تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۴۱
کد مطلب : ۴۱۴۵۰۷
«جمنا»؛ تجربه اصولگرایانه همگرایی
۰
کبنا ؛ «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» به عنوان منسجم و فراگیرترین تشکیلات جمعی اصولگرایی، اگرچه نتوانست در انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری مطلوب این جریان را محقق کند، ولی تجربههای ارزشمندی را برای ائتلافسازی پیش روی اصولگراها قرارداد؛ تجربههایی که درس گرفتن از آن در دوره تضعیف شیخوخیت و فقدان رهبری کاریزماتیک، شاید بتواند اصولگرایان را در جایگاه برتر میدان رقابتهای انتخاباتی قرار دهد.
جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، به عنوان تشکلی نونهاد، سازوکار جمعی اصولگرایان در جریان دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را ایجاد کرد.
اگرچه در این دوره نسل نوی اصولگرایان تلاش کردند با به حاشیه راندن تشکل های سنتی چون «جامعه روحانیت مبارز» و «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم»، محوریت اصولگرایان را به دست گرفته و سیاست ورزی این جریان را تدبیر کنند، ولی باز هم محصول کنش های جمعی، چیزی نبود که مجموعه اصولگرایان انتظارش را داشتند.
این گزارش زمینههای شکلگیری جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی موسوم به «جمنا»، روند همگرایی اصولگرایان، سازوکار فراگیر درونجریانی و ارزیابی عملکرد جمنا را مورد بررسی قرار داده است.
ناکامی سال ۹۴؛ زمینه ساز تاسیس «جمنا»
فقدان چهرههایی چون آیت الله «محمدرضا مهدوی کنی» و «حبیب الله عسگراولادی» در میان اصولگرایان، از ابتدای دهه کنونی، به کمرنگ شدن نقش تشکل های سنتی اصولگرایی در محوریت این جریان انجامید.
آخرین تجربه اصولگرایان برای هدایت سازوکار جمعی تا سال ۱۳۹۴ به تشکیل «شورای هماهنگی اصولگرایان» ختم شد؛ سازوکاری که با محوریت جامعه روحانیت مبارز تلاش کرد میان اصولگرایان همگرایی ایجاد کند.
این نهاد جمعی با مدیریت «سیدرضا تقوی» به نیابت از «محمدعلی موحدی کرمانی» دبیر کل جامعه روحانیت مبارز، نتوانست عملکرد موفقی در جریان انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی از خود ارایه دهد. به عنوان نمونه، در تهران حتی یک نفر از فهرست اصولگرایان با سرلیستی «غلامعلی حداد عادل» نتوانست وارد مجلس شود و فهرست شورای همگرایی اصولگرایان در برابر لیست مورد حمایت «شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان» همه ۳۰ کرسی نمایندگی پایتخت را واگذار کرد.
این شکست و تقویت گزاره ناکارآمدی ائتلاف سازی با محوریت تشکل های سنتی، در جریان دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، اصولگرایان را به فکر ایجاد تشکیلاتی فراگیرتر، منسجمتر و ساختارمندتر انداخت؛ «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» یا همان «جمنا» محصول این روند بود.
پنجم دی ماه ۱۳۹۵ یعنی درست چند ماه پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ بود که جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی با برگزاری نخستین مجمع عمومی خود اعلام موجودیت کرد. حدود سه هزارتن از اصولگرایان از سراسر کشور در نخستین مجمع عمومی جمنا شرکت و اعضای شورای مرکزی خود را انتخاب کردند. به این ترتیب، مدیریت این تشکل را سیاست ورزان نسل جوان تر با رویکردهایی بیپرواتر و غیرسنتی تر برعهده گرفتند؛ چهره هایی چون «مهدی محمدی»، «مرضیه وحید دستجردی»، «فاطمه رهبر»، «حسین فدایی» و ...
فعالیت جمنا، با شور و تبلیغات گسترده ای آغاز شد. اصولگرایان ایجاد این سازوکار را متضمن پیروزی انتخاباتی خود معرفی می کردند. قرار بود جمنا چتر فراگیری بگستراند که همه گروه های مختلف اصولگرایی را دربرگیرد. در ابتدا چنین می نمود که این تشکیلات جمعی نه تنها می تواند کالای نایاب «وحدت» میان اصولگرایان را خلق کند، بلکه پیروزی انتخاباتی را برای آنان به ارمغان خواهد آورد، ولی آنچه حاصل شد با مطلوب اصولگرایان فاصله ای معنادار داشت.
