تاریخ انتشار
يکشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۲۴
کد مطلب : ۴۳۸۱۲۳
چه کسی باید پاسخگو باشد؟
دلیل این ناکارآمدیها و ضعفها در استان کهگیلویه و بویراحمد چیست؟
۰
کبنا ؛
مجموعهی مدیرتی استانداری کهگیلویه و بویراحمد، به ویژه شخص استاندار و معاون سیاسی امنیتی او باید تا پیش از تحویل دادن استانداری به استاندار جدید، در مقابل چنین اتفاقاتی پاسخگو باشند و شفاف به افکار عمومی پاسخ دهند دلیل این حجم از ناکارآمدی چیست. تا دیگر بار شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم.
به گزارش کبنا، چندی است که استان کهگیلویه و بویراحمد در نوعی بنبستِ مدیریتی و سیاسی قرار گرفته است. در بالاترین سطح مدیریتیِ استان کهگیلویه و بویراحمد یعنی استانداری، مسائلی مشاهده میشود که تحمل آن برای دلسوزانِ استان کهگیلویه و بویراحمد بسیار سخت و غمانگیز است. زمانی که در یک استان، مجموعهی استانداری با چنین مسائلی روبرو شود، از صدر تا ذیلِ استان و تقریباً در تمامیِ مجموعههای مدیریتی در آن، اشکالات و کژکارکردیهایی به وجود میآید. با تغییر دولت زمزمههایی از گشودگی در فضای استان کهگیلویه و بویراحمد به گوش میخورد ولی هنوز «در بر همان پاشنه» میچرخد. مدتی از انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا در استان کهگیلویه و بویراحمد میگذرد ولی همچنان حرف و حدیثها در مورد نحوهی اجرا و نظارت بر آن انتخابات نه تنها کاهش نیافته بلکه ابعاد تازهای از سوءمدیریتهای پیرامون آن بر نظارهگران روشن و آشکار میشود.
گفتنی است بخشدار مرکزی بویراحمد حدود ده ماه است که سرپرستیِ بخشداری را بر عهده دارد، بر اساس قانون، اگر کسی سرپرستیاش بیش از چهار ماه طول بکشد باید حتماً تعیین تکلیف شود. اما ما میبینیم این فرد الان ده ماه است که سرپرست بخشداری است و آب از آب هم تکان نخورده است. مشکل کجاست که نه بشخداری آن تأیید شده و نه برکنار شده است؟ چرا باید چنین عدولی از قانون در این سطح در استان کهگیلویه و بویراحمد صورت بگیرد؟ شنیدهها حاکی از آن هستند که برای ادامه فعالیت او در سمت بخشداری ایراداتی وجود دارد و نهادهای نظارتی دست روی آن گذاشتهاند. اما او همچنان سرپرست بخشداری است. اینکه چرا به توصیهی این نهادها پاسخی داده نشده است یکی از پرسشها برای دلسوزان استان کهگیلویه و بویراحمد است. اگر موضوع و مسألهای وجود دارد چرا شفاف به مردم گفته نمیشود؟
علاوه بر این موضوع، اجرای انتخابات در استان کهگیلویه و بویراحمد با مسائل حاشیهای همراه بود. طوری که این انتخابات به طور قابل توجهی مورد سوءاستفادهی شبکههای بیگانه و خارجی قرار بگیرد. حالا قضیهی انتخابات شورا هم مثل داستان انتخاب بخشدار مرکزی بویراحمد شده است؛ شخص و یا اشخاصی که استعلامشان جواب نداده و یا رد شده است، میبینیم به عنوان عضو شورا انتخاب شدهاند. سؤال این است چرا فرماندار شهرستان و ستاد اجرایی انتخابات، درخواست کد به وزارت کشور میدهند؟ چرا فردی را که هیأت نظارت رد کرده است برایش درخواست کد داده میشود تا در انتخابات شرکت کند؟ حالا هم که انتخاب شدهاند. افراد زیادی هم به آنها رأی دادهاند. بنابراین هم برای مردم و هم این افراد حق به وجود آمده است. آیا هیئت نظارت و ستاد اجرایی هماهنگ نبودهاند؟ علت این اتفاقات چه بوده؟
برخی میگویند درخواست کد برای این افراد تحت تأثیر برخی از نمایندگان بوده است. مسئولین حتماً باید به این مورد پاسخ دهند که چرا چنین اتفاقی افتاده است. الأن هم مردم، هم شورای شهرو هم شهرداری یاسوج، دهدشت و سیسخت بلاتکلیف هستند و مشخص نیست که چه اتفاقی قرار است رخ دهد. مسألهای که نمیشود به راحتی از کنار آن عبور کرد. دلیل اینکه در استانی که شورای آن اینگونه انتخاب میشود، وضعیت بخشدار مرکزیِ آن مشخص نیست و شهرداری و شورای شهر آن در وضعیتی چنین معلق قرار دارند را چه کسی باید پاسخ دهد؟ آیا نباید با چنین سطحی از سوءمدیریت برخورد شود تا دیگر بار شاهد آن نباشیم؟
