تاریخ انتشار
شنبه ۱ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۱۵
کد مطلب : ۴۵۰۶۵۰
یادداشتی از سیدعلی عباس محدث؛
چرا همیشه مردم از عزل مسئولان خوشحال هستند
سیدعلی عباس محدث
۵
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛علی عباس محدث از فعالان اجتماعی و سیاسی کهگیلویه و بویراحمد در یادداشتی خطاب به سید ناصر حسینیپور نماینده مردم شهرستانهای گچساران و باشت نوشت:
جناب آقای حسینی
نماینده محترم مردم شریف شهرستانهای گچساران و باشت.
وقتی به فعالیت رسانههای جریان موسوم به انقلابی در ۱۰ سال گذشته مینگرم، نتیجه آن را وهم و خیالی میبینم که با انتخاب شما و قبلتر، با انتخاب دو نماینده دیگر استان و سپس حمایت از رئیس جمهوری که هیچ نقشی در انتخاب وزرا نداشتند، خود را مکلف میدانم اولین نقد را کلی بنویسم و در کنار دیگرانی که یا متعصبانه و یا آگاهانه نقد میکنند، مصائب را به مردم بگویم، شاید با تک دورهای شدن نمایندگیتان، اقبال نیک، آینده مردم استان کهگیلویه و بویراحمد باشد.
جناب آقای حسینی؛
چه نیکو سخنی است که «هر کسی را بهر کاری ساختند»، چه متین است که «کار هر کس نیست خرمن کوفتن،،،، گاو نر میخواهد و مرد کهن»، چه عبارتی با مفهومی است که «نه هرکه سر بتراشد قلندری داند» و ای کاش بر همان ارزشهایی که با بخت بلند بدست آورده بودی، باقی میماندی و داشتههای خود و پندارهای مردم از خود را، با بیتدبیری از کف نمیدادی.
یادم هست اون روزهایی که سرمست از پیروزی در میدان بیرقیب بودی، به صورت تلفنی توصیههایی را به عرضتان رساندم که مهمترینش، پایبندی بر حفظ ارزشهایی بود که برایشان «اون پایتان جا ماند». توصیه دیگرم مغلوب نشدن در مقابل روشهای کاری نماینده کهگیلویه بزرگ بود. اتفاقاً یادم هست که به شما توصیه کردم که تا میتوانید از «کارها» و «روش»های نماینده کهگیلویه فاصله بگیرید که برایتان آبرو و پیروزی به ارمغان نمیآورد، بلکه باورهایی که نتیجه ۸ سال دفاع مقدس بود و بخشی هم اعتقادات مذهبیتان است، احتمالاً نیز خدشهدار و به سخره گرفته میشود.
جناب آقای حسینی؛
هرگاه فرصت خدمت به افراد بیتدبیر و به ظاهر مقید رسید، همین مصیبتها دامنگیر مردم شد و هر روز باورمان میشود که به درستی گفتند که توانایی اداره یه نانوایی را هم ندارید. یقههای تا بیخ بستهای که جریان افکار آنان را محدود کرده است و گردنهای کجی که برای امثال شما اخلاص و برای ملت، خلاصی از درک مردم است و همچنین ناتوانی در تدوین برنامهای برای حل مشکلات جامعه و اصرار و تکرارتان بر بیان نمونههایی از مصائب دوران پیامبران و امامان عزیزمان که روزگارمان هیچ تشابهی با روزگارشان ندارد، برای واماندگی و استیصال مدیریتی و عقلانی شما کفایت دارد.
من و شما و دیگرانی که کربلاهای ۴ و ۵ را تجربه داریم، به خوبی میدانیم که در آن روزها، چه مردانی داشتیم که ایستاده بر مرزها جان دادند تا در چنین روزی، زنان و مردان این مِلک، گرفتار بیخردی و بیتدبیری برخی مدیران بیهویت نشوند. اگر نگاهی با ضمیر دل، به تمثال مبارک شهدای جنگ تحمیلی بکنید به شما خواهند گفت که آن روزها عزیزانی بر قافله عشاق، فرماندهی کردند که خود دلداده و شیدای مردم و مملکت شده بودند. کسانی که چشم و گوششان بر ضعیفترین افراد بود تا ذلیلترین نباشند.