ارزیابی عملکرد جمنا
تمام تلاش جمعی اصولگرایان برای ایجاد وحدت در سال ۹۶، اگرچه به ریخته شدن ۱۶ میلیون رای به سبد حجت الاسلام «سیدابراهیم رئیسی» منجر شد، ولی پیروزی انتخاباتی را برای اصولگرایان به ارمغان نیاورد. اگرچه برخی ناظران کسب این میزان رای را برای اصولگرایان موفقیتی چشمگیر ارزیابی می کنند، ولی این میزان در مقایسه با آرای ۲۴ میلیونی روحانی، چندان قابل قبول نبود.
پیش از برگزاری انتخابات به نظر می رسید اصولگرایان به صورت کاملا ساختارمند، منسجم و متحد برنامه های انتخاباتی خود را پیش می برند، ولی در روزهای منتهی به انتخابات، حرکت های واگرایانه ای در این جریان مشاهده شد.
«سیدمصطفی میرسلیم» از تشکل سنتی و سابقه دار «موتلفه اسلامی» به رغم میثاق جمعی با اصولگرایان، تا پایان در گود رقابتها باقی ماند و به نفع نامزد مورد تایید جمنا از نامزدی انصراف نداد. هرچند باقیماندن یا نماندن میرسلیم در میان نامزدها تاثیر چندانی در نتیجه انتخابات نداشت، ولی محوریت جمنا را زیر سوال برد.
«محمدباقر قالیباف» دیگر نامزد انتخاباتی اگرچه به تصمیم جمعی اصولگرایان احترام گذاشت و با تمکین از جمنا به نفع رئیسی از رقابتها کنار رفت، ولی انتقادات بعدی او به سازوکار تصمیم سازی جمنا و سیاست ورزی انتخاباتی اصولگرایان، نشان داد که جمنا در جایگاه مرجعیت جریان اصولگرایی نتوانسته موفق عمل کند.
این تشکیلات جمعی همانطور که نتوانست بزرگان این جریان را زیر یک چتر واحد گرد آورد (حرکت های گریز از مرکز نمود بارز این واگرایی بود) در اقناع بدنه اجتماعی اصولگرایی هم به همان اندازه ناکام ماند. به گفته گروهی از ناظران، نه تنها همه حامیان قالیباف به نفع رئیسی رای ندادند، بلکه بخش عمدهای از پایگاه رای شهردار پییشن تهران به روحانی متمایل شدند.
در مجموع، جمنا به عنوان جبهه واحد اصولگرایان بر خلاف آنچه ادعا می شد نتوانست در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ عملکرد قابل قبولی از خود ارایه دهد. نتیجه تلاش بزرگان اصولگرا برای تعیین و اجرای راهبردهای واحد انتخاباتی، از سویی شکست انتخاباتی و از سوی دیگر رهاورد وازدگی های سیاسی را برای گروهی از اصولگرایان به ارمغان آورد.
انتقادات اصولگرایانه وارد بر جمنا
پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات و به ویژه در جریان شکل گیری شورای وحدت بود که چهره های مختلف اصولگرایی به تدریج گلایه آمیز لب به سخن گشودند و هریک بخشی از کاستی های عملکردی جمنا و دلایل شکست اصولگرایان را مطرح کردند؛ از قالیبافیها گرفته تا اعضای جامعه روحانیت و اصولگرایان سنتی و ... که هریک بخشی از ساختار و عملکرد جمنا را زیر سوال میبردند.
نبود شفافیت در سازوکار تصمیم سازی، دموکراتیک نبودن ساختار تصمیمگیری در جمنا، وزن، نقش و سهم نابرابر و نامتناسب گروههای مختلف حاضر در جمنا و ... انتقاداتی بود که نه در جریان انتخابات ریاست جمهوری، بلکه در هفتهها و روزهای پس از آن نمایان شد.
چندی پیش بود که قالیباف با این هشدار که تا زمانی اصولگرایان در مسیر گذشته حرکت کنند، نمیتوانند کار جدی و اساسی انجام دهند، اساس وحدت اصولگرایان در انتخابات پیشین ریاستجمهوری را مورد انتقاد قرار داد و گفت: در انتخابات ۹۶ همه فکر میکنند که اصول وحدت رعایت شد، درحالی که این برداشت درست نیست. گرچه به صورت شکلی وحدت رعایت شد ولی به صورت محتوایی رعایت نشد.
