تاریخ انتشار
يکشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۱۰
کد مطلب : ۴۳۴۷۹۱
بررسی نحوه انتخاب رئیس ستاد انتخابات رئیسی در کهگیلویه و بویراحمد:
پروژه پیچیده ستاد رئیسی در کهگیلویه و بویراحمد از ابتدا تا انتها
۲
کبنا ؛البته که این قصه انتهایش مشخص نیست و آن چه را که ما در این مقاله در این لحظه انتها می دانیم آن گونه که در ادامه خواهد آمد میتواند ابتدای یک پروسه بلندتر و پیچیدهتر باشد.
همان اندازه که ستاد آیت الله رئیسی در دور قبل انتخابات یکپارچه و همصدا بود در این دوره اما خبری از انسجام و همراهی گروههای اصولگرایان حول محور یک ستاد واحد دیده نمیشود. پراکندگی و ناهماهنگیای که صدای اعتراض اصولگرایان را نیز بلند کرد؛ ولی این اعتراضات کارگر نیفتاد و چندین و چند ستاد با عناوینمختلف شروع به فعالیت کردند و نیروهای خوشنام و گمنام در این ستادها حکم ریاست دریافت کردند.
خیلی زود و اندکی بعد از ثبت نام حضرت آیت الله رئیسی و در حالی که نه صلاحیتها اعلام شده بود و نه تبلیغات رسمی شروع به کار کرده بود خبر جلسه تشکیل ستاد مردمی وی اعلام شد. جلسهای که اتفاقاً با حضور تعدادی از اصولگرایان استان برگزار شد و در آن جلسه مصطفی شجاعیان از اصولگرایان نزدیک به ستار هدایتخواه به عنوان رئیس ستاد مردمی سید ابراهیم رئیسی معرفی شد. این جلسه و حکم با مخالفت شدید سایر اصولگرایانمواجه گردید. شیخ صفدر پناهی رئیس ستاد آیت الله رئیسی در دور قبل علیه این اقدام موضع گرفت و اعلام کرد که باید با هماهنگی یک فرد توانمند به تهران معرفی شود. ولی در همان جلسه سازوکاری برای تعیین رئیس ستاد مطرح کرد که بیان آن سازوکار نشان میداد اتفاقات زیادی حول ستاد در پیش است. طبق این سازوکار مقرر شد دو شورای ائتلاف و وحدت که البته هیچ گاه تفاوت این دو جز همین دو کلمه روشن نشد بهمراه دو نماینده اصولگرای استان کهگیلویه و بویراحمد در مجلس شورای اسلامی با هم اندیشی و اجماع یک گزینه را به تهران معرفی نمایند.
اعلام تأیید صلاحیتها پروژه راه اندازی ستادهای مختلف را سرعت بخشید. شورای ائتلاف خیلی زود تشکیل جلسه داد و علی خرامین از چهرههای شناخته شده اصولگرا را به عنوان رئیس ستاد وابسته به خود در استانمعرفی کرد. در همینجلسه شیخ پناهی بر رابطه دوستی خود با شجاعیان تاکید کرد و گفت که تشکیل این ستاد نافی زحمات دیگران و ستادهای دیگر نخواهد بود. قبل از این گفته میشد حجت الاسلامخاضع گزینه اصلی است که البته برای چنین کاری وی باید از شورای هماهنگی انقلاب اسلامی استعفا میداد ولی ظاهراً خاضع استعفای خود را منوط به دریافت حکم برای ستاد اصلی و از تهران کرده بود. مهدی روشنفکر نیز آرمان بیگلری دستیار جوان خود را به عنوان گزینه مطرح کرد. گزینهای که در آن زمان کمترین شانس برای وی پیش بینی میشد.
در کنار شورای ائتلاف، شورای وحدت نیز دست به کار شد شورایی که بر محوریت ستار هدایتخواه بود. این شورا خلیفه خلقی پور رئیس ستاد باقر قالیباف در دور دوازدهم را به تهرانمعرفی و حداد عادل رئیس ستاد کشوری نیز برای وی حکم صادر کرد. اگر چه خلقی پور این حکم را دریافت کرد اما کاملاً روشن بود گزینه اصلی برای ستاد مرکزی ستار هدایتخواه است.
موحد نیز ابتدا از یکی دو گزینه حمایت کرد ولی در نهایت وی نیز انتخاب خرامین در شورای ائتلاف را تأیید کرد و اکثر نیروهای سیاسی وابسته به موحد که مقیم یاسوج هستند در جلسه شورای ائتلاف حاضر بودند.
