تاریخ انتشار
شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۰۲:۰۳
کد مطلب : ۴۴۱۴۵۱
کبنا بررسی کرد
انتصابات محل ایراد در کهگیلویه و بویراحمد
۰
کبنا ؛ سید ابراهیم رئیسی توانست با شعار ایجاد تغییر و تحول اعتماد عمومی را برای حضور در مسند ریاست جمهوری به دست آورد. هدف از تغییر و تحول بیش از آن که ظاهری و فرمیک باشد یک تغییر باوری و محتوایی بوده است که نسبت به تغییر در سطح اول بسیار سخت و دشوارتر است.
اما بنظر میرسد که این تغییر در برخی سطوح دولت در حد یک شعار باقی مانده است. هر چند که دولت سیزدهم در ابتدای راه است ولی مردم تاکنون تغییری احساس نکردهاند و در مواردی شاهد تکرار و حتی عقب گرد نیز بودهاند.
بررسی اتفاقات در سطح کشور به یک مطلب تفصیلی و تحلیلی کامل نیاز دارد و در این مطلب تنها به عنوان نمونه به کهگیلویه و بویراحمد و در بحث تغییر مدیران خواهیم پرداخت تا این موضوع باز شود که تا کنون خبری از تغییر و تحول و حتی امید به ان نبوده است.
مخاطب این مطلب نیز شخص رئیس جمهور است چرا که در استان از شخص استاندار و بویژه معاونین تازه منصوب شده وی محل بحث هستند تا بقیه موارد که در این مدت هر چند کم با احکام مدیران دولت سیزدهم منصوب شدهاند. مطلب بیش از ان که در پی مچ گیری باشد جنبه هشدار و تذکر از بابت ادامه این روند را دارد. چرا که ادامه این روند جز پاشیدن بذر یاس و ناامیدی در جامعه نتیجه دیگری نخواهد داشت.
باری و با هر فرآیندی هیئت دولت و شخص رئیس جمهور و وزیر کشور به سید علی احمدزاده به عنوان استاندار اعتماد نمودند و وی اینک مسئول و باید در مقابل اتفاقات استان پاسخگو باشد. با توجه به شعارهای دولت سیزدهم در ابتدا اینگونه تصور میشد که دولت بر نیروهای ایدئولوژیک تر و مستقل از نمایندگان مجلس تاکید داشته باشد ولی در گام اول ترجیح داده شد به یک نیروی بومی و مورد تأیید نمایندگان مجلس اعتماد شود تا در فرصت حضور وی این شکل از تعامل مورد ارزیابی قرار گیرد و اگر نتیجه مطلوب حاصل شد اصطلاحاً چه بهتر و در غیر این صورت دیگر بهانهای برای فشار وجود نداشته باشد.
در طول مدت حضور احمدزاده آنچه خروجی فضای سیاسی و رسانهای استان بوده است تاکنون اعتراض و نامه نگاری و تذکر به استاندار تنها نسبت به کندی تغییرات مدیران بوده است و کسی نسبت به کیفیت آن تذکری نداده است که البته مورد دوم از اولی مهمتر است؛ که اگر قرار باشد تغییری انجام پذیرد و هزینههای زیادی ایجاد شود باید این تغییر با کیفیت باشد و در آینده تحولاتی را به همراه داشته باشد در غیر این صورت تغییرات تکرار گذشته خواهد بود. افراد تکراری از ابتدای شروع بکار دولت در دفاتر نمایندگان در جستجوی لابی و گرفتن حکمهای مختلف هستند و جالبان که این نیروها بیشتر از جنس همان نیروهای قبلی هستند. اگر قرار باشد انتقادات خود رئیس جمهور و وزرا نسبت به دولت قبل را مبنا قرار دهیم تکرار آن رویه پذیرفتنی نیست و فلسفه تشکیل این دولت اساساً تغییر وتحول در مسیر دولت قبل بود.