به شما گفتم که نماینده کهگیلویه ابتدا باورتان را جستجو میکند و آنگاه همانگونه که میاندیشید، میشود، تا جایی که تنها فقط خود ندانید که چه بر سرتان آمده است. متاسفانه اکنون مردم و جامعه خادمان استان، شما را نه به نام اون «پایی که جاماند»، بلکه به نام این «پایی که کلاً از حقیقت جاماند» میشناسند. حقیقت این بود که استاندار این استان در دولت به اصطلاح انقلابی، با مردم باشد نه گرفتار تمامیت خواهی و قوم گراییهای نماینده کهگیلویه. حقیقت این بود که مدیران، معاونین و فرمانداران مجموعه استانداری استان حداقل در حد و اندازه مدیران دولت قبل باشند نه بیتعهدتر و سستتر از آنها!
حقیقت این بود که شماها جای مدیران نخبه را پر کنید نه اینکه یادآور مدیران انتصابی و فامیلگرا باشید!
حقیقت این بود که مردم همیشه مستمند استان، حسرت دوران مدیریت تاجگردون را نخورند. ولی صد حیف از آن همه خلاقیت و نبوغی که تاجگردون داشت و متأسفانه نه خود قدر دانست و نه اطرافیانش از آنچه سهم گرفته بودند، قانع شدند، تا وسعت خدمت از مردم گرفته شد. ای کاش ایشان ارزش خود میدانست و در عمل و گفتار گرفتار انساب و انتصابات ناکارآمد نمیشد تا همه مردم این استان و کشورمان از وجودشان بهره کافی میبردند.
جناب نماینده؛
آیا میدانید که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله در مذمت فردی که مسئولیتی را بدون داشتن شایستگی لازم میپذیرد، فرمود «مَنْ تَوَلّی عملاً وَ هُوَ یعْلَمُ أنَّهُ لَیسَ لَهُ بِأهْلٍ، فَلْیتُبَّوَءُ مَقْعَدُهُ مِنَ النّارِ»؟ یعنی هر که ریاست و مسئولیتی را بپذیرد و بداند که اهلیت آن را ندارد، در قبر و قیامت جایگاه او پر از آتش خواهد شد.
حتماً می دانید که مسئولیتها در نگاه امام علی (ع) یک امانت است. آنجا که میفرماید؛ «بنابراین اگر کسی این امانت کمرشکن را بپذیرد در حالی که میداند از نگهداری آن ناتوان است و تواناییِ فردِ دیگری را نادیده بگیرد، در حقیقت به آن امانت خیانت کرده است. چنانکه پیامبر خدا (ص) نیز فرموده است: «هر کس زمامداری قومی را بپذیرد، در حالی که میداند در میان آنان کسی شایستهتر از او هم وجود دارد، به خدا و پیامبر و مسلمانان خیانت ورزیده است.»
چرا به سخن امام (ره) توجه نمیکنید که فرمودند؛
«امید است ملت مبارز و متعهد با مطالعه دقیق در سوابق اشخاص و گروهها، آرای خود را به اشخاصی دهند که به اسلام عزیز و قانون اساسی وفادار باشند و از تمایلات چپ و راست، بری باشند و به حسن سابقه و تعهد به قوانین اسلام و خیرخواهی امت معروف و موصوف باشند».
چرا از دهه ۶۰ فقط ظاهرش را همراه دارید؟
مگه رفتارهای غیرقابل قبول شما چیزی از آرمانهای دهه ۶۰ باقی گذاشته است؟
چرا باید اسم جوانان انقلابی را جوانان ساندیس خور بنامند؟
آیا غیر از این است که فاصله باورهای قلبی مردم و تظاهر به ارزشهای دینی بعضی مدیران و برخی دوستانتان در استان، عامل بر «زبون درازی» کسانی شده که ذهنشان در منجلاب سیاست زدگی و وابستگی سیاسی غوطه ور است؟
بخدا انصاف نبود که امثال شما در جایگاه غلام تاجگردون (البته هنوز هم منتقد برخی از سوءاستفادههایش هستم) بنشیند؟
انصاف نیست که آقای احمد زاده در صندلی آقای کلانتری بنشیند؟
صندلی که چه عرض کنم، اتاق معاونت سیاسی را که کسی هم نمیخرد.
مدیران دولت انقلابی هم یا بنجلهای جریان اصلاح طلب هستن یا تا روزهای آخر گزینهی مدیریتی اصلاح طلبان بودن، و برخی هم فکر نمیکردند که گاهی گذرشان به مرکز استان بیافتد. اگر اینها را در کنار توصیههای بی سابقه و مؤکد مقام معظم رهبری به نمایندگان که بعضاً به غیر از دلال بازی در انتصابات، ارزش نام نمایندگی مردم را ندارند، قرار بدهیم، علت نگرانیهای ملت از نابسامانیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، مسلم میشود.
