تاریخ انتشار
شنبه ۱۶ دی ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۰۸
کد مطلب : ۴۷۱۱۰۲
کبنا فضای سیاسی و انتخاباتی استان کهگیلویه و بویراحمد را بررسی کرد

بدون این سه نفر...

۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
بدون این سه نفر...
کبنا ؛عدم تأیید سه چهره مهم و اثرگذار در سه حوزه انتخابیه استان کهگیلویه و بویراحمد عملاً تحلیل انتخابات در سه حوزه انتخابیه استان را با اما و اگر‌های جدیدی مواجه کرده است.
قطع و یقین این سه چهره تا آخرین روز و امکان شکایت، پیگیری و بررسی مجدد پرونده‌شان تمامی تلاش خود را به کار خواهند گرفت ولی واقعیت آن است که وقفه در کار انتخابات، حتی برای چند روز بازی و کاشته‌های آن‌ها را دچار ضربه اساسی می‌کند و این سه حتی با تأییدیه مجدد هرگز به قبل از پبامک عدم تأیید صلاحیت بر نخواهند گشت.
هر چند این سه قصد دارند و آنرا اعلام کرده‌اند که از مجاری قانونی تمام زور خود را برای بازگشت و حداقل احیای اعتبار خود به کار خواهند گرفت و ممکن است در نهایت نیز صلاحیتشان تأیید شود اما فرض نوشته عدم حضور این سه در صحنه خواهد بود که در این صورت تحولات و اتفاقات در سه حوزه انتخابیه به کدام سمت و سو خواهد رفت.
در گچساران البته استثنایی نسبت به آن چه در بالا گفتیم وجود داشت و آن این است که با توجه به شرایط ویژه تاجگردون او تنها کسی بود که اگر صلاحیتش تأیید نمی‌شد هر زمانی که در فرآیند بررسی صلاحیت‌ها، صلاحیتش تأیید و به صحنه انتخابات باز می‌گشت می‌توانست جو عمومی را به سمت خود برگرداند. با تأیید تاجگردون تکلیف آن حوزه انتخابیه تقریباً روشن است و فرق چندانی نمی‌کند سید قدرت به صحنه بر گردد یا خیر. هر چند حتی اگر سید قدرت حسینی‌بحرینی تأیید صلاحیت می‌شد این سؤال وجود داشت که سید قدرت و سید ناصر کدام در صحنه می‌ماندند.
در بویراحمد روزانه صحبت از عدم تأیید صلاحیت روشنفکر به میان می‌آمد. اما او در سکوت مطلق خود و طرفدارانش تأیید صلاحیت شد و در حالی که کمتر کسی صحبت از عدم تأیید بهرامی می‌کرد در چند روز اخیر صحبت‌هایی از این موضوع پیش آمد و حالا رسما اعلام شد محمد بهرامی در انتخابات آینده نیست. بهرامی برای چهارمین بار بود در انتخابات ثبت نام می‌کرد او نه پیروز می‌شد و نه کنار می‌رفت و حالا از طریق قانون احتمالاً باز هم به پایان نرسیده است. و شاید هم خود و نزدیکانش به آن سطح از خستگی و ناامیدی رسیده باشند که دیگر لقای انتخابات را به عطایش ببخشند.
بهرامی در این دوره تلاش‌های زیادی کرده بود و خود و برخی نزدیکانش از امیدواری می‌گفتند. او در بیانیه بعد از عدم تأیید صلاحیت ضمن تأکید بر تمکین به قانون از تشکیل یک کارگروه جهت رفع موانع عدم تأیید خود خبر داده است و با قاطعیت از حصول نتیجه سخن گفته است. این موضع البته چیزی است که نامزد‌ها در این شرایط هم از آن سخن می‌گویند و هم در عمل آن را پیگیری می‌کنند. اما اینکه آیا یک جمعیت گسترده حامی منتظر تعیین تکلیف نهایی خواهند ماند کمی سخت است. مردم در طی این مدت هم خود علاقه‌مند به نزدیکی به سایر نامزد‌ها هستند و هم سایر نامزد‌ها برای جذب آن‌ها تلاش خواهند کرد. برخی‌ها البته سعی دارند تحلیل را بر این جهت بگذارند که خود نامزد به چه سمتی تمایل خواهد داشت و آیا موضع حمایتی مستقیم اتخاذ خواهد کرد یا خیر. جز یکی دو و مورد در سطح چهره‌های شاخص در طول تاریخ انتخابات استان کمتر نامزدی بعد از رد صلاحیت حاضر به موضع‌گیری مستقیم به نفع نامزد دیگری شده است. البته در یکی دو موردی که پیش آمد نیز دلایل سیاسی بوده است.
در ۷۴ بعد از رد صلاحیت بهرام تاجگردون طیف حامی وی از حجه الاسلام محقق حمایت کردند ولی نتیجه نگرفتند. ۱۲ سال بعد بار دیگر این اتفاق در کهگیلویه رخ داد و بعد از ردصلاحیت محمود منطقیان وی از لطیف رستاد حمایت کرد و برایش سخنرانی کرد که آن حمایت و سخنرانی تأثیر بسزایی در رأی بالای رستاد داشت.
کمی مشابه این اتفاق و در طیف دیگر اصلاح طلبان کهگیلویه در ۸ سال بعد پیش آمد و با ردصلاحیت لاهوتی و منطقیان و تأیید صلاحیت یک نیروی گمنام به نام علی کامرانی بخشی از اصلاح طلبان و شخص لاهوتی از وی حمایت و سخنرانی کردند که این موضوع نیز در کسب رای خوبی برای کامرانی تأثیر‌گذار بود.
اما همیشه این گونه نیست اول که نامزد‌ها حتی اگر فرصت و امکان حمایت داشته باشند این موضوع را ریسک می‌دانند و در عمل هم جواب نمی‌گیرند. آخرین مورد به انتخابات میان دوره‌ای مجلس شورای اسلامی در گچساران و باشت بر می‌گردد که بعد از رد اعتبارنامه تاجگردون و عدم تأیید صلاحیت ساسان تاجگردون و رحیمی اینگونه تحلیل می‌شد که تاجگردون از یکی از نامزد‌ها حمایت و آن نامزد به پشتوانه حمایت تاجگردون پیروز خواهد شد. ولی نه تاجگردون جرأت و احتمال میل به حمایت پیدا کرد و نه زمینه‌ای پیش آمد و در نهایت امروز کمتر کسی نام نامزدی که تلویحاً مورد حمایت تاجگردونی‌ها قرار گرفت را به یاد می‌آورد. در همان سال ۱۴۰۰ بعد از فشار‌ها به خاتمی برای حمایت و یا عدم حمایت از عبدالناصر همتی در انتخابات ریاست جمهوری وی غیرمستقیم از مردم خواست «همت کنند» و به همتی رای دهند ولی رای نهایی همتی ثابت کرد دوره تکرار کردن و موج‌سازی یا تمام شده است یا هیچ موجی بیکباره و بدون ریشه داشتن در واقعیت و سیاست ورزی امکان خلق ندارد.
در حالت دیگر تحلیل‌ها متوجه پایگاه رأی نامزد ردصلاحیت شده است. اینکه او چه پایگاهی رأیی دارد؟ آیا پایگاه رأی وی سیاسی است و قومی؟ و هر کدام از این گروه‌ها به کدام سمت ‌می‌روند؟
در مورد بهرامی هم دو پایگاه رأی بزرگ وجود دارد یکی مربوط به رای قومی است و دیگری رای سیاسی و جریانی است.
پایگاه رأی قومی در ظاهر کار راحت‌تری برای تصمیم‌گیری دارند ولی در مورد رای سیاسی روشن نیست آن‌ها چه تصمیمی خواهند گرفت و احتمالاً پراکنده خواهند شد و در نگاه‌های قومی و ارتباطی حل می‌شوند.
در کهگلیویه اما ردصلاحیت دور از ذهنی اتفاق افتاد. عدل هاشمی‌پور بعد از دو دوره حضور در انتخابات و یک دوره نمایندگی صلاحیتش تأیید نشد. از روز اول فرآیند بررسی پرونده نامزد‌ها بخش اصلی زمزمه‌ها و شایعات ردصلاحیت بر نام هاشمی‌پور متمرکز بود‌. خود او قویاً این موضوع را رد می‌کرد و تا آخرین لحظات فعال بود. بعد از ارسال پیامک عدم تأیید وی در متنی کوتاه از پیگیری برای حل پرونده‌اش خبر داده است. ولی هم حل موضوع سخت است و هم آمدن و جمع و جور کردن شرایط سخت است. دو رقیب قدرتمند هاشمی پور حالا برای تصاحب این میدان خالی در حال برنامه‌ریزی و تلاش هستند. برای جذب و حفظ هر رایی ساعت‌ها و روز‌ها و حتی سال‌ها زمان لازم است و اگر کسی بنا به هر دلیلی به سمتی رفت، برگرداندن آن کاری است به غایت دشوار.
در مورد پایگاه رای هاشمی‌پور هم نمی‌توان تحلیل کاملی داشت که به کدام سمت خواهند رفت و خود هاشمی پور هم بعید است موضع حمایتی از یکی از نامزد‌ها اتخاذ کند. او عمیقاً از حضور بزرگواری دلگیر بود و ممکن است این حضور را در ذهن خود بی‌تأثیر در رد صلاحیتش نداند. بزرگواری در چند مورد نیز مستقیماً به وی حمله کرد. موحد نیز رقیب هاشمی پور بوده است و کمی سخت است او بخواهد حتی از سکوتش حمایت از موحد برداشت شود. ولی طرفدارانش تقسیم خواهند شد و آن‌ها قطعاً اذن رای خود را به دست هاشمی‌پور نخواهند داد. مردم‌ معمولاً طرفدار یک نامزد هستند به دلایل مخصوص خودشان و به او رأی می‌دهند اما تعهدی برای آن که کامل عنان رأی خود را به آن کاندیدا دهند ندارند و در عمل نیز نه نامزد رد شده و نه مردم خود را درگیر این موضوع نمی‌کنند و هر کسی خود تصمیم رای خود را می‌گیرد. هر چند ممکن است برخی ذهنیت‌ها و تصمیمات کلی هم وجود داشته باشد و روند و فرآیندی را سبب شوند‌.
هاشمی‌پور حل مشکلش حیثیتی و مهم است او حتی اگر قید این دوره را بزند می‌داند بعد از این موحد در صحنه نیست و اگر بتواند با هر ترفند و تعهدی مشکلش را حل کند آینده کارش راحت‌تر است.
در نگاه اول این گونه برداشت می‌شد که ردصلاحیت یک نامزد یک پایان و یا مشابه پایان است ولی با این تفاسیر پروژه ردصلاحیت و اتفاقات بعد از آن یک پروژه عظیم و تأمل برانگیز است که سکوت، موضع و هر حرکتی از او می‌تواند در روند انتخابات بدون حضورش نیز مؤثر باشد بویژه اگر فرد ردصلاحیت شده یک نامزد مهم باشد.
نام شما

آدرس ايميل شما

عباس عبدی: کاری نکنید مردم به جای پول با طلا و دلار معامله کنند

عباس عبدی: کاری نکنید مردم به جای پول با طلا و دلار معامله کنند

عبدی ایده ستاندن مالیات به زور ولو با رنگ و لعاب قانون را نادرست می داند و می‌گوید: کوشش ...
آیا آمریکا مستقیم وارد جنگ خواهد شد؟

آیا آمریکا مستقیم وارد جنگ خواهد شد؟

در روز‌های اخیر گزارش‌ها حاکی از هشدار آمریکا نسبت به حمله علیه مواضع گروه انصار الله ...
چرا اقتصاددانان «رابینسون کروزوئه» را دوست دارند؟

چرا اقتصاددانان «رابینسون کروزوئه» را دوست دارند؟

کتاب‌های درسی اقتصاد تک نفره کروزوئه را به‌عنوان نوعی معیار معرفی می‌کنند که می‌توان ...
1