تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۴ تير ۱۳۹۷ ساعت ۲۳:۲۲
کد مطلب : ۴۰۱۵۲۴
تحرکات و فعالیتهای انتخاباتی در کهگیلویه و بویراحمد(بخش چهارم)
از احتمال حضور بزرگواری تا پاسخ سیاسی دهبانی پور به حضور در انتخابات
۰
کبنا ؛گروه سیاسی کبنا نیوز-در بخش دوم این مجموعه مقالات که بناست تا انتخابات یازدهم مجلس در استان ادامه داشته باشد به تحرکات و فعالیتهای انتخاباتی در شهرستانهای کهگیلویه، بهمئی، لنده و چرام پرداختیم و مشخصاً در آن مقاله از یک اصطلاحی تحت عنوان «جریان چهارم» اسم بردیم که وعده داده بودیم در مقالات آینده بیشتر راجع به این جریان و مصادیق آن صحبت کنیم.
جریان چهارم برآمده از یک برداشت و برآورد از فضای عمومی و سیاسی کهگیلویه حداقل در انتخابات پیش رو است. به نظر میرسد حضور دو چهره قدرتمند یعنی محمد موحد و عدل هاشمی پور در انتخابات قطعی است و احتمال شکل گیری یک دو قطبی بیش از سایر احتمالات به ذهن میرسد و در تحلیلی که راجع به ضلع سوم پیش از این داشتیم نیز شکل گیری ضلع سوم در وهله اول سخت است و دو اینکه تشکیل چنین ضلعی لزوماً به معنای موفقیت حتمی نباید تعبیر شود.
اما چرا جریان چهارم و چرا در این دو قطبی از جریان سوم یا بر همان ضلع سوم تاکید نمیشود. اولاً که در یک مقاله مستقل در مورد شکل گیری این ضلع و اجزای مورد نیاز آن به تفصیل بحث شد و از نزدیک به غیر ممکن بودن آن حداقل در دوره پیش رو صحبت کردیم. از سوی دیگر تجربه سه انتخابات این حوزه در سالهای 74، 86 و 92 نشان میدهد که اولاً تشکیل یک ائتلاف و اجماع بین نیروهای اصلاح طلب کار بسیار سختی است و در ثانی ائتلاف و اجماع هیچ ضمانتی برای پیروزی نیست (انتخابات سال 74 و شکست محقق با وجود اجماع اصلاح طلبان بر وی)، سال 86 و شکست لطیف رستاد و سال 92 و شکست علی کامرانی)
در مورد لطیف رستاد خیلیها علت آن شکست را عدم حمایت قادر لاهوتی تعبیر میکنند اینکه آیا واقعاً حمایت لاهوتی از رستاد چقدر در نتیجه نهایی تاثیر داشت جای بحث و گفت و گو دارد اما مهم این بود که اجماع کامل شکل نگرفت و همان نیز نقطه عطفی در تشدید یک اختلاف قدیمی در میان دو طیف از جریان اصلاحات در آن شهرستان بود. اما در مورد علی کامرانی یقیناً حمایت منطقیان نیز نمیتوانست چندان به افزایش آراء او کمک کند و رای ندادن منطقیان به کامرانی و عدم حمایتش از او به تشدید بحران کمک کرد. موضوعی که یقیناً در انتخابات آینده و با گزینههایی همچون علی کامرانی تکرار خواهد شد پس صرف یک گزینه اصلاح طلب هیچ شانسی برای یک رای خوب را نیز پدید نمی اورد و از همین جاست که ما بر یک ضلع و یا جریان چهارمی تاکید میکنیم که میتواند ویژگیهای زیر را داشته باشد.
1 – چنین گزینهای باید بیش از اصلاح طلب بودن و یا اصولگرا بودن مستقل بودنش به چشم بیاید و یا دارای پیشینه و ظرفیتی باشد که بتواند بر این استقلال مانور دهد و یا اینکه هم کمتر در مرکز تحولات این دو جریان بوده باشد. گرچه خیلی بعید است یک فرد شناخته شده تاکنون توانسه باشد فارغ از چنین تقسیم بندیهایی در صحنه اجتماعی و سیاسی جامعه وجود داشته باشد و به همین خاطر این ضلع نیز بین این دو گرایش شاید اصلاح طلب بودنش حداقل در این مقطع موثر تر باشد چرا که دو گزینه دیگر حاضر در صحنه انتخابات اصولگرا هستند.
2- علاوه بر شرایط مورد نیاز یک نامزد در استان مثل ایل و تبار حامی و نفوذ اجتماعی با توجه به نقش مسائل مالی در انتخابات و قدرت مالی کمپین دو ضلع اصلی انتخابات بهتر است از تمکن مالی خوبی برخوردار باشد.
اما در مورد پیدا کردن مصداقهای این جریان باید گفت هر چند کار، کار سختی است ولی قرار هم نیست مصداقها مستقیماً و واضح بر چنین تمایزاتی تاکید بکنند بلکه هم گذشته و هم نوع رفتار وسیاست های چنین نامزدی میتواند خود اثر گذار باشد.
در این مطلب نیز قصد نداریم مصداق خاصی را برای این جریان نام ببریم و به بررسی شرایط گزینهها و مدعیان صحنه انتخابات بدون در نظر گرفتن اولویت خاصی میپردازیم.
علی اسماعیلی یکی از چهرههای فعال در دوره قبلی انتخابات بود که در تهران نامنویسی کرد ولی در نهایت مطابق نامه شواری نگهبان صلاحیتش احراز نشد. اسماعیلی چندی است در یک جایگاه مهم کشوری قرار گرفته است او تعامل بسیار بالایی با نیروهای مختلف دارد ولی اینکه این دوره نیز قصد کاندیداتوری دارد یا خیر هنوز رسماً چیزی اعلام نکرده است ولی یقیناً اگر (شرایط را مساعد) ببیند ثبت نام خواهد کرد و میتواند یک از محتملترین گزینهها برای شکل گیری یک اجماع اثر گذار در طیف اصلاحات در شهرستان باشد. موفقیت او در گرو عملکرد او در شهرداری تهران خواهد بود.
اما منظور از «شرایط مساعد» چیست شاید چنین قیدی را بتوان برای اکثر فعالین غیر اصولگرایی که برای انتخابات برنامه دارند در نظر گرفت. شرایطی که بستگی به نوع نگاه شورای نگهبان و اعمال سیاست این شورا در رد و یا تایید صلاحیت نامزدها دارد نگاه و سیاست که بخشی از آن نیز بستگی به تحولات داخلی و خارجی دارد و حداقل در این مقطع زمانی کارشناسان بر این باورند که از شدت رد صلاحیتهای دور قبلی در این دور کاسته نخواهد شد و حتی برخی رفتارها و سیاستهای دولت و نمایندگان مجلس این شورا را برای اعمال سخت گیری بیشتر ترغیب کند.
رضا دهبانی پور مدیرکل فعلی فرهنگ و ارشاد اسلامی از گزینههای جدی انتخابات کهگکیلویه است. او در آخرین مصاحبه خود هرگز منکر نامزدی در انتخابات نشد ولی صحبت در مورد آنرا نیز در این موعد مناسب ندانست. همگان قبول دارند که او در این انتخابات برنامه دارد و به همین دلیل تاکنون از سوی نزدیکان و رسانههای نزدیک به دو ضلع دیگر انتخابات که احتمالاً برآوردشان ان است که دهبانی پور میتواند یک رقیب قدرتمند باشد مورد هجمه شدید قرار گرفته است.
دهبانی پور تعامل خوب و نزدیکی با نیروهای سیاسی دو طیف فعال در شهرستان کهگیلویه دارد و با وجود مخالفتهای زیاد در زمان معرفی ایرج کاظمی به عنوان رئیس اداره فرهنگ و ارشاد شهرستان با ارایه دلیل و اقناع مخالفین تمام قد پشت تصمیم خود ایستاد.
اما دهبانی پور که دانش آموخته علوم سیاسی است و اهل سخنرانی نیز هست یک رقیب ویژه در این مسیر دارد و آنهم کسی نیست جز علی کامرانی. فردی که در دوره قبل حضور خوبی در صحنه انتخابات داشت و از نظر تقسیم بندی منطقهای و جریان سیاسی با دهبانی پور دارای اشتراکات زیاد است. کامرانی بعد از انتخابات دهم تلاش زیادی داشته است تا خود را به عنوان یک کنش گر سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دارای جایگاه نشان دهد. وی بعد از ناامیدی از نزدیکی به خادمی همزمان با حضور احمدی و بهویژه معرفی کاظم نظری به عنوان معاون سیاسی و امنیتی خود را به این گروه نزدیک کرد و حالا در بیرون هم گفته میشود کامرانی از محدود اصلاح طلبانی است که از احمدی و تیمش حمایت میکند. او گویی چندان به جذب مخالفین اعتقاد ندارد چون هم علیه نزدیکان خادمی موضع سفت میگرد و هم به خاطر استاندار فعلی طیفی از اعضای شواری اصلاح طلبان استان و در راس آنها سید ضیاالدین رضاتوفیقی از خود رنجانده است. برخی منابع نیز می گویند احتمال شکل گیری برخی روابط میان کامرانی و موحد در این دوره وجود دارد.
کامرانی خوشبین است که در این دوره هم تایید صلاحیت خواهد شد. یقیناً کامرانی و دهبانی پور تنها اصلاح طبانی نیستند که در انتخابات برنامه دارند بلکه از همان دهدشت گرفته تا یاسوج و تهران چهرههای بسیاری در حال رصد اوضاع و امیدوار به اما و اگرها خواهند بود تا در این صحنه حاضر شوند.
لطیف رستاد نیز مستعد ثبت نام مجدد خواهد بود وی در حال حاضر یک مسئولیت مهم منطقهای در زیر مجموعه وزارت جهاد کشاورزی دارد و در شیراز مستقر است. رستاد در میان نیروهای اصلاح طلب بیش از بقیه با جوانان این جریان در شهرستان ارتباط دارد.
زمزمههایی از جابجایی رستاد و حضور در یک جایگاه جدید و مهم در تهران به گوش میرسد.
اسکندر یارنسب، علی آرام، ریحان سروش مقدم، رضا چمن و.. از هم استانیهای خارج از استان و بیشتر مقیم تهران هستند که دو گزینه اول در دور قبل یکی در تهران و دیگری در کهگیلویه و هر دو با نیت کهگیلویه در انتخابات ثبت نام کردند ولی در فرآیند جذب حمایت و اجماع نتوانستد توفیقی به دست بیاورند. سروش مقدم نیز از چهرههای جوانی است که با اتکا به سابقه مدیریتی بالا و تعامل خوبی که دارد مستعد حضور در صحنه انتخابات است در مورد سروش مقدم نیز گفته میشود وی در آستانه پذیرش یک مسئولیت جدید در تهران است.