شهردار پیشین تهران با ذکر اینکه «اصولگرایان در حوزه برنامهریزی و الفبای کار سیاسی اشکالات اساسی دارند» دامنه انتقادات خود را فراتر برد و افزود: کمپین اصولگرایی اشتباهی بود. وقتی رئیسجمهور مستقر وجود دارد و یک انتخابات میان دورهای در حال برگزاری است چرا از جناح مقابل ۲ نفر باید حضور پیدا کنند؟ آن هم با این استدلال که تا هفته آخر حضور داشته باشند تا مشخص شود وضع کدام یک بهتر است یا به عبارت دیگر تا هفته آخر با خودتان رقابت کنید و هفته آخر با رقیب اصلی. آیا این موضوع ضرورتی داشت؟ اینها اشکالات جدی در حوزه برنامهریزی و الفبای کار سیاسی است.
پیش از این هم قالیباف بارها از ناکارآمدی فعالیت سیاسی اصولگرایان و کنش جمعی آنها بر اساس الگوی جمنا سخن گفته بود. او مکررا فراگیر و جامع نبودن جمنا و نبود سازوکار تصمیم سازی دموکراتیک در آن را مورد انتقاد قرار داده است.
اظهارات سال گذشته «حسین قربان زاده» مشاور قالیباف در رد ادعای نامزد پوششی بودن قالیباف و ذکر اینکه «در زمان انتخابات یک تحلیل سیاسی فنی به ما می گفت با کنار رفتن آقای رئیسی به جای آقای قالیباف، شوک بزرگتر رقم می خورد؛ ولی در عمل آن چیزی که اتفاق افتاد، دیدیم که ایشان حضور دارند و این شوک هم نیاز است و طبیعتا آقای قالیباف انصراف دادند» از نبود شفافیت و سازوکار دموکراتیک تصمیم گیری در جمنا خبر حکایت دارد.
وزن و سهم نابرابر گروههای سیاسی در جمنا هم از ایرادات این نهاد عنوان می شود. به گفته « ناصر ایمانی» تحلیلگر اصولگرا، وزن کشی ها در جمنا منطقی نبود؛ یعنی برخی طیف های اصولگرا عملا نقشی را ایفا کردند که خیلی بیشتر از وزنشان بود. این مجموعه تحت تاثیر حرکت ها و مواضع سیاسی طیف پایداری قرار گرفت.
با وجود این انتقادات، حامیان جمنا همچنان اعتقاد دارند که این تشکل جمعی هنوز به پایان راه خود نرسیده و در جریان انتخابات پیش رو در اسفندماه امسال می تواند با تجربیات اندوخته و استفاده از فضای سیاسی کشور، ناکامی های گذشته را جبران کند. (ایرنا)
جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، به عنوان تشکلی نونهاد، سازوکار جمعی اصولگرایان در جریان دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را ایجاد کرد.
اگرچه در این دوره نسل نوی اصولگرایان تلاش کردند با به حاشیه راندن تشکل های سنتی چون «جامعه روحانیت مبارز» و «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم»، محوریت اصولگرایان را به دست گرفته و سیاست ورزی این جریان را تدبیر کنند، ولی باز هم محصول کنش های جمعی، چیزی نبود که مجموعه اصولگرایان انتظارش را داشتند.
این گزارش زمینههای شکلگیری جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی موسوم به «جمنا»، روند همگرایی اصولگرایان، سازوکار فراگیر درونجریانی و ارزیابی عملکرد جمنا را مورد بررسی قرار داده است.
ناکامی سال ۹۴؛ زمینه ساز تاسیس «جمنا»
فقدان چهرههایی چون آیت الله «محمدرضا مهدوی کنی» و «حبیب الله عسگراولادی» در میان اصولگرایان، از ابتدای دهه کنونی، به کمرنگ شدن نقش تشکل های سنتی اصولگرایی در محوریت این جریان انجامید.
آخرین تجربه اصولگرایان برای هدایت سازوکار جمعی تا سال ۱۳۹۴ به تشکیل «شورای هماهنگی اصولگرایان» ختم شد؛ سازوکاری که با محوریت جامعه روحانیت مبارز تلاش کرد میان اصولگرایان همگرایی ایجاد کند.
این نهاد جمعی با مدیریت «سیدرضا تقوی» به نیابت از «محمدعلی موحدی کرمانی» دبیر کل جامعه روحانیت مبارز، نتوانست عملکرد موفقی در جریان انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی از خود ارایه دهد. به عنوان نمونه، در تهران حتی یک نفر از فهرست اصولگرایان با سرلیستی «غلامعلی حداد عادل» نتوانست وارد مجلس شود و فهرست شورای همگرایی اصولگرایان در برابر لیست مورد حمایت «شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان» همه ۳۰ کرسی نمایندگی پایتخت را واگذار کرد.