در مورد معاونین استاندار در وهله اول که جواد هاشمی بیشتر به عنوان یک نیروی با سابقه اداری در مجموعه وزارت کشور و نزدیک به نماینده کهگیلویه معرفی شد. معاونی که تاکنون ان گونه که باید و شاید چه در عمل و چه در بیان در قامت معاونت سیاسی و امنیتی استان نتوانسته است ظاهر شود. تصویری که مردم از معاون امنیتی در ذهن دارند بیشتر شبیه افرادی چون احد جمالی و فتاح محمدی است که اهل مدیریت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، امنیتی، دانشگاهی ... بودند و هم اهل سخنرانی و تحلیل و تجزیه و مدیریت قاطع ومدبرانه بودهاند. قرار نیست معاون سیاسی به تکرار مکررات و کلی گویی مشغول باشد بلکه در موارد بسیاری بخش اعظم کار در استان بر دوش معاون سیاسی و امنیتی است.
در رابطه با معاون اقتصادی نیز این گزینه و چگونگی معرفی وی جای بحث دارد. اصحاب رسانه و فعالین اقتصادی و مدیران خاطره نحوه اتفاقات در یک نشست مربوط به توسعه استان کهگیلویه و بویراحمد در زمان موسی خادمی در رابطه با احسان عسکری را از یاد نخواهند برد و عسکری هم در مدت حضور در استان و در این منصب که در نهایت حکم وی نیز به تأیید وزیر کشور رسید هیچ طرح، ایده و برنامه خاصی برای اقتصاد استان ارائه نکرده است.
معرفی عین الله درخشان هیچ نشانهای از تغییر و تحول با خود به همراه نداشت و تکرار همان مدیریت آزمون پس داده گذشته است.
همچنین در رابطه با رئیس جدید دانشگاه یاسوج نیز نمیتوان وی را در هیچ گروهی تعریف کرد که تنها امتیاز وی نزدیکی به موحد و فشار به موحد برای معرفی وی بوده است که در غیر از این صورت هیچ امتیاز و یا ویژگی دیگری از کرمی گفته و نوشته نشده است. وی حتی با افتخار در جلسه معارفه خود را غیر سیاسی خواند که اگر این گونه باشد پس رئیس غیر سیاسی به چه درد دانشگاه خواهد خورد. کرمی در طول سالها در دانشگاه و بویژه ۸ سال گذشته جز اینکه همیشه از وی به عنوان گزینه موحد برای دانشگاه نام برده میشد هیچ بروز و نمودی در محافل و رسانهها نداشته است.
در شهرستانها هم احکامی که در حال صادر شدن هستند تنها مبنای منطقهای و حمایت نمایندگان را دارد که نمونه آن را برای رئیس شبکه بهداشت و درمان کهگیلویه برای سومین بار میتوان مشاهده کرد. چگونه میتوان تکرار سه باره یک حکم برای یک فرد در شبکه بهداشت کهگیلویه را در مسیر تغییر و تحول تعبیر کرد؟
در مورد سایر حوزهها نیز گزینهها کاملاً شبیه موارد ذکر شده است و بیم یک تجربه تلخ برای استان وافزایش بی اعتمادی تهران به استان میرود.
بنابراین تا دیر نشده است باید در این زمینه تجدیدنظر اساسی صورت پذیرد و به مدیرانی که هم خود زود عذرشان خواسته خواهد شد و هم سبب بر باد رفتن برخی ظرفیتها از جمله اعتماد به نیرویهای بومی است نباید تن داد.
تعریف نیروی انقلابی وجهادی و یا مقابل آن را بهتر است فعلاً برای مدیران این دولت بکار نبریم اما در عمل تاکنون یک مدیر که بتوان مصادیق تاکید شده در طول سالها را در تعریف مدیر انقلابی وجهادی به عینه دید مورد توجه قرار نگرفته است و گویا مبنا و ملاک موضوعات و فشارهای دیگری است.
کاش حداقل افرادی که در خود هیچ توانایی سراغ ندارند تا این اندازه راحت زیر بار پذیرش مسئولیت نروند و سبب تشدید یاس و ناامیدی در مردم نشوند.
اما بنظر میرسد که این تغییر در برخی سطوح دولت در حد یک شعار باقی مانده است. هر چند که دولت سیزدهم در ابتدای راه است ولی مردم تاکنون تغییری احساس نکردهاند و در مواردی شاهد تکرار و حتی عقب گرد نیز بودهاند.
بررسی اتفاقات در سطح کشور به یک مطلب تفصیلی و تحلیلی کامل نیاز دارد و در این مطلب تنها به عنوان نمونه به کهگیلویه و بویراحمد و در بحث تغییر مدیران خواهیم پرداخت تا این موضوع باز شود که تا کنون خبری از تغییر و تحول و حتی امید به ان نبوده است.
مخاطب این مطلب نیز شخص رئیس جمهور است چرا که در استان از شخص استاندار و بویژه معاونین تازه منصوب شده وی محل بحث هستند تا بقیه موارد که در این مدت هر چند کم با احکام مدیران دولت سیزدهم منصوب شدهاند. مطلب بیش از ان که در پی مچ گیری باشد جنبه هشدار و تذکر از بابت ادامه این روند را دارد. چرا که ادامه این روند جز پاشیدن بذر یاس و ناامیدی در جامعه نتیجه دیگری نخواهد داشت.
باری و با هر فرآیندی هیئت دولت و شخص رئیس جمهور و وزیر کشور به سید علی احمدزاده به عنوان استاندار اعتماد نمودند و وی اینک مسئول و باید در مقابل اتفاقات استان پاسخگو باشد. با توجه به شعارهای دولت سیزدهم در ابتدا اینگونه تصور میشد که دولت بر نیروهای ایدئولوژیک تر و مستقل از نمایندگان مجلس تاکید داشته باشد ولی در گام اول ترجیح داده شد به یک نیروی بومی و مورد تأیید نمایندگان مجلس اعتماد شود تا در فرصت حضور وی این شکل از تعامل مورد ارزیابی قرار گیرد و اگر نتیجه مطلوب حاصل شد اصطلاحاً چه بهتر و در غیر این صورت دیگر بهانهای برای فشار وجود نداشته باشد.
در طول مدت حضور احمدزاده آنچه خروجی فضای سیاسی و رسانهای استان بوده است تاکنون اعتراض و نامه نگاری و تذکر به استاندار تنها نسبت به کندی تغییرات مدیران بوده است و کسی نسبت به کیفیت آن تذکری نداده است که البته مورد دوم از اولی مهمتر است؛ که اگر قرار باشد تغییری انجام پذیرد و هزینههای زیادی ایجاد شود باید این تغییر با کیفیت باشد و در آینده تحولاتی را به همراه داشته باشد در غیر این صورت تغییرات تکرار گذشته خواهد بود. افراد تکراری از ابتدای شروع بکار دولت در دفاتر نمایندگان در جستجوی لابی و گرفتن حکمهای مختلف هستند و جالبان که این نیروها بیشتر از جنس همان نیروهای قبلی هستند. اگر قرار باشد انتقادات خود رئیس جمهور و وزرا نسبت به دولت قبل را مبنا قرار دهیم تکرار آن رویه پذیرفتنی نیست و فلسفه تشکیل این دولت اساساً تغییر وتحول در مسیر دولت قبل بود.
در مورد معاونین استاندار در وهله اول که جواد هاشمی بیشتر به عنوان یک نیروی با سابقه اداری در مجموعه وزارت کشور و نزدیک به نماینده کهگیلویه معرفی شد. معاونی که تاکنون ان گونه که باید و شاید چه در عمل و چه در بیان در قامت معاونت سیاسی و امنیتی استان نتوانسته است ظاهر شود. تصویری که مردم از معاون امنیتی در ذهن دارند بیشتر شبیه افرادی چون احد جمالی و فتاح محمدی است که اهل مدیریت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، امنیتی، دانشگاهی ... بودند و هم اهل سخنرانی و تحلیل و تجزیه و مدیریت قاطع ومدبرانه بودهاند. قرار نیست معاون سیاسی به تکرار مکررات و کلی گویی مشغول باشد بلکه در موارد بسیاری بخش اعظم کار در استان بر دوش معاون سیاسی و امنیتی است.
در رابطه با معاون اقتصادی نیز این گزینه و چگونگی معرفی وی جای بحث دارد. اصحاب رسانه و فعالین اقتصادی و مدیران خاطره نحوه اتفاقات در یک نشست مربوط به توسعه استان کهگیلویه و بویراحمد در زمان موسی خادمی در رابطه با احسان عسکری را از یاد نخواهند برد و عسکری هم در مدت حضور در استان و در این منصب که در نهایت حکم وی نیز به تأیید وزیر کشور رسید هیچ طرح، ایده و برنامه خاصی برای اقتصاد استان ارائه نکرده است.
معرفی عین الله درخشان هیچ نشانهای از تغییر و تحول با خود به همراه نداشت و تکرار همان مدیریت آزمون پس داده گذشته است.
همچنین در رابطه با رئیس جدید دانشگاه یاسوج نیز نمیتوان وی را در هیچ گروهی تعریف کرد که تنها امتیاز وی نزدیکی به موحد و فشار به موحد برای معرفی وی بوده است که در غیر از این صورت هیچ امتیاز و یا ویژگی دیگری از کرمی گفته و نوشته نشده است. وی حتی با افتخار در جلسه معارفه خود را غیر سیاسی خواند که اگر این گونه باشد پس رئیس غیر سیاسی به چه درد دانشگاه خواهد خورد. کرمی در طول سالها در دانشگاه و بویژه ۸ سال گذشته جز اینکه همیشه از وی به عنوان گزینه موحد برای دانشگاه نام برده میشد هیچ بروز و نمودی در محافل و رسانهها نداشته است.
در شهرستانها هم احکامی که در حال صادر شدن هستند تنها مبنای منطقهای و حمایت نمایندگان را دارد که نمونه آن را برای رئیس شبکه بهداشت و درمان کهگیلویه برای سومین بار میتوان مشاهده کرد. چگونه میتوان تکرار سه باره یک حکم برای یک فرد در شبکه بهداشت کهگیلویه را در مسیر تغییر و تحول تعبیر کرد؟
در مورد سایر حوزهها نیز گزینهها کاملاً شبیه موارد ذکر شده است و بیم یک تجربه تلخ برای استان وافزایش بی اعتمادی تهران به استان میرود.
بنابراین تا دیر نشده است باید در این زمینه تجدیدنظر اساسی صورت پذیرد و به مدیرانی که هم خود زود عذرشان خواسته خواهد شد و هم سبب بر باد رفتن برخی ظرفیتها از جمله اعتماد به نیرویهای بومی است نباید تن داد.
تعریف نیروی انقلابی وجهادی و یا مقابل آن را بهتر است فعلاً برای مدیران این دولت بکار نبریم اما در عمل تاکنون یک مدیر که بتوان مصادیق تاکید شده در طول سالها را در تعریف مدیر انقلابی وجهادی به عینه دید مورد توجه قرار نگرفته است و گویا مبنا و ملاک موضوعات و فشارهای دیگری است.
کاش حداقل افرادی که در خود هیچ توانایی سراغ ندارند تا این اندازه راحت زیر بار پذیرش مسئولیت نروند و سبب تشدید یاس و ناامیدی در مردم نشوند.
همه میشناسنت