تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۰۰
کد مطلب : ۴۱۵۰۸۰
بررسی بعضی از اظهارات نماینده گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی:
دستگاههای نظارتی امین تاجگردون یا مردم؟!
۱
کبنا ؛بسیاری از افراد آشنا با سیاستهای تاجگردون در استان، به دلایل مختلف معتقدند تاجگردون کمترین توجه را به بویراحمد داشته و دارد و علی رغم «مسئولیت خود در سازمان برنامه و بودجه»، القاب و الفاظ مختلف و نفوذی که در میان سیاسیون بالادستی دارد و داشتف کمتر به درد استان کهگیلویه و بویراحمد و رشد فرزندان این استان خورده است. همه اینها در حالی است که تاجگردون همانند سایر رفتارهای مختص به خودش در تالار پارسیان یاسوج به قولاً دیداری با گچسارانیها و باشتی های مقیم پایتخت کهگیلویه و بویراحمد نشست برگزار میکند و در آنجا هم پاسخ منتقدانش را میدهد و هم سخن از «عزت بویراحمد» می راند. اینکه زارع چه عملکردی در طول این مدت داشته است و چه کاری برای مردمش داشته، جای خود دارد، ولی تاجگردون با اخلاقی که از پیشینانش به ارث برده و «ادبیات منت»، در بویراحمد از «عزت» میگوید! و تلویحاً میگوید که گچساران «بلادیان» دارد، گچساران فلان و فلان دارد! آقای تاجگردون سازوکار و اشتغالی که در یاسوج وجود دارد در اختیار مردم گچساران نیست، مطمئن باشید هیچ مدیر بویراحمدی غصه بلادیان را نمیخورد! مردمی که باید به فکر راه آهن باشند، به فکر پتروشیمی و اشتغال جوانانش باشند، سطح فکرشان بالا باشد، دلشان را با یک خیابان خوش میکنید و می گویید بویراحمد حسرت بلادیان را میخورد! یا اینکه فکر میکنید بویراحمد میترسد که مردمش بجای اینکه از نماینده خودشان دفاع کند از شما دفاع میکنند؟ میخواهید باشتی ها را روی غیرت بیاورید که میگوید «اگر به من تعرض شود بویراحمدی از من حمایت میکند نه باشتی ها»!؟ انتخابات با ایجاد هیجانهای کاذب به سرانجامی نمیرسد و مردم آگاه از مسائل روز از روی تعصب و قومی گری رأی نمیدهند! همانطوری که خود شما بارها و بارها گفتید مردم ما به عقب برنمی گردند، این را امارها می گویند، این را عکسهای جلساتتان میگوید، این را عملکردتان میگوید که 60 درصدش تبلیغات است.
تاجگردون مرد حرفهای عجیب و گاهی نسنجیده هم هست، او منتقدانش را به نفهمی محکوم میکند و میگوید: «سعی کردم فکر توسعه را در واژگان و حرفهایی به کار ببرم که مردم راحتتر با برنامههای خودم انس پیدا کنند. از برنو و بُرد تفنگ برنو و اینجور چیزها صحبت کردم و بعد گفتم، افق را بالا ببرید و بُرد آن را بالا ببرید و بعد تیراندازی کنید. طرف نمیفهمد و میگوید دوران تفنگ برنوی گذشت. من فکر کردم، نفهمید که چه میگوید، بعد دیدم نه، بابا جمع کن تو را قرآن.»
او همچنین میگوید: «صدها نامه و شکایت از من به نهادهای نظارتی مینویسند. بعضی از هم استانیها و همشهریان عزیز که نسبت به من لطف دارند و اینگونه احساس تکلیف میکنند و مأموریت الهی و اصولی خود را در این میبینند که برای مملکتشان سینهچاک میکنند و شبی ده و صد نامه علیه بنده به مراکز نظارتی کشور میفرستند و نقطه اوج تخریب غلامرضا تاجگردون را در این میبینند که ایشان پارتیبازی کرده و اعتبارات زیادی به کهگیلویه و بویراحمد وارد کرده و… وقتی آن عزیزان (نهادهای نظارتی) آن نامهها را جلوی بنده میگذارند و هنر من این است که به مسئولین نظارتی و ملی عرض کنم که این حق مردم بوده که اعتبارات ۳ درصدی را به آن بدهیم تا قسمتی از عقبماندگی نسلی، عقبماندگی که به دلایل متعددی بوده است را جبران کنیم. این را غلامرضا تاجگردون به همراه سایر نمایندگان استان باافتخار میگویم که مسئولین ملی کشور این را قبول دارند که باید بیش از این به استان باید خدمت کرد و بیش از این باید به استان اعتبار داده شود و این مایه افتخار ماست.»