علاوه بر این گزینهها، چهرههای دیگری هم هستند که اگر چه سابقه تشکیلاتی در جریان اصلاحات ندارند ولی در برخی دورهها با اصلاح طلبان بودند و در بعضی دورهها نیز از حاج عدل و بزرگواری حمایت کردهاند و اینک خود را برای استفاده از فرصت نبودن یک چهره اصلاح طلب آماده کردهاند.
چهرههای اصلاح طلب در دوره قبل به صورت آشکار و پنهان بین موحد و عدل تقسیم شده بودند تعداد کمی از نیروهای جریانی به همراه بخش زیادی از جوانان از کامرانی حمایت کردند. خیلیها تنها نتیجه حضور کامرانی را پیروزی حاج عدل و ریزش رای موحد میدانند.
در طیف مقابل نیز از معبر اصولگرایی کسی شانسی برای خود قائل نیست چرا که دو غول حاضر در این انتخابات هر دو در طیف اصولگرایی تعریف میشوند. تنها برخیها با وجود رگههای اصولگرایی و با اتکا به قومیت و با مخالفتی که افکار عمومی در مجموع نسبت به همان دو غول دارند میخواهند با چهره مستقل در صحنه حاضر شوند از جدیدترین نیروهایی که صحبت حضور انها در انتخابات به گوش میرسد رستم عزیزی است. کسی که پیشتر در شورای شهر موفقیتی به دست اورده بود و از همین طریق چند سال در مسند شهرداری دهدشت حضور داشت. وی بعدها با نزدیکی به چمران در شورای عالی استانها و محمد باقر قالیباف به شهرداری تهران رفت و در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری در ستاد عشایر قالیباف حضور داشت و در دوره دوزادهم نیز تا روزهای اخر با قالیباف بود و بعد هم به رئیسی پیوست. گفته میشود بعد از انتخاب افشانی به عنوان شهردار تهران وی با برخی لابیهای قومی در پی کسب مسئولیت جدید است موضوعی که سبب واکنش تند اصلاح طلبان در استان شد و برخیها نیز با چاپ مطالبی علیه چنین تصمیم احتمالی موضع گرفتند.
گفته میشود از چند وقت پیش ستادهای انتخاباتی قالیباف فعال شدهاند و شکی نیست که رستم عزیزی نیز در فعالیت احتمالی این ستادها حضور و فعالیت خواهد داشت.
علاوه بر رستم عزیزی پیشتر گفته میشد ناصر منصوری در تدارک نامزدی است وی که در تهران توانسته است فرصتهای خوب کاری و ارتباطی برای خود ایجاد کند اخیراً به واسطه نزدیکی خانوادگی به شجاع پوریان که از منفعلترین سیاسون سالهای اخیر کشور محسوب میشود یک مسئولیت اقتصادی در حوزه فرهنگی شهرداری تهران با عنوان قایم مقام هلدینگ توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران به دست اورده است. منصوری اگر چه در گذشته از اقارب موحد محسوب میشد و در زمانی متهم به دستکاری آراء علیه محقق وبه نفع موحد در مقام فرماندار وقت کهگیلویه بود ولی در دور قبل به حاج عدل نزدیک شد و حالا هم سودای نمایندگی دارد و احتمال زیاد ثبت نام خواهد کرد تا اگر حاج عدل نیامد و یا در گذرگاه شورای نگهبان اتفاقی برایش افتاد او از این فرصت استفاده کند. ولی منصوری گزینهای نیست که در هیچ شرایطی بتواند حرفی برای گفتن داشته باشد.
برخی گمانه زنیها حول بازگشت بزرگواری به صحنه انتخابات هست. نکتهای که این فرضیه را تقویت میکند تحرکات برخی نیروهای قومی وابسته به ایل بزرگواری هستند که در دوران بزرگواری و بعد از آن دوره خادمی دارای جایگاههای مدیریتی بالایی بودند ولی احمدی چند تن از انها را عزل کرده است و آنها وقتی ناتوانی عدل در دفاع از خود را میبنند و هراس از پیروزی موحد در انتخابات آینده را احساس میکنند ممکن است دست به دامان حاج آقا شوند ولی اینکه حاج آقا بیاید یا خیر فعلاً که هیچ صحبتی در این مورد نداشتهاند. حضور احتمالی بزرگواری بسیاری از معادلات فعلی را به هم خواهد ریخت و حتی در نگاه از تهران جریان اصولگرا به انتخابات کهگیلویه تاثیر خواهد گذاشت.
بخشی از این گروه بیشتر و پیشتر مایل به حضور موسی خادمی در صحنه انتخابات بودند و هستند ولی آنگونه که در شمارههای قبل این مقاله آمد آمدن خادمی در این دوره نزدیک به صفر است. چهرههای دیگری نیز همچون منوچهر سیف السادات را نیز نمیتوان شانسی برای آمدنشان قائل شد چرا که سیف در دور قبل بعد از رد صلاحیت حتی حاضر به اعتراض نشد. بعید نیست چهرههای دست دومی نسبت به این سه چهره در این طیف مانند وفایی که در دور قبل هم نامزد شده بود سودای حضور در سر داشته باشند.
نه تنها آمدن خادمی بعید است که حالا دیگر افشانی نیز هیچ احتمالی برای آمدنش وجود ندارد و سید کامل نیز جایگاهی که دارد را هرگز با دردسر عوض نخواهد کرد و با توجه به عدم توجهش به جوانان نیز خیلی بعید است کسی در کهگیلویه منتظر آمدن او باشد.
امرالله اندرزیان از فعالین فرهنگی و مذهبی شهر دهدشت نیز در در سال 1386 نامزد اننتخابات شد و توفیقی به دست نیاورد رای پایین او دلخوری زیادی را سبب شد و هیچ بعید نیست او همچنان در حال رصد اوضاع برای بازگشت به شهر و انتخابات باشد.
گفته میشود در دوره قبلی «حبیب الله پیشوا» که در آخرین ثانیهها در یاسوج ثبت نام کرده بود قصد حضور در کهگیلویه داشت ولی او به صحنه نیامد. ولی اگر او آن زمان به دهدشت میاندیشیده است پس شکی نیست هنوز کهگیلویه را البته به صورت تشکیلاتی برایش برنامه دارد.
در کنار این چهرههای مسنتر و برخی چهرهها چون جمشید عزیزی، حسین فاطمی زاده و ... که صرفاً ثبت نام میکنند و زود کنار میکشند جوانان طیف اصولگرا که برخی ادعای عدالت خواهی و همچنین آتش به اختیاری نیز دارند همانند دورهی قبل سودای مطرح شدن و دیده شدن داشته باشند و باید منتظر نام نویسی چند تایی از این جوانان باشیم.
در طیف اصلاح طلب هم افراد بسیاری اقدام به نامنویسی خواهند کرد کسانی همچون فروزان، اژدری، حجت خواه و..... هیچ بدشان نمیآید در انتخابات حضور پیدا کنند و بعد هم با ریسمان و آسمان بافتن خود را پیروز بدانند.
در مورد وضعیت فعلی دو چهره اصلی این انتخابات نیز باید به اختصار گفت که موحد بیش از هر دوره دیگری در حال تکاپو و فعالیت است و تیم رسانهای این چهره نیز لحظهای از حاج عدل نمیگذرند. او سعی میکند با همه تعامل خوبی داشته باشد و حتی جواب اکثر پیامهای مردم را میدهد. در جبهه حاج عدل نیز فعالیت زیاد هست و سعی میشود همه اتفاقات مثبت شهرستان به پای ایشان نوشته شود. خود حاج عدل امیدوار است در مدت مانده با اجرایی کردن برخی پروژهها و تعامل بیشتر با استاندار شرایط را تا روز انتخابات ارام نگه دارد. اگر وضعیت دو قطبی پیش برود حاج عدل میتواند امیدواری بسیاری داشته باشد ولی گزینههای سوم و چهارم هم برای حاج عدل و هم برای موحد خطرناک خواهند بود به گونهای که در دوره قبلی حضور کامرانی به رای موحد اسیب جدی زد و حتی حضور مهدی روشنفکر در بویراحمد نیز تاثیر مستقیم و غیر مسقیمی زیادی بر رای موحد داشت.
تحلیل و پیش بینیها در این مقاله برگرفته از پیش فرضهای قبلی است و گرنه ما نیز به تغییرات و ورود نسل جوان نیز باور داریم و اعتقاد بر این است اگر یک فضای واقعی رقابتی ایجاد شود تجربههای قبلی نه آنکه مطلقاً قابل اتکا نباشند بلکه این تحولات جدید میتواند تاثیر گذار باشد.
تلگرام در دوره قبل نقش زیادی در روند انتخابات داشت و بعد از آن نیز حضور تلگرام در عرصه عمومی جامعه بیشتر و بیشتر هم شده است هر چند اخیراً این شبکه اجتماعی فیلتر شد اما به نظر نمیرسد این فیلترینگ چندان بر اثرگذاری آن حداقل تا انتخابات آینده تاثیر داشته باشد.
بنابراین کسانی که برنامه دارند حتماً باید بر این ظرفیتها سرمایه گذاری کنند و خود دنبال رفتارهای متفاوت باشند اینستاگرام میتواند فرصت خوبی برای مدعیان انتخابات باشد اما نه با پستهای تکراری و نه با شعاریی که پیشینهها نشان میدهد چندان به آنان اعتقادی نیست.
مهمتر از فضای مجازی استفاده از ظرفیت جوانان بهویژه در طیف اصلاحات است جوانانی که نسبت به برخی بزرگترهای جریان ثابت قدم تر و بی ریاتر هستند و با همه فراز و نشیبها و کم مهریها در کنار جریان بودند. جوانان این حوزه بر خلاف جوانان دو شهرستان دیگر استان در طول پنج سال گذشته هیچ حامیای نداشتند ولی در کنار جریان بودند و حال گزینههای مدعی باید بیش از سایر موارد بر روی این مورد سرمایه گذاری کنند.
هر چند نامها بسیار مهم است اما فضای عمومی استان و کشور نیز در روند انتخابات مهم است کهگیلویه از جهت حضور چندین دورهای موحد میتواند منحصر به فرد باشد هم چنین از جهت اینکه سالهاست هیچ اصلاح طلبی در این دیار توفیقی نداشته است و منحصر به فردتر اینکه هیچ ارادهای برای حل این مشکل نیست و شاید تنها اشخاصی به صورت نیمه جریانی و نیمه مستقل به این بحران پایان دهند. رهبران دو طیف اصلاحات شهرستان شاهنامه خوانی و مرثیه سرایی در مگر سهراب و تامل بر نوشداروی بعد از مرگ سهراب را به هر استراتژی مشخص و هدف دار ترجیح میدهند. شاهنامه خوانانی که باید بین غم سهراب و پیروزی رستم در نهایت به پیروزی رستم بیندیشند تا مویه بر مرگ سهراب.
جریان چهارم برآمده از یک برداشت و برآورد از فضای عمومی و سیاسی کهگیلویه حداقل در انتخابات پیش رو است. به نظر میرسد حضور دو چهره قدرتمند یعنی محمد موحد و عدل هاشمی پور در انتخابات قطعی است و احتمال شکل گیری یک دو قطبی بیش از سایر احتمالات به ذهن میرسد و در تحلیلی که راجع به ضلع سوم پیش از این داشتیم نیز شکل گیری ضلع سوم در وهله اول سخت است و دو اینکه تشکیل چنین ضلعی لزوماً به معنای موفقیت حتمی نباید تعبیر شود.
اما چرا جریان چهارم و چرا در این دو قطبی از جریان سوم یا بر همان ضلع سوم تاکید نمیشود. اولاً که در یک مقاله مستقل در مورد شکل گیری این ضلع و اجزای مورد نیاز آن به تفصیل بحث شد و از نزدیک به غیر ممکن بودن آن حداقل در دوره پیش رو صحبت کردیم. از سوی دیگر تجربه سه انتخابات این حوزه در سالهای 74، 86 و 92 نشان میدهد که اولاً تشکیل یک ائتلاف و اجماع بین نیروهای اصلاح طلب کار بسیار سختی است و در ثانی ائتلاف و اجماع هیچ ضمانتی برای پیروزی نیست (انتخابات سال 74 و شکست محقق با وجود اجماع اصلاح طلبان بر وی)، سال 86 و شکست لطیف رستاد و سال 92 و شکست علی کامرانی)
در مورد لطیف رستاد خیلیها علت آن شکست را عدم حمایت قادر لاهوتی تعبیر میکنند اینکه آیا واقعاً حمایت لاهوتی از رستاد چقدر در نتیجه نهایی تاثیر داشت جای بحث و گفت و گو دارد اما مهم این بود که اجماع کامل شکل نگرفت و همان نیز نقطه عطفی در تشدید یک اختلاف قدیمی در میان دو طیف از جریان اصلاحات در آن شهرستان بود. اما در مورد علی کامرانی یقیناً حمایت منطقیان نیز نمیتوانست چندان به افزایش آراء او کمک کند و رای ندادن منطقیان به کامرانی و عدم حمایتش از او به تشدید بحران کمک کرد. موضوعی که یقیناً در انتخابات آینده و با گزینههایی همچون علی کامرانی تکرار خواهد شد پس صرف یک گزینه اصلاح طلب هیچ شانسی برای یک رای خوب را نیز پدید نمی اورد و از همین جاست که ما بر یک ضلع و یا جریان چهارمی تاکید میکنیم که میتواند ویژگیهای زیر را داشته باشد.
1 – چنین گزینهای باید بیش از اصلاح طلب بودن و یا اصولگرا بودن مستقل بودنش به چشم بیاید و یا دارای پیشینه و ظرفیتی باشد که بتواند بر این استقلال مانور دهد و یا اینکه هم کمتر در مرکز تحولات این دو جریان بوده باشد. گرچه خیلی بعید است یک فرد شناخته شده تاکنون توانسه باشد فارغ از چنین تقسیم بندیهایی در صحنه اجتماعی و سیاسی جامعه وجود داشته باشد و به همین خاطر این ضلع نیز بین این دو گرایش شاید اصلاح طلب بودنش حداقل در این مقطع موثر تر باشد چرا که دو گزینه دیگر حاضر در صحنه انتخابات اصولگرا هستند.
2- علاوه بر شرایط مورد نیاز یک نامزد در استان مثل ایل و تبار حامی و نفوذ اجتماعی با توجه به نقش مسائل مالی در انتخابات و قدرت مالی کمپین دو ضلع اصلی انتخابات بهتر است از تمکن مالی خوبی برخوردار باشد.
اما در مورد پیدا کردن مصداقهای این جریان باید گفت هر چند کار، کار سختی است ولی قرار هم نیست مصداقها مستقیماً و واضح بر چنین تمایزاتی تاکید بکنند بلکه هم گذشته و هم نوع رفتار وسیاست های چنین نامزدی میتواند خود اثر گذار باشد.
در این مطلب نیز قصد نداریم مصداق خاصی را برای این جریان نام ببریم و به بررسی شرایط گزینهها و مدعیان صحنه انتخابات بدون در نظر گرفتن اولویت خاصی میپردازیم.
علی اسماعیلی یکی از چهرههای فعال در دوره قبلی انتخابات بود که در تهران نامنویسی کرد ولی در نهایت مطابق نامه شواری نگهبان صلاحیتش احراز نشد. اسماعیلی چندی است در یک جایگاه مهم کشوری قرار گرفته است او تعامل بسیار بالایی با نیروهای مختلف دارد ولی اینکه این دوره نیز قصد کاندیداتوری دارد یا خیر هنوز رسماً چیزی اعلام نکرده است ولی یقیناً اگر (شرایط را مساعد) ببیند ثبت نام خواهد کرد و میتواند یک از محتملترین گزینهها برای شکل گیری یک اجماع اثر گذار در طیف اصلاحات در شهرستان باشد. موفقیت او در گرو عملکرد او در شهرداری تهران خواهد بود.
اما منظور از «شرایط مساعد» چیست شاید چنین قیدی را بتوان برای اکثر فعالین غیر اصولگرایی که برای انتخابات برنامه دارند در نظر گرفت. شرایطی که بستگی به نوع نگاه شورای نگهبان و اعمال سیاست این شورا در رد و یا تایید صلاحیت نامزدها دارد نگاه و سیاست که بخشی از آن نیز بستگی به تحولات داخلی و خارجی دارد و حداقل در این مقطع زمانی کارشناسان بر این باورند که از شدت رد صلاحیتهای دور قبلی در این دور کاسته نخواهد شد و حتی برخی رفتارها و سیاستهای دولت و نمایندگان مجلس این شورا را برای اعمال سخت گیری بیشتر ترغیب کند.
رضا دهبانی پور مدیرکل فعلی فرهنگ و ارشاد اسلامی از گزینههای جدی انتخابات کهگکیلویه است. او در آخرین مصاحبه خود هرگز منکر نامزدی در انتخابات نشد ولی صحبت در مورد آنرا نیز در این موعد مناسب ندانست. همگان قبول دارند که او در این انتخابات برنامه دارد و به همین دلیل تاکنون از سوی نزدیکان و رسانههای نزدیک به دو ضلع دیگر انتخابات که احتمالاً برآوردشان ان است که دهبانی پور میتواند یک رقیب قدرتمند باشد مورد هجمه شدید قرار گرفته است.
دهبانی پور تعامل خوب و نزدیکی با نیروهای سیاسی دو طیف فعال در شهرستان کهگیلویه دارد و با وجود مخالفتهای زیاد در زمان معرفی ایرج کاظمی به عنوان رئیس اداره فرهنگ و ارشاد شهرستان با ارایه دلیل و اقناع مخالفین تمام قد پشت تصمیم خود ایستاد.
اما دهبانی پور که دانش آموخته علوم سیاسی است و اهل سخنرانی نیز هست یک رقیب ویژه در این مسیر دارد و آنهم کسی نیست جز علی کامرانی. فردی که در دوره قبل حضور خوبی در صحنه انتخابات داشت و از نظر تقسیم بندی منطقهای و جریان سیاسی با دهبانی پور دارای اشتراکات زیاد است. کامرانی بعد از انتخابات دهم تلاش زیادی داشته است تا خود را به عنوان یک کنش گر سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دارای جایگاه نشان دهد. وی بعد از ناامیدی از نزدیکی به خادمی همزمان با حضور احمدی و بهویژه معرفی کاظم نظری به عنوان معاون سیاسی و امنیتی خود را به این گروه نزدیک کرد و حالا در بیرون هم گفته میشود کامرانی از محدود اصلاح طلبانی است که از احمدی و تیمش حمایت میکند. او گویی چندان به جذب مخالفین اعتقاد ندارد چون هم علیه نزدیکان خادمی موضع سفت میگرد و هم به خاطر استاندار فعلی طیفی از اعضای شواری اصلاح طلبان استان و در راس آنها سید ضیاالدین رضاتوفیقی از خود رنجانده است. برخی منابع نیز می گویند احتمال شکل گیری برخی روابط میان کامرانی و موحد در این دوره وجود دارد.
کامرانی خوشبین است که در این دوره هم تایید صلاحیت خواهد شد. یقیناً کامرانی و دهبانی پور تنها اصلاح طبانی نیستند که در انتخابات برنامه دارند بلکه از همان دهدشت گرفته تا یاسوج و تهران چهرههای بسیاری در حال رصد اوضاع و امیدوار به اما و اگرها خواهند بود تا در این صحنه حاضر شوند.
لطیف رستاد نیز مستعد ثبت نام مجدد خواهد بود وی در حال حاضر یک مسئولیت مهم منطقهای در زیر مجموعه وزارت جهاد کشاورزی دارد و در شیراز مستقر است. رستاد در میان نیروهای اصلاح طلب بیش از بقیه با جوانان این جریان در شهرستان ارتباط دارد.
زمزمههایی از جابجایی رستاد و حضور در یک جایگاه جدید و مهم در تهران به گوش میرسد.
اسکندر یارنسب، علی آرام، ریحان سروش مقدم، رضا چمن و.. از هم استانیهای خارج از استان و بیشتر مقیم تهران هستند که دو گزینه اول در دور قبل یکی در تهران و دیگری در کهگیلویه و هر دو با نیت کهگیلویه در انتخابات ثبت نام کردند ولی در فرآیند جذب حمایت و اجماع نتوانستد توفیقی به دست بیاورند. سروش مقدم نیز از چهرههای جوانی است که با اتکا به سابقه مدیریتی بالا و تعامل خوبی که دارد مستعد حضور در صحنه انتخابات است در مورد سروش مقدم نیز گفته میشود وی در آستانه پذیرش یک مسئولیت جدید در تهران است.
علاوه بر این گزینهها، چهرههای دیگری هم هستند که اگر چه سابقه تشکیلاتی در جریان اصلاحات ندارند ولی در برخی دورهها با اصلاح طلبان بودند و در بعضی دورهها نیز از حاج عدل و بزرگواری حمایت کردهاند و اینک خود را برای استفاده از فرصت نبودن یک چهره اصلاح طلب آماده کردهاند.
چهرههای اصلاح طلب در دوره قبل به صورت آشکار و پنهان بین موحد و عدل تقسیم شده بودند تعداد کمی از نیروهای جریانی به همراه بخش زیادی از جوانان از کامرانی حمایت کردند. خیلیها تنها نتیجه حضور کامرانی را پیروزی حاج عدل و ریزش رای موحد میدانند.
در طیف مقابل نیز از معبر اصولگرایی کسی شانسی برای خود قائل نیست چرا که دو غول حاضر در این انتخابات هر دو در طیف اصولگرایی تعریف میشوند. تنها برخیها با وجود رگههای اصولگرایی و با اتکا به قومیت و با مخالفتی که افکار عمومی در مجموع نسبت به همان دو غول دارند میخواهند با چهره مستقل در صحنه حاضر شوند از جدیدترین نیروهایی که صحبت حضور انها در انتخابات به گوش میرسد رستم عزیزی است. کسی که پیشتر در شورای شهر موفقیتی به دست اورده بود و از همین طریق چند سال در مسند شهرداری دهدشت حضور داشت. وی بعدها با نزدیکی به چمران در شورای عالی استانها و محمد باقر قالیباف به شهرداری تهران رفت و در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری در ستاد عشایر قالیباف حضور داشت و در دوره دوزادهم نیز تا روزهای اخر با قالیباف بود و بعد هم به رئیسی پیوست. گفته میشود بعد از انتخاب افشانی به عنوان شهردار تهران وی با برخی لابیهای قومی در پی کسب مسئولیت جدید است موضوعی که سبب واکنش تند اصلاح طلبان در استان شد و برخیها نیز با چاپ مطالبی علیه چنین تصمیم احتمالی موضع گرفتند.
گفته میشود از چند وقت پیش ستادهای انتخاباتی قالیباف فعال شدهاند و شکی نیست که رستم عزیزی نیز در فعالیت احتمالی این ستادها حضور و فعالیت خواهد داشت.
علاوه بر رستم عزیزی پیشتر گفته میشد ناصر منصوری در تدارک نامزدی است وی که در تهران توانسته است فرصتهای خوب کاری و ارتباطی برای خود ایجاد کند اخیراً به واسطه نزدیکی خانوادگی به شجاع پوریان که از منفعلترین سیاسون سالهای اخیر کشور محسوب میشود یک مسئولیت اقتصادی در حوزه فرهنگی شهرداری تهران با عنوان قایم مقام هلدینگ توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران به دست اورده است. منصوری اگر چه در گذشته از اقارب موحد محسوب میشد و در زمانی متهم به دستکاری آراء علیه محقق وبه نفع موحد در مقام فرماندار وقت کهگیلویه بود ولی در دور قبل به حاج عدل نزدیک شد و حالا هم سودای نمایندگی دارد و احتمال زیاد ثبت نام خواهد کرد تا اگر حاج عدل نیامد و یا در گذرگاه شورای نگهبان اتفاقی برایش افتاد او از این فرصت استفاده کند. ولی منصوری گزینهای نیست که در هیچ شرایطی بتواند حرفی برای گفتن داشته باشد.
برخی گمانه زنیها حول بازگشت بزرگواری به صحنه انتخابات هست. نکتهای که این فرضیه را تقویت میکند تحرکات برخی نیروهای قومی وابسته به ایل بزرگواری هستند که در دوران بزرگواری و بعد از آن دوره خادمی دارای جایگاههای مدیریتی بالایی بودند ولی احمدی چند تن از انها را عزل کرده است و آنها وقتی ناتوانی عدل در دفاع از خود را میبنند و هراس از پیروزی موحد در انتخابات آینده را احساس میکنند ممکن است دست به دامان حاج آقا شوند ولی اینکه حاج آقا بیاید یا خیر فعلاً که هیچ صحبتی در این مورد نداشتهاند. حضور احتمالی بزرگواری بسیاری از معادلات فعلی را به هم خواهد ریخت و حتی در نگاه از تهران جریان اصولگرا به انتخابات کهگیلویه تاثیر خواهد گذاشت.
بخشی از این گروه بیشتر و پیشتر مایل به حضور موسی خادمی در صحنه انتخابات بودند و هستند ولی آنگونه که در شمارههای قبل این مقاله آمد آمدن خادمی در این دوره نزدیک به صفر است. چهرههای دیگری نیز همچون منوچهر سیف السادات را نیز نمیتوان شانسی برای آمدنشان قائل شد چرا که سیف در دور قبل بعد از رد صلاحیت حتی حاضر به اعتراض نشد. بعید نیست چهرههای دست دومی نسبت به این سه چهره در این طیف مانند وفایی که در دور قبل هم نامزد شده بود سودای حضور در سر داشته باشند.
نه تنها آمدن خادمی بعید است که حالا دیگر افشانی نیز هیچ احتمالی برای آمدنش وجود ندارد و سید کامل نیز جایگاهی که دارد را هرگز با دردسر عوض نخواهد کرد و با توجه به عدم توجهش به جوانان نیز خیلی بعید است کسی در کهگیلویه منتظر آمدن او باشد.
