تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۳۲
کد مطلب : ۴۱۶۳۱۰
یادداشت:

 پله پله تا به اقلیم خدا

۱
 پله پله تا به اقلیم خدا
کبنا ؛مرگ در هر حالتی تلخ است....
لیک مرگ دیگری هم هست
 دردناک امّا شگرف و سرکش و مغرور
مرگ مردان، مرگ در میدان
با تپیدن‌های طبل و شیون شیپور
با صفیر تیر و برق تشنه‌ی شمشیر
غرقه در خون پیکری افتاده در زیر سم اسبان
وه چه شیرین است
رنج بردن
 پافشردن
 در ره یک آرزو مردانه مردن
وندر امّید بزرگ خویش
 با سرود زندگی بر لب
 جان سپردن....
 هوا دلگیر است و سرها در گریبان‌اند. سکوتی پاک و غمناک شهر را فرا گرفته و انبوه اندوه بر سرمان آوار شده‌ست. فاجعه با بیست دهان سخن می‌گوید و تشویش سراپای وجود ما را تسخیر کرده است. بزرگا مردی پرپر شده. شیرآهن‌کوه‌مردی را از ایرانِ کهن ستانده است تروریزمِ دولتیِ قصابانِ اتوکشیده. ای جلاد ننگت باد، در هر کجای هستی که هستی.
شکوه و عظمت این مرد و این مرگ چنان است که دوست و دشمن همه در حسرت و حیرت‌اند. چرا که دل او چونان"محی‌الدین عربی" پذیرای همه‌ی صورت‌ها بود: چراگاه آهوان و بتکده‌ی بتان و کعبه‌ی طائفان و صومعه‌ی راهبان و الواح تورات و اوراق قرآن. زیرا دین او دین عشق بود و به‌رغم باور عمیق و اصیلش به اسلام شیعی، چنان وسعت مشربی داشت که کنشت و کعبه و بتخانه و دیر را سرایی خالی از دلبر نمی‌دید. بر این مبنا، هم با صنعتی‌زاده‌ی لیبرال می‌نشست و هم دولت‌آبادی مارکسیست در سوگش سوگوار است؛ هم ابطحی اصلاح‌طلب به احترامش مندیل از سر برمی‌دارد، هم سردبیر سابق VOA در مذمت اندک فرومایگانِ شاد! توئیت می‌کند؛ هم بهنودِ BBC از ترورش متأثر می‌شود، هم مجتهدزاده‌ی کراواتی از فقدانش در خود می‌پیچد؛ هم آبراهامیانِ مورخِ ارمنی از خنده‌ی البغدادی داعشی بر این "قتل هدفمند" می‌گوید، هم شریعتمداری سیه‌جامه می‌پوشد و هم محمد خاتمی در فراقش اشک می‌ریزد.... چونان رشته‌ی تسبیح بود آن جاودانه‌مرد راد.
 او از مناره تا ستاره و ملاقات خدا را پله‌پله طی کرد و ارتفاع معنویت را از قاعده تا رأس پیمود. کارگری کرد و آجر بر آجر گذاشت و سپس پاس‌داری پیشه کرد و سرباز وطن ماند تا اوج؛ تا عروج. و برای پاسداشت ایران و ایمان ما غریبانه انگشت را با انگشتری به تاریخ تقدیم کرد.
 رو به بالا و ز پستی‌ها رها
خوش‌ترین مرگی‌ست مرگ شعله‌ها
 سلیمانی قهرمان بلامنازع فستیوال شرف، شجاعت، نوع‌دوستی و وطن‌خواهی‌ست. سرباز باوقاری که بی‌قرار آرمان‌های خویش بود. در اکوسیستم ماتریالیستی جهان جدید، او از معدود نشانگان معنویت و معصومیت قرون‌وسطایی‌ست. قتل او نماد سادیسم کشتار امریکا برای جبران بحران اعتماد و اعتبار سرمایه‌داری و افشاکننده‌ی تروریزمِ عریانِ میلیتاریزم هارِ امریکایی‌ست. ریشخند بت‌واره‌های غربی و صورت‌بندی مضحک حقوق‌بشر آنان است.
 شهادت امّا خودویرانگی کور نیست. دیالکتیک عشق و ایمان است. و در مکتبش از هر طرف که بروی جز زیبایی نمی‌بینی. در چنین الگوریتم زیبایی‌شناسانه‌ای‌ست که زینب در کربلا چیزی ندید جز زیبایی: ما رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلا.
در چنین "پارادایم شیفت" و افق غریبی‌ست که وقتی شمشیر جهل و جعل و دگماتیزم بی‌نقاب فرق علی را شکافت، علی (ع) فرمود: فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة: سوگند به خدای کعبه که رستگار شدم. شگفتا!
و شهادت رستگاری‌ست. تجلی زیبایی‌ست. گشودگیِ گره‌های روح انسانی‌ست. به سخره گرفتن ابتذال روزمرگی‌ست. دست انداختن خور و خواب و خشم و شهوت است. گشاینده‌ی معنا و معنویت است. قلم‌رنجه‌ی روح است در ساحت عشق. قدم‌رنجه‌ی جان است در وادی ایمان. اُبژه‌ی افتخارآمیز زیست بشری در ماتریس هستی‌ست. اثباتِ عظمت خَلیفَةُالله با نفیِ بُعد حیوانی‌ست. و به درستی گفته‌اند: شهادت هنر مردان خداست. همانان که پرده‌ی پندار دریدند؛ و شهید قلب تاریخ است.
این شهید عظیم‌الشأن در خلأ یقین و غیبت خدا، یقین مجسم انسان خداگونه بود؛ و خوشا نوادری چون او که دشمنانشان نیز هم به فضائل و معارفشان معترف‌اند. و علی فرمود فضیلت باید چنان باشد که دشمنانت هم به آن گواهی دهند.
در رساله‌ی جمهور افلاطون آمده است که یونانیان بنای "پولیس" را حس اتحاد بر سر یک هدف مشترک و میل به ایثار و ازخودگذشتگی می‌دانستند. و ایران مدیون جان عزیز سلیمانی‌هاست. از "وحشت ارتدادهای فلسفی" و سیاسی نهراسیم. کنش‌های اصیل نابند و کم‌یابند. خون سلیمانی بهای استقلال است.
 ترامپ نیز با این آناکرونیسم، نزد ایرانیان به عنوان اُبژه‌ی مستهجن سیاست لیبیدویی به تاریخ پیوست. شعار انتخاباتی او بازگرداندن مجدد عظمت به امریکا بود. آیا با شیفتگی اروتیکش به ترور، این عظمت بازخواهد گشت یا وخامت مخمصه‌ی بشر امروز با این جنایت وخیم‌تر و بدخیم‌تر می‌شود؟
آیا خنده‌های ملحدانه‌ی آن شیاد بر این تندیس عاشق بی‌پاسخ می‌ماند؟!
 و البتّه «ما کاملاً حق داریم که همان پرسش سن‌پلی را مطرح کنیم:
امروز چه کسی واقعاً زنده است؟»
-----------------------------------
هجیر تشکر
نویسنده و پژوهشگر
 
نام شما

آدرس ايميل شما

تخریب یا نقد مجلس یازدهم؟!

تخریب یا نقد مجلس یازدهم؟!

هر چه مجلس کوتاه بیایید، دیگران او را به گوشه رینگ برده و مورد ضرباتی قرار می‌دهند. تخریب‌گران ...
اختلال عاطفی فصلی؛ از علائم تا درمان

اختلال عاطفی فصلی؛ از علائم تا درمان

باور بر این است که اختلال عاطفی فصلی به دلیل اختلال در ریتم شبانه روزی بدن رخ می دهد....
سبقت «واکسن آنفولانزا» از «دنا پلاس»

سبقت «واکسن آنفولانزا» از «دنا پلاس»

رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در مصاحبه‌اش اشاره کرد که از 16 میلیون واکسن آنفولانزای ...
1