تاریخ انتشار
دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۰۳:۱۰
کد مطلب : ۴۴۱۵۴۵
یادداشتی از حبیبالله پیشوا وکیل پایه یک دادگستری؛
مرگ خواننده معروف کهگیلویه و بویراحمد و چند پارادوکس از مردم ایران
۲
کبنا ؛حبیب اله پیشوا - وکیل پایه یک دادگستری؛ چند روز قبل مراسم خاکسپاری مرحوم سجاد رزمجو خواننده فقید موسیقی لری با شکوه هر چه تمامتر در شهر یاسوج با حضور جمعیت کثیری برگزار شد، مرحوم رزمجو از خانوادههای بسیار فقیر و از طبقه پایین جامعه بود، سختی و مشقت زیادی را متحمل شد، هیچ انسانی هم بدون حاشیه نیست، اما به هر حال لحظههای خوشی را برای قوم لر و هواداران خودش خلق کرد، می گویند وقتی مارادونا فوت کرد پپ گواردویولا سرمربی وقت تیم بارسلونا در تقدیر از وی گفته بودمهم نیست که او با زندگی خودش چه کرد بلکه مهم آن است که با زندگی هوادارانش چه کرده و تا چه اندازه توانسته است برای آنان لحظههای خوشی را فراهم کند.
و اما سجاد رزمجو هیچ وقت فکر نمیکرد که با فوتش این همه جمعیت زیر و اطراف تابوتش قرار گیرند و از شبکههای خارجی من و تو، بی بی سی و آخر الامر شبکههای داخلی و فضای مجازی داخلی و بیرونی خبر فوتش این چنین پخش شود.
اما چگونگی مراسم و اظهار نظرهای راجع به مرحوم رزمجو باعث شد که از منظر و دیدگاه دیگری به مسئله بنگرم.
میخواهم در موضوعی بنویسم که طرح وجمع کردنش کمی سخت است، چون برای اولین بار مطرح میشود، زیرا میخواهم نقدی بزنم بر روحیه جامعه ایران و نخبگانش در این چهل و اندی سال و شاید هم به گذشته، که چرا؛
جامعه ایران از چند جهت دچار پارادوکس یا تقابل و تناقض است؟
۱- از نظر هویت؛
قبل از پذیرش دین اسلام، وطن دوستی و میهن پرستی حرف اول را در بین ایرانیان میزد، بطوریکه اسطورههای قبل از اسلام موید این تعصب و حب ایرانی هستند (رستم، زال، بیژن، کیخسرو و…)، بعد از اسلام و نزدیک به یکهزار سال این حب وطن دوستی ضعیف و حکومتهای ایلیاتی که حاکم شدند بیشتر به فکر ایل و تبار خود بودند تا ایرانی و ایرانیت، از زمان مشروطه خواهی مجدداً حب وطن خواهی و وطن دوستی تقویت و در زمان رضا شاه و محمد رضا شاه به اوج خود رسید ولی با وقوع انقلاب اسلامی مجدداً این حب و تعصب تضعیف رو به کاهش رفت و چند ساله اخیر نوعی تقابل و دوگانگی بین دو هویت دینی و ملی مجدداً بوجود آمده است.
۲-ازجهت سیاسی:
اگر کمی به عقب برگردیم یعنی از سال ۱۳۵۷ ملاحظه میشود که جریان موسوم به چپ یا اصلاح طلب امروزی تا قبل از سال ۱۳۶۸ و اعلام رهبریت حضرت آیت الله خامنهای بعنوان رهبر این جریان ضد غرب و آمریکا و متقابلاً جریان راست یا محافظه کار که اصولگرایان امروزی باشد متهم به جانبداری از غرب و آمریکا بودند تاجائیکه اتهام اسلام آمریکایی به آنان نسبت داده میشد.
اما بعد از سال ۱۳۶۸ به یکباره جریان چپ یا اصلاح طلبان با تغییر تاکتیک و مواضع قبلی خود، مدافع، طرفدار و حامی ارتباط با غرب و آمریکا و بر عکس جریان راست یا محافظه کار یا اصولگرایان ضدآمریکا و غرب ستیز شدند.
بعید نیست که در آینده نه چندان دور شاهد چرخش دیگری باشیم.
۳-از جهت فرهنگی و احساسات که موضوع اصلی این مطلب است این دوگانگی، تقابل و پارادوکس نیز کاملاً مشهود است.
روانشناسان گویند همه ملتها از یک زمینه ثابتی برخوردار هستند که پیوسته خودنمایی میکند، سؤال این است که این زمینه ثابت در وجدان، روحیه، مغز، فرهنگ و سرشت مردم ما چه میتواند باشد؟
خلقیات و افکار این مردم را چگونه و بر چه مبنایی باید مطالعه و ارزیابی کرد؟
در اشعار ایرانیان از خدا، دینداری، عشق به خدا و آخرت در کنار می و معشوق به وفور دیده میشود.
جمع بین معصیت و دیانت در روح ایرانی چه مفهومی دارد؟
صریح و شفاف سوالم این است که روح و روان ملت ایران، منشأ و ساختمان باطنی ما مردم ایران چیست؟
ما چگونه مردمی هستیم در مراسم عاشورا و تاسوعای حسینی آنچنان بر سر و سینه میزنند که همانندی در دنیا ندارند ولی همین مردم در مراسم افرادی همانند مرحومین مرتضی پاشایی، سجاد رزمجو و کسانی از این قبیل که خوانندههای پاپ کلاسیک یا موسیقی سنتی لری با آهنگهای مطرب، خوشگذرانی، مهیج و تحریک کننده هستند اینگونه شرکت میکنند؟
همین مردم در مراسم تدفین و خاکسپاری بزرگان دینی و رزمندگان حضور حداکثری از خود بروز میدهند؟
براستی این را چگونه و با چه روحیه، فرهنگ، هویت و آداب و رسومی باید شناخت؟
عکس مراسم یکی از روحانیون و علمای بزرگ دریاسوج
بیشتر بخوانید:
از مرتضی پاشایی تا سجاد رزمجو
(تصاویر و فیلم ) آواز کورش اسدپور بر پیکر سجاد رزمجو / اسدپور خطاب به مسئولان: یکم بیشتر به فکر مردم و فرهنگ باشید / حق مردم زندگی خوب است / با عشق و راستی مردم را نگه دارید
همخوانی «تیه سوز» در سوگ «سجاد رزمجو»/ مردم برای پدیده موسیقی سنگ تمام گذاشتند (+فیلم و تصاویر)
(فیلم) تشییع و خاکسپاری سجاد رزمجو
پیام تشییعکنندگانِ پیکرِ سجاد رزمجو چه بود؟
این دوگانگی را چگونه باید تجزیه و تحلیل کرد؟
اینکه گفته میشود شناخت مردم ایران کار سختی است یعنی شناخت همین دوگانگیها، خلقیات، ظاهر و باطن و… مشکل و نوعی معما هستند به طوری که در مراسم مرحوم رزمجو شادی وهم گریه میکردند.
و اما سجاد رزمجو هیچ وقت فکر نمیکرد که با فوتش این همه جمعیت زیر و اطراف تابوتش قرار گیرند و از شبکههای خارجی من و تو، بی بی سی و آخر الامر شبکههای داخلی و فضای مجازی داخلی و بیرونی خبر فوتش این چنین پخش شود.
اما چگونگی مراسم و اظهار نظرهای راجع به مرحوم رزمجو باعث شد که از منظر و دیدگاه دیگری به مسئله بنگرم.
میخواهم در موضوعی بنویسم که طرح وجمع کردنش کمی سخت است، چون برای اولین بار مطرح میشود، زیرا میخواهم نقدی بزنم بر روحیه جامعه ایران و نخبگانش در این چهل و اندی سال و شاید هم به گذشته، که چرا؛
جامعه ایران از چند جهت دچار پارادوکس یا تقابل و تناقض است؟
۱- از نظر هویت؛
قبل از پذیرش دین اسلام، وطن دوستی و میهن پرستی حرف اول را در بین ایرانیان میزد، بطوریکه اسطورههای قبل از اسلام موید این تعصب و حب ایرانی هستند (رستم، زال، بیژن، کیخسرو و…)، بعد از اسلام و نزدیک به یکهزار سال این حب وطن دوستی ضعیف و حکومتهای ایلیاتی که حاکم شدند بیشتر به فکر ایل و تبار خود بودند تا ایرانی و ایرانیت، از زمان مشروطه خواهی مجدداً حب وطن خواهی و وطن دوستی تقویت و در زمان رضا شاه و محمد رضا شاه به اوج خود رسید ولی با وقوع انقلاب اسلامی مجدداً این حب و تعصب تضعیف رو به کاهش رفت و چند ساله اخیر نوعی تقابل و دوگانگی بین دو هویت دینی و ملی مجدداً بوجود آمده است.
۲-ازجهت سیاسی:
اگر کمی به عقب برگردیم یعنی از سال ۱۳۵۷ ملاحظه میشود که جریان موسوم به چپ یا اصلاح طلب امروزی تا قبل از سال ۱۳۶۸ و اعلام رهبریت حضرت آیت الله خامنهای بعنوان رهبر این جریان ضد غرب و آمریکا و متقابلاً جریان راست یا محافظه کار که اصولگرایان امروزی باشد متهم به جانبداری از غرب و آمریکا بودند تاجائیکه اتهام اسلام آمریکایی به آنان نسبت داده میشد.
اما بعد از سال ۱۳۶۸ به یکباره جریان چپ یا اصلاح طلبان با تغییر تاکتیک و مواضع قبلی خود، مدافع، طرفدار و حامی ارتباط با غرب و آمریکا و بر عکس جریان راست یا محافظه کار یا اصولگرایان ضدآمریکا و غرب ستیز شدند.
بعید نیست که در آینده نه چندان دور شاهد چرخش دیگری باشیم.
۳-از جهت فرهنگی و احساسات که موضوع اصلی این مطلب است این دوگانگی، تقابل و پارادوکس نیز کاملاً مشهود است.
روانشناسان گویند همه ملتها از یک زمینه ثابتی برخوردار هستند که پیوسته خودنمایی میکند، سؤال این است که این زمینه ثابت در وجدان، روحیه، مغز، فرهنگ و سرشت مردم ما چه میتواند باشد؟
خلقیات و افکار این مردم را چگونه و بر چه مبنایی باید مطالعه و ارزیابی کرد؟
در اشعار ایرانیان از خدا، دینداری، عشق به خدا و آخرت در کنار می و معشوق به وفور دیده میشود.
جمع بین معصیت و دیانت در روح ایرانی چه مفهومی دارد؟
صریح و شفاف سوالم این است که روح و روان ملت ایران، منشأ و ساختمان باطنی ما مردم ایران چیست؟
ما چگونه مردمی هستیم در مراسم عاشورا و تاسوعای حسینی آنچنان بر سر و سینه میزنند که همانندی در دنیا ندارند ولی همین مردم در مراسم افرادی همانند مرحومین مرتضی پاشایی، سجاد رزمجو و کسانی از این قبیل که خوانندههای پاپ کلاسیک یا موسیقی سنتی لری با آهنگهای مطرب، خوشگذرانی، مهیج و تحریک کننده هستند اینگونه شرکت میکنند؟
همین مردم در مراسم تدفین و خاکسپاری بزرگان دینی و رزمندگان حضور حداکثری از خود بروز میدهند؟
براستی این را چگونه و با چه روحیه، فرهنگ، هویت و آداب و رسومی باید شناخت؟
عکس مراسم یکی از روحانیون و علمای بزرگ دریاسوج
بیشتر بخوانید:
از مرتضی پاشایی تا سجاد رزمجو
(تصاویر و فیلم ) آواز کورش اسدپور بر پیکر سجاد رزمجو / اسدپور خطاب به مسئولان: یکم بیشتر به فکر مردم و فرهنگ باشید / حق مردم زندگی خوب است / با عشق و راستی مردم را نگه دارید
همخوانی «تیه سوز» در سوگ «سجاد رزمجو»/ مردم برای پدیده موسیقی سنگ تمام گذاشتند (+فیلم و تصاویر)
(فیلم) تشییع و خاکسپاری سجاد رزمجو
پیام تشییعکنندگانِ پیکرِ سجاد رزمجو چه بود؟
این دوگانگی را چگونه باید تجزیه و تحلیل کرد؟
اینکه گفته میشود شناخت مردم ایران کار سختی است یعنی شناخت همین دوگانگیها، خلقیات، ظاهر و باطن و… مشکل و نوعی معما هستند به طوری که در مراسم مرحوم رزمجو شادی وهم گریه میکردند.