آگه یادتان باشد، در زمان جنگ، آیهی «وَجَعَلْنَا مِنْ بَینِ أَیدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَینَاهُمْ فَهُمْ لَا یبْصِرُونَ» را میخواندیم و معتقد بودیم که چشم دشمن کور میشود و ما را نمیبینند، و متاسفانه امروز نمیدانم در این دوره نمایندگی چه بر سرتان آمده است که وضعیت زندگی مردم و چگونگی مدیریت مدیران را نه میبینید و نه صدای ملت را میشنوید!!!
جناب حسینی؛
در بین نمایندگان استان کهگیلویه و بویراحمد، شاید شما را شاهد عینی شهادت جوانان دهه ۶۰ میدانستیم که حقیقت را فدای مصلحت نمیکنید ولی متأسفانه عملکردشان مببن این واقعیت است که حضورتان در این حایگاه، کارآیی برای مردم نداشت. نه زبان فصیحی برای حق طلبی دارید، نه شناختی از نیازهای مردم، نه ادلهای برای اثبات حقانیت ملت در فکرتان هست و نه از کمترین مبانی قانونی مطلع هستید.
ای کاش از کسی که آگاه بر احوال آشفته ملت و بی خردی بعضی نمایندگان مجلس باشد، میپرسیدید که، مگر چه شده است که رهبر معظم انقلاب اسلامی، ۵ بار برای اولین بار در طول انقلاب اسلامی و فقط به نمایندگان این دوره از مجلس، توصیه کرده است که در انتصابات دخالت نکنید؟
ای کاش فقط ۵ دقیقه بر این مدت نمایندگی خود فکر میکردید.
ای کاش فقط یه بار با گردن راست و سینه صاف جلوی دردمندان بهزیستی و کمیته امداد مینشستی تا عمق فاجعه اقتصادی را از مردمی که به اصطلاح آراء کف جامعه را دارند، میفهمیدی.
ای کاش فقط میدانستی که از نظر علمی، مدیریتی، اجتماعی، سیاسی و فکری با نماینده قبل از خود چند کیلومتر عقب هستی.
ای کاش اگر دوره نمایندگی تاجگردون، اسارت گچساران بود، گچساران را هرگز خدا آزاد نمیکرد.
و ای کاش، تا یک روز مانده به آخر کار، برای رضای خدا بر ناتوانی خود آگاه بشوی و زحمت مردم را کم کنی.
و ای کاش این قصه پر غصهی مدیریت در استان ما به پایان برسد.
بیشتر بخوانید:
نشست صمیمی دو نماینده کهگیلویه و بویراحمد در مجلس؛ میان سید ناصر و موحد چه گذشت؟
جناب آقای حسینی
نماینده محترم مردم شریف شهرستانهای گچساران و باشت.
وقتی به فعالیت رسانههای جریان موسوم به انقلابی در ۱۰ سال گذشته مینگرم، نتیجه آن را وهم و خیالی میبینم که با انتخاب شما و قبلتر، با انتخاب دو نماینده دیگر استان و سپس حمایت از رئیس جمهوری که هیچ نقشی در انتخاب وزرا نداشتند، خود را مکلف میدانم اولین نقد را کلی بنویسم و در کنار دیگرانی که یا متعصبانه و یا آگاهانه نقد میکنند، مصائب را به مردم بگویم، شاید با تک دورهای شدن نمایندگیتان، اقبال نیک، آینده مردم استان کهگیلویه و بویراحمد باشد.
جناب آقای حسینی؛
چه نیکو سخنی است که «هر کسی را بهر کاری ساختند»، چه متین است که «کار هر کس نیست خرمن کوفتن،،،، گاو نر میخواهد و مرد کهن»، چه عبارتی با مفهومی است که «نه هرکه سر بتراشد قلندری داند» و ای کاش بر همان ارزشهایی که با بخت بلند بدست آورده بودی، باقی میماندی و داشتههای خود و پندارهای مردم از خود را، با بیتدبیری از کف نمیدادی.
یادم هست اون روزهایی که سرمست از پیروزی در میدان بیرقیب بودی، به صورت تلفنی توصیههایی را به عرضتان رساندم که مهمترینش، پایبندی بر حفظ ارزشهایی بود که برایشان «اون پایتان جا ماند». توصیه دیگرم مغلوب نشدن در مقابل روشهای کاری نماینده کهگیلویه بزرگ بود. اتفاقاً یادم هست که به شما توصیه کردم که تا میتوانید از «کارها» و «روش»های نماینده کهگیلویه فاصله بگیرید که برایتان آبرو و پیروزی به ارمغان نمیآورد، بلکه باورهایی که نتیجه ۸ سال دفاع مقدس بود و بخشی هم اعتقادات مذهبیتان است، احتمالاً نیز خدشهدار و به سخره گرفته میشود.
