تاریخ انتشار
شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۳۸
کد مطلب : ۴۳۴۴۶۵
یادداشت ارسالی؛
اصولگرایان و مظلومیت ایده «دولت جوان انقلابی»
سید وحید موسوی
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛سید وحید موسوی فعال سیاسی در مطلبی نوشت: «برای اینکه جوانان مسئولیتهای قابل توجه را به عهده بگیرند دولت باید توسط یک جوان حزب اللهی تشکیل شود. وقتی جوانی در سنین متناسب، رئیس جمهور شود و واقعاً انسان متعهدی باشد طبعاً افرادی را که انتخاب میکند از بین جوانان خواهد بود. کلید کار این است.» این عین جملات رهبر انقلاب است که مبنای نظریه دولت جوان انقلابی توسط ایشان شد و بارها این نظریه را به مناسبتهای مختلف تشریح و جزئیات آن را روشنتر کردند. اما به نظر میرسد تحولات سیاسی انتخاباتی بر مدار دیگری میچرخد.
اصولگرایان که مدعی پیروی از ولایت فقیه هستند با عبور از توصیه صریح رهبر انقلاب به جبهه انقلابیها، به مهمترین توصیه ایشان برای تشکیل دولت جوان انقلابی پشت کردهاند. در ماهها و هفتههای گذشته شمار زیادی از سیاسیون با فشار بر برخی افراد خواستار حضور آنها در صحنه انتخابات شدند که که در دهههای هفتاد و اواخر شصت زندگی خود به سر میبرند و فراتر از آن سعی میکنند مانع موفقیت جوانترین نامزد جریان انقلاب شوند.
گویا مهم نیست که رهبر حکیم انقلاب به صراحت فراوان در 10 مرداد 98 در دیدار با دانشجویان تاکید کرده که لازم است دولت توسط یک جوان حزب اللهی تشکیل شود. ایشان به مناسبتهای مختلف ایدهشان را تشریح کردهاند به گونهای که اکنون میتوان ایشان را تئوری پرداز تئوری دولت جوان انقلابی خطاب کرد که اینک به یک خواست عمومی تبدیل شده است.
با این حال بنظر میرسد این حقایق مورد توجه برخی سیاسیون نیست؛ سیاسیون کهنسالی که مقدرات کشور را در 4 دهه گذشته در دست داشتند. بهانه برخی سیاسیون برای عدم حمایت از افرادی چون سعید محمد به دلیل کمترشناخته شده بودن او هم چنین کاری را توجیه نمیکند. اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران از این توصیه رهبری حمایت میکنند و روی آن برای بهبود وضعیت اقتصادی حساب باز کرده بودند.
علاوه بر این، همه نامزدهای تکراری کنونی دست کم یک بار و برخی بارها و بارها با بی اعتنایی در ایران روبرو شدند. به طور خلاصه تصمیم پیران اصولگرا برای پشت کردن به این خواسته رهبری به معنای این نیست که آنان لزوماً در این مسیر موفق خواهند شد. مردم ایران بارها به این افراد «نه» گفتهاند.
در مقابل، محافظه کاران اصولگرا تفاسیر خود را از این موضوع مبنای کار قرار دادهاند: مثلاً اینکه جوان قابل اعتماد نیست، یا اینکه منظور رهبری از تشکیل دولت جوان انقلابی لزوماً به معنای انتخاب یک رئیس جمهور جوان انقلابی نیست بلکه انتخاب مدیران جوان توسط یک فرد سالمند است و تفاسیری از این دست. این تفاسیر اذهان جوانان را قانع نمیکند. همچنین باید به این حقیقت توجه کرد که درصورت پیروزی اصولگرایