تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۰۶
کد مطلب : ۴۷۱۹۷۹
یادداشت؛
صلاحیت عدل هاشمی پور مثل ابر بهاری است
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛یادداشت ارسالی - از روزی که سردار عدل هاشمیپور وارد سیاست شدند و جریان سومی را در کهگیلویه بزرگ بوجود آوردند، فراز و فرودهای بسیاری داشتند. سرجمع تمامی دوران سیاسی حاج عدل، مملو از فرودها بود و علیرغم فعالیتهای منحصر به فردی که داشتند، هیچگاه نتوانستند سوار بر موج اجتماعی و سیاسی کهگیلویه بزرگ بشوند. اگر منصفانه بخواهیم قضاوت کنیم، نباید سردارِ جبهههای جنگ و کسی که سالها امین بالاترین مقام اجرایی این مملکت بوده و فرماندهی قرارگاه خاتم را بر عهده داشته و آن همه کارهای بزرگ را انجام داده است، عدم تأیید صلاحیت بگیرد. نباید کسی که یک دوره نماینده مردم چهار شهرستان بوده و بالاترین میزان خدمت را به مردمش داشته است، عدم صلاحیت بگیرد. نباید کسی که همچنان مشاور وزرا و مدیران سطح اول اجرایی کشورمان است، عدم صلاحیت بگیرد. نباید کسی که آنقدر با مردمش صمیمی است که با نام کوجکش«حاج عدل»، خطابش میکنند، عدم صلاحیت بگیرد.
پس اشکال از کجا است؟
در فرهنگ ما، به مسائل و اتفاقات زودگذر و گاهی هم به کسانی که دورهای کوتاه خوب هستند و سریع از دیدهها و نظرها محو میشوند، میگویند مثل ابر بهاری آمد و رفت. چون ابر بهاری یا باران بهاری، دوام و بقاء خیلی کوتاهی دارد. بسیاری از مدیران را در همین این استان و در ادوار مختلف تجربه کردیم که اکنون، حتی نامی از آنها در ذهن نزدیکترین منسوبینشان هم نیست. عمر مدیریتی آنها آنقدر کوتاه و یا بدون عملکرد مؤثر و یا هم فاقد اعتبار و مقبولیت مردمی بودند که نتوانستند به اصطلاح، سری در میان سرها باشند.
سردار هاشمی پور با دهها القاب و عناوینی که آویزانش کرده بودند (سردار سازندگی، امیرکبیر کهگیلویه، مهندس توسعه، معمار ساختارها و... )، خیلی راحت، عدم صلاحیت گرفت و از قطار انتخاباتی فعلاً پیاده شد. اگر همین لحظهای که این مطلب منتشر میشود، تأییدیه صلاحیت خود را بدست آورد، برای افکار عمومی همان کسی است که صلاحیتش مورد تأیید هیئت نظارت استان نبوده است. چراکه افکار عمومی در نتیجه بلوغ سیاسی و رشد مؤثر و علمی رسانههای مختلف، به دنبال چرایی عدم صلاحیت سردار هاشمی پور هستند. کسی که نتوانسته است با وجود آن همه نقش و اعتبار اجرایی و مدیریتی، بیهیچ حرف و حدیثی صلاحیتش را به مردم محرز و مبرهن کند، چگونه میتواند در مقابل انتقادات و ایراداتی که رقبای سیاسیاش مطرح میکردند، کسب اعتبار و صلاحیت بکند؟
صحت و سقم مطالب منتشره علیه سردار هاشمی پور را ملاک عمل قرار نمیدهیم، اما چرا باید مصداق وعدههای بیاساس باشد؟ چرا ملاک عدم پاسخگویی به مردم و جواب ندادن به مراجعین و مردم حوزۀ انتخابیهاش باشد؟ چرا باید الگوی پشت پا زدن به قسمهای جلاله باشد؟ چرا باید اکثریت انتقادات از افراد همراه و تیم تصمیم گیرندهاش باشد؟ چرا باید پیش از نقد رقبا و منتقدانش، از دوستان و یارانش فاصله داشته و بزرگان جریانش از او نگران باشند؟ چرا کمترین تعداد بازنشستگانِ هم لباسیاش را در کنار خود دارد؟ واقعاً خودآزمایی سردار هاشمی پور کمک بزرگی به زندگی و آینده «حاج عدل» خواهد بود.
در هر حوزه و شهرستانی که وارد شده است، یک نفر دانشگاهی، نخبه سیاسی و یا چهره مطرح مردمی در کاروان همراهش نیست. چطور انتظار دارد که گره در صلاحیتش نیفتد؟
هیچ اعتقادی به نهاد رسانه و رشد نیروی انسانی در دستگاههای دولتی برای خدمتگزاری به مردم ندارد. چگونه میخواهد در عرصۀ سیاسی باقی بماند؟
با این حال اگر هم رد صلاحیت نمیشد، با مدیریت سیاسی خوبی که رقبا بویژه حاج آقای موحد داشتند و همچنین جهش مردمی حاج آقای بزرگواری، بدون شک رقیبی مؤثر در مارتن انتخابات اسفندماه ۱۴۰۲ نبوده و نیست.
توصیه میکنیم که ۴۰ نفر اول اطرافش را هم از منظر شخصیتی، علمی، اخلاقی، مقبولیت اجتماعی، هنر رأیآوری و شأنیت سیاسی بررسی کند، آنگاه به وجدان خود بگوید که آیا شایسته بود چنین آدمی در تایید صلاحیتش گره نیفتد؟
پس بهتر آن است کسانی را که هنوز بهامیدش ماندهاند را معطل نکند و فضای موجود را در اختیار ماباقی نامزدها قرار بدهد که این عرصه را خود بر خود تنگ نمود. انشاءالله هیچ خدمتی از ایشان از درگاه احدیت پنهان نخواهد شد و اجرش باقی است.
پس اشکال از کجا است؟
در فرهنگ ما، به مسائل و اتفاقات زودگذر و گاهی هم به کسانی که دورهای کوتاه خوب هستند و سریع از دیدهها و نظرها محو میشوند، میگویند مثل ابر بهاری آمد و رفت. چون ابر بهاری یا باران بهاری، دوام و بقاء خیلی کوتاهی دارد. بسیاری از مدیران را در همین این استان و در ادوار مختلف تجربه کردیم که اکنون، حتی نامی از آنها در ذهن نزدیکترین منسوبینشان هم نیست. عمر مدیریتی آنها آنقدر کوتاه و یا بدون عملکرد مؤثر و یا هم فاقد اعتبار و مقبولیت مردمی بودند که نتوانستند به اصطلاح، سری در میان سرها باشند.
سردار هاشمی پور با دهها القاب و عناوینی که آویزانش کرده بودند (سردار سازندگی، امیرکبیر کهگیلویه، مهندس توسعه، معمار ساختارها و... )، خیلی راحت، عدم صلاحیت گرفت و از قطار انتخاباتی فعلاً پیاده شد. اگر همین لحظهای که این مطلب منتشر میشود، تأییدیه صلاحیت خود را بدست آورد، برای افکار عمومی همان کسی است که صلاحیتش مورد تأیید هیئت نظارت استان نبوده است. چراکه افکار عمومی در نتیجه بلوغ سیاسی و رشد مؤثر و علمی رسانههای مختلف، به دنبال چرایی عدم صلاحیت سردار هاشمی پور هستند. کسی که نتوانسته است با وجود آن همه نقش و اعتبار اجرایی و مدیریتی، بیهیچ حرف و حدیثی صلاحیتش را به مردم محرز و مبرهن کند، چگونه میتواند در مقابل انتقادات و ایراداتی که رقبای سیاسیاش مطرح میکردند، کسب اعتبار و صلاحیت بکند؟
صحت و سقم مطالب منتشره علیه سردار هاشمی پور را ملاک عمل قرار نمیدهیم، اما چرا باید مصداق وعدههای بیاساس باشد؟ چرا ملاک عدم پاسخگویی به مردم و جواب ندادن به مراجعین و مردم حوزۀ انتخابیهاش باشد؟ چرا باید الگوی پشت پا زدن به قسمهای جلاله باشد؟ چرا باید اکثریت انتقادات از افراد همراه و تیم تصمیم گیرندهاش باشد؟ چرا باید پیش از نقد رقبا و منتقدانش، از دوستان و یارانش فاصله داشته و بزرگان جریانش از او نگران باشند؟ چرا کمترین تعداد بازنشستگانِ هم لباسیاش را در کنار خود دارد؟ واقعاً خودآزمایی سردار هاشمی پور کمک بزرگی به زندگی و آینده «حاج عدل» خواهد بود.
در هر حوزه و شهرستانی که وارد شده است، یک نفر دانشگاهی، نخبه سیاسی و یا چهره مطرح مردمی در کاروان همراهش نیست. چطور انتظار دارد که گره در صلاحیتش نیفتد؟
هیچ اعتقادی به نهاد رسانه و رشد نیروی انسانی در دستگاههای دولتی برای خدمتگزاری به مردم ندارد. چگونه میخواهد در عرصۀ سیاسی باقی بماند؟
با این حال اگر هم رد صلاحیت نمیشد، با مدیریت سیاسی خوبی که رقبا بویژه حاج آقای موحد داشتند و همچنین جهش مردمی حاج آقای بزرگواری، بدون شک رقیبی مؤثر در مارتن انتخابات اسفندماه ۱۴۰۲ نبوده و نیست.
توصیه میکنیم که ۴۰ نفر اول اطرافش را هم از منظر شخصیتی، علمی، اخلاقی، مقبولیت اجتماعی، هنر رأیآوری و شأنیت سیاسی بررسی کند، آنگاه به وجدان خود بگوید که آیا شایسته بود چنین آدمی در تایید صلاحیتش گره نیفتد؟
پس بهتر آن است کسانی را که هنوز بهامیدش ماندهاند را معطل نکند و فضای موجود را در اختیار ماباقی نامزدها قرار بدهد که این عرصه را خود بر خود تنگ نمود. انشاءالله هیچ خدمتی از ایشان از درگاه احدیت پنهان نخواهد شد و اجرش باقی است.
چرا و پرت نوشتی البته که چرت و پرتی هستی
تمام نخبگان کهگیلویه و حتی بختیاری درو و برش هستند بیچاره بدبخت؟
کسی که این مطلب خواند متوجه میشه که تو احتمالا در کهگیلویه که هیچ در ایران نباشی؟
جمعیت کهگیلویه الان بالاتر از هشتاد درصد آن به عدل امید دارند که منجی آنها باشد آنوقت میخای چهار تا رای برای نماینده مافیایی آب خوزستان در دهدشت جمع کنی چرت میگی