دو ستاد دیگر نیز تشکیل شد که اخبار مربوط به آنها بیش از بقیه موارد در میان رسانهها و افکار عمومی بازتاب داشت. تشکیل یک ستاد با عنوان سحر به ریاست حسین فیاض بخش در نوع خود جالب توجه بود و نیروهای حاضر در افتتاحیه در این ستاد پیشتر عکسهای آنها در افتتاحیه ستادهای دیگر نیز روئت شده بود. ستاد مربوط به جبهه پایداری هم در نوع خود جالب بود با وجود حضور سعید جلیلی یکی از اعضای نزدیک جبهه پایداری در صحنه انتخابات این جبهه اما ترجیح داد برای آیت الله رئیسی ستاد راه اندازی کند و شیخ عبدپور رئیس دفتر جبهه پایداری در استان کهگیلویه و بویراحمد راساً ریاست ستاد را بر عهده گرفت.
بعد از این اتفاقات اما اخبار یکی بعد از دیگری حکایت از صدور حکم برای روسای ستادهای جدید با عناوین مختلف میکرد و تلاشهایی هم برای مدیریت این موضوع صورت گرفت.
اما همگانمنتظر اتفاق و حکم اصلی یعنی حکمی بودند که باید توسط علی نیکزاد رئیس ستاد مرکزی آیت الله رئیسی برای روسای شورای هماهنگی ستادهای استانی صادر میشد و این حکم در نهایت بهت و تعجب همه رسانهها و بزرگان اصولگرا این به گزینه مهدی روشنفکر رسید تا این حکم خود سرآغاز یک نقطه ثقل دیگر در اختلافات و مناسبات درون اصولگرایی بویراحمد و حالا کل استان باشد.
قاعدتاً این حکم فصل الخطاب ستادی و سازمانی در این مقطع خواهد بود ولی هرگز نمیتواند الزام آور برای حضور همه گروهها و ستادها در زیر یک پرچم واحد باشد.
پس به احتمال زیاد حکم با مخالفتهای تماسی با تهران مواجه خواهد شد و هیچ بعید نیست در آشکار نیز بعضی از آن انتقاد کنند ولی بعید است کسی جرات آنرا داشته باشد رسماً علیه آن موضع بگیرد چرا که در این مقطع کوتاه مخالفتها ره به جایی نخواهد برد و ممکن است هزینههای سیاسی و اخلاقی برای فرد یا طیف مخالف در پی داشته باشد.
این حکم نشان میدهد فعلاً و در این مقطع با توجه به حضور نیکزاد نائب رئیس مجلس در رأس ستاد مرکزی و رابطه وی با نمایندگان نفوذ نمایندگان بیش از سایر فعالین سیاسی بوده است اما این که این نفوذ در دوران زعامت بر دولت نیز ادامه خواهد داشت مشخص نیست بلکه آنچه روشن است تقابل شدید میان خود اصولگرایان در کهگیلویه و بویراحمد ادامه خواهد داشت. اگر روزی اصولگرایان حاضر به حمایت از روشنفکر نشدند و بعدها حتی وی را در اسفند ۹۹ به جلسه با آیت الله رئیسی در یاسوج دعوت نکردند وی هم دستش خالی نیست و با اینکه یک سال بی حاشیه با دولت حسن روحانی را به پایان برد اما برای پسا روحانی نیز برنامه دارد که در اولین اقدام زودتر از همگان اعلامیه حمایت ندای وحدت از کاندیداتوری آیت الله رئیسی را صادر کرد.
روشنفکر در سالگرد پیروزیاش در اسفندماه آغاز کار جدی نمایندگیاش را از ۱۴۰۰ خوانده بود و حالا در اولین گام موفقتر از رقبای درون جریانیاش ظاهر شد. ولی شکی نیست که این تازه آغاز ماجراست و فشارها و سختیهای بیشتری از دوران زعامت کلانتری و جمالی در استان برای روشنفکر در پیش است. هر چند او نشان داده است مدیریت استراتژیک بحران را خوب بلد است و بدون سر و صدا گاهی کارهای بزرگی انجام میدهد کارهایی شبیه پیروزی در ۲ اسفند ۹۸ و همین حکم ریاست شورای هماهنگی ستادهای رئیسی در کهگیلویه و بویراحمد برای بیگلری با وجود چهرههای سیاسی و مطرح اصولگرا برای چنین جایگاهی.
