تاریخ انتشار
سه شنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۴۷
کد مطلب : ۴۴۲۶۵۹
نگاهی به عملکرد اداره کل راه و شهرسازی استان کهگیلویه و بویراحمد
بخش اول) فقدان عقلانیت اقتصادی در اداره کل راه و شهرسازی کهگیلویه و بویراحمد / عدم اولویتبندی پروژهها و فرسایشیشدن آنها
۴
کبنا ؛
فقدان خرد اقتصادی در مجموعه راه و شهرسازی استان کهگیلویه و بویراحمد، مسیرهای ارتباطی و پروژههای مهم استان را به بنبستی کشانده است که ممکن است چرخهی توسعهنیافتگی در استان را برای سالهای متمادی تمدید کند.
به گزارش کبنا، یکی از مهمترین شاخصهای توسعهیافتگی در مناطق کمتربرخوردار ساخت جادههای استاندارد است. وجود چنین زیرساختهایی منجر به جذب سرمایهگذار، ایجاد اشتغال پایدار و بهبود وضعیت معیشت شهروندان میشود. بر اساس برآوردهای صورتگرفته، هزینه هر کیلومتر ساخت، بهسازی و آسفالت راههای اصلی در این استان حدود ۲ تا سه برابر دیگر استانهای کشور است. این برآوردها نشان میدهد که برای ساخت جادههای اصلی و بزرگراه در کهگیلویه و بویراحمد نیاز به سرمایهگذاری بیشتری نسبت به سایر استانها وجود دارد. پیشنهاد کارشناسان اقتصادی و متخصصان حوزه راهسازی، ساخت جادههای اصلی و بزرگراه برای کمک به توسعه پایدار و خروج استان از بنبستِ موجود است. اما بااینوجود، بسیاری از پروژههای این حوزه یا به درستی تعریف و مدیریت نمیشوند و یا اینکه در نیمهی راه متوقف میشوند. اساساً بسیاری از پروژههای بزرگ و اصلیِ راه و شهرسازی در استان کهگیلویه و بویراحمد به دلیل مشکلات مدیریتی و بسیاری موانع دیگر آنقدر در طول زمان فرسایشی میشوند که عملاً یا از دستور کار خارج میشوند و یا هدف اولیهی آنها تغییر میکند. حال سؤال اصلی افکار عمومی این است که چرا در استان کهگیلویه و بویراحمد که نیاز ضروری به چنین پروژههایی دارد باید چنین اتفاقی رخ دهد؟ این در حالی است که با توجه به قرار داشتن کهگیلویه و بویراحمد در مسیر ارتباطی استانهای فارس، خوزستان و بوشهر، افزایش بزرگراهها میتواند منجر به رفاه مسافران و کاهش سوانح جادهای در مسیرهای پرتردد شود.
اما وضعیت پیشرفت پروژهها در این استان بهگونهای کند پیش میرود که میتوان عنوان پیشرفت لاکپشتی را بر آنها اطلاق کرد. در بسیاری از استانهای کشور در مناقصههای راه و شهرسازی نظم خاصی وجود دارد؛ در واقع در آن استانها نخست پیشبینی اعتبار صورت میگیرد و بعد مناقصه برگزار میشود. اما در استان کهگیلویه و بویراحمد قبل از پیشبینی اعتبار پیمانکار را درگیر کرده و او را در عمل انجام شده قرار میدهند. گویی پروژهها نه لاکپشتی که مورچهای هم حرکت نمیکنند. همین مسیر بابامیدان-یاسوج-سمیرم که نزدیک به 260 کیلومتر است ببینید در هر سال چند نفر در این مسیر تصادف میکنند. پیشبینی اعتبار این مسیر در سال 1398 حدود 47 میلیارد تومان بود ولی امسال که نسبت به سال 98 تورم افزایش دوچندانی داشته است، در قانون بودجه 41 میلیارد تومان پیشبینی شده که شامل مسیر از سمیرم تا پل قره و از پل قره تا یاسوج و از یاسوج تا بابامیدان است. این در حالی است که مطالبات پیمانکاران در همین مسیر بیش از 40 میلیارد تومان است. یعنی اگر قرار باشد مطالبات پیمانکاران پرداخت شود، دیگر هیچگونه عملیات عمرانی در این مسیرها نمیتوان انجام داد.
با نگاهی به پروژههای سال 1401 میتوان دیدی که برای کدام پروژه بیشترین اعتبار و برای کدامیک کمترین اعتبار پیشبینی شده است. گویی در استان کهگیلویه و بویراحمد اولویتبندی وجود ندارد. وضعیت به گونهای است که احساس میشود حتی استاندار هم پیگیر این پروژهها نیست. مثلاً مسیر فرودگاه در مهریان که روزانه نیز شاهد تصادف در آن هستیم، آیا اولویت ندارد؟ به چه دلیل جاده یاسوج-اصفهان، پل 120 متری را الأن چهار بار است که پیمانکار میگیرند و مناقصه نیز برگزار میکنند، خاتمه پیمان داده میشود؟ اگر پروژه اعتبار دارد پس چرا خاتمه پیمان داده میشود؟ اگر هم اعتباری برای آن پیشبینی نشده پس چرا مناقصه برگزار میشود؟ یا یکی دیگر از پروژههای همین مسیر یاسوج-اصفهان که چهار سال است وارد مناقصه نشده است. ناظران و افکار عمومی احساس میکنند بیش از آنکه دغدغهی توسعهی استان وجود داشته باشد، مسائل و موارد مذکور ریشه در بازیهای سیاسی و قدرتطلبی برخی از مدیران دارد.
به نظر میرسد که برای برونرفت از این مسأله، باید عزمی جدی بین نمایندگان استان در مجلس و استاندار وجود داشته باشد تا پروژههای اولویتدار را مشخص کنند و سپس برای جذب اعتبارات آنها تلاش کنند. اما متأسفانه گویی عزمی در این زمینه وجود ندارد.
نکته مهمتر اینکه در پروژههای کلان استان گاهاً تبعیضهای به چشم میخورد؛ مثلاً در سفر هیئت دولت به استان کهگیلویه و بویراحمد، پروژهی شاخص استان را جاده یاسوج-سیسخت معرفی کرده بودند. اما آیا جاده گچساران-یاسوج مهمتر از این جاده نبود؟ اولویت جاده یاسوج-شیراز بیشتر است یا یاسوج-سیسخت؟ آمار تصادفات گویای همه چیز است.
مسألهی دیگر اینکه پلی پیشبینی شده با نام پل کلوی سیسخت که برآورد اولیه آن 180 میلیارد تومان است. در حالی که مشخص شده است که قیمتی که پیمانکار در نظر گرفته بیش از 300 میلیارد تومان است. این پل در جادهی سیسخت است. در حالی که به جای اینکه این پل معلق را در این وضعیت محدودِ اعتبارات بسازند، میشود پروژههای نیمهتمام را تکمیل کرد. مگر یکی از شعارهای دولت جدید تکمیل پروژههای نیمهتمام نبوده است؟ اگر اعتباری وجود دارد، آیا بهتر نبود بر اساس آن، اقدام به چهاربانده کردن جاده بابامیدان-یاسوج کرد؟ چرا که حتی تونلهای ایم مسیر از لحاظ روشنایی مشکل دارند. این تونلها مهمتر هستند یا تعریف پروژههای جدیدی که ممکن است هیچوقت به سرانجام نرسند؟ یا حتی اگر هم سرانجامی داشته باشند، از اولویت برخوردار نیستند. معمولاً در اقتصاد بر کمترین هزینه و بیشترین فایده تأکید میشود. در واقع اگر خرد اقتصادی بر این پروژهها حاکم میشد، پروژههایی باید به اتمام میرسیدند که بیشترین اولویت را برای شهروندان و توسعهی استان دارند. اما متأسفانه به نظر میرسد که به دلیل فقدان خرد اقتصادی در اداره کل راه و شهرسازی کهگیلویه و بویراحمد، بیش از آنکه به دنبال تکمیل پروژههای نیمهتمام و تعریف پروژههای جدیدِ برخوردار از اولویت باشد، به دنبال پروژههایی است که در ردهبندیها در جایگاه دهم نیز قرار ندارند. برخی معتقدند مدیریت راه و شهرسازی استان کهگیلویه و بویراحمد مدتی است که به کلی رها شده است. حتی معاون عمرانی استاندار هم چندان نظارتی بر پروژههای عمرانی ندارد. باید از او پرسید که در این مدت از کدام پروژههای مهم استانی بازدید داشته و نتیجهی بازدید و نظارت او چه بوده است؟ مثلاً همین جاده پاتاوه-دهدشت که خطرات بسیاری نیز ممکن است داشته باشد، آیا با نظارت کامل همراه بوده است؟
گفتنی است که در سال 1400 دولت بستر استفاده از ظرفیت تهاتر مالیاتی را در اختیار استانهای کشور قرار داد. اما تهاتر مالیاتی در این سال در استان کهگیلویه و بویراحمد حدود 10 درصد بود. عدم استفاده از این ظرفیت عظیم اگر به دلیل سوءمدیریت نبوده باشد، پس چطور میتوان آن را تبیین کرد؟ این در حالی است که تاجگردون نماینده پیشین شهرستانهای گچساران و باشت در مجلس پیگیریهای بسیاری برای این موارد داشت. نامهی او به استاندار در مورد بودجه 1401 و تکلیف پروژههای استانی نیز در همین محدوده قرار میگیرد. گویی با وجود تبلیغات بسیاری که برای بودجه استان در سال جدید شده بود، اشکالات بسیاری در تعریف پروژههای استانی برای سال جدید وجود دارد.
همانگونه که در بالا نیز اشاره شد، فقدان خرد اقتصادی در مجموعه راه و شهرسازی استان کهگیلویه و بویراحمد، مسیرهای ارتباطی و پروژههای مهم استان را به بنبستی کشانده است که ممکن است چرخهی توسعهنیافتگی در استان را برای سالهای متمادی تمدید کند. راه برونرفت از این مسیر دشوار نیز تغییر در شیوهی مدیریت موجود است. یکی از شعارهای اساسی دولت سیزدهم نیز تأکید بر تکمیل پروژههای نیمهتمام و اولویتدار بود. پس زمانی میتوان از این چرخه خارج شد که بر عقلانیت اقتصادی در مسیر توسعه تأکید شود. این در حالی است که هماکنون سایه قدرت و تنشهای سیاسی بر مسر توسعهی استان سنگینی میکند.
گفتنی است که کبنا نیوز عملکرد اداره کل راه و شهرسازی استان کهگیلویه و بویراحمد را در چند بخش مورد بررسی قرار خواهد داد که بخش اول آن در بالا از نظر خوانندگان گذشت و در روزهای آینده، بخشهای بعدی نیز منتشر میشوند. در این میان کبنا نیوز بدون هیچ قصد و غرضی و صرفاً با هدف پایان دادن به رویههای نادرست اقدام به انتشار این نقدها خواهد کرد.
به گزارش کبنا، یکی از مهمترین شاخصهای توسعهیافتگی در مناطق کمتربرخوردار ساخت جادههای استاندارد است. وجود چنین زیرساختهایی منجر به جذب سرمایهگذار، ایجاد اشتغال پایدار و بهبود وضعیت معیشت شهروندان میشود. بر اساس برآوردهای صورتگرفته، هزینه هر کیلومتر ساخت، بهسازی و آسفالت راههای اصلی در این استان حدود ۲ تا سه برابر دیگر استانهای کشور است. این برآوردها نشان میدهد که برای ساخت جادههای اصلی و بزرگراه در کهگیلویه و بویراحمد نیاز به سرمایهگذاری بیشتری نسبت به سایر استانها وجود دارد. پیشنهاد کارشناسان اقتصادی و متخصصان حوزه راهسازی، ساخت جادههای اصلی و بزرگراه برای کمک به توسعه پایدار و خروج استان از بنبستِ موجود است. اما بااینوجود، بسیاری از پروژههای این حوزه یا به درستی تعریف و مدیریت نمیشوند و یا اینکه در نیمهی راه متوقف میشوند. اساساً بسیاری از پروژههای بزرگ و اصلیِ راه و شهرسازی در استان کهگیلویه و بویراحمد به دلیل مشکلات مدیریتی و بسیاری موانع دیگر آنقدر در طول زمان فرسایشی میشوند که عملاً یا از دستور کار خارج میشوند و یا هدف اولیهی آنها تغییر میکند. حال سؤال اصلی افکار عمومی این است که چرا در استان کهگیلویه و بویراحمد که نیاز ضروری به چنین پروژههایی دارد باید چنین اتفاقی رخ دهد؟ این در حالی است که با توجه به قرار داشتن کهگیلویه و بویراحمد در مسیر ارتباطی استانهای فارس، خوزستان و بوشهر، افزایش بزرگراهها میتواند منجر به رفاه مسافران و کاهش سوانح جادهای در مسیرهای پرتردد شود.