این شکست و تقویت گزاره ناکارآمدی ائتلاف سازی با محوریت تشکل های سنتی، در جریان دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، اصولگرایان را به فکر ایجاد تشکیلاتی فراگیرتر، منسجمتر و ساختارمندتر انداخت؛ «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» یا همان «جمنا» محصول این روند بود.
پنجم دی ماه ۱۳۹۵ یعنی درست چند ماه پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ بود که جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی با برگزاری نخستین مجمع عمومی خود اعلام موجودیت کرد. حدود سه هزارتن از اصولگرایان از سراسر کشور در نخستین مجمع عمومی جمنا شرکت و اعضای شورای مرکزی خود را انتخاب کردند. به این ترتیب، مدیریت این تشکل را سیاست ورزان نسل جوان تر با رویکردهایی بیپرواتر و غیرسنتی تر برعهده گرفتند؛ چهره هایی چون «مهدی محمدی»، «مرضیه وحید دستجردی»، «فاطمه رهبر»، «حسین فدایی» و ...
فعالیت جمنا، با شور و تبلیغات گسترده ای آغاز شد. اصولگرایان ایجاد این سازوکار را متضمن پیروزی انتخاباتی خود معرفی می کردند. قرار بود جمنا چتر فراگیری بگستراند که همه گروه های مختلف اصولگرایی را دربرگیرد. در ابتدا چنین می نمود که این تشکیلات جمعی نه تنها می تواند کالای نایاب «وحدت» میان اصولگرایان را خلق کند، بلکه پیروزی انتخاباتی را برای آنان به ارمغان خواهد آورد، ولی آنچه حاصل شد با مطلوب اصولگرایان فاصله ای معنادار داشت.
ارزیابی عملکرد جمنا
تمام تلاش جمعی اصولگرایان برای ایجاد وحدت در سال ۹۶، اگرچه به ریخته شدن ۱۶ میلیون رای به سبد حجت الاسلام «سیدابراهیم رئیسی» منجر شد، ولی پیروزی انتخاباتی را برای اصولگرایان به ارمغان نیاورد. اگرچه برخی ناظران کسب این میزان رای را برای اصولگرایان موفقیتی چشمگیر ارزیابی می کنند، ولی این میزان در مقایسه با آرای ۲۴ میلیونی روحانی، چندان قابل قبول نبود.
پیش از برگزاری انتخابات به نظر می رسید اصولگرایان به صورت کاملا ساختارمند، منسجم و متحد برنامه های انتخاباتی خود را پیش می برند، ولی در روزهای منتهی به انتخابات، حرکت های واگرایانه ای در این جریان مشاهده شد.
«سیدمصطفی میرسلیم» از تشکل سنتی و سابقه دار «موتلفه اسلامی» به رغم میثاق جمعی با اصولگرایان، تا پایان در گود رقابتها باقی ماند و به نفع نامزد مورد تایید جمنا از نامزدی انصراف نداد. هرچند باقیماندن یا نماندن میرسلیم در میان نامزدها تاثیر چندانی در نتیجه انتخابات نداشت، ولی محوریت جمنا را زیر سوال برد.
«محمدباقر قالیباف» دیگر نامزد انتخاباتی اگرچه به تصمیم جمعی اصولگرایان احترام گذاشت و با تمکین از جمنا به نفع رئیسی از رقابتها کنار رفت، ولی انتقادات بعدی او به سازوکار تصمیم سازی جمنا و سیاست ورزی انتخاباتی اصولگرایان، نشان داد که جمنا در جایگاه مرجعیت جریان اصولگرایی نتوانسته موفق عمل کند.
این تشکیلات جمعی همانطور که نتوانست بزرگان این جریان را زیر یک چتر واحد گرد آورد (حرکت های گریز از مرکز نمود بارز این واگرایی بود) در اقناع بدنه اجتماعی اصولگرایی هم به همان اندازه ناکام ماند. به گفته گروهی از ناظران، نه تنها همه حامیان قالیباف به نفع رئیسی رای ندادند، بلکه بخش عمدهای از پایگاه رای شهردار پییشن تهران به روحانی متمایل شدند.
