تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۳۶
کد مطلب : ۴۱۸۴۰۷
اشرف بروجردی:
تقابل مجلس یازدهم با روحانی مشکلات اقتصادی را افزایش میدهد
۰
کبنا ؛اشرف بروجردی معتقد است که در مجلس پیشرو و آینده مهمترین کاری که باید اتفاق افتد این است که همه تلاش کنند تا مشکلات اقتصادی و روزمره مردم حل شود. اگر واقعا اینها مرتفع شود و مشکلات کاهش پیدا کنند، جامعه میتواند به شرایط ثبات و آرامشی برسد که حاصل آن همان اصلاحطلبی خواهد بود.
در گزیده ای از گفت وگوی روزنامه آرمان ملی با اشرف بروجردی رییس کتابخانه ملی و فعال سیاسی اصلاح طلب می خوانیم: چندی است که جامعه ایرانی در پی اتفاقات پی در پی ماههای اخیر در نوعی تلاطم و سرگشتگی بسر میبرد و نوعی آینده نامعلوم را پیش چشم خود متصور است. از اتفاقات آبانماه و دیماه گرفته تا بروز ویروس ناشناخته و جدید کرونا در اسفندماه باعث شده تا بعضا زندگی عادی مردم تحتالشعاع این مسائل قرار گیرد. هر چند مساله نخست مردم یعنی تنگناهای معیشتی را نباید از یاد برد. این در حالی است که با نگاهی به رویکرد مردم طی ماههای اخیر نسبت به سخنان و عملکرد مسئولان به وضوح به این نکته پی میبریم که نوعی بیاعتمادی و عدم باور در جامعه نسبت به آمارها و اظهارات برخی مسئولان بوجود آمده است. بهنحوی که به قرائت بسیاری از تحلیلگران سرمایه اجتماعی دولت و سایر دستگاهها تاحد زیادی ریزش داشته و موید این سخن نیز کاهش معنادار مشارکت مردم در انتخابات مجلس یازدهم است. از این رو برای اینکه نوعی اعتمادسازی در جامعه بهوجود آید و مردم افق روشنی ر ا نسبت به آینده خود متصور باشند. در نتیجه باید نوعی تجدیدنظر در عملکردها و رویکردها صورت پذیرد و در گام اول اقتصاد و معیشت مردم بهبود یابد. برای بررسی شرایط جامعه، کاهش اعتماد و امید مردم، کاهش مشارکت جامعه در انتخابات و راهکارهای خروج از بحران«آرمان ملی» با اشرف بروجردی رئیس کتابخانه ملی و فعال سیاسی اصلاح طلب به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
با توجه به اتفاقات ماههای اخیر و وضعیت فعلی ارزیابی شما از شرایط جامعه، حال مردم و راهبردهای برون رفت از این شرایط چیست؟
بهنظر من حال جامعه خوب نیست اما نه به این معنا که مردم نسبت به زندگی احساس یأس و ناامیدی داشته باشند. من فکر میکنم مهمترین اتفاقی که در این حادثه بیماری در جامعه رخ داد و حادثه مثبتی بود این است که مردم احساس میکنند خودشان باید مشکلات خود را حل کنند و در پی این باشند که نگاهشان بیشتر به دست و توان خودشان باشد. این گفته از این جهت میتواند مهم باشد که در آینده یک مشارکتی را با حاکمیت ایجاد میکند که اگر جامعه زمانی خواستهای داشت بتواند در کنار مسئولان در آن مساله مشارکت داشته باشد. در هر صورت شرایط جامعه بهدلیل اتفاقاتی که افتاده و مشکلات اقتصادی که بر مردم حادث شده اقتضا میکند دولتمردان و عامه مردم برای اینکه بتوانند زندگی خود را بهتر اداره کنند محاسبهای در زندگی خود داشته باشند. از محدودیتهایی که برایمان اعمال میشود از یک طرف و از طرف دیگر مشکلات داخلی بر شرایط جامعه تاثیر میگذارند، البته همه مشکلات هم به گردن مدیران جامعه نیست بلکه بخشی از آن با توجه به اتفاقاتی است که افتاد و ما ناآگاهانه وارد این عرصه شده و به این بلیه گرفتار شدیم.
چندی است که جامعه نسبت به آمارهای داده شده و سخنانی که از سوی برخی از مسئولان گفته میشود چندان با جامعه پذیری لازم همراه نیست و مردم اعتماد سابق را از دست دادهاند ؛ اساسا این مساله ناشی از چیست؟
من فکر میکنم مقداری از این مساله ناشی از یک صدا نبودن حاکمیت است. چون مردم صداهای مختلفی میشنوند این اعتماد کاهش پیدا میکند و مردم احساس میکنند که حرف واحدی نمیشنوند. اگر مسئولان واقعا به شرایط جامعه و آنچه در عرصه بینالملل تجربه میکنیم توجه کنند و حامی یکدیگر باشند مردم دلگرم خواهند شد. جامعه در اعمال سیاستها و رویهها حتی در بین احزاب و گروهها نیز یکدستی مشاهده نمیکند. من شخصا احساس میکنم که این احزاب و گروهها منافع گروهی خود را دنبال میکنند در حالی که خوب است منافع جامعه، منافع آینده این سرزمین بیشتر مدنظر قرار گیرد، هرچند این مساله بیشتر متوجه کسانی است که مدعی اصولگرایی هستند و مدعی هستند که برای حفظ اصول نظام گام بر میدارند، اما نهایتا وقتی نگاه میکنید میبیند منافع شخصی گاه بر منافع سرزمینی ، ملی و منافعی که بارش میتواند بر روی دوش همه مردم باشد، تاثیرگذار است. اگر واقعا یک صدای واحد داشتیم و علاوه بر آن بین سیاسیون و حاکمیت نیز این تفرق وجود نداشت و این سیاسیون تقصیر را به گردن دولت نمیانداختند و همراهی مردم را وجهه همت خود قرار میدادند، امروز شاهد برخی مسائل در جامعه نبودیم. سالهای عدیدهای است که از ماجرای برجام گرفته تا FATFرویکردهایی برخلاف دولت اتخاذ شده که مصالح نظام در آن نبود و تفکر و دیدگاه برخی جریانات مدنظر بود. اگر بین مدیران نوعی گفتوگو رایج میشد و مصلحت جامعه، حکومت و آینده سرزمین مورد توجه قرار میگرفت شاید بهتر میتوانستند این هماهنگی را با یکدیگر داشته باشند. ما باید به جایگاه خود در عرصه بینالملل توجه داشته باشیم. اکنون خیلی از کسانی که در تقابل با جمهوری اسلامی قرا گرفتند از نوع رفتاری که برخی جریانات داخلی سود میبرند. مثل ماجرای FATF که اتفاق افتاد و رد شد کسانی از این موضع سود بردند که در تقابل با ما قرار دارند و سودی از این مساله عایدمان نشده است. اینها نشان میدهد که این گفتوگو باید میان سیاستمداران و سیاستگذاران بهوجود آید. بدون هرگونه جهت گیری شخصی و صرفا در جهت تامین منافع ملی باید گام برداشت تا آینده بهتری را پیش روی خود داشته باشیم.