اما وضعیت پیشرفت پروژهها در این استان بهگونهای کند پیش میرود که میتوان عنوان پیشرفت لاکپشتی را بر آنها اطلاق کرد. در بسیاری از استانهای کشور در مناقصههای راه و شهرسازی نظم خاصی وجود دارد؛ در واقع در آن استانها نخست پیشبینی اعتبار صورت میگیرد و بعد مناقصه برگزار میشود. اما در استان کهگیلویه و بویراحمد قبل از پیشبینی اعتبار پیمانکار را درگیر کرده و او را در عمل انجام شده قرار میدهند. گویی پروژهها نه لاکپشتی که مورچهای هم حرکت نمیکنند. همین مسیر بابامیدان-یاسوج-سمیرم که نزدیک به 260 کیلومتر است ببینید در هر سال چند نفر در این مسیر تصادف میکنند. پیشبینی اعتبار این مسیر در سال 1398 حدود 47 میلیارد تومان بود ولی امسال که نسبت به سال 98 تورم افزایش دوچندانی داشته است، در قانون بودجه 41 میلیارد تومان پیشبینی شده که شامل مسیر از سمیرم تا پل قره و از پل قره تا یاسوج و از یاسوج تا بابامیدان است. این در حالی است که مطالبات پیمانکاران در همین مسیر بیش از 40 میلیارد تومان است. یعنی اگر قرار باشد مطالبات پیمانکاران پرداخت شود، دیگر هیچگونه عملیات عمرانی در این مسیرها نمیتوان انجام داد.
با نگاهی به پروژههای سال 1401 میتوان دیدی که برای کدام پروژه بیشترین اعتبار و برای کدامیک کمترین اعتبار پیشبینی شده است. گویی در استان کهگیلویه و بویراحمد اولویتبندی وجود ندارد. وضعیت به گونهای است که احساس میشود حتی استاندار هم پیگیر این پروژهها نیست. مثلاً مسیر فرودگاه در مهریان که روزانه نیز شاهد تصادف در آن هستیم، آیا اولویت ندارد؟ به چه دلیل جاده یاسوج-اصفهان، پل 120 متری را الأن چهار بار است که پیمانکار میگیرند و مناقصه نیز برگزار میکنند، خاتمه پیمان داده میشود؟ اگر پروژه اعتبار دارد پس چرا خاتمه پیمان داده میشود؟ اگر هم اعتباری برای آن پیشبینی نشده پس چرا مناقصه برگزار میشود؟ یا یکی دیگر از پروژههای همین مسیر یاسوج-اصفهان که چهار سال است وارد مناقصه نشده است. ناظران و افکار عمومی احساس میکنند بیش از آنکه دغدغهی توسعهی استان وجود داشته باشد، مسائل و موارد مذکور ریشه در بازیهای سیاسی و قدرتطلبی برخی از مدیران دارد.
به نظر میرسد که برای برونرفت از این مسأله، باید عزمی جدی بین نمایندگان استان در مجلس و استاندار وجود داشته باشد تا پروژههای اولویتدار را مشخص کنند و سپس برای جذب اعتبارات آنها تلاش کنند. اما متأسفانه گویی عزمی در این زمینه وجود ندارد.
نکته مهمتر اینکه در پروژههای کلان استان گاهاً تبعیضهای به چشم میخورد؛ مثلاً در سفر هیئت دولت به استان کهگیلویه و بویراحمد، پروژهی شاخص استان را جاده یاسوج-سیسخت معرفی کرده بودند. اما آیا جاده گچساران-یاسوج مهمتر از این جاده نبود؟ اولویت جاده یاسوج-شیراز بیشتر است یا یاسوج-سیسخت؟ آمار تصادفات گویای همه چیز است.
