تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۰۲:۱۷
کد مطلب : ۴۴۵۴۸۷
یادداشت ارسالی؛
لودگی یعنی اینکه؛ «موحد سیاستمداری مظلوم اما سربلند»
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛یادداشت ارسالی: گاهی پارادوکس واژهها و جملات، تا جایی طنزگونه و خنده آور هستند که در دوران عقلانیت، باید به لودگی گوینده توجه داشت. این روزها، رفتارهای پوپولیستی کسانی که فکر میکنند هرچه بیشتر بر مشدد جلوه دادن حروف و واژهها تأکید کنند (فننننندق) و یا رگ گردن کلفت کرد تا مخاطب را به تعمق بر حساسیت موضوع رهنمون ساخت (فریاد زدن بر اینکه فرماندار چرام، از سادات جلیل القدر رضاتوفیق را مخالف، جلوه دادن)، صداقت خود را به مردم بیشتر نشان میدهند. شاید نمیدانند که 14 سال از آن 16 سال محرومیتِ از رسانه و فضای مجازی و ارتباط نزدیک میگذرد و همه آنچه را در انتخابات گذشته به ناراستی پنبه کرده بود، در همان روزهای آغازین شروع بکارش در مجلس شورای اسلامی به تدبیر مردم و لطف فضای رسانه و ارتباطات الکترونیکی، رشته شد.
لوده صفتان در دنیای سیاست، پوپولیست های موج سواری هستند که همه چی حتی اخلاق و انسانیت را نیز ابزاری برای رسیدن به هدف میکنند. پوپولیست یا همان اقدامات مردم باور یا عوام گرایانه، به دنبال رضایت عمومی، جلب پشتیبانی و حمایت مردم در حوزههای مختلف است که از این مسیر میتوانند به اهداف و خواستههای سیاسی، حزبی و گروهی نائل شوند.
پوپولیست ها در نظریهی عوامگرایی فلسفی بر آرای هربرت شیلر و بر این فرض اولیه مبتنی است که عامه مردم را افرادی ناآگاه، منفعل و ضعیف میپندارند. اینها معمولاً دو ویژگی برجسته دارند. یکی نخبهستیزی است، به نحوی که اگر خود، متخصص در یک رشتهی دانشگاهی باشند، به طور کامل گرایش به نفی نخبگان در آنها بسیار برجسته است. دیگر اینکه، پوپولیستها در هنگام عمل سیاسی، به تقاضای اجتماعی مردم پاسخ مثبت میدهند، در حالیکه هدفشان کسب محبوبیت است. مثلاً، پوپولیستها به مردمی که در بیابان برهوت زندگی میکنند و آب برایشان از کیمیا نادرتر است، وعده رودهای جاری میدهند.
خود را تنها کسی میدانند که قدرت برآوردن نیازهای اساسی مردم را دارند، موج تودهای میآفرینند و سوار بر آن، خود را از روی پیکر همان تودهها، به پیش میرانند. چراکه اولین قربانیان شعارهای بیپایه، غیرعلمی و غیرعملی آنها، همان تودهای هستند که برایشان دست تکان میدهند، هورا میکشند و هلهله میکنند. توهم اساسی لودهی پوپولیست، بازگشت مجدد عزت از دسترفته، ملیگرایی و شووینیسم تخیلی، شعارهای عوامپسند و دهانپرکن، رفتارهای رادیکال، حملات لفظی تند و رویای بازگشت امپراتوری نوستالژیک است.
حال، تا اینجا با تعریف و اهداف لودهها آشنا شدیم، اما کی قرار است که تودهها، فکرشان را زیر پای چنین افرادی رها کنند؟ بدتر اینکه در جامعهی در حال توسعه، رفتارهای مضحکه و طنزگونه، از مؤثرترین بلایای حفظ محرومیت است. حرافی، نعره زنی، یقه چاک کردن، بسیار جابجا شدن از پشت تریبون، دستها را به شدت به بالا و اطراف پرتاب کردن و کشیدن حروف تا جایی که منجر به عرق کردن و دهن خشک شدن و گاهی پرتاب کردن وسایل جلوی تریبون، از بدیهیترین رفتارهای مدیران پوپولیست است.
در ساختار اجتماعی استان کهگیلویه و بویراحمد، طایفه و منطقه، مهمترین اصل خویشاوندی مردم هستند. معمولاً تمام خانوارهای یک طایفه را بستگان خونی و نسبی تشکیل داده که نیای مشترک همه آنها یکی است. گرچه، طایفه از معیارهای اتحاد، همبستگی و هدف مشترک برخوردار است، لیکن اگر در همین راستا استفاده نشود، عامل مخرب و تخطئه شایستگان، نخبگان و فرهیختگان جامعه میشود.
سخنم با مردمی است که ابتدا کلیپ فریادهای نماینده کهگیلویه را دیدند و در ادامه شوریده نویسی های کسانی را خواندند که بر این رفتارها، مظلومیت نیز اضافه کردهاند. واقعاً به چه قیمتی مینویسید که ایشان پیگیر پروژههای عمرانی است. شما فقط یک مستند از پروژههایی را که در این 18 سال در کهگیلویه پیگیر بودند را به اشتراک بگذارید. بدبختی مردم ما لودهها نیستند، لوده پرورانی هستند که خودباختگیشان مانع عقلانیت در زندگی شده است. نخبه پروری این است که هم طایفهایهای در شرف بازنشتگی خود را به سمت فرمانداریهای کهگیلویه و چرام بگذارید یا برادر راننده انتخاباتی خود را به سمت فرماندار بگذارید و بیش از سه دهه، برای بهداشت و درمان کهگیلویه تنها یه نفر را بشناسید و متأسفانه مهمترین معاونت استانداری استان را به نهایت سبک کنید.
همه می دانیم که این مشی پوپولیسمی و انتخاب لودهها، مهمترین عامل عقب ماندگی و تنوع آسیبهایی است که مستمراً هزینه میکنیم و نتیجهای هم نمیگیریم. بنابراین، نقاب مظلومیت بر چهرهی کسانی که هیچگاه نخواستند کمترین توسعهای در کهگیلویه باشد و عامل فامیل گرایی و منطقه محوری بودند، خودفریبی و لوده پروری است که نباید اجازه بدهیم این سرشت نامیمون، سرنوشت آیندهی جامعه و مردم کهگیلویه بزرگ را آلوده کند. چرا که وقتی واژهی سیاستمدار را پسوندی بر نام پوپولیست ها و لودهها کردیم، تمام وجود مردم را توهم و خودفریبی فرا میگیرد و نعرههای فرار از واقعیت را «حقانیت طلبی»، رگ کلفت کردنهای گردن را «تعهدپذیری» و بالا و پایین پریدنهای پشت تریبون را «زحمتهای شبانه روزی» تصور میکنند.
و حالا این دلایل کافی است تا بدانیم که همه آنچه از نماینده بر میآید، طایفه گرایی است. پستهای مدیریتی برای طایفه، رایزنیها برای طایفه، خدمت برای طایفه، پارافهای واقعی بر درخواستها برای طایفه و تأسف بارتر اینکه، تمام هوای تنفس هم برای طایفه.
این قصه بگذار تا وقت دگر...
جوانان و نخبگان بی طایفه کهگیلویه
لوده صفتان در دنیای سیاست، پوپولیست های موج سواری هستند که همه چی حتی اخلاق و انسانیت را نیز ابزاری برای رسیدن به هدف میکنند. پوپولیست یا همان اقدامات مردم باور یا عوام گرایانه، به دنبال رضایت عمومی، جلب پشتیبانی و حمایت مردم در حوزههای مختلف است که از این مسیر میتوانند به اهداف و خواستههای سیاسی، حزبی و گروهی نائل شوند.
پوپولیست ها در نظریهی عوامگرایی فلسفی بر آرای هربرت شیلر و بر این فرض اولیه مبتنی است که عامه مردم را افرادی ناآگاه، منفعل و ضعیف میپندارند. اینها معمولاً دو ویژگی برجسته دارند. یکی نخبهستیزی است، به نحوی که اگر خود، متخصص در یک رشتهی دانشگاهی باشند، به طور کامل گرایش به نفی نخبگان در آنها بسیار برجسته است. دیگر اینکه، پوپولیستها در هنگام عمل سیاسی، به تقاضای اجتماعی مردم پاسخ مثبت میدهند، در حالیکه هدفشان کسب محبوبیت است. مثلاً، پوپولیستها به مردمی که در بیابان برهوت زندگی میکنند و آب برایشان از کیمیا نادرتر است، وعده رودهای جاری میدهند.
خود را تنها کسی میدانند که قدرت برآوردن نیازهای اساسی مردم را دارند، موج تودهای میآفرینند و سوار بر آن، خود را از روی پیکر همان تودهها، به پیش میرانند. چراکه اولین قربانیان شعارهای بیپایه، غیرعلمی و غیرعملی آنها، همان تودهای هستند که برایشان دست تکان میدهند، هورا میکشند و هلهله میکنند. توهم اساسی لودهی پوپولیست، بازگشت مجدد عزت از دسترفته، ملیگرایی و شووینیسم تخیلی، شعارهای عوامپسند و دهانپرکن، رفتارهای رادیکال، حملات لفظی تند و رویای بازگشت امپراتوری نوستالژیک است.
حال، تا اینجا با تعریف و اهداف لودهها آشنا شدیم، اما کی قرار است که تودهها، فکرشان را زیر پای چنین افرادی رها کنند؟ بدتر اینکه در جامعهی در حال توسعه، رفتارهای مضحکه و طنزگونه، از مؤثرترین بلایای حفظ محرومیت است. حرافی، نعره زنی، یقه چاک کردن، بسیار جابجا شدن از پشت تریبون، دستها را به شدت به بالا و اطراف پرتاب کردن و کشیدن حروف تا جایی که منجر به عرق کردن و دهن خشک شدن و گاهی پرتاب کردن وسایل جلوی تریبون، از بدیهیترین رفتارهای مدیران پوپولیست است.
در ساختار اجتماعی استان کهگیلویه و بویراحمد، طایفه و منطقه، مهمترین اصل خویشاوندی مردم هستند. معمولاً تمام خانوارهای یک طایفه را بستگان خونی و نسبی تشکیل داده که نیای مشترک همه آنها یکی است. گرچه، طایفه از معیارهای اتحاد، همبستگی و هدف مشترک برخوردار است، لیکن اگر در همین راستا استفاده نشود، عامل مخرب و تخطئه شایستگان، نخبگان و فرهیختگان جامعه میشود.
سخنم با مردمی است که ابتدا کلیپ فریادهای نماینده کهگیلویه را دیدند و در ادامه شوریده نویسی های کسانی را خواندند که بر این رفتارها، مظلومیت نیز اضافه کردهاند. واقعاً به چه قیمتی مینویسید که ایشان پیگیر پروژههای عمرانی است. شما فقط یک مستند از پروژههایی را که در این 18 سال در کهگیلویه پیگیر بودند را به اشتراک بگذارید. بدبختی مردم ما لودهها نیستند، لوده پرورانی هستند که خودباختگیشان مانع عقلانیت در زندگی شده است. نخبه پروری این است که هم طایفهایهای در شرف بازنشتگی خود را به سمت فرمانداریهای کهگیلویه و چرام بگذارید یا برادر راننده انتخاباتی خود را به سمت فرماندار بگذارید و بیش از سه دهه، برای بهداشت و درمان کهگیلویه تنها یه نفر را بشناسید و متأسفانه مهمترین معاونت استانداری استان را به نهایت سبک کنید.
همه می دانیم که این مشی پوپولیسمی و انتخاب لودهها، مهمترین عامل عقب ماندگی و تنوع آسیبهایی است که مستمراً هزینه میکنیم و نتیجهای هم نمیگیریم. بنابراین، نقاب مظلومیت بر چهرهی کسانی که هیچگاه نخواستند کمترین توسعهای در کهگیلویه باشد و عامل فامیل گرایی و منطقه محوری بودند، خودفریبی و لوده پروری است که نباید اجازه بدهیم این سرشت نامیمون، سرنوشت آیندهی جامعه و مردم کهگیلویه بزرگ را آلوده کند. چرا که وقتی واژهی سیاستمدار را پسوندی بر نام پوپولیست ها و لودهها کردیم، تمام وجود مردم را توهم و خودفریبی فرا میگیرد و نعرههای فرار از واقعیت را «حقانیت طلبی»، رگ کلفت کردنهای گردن را «تعهدپذیری» و بالا و پایین پریدنهای پشت تریبون را «زحمتهای شبانه روزی» تصور میکنند.
و حالا این دلایل کافی است تا بدانیم که همه آنچه از نماینده بر میآید، طایفه گرایی است. پستهای مدیریتی برای طایفه، رایزنیها برای طایفه، خدمت برای طایفه، پارافهای واقعی بر درخواستها برای طایفه و تأسف بارتر اینکه، تمام هوای تنفس هم برای طایفه.
این قصه بگذار تا وقت دگر...
جوانان و نخبگان بی طایفه کهگیلویه