تاریخ انتشار
جمعه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۰۶
کد مطلب : ۴۴۸۱۷۵
محمدجواد حقشناس در مطلبی نوشت:
سيسموني گيت و نكوهش رياكاري
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛محمدجواد حقشناس در مطلبی نوشت: شايد هيچ پديدهاي به اندازه رياكاري، زهدفروشي و دورويي در فرهنگ و تمدن ايراني مورد نكوهش قرار نگرفته باشد. حافظ شيرين سخن قرنها قبل در بيتي به اين نكته اشاره كرده و ميگويد: «واعظان كاين جلوه در محراب و منبر ميكنند/ چون به خلوت ميروند آن كار ديگر ميكنند.» از اين دست عبارات، ابيات و مفاهيم به دفعات در اشعار شعرا، مطالب متفكران و عرفاي پارسي و غيرپارسي تكرار شده است. با گذشت بيش از يك ماه از طرح موضوع سيسموني گيت، هنوز شفافسازي لازم در اين خصوص صورت نگرفته و ابعاد و زواياي مرتبط با اين موضوع همچنان پنهان مانده است. واقع آن است دليل توجه افكار عمومي نسبت به چنين پروندههايي برآمده از رفتارهاي رياكارانهاي است كه برخي افراد و جريانات از آن بهره ميبرند. مردم در فضاي مجازي و عمومي كشور با يادآوري صحبتهايي كه شخص قاليباف در خصوص سادهزيستي و زهد داشته، نسبت به رفتارهاي دوگانه او، نقدهاي جدي وارد كردند. اما بايد زمينههايي كه موجب شده تا جامعه نسبت به چنين رخدادهايي واكنشهاي اينچنين دامنهدار و سختگيرانه نشان دهد، چيست؟ به هر حال هر سال، هزاران هزار ايراني به كشورهايي چون تركيه، امارات، ارمنستان، گرجستان، اربيل، تاجيكستان و... سفر ميكنند، سفرهايي كه ميلياردها دلار از سرمايههاي كشور را به نفع كشورهاي ميزبان خارج ميسازد. بسياري از اين سفرها به دليل رويكردهاي سختگيرانه و سلبي است كه در داخل نسبت به مطالبات مردم وجود دارد. به عنوان نمونه ناگهان از يك تريبون خاص اعلام ميشود، كنسرت موسيقي در فلان شهر نبايد برگزار شود يا فلان مسوول فرهنگي خواستار تعويق فعاليتهاي تئاتر، سينما و... ميشود. اين روند باعث ميشود تا بسياري از خوانندههاي ايراني، كشورهاي همسايه را به عنوان محلي براي برگزاري كنسرت خود انتخاب كنند. اينگونه است كه ناگهان دوبي، استانبول، ايروان، آنتاليا و حتي اربيل و سليمانيه به مقاصد برگزاري كنسرت خوانندههاي ايراني بدل ميشوند و دهها هزار ايراني براي تجربه يك كنسرت راهي كشورهاي ديگر ميشوند. اين روند در ساير حوزههاي تفريحي، فرهنگي و هنري نيز به همين شكل و به صورت يك رويه درآمده است. اين روند ابعاد اقتصادي و راهبردي ديگري نيز دارد. حجم انبوهي از سرمايههاي ايرانيان به خارج از كشور منتقل ميشود. از يك طرف سرمايههاي انساني به دليل رويكردهاي سلبي، نبودن فرصتهاي شغلي مناسب و... خارج شده و از سوي ديگر نيز سرمايههاي ارزي كشور در قالب خريد واحدهاي مسكوني، زمين، مغازه و... راهي كشورهاي ديگر ميشود.اين وضعيت نيازمند يك آسيبشناسي جدي است تا مشخص شود، چه رويكردهاي مديريتي چنين زمينههاي خسارتباري ايجاد ميكند. حتي بسياري از كنسرتها و فعاليتهاي مجاز فرهنگي كه مجوز لازم براي برگزاري داشتند به دليل رويكردهاي تنگنظرانه متوقف شدند. مجموعه اين گزارهها دست به دست هم ميدهند تا يك جوان ايراني براي تجربه يك فضاي مفرح و بهرهگيري از صداي خواننده مورد علاقه خود به جاي سفر به شهرهاي داخلي و مساعدت به بهبود معيشت خانوادههاي استانهاي مختلف، راهي خارج شود. در حوزه كسب و كار و سرمايهگذاري نيز همين وضعيت وجود دارد. عدم توجه به حريم خصوصي در جامعه ايراني به اندازهاي است كه حتي رفتارهاي فرد در اتومبيل شخصياش مورد بازخواست قرار ميگيرد و براي آن جريمه تعيين ميشود. وقتي در چنين جامعهاي كه تحت فشار قرار دارد، خبر سفر خانواده رييس مجلس و انتقال بيش از 20 چمدان اقلام سيسموني منتشر ميشود، مردم واكنش نشان ميدهند. مردم ميدانند، اين خبر در مورد فردي منتشر شده كه روز و روزگاري، يكي از مديران اجرايي دولت روحاني را مينواخت كه چرا خانوادهاش به خارج سفر كردهاند، اما خانواده همين فرد، براي خريد سيسموني راهي تركيه ميشوند. اين رفتارهاي دوگانه است كه باعث التهاب افكار عمومي شده و بازار ارزيابيها در اين زمينه داغ ميشود. در واقع جامعه با سياست يك بام و دوهوايي روبهرو شده كه در آن همه محدوديتها، رويكردهاي سلبي و محروميتها براي مردم است و همه فرصتها و مواهب براي افراد بانفوذ. جالب اينجاست كه اين چهرههاي مسوول مدام در ضرورت حمايت از توليد داخلي داستانسرايي ميكنند، اما خود و خانوادهشان، حاضر نيستند سيسمونيشان را از بازارهاي داخلي تهيه كنند. مجموعه اين رفتارها باعث شده تا جامعه ايراني نسبت به اين رفتارهاي دوگانه نقدهاي جدي داشته باشند و از متوليان امر به خاطر اين دوگانگي پاسخ بخواهند. به نظرم، در زندگي شخصي كه در جايگاه رياست مجلس قرار ميگيرد، حريم خصوصي معنايي ندارد. اين سطح كنشگري در همه جاي دنيا بايد با نهايت شفافيت همراه باشد. بنابراين به نظرم زمان آن رسيده تا سياستگذاران متوجه اين واقعيت شوند كه رويكردهاي سلبي و رفتارهاي سختگيرانه خسارتهاي فراواني را متوجه كشور كرده و بايد تجديدنظر اساسي در خصوص اين رفتارهاي دوگانه صورت گيرد.