در مجموع، جمنا به عنوان جبهه واحد اصولگرایان بر خلاف آنچه ادعا می شد نتوانست در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ عملکرد قابل قبولی از خود ارایه دهد. نتیجه تلاش بزرگان اصولگرا برای تعیین و اجرای راهبردهای واحد انتخاباتی، از سویی شکست انتخاباتی و از سوی دیگر رهاورد وازدگی های سیاسی را برای گروهی از اصولگرایان به ارمغان آورد.
انتقادات اصولگرایانه وارد بر جمنا
پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات و به ویژه در جریان شکل گیری شورای وحدت بود که چهره های مختلف اصولگرایی به تدریج گلایه آمیز لب به سخن گشودند و هریک بخشی از کاستی های عملکردی جمنا و دلایل شکست اصولگرایان را مطرح کردند؛ از قالیبافیها گرفته تا اعضای جامعه روحانیت و اصولگرایان سنتی و ... که هریک بخشی از ساختار و عملکرد جمنا را زیر سوال میبردند.
نبود شفافیت در سازوکار تصمیم سازی، دموکراتیک نبودن ساختار تصمیمگیری در جمنا، وزن، نقش و سهم نابرابر و نامتناسب گروههای مختلف حاضر در جمنا و ... انتقاداتی بود که نه در جریان انتخابات ریاست جمهوری، بلکه در هفتهها و روزهای پس از آن نمایان شد.
چندی پیش بود که قالیباف با این هشدار که تا زمانی اصولگرایان در مسیر گذشته حرکت کنند، نمیتوانند کار جدی و اساسی انجام دهند، اساس وحدت اصولگرایان در انتخابات پیشین ریاستجمهوری را مورد انتقاد قرار داد و گفت: در انتخابات ۹۶ همه فکر میکنند که اصول وحدت رعایت شد، درحالی که این برداشت درست نیست. گرچه به صورت شکلی وحدت رعایت شد ولی به صورت محتوایی رعایت نشد.
شهردار پیشین تهران با ذکر اینکه «اصولگرایان در حوزه برنامهریزی و الفبای کار سیاسی اشکالات اساسی دارند» دامنه انتقادات خود را فراتر برد و افزود: کمپین اصولگرایی اشتباهی بود. وقتی رئیسجمهور مستقر وجود دارد و یک انتخابات میان دورهای در حال برگزاری است چرا از جناح مقابل ۲ نفر باید حضور پیدا کنند؟ آن هم با این استدلال که تا هفته آخر حضور داشته باشند تا مشخص شود وضع کدام یک بهتر است یا به عبارت دیگر تا هفته آخر با خودتان رقابت کنید و هفته آخر با رقیب اصلی. آیا این موضوع ضرورتی داشت؟ اینها اشکالات جدی در حوزه برنامهریزی و الفبای کار سیاسی است.
پیش از این هم قالیباف بارها از ناکارآمدی فعالیت سیاسی اصولگرایان و کنش جمعی آنها بر اساس الگوی جمنا سخن گفته بود. او مکررا فراگیر و جامع نبودن جمنا و نبود سازوکار تصمیم سازی دموکراتیک در آن را مورد انتقاد قرار داده است.
اظهارات سال گذشته «حسین قربان زاده» مشاور قالیباف در رد ادعای نامزد پوششی بودن قالیباف و ذکر اینکه «در زمان انتخابات یک تحلیل سیاسی فنی به ما می گفت با کنار رفتن آقای رئیسی به جای آقای قالیباف، شوک بزرگتر رقم می خورد؛ ولی در عمل آن چیزی که اتفاق افتاد، دیدیم که ایشان حضور دارند و این شوک هم نیاز است و طبیعتا آقای قالیباف انصراف دادند» از نبود شفافیت و سازوکار دموکراتیک تصمیم گیری در جمنا خبر حکایت دارد.
وزن و سهم نابرابر گروههای سیاسی در جمنا هم از ایرادات این نهاد عنوان می شود. به گفته « ناصر ایمانی» تحلیلگر اصولگرا، وزن کشی ها در جمنا منطقی نبود؛ یعنی برخی طیف های اصولگرا عملا نقشی را ایفا کردند که خیلی بیشتر از وزنشان بود. این مجموعه تحت تاثیر حرکت ها و مواضع سیاسی طیف پایداری قرار گرفت.
با وجود این انتقادات، حامیان جمنا همچنان اعتقاد دارند که این تشکل جمعی هنوز به پایان راه خود نرسیده و در جریان انتخابات پیش رو در اسفندماه امسال می تواند با تجربیات اندوخته و استفاده از فضای سیاسی کشور، ناکامی های گذشته را جبران کند. (ایرنا)