جناب آقای حسینی؛
هرگاه فرصت خدمت به افراد بیتدبیر و به ظاهر مقید رسید، همین مصیبتها دامنگیر مردم شد و هر روز باورمان میشود که به درستی گفتند که توانایی اداره یه نانوایی را هم ندارید. یقههای تا بیخ بستهای که جریان افکار آنان را محدود کرده است و گردنهای کجی که برای امثال شما اخلاص و برای ملت، خلاصی از درک مردم است و همچنین ناتوانی در تدوین برنامهای برای حل مشکلات جامعه و اصرار و تکرارتان بر بیان نمونههایی از مصائب دوران پیامبران و امامان عزیزمان که روزگارمان هیچ تشابهی با روزگارشان ندارد، برای واماندگی و استیصال مدیریتی و عقلانی شما کفایت دارد.
من و شما و دیگرانی که کربلاهای ۴ و ۵ را تجربه داریم، به خوبی میدانیم که در آن روزها، چه مردانی داشتیم که ایستاده بر مرزها جان دادند تا در چنین روزی، زنان و مردان این مِلک، گرفتار بیخردی و بیتدبیری برخی مدیران بیهویت نشوند. اگر نگاهی با ضمیر دل، به تمثال مبارک شهدای جنگ تحمیلی بکنید به شما خواهند گفت که آن روزها عزیزانی بر قافله عشاق، فرماندهی کردند که خود دلداده و شیدای مردم و مملکت شده بودند. کسانی که چشم و گوششان بر ضعیفترین افراد بود تا ذلیلترین نباشند.
به شما گفتم که نماینده کهگیلویه ابتدا باورتان را جستجو میکند و آنگاه همانگونه که میاندیشید، میشود، تا جایی که تنها فقط خود ندانید که چه بر سرتان آمده است. متاسفانه اکنون مردم و جامعه خادمان استان، شما را نه به نام اون «پایی که جاماند»، بلکه به نام این «پایی که کلاً از حقیقت جاماند» میشناسند. حقیقت این بود که استاندار این استان در دولت به اصطلاح انقلابی، با مردم باشد نه گرفتار تمامیت خواهی و قوم گراییهای نماینده کهگیلویه. حقیقت این بود که مدیران، معاونین و فرمانداران مجموعه استانداری استان حداقل در حد و اندازه مدیران دولت قبل باشند نه بیتعهدتر و سستتر از آنها!
حقیقت این بود که شماها جای مدیران نخبه را پر کنید نه اینکه یادآور مدیران انتصابی و فامیلگرا باشید!
حقیقت این بود که مردم همیشه مستمند استان، حسرت دوران مدیریت تاجگردون را نخورند. ولی صد حیف از آن همه خلاقیت و نبوغی که تاجگردون داشت و متأسفانه نه خود قدر دانست و نه اطرافیانش از آنچه سهم گرفته بودند، قانع شدند، تا وسعت خدمت از مردم گرفته شد. ای کاش ایشان ارزش خود میدانست و در عمل و گفتار گرفتار انساب و انتصابات ناکارآمد نمیشد تا همه مردم این استان و کشورمان از وجودشان بهره کافی میبردند.
جناب نماینده؛
آیا میدانید که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله در مذمت فردی که مسئولیتی را بدون داشتن شایستگی لازم میپذیرد، فرمود «مَنْ تَوَلّی عملاً وَ هُوَ یعْلَمُ أنَّهُ لَیسَ لَهُ بِأهْلٍ، فَلْیتُبَّوَءُ مَقْعَدُهُ مِنَ النّارِ»؟ یعنی هر که ریاست و مسئولیتی را بپذیرد و بداند که اهلیت آن را ندارد، در قبر و قیامت جایگاه او پر از آتش خواهد شد.
حتماً می دانید که مسئولیتها در نگاه امام علی (ع) یک امانت است. آنجا که میفرماید؛ «بنابراین اگر کسی این امانت کمرشکن را بپذیرد در حالی که میداند از نگهداری آن ناتوان است و تواناییِ فردِ دیگری را نادیده بگیرد، در حقیقت به آن امانت خیانت کرده است. چنانکه پیامبر خدا (ص) نیز فرموده است: «هر کس زمامداری قومی را بپذیرد، در حالی که میداند در میان آنان کسی شایستهتر از او هم وجود دارد، به خدا و پیامبر و مسلمانان خیانت ورزیده است.»