اخیراً هم که شورای کالوس منحل شده و حرف و حدیثهای بسیاری را موجب شده است. شنیده میشود فردی غیربومی که شناختی هم نسبت به روستای کالوس ندارد، به عنوان دهیار آنجا انتخاب شده است. شخصی که نحوهی ورودش به بخشداری هنوز مشخص نیست و گفته میشود در قسمت امور مالی دهیاری مشغول بوده و در بخشداری نیز فعالیت داشته است. حالا همین فرد دهیار کالوس شده است. بر اساس قانون، یا شورای روستا دهیار را انتخاب میکند یا شورای بخش. اگر چنین شرایطی مهیا نشد، باید فردی که شناخت کافی و وافی دارد و ساکن آن روستا است موقت انتخاب شود و یا مهمتر از همه، همان دهیار قبلی تا زمان تعیین تکلیف وضعیت دهیاری، سکان دهیاری را بر عهده داشته باشد. اما ما هیچکدام از این موارد را نمیبینیم و در مقابل مشاهده میکنیم چنین فردی با حکم بخشدار مرکزی که خود هنوز سرپرست است، به عنوان دهیار انتخاب شده است. اگر قانون برای شهردار یاسوج میگوید که فعلا باید شهردار بماند و کارش را ادامه دهد تا تعیین تکلیف شود، در مورد روستا هم باید همین اتفاق میافتاد. باید دهیار قبلی کار را ادامه می داد تا شورای بخش تشکیل شود و سپس دهیار جدید هم انتخاب شود.
این حجم از سوءمدیریت آن هم در چنین فاصلهی زمانیِ کوتاهی این فکر را به جامعه مخاطره میکند که نکند استاندار، به طور کلی مدیریت استان کهگیلویه و بویراحمد را وانهاده است. چرا که ما میبینیم در مورد مسألهی مهمی مثل کرونا نیز چنین اتفاقی افتاده است. در پیک پنجم کرونا که باید با قاطعیتِ استاندار کهگیلویه و بویراحمد همراه میبود، نه تنها مدیریت صحیحی صورت نگرفت بلکه ما گاهاً شاهد باز بودن برخی صنوف، پارکها، میادین و ورودی و خروجیهای شهری بودیم. در واقع در بدترین شرایط کرونایی، محدودیتهای چندانی ایجاد نشده است. شلوغی برخی پارکها را هم که هر روز میتوان دید. سؤال این است: الأن که وارد پیک پنجم کرونا شدهایم و بیشترین تلفات و خسارات را متحمل میشویم، چرا بعضی صنوف بسته نشدهاند؟ چرا منع تردد و ترافیک از ساعت 9 به بعد دیگر سفت و سخت اجرا نشد؟ چرا نظارتی بر دانشگاه علوم پزشکی که از مسئولین اصلی در مورد مدیریت و مبارزه با کرونا است دیده نمیشود و باید هر روزه بشنویم در مورد مسائل نگران کننده در دانشگاه علوم پزشکی و بعضاً بکارگیری نیروها و... هیچ کنترلی بر آن نمیشود؟ دلیل اخراجها و استخدامهای فلهای در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در سالهای اخیر چه بود و چرا این کار بعضاً تکرار میشود؟ چرا پرستاران و کادر درمان که این روزها بیشترین فشار را متحمل میشوند هنوز باید نگران کارانه و پاداششان باشند؟ حتی دانشگاه علوم پزشکی هنوز نتوانسته است این اعتماد عمومی در شهر یاسوج را به وجود بیاورد که بیایید واکسن بزنید.
جابهجایی بیدلیل و ناموجه نیروهای دلسوز در نهادهای مختلف در سطح استان کهگیلویه و بویراحمد هم مسألهی دیگری است که بر افکار عمومی پوشیده نیست. همهی این موارد و بهویژه بیحرمتی به شهید عزیز، مدیریت در استان کهگیلویه و بویراحمد را با چالشهای جدی روبرو کرده است. مجموعهی مدیرتی استانداری، به ویژه شخص استاندار و معاون سیاسی امنیتی او باید تا پیش از تحویل دادن استانداری کهگیلویه و بویراحمد به استاندار جدید، در مقابل چنین اتفاقاتی پاسخگو باشند و شفاف به افکار عمومی پاسخ دهند دلیل این ضعف و ناکارآمدی چیست. تا دیگر بار شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم.