پروژه ستادها با این حکمنیز تمامنخواهد شد حالا باید شاهد جابجایی اعضا از این ستاد به آن ستاد بود و یا شاهد نیروهایی به صورت همزمان در چندین ستاد و کمیته باشیم. مسابقهای که اتفاقاً برخی چهرههای اصلاح طلب نیز به آن وارد شدهاند و دنبال احکام برای گرفتن مجوزی برای ماندن در مناصب فعلی یا بالاتر هستند. هر چه است اما این اتفاقات چیزی نیست که شعار آیت الله رئیسی مبنی بر شعار هر خانه یک ستاد بود و خواستار وحدت و انسجام همه گروهها در مسیر انتخابات و بعد از آن بود
همان اندازه که ستاد آیت الله رئیسی در دور قبل انتخابات یکپارچه و همصدا بود در این دوره اما خبری از انسجام و همراهی گروههای اصولگرایان حول محور یک ستاد واحد دیده نمیشود. پراکندگی و ناهماهنگیای که صدای اعتراض اصولگرایان را نیز بلند کرد؛ ولی این اعتراضات کارگر نیفتاد و چندین و چند ستاد با عناوینمختلف شروع به فعالیت کردند و نیروهای خوشنام و گمنام در این ستادها حکم ریاست دریافت کردند.
خیلی زود و اندکی بعد از ثبت نام حضرت آیت الله رئیسی و در حالی که نه صلاحیتها اعلام شده بود و نه تبلیغات رسمی شروع به کار کرده بود خبر جلسه تشکیل ستاد مردمی وی اعلام شد. جلسهای که اتفاقاً با حضور تعدادی از اصولگرایان استان برگزار شد و در آن جلسه مصطفی شجاعیان از اصولگرایان نزدیک به ستار هدایتخواه به عنوان رئیس ستاد مردمی سید ابراهیم رئیسی معرفی شد. این جلسه و حکم با مخالفت شدید سایر اصولگرایانمواجه گردید. شیخ صفدر پناهی رئیس ستاد آیت الله رئیسی در دور قبل علیه این اقدام موضع گرفت و اعلام کرد که باید با هماهنگی یک فرد توانمند به تهران معرفی شود. ولی در همان جلسه سازوکاری برای تعیین رئیس ستاد مطرح کرد که بیان آن سازوکار نشان میداد اتفاقات زیادی حول ستاد در پیش است. طبق این سازوکار مقرر شد دو شورای ائتلاف و وحدت که البته هیچ گاه تفاوت این دو جز همین دو کلمه روشن نشد بهمراه دو نماینده اصولگرای استان کهگیلویه و بویراحمد در مجلس شورای اسلامی با هم اندیشی و اجماع یک گزینه را به تهران معرفی نمایند.
اعلام تأیید صلاحیتها پروژه راه اندازی ستادهای مختلف را سرعت بخشید. شورای ائتلاف خیلی زود تشکیل جلسه داد و علی خرامین از چهرههای شناخته شده اصولگرا را به عنوان رئیس ستاد وابسته به خود در استانمعرفی کرد. در همینجلسه شیخ پناهی بر رابطه دوستی خود با شجاعیان تاکید کرد و گفت که تشکیل این ستاد نافی زحمات دیگران و ستادهای دیگر نخواهد بود. قبل از این گفته میشد حجت الاسلامخاضع گزینه اصلی است که البته برای چنین کاری وی باید از شورای هماهنگی انقلاب اسلامی استعفا میداد ولی ظاهراً خاضع استعفای خود را منوط به دریافت حکم برای ستاد اصلی و از تهران کرده بود. مهدی روشنفکر نیز آرمان بیگلری دستیار جوان خود را به عنوان گزینه مطرح کرد. گزینهای که در آن زمان کمترین شانس برای وی پیش بینی میشد.
در کنار شورای ائتلاف، شورای وحدت نیز دست به کار شد شورایی که بر محوریت ستار هدایتخواه بود. این شورا خلیفه خلقی پور رئیس ستاد باقر قالیباف در دور دوازدهم را به تهرانمعرفی و حداد عادل رئیس ستاد کشوری نیز برای وی حکم صادر کرد. اگر چه خلقی پور این حکم را دریافت کرد اما کاملاً روشن بود گزینه اصلی برای ستاد مرکزی ستار هدایتخواه است.
موحد نیز ابتدا از یکی دو گزینه حمایت کرد ولی در نهایت وی نیز انتخاب خرامین در شورای ائتلاف را تأیید کرد و اکثر نیروهای سیاسی وابسته به موحد که مقیم یاسوج هستند در جلسه شورای ائتلاف حاضر بودند.