با وجود تاکید مسئولان بر مشارکت حداکثری در انتخابات شاهد کاهش مشارکت معناداری از سوی مردم در انتخابات بودیم چه علل و عواملی برای این کاهش مشارکت برمیشمرید؟
من به شخصه اولین علت را در این میبینم که بخش عمدهای از جامعه یعنی همان ۶۰درصدی که در انتخابات شرکت نکرده و پای صندوق رای نیامدند احساس کردند که کاندیدایی ندارند و کسی نیست آنها را نمایندگی کند. لذا این تفکر مطرح شد که برای چه باید پای صندوق رای بیایند و به کسانی رای دهند که به لحاظ فکری و حمایتی نمیتوانستند نماینده آنها باشد و تفکر آنها را دنبال کنند. از این جهت بود که پای صندوق نیامدند. من عمده مساله را از این زاویه میبینم؛ هر چند در کنار این مساله قاعدتا یکسری سرخوردگیهای اقتصادی و مسائل روز که مردم نسبت به آن حساس شده و احساس دلسردی میکنند نیز تاثیرگذار است. با دوگانگی که در برخی از رفتارها مشاهده میشود و اتهاماتی که دو طیف فکری به یکدیگر نسبت میدهند خیلی از حقایق از درون آن بیرون میآید و مردم متوجه میشوند که در گذشته چه خطاهایی رخ داده و جامعه از آنها بیاطلاع بوده است. همین مساله باعث شده که مردم احساس کنند برای چه رای دهند و رایشان تاثیری ندارد.
با توجه به اینکه مجلس یازدهم در اختیار اصولگرایان خواهد بود مواجهه نمایندگان با رئیس جمهور و دولت را چگونه ارزیابی میکنید؛ به سمت تعامل پیش خواهند رفت یا تقابل؟
من فکر میکنم آقای حسن روحانی شرایط سختی در یک سال آینده خواهد داشت مگر اینکه به اصولگرایان تفهیم شود که از این مبارزه نامطلوب که ضرر آن به جامعه و حاکمیت میخورد دست بردارند و احساس کنند وظیفه دارند پایههای نظام را تقویت کنند. آقای روحانی با میلیونها رای منتخب مردم است و اگر قرار باشد همین منتخبین که بهدلیل کاهش مشارکت مردم خود کمترین آرا را کسب کردند وی را به چالش بکشند این در واقع مقابله با رای مردم است. آقایروحانی ۲۴میلیون رای همراه خود داشته و اینها کسانی بودند که بعضا تعداد آرایشان به ۵۰۰، ۶۰۰هزار رای هم نمیرسیده است. حال اینکه بخواهند خود را مدعی بدانند و رئیس جمهور را زیر سوال ببرند نوعی تعارض و تقابل با جامعه و مردم است و کاهش آرامش مردم را به همراه خواهد داشت. لذا اگر این رویه را پیش بگیرند معلوم میشود که تشخیص مردم درست بوده که مشارکت جدی نداشتند چون اینها با این رفتارها نمیتوانند نماینده واقعی مردم باشند.
اصولگرایان همواره مجلس دهم را مورد تخریب قرار میدادند که ناکارآمد است و در راس امور نیست، با توجه به شناختی که از این جریان دارید اساسا مجلس یازدهم بهدنبال کارآمدی خواهد رفت؟
من معتقدم که شکل دوم؛ یعنی بیش از کارآمدی بهدنبال رویارویی خواهند رفت. برخی از آنها بهدنبال این نیستند که کارآمدی را برای مجلس تعریف کنند. من شما را جهت میدهم به گفتوگو آقای مطهری که در این زمینه صحبت کردند. این رویه باعث میشود که نمایندگان مجلس قطعا در پی منافع عامه مردم نباشند و بیشتر منافع گروهی و شخصی خود را پی گیرند و از این جهت شرایط سختی خواهد بود. از طرفی اینکه مجلس در راس امور است یا نه نمیتوان از این واقعیت گذشت که طبق گفته امام(ره) مجلس در راس امور است اما زمانی میتوان گفت که نمایندگان مجلس را در راس امور نگه میدارند که بهعنوان مثال منِ نماینده حرمت راس اموربودن مجلس را حفظ کنم و مطابق وظایف خود عمل کنم والا جمله امام (ره) که تغییر نمیکند.
