تاریخ انتشار
پنجشنبه ۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۱۴
کد مطلب : ۴۲۰۱۳۰
برخی از چهرههای اصلاح طلب ازبرنامههای ویژه این جریان در پسا کرونا برای انتخابات ریاست جمهوری میگویند
با اصلاح طلبان از 1400؟!
۰
کبنا ؛ انتخابات مجلس 98 بیتردید صحنه یک رقابت نابرابر بود، نحوه مشارکت مردم در کنار مسائلی چون رد صلاحیت چهرههای شاخص اصلاح طلب عملا باعث شد تا مجلس یازدهم یکدستترین مجلس تاریخ چهل ساله اخیر نام بگیرد که درآن اصولگرایان که تمام و کمال قوه مقننه را به دست گرفته اند.
اما اتفاقی که در اسفند 98 رخ داد، نه برای مردم و نه برای اصلاح طلبان غیر قابل پیش بینی نبود، اتفاقات عجیب این مدت به ویژه در سال 98، عملا نوع و میزان مشارکت مردم را که همیشه در پیروزی یا عدم پیروزی اصلاح طلبان نقش اصلی را بازی میکند را تعیین کرده بود.از سویی دیگر اصلاح طلبان هم اکثریت چهرههای اصلی خود را برای ورود به این رقابت حذف شده میدیدند، موضوعی که خود مزید
بر علت شد تا شکست اصلاح طلبان را حتمی کند. به نحوی که شورایعالی اصلاح طلبان پیش از رقابتهای انتخاباتی به ناچار اعلام داشت که برای این دوره از رقابتها لیستی ارائه نمیدهد... البته تمام حواشی جریان چپ ازهمین جا آغاز شد. اصلاح طلبان اساسا در طول جریان انتخابات 98 به سه دسته تقسیم شده بودند، کسانی که سخن از لزوم رقابت تحت هر شرایطی میگفتند، کسانی که رقابت را مشروط به حضور چهرههای شاخص کرده بودند و دسته سومی که با توجه به پیش بینی میزان مشارکت مردمی و شکست اصلاحطلبان، هرگونه رقابت اصلاح طلبان دراین انتخابات را نفی و به ضرر جریان اصلاح طلبی میدانستند. در نهایت آن چه که روی داد این بودکه اصلاح طلبان با نفرات باقیمانده خود و علی رغم عدم ارائه لیست از سوی شورای عالی اصلاحات درانتخابات مجلس شرکت کردند،احزاب این جریان به صورت جداگانه لیستهای متفاوتی منتشر کرده و نتیجه آن شد که بزرگترین شکست تاریخ انتخاباتی خود را طی چهاردهه اخیر متحمل شوند، به نحوی که برخی مدعی اند از 290 منتخب کنونی مجلس 270 نفر از اصولگرایان هستند و باقی هم جمعی از مستقلین و اصلاحطلبان و نمایندگان ادیان غیر مسلمان. نتیجه این حضور دست و پاشکسته که در نهایت به شکست فاحش اصلاحات منجرب شد، مورد انتقاد بسیاری از هواداران جریان چپ قرار گرفت
به نحوی که آنها بیان داشتند عدم حضور دراین دوره از رقابتها به مراتب جایگاه اصلاحطلبی را مستحکمتر میکرد. اکنون اما انتخابات ریاست جمهوری 1400 درراه است؛ انتخاباتی که اصلاح طلبان نسبت به آن نیز شک و شبهه دارند و برخی ازآنها میگویند بهترآن است که بخصوص با تجربه انتخابات 98، برای ریاست جمهوری کاندیدا معرفی نشود و فعلا در کنار گود نشسته و به ترمیم و بهبود سیاستهای خود بپردازند و به جای شتابهای بلندپروازانه در کسب قدرت راهکارهایی دیگر در پیش بگیرند. به ویژه آنکه اگر شکست انتخابات مجلس را بتوان به گردن رد صلاحیتها و حذف چهرههای اصلاح طلب انداخت، شکست در انتخابات ریاست جمهوری را نمیتوان، چون در نهایت یک کاندیدای ریاست جمهوری به عنوان کاندیدای اصلاح طلبان و یا مورد حمایت اصلاح طلبان معرفی خواهد شد که شکستش شکست اصلاحطلبی و پیروزیاش پیروزی این جریان خواهد بود. همان طور که همه حسن روحانی اصولگرا را در سال 92 و 96 به عنوان کاندیدای اصلاحطلبان شناختند و میشناسند و البته پاسخگویی به وضع کنونی کشور را هم متوجه جریان چپ میدانند.
