تاریخ انتشار
شنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۹:۳۲
کد مطلب : ۴۴۸۹۹۱
یادداشت ارسالی؛
از بهمنبیگی تا هاشمی، بنیانگذاران آموزش و فناوری استان کهگیلویه و بویراحمد
۶
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛بیگمان در دنیای معاصر، محور و موتور محرکه رشد و پیشرفت، فناوری و نوآوری است و مراکز علمی، صنعتی و حتی دانشگاهها برای عقب نماندن از قافله سریعالسیر پیشرفت ناچار به اتکا به این دو مقوله هستند. در این شرایط برافراشتن پرچم نوآوری و فناوری در استانی که در حیات کوتاهتر از نیم قرن خود شاهد یکی از سریعترین و پرشتابترین تحولات اجتماعی و اقتصادی بوده است، تاریخساز و جامعهپرداز خواهد بود. در ابتدای قرن بیست و یکم که دنیای علم و فناوری با سرعت موشک به پیش میتازد و قلههای جدید اختراع و اکتشاف را نه سالانه و ماهانه بلکه در هرلحظه در مینوردد، بدون تمسک به حوزه راهگشا و نجاتبخش فناوری و نوآوری چگونه میتوان جایگاهی درخور در فرایند تحولات شتابان تاریخی و جای پایی در جغرافیای مرتباً کوچک و نزدیک شونده جهانی به دست آورد.
در چنین شرایطی است که نقش و ارج یک مدیر خلاق، متفکر، متعهد و پرتلاش بهتر شناخته میشود. مدیری که توانست از هیچ همه چیز بسازد؛ پارکی را با عنوانی بر یک برگه کاغذ و حکمی کهنه برای راهاندازی تحویل گرفت و مجموعهای مرکب از دهها مرکز و شرکت نوآور و فناور به جامعه عرضه کرد. مدیری که نه از موضع ریاست بلکه به مثابه یک فرمانده همدل، لایق و محبوب، مجموعه دانشوران و فناوران استان را شناسایی و تشویق و بسیج کرد و خود در کانون حرکت آنان دست از کار و کوشش و تلاش نکشید و در جلب حمایتهای مادی و معنوی از هیچ کوششی دریغ نکرد تا بستر مناسبی برای رشد و تعالی و تلالو آنان فراهم آورد.
او که در جمع فناوران و نوآوران همواره از محبوبیت روزافزون برخوردار بوده و هست، هرگز از مزاحمتهای سیاستپیشگان و منفعتجویان در امان نبوده و نیست. ولی باید یک نکته مهم را در نظر داشت که مگر این مزاحمتها و سنگاندازیها برای کدام مدیر تحولگرا و توسعهآفرینی نبوده است؟ مگر بهمنبیگی در خاطرات خود از مزاحمتهای خوانین قشقایی و سیاسیون حکومت پهلوی کم نالیده است. مگر سایر بزرگان آموزش عالی در سطح ملی مثل دکتر فرجیدانا و امثال دکتر عسکریان در سطح استانی از چوب لای چرخ گذاشتنها مصون بودهاند؟ اصلاً مگر میشود بدون خون دل خوردن و استخوان در گلو داشتن مسیر تحول و تعالی را در جوامعی مشابه استان عشایری و پرشور کهگیلویه و بویراحمد به پیش برد؟
آری، دکتر سید شمس الدین هاشمی در شرایطی موفق شد نهال فناوری را در این استان بارور کند و در جایگاه رفیع «پدر فناوری استان کهگیلویه و بویراحمد» قرار گیرد که نه تنها در شروع کار با محدودیتهای فراوان مواجه بود بلکه در طول مسیر پنج ساله حرکت پرشور و شتابان کاروان فناوری استان بیمهریهای فراوان را تحمل کرد. ولی او از طایفه بزرگمردانی است که مرامشان در این بیت لسان الغیب شیرازی به خوبی بیان شده است که: «وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم/ که در طریقت ما کافریست رنجیدن»
آری، بهمنبیگی پدر آموزش استان بود و با مجاهدات تاریخی خود نهالی را برنشاند که اینک همگان اذعان دارند که محور تحول استان در قرن ۱۴ شمسی بوده است. طبعاً این مهم جز با جد و جهد و تلاش خالصانه و متعهدانه میسر نبوده است و به همین سبب است که بعد از گذر دهها سال، هنوز هم معلمان و همکاران و حتی شاگردان مدارس عشایری خود را مدیون او میدانند و به وجود و نقش تاریخیاش در رقم زدن تاریخ معاصر استان کهگیلویه و بویراحمد و سرنوشت کنونی آن میبالند. تردیدی نیست که با گذر سالها و دهههای آینده که نقش بیبدیل علم و فناوری در حفظ موقعیت و جایگاه این خطه پرافتخار و بسیار غنی در تراز ملی و جهانی روشنتر شود، نسلهای آینده بیش از نسل حاضر قدر و ارج پیشکسوتان و خدمتگذاران و به ویژه بنیانگذاران این حوزه را خواهند شناخت و مقام آنان را بیش از پیش پاس خواهند داشت.
اما امروز که روند تحولات جهانی و ملی بسیار پرشتاب است و مهمترین عنصر مؤثر در آن همین حوزه فناوری است و به همین جهت بیشترین توجه را در کشورهای پیشرفته جهان و تا حدی در کشورهای در حال توسعه و حتی در کشور عزیز خودمان ایران بخود جلب کرده است، ای کاش قدر فرصتها و سرمایهها بیشتر شناخته شود و سمت و سوی سیاستها و سیاستورزیها به سمتی نرود که فرصتهای ارزشمند پیشرفت تاریخی کشور و استان تحتالشعاع حواشی سیاسی یا اغراض و منافع مادی و مدیریتی تشنگان قدرت و موقعیت قرار گرفته و ندامت و غصه آیندگان را به بار آورد. غصههایی که البته هرگز نمیتوان به جبران مافات کمکی کند؛ کما اینکه نه غصههای مشفقان و دغدغهمندان تعالی و شکوه ایران مانع خسارات عمیق و تاریخی فقدان امیرکبیر انجامید و نه جایگزینی در خور برای بهمنبیگی در خطه جنوب عرضه کرد.
آری انسان به امید زنده است و ما هم راهی نداریم جز آنکه در آرزوی آیندهای بهتر و درخشانتر برای کشور و استان عزیزمان، امیدوار به نقشآفرینی دانشمندان و حسن تدبیر دلدادگان واقعی پیشرفت و تعالی جامعه و منطقه خود باشیم و حفاظت از سرمایههای بزرگ موجود به ویژه سرمایههای انسانی را طلب کنیم.
در چنین شرایطی است که نقش و ارج یک مدیر خلاق، متفکر، متعهد و پرتلاش بهتر شناخته میشود. مدیری که توانست از هیچ همه چیز بسازد؛ پارکی را با عنوانی بر یک برگه کاغذ و حکمی کهنه برای راهاندازی تحویل گرفت و مجموعهای مرکب از دهها مرکز و شرکت نوآور و فناور به جامعه عرضه کرد. مدیری که نه از موضع ریاست بلکه به مثابه یک فرمانده همدل، لایق و محبوب، مجموعه دانشوران و فناوران استان را شناسایی و تشویق و بسیج کرد و خود در کانون حرکت آنان دست از کار و کوشش و تلاش نکشید و در جلب حمایتهای مادی و معنوی از هیچ کوششی دریغ نکرد تا بستر مناسبی برای رشد و تعالی و تلالو آنان فراهم آورد.
او که در جمع فناوران و نوآوران همواره از محبوبیت روزافزون برخوردار بوده و هست، هرگز از مزاحمتهای سیاستپیشگان و منفعتجویان در امان نبوده و نیست. ولی باید یک نکته مهم را در نظر داشت که مگر این مزاحمتها و سنگاندازیها برای کدام مدیر تحولگرا و توسعهآفرینی نبوده است؟ مگر بهمنبیگی در خاطرات خود از مزاحمتهای خوانین قشقایی و سیاسیون حکومت پهلوی کم نالیده است. مگر سایر بزرگان آموزش عالی در سطح ملی مثل دکتر فرجیدانا و امثال دکتر عسکریان در سطح استانی از چوب لای چرخ گذاشتنها مصون بودهاند؟ اصلاً مگر میشود بدون خون دل خوردن و استخوان در گلو داشتن مسیر تحول و تعالی را در جوامعی مشابه استان عشایری و پرشور کهگیلویه و بویراحمد به پیش برد؟
آری، دکتر سید شمس الدین هاشمی در شرایطی موفق شد نهال فناوری را در این استان بارور کند و در جایگاه رفیع «پدر فناوری استان کهگیلویه و بویراحمد» قرار گیرد که نه تنها در شروع کار با محدودیتهای فراوان مواجه بود بلکه در طول مسیر پنج ساله حرکت پرشور و شتابان کاروان فناوری استان بیمهریهای فراوان را تحمل کرد. ولی او از طایفه بزرگمردانی است که مرامشان در این بیت لسان الغیب شیرازی به خوبی بیان شده است که: «وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم/ که در طریقت ما کافریست رنجیدن»
آری، بهمنبیگی پدر آموزش استان بود و با مجاهدات تاریخی خود نهالی را برنشاند که اینک همگان اذعان دارند که محور تحول استان در قرن ۱۴ شمسی بوده است. طبعاً این مهم جز با جد و جهد و تلاش خالصانه و متعهدانه میسر نبوده است و به همین سبب است که بعد از گذر دهها سال، هنوز هم معلمان و همکاران و حتی شاگردان مدارس عشایری خود را مدیون او میدانند و به وجود و نقش تاریخیاش در رقم زدن تاریخ معاصر استان کهگیلویه و بویراحمد و سرنوشت کنونی آن میبالند. تردیدی نیست که با گذر سالها و دهههای آینده که نقش بیبدیل علم و فناوری در حفظ موقعیت و جایگاه این خطه پرافتخار و بسیار غنی در تراز ملی و جهانی روشنتر شود، نسلهای آینده بیش از نسل حاضر قدر و ارج پیشکسوتان و خدمتگذاران و به ویژه بنیانگذاران این حوزه را خواهند شناخت و مقام آنان را بیش از پیش پاس خواهند داشت.
اما امروز که روند تحولات جهانی و ملی بسیار پرشتاب است و مهمترین عنصر مؤثر در آن همین حوزه فناوری است و به همین جهت بیشترین توجه را در کشورهای پیشرفته جهان و تا حدی در کشورهای در حال توسعه و حتی در کشور عزیز خودمان ایران بخود جلب کرده است، ای کاش قدر فرصتها و سرمایهها بیشتر شناخته شود و سمت و سوی سیاستها و سیاستورزیها به سمتی نرود که فرصتهای ارزشمند پیشرفت تاریخی کشور و استان تحتالشعاع حواشی سیاسی یا اغراض و منافع مادی و مدیریتی تشنگان قدرت و موقعیت قرار گرفته و ندامت و غصه آیندگان را به بار آورد. غصههایی که البته هرگز نمیتوان به جبران مافات کمکی کند؛ کما اینکه نه غصههای مشفقان و دغدغهمندان تعالی و شکوه ایران مانع خسارات عمیق و تاریخی فقدان امیرکبیر انجامید و نه جایگزینی در خور برای بهمنبیگی در خطه جنوب عرضه کرد.
آری انسان به امید زنده است و ما هم راهی نداریم جز آنکه در آرزوی آیندهای بهتر و درخشانتر برای کشور و استان عزیزمان، امیدوار به نقشآفرینی دانشمندان و حسن تدبیر دلدادگان واقعی پیشرفت و تعالی جامعه و منطقه خود باشیم و حفاظت از سرمایههای بزرگ موجود به ویژه سرمایههای انسانی را طلب کنیم.