بسیاری معتقدند بهواسطه برخی عملکردهای ناموفق دولت بهخصوص در حوزه اقتصادی و معیشتی اصلاحطلبان نیز بهعنوان جریان حامی دولت با ریزش سرمایه اجتماعی مواجه شدند؛ با توجه به در پیشبودن انتخابات ۱۴۰۰ تحلیل شما و راهکارهای بازیابی سرمایه اجتماعی چگونه است؟
البتنه من اساسا معتقد نیستم که کاهش مشارکت بهدلیل ریزش آرای اصلاح طلبان بوده باشد. یعنی فکر میکنم اگر در نظر بگیریم که ۶۰درصد جامعه پای صندوقها حاضر نشدند و ۲۰درصد آن آراء خاکستری بوده باشند؛ ۴۰درصد دیگر پایگاه رای اصلاحطلبان بودهاند. اینها کسانی هستند که سر بزنکاهها نشان دادند با حضور خود میتوانند نتیجه انتخابات را تغییر دهند. انتخابات ۹۶ تابلویی پیش روی ما است. بهرغم اینکه شاید خیلی از اختلافات رویکردی در بین احزاب اصلاحطلب وجود داشت اما همه عزم کردند که از آقای روحانی حمایت کنند. شاهد بودید که در آن گرما و فشار جمعیت چقدر اقبال شد و مردم چگونه پای صنوق رای آمدند تا اثبات کنند دیدگاهشان حرف اول را میزند و اینها اصلاحطلب هستند. لذا بهنظرم ریزشی اتفاق نیفتاده است؛ اصلاحطلبی همچنان هست و ممکن است بنا به تغییرات در جامعه خواستهها و آمال و آرزوهایش متفاوت شده باشد. این طبیعی است که اصلاحطلبان بهدنبال این معنا باشند که در روش، نوع گفتوگو و عملکردشان تجدید نظری کنند و همواره نیز از این آمادگی برخوردار بودهاند که به این امر مبادرت ورزند. البته این مساله بدین معنا نیست که اصلاحطلبی از جامعه ما رخت بربندد و این هرگز اتفاق نخواهد افتاد. در مجلس پیش رو و آینده مهمترین کاری که باید اتفاق افتد این است که همه تلاش کنند تا مشکلات اقتصادی و روزمره مردم حل شود. اکر واقعا اینها مرتفع شود و مشکلات کاهش پیدا کنند جامعه میتواند به شرایط ثبات و آرامشی برسد که حاصل آن همان اصلاحطلبی خواهد بود. (ایرنا)
در گزیده ای از گفت وگوی روزنامه آرمان ملی با اشرف بروجردی رییس کتابخانه ملی و فعال سیاسی اصلاح طلب می خوانیم: چندی است که جامعه ایرانی در پی اتفاقات پی در پی ماههای اخیر در نوعی تلاطم و سرگشتگی بسر میبرد و نوعی آینده نامعلوم را پیش چشم خود متصور است. از اتفاقات آبانماه و دیماه گرفته تا بروز ویروس ناشناخته و جدید کرونا در اسفندماه باعث شده تا بعضا زندگی عادی مردم تحتالشعاع این مسائل قرار گیرد. هر چند مساله نخست مردم یعنی تنگناهای معیشتی را نباید از یاد برد. این در حالی است که با نگاهی به رویکرد مردم طی ماههای اخیر نسبت به سخنان و عملکرد مسئولان به وضوح به این نکته پی میبریم که نوعی بیاعتمادی و عدم باور در جامعه نسبت به آمارها و اظهارات برخی مسئولان بوجود آمده است. بهنحوی که به قرائت بسیاری از تحلیلگران سرمایه اجتماعی دولت و سایر دستگاهها تاحد زیادی ریزش داشته و موید این سخن نیز کاهش معنادار مشارکت مردم در انتخابات مجلس یازدهم است. از این رو برای اینکه نوعی اعتمادسازی در جامعه بهوجود آید و مردم افق روشنی ر ا نسبت به آینده خود متصور باشند. در نتیجه باید نوعی تجدیدنظر در عملکردها و رویکردها صورت پذیرد و در گام اول اقتصاد و معیشت مردم بهبود یابد. برای بررسی شرایط جامعه، کاهش اعتماد و امید مردم، کاهش مشارکت جامعه در انتخابات و راهکارهای خروج از بحران«آرمان ملی» با اشرف بروجردی رئیس کتابخانه ملی و فعال سیاسی اصلاح طلب به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
با توجه به اتفاقات ماههای اخیر و وضعیت فعلی ارزیابی شما از شرایط جامعه، حال مردم و راهبردهای برون رفت از این شرایط چیست؟