> برنامه 1400 در پسا کرونا
دراین میان اما علی صوفی فعال سیاسی اصلاح طلب و دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات از برنامههای اصلاح طلبان در راستای انتخابات 1400 بلافاصله بعد از کرونا گفته است. او دراین باره اظهار داشته : بعد اتمام دوران کرونا با توجه به نزدیکی به دوران انتخابات ریاست جمهوری، در جبهه اصلاحطلبان برای این انتخابات آماده میشویم. علی صوفی در گفتوگو با ایسنا، افزود: عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان هستم. اگر شرایط عادی شود جلساتمان باتوجه به نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری قطعا شکل میگیرد و خیلی فشرده کار خواهیم داشت.
> اصرار بر تعجیل
اما چرا با تمامی تجربیات تلخ انتخابات 1398 و علم به اینکه شاید بهتر آن باشد اصلاح طلبان لا اقل برای انتخابات 1400 فعلا در گوشه رینگ سیاست باشند و به بازسازی خود بپردازند، صوفی از تعجیل برای برنامهریزی در راستای ریاست جمهوری پیشرو سخن میگوید و اینکه جریان چپ میخواهد تا به صورت کاملا جدی دراین حوزه ورود پیدا کند. تا زمان انتخابات 1400 وقت بسیار اندکی باقی است، سوال این است
که اگر اصلاح طلبان بنای حضور دوباره در عرصه رقابتهای ریاست جمهوری دارند با چه برنامه و سازو کاری میخواهند دست به این کار بزنند و تا چه میزان میتوان برای آنها در صورت ورودشان به انتخابات شانس پیروزی قائل شد؟ از سویی چه ملاک و سنجشی از این موضوع وجود دارد که مردم دلزده از اصلاحات که در انتخابات 98، خانه نشینی را به حضور در پای صندوق رای ترجیح دادند، به یکباره تغییر رویه داده و تا یکسال آینده خود را برای انتخاباتی پرشور که در آن به اصلاحطلبان رای بدهند و یک رئیس جمهور از جنس جریان چپ برگزینند، آماده کنند. چه تضمینی وجود دارد که اینبار عملکرد اصلاحطلبان در صورت پیروزی درانتخابات با دورههای پیش متفاوت باشد؟ از سویی اگر شکست سنگینی دیگر در 1400 در انتظار آنها باشد آیا این شکست جریان چپ را بیش ازاین در حاشیه سیاست نخواهد کشاند؟
> مشکل دردرون جریان اصلاح طلب است
احمد شیرزاد نماینده اصلاح طلب مجلس ششم درباره این پرسشها و البته اظهار نظر اخیردبیر کل حزب پیشرو اصلاحات به آفتاب یزد میگوید : باید رسیدن یا نرسیدن به هدف 1400 را فراتر ازاین موضوع ببینیم. در حال حاضر گاهی احزاب حاشیهای اقدام به تحرکاتی میکنند تا وجود خودشان را درجمع اصلاح طلبان تثبیت کنند، برخی اظهارنظرها نیز ممکن است در همین چارچوب باشد، اما اگر قرار است یک حرکت جدی در راستای انتخابات 1400 شود این اتفاق باید از سوی شورای هماهنگی اصلاحات صورت بگیرد. اما بسیاری به حضور و رقابت اصلاح طلبان دراین دوره از انتخابات مجلس هم اعتراض داشتند چرا که همه میدانستند در انتخابات فعلی مجلس، به دلیل نوع مشارکت مردم، اصلاح طلبان شکست خواهند خورد، پس چرا اصلاحات در 1400 هم باید تجربه شکست سال 98 را تکرار کند و وارد رقابتهای انتخاباتی شود؟ این سوالی است که وی درباره آن میگوید : واقعا شرایط در کشور ما آنقدر متغیر است که نمیتوان آینده 1400 را پیش بینی کرد. ممکن است اصلاح طلبان خود نتوانند جایگاهشان را تا آن موقع تغییر دهند اما شرایط کشور دوباره باعث پیروزیشان شود. شیرزاد پیرامون اینکه در حال حاضر باید اصلاحات چه روندی را تا سال 1400 درپیش گیرد گفت : مطمئنا به جای حرف زدن راجع به اقدامات بیرونی، هر گونه تغییری باید دردرون جریان اصلاح طلب اتفاق بیفتد، باید از هم اکنون در صدد این موضوع باشیم تا ارکان تشکیل دهنده اصلاح طلب با هم هماهنگتر شده و از زدن سازهای ناکوکی که پیشتر دیدهایم دست بردارند. اینکه هر حزب به تنهایی خودش شروع به دویدن کند، فقط باعث میشود تا جریان اصلاح طلبی از نفس بیفتد. به نظرم بهتر است که همه به این فکر باشیم که سازو کار درونی تصمیم گیر باید چگونه باشد روابط درون جبههای را بهبود ببخشیم و احزاب و جبهههای ما در سطح شهرها و شهرستانها فعال شوند، برخی احزاب فقط در تهران یا یکی دوشهر دفتر دارند و فعالیت میکنند، این اصلا کفایت نمیکند ما قریب به هزار و ششصد شهر داریم و همه این شهرها هستند که جامعه آماری آرا را تشکیل میدهند. مطمئنا طبقه متوسط شهری که معمولا پایگاه اصلی رای اصلاح طلبان است، تنها شامل تهران و شهرستانهای بزرگ نمیشود. عمل به این تقویت هماهنگی و تشکیلاتی
کارسختی است و معمولا اصلاح طلبان از آن طفره میروند، ازهمین رو صرفا به مصاحبه کردن راجع به انتخابات در رسانهها بسنده میکنند. وی تاکید میکند: اصلاح طلبان واقعا باید به فکر کارهای تشکیلاتی بزرگ باشند. از سویی احزاب کوچک شان هم بتوانند هوادار بیشتر جذب کنند و یا در مجموعه در یک تقسیم کار، کارهای جدیتر را برعهده بگیرند. ممکن است در آن حزب کوچک نخبگانی باشند که نتوانند هوادار جذب کنند و گسترش تشکیلاتی بدهند اما باید وظایف درست و مشخصی را برعهده بگیرند. وی گفت: باید گفت اصلاح طلبان اینقدر کاستی دارند که از الان نباید پرچم انتخابات 1400 را بالا ببرند.
> صحبت کردن با مردم
وی در باره اینکه چگونه میتوان توقع داشت تا نظر مردم تا سال 1400 دوباره به اصلاح طلبان برگردد؟آیا فقط کار تشکیلاتی منجربه این امر خواهدشد؟ گفت: یکی دیگر از مواردی که جریان چپ تا این سال باید مدنظر قرار دهد، صحبت کردن و طرح مسائل مختلف با مردم است. طرح مسئله با مردم این نیست که نخبگان سیاسی در جلسات مختلف شرکت کنند. کسانی که میخواهند نقش فعال سیاسی داشته باشند باید درهفته دویا سه جلسه با یک صنف، محله یا مردم شهرستان به شکلهای مختلف جلسه داشته باشند، دراین جلسات فکر بگیرند و فکر بدهند و ارتباط خود را با مردم نزدیک کنند.