امید میرود آغاز به کارِ دولت سیزدهم، مهر پایانی باشد بر این حجم از ضعفها و ناتوانیها در استان کهگیلویه و بویراحمد.
به گزارش کبنا، چندی است که استان کهگیلویه و بویراحمد در نوعی بنبستِ مدیریتی و سیاسی قرار گرفته است. در بالاترین سطح مدیریتیِ استان کهگیلویه و بویراحمد یعنی استانداری، مسائلی مشاهده میشود که تحمل آن برای دلسوزانِ استان کهگیلویه و بویراحمد بسیار سخت و غمانگیز است. زمانی که در یک استان، مجموعهی استانداری با چنین مسائلی روبرو شود، از صدر تا ذیلِ استان و تقریباً در تمامیِ مجموعههای مدیریتی در آن، اشکالات و کژکارکردیهایی به وجود میآید. با تغییر دولت زمزمههایی از گشودگی در فضای استان کهگیلویه و بویراحمد به گوش میخورد ولی هنوز «در بر همان پاشنه» میچرخد. مدتی از انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا در استان کهگیلویه و بویراحمد میگذرد ولی همچنان حرف و حدیثها در مورد نحوهی اجرا و نظارت بر آن انتخابات نه تنها کاهش نیافته بلکه ابعاد تازهای از سوءمدیریتهای پیرامون آن بر نظارهگران روشن و آشکار میشود.
گفتنی است بخشدار مرکزی بویراحمد حدود ده ماه است که سرپرستیِ بخشداری را بر عهده دارد، بر اساس قانون، اگر کسی سرپرستیاش بیش از چهار ماه طول بکشد باید حتماً تعیین تکلیف شود. اما ما میبینیم این فرد الان ده ماه است که سرپرست بخشداری است و آب از آب هم تکان نخورده است. مشکل کجاست که نه بشخداری آن تأیید شده و نه برکنار شده است؟ چرا باید چنین عدولی از قانون در این سطح در استان کهگیلویه و بویراحمد صورت بگیرد؟ شنیدهها حاکی از آن هستند که برای ادامه فعالیت او در سمت بخشداری ایراداتی وجود دارد و نهادهای نظارتی دست روی آن گذاشتهاند. اما او همچنان سرپرست بخشداری است. اینکه چرا به توصیهی این نهادها پاسخی داده نشده است یکی از پرسشها برای دلسوزان استان کهگیلویه و بویراحمد است. اگر موضوع و مسألهای وجود دارد چرا شفاف به مردم گفته نمیشود؟
علاوه بر این موضوع، اجرای انتخابات در استان کهگیلویه و بویراحمد با مسائل حاشیهای همراه بود. طوری که این انتخابات به طور قابل توجهی مورد سوءاستفادهی شبکههای بیگانه و خارجی قرار بگیرد. حالا قضیهی انتخابات شورا هم مثل داستان انتخاب بخشدار مرکزی بویراحمد شده است؛ شخص و یا اشخاصی که استعلامشان جواب نداده و یا رد شده است، میبینیم به عنوان عضو شورا انتخاب شدهاند. سؤال این است چرا فرماندار شهرستان و ستاد اجرایی انتخابات، درخواست کد به وزارت کشور میدهند؟ چرا فردی را که هیأت نظارت رد کرده است برایش درخواست کد داده میشود تا در انتخابات شرکت کند؟ حالا هم که انتخاب شدهاند. افراد زیادی هم به آنها رأی دادهاند. بنابراین هم برای مردم و هم این افراد حق به وجود آمده است. آیا هیئت نظارت و ستاد اجرایی هماهنگ نبودهاند؟ علت این اتفاقات چه بوده؟
برخی میگویند درخواست کد برای این افراد تحت تأثیر برخی از نمایندگان بوده است. مسئولین حتماً باید به این مورد پاسخ دهند که چرا چنین اتفاقی افتاده است. الأن هم مردم، هم شورای شهرو هم شهرداری یاسوج، دهدشت و سیسخت بلاتکلیف هستند و مشخص نیست که چه اتفاقی قرار است رخ دهد. مسألهای که نمیشود به راحتی از کنار آن عبور کرد. دلیل اینکه در استانی که شورای آن اینگونه انتخاب میشود، وضعیت بخشدار مرکزیِ آن مشخص نیست و شهرداری و شورای شهر آن در وضعیتی چنین معلق قرار دارند را چه کسی باید پاسخ دهد؟ آیا نباید با چنین سطحی از سوءمدیریت برخورد شود تا دیگر بار شاهد آن نباشیم؟
اخیراً هم که شورای کالوس منحل شده و حرف و حدیثهای بسیاری را موجب شده است. شنیده میشود فردی غیربومی که شناختی هم نسبت به روستای کالوس ندارد، به عنوان دهیار آنجا انتخاب شده است. شخصی که نحوهی ورودش به بخشداری هنوز مشخص نیست و گفته میشود در قسمت امور مالی دهیاری مشغول بوده و در بخشداری نیز فعالیت داشته است. حالا همین فرد دهیار کالوس شده است. بر اساس قانون، یا شورای روستا دهیار را انتخاب میکند یا شورای بخش. اگر چنین شرایطی مهیا نشد، باید فردی که شناخت کافی و وافی دارد و ساکن آن روستا است موقت انتخاب شود و یا مهمتر از همه، همان دهیار قبلی تا زمان تعیین تکلیف وضعیت دهیاری، سکان دهیاری را بر عهده داشته باشد. اما ما هیچکدام از این موارد را نمیبینیم و در مقابل مشاهده میکنیم چنین فردی با حکم بخشدار مرکزی که خود هنوز سرپرست است، به عنوان دهیار انتخاب شده است. اگر قانون برای شهردار یاسوج میگوید که فعلا باید شهردار بماند و کارش را ادامه دهد تا تعیین تکلیف شود، در مورد روستا هم باید همین اتفاق میافتاد. باید دهیار قبلی کار را ادامه می داد تا شورای بخش تشکیل شود و سپس دهیار جدید هم انتخاب شود.
این حجم از سوءمدیریت آن هم در چنین فاصلهی زمانیِ کوتاهی این فکر را به جامعه مخاطره میکند که نکند استاندار، به طور کلی مدیریت استان کهگیلویه و بویراحمد را وانهاده است. چرا که ما میبینیم در مورد مسألهی مهمی مثل کرونا نیز چنین اتفاقی افتاده است. در پیک پنجم کرونا که باید با قاطعیتِ استاندار کهگیلویه و بویراحمد همراه میبود، نه تنها مدیریت صحیحی صورت نگرفت بلکه ما گاهاً شاهد باز بودن برخی صنوف، پارکها، میادین و ورودی و خروجیهای شهری بودیم. در واقع در بدترین شرایط کرونایی، محدودیتهای چندانی ایجاد نشده است. شلوغی برخی پارکها را هم که هر روز میتوان دید. سؤال این است: الأن که وارد پیک پنجم کرونا شدهایم و بیشترین تلفات و خسارات را متحمل میشویم، چرا بعضی صنوف بسته نشدهاند؟ چرا منع تردد و ترافیک از ساعت 9 به بعد دیگر سفت و سخت اجرا نشد؟ چرا نظارتی بر دانشگاه علوم پزشکی که از مسئولین اصلی در مورد مدیریت و مبارزه با کرونا است دیده نمیشود و باید هر روزه بشنویم در مورد مسائل نگران کننده در دانشگاه علوم پزشکی و بعضاً بکارگیری نیروها و... هیچ کنترلی بر آن نمیشود؟ دلیل اخراجها و استخدامهای فلهای در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در سالهای اخیر چه بود و چرا این کار بعضاً تکرار میشود؟ چرا پرستاران و کادر درمان که این روزها بیشترین فشار را متحمل میشوند هنوز باید نگران کارانه و پاداششان باشند؟ حتی دانشگاه علوم پزشکی هنوز نتوانسته است این اعتماد عمومی در شهر یاسوج را به وجود بیاورد که بیایید واکسن بزنید.
جابهجایی بیدلیل و ناموجه نیروهای دلسوز در نهادهای مختلف در سطح استان کهگیلویه و بویراحمد هم مسألهی دیگری است که بر افکار عمومی پوشیده نیست. همهی این موارد و بهویژه بیحرمتی به شهید عزیز، مدیریت در استان کهگیلویه و بویراحمد را با چالشهای جدی روبرو کرده است. مجموعهی مدیرتی استانداری، به ویژه شخص استاندار و معاون سیاسی امنیتی او باید تا پیش از تحویل دادن استانداری کهگیلویه و بویراحمد به استاندار جدید، در مقابل چنین اتفاقاتی پاسخگو باشند و شفاف به افکار عمومی پاسخ دهند دلیل این ضعف و ناکارآمدی چیست. تا دیگر بار شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم.
امید میرود آغاز به کارِ دولت سیزدهم، مهر پایانی باشد بر این حجم از ضعفها و ناتوانیها در استان کهگیلویه و بویراحمد.