بهنظر من حال جامعه خوب نیست اما نه به این معنا که مردم نسبت به زندگی احساس یأس و ناامیدی داشته باشند. من فکر میکنم مهمترین اتفاقی که در این حادثه بیماری در جامعه رخ داد و حادثه مثبتی بود این است که مردم احساس میکنند خودشان باید مشکلات خود را حل کنند و در پی این باشند که نگاهشان بیشتر به دست و توان خودشان باشد. این گفته از این جهت میتواند مهم باشد که در آینده یک مشارکتی را با حاکمیت ایجاد میکند که اگر جامعه زمانی خواستهای داشت بتواند در کنار مسئولان در آن مساله مشارکت داشته باشد. در هر صورت شرایط جامعه بهدلیل اتفاقاتی که افتاده و مشکلات اقتصادی که بر مردم حادث شده اقتضا میکند دولتمردان و عامه مردم برای اینکه بتوانند زندگی خود را بهتر اداره کنند محاسبهای در زندگی خود داشته باشند. از محدودیتهایی که برایمان اعمال میشود از یک طرف و از طرف دیگر مشکلات داخلی بر شرایط جامعه تاثیر میگذارند، البته همه مشکلات هم به گردن مدیران جامعه نیست بلکه بخشی از آن با توجه به اتفاقاتی است که افتاد و ما ناآگاهانه وارد این عرصه شده و به این بلیه گرفتار شدیم.
چندی است که جامعه نسبت به آمارهای داده شده و سخنانی که از سوی برخی از مسئولان گفته میشود چندان با جامعه پذیری لازم همراه نیست و مردم اعتماد سابق را از دست دادهاند ؛ اساسا این مساله ناشی از چیست؟
من فکر میکنم مقداری از این مساله ناشی از یک صدا نبودن حاکمیت است. چون مردم صداهای مختلفی میشنوند این اعتماد کاهش پیدا میکند و مردم احساس میکنند که حرف واحدی نمیشنوند. اگر مسئولان واقعا به شرایط جامعه و آنچه در عرصه بینالملل تجربه میکنیم توجه کنند و حامی یکدیگر باشند مردم دلگرم خواهند شد. جامعه در اعمال سیاستها و رویهها حتی در بین احزاب و گروهها نیز یکدستی مشاهده نمیکند. من شخصا احساس میکنم که این احزاب و گروهها منافع گروهی خود را دنبال میکنند در حالی که خوب است منافع جامعه، منافع آینده این سرزمین بیشتر مدنظر قرار گیرد، هرچند این مساله بیشتر متوجه کسانی است که مدعی اصولگرایی هستند و مدعی هستند که برای حفظ اصول نظام گام بر میدارند، اما نهایتا وقتی نگاه میکنید میبیند منافع شخصی گاه بر منافع سرزمینی ، ملی و منافعی که بارش میتواند بر روی دوش همه مردم باشد، تاثیرگذار است. اگر واقعا یک صدای واحد داشتیم و علاوه بر آن بین سیاسیون و حاکمیت نیز این تفرق وجود نداشت و این سیاسیون تقصیر را به گردن دولت نمیانداختند و همراهی مردم را وجهه همت خود قرار میدادند، امروز شاهد برخی مسائل در جامعه نبودیم. سالهای عدیدهای است که از ماجرای برجام گرفته تا FATFرویکردهایی برخلاف دولت اتخاذ شده که مصالح نظام در آن نبود و تفکر و دیدگاه برخی جریانات مدنظر بود. اگر بین مدیران نوعی گفتوگو رایج میشد و مصلحت جامعه، حکومت و آینده سرزمین مورد توجه قرار میگرفت شاید بهتر میتوانستند این هماهنگی را با یکدیگر داشته باشند. ما باید به جایگاه خود در عرصه بینالملل توجه داشته باشیم. اکنون خیلی از کسانی که در تقابل با جمهوری اسلامی قرا گرفتند از نوع رفتاری که برخی جریانات داخلی سود میبرند. مثل ماجرای FATF که اتفاق افتاد و رد شد کسانی از این موضع سود بردند که در تقابل با ما قرار دارند و سودی از این مساله عایدمان نشده است. اینها نشان میدهد که این گفتوگو باید میان سیاستمداران و سیاستگذاران بهوجود آید. بدون هرگونه جهت گیری شخصی و صرفا در جهت تامین منافع ملی باید گام برداشت تا آینده بهتری را پیش روی خود داشته باشیم.