دو ستاد دیگر نیز تشکیل شد که اخبار مربوط به آنها بیش از بقیه موارد در میان رسانهها و افکار عمومی بازتاب داشت. تشکیل یک ستاد با عنوان سحر به ریاست حسین فیاض بخش در نوع خود جالب توجه بود و نیروهای حاضر در افتتاحیه در این ستاد پیشتر عکسهای آنها در افتتاحیه ستادهای دیگر نیز روئت شده بود. ستاد مربوط به جبهه پایداری هم در نوع خود جالب بود با وجود حضور سعید جلیلی یکی از اعضای نزدیک جبهه پایداری در صحنه انتخابات این جبهه اما ترجیح داد برای آیت الله رئیسی ستاد راه اندازی کند و شیخ عبدپور رئیس دفتر جبهه پایداری در استان کهگیلویه و بویراحمد راساً ریاست ستاد را بر عهده گرفت.
بعد از این اتفاقات اما اخبار یکی بعد از دیگری حکایت از صدور حکم برای روسای ستادهای جدید با عناوین مختلف میکرد و تلاشهایی هم برای مدیریت این موضوع صورت گرفت.
اما همگانمنتظر اتفاق و حکم اصلی یعنی حکمی بودند که باید توسط علی نیکزاد رئیس ستاد مرکزی آیت الله رئیسی برای روسای شورای هماهنگی ستادهای استانی صادر میشد و این حکم در نهایت بهت و تعجب همه رسانهها و بزرگان اصولگرا این به گزینه مهدی روشنفکر رسید تا این حکم خود سرآغاز یک نقطه ثقل دیگر در اختلافات و مناسبات درون اصولگرایی بویراحمد و حالا کل استان باشد.
قاعدتاً این حکم فصل الخطاب ستادی و سازمانی در این مقطع خواهد بود ولی هرگز نمیتواند الزام آور برای حضور همه گروهها و ستادها در زیر یک پرچم واحد باشد.
پس به احتمال زیاد حکم با مخالفتهای تماسی با تهران مواجه خواهد شد و هیچ بعید نیست در آشکار نیز بعضی از آن انتقاد کنند ولی بعید است کسی جرات آنرا داشته باشد رسماً علیه آن موضع بگیرد چرا که در این مقطع کوتاه مخالفتها ره به جایی نخواهد برد و ممکن است هزینههای سیاسی و اخلاقی برای فرد یا طیف مخالف در پی داشته باشد.
این حکم نشان میدهد فعلاً و در این مقطع با توجه به حضور نیکزاد نائب رئیس مجلس در رأس ستاد مرکزی و رابطه وی با نمایندگان نفوذ نمایندگان بیش از سایر فعالین سیاسی بوده است اما این که این نفوذ در دوران زعامت بر دولت نیز ادامه خواهد داشت مشخص نیست بلکه آنچه روشن است تقابل شدید میان خود اصولگرایان در کهگیلویه و بویراحمد ادامه خواهد داشت. اگر روزی اصولگرایان حاضر به حمایت از روشنفکر نشدند و بعدها حتی وی را در اسفند ۹۹ به جلسه با آیت الله رئیسی در یاسوج دعوت نکردند وی هم دستش خالی نیست و با اینکه یک سال بی حاشیه با دولت حسن روحانی را به پایان برد اما برای پسا روحانی نیز برنامه دارد که در اولین اقدام زودتر از همگان اعلامیه حمایت ندای وحدت از کاندیداتوری آیت الله رئیسی را صادر کرد.
روشنفکر در سالگرد پیروزیاش در اسفندماه آغاز کار جدی نمایندگیاش را از ۱۴۰۰ خوانده بود و حالا در اولین گام موفقتر از رقبای درون جریانیاش ظاهر شد. ولی شکی نیست که این تازه آغاز ماجراست و فشارها و سختیهای بیشتری از دوران زعامت کلانتری و جمالی در استان برای روشنفکر در پیش است. هر چند او نشان داده است مدیریت استراتژیک بحران را خوب بلد است و بدون سر و صدا گاهی کارهای بزرگی انجام میدهد کارهایی شبیه پیروزی در ۲ اسفند ۹۸ و همین حکم ریاست شورای هماهنگی ستادهای رئیسی در کهگیلویه و بویراحمد برای بیگلری با وجود چهرههای سیاسی و مطرح اصولگرا برای چنین جایگاهی.
پروژه ستادها با این حکمنیز تمامنخواهد شد حالا باید شاهد جابجایی اعضا از این ستاد به آن ستاد بود و یا شاهد نیروهایی به صورت همزمان در چندین ستاد و کمیته باشیم. مسابقهای که اتفاقاً برخی چهرههای اصلاح طلب نیز به آن وارد شدهاند و دنبال احکام برای گرفتن مجوزی برای ماندن در مناصب فعلی یا بالاتر هستند. هر چه است اما این اتفاقات چیزی نیست که شعار آیت الله رئیسی مبنی بر شعار هر خانه یک ستاد بود و خواستار وحدت و انسجام همه گروهها در مسیر انتخابات و بعد از آن بود