چرا به سخن امام (ره) توجه نمیکنید که فرمودند؛
«امید است ملت مبارز و متعهد با مطالعه دقیق در سوابق اشخاص و گروهها، آرای خود را به اشخاصی دهند که به اسلام عزیز و قانون اساسی وفادار باشند و از تمایلات چپ و راست، بری باشند و به حسن سابقه و تعهد به قوانین اسلام و خیرخواهی امت معروف و موصوف باشند».
چرا از دهه ۶۰ فقط ظاهرش را همراه دارید؟
مگه رفتارهای غیرقابل قبول شما چیزی از آرمانهای دهه ۶۰ باقی گذاشته است؟
چرا باید اسم جوانان انقلابی را جوانان ساندیس خور بنامند؟
آیا غیر از این است که فاصله باورهای قلبی مردم و تظاهر به ارزشهای دینی بعضی مدیران و برخی دوستانتان در استان، عامل بر «زبون درازی» کسانی شده که ذهنشان در منجلاب سیاست زدگی و وابستگی سیاسی غوطه ور است؟
بخدا انصاف نبود که امثال شما در جایگاه غلام تاجگردون (البته هنوز هم منتقد برخی از سوءاستفادههایش هستم) بنشیند؟
انصاف نیست که آقای احمد زاده در صندلی آقای کلانتری بنشیند؟
صندلی که چه عرض کنم، اتاق معاونت سیاسی را که کسی هم نمیخرد.
مدیران دولت انقلابی هم یا بنجلهای جریان اصلاح طلب هستن یا تا روزهای آخر گزینهی مدیریتی اصلاح طلبان بودن، و برخی هم فکر نمیکردند که گاهی گذرشان به مرکز استان بیافتد. اگر اینها را در کنار توصیههای بی سابقه و مؤکد مقام معظم رهبری به نمایندگان که بعضاً به غیر از دلال بازی در انتصابات، ارزش نام نمایندگی مردم را ندارند، قرار بدهیم، علت نگرانیهای ملت از نابسامانیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، مسلم میشود.
آگه یادتان باشد، در زمان جنگ، آیهی «وَجَعَلْنَا مِنْ بَینِ أَیدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَینَاهُمْ فَهُمْ لَا یبْصِرُونَ» را میخواندیم و معتقد بودیم که چشم دشمن کور میشود و ما را نمیبینند، و متاسفانه امروز نمیدانم در این دوره نمایندگی چه بر سرتان آمده است که وضعیت زندگی مردم و چگونگی مدیریت مدیران را نه میبینید و نه صدای ملت را میشنوید!!!
جناب حسینی؛
در بین نمایندگان استان کهگیلویه و بویراحمد، شاید شما را شاهد عینی شهادت جوانان دهه ۶۰ میدانستیم که حقیقت را فدای مصلحت نمیکنید ولی متأسفانه عملکردشان مببن این واقعیت است که حضورتان در این حایگاه، کارآیی برای مردم نداشت. نه زبان فصیحی برای حق طلبی دارید، نه شناختی از نیازهای مردم، نه ادلهای برای اثبات حقانیت ملت در فکرتان هست و نه از کمترین مبانی قانونی مطلع هستید.
ای کاش از کسی که آگاه بر احوال آشفته ملت و بی خردی بعضی نمایندگان مجلس باشد، میپرسیدید که، مگر چه شده است که رهبر معظم انقلاب اسلامی، ۵ بار برای اولین بار در طول انقلاب اسلامی و فقط به نمایندگان این دوره از مجلس، توصیه کرده است که در انتصابات دخالت نکنید؟
ای کاش فقط ۵ دقیقه بر این مدت نمایندگی خود فکر میکردید.
ای کاش فقط یه بار با گردن راست و سینه صاف جلوی دردمندان بهزیستی و کمیته امداد مینشستی تا عمق فاجعه اقتصادی را از مردمی که به اصطلاح آراء کف جامعه را دارند، میفهمیدی.
ای کاش فقط میدانستی که از نظر علمی، مدیریتی، اجتماعی، سیاسی و فکری با نماینده قبل از خود چند کیلومتر عقب هستی.
ای کاش اگر دوره نمایندگی تاجگردون، اسارت گچساران بود، گچساران را هرگز خدا آزاد نمیکرد.
و ای کاش، تا یک روز مانده به آخر کار، برای رضای خدا بر ناتوانی خود آگاه بشوی و زحمت مردم را کم کنی.
و ای کاش این قصه پر غصهی مدیریت در استان ما به پایان برسد.
بیشتر بخوانید:
نشست صمیمی دو نماینده کهگیلویه و بویراحمد در مجلس؛ میان سید ناصر و موحد چه گذشت؟