با وجود تاکید مسئولان بر مشارکت حداکثری در انتخابات شاهد کاهش مشارکت معناداری از سوی مردم در انتخابات بودیم چه علل و عواملی برای این کاهش مشارکت برمیشمرید؟
من به شخصه اولین علت را در این میبینم که بخش عمدهای از جامعه یعنی همان ۶۰درصدی که در انتخابات شرکت نکرده و پای صندوق رای نیامدند احساس کردند که کاندیدایی ندارند و کسی نیست آنها را نمایندگی کند. لذا این تفکر مطرح شد که برای چه باید پای صندوق رای بیایند و به کسانی رای دهند که به لحاظ فکری و حمایتی نمیتوانستند نماینده آنها باشد و تفکر آنها را دنبال کنند. از این جهت بود که پای صندوق نیامدند. من عمده مساله را از این زاویه میبینم؛ هر چند در کنار این مساله قاعدتا یکسری سرخوردگیهای اقتصادی و مسائل روز که مردم نسبت به آن حساس شده و احساس دلسردی میکنند نیز تاثیرگذار است. با دوگانگی که در برخی از رفتارها مشاهده میشود و اتهاماتی که دو طیف فکری به یکدیگر نسبت میدهند خیلی از حقایق از درون آن بیرون میآید و مردم متوجه میشوند که در گذشته چه خطاهایی رخ داده و جامعه از آنها بیاطلاع بوده است. همین مساله باعث شده که مردم احساس کنند برای چه رای دهند و رایشان تاثیری ندارد.
با توجه به اینکه مجلس یازدهم در اختیار اصولگرایان خواهد بود مواجهه نمایندگان با رئیس جمهور و دولت را چگونه ارزیابی میکنید؛ به سمت تعامل پیش خواهند رفت یا تقابل؟
من فکر میکنم آقای حسن روحانی شرایط سختی در یک سال آینده خواهد داشت مگر اینکه به اصولگرایان تفهیم شود که از این مبارزه نامطلوب که ضرر آن به جامعه و حاکمیت میخورد دست بردارند و احساس کنند وظیفه دارند پایههای نظام را تقویت کنند. آقای روحانی با میلیونها رای منتخب مردم است و اگر قرار باشد همین منتخبین که بهدلیل کاهش مشارکت مردم خود کمترین آرا را کسب کردند وی را به چالش بکشند این در واقع مقابله با رای مردم است. آقایروحانی ۲۴میلیون رای همراه خود داشته و اینها کسانی بودند که بعضا تعداد آرایشان به ۵۰۰، ۶۰۰هزار رای هم نمیرسیده است. حال اینکه بخواهند خود را مدعی بدانند و رئیس جمهور را زیر سوال ببرند نوعی تعارض و تقابل با جامعه و مردم است و کاهش آرامش مردم را به همراه خواهد داشت. لذا اگر این رویه را پیش بگیرند معلوم میشود که تشخیص مردم درست بوده که مشارکت جدی نداشتند چون اینها با این رفتارها نمیتوانند نماینده واقعی مردم باشند.