شیرزاد میگوید: خاطرم هست قبل ازانتخابات مجلس ششم تعداد این جلسات بسیار زیاد بود و همه ما به اشکال گوناگون در چندین جلسه با هواداران اصلاحات شرکت کردیم بسیاری از ایدهها دراین جلسات شکل گرفت. حرف زدن با مردم و افکار سازی میتواند منجربه پرورش نخبگان باشد و نخبگان هم درهمین گفتگوها و سفرها خود را نشان میدهند. این نماینده سابق مجلس اضافه میکند: البته در حال حاضرممکن است فضای کرونا اجازه ندهد که چنین جلساتی داشته باشیم. حتی گفتگوها از طریق فضای مجازی است اما به هر حال همه دوستان وظیفه دارند چنین ارتباطاتی را درپسا کرونا در دستورکار خود قرار دهند.
> آنچه باید انجام داد
شیرزاد تاکید میکند: وظیفه اصلی اصلاح طلبان گفتگو با همدیگر و تغییر فضای انجماد موجود است آنها میبایست به حیطهای از مسئولیت و ایجاد فضای امید، نشاط سیاسی و البته با اهداف معین وارد شوند. مجموعه این کارها کم نیست نباید فکر کنیم تنها برای سال 1400 قرار است چند کاندیدا را پیشنهاد دهیم. با این کارها هیچ چیز درست نخواهد شد. این استاد دانشگاه افزود: اگرچه درسطح رسانهای سخن گفتن اصلاحطلبان درباره انتخابات 1400 خیلی زود است، اما در درون اصلاحطلبان باید برای بخشهای مختلف زمان بندی داشته باشیم. شیرزاد میافزاید : اصلاح طلبان باید تبیین کنند که مباحث اساسی آنها چیست؟ این غیر از این است که در مباحث اساسی به توافق برسند. اصلاح طلبان باید بدانند استراتژی شان برای کسب قدرت سیاسی چیست؟ به نظرمن نکته اساسی این است که با ورد خواندن و جادو کردن دل بالا دستیها را برای پیشبرد امور نمیتوانیم به دست بیاوریم. در فضای سیاسی جز با قدرت نمیتوان صحبت کرد. ما نیاز به قدرتی سیاسی داریم تا بتوانیم حرفهای خود را پیش ببریم. اما تنها بخشی ازاین قدرت سیاسی رای آوردن است که خود این موضوع نیز فرآیند پیچیدهای به ویژه در شرایط فعلی کشور و نگاه مردم به بدنه موجود قدرت در کشور دارد. مطمئنا در حال حاضر واردشدن به مکانیزمی که طی آن اصلاح طلبان بتوانند آرای هواداران
خود را منسجم کرده و به منصه ظهور بگذارند، خود نیاز به زمان دارد. اصلاح طلبان باید به نکات اساسی فکر کنند، بنابراین پیشنهاد روشن آن است که در حال حاضر همه جمع شوند تا ببیند که مباحث اصلی تا 1400 چیست 10 تا 15 سر فصل تعیین کنیم که ما باید به این مباحث اساسی برسیم و یک فرصت 4 تا 6 ماهه هم بگذاریم تا راجع به این مباحث اساسی احزاب جمع بندی خودشان را بکنند و پیش تعهداتشان را در شورای هماهنگی بیاورند روی این مسائل رایزنی شود و آنهایی که قابل توافق است روی آن توافق کنیم. این فعال سیاسی اصلاح طلب میگوید: به هر حال جریان اصلاح طلب یک جریان سیاسی است ممکن است امروز اقبال مردم به انتخابات و اصلاح طلبان مطلوب نباشد اما قطعا باید کار سیاسی ما تداوم بیاید و تلاشهایی برای باقی ماندن داشته باشیم.اما مطمئنا با حرف زدن خالی چیزی تغییر نمیکند نیاز است تا روزبه روز پختهتر و توانمندتر شویم و از شکستها و اشتباهات گذشته نیز درس بگیریم بیتردید در حال حاضر تشتت میان اصلاح طلبان بزرگترین آفت این جریان سیاسی خواهد بود. (آفتاب)