امرالله اندرزیان از فعالین فرهنگی و مذهبی شهر دهدشت نیز در در سال 1386 نامزد اننتخابات شد و توفیقی به دست نیاورد رای پایین او دلخوری زیادی را سبب شد و هیچ بعید نیست او همچنان در حال رصد اوضاع برای بازگشت به شهر و انتخابات باشد.
گفته میشود در دوره قبلی «حبیب الله پیشوا» که در آخرین ثانیهها در یاسوج ثبت نام کرده بود قصد حضور در کهگیلویه داشت ولی او به صحنه نیامد. ولی اگر او آن زمان به دهدشت میاندیشیده است پس شکی نیست هنوز کهگیلویه را البته به صورت تشکیلاتی برایش برنامه دارد.
در کنار این چهرههای مسنتر و برخی چهرهها چون جمشید عزیزی، حسین فاطمی زاده و ... که صرفاً ثبت نام میکنند و زود کنار میکشند جوانان طیف اصولگرا که برخی ادعای عدالت خواهی و همچنین آتش به اختیاری نیز دارند همانند دورهی قبل سودای مطرح شدن و دیده شدن داشته باشند و باید منتظر نام نویسی چند تایی از این جوانان باشیم.
در طیف اصلاح طلب هم افراد بسیاری اقدام به نامنویسی خواهند کرد کسانی همچون فروزان، اژدری، حجت خواه و..... هیچ بدشان نمیآید در انتخابات حضور پیدا کنند و بعد هم با ریسمان و آسمان بافتن خود را پیروز بدانند.
در مورد وضعیت فعلی دو چهره اصلی این انتخابات نیز باید به اختصار گفت که موحد بیش از هر دوره دیگری در حال تکاپو و فعالیت است و تیم رسانهای این چهره نیز لحظهای از حاج عدل نمیگذرند. او سعی میکند با همه تعامل خوبی داشته باشد و حتی جواب اکثر پیامهای مردم را میدهد. در جبهه حاج عدل نیز فعالیت زیاد هست و سعی میشود همه اتفاقات مثبت شهرستان به پای ایشان نوشته شود. خود حاج عدل امیدوار است در مدت مانده با اجرایی کردن برخی پروژهها و تعامل بیشتر با استاندار شرایط را تا روز انتخابات ارام نگه دارد. اگر وضعیت دو قطبی پیش برود حاج عدل میتواند امیدواری بسیاری داشته باشد ولی گزینههای سوم و چهارم هم برای حاج عدل و هم برای موحد خطرناک خواهند بود به گونهای که در دوره قبلی حضور کامرانی به رای موحد اسیب جدی زد و حتی حضور مهدی روشنفکر در بویراحمد نیز تاثیر مستقیم و غیر مسقیمی زیادی بر رای موحد داشت.
تحلیل و پیش بینیها در این مقاله برگرفته از پیش فرضهای قبلی است و گرنه ما نیز به تغییرات و ورود نسل جوان نیز باور داریم و اعتقاد بر این است اگر یک فضای واقعی رقابتی ایجاد شود تجربههای قبلی نه آنکه مطلقاً قابل اتکا نباشند بلکه این تحولات جدید میتواند تاثیر گذار باشد.
تلگرام در دوره قبل نقش زیادی در روند انتخابات داشت و بعد از آن نیز حضور تلگرام در عرصه عمومی جامعه بیشتر و بیشتر هم شده است هر چند اخیراً این شبکه اجتماعی فیلتر شد اما به نظر نمیرسد این فیلترینگ چندان بر اثرگذاری آن حداقل تا انتخابات آینده تاثیر داشته باشد.
بنابراین کسانی که برنامه دارند حتماً باید بر این ظرفیتها سرمایه گذاری کنند و خود دنبال رفتارهای متفاوت باشند اینستاگرام میتواند فرصت خوبی برای مدعیان انتخابات باشد اما نه با پستهای تکراری و نه با شعاریی که پیشینهها نشان میدهد چندان به آنان اعتقادی نیست.
مهمتر از فضای مجازی استفاده از ظرفیت جوانان بهویژه در طیف اصلاحات است جوانانی که نسبت به برخی بزرگترهای جریان ثابت قدم تر و بی ریاتر هستند و با همه فراز و نشیبها و کم مهریها در کنار جریان بودند. جوانان این حوزه بر خلاف جوانان دو شهرستان دیگر استان در طول پنج سال گذشته هیچ حامیای نداشتند ولی در کنار جریان بودند و حال گزینههای مدعی باید بیش از سایر موارد بر روی این مورد سرمایه گذاری کنند.
هر چند نامها بسیار مهم است اما فضای عمومی استان و کشور نیز در روند انتخابات مهم است کهگیلویه از جهت حضور چندین دورهای موحد میتواند منحصر به فرد باشد هم چنین از جهت اینکه سالهاست هیچ اصلاح طلبی در این دیار توفیقی نداشته است و منحصر به فردتر اینکه هیچ ارادهای برای حل این مشکل نیست و شاید تنها اشخاصی به صورت نیمه جریانی و نیمه مستقل به این بحران پایان دهند. رهبران دو طیف اصلاحات شهرستان شاهنامه خوانی و مرثیه سرایی در مگر سهراب و تامل بر نوشداروی بعد از مرگ سهراب را به هر استراتژی مشخص و هدف دار ترجیح میدهند. شاهنامه خوانانی که باید بین غم سهراب و پیروزی رستم در نهایت به پیروزی رستم بیندیشند تا مویه بر مرگ سهراب.