اصولگرایان همواره مجلس دهم را مورد تخریب قرار میدادند که ناکارآمد است و در راس امور نیست، با توجه به شناختی که از این جریان دارید اساسا مجلس یازدهم بهدنبال کارآمدی خواهد رفت؟
من معتقدم که شکل دوم؛ یعنی بیش از کارآمدی بهدنبال رویارویی خواهند رفت. برخی از آنها بهدنبال این نیستند که کارآمدی را برای مجلس تعریف کنند. من شما را جهت میدهم به گفتوگو آقای مطهری که در این زمینه صحبت کردند. این رویه باعث میشود که نمایندگان مجلس قطعا در پی منافع عامه مردم نباشند و بیشتر منافع گروهی و شخصی خود را پی گیرند و از این جهت شرایط سختی خواهد بود. از طرفی اینکه مجلس در راس امور است یا نه نمیتوان از این واقعیت گذشت که طبق گفته امام(ره) مجلس در راس امور است اما زمانی میتوان گفت که نمایندگان مجلس را در راس امور نگه میدارند که بهعنوان مثال منِ نماینده حرمت راس اموربودن مجلس را حفظ کنم و مطابق وظایف خود عمل کنم والا جمله امام (ره) که تغییر نمیکند.
بسیاری معتقدند بهواسطه برخی عملکردهای ناموفق دولت بهخصوص در حوزه اقتصادی و معیشتی اصلاحطلبان نیز بهعنوان جریان حامی دولت با ریزش سرمایه اجتماعی مواجه شدند؛ با توجه به در پیشبودن انتخابات ۱۴۰۰ تحلیل شما و راهکارهای بازیابی سرمایه اجتماعی چگونه است؟
البتنه من اساسا معتقد نیستم که کاهش مشارکت بهدلیل ریزش آرای اصلاح طلبان بوده باشد. یعنی فکر میکنم اگر در نظر بگیریم که ۶۰درصد جامعه پای صندوقها حاضر نشدند و ۲۰درصد آن آراء خاکستری بوده باشند؛ ۴۰درصد دیگر پایگاه رای اصلاحطلبان بودهاند. اینها کسانی هستند که سر بزنکاهها نشان دادند با حضور خود میتوانند نتیجه انتخابات را تغییر دهند. انتخابات ۹۶ تابلویی پیش روی ما است. بهرغم اینکه شاید خیلی از اختلافات رویکردی در بین احزاب اصلاحطلب وجود داشت اما همه عزم کردند که از آقای روحانی حمایت کنند. شاهد بودید که در آن گرما و فشار جمعیت چقدر اقبال شد و مردم چگونه پای صنوق رای آمدند تا اثبات کنند دیدگاهشان حرف اول را میزند و اینها اصلاحطلب هستند. لذا بهنظرم ریزشی اتفاق نیفتاده است؛ اصلاحطلبی همچنان هست و ممکن است بنا به تغییرات در جامعه خواستهها و آمال و آرزوهایش متفاوت شده باشد. این طبیعی است که اصلاحطلبان بهدنبال این معنا باشند که در روش، نوع گفتوگو و عملکردشان تجدید نظری کنند و همواره نیز از این آمادگی برخوردار بودهاند که به این امر مبادرت ورزند. البته این مساله بدین معنا نیست که اصلاحطلبی از جامعه ما رخت بربندد و این هرگز اتفاق نخواهد افتاد. در مجلس پیش رو و آینده مهمترین کاری که باید اتفاق افتد این است که همه تلاش کنند تا مشکلات اقتصادی و روزمره مردم حل شود. اکر واقعا اینها مرتفع شود و مشکلات کاهش پیدا کنند جامعه میتواند به شرایط ثبات و آرامشی برسد که حاصل آن همان اصلاحطلبی خواهد بود. (ایرنا)