مسألهی دیگر اینکه پلی پیشبینی شده با نام پل کلوی سیسخت که برآورد اولیه آن 180 میلیارد تومان است. در حالی که مشخص شده است که قیمتی که پیمانکار در نظر گرفته بیش از 300 میلیارد تومان است. این پل در جادهی سیسخت است. در حالی که به جای اینکه این پل معلق را در این وضعیت محدودِ اعتبارات بسازند، میشود پروژههای نیمهتمام را تکمیل کرد. مگر یکی از شعارهای دولت جدید تکمیل پروژههای نیمهتمام نبوده است؟ اگر اعتباری وجود دارد، آیا بهتر نبود بر اساس آن، اقدام به چهاربانده کردن جاده بابامیدان-یاسوج کرد؟ چرا که حتی تونلهای ایم مسیر از لحاظ روشنایی مشکل دارند. این تونلها مهمتر هستند یا تعریف پروژههای جدیدی که ممکن است هیچوقت به سرانجام نرسند؟ یا حتی اگر هم سرانجامی داشته باشند، از اولویت برخوردار نیستند. معمولاً در اقتصاد بر کمترین هزینه و بیشترین فایده تأکید میشود. در واقع اگر خرد اقتصادی بر این پروژهها حاکم میشد، پروژههایی باید به اتمام میرسیدند که بیشترین اولویت را برای شهروندان و توسعهی استان دارند. اما متأسفانه به نظر میرسد که به دلیل فقدان خرد اقتصادی در اداره کل راه و شهرسازی کهگیلویه و بویراحمد، بیش از آنکه به دنبال تکمیل پروژههای نیمهتمام و تعریف پروژههای جدیدِ برخوردار از اولویت باشد، به دنبال پروژههایی است که در ردهبندیها در جایگاه دهم نیز قرار ندارند. برخی معتقدند مدیریت راه و شهرسازی استان کهگیلویه و بویراحمد مدتی است که به کلی رها شده است. حتی معاون عمرانی استاندار هم چندان نظارتی بر پروژههای عمرانی ندارد. باید از او پرسید که در این مدت از کدام پروژههای مهم استانی بازدید داشته و نتیجهی بازدید و نظارت او چه بوده است؟ مثلاً همین جاده پاتاوه-دهدشت که خطرات بسیاری نیز ممکن است داشته باشد، آیا با نظارت کامل همراه بوده است؟
گفتنی است که در سال 1400 دولت بستر استفاده از ظرفیت تهاتر مالیاتی را در اختیار استانهای کشور قرار داد. اما تهاتر مالیاتی در این سال در استان کهگیلویه و بویراحمد حدود 10 درصد بود. عدم استفاده از این ظرفیت عظیم اگر به دلیل سوءمدیریت نبوده باشد، پس چطور میتوان آن را تبیین کرد؟ این در حالی است که تاجگردون نماینده پیشین شهرستانهای گچساران و باشت در مجلس پیگیریهای بسیاری برای این موارد داشت. نامهی او به استاندار در مورد بودجه 1401 و تکلیف پروژههای استانی نیز در همین محدوده قرار میگیرد. گویی با وجود تبلیغات بسیاری که برای بودجه استان در سال جدید شده بود، اشکالات بسیاری در تعریف پروژههای استانی برای سال جدید وجود دارد.
همانگونه که در بالا نیز اشاره شد، فقدان خرد اقتصادی در مجموعه راه و شهرسازی استان کهگیلویه و بویراحمد، مسیرهای ارتباطی و پروژههای مهم استان را به بنبستی کشانده است که ممکن است چرخهی توسعهنیافتگی در استان را برای سالهای متمادی تمدید کند. راه برونرفت از این مسیر دشوار نیز تغییر در شیوهی مدیریت موجود است. یکی از شعارهای اساسی دولت سیزدهم نیز تأکید بر تکمیل پروژههای نیمهتمام و اولویتدار بود. پس زمانی میتوان از این چرخه خارج شد که بر عقلانیت اقتصادی در مسیر توسعه تأکید شود. این در حالی است که هماکنون سایه قدرت و تنشهای سیاسی بر مسر توسعهی استان سنگینی میکند.
گفتنی است که کبنا نیوز عملکرد اداره کل راه و شهرسازی استان کهگیلویه و بویراحمد را در چند بخش مورد بررسی قرار خواهد داد که بخش اول آن در بالا از نظر خوانندگان گذشت و در روزهای آینده، بخشهای بعدی نیز منتشر میشوند. در این میان کبنا نیوز بدون هیچ قصد و غرضی و صرفاً با هدف پایان دادن به رویههای نادرست اقدام به انتشار این نقدها خواهد کرد.