طوری تاجگردون از مضمون نامه میگوید که انگار از محتویات این نامهها با خبر است! اگر تاجگردون نامههایی که علیه او نوشته شده را دیده است، پس این چه شکل رسیدگی به شکایت است؟ اگر چنین چیزی درست باشد آیا مردم میتوانند به نهادهای نظارتی اعتمادی کنند؟! چرا باید اینگونه باشد که نهادهای نظارتی شکایات اینچنینی را با تاجگردون در میان بگذارند؟ بعد شاکی چرا باید اینقدر ساده باشد که برود، به قول تاجگردون شب نامه بنویسد که مثلاً تاجگردون اعتبارات زیادی آورده است؟ «یا للعجب» دستگاههایی که در این کشور باید امین مردم باشند و امنیت آنها را تأمین کنند. یا شاید نامه دیدنهای تاجگردون شبیه همان داستان «باج 9 میلیاردی او است که هنوز راست و دروغ آن مشخص نشده است!»
به راستی چرا باید فردی که ریاست کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی را برعهده دارد، اینگونه سخن بگوید و کسی از او سئوال نکند.
تاجگردون مرد حرفهای عجیب و گاهی نسنجیده هم هست، او منتقدانش را به نفهمی محکوم میکند و میگوید: «سعی کردم فکر توسعه را در واژگان و حرفهایی به کار ببرم که مردم راحتتر با برنامههای خودم انس پیدا کنند. از برنو و بُرد تفنگ برنو و اینجور چیزها صحبت کردم و بعد گفتم، افق را بالا ببرید و بُرد آن را بالا ببرید و بعد تیراندازی کنید. طرف نمیفهمد و میگوید دوران تفنگ برنوی گذشت. من فکر کردم، نفهمید که چه میگوید، بعد دیدم نه، بابا جمع کن تو را قرآن.»
او همچنین میگوید: «صدها نامه و شکایت از من به نهادهای نظارتی مینویسند. بعضی از هم استانیها و همشهریان عزیز که نسبت به من لطف دارند و اینگونه احساس تکلیف میکنند و مأموریت الهی و اصولی خود را در این میبینند که برای مملکتشان سینهچاک میکنند و شبی ده و صد نامه علیه بنده به مراکز نظارتی کشور میفرستند و نقطه اوج تخریب غلامرضا تاجگردون را در این میبینند که ایشان پارتیبازی کرده و اعتبارات زیادی به کهگیلویه و بویراحمد وارد کرده و… وقتی آن عزیزان (نهادهای نظارتی) آن نامهها را جلوی بنده میگذارند و هنر من این است که به مسئولین نظارتی و ملی عرض کنم که این حق مردم بوده که اعتبارات ۳ درصدی را به آن بدهیم تا قسمتی از عقبماندگی نسلی، عقبماندگی که به دلایل متعددی بوده است را جبران کنیم. این را غلامرضا تاجگردون به همراه سایر نمایندگان استان باافتخار میگویم که مسئولین ملی کشور این را قبول دارند که باید بیش از این به استان باید خدمت کرد و بیش از این باید به استان اعتبار داده شود و این مایه افتخار ماست.»
طوری تاجگردون از مضمون نامه میگوید که انگار از محتویات این نامهها با خبر است! اگر تاجگردون نامههایی که علیه او نوشته شده را دیده است، پس این چه شکل رسیدگی به شکایت است؟ اگر چنین چیزی درست باشد آیا مردم میتوانند به نهادهای نظارتی اعتمادی کنند؟! چرا باید اینگونه باشد که نهادهای نظارتی شکایات اینچنینی را با تاجگردون در میان بگذارند؟ بعد شاکی چرا باید اینقدر ساده باشد که برود، به قول تاجگردون شب نامه بنویسد که مثلاً تاجگردون اعتبارات زیادی آورده است؟ «یا للعجب» دستگاههایی که در این کشور باید امین مردم باشند و امنیت آنها را تأمین کنند. یا شاید نامه دیدنهای تاجگردون شبیه همان داستان «باج 9 میلیاردی او است که هنوز راست و دروغ آن مشخص نشده است!»
به راستی چرا باید فردی که ریاست کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی را برعهده دارد، اینگونه سخن بگوید و کسی از او سئوال نکند.