اما اتفاقی که در اسفند 98 رخ داد، نه برای مردم و نه برای اصلاح طلبان غیر قابل پیش بینی نبود، اتفاقات عجیب این مدت به ویژه در سال 98، عملا نوع و میزان مشارکت مردم را که همیشه در پیروزی یا عدم پیروزی اصلاح طلبان نقش اصلی را بازی میکند را تعیین کرده بود.از سویی دیگر اصلاح طلبان هم اکثریت چهرههای اصلی خود را برای ورود به این رقابت حذف شده میدیدند، موضوعی که خود مزید
بر علت شد تا شکست اصلاح طلبان را حتمی کند. به نحوی که شورایعالی اصلاح طلبان پیش از رقابتهای انتخاباتی به ناچار اعلام داشت که برای این دوره از رقابتها لیستی ارائه نمیدهد... البته تمام حواشی جریان چپ ازهمین جا آغاز شد. اصلاح طلبان اساسا در طول جریان انتخابات 98 به سه دسته تقسیم شده بودند، کسانی که سخن از لزوم رقابت تحت هر شرایطی میگفتند، کسانی که رقابت را مشروط به حضور چهرههای شاخص کرده بودند و دسته سومی که با توجه به پیش بینی میزان مشارکت مردمی و شکست اصلاحطلبان، هرگونه رقابت اصلاح طلبان دراین انتخابات را نفی و به ضرر جریان اصلاح طلبی میدانستند. در نهایت آن چه که روی داد این بودکه اصلاح طلبان با نفرات باقیمانده خود و علی رغم عدم ارائه لیست از سوی شورای عالی اصلاحات درانتخابات مجلس شرکت کردند،احزاب این جریان به صورت جداگانه لیستهای متفاوتی منتشر کرده و نتیجه آن شد که بزرگترین شکست تاریخ انتخاباتی خود را طی چهاردهه اخیر متحمل شوند، به نحوی که برخی مدعی اند از 290 منتخب کنونی مجلس 270 نفر از اصولگرایان هستند و باقی هم جمعی از مستقلین و اصلاحطلبان و نمایندگان ادیان غیر مسلمان. نتیجه این حضور دست و پاشکسته که در نهایت به شکست فاحش اصلاحات منجرب شد، مورد انتقاد بسیاری از هواداران جریان چپ قرار گرفت
به نحوی که آنها بیان داشتند عدم حضور دراین دوره از رقابتها به مراتب جایگاه اصلاحطلبی را مستحکمتر میکرد. اکنون اما انتخابات ریاست جمهوری 1400 درراه است؛ انتخاباتی که اصلاح طلبان نسبت به آن نیز شک و شبهه دارند و برخی ازآنها میگویند بهترآن است که بخصوص با تجربه انتخابات 98، برای ریاست جمهوری کاندیدا معرفی نشود و فعلا در کنار گود نشسته و به ترمیم و بهبود سیاستهای خود بپردازند و به جای شتابهای بلندپروازانه در کسب قدرت راهکارهایی دیگر در پیش بگیرند. به ویژه آنکه اگر شکست انتخابات مجلس را بتوان به گردن رد صلاحیتها و حذف چهرههای اصلاح طلب انداخت، شکست در انتخابات ریاست جمهوری را نمیتوان، چون در نهایت یک کاندیدای ریاست جمهوری به عنوان کاندیدای اصلاح طلبان و یا مورد حمایت اصلاح طلبان معرفی خواهد شد که شکستش شکست اصلاحطلبی و پیروزیاش پیروزی این جریان خواهد بود. همان طور که همه حسن روحانی اصولگرا را در سال 92 و 96 به عنوان کاندیدای اصلاحطلبان شناختند و میشناسند و البته پاسخگویی به وضع کنونی کشور را هم متوجه جریان چپ میدانند.
> برنامه 1400 در پسا کرونا
دراین میان اما علی صوفی فعال سیاسی اصلاح طلب و دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات از برنامههای اصلاح طلبان در راستای انتخابات 1400 بلافاصله بعد از کرونا گفته است. او دراین باره اظهار داشته : بعد اتمام دوران کرونا با توجه به نزدیکی به دوران انتخابات ریاست جمهوری، در جبهه اصلاحطلبان برای این انتخابات آماده میشویم. علی صوفی در گفتوگو با ایسنا، افزود: عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان هستم. اگر شرایط عادی شود جلساتمان باتوجه به نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری قطعا شکل میگیرد و خیلی فشرده کار خواهیم داشت.
> اصرار بر تعجیل
اما چرا با تمامی تجربیات تلخ انتخابات 1398 و علم به اینکه شاید بهتر آن باشد اصلاح طلبان لا اقل برای انتخابات 1400 فعلا در گوشه رینگ سیاست باشند و به بازسازی خود بپردازند، صوفی از تعجیل برای برنامهریزی در راستای ریاست جمهوری پیشرو سخن میگوید و اینکه جریان چپ میخواهد تا به صورت کاملا جدی دراین حوزه ورود پیدا کند. تا زمان انتخابات 1400 وقت بسیار اندکی باقی است، سوال این است
که اگر اصلاح طلبان بنای حضور دوباره در عرصه رقابتهای ریاست جمهوری دارند با چه برنامه و سازو کاری میخواهند دست به این کار بزنند و تا چه میزان میتوان برای آنها در صورت ورودشان به انتخابات شانس پیروزی قائل شد؟ از سویی چه ملاک و سنجشی از این موضوع وجود دارد که مردم دلزده از اصلاحات که در انتخابات 98، خانه نشینی را به حضور در پای صندوق رای ترجیح دادند، به یکباره تغییر رویه داده و تا یکسال آینده خود را برای انتخاباتی پرشور که در آن به اصلاحطلبان رای بدهند و یک رئیس جمهور از جنس جریان چپ برگزینند، آماده کنند. چه تضمینی وجود دارد که اینبار عملکرد اصلاحطلبان در صورت پیروزی درانتخابات با دورههای پیش متفاوت باشد؟ از سویی اگر شکست سنگینی دیگر در 1400 در انتظار آنها باشد آیا این شکست جریان چپ را بیش ازاین در حاشیه سیاست نخواهد کشاند؟
> مشکل دردرون جریان اصلاح طلب است
احمد شیرزاد نماینده اصلاح طلب مجلس ششم درباره این پرسشها و البته اظهار نظر اخیردبیر کل حزب پیشرو اصلاحات به آفتاب یزد میگوید : باید رسیدن یا نرسیدن به هدف 1400 را فراتر ازاین موضوع ببینیم. در حال حاضر گاهی احزاب حاشیهای اقدام به تحرکاتی میکنند تا وجود خودشان را درجمع اصلاح طلبان تثبیت کنند، برخی اظهارنظرها نیز ممکن است در همین چارچوب باشد، اما اگر قرار است یک حرکت جدی در راستای انتخابات 1400 شود این اتفاق باید از سوی شورای هماهنگی اصلاحات صورت بگیرد. اما بسیاری به حضور و رقابت اصلاح طلبان دراین دوره از انتخابات مجلس هم اعتراض داشتند چرا که همه میدانستند در انتخابات فعلی مجلس، به دلیل نوع مشارکت مردم، اصلاح طلبان شکست خواهند خورد، پس چرا اصلاحات در 1400 هم باید تجربه شکست سال 98 را تکرار کند و وارد رقابتهای انتخاباتی شود؟ این سوالی است که وی درباره آن میگوید : واقعا شرایط در کشور ما آنقدر متغیر است که نمیتوان آینده 1400 را پیش بینی کرد. ممکن است اصلاح طلبان خود نتوانند جایگاهشان را تا آن موقع تغییر دهند اما شرایط کشور دوباره باعث پیروزیشان شود. شیرزاد پیرامون اینکه در حال حاضر باید اصلاحات چه روندی را تا سال 1400 درپیش گیرد گفت : مطمئنا به جای حرف زدن راجع به اقدامات بیرونی، هر گونه تغییری باید دردرون جریان اصلاح طلب اتفاق بیفتد، باید از هم اکنون در صدد این موضوع باشیم تا ارکان تشکیل دهنده اصلاح طلب با هم هماهنگتر شده و از زدن سازهای ناکوکی که پیشتر دیدهایم دست بردارند. اینکه هر حزب به تنهایی خودش شروع به دویدن کند، فقط باعث میشود تا جریان اصلاح طلبی از نفس بیفتد. به نظرم بهتر است که همه به این فکر باشیم که سازو کار درونی تصمیم گیر باید چگونه باشد روابط درون جبههای را بهبود ببخشیم و احزاب و جبهههای ما در سطح شهرها و شهرستانها فعال شوند، برخی احزاب فقط در تهران یا یکی دوشهر دفتر دارند و فعالیت میکنند، این اصلا کفایت نمیکند ما قریب به هزار و ششصد شهر داریم و همه این شهرها هستند که جامعه آماری آرا را تشکیل میدهند. مطمئنا طبقه متوسط شهری که معمولا پایگاه اصلی رای اصلاح طلبان است، تنها شامل تهران و شهرستانهای بزرگ نمیشود. عمل به این تقویت هماهنگی و تشکیلاتی
کارسختی است و معمولا اصلاح طلبان از آن طفره میروند، ازهمین رو صرفا به مصاحبه کردن راجع به انتخابات در رسانهها بسنده میکنند. وی تاکید میکند: اصلاح طلبان واقعا باید به فکر کارهای تشکیلاتی بزرگ باشند. از سویی احزاب کوچک شان هم بتوانند هوادار بیشتر جذب کنند و یا در مجموعه در یک تقسیم کار، کارهای جدیتر را برعهده بگیرند. ممکن است در آن حزب کوچک نخبگانی باشند که نتوانند هوادار جذب کنند و گسترش تشکیلاتی بدهند اما باید وظایف درست و مشخصی را برعهده بگیرند. وی گفت: باید گفت اصلاح طلبان اینقدر کاستی دارند که از الان نباید پرچم انتخابات 1400 را بالا ببرند.
> صحبت کردن با مردم
وی در باره اینکه چگونه میتوان توقع داشت تا نظر مردم تا سال 1400 دوباره به اصلاح طلبان برگردد؟آیا فقط کار تشکیلاتی منجربه این امر خواهدشد؟ گفت: یکی دیگر از مواردی که جریان چپ تا این سال باید مدنظر قرار دهد، صحبت کردن و طرح مسائل مختلف با مردم است. طرح مسئله با مردم این نیست که نخبگان سیاسی در جلسات مختلف شرکت کنند. کسانی که میخواهند نقش فعال سیاسی داشته باشند باید درهفته دویا سه جلسه با یک صنف، محله یا مردم شهرستان به شکلهای مختلف جلسه داشته باشند، دراین جلسات فکر بگیرند و فکر بدهند و ارتباط خود را با مردم نزدیک کنند.
شیرزاد میگوید: خاطرم هست قبل ازانتخابات مجلس ششم تعداد این جلسات بسیار زیاد بود و همه ما به اشکال گوناگون در چندین جلسه با هواداران اصلاحات شرکت کردیم بسیاری از ایدهها دراین جلسات شکل گرفت. حرف زدن با مردم و افکار سازی میتواند منجربه پرورش نخبگان باشد و نخبگان هم درهمین گفتگوها و سفرها خود را نشان میدهند. این نماینده سابق مجلس اضافه میکند: البته در حال حاضرممکن است فضای کرونا اجازه ندهد که چنین جلساتی داشته باشیم. حتی گفتگوها از طریق فضای مجازی است اما به هر حال همه دوستان وظیفه دارند چنین ارتباطاتی را درپسا کرونا در دستورکار خود قرار دهند.
> آنچه باید انجام داد
شیرزاد تاکید میکند: وظیفه اصلی اصلاح طلبان گفتگو با همدیگر و تغییر فضای انجماد موجود است آنها میبایست به حیطهای از مسئولیت و ایجاد فضای امید، نشاط سیاسی و البته با اهداف معین وارد شوند. مجموعه این کارها کم نیست نباید فکر کنیم تنها برای سال 1400 قرار است چند کاندیدا را پیشنهاد دهیم. با این کارها هیچ چیز درست نخواهد شد. این استاد دانشگاه افزود: اگرچه درسطح رسانهای سخن گفتن اصلاحطلبان درباره انتخابات 1400 خیلی زود است، اما در درون اصلاحطلبان باید برای بخشهای مختلف زمان بندی داشته باشیم. شیرزاد میافزاید : اصلاح طلبان باید تبیین کنند که مباحث اساسی آنها چیست؟ این غیر از این است که در مباحث اساسی به توافق برسند. اصلاح طلبان باید بدانند استراتژی شان برای کسب قدرت سیاسی چیست؟ به نظرمن نکته اساسی این است که با ورد خواندن و جادو کردن دل بالا دستیها را برای پیشبرد امور نمیتوانیم به دست بیاوریم. در فضای سیاسی جز با قدرت نمیتوان صحبت کرد. ما نیاز به قدرتی سیاسی داریم تا بتوانیم حرفهای خود را پیش ببریم. اما تنها بخشی ازاین قدرت سیاسی رای آوردن است که خود این موضوع نیز فرآیند پیچیدهای به ویژه در شرایط فعلی کشور و نگاه مردم به بدنه موجود قدرت در کشور دارد. مطمئنا در حال حاضر واردشدن به مکانیزمی که طی آن اصلاح طلبان بتوانند آرای هواداران
خود را منسجم کرده و به منصه ظهور بگذارند، خود نیاز به زمان دارد. اصلاح طلبان باید به نکات اساسی فکر کنند، بنابراین پیشنهاد روشن آن است که در حال حاضر همه جمع شوند تا ببیند که مباحث اصلی تا 1400 چیست 10 تا 15 سر فصل تعیین کنیم که ما باید به این مباحث اساسی برسیم و یک فرصت 4 تا 6 ماهه هم بگذاریم تا راجع به این مباحث اساسی احزاب جمع بندی خودشان را بکنند و پیش تعهداتشان را در شورای هماهنگی بیاورند روی این مسائل رایزنی شود و آنهایی که قابل توافق است روی آن توافق کنیم. این فعال سیاسی اصلاح طلب میگوید: به هر حال جریان اصلاح طلب یک جریان سیاسی است ممکن است امروز اقبال مردم به انتخابات و اصلاح طلبان مطلوب نباشد اما قطعا باید کار سیاسی ما تداوم بیاید و تلاشهایی برای باقی ماندن داشته باشیم.اما مطمئنا با حرف زدن خالی چیزی تغییر نمیکند نیاز است تا روزبه روز پختهتر و توانمندتر شویم و از شکستها و اشتباهات گذشته نیز درس بگیریم بیتردید در حال حاضر تشتت میان اصلاح طلبان بزرگترین آفت این جریان سیاسی خواهد بود. (آفتاب)