تاریخ انتشار
شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۵۵
کد مطلب : ۴۳۸۰۸۹
یادداشت ارسالی؛
اجارهی کمرشکن املاک در یاسوج / آقای فرماندار مگر یاسوج قانون ندارد!
سروش درست
۲
کبنا ؛سروش درست از فعالین اجتماعی استان کهگیلویه و بویراحمد در یادداشتی به گرانی افسار گسیخته اجاره و رهن مسکن در این استان پرداخت و نوشت: جناب فرماندار! مگر شهر یاسوج، زبان قلمم لال، قانون ندارد. اگر دارد، که باید همین گونه باشد؛ چرا دستور نمیفرمایید اصناف و صنف بنگاهداران، و متولیان امر، پاسخگو باشند. شنیدهام برخی افاضات فرموده که ملک شخصی ست و مالک؛ صاحب اختیار است و اجازت.
به گزارش کبنا از یاسوج، این یادداشت به شرح زیر است؛
وامددا! اجاره در یاسوج بالاتر از تهران است، نوبرانهی جناب فرماندار!
سرآغاز کلام، پس از سلام:
«إِذا جاءَ القَضا ضاقَّ الفَضا= چون قضا در رسد، فضا تنگ میشود!»
قضای کرونا در رسید و فضای جانها و زبانها و بیانها تنگ شده است. در قَدَرِ تشّدید، تهدید و تحریم دشمنان، گرفتار بودیم که درد بَتر زِ بدتر کووید نوزده شد بلای جان و مال و شغل و معاش مردمان مان. در همان روزهای نخست، برخی از مؤجران و صاحبان املاک، با سخاوت و بخشش مال الاجاره و هزینهی اجازه منزل و مغازهی خود، اشک شوق را بر دیدهی ایرانیان جاری ساختند و ساری: زهی بر این انسان و انسانیت! شادمان از اینکه، آدمیت زنده هست و هنوز، آدمی نمرده است.
امّا، طی یکی - دو ماه اخیر، نرخ اجاره و رهن، در شهر یاسوج، به شکل پلکانی و بدون رعایت استاندارد خاصی، دو برابر، سه برابر، چهار، پنج و هشت و نه، و به همین منوال رشد کرد تا به ده و دوازده برابر رسید. نرخ اجاره یاسوج نابسامان، از تهران بزرگ هم سبقت گرفت. مگر فرماندار محترم بر شهرستان فرمان نمیراند یا خدای ناکرده، فرمانی بفرمان نیست.
مرکز کهگیلویه و بویراحمد، شهری که به پایتخت طبیعت ایران زمین معروف است، این روزها نابسامان است و به بیماری بدتر از کرونا– به نام نبود مطالبهگری شهروندی – گرفتار است و ناخوش احوال!” دودی برآید از فلک، نی خلق ماند نَی مَلک! … “استاندار محترم استان که از قضا، کلانتر نام دارند و نشان، چرا به دادِ مردم این خطهی شهیدپرور نمیرسند. مگر حضرتعالی مسئولیت نپذیرفته اید، تا به توسعه و پیشرفت استان کمک نمایید. آیا تا به حال با خود اندیشیدهاید که بیشتر خودکشی ها، آسیبهای اجتماعی و فرهنگی، قتل ها، نزاعها و درگیریها و صدها نابسامانی دیگر در استان، ریشه در مشکلات اقتصادی و مالی خانوادهها و توسعه نیافتگی استان دارد. جای بسی تأسف است و ݓأمل!
جناب مستطاب آقای کلانتر! گل بود؛ به سبزه نیز آراسته شد: اکنون، برای جلوگیری از نرخگذاری خودسرانه و مهارِ اسپ چموش لگام گسیختهی رهنهای چندصد میلیونی و اجارههای میلیونی سر به فلک کشیده، چه اهرمهای نظارتی و کنترلی پیشبینی نموده اید. اگر در جریان ماوقع اجارههای بیحساب وکتاب هستید، که زهی به انصاف تان! . ایالت داری و کلانتری، بزرگمردی ایالت مدار و کلانتر مردی -
یا به قول ما لرها، پیا و کلونتری گَپو– میطلبد که تدبیر استان داری داشته باشد و در عمل، اندیشه و تفسیرِ زِ کلانتری.
جناب کلانتر! دیدن رخ نزار و زار یاسوج، دلِ و دیدهی مبار کتان را نیازرده است!؟ با دیدن رخ زیبارویان اصفهانی، شیرازی، تهرانی و تبریزی- شهر را عرض میکنم و نما و شَما و گلرخی مبلمان شهریشان را— یک بار احساس مسئولیت نموده و وجدان درد نگرفته اید!
اگر تحت وجدانتان درد گرفته، که امیدی هست وگرنه، در دفترچهی خاطر مبارکتان، این نابسامانیها را ثبت نمایید، خدا را چه دیدید شاید روزی، در دهکده ای، دهداری خواند و از دانش تجربی حضرتعالی بهرهمند شد و مستفیض.
و امّا، جناب آقای فرماندار!
ممکن است، جناب کلانتر بفرمایند که این کهگیلویه و بویراحمدی ها، نه به سلسله مراتب التفات دارند و نه به شرح وظایف. چارت نشناسند و چه بسا قدر ناشناس.
زیرا گل سعادت بیرویِ تو نَروید/
«ایّاک نَعبُد» ای جان! بی «نَستَعین» نباشد…
جناب فرماندار! مگر شهر یاسوج، زبان قلمم لال، قانون ندارد. اگر دارد، که باید همین گونه باشد؛ چرا دستور نمیفرمایید اصناف و صنف بنگاهداران، و متولیان امر، پاسخگو باشند. شنیدهام برخی افاضات فرموده که ملک شخصی ست و مالک؛ صاحب اختیار است و اجازت.
این دیگر مصداق:
دودی ست که ناگه
آتش بر گنبد اعظم زند! …
جناب فرمان دار! به حرمت حریمِ ماه محرم و حرمتداری از مردم ولایت مدار و شهیدپرور شهر یاسوج، با قاطعیت در مهار اسپ چموش گرانی- به ویژه گرانی سرسامآور اجازه و رهن املاک و مستغلات- تدبیری بیاندیشید و چاره ای. اگر هم توان این کار کوچک و البته پر اهمیّت را ندارید، لطفا کار را به کاردان بسپارید که جوانان انقلابی، متخصص و متعّهد، نه کم که الحّمداللّه بسیارند و در خدمت به ولی نعمتان خویش- بنابر منویات مقام معظم رهبری– پای کار! جناب برادر عزیز! در مرکز استانی که به پیشانی خیر امثال استاندارانی از این دست، نه صنعت قوی داریم، نه خبری از بخش خصوصی قدرتمندی هست و نه توانستهاید سرمایهگذاری را جلب و جذب کنید. این نبودها و کمبودها فدای سرتان (!)، نخواستیم! … چرا در شهر بحران زدهی ویروسزا و در شرایط نابسامان کرونا و با تعطیلی مشاغل و کار مردم فلک زده، - بخوانید نجیب و حجیب –در بدترین شرایط اقتصادی تشّ0000000دید و تحریم دشمنان از خدا بیخبر، نرخ اجاره یک شبه، ده برابر و بیست برابر شده است. مردمان محروم از توسعه استان، که غالبا مستاجرند به کجا پناه ببرند؟!
جناب استان دار مکرم! لطفا استدعا داریم در شبکهی دنا و از طریق همین رسانه - مطابق ماده ۲۳ قانون مطبوعات پاسخ دهید - به طور شفاف و صریح بفرمایید، استانی که به لطف مسئولانش، جوانانش بیکار، نخبگانش خانه نشین، متخصصشان مهاجر، و در اکثر مؤلفههای توسعه در واپسین رتبهی کشوری قرار داریم، چرا نرخ اجازه - با توجه به شاخصهای مختلف- بیرویه و فارغ از قانون، عرف و شرع چنین نابهنجار ی آفریده است. چنین شرایط را بر مردم سخت کردن، کمتر از دشمنی با مردم و نظام نیست.
متاسفانه بالاترین نرخ اجاره در یاسوج، جولان میدهد!
مگر سازمانها و ادارات مرتبط نبایست به این وضع اسف بار- نظارت کنند و کنترل نمایند.
خودِ مردم نیز هوای همدیگر را داشته، به پاس انسانیت، نوعدوستی و مهرآیینی، اجازه ندهید و ندهیم، با وجود مشکلات بیکاری، شرایط نابسامان اقتصادی، نبود درآمد و شرایط مساعد مالی، مشکل برای همشهریان اصیل و نبیل این دیار- که از اصیلترین مردمانند! – آفریده شود.
باری، این رسانه، از همشهریان فهیم، باسخاوت و با نجابت یاسوجی نیز استدعای عاجزانه دارد سعی کنند گرهی از مشکلات مردم و همسایگان خویش را باز کنند؛ و به فکر همنوعان خود باشند. به قطع بقین مردم شریف ما، بنابر اندیشهی سید و سرور آزادگان” آنچه را که برای خود میپسندند برای دیگران نیز؛ و آنچه را که برای خویش، نمیپسندند، برای دیگران نیز نمیخواهند و نخواهند پسندید“
سروش درست
۲۸ مردادگان ۱۴۰۰خ.
۱۰ محرم الحرام ۱۴۴۳ق.
روز عاشورای حسینی
یاسوج سوگوار
به گزارش کبنا از یاسوج، این یادداشت به شرح زیر است؛
وامددا! اجاره در یاسوج بالاتر از تهران است، نوبرانهی جناب فرماندار!
سرآغاز کلام، پس از سلام:
«إِذا جاءَ القَضا ضاقَّ الفَضا= چون قضا در رسد، فضا تنگ میشود!»
قضای کرونا در رسید و فضای جانها و زبانها و بیانها تنگ شده است. در قَدَرِ تشّدید، تهدید و تحریم دشمنان، گرفتار بودیم که درد بَتر زِ بدتر کووید نوزده شد بلای جان و مال و شغل و معاش مردمان مان. در همان روزهای نخست، برخی از مؤجران و صاحبان املاک، با سخاوت و بخشش مال الاجاره و هزینهی اجازه منزل و مغازهی خود، اشک شوق را بر دیدهی ایرانیان جاری ساختند و ساری: زهی بر این انسان و انسانیت! شادمان از اینکه، آدمیت زنده هست و هنوز، آدمی نمرده است.
امّا، طی یکی - دو ماه اخیر، نرخ اجاره و رهن، در شهر یاسوج، به شکل پلکانی و بدون رعایت استاندارد خاصی، دو برابر، سه برابر، چهار، پنج و هشت و نه، و به همین منوال رشد کرد تا به ده و دوازده برابر رسید. نرخ اجاره یاسوج نابسامان، از تهران بزرگ هم سبقت گرفت. مگر فرماندار محترم بر شهرستان فرمان نمیراند یا خدای ناکرده، فرمانی بفرمان نیست.
مرکز کهگیلویه و بویراحمد، شهری که به پایتخت طبیعت ایران زمین معروف است، این روزها نابسامان است و به بیماری بدتر از کرونا– به نام نبود مطالبهگری شهروندی – گرفتار است و ناخوش احوال!” دودی برآید از فلک، نی خلق ماند نَی مَلک! … “استاندار محترم استان که از قضا، کلانتر نام دارند و نشان، چرا به دادِ مردم این خطهی شهیدپرور نمیرسند. مگر حضرتعالی مسئولیت نپذیرفته اید، تا به توسعه و پیشرفت استان کمک نمایید. آیا تا به حال با خود اندیشیدهاید که بیشتر خودکشی ها، آسیبهای اجتماعی و فرهنگی، قتل ها، نزاعها و درگیریها و صدها نابسامانی دیگر در استان، ریشه در مشکلات اقتصادی و مالی خانوادهها و توسعه نیافتگی استان دارد. جای بسی تأسف است و ݓأمل!
جناب مستطاب آقای کلانتر! گل بود؛ به سبزه نیز آراسته شد: اکنون، برای جلوگیری از نرخگذاری خودسرانه و مهارِ اسپ چموش لگام گسیختهی رهنهای چندصد میلیونی و اجارههای میلیونی سر به فلک کشیده، چه اهرمهای نظارتی و کنترلی پیشبینی نموده اید. اگر در جریان ماوقع اجارههای بیحساب وکتاب هستید، که زهی به انصاف تان! . ایالت داری و کلانتری، بزرگمردی ایالت مدار و کلانتر مردی -
یا به قول ما لرها، پیا و کلونتری گَپو– میطلبد که تدبیر استان داری داشته باشد و در عمل، اندیشه و تفسیرِ زِ کلانتری.
جناب کلانتر! دیدن رخ نزار و زار یاسوج، دلِ و دیدهی مبار کتان را نیازرده است!؟ با دیدن رخ زیبارویان اصفهانی، شیرازی، تهرانی و تبریزی- شهر را عرض میکنم و نما و شَما و گلرخی مبلمان شهریشان را— یک بار احساس مسئولیت نموده و وجدان درد نگرفته اید!
اگر تحت وجدانتان درد گرفته، که امیدی هست وگرنه، در دفترچهی خاطر مبارکتان، این نابسامانیها را ثبت نمایید، خدا را چه دیدید شاید روزی، در دهکده ای، دهداری خواند و از دانش تجربی حضرتعالی بهرهمند شد و مستفیض.
و امّا، جناب آقای فرماندار!
ممکن است، جناب کلانتر بفرمایند که این کهگیلویه و بویراحمدی ها، نه به سلسله مراتب التفات دارند و نه به شرح وظایف. چارت نشناسند و چه بسا قدر ناشناس.
زیرا گل سعادت بیرویِ تو نَروید/
«ایّاک نَعبُد» ای جان! بی «نَستَعین» نباشد…
جناب فرماندار! مگر شهر یاسوج، زبان قلمم لال، قانون ندارد. اگر دارد، که باید همین گونه باشد؛ چرا دستور نمیفرمایید اصناف و صنف بنگاهداران، و متولیان امر، پاسخگو باشند. شنیدهام برخی افاضات فرموده که ملک شخصی ست و مالک؛ صاحب اختیار است و اجازت.
این دیگر مصداق:
دودی ست که ناگه
آتش بر گنبد اعظم زند! …
جناب فرمان دار! به حرمت حریمِ ماه محرم و حرمتداری از مردم ولایت مدار و شهیدپرور شهر یاسوج، با قاطعیت در مهار اسپ چموش گرانی- به ویژه گرانی سرسامآور اجازه و رهن املاک و مستغلات- تدبیری بیاندیشید و چاره ای. اگر هم توان این کار کوچک و البته پر اهمیّت را ندارید، لطفا کار را به کاردان بسپارید که جوانان انقلابی، متخصص و متعّهد، نه کم که الحّمداللّه بسیارند و در خدمت به ولی نعمتان خویش- بنابر منویات مقام معظم رهبری– پای کار! جناب برادر عزیز! در مرکز استانی که به پیشانی خیر امثال استاندارانی از این دست، نه صنعت قوی داریم، نه خبری از بخش خصوصی قدرتمندی هست و نه توانستهاید سرمایهگذاری را جلب و جذب کنید. این نبودها و کمبودها فدای سرتان (!)، نخواستیم! … چرا در شهر بحران زدهی ویروسزا و در شرایط نابسامان کرونا و با تعطیلی مشاغل و کار مردم فلک زده، - بخوانید نجیب و حجیب –در بدترین شرایط اقتصادی تشّ0000000دید و تحریم دشمنان از خدا بیخبر، نرخ اجاره یک شبه، ده برابر و بیست برابر شده است. مردمان محروم از توسعه استان، که غالبا مستاجرند به کجا پناه ببرند؟!
جناب استان دار مکرم! لطفا استدعا داریم در شبکهی دنا و از طریق همین رسانه - مطابق ماده ۲۳ قانون مطبوعات پاسخ دهید - به طور شفاف و صریح بفرمایید، استانی که به لطف مسئولانش، جوانانش بیکار، نخبگانش خانه نشین، متخصصشان مهاجر، و در اکثر مؤلفههای توسعه در واپسین رتبهی کشوری قرار داریم، چرا نرخ اجازه - با توجه به شاخصهای مختلف- بیرویه و فارغ از قانون، عرف و شرع چنین نابهنجار ی آفریده است. چنین شرایط را بر مردم سخت کردن، کمتر از دشمنی با مردم و نظام نیست.
متاسفانه بالاترین نرخ اجاره در یاسوج، جولان میدهد!
مگر سازمانها و ادارات مرتبط نبایست به این وضع اسف بار- نظارت کنند و کنترل نمایند.
خودِ مردم نیز هوای همدیگر را داشته، به پاس انسانیت، نوعدوستی و مهرآیینی، اجازه ندهید و ندهیم، با وجود مشکلات بیکاری، شرایط نابسامان اقتصادی، نبود درآمد و شرایط مساعد مالی، مشکل برای همشهریان اصیل و نبیل این دیار- که از اصیلترین مردمانند! – آفریده شود.
باری، این رسانه، از همشهریان فهیم، باسخاوت و با نجابت یاسوجی نیز استدعای عاجزانه دارد سعی کنند گرهی از مشکلات مردم و همسایگان خویش را باز کنند؛ و به فکر همنوعان خود باشند. به قطع بقین مردم شریف ما، بنابر اندیشهی سید و سرور آزادگان” آنچه را که برای خود میپسندند برای دیگران نیز؛ و آنچه را که برای خویش، نمیپسندند، برای دیگران نیز نمیخواهند و نخواهند پسندید“
سروش درست
۲۸ مردادگان ۱۴۰۰خ.
۱۰ محرم الحرام ۱۴۴۳ق.
روز عاشورای حسینی
یاسوج سوگوار
حتما خبر دارید یک لیوان آب معدنی 250cc شده 4000 تومان و یک دبه ماست دو کیلو و سیصد گرمی 50 هزار تومان!