان بدی از آن نام بردند. بنابراین الان برایشان دشوار است که دولت همفکرشان در عرصه سیاست خارجی همان روش و کار را دنبال میکند. آنها از لحاظ هویتی دچار نوعی بحران هویت شده اند. چون از یک طرف الزامات منافع ملی آنها را مجبور به سکوت یا حمایت میکند که این سکوت و حمایت با مواضع قبلی آنها هم خوانی ندارد! از سوی دیگر تفکر واقعیشان این نیست و برایشان همراهی با این نوع تفکر دشوار است. با این حال اداره کشور در مقام شعار با عمل خیلی فرق دارد و کشور را با شعار نمیتوان اداره کرد. به همین دلیل هم آقای رئیسی عقلانیت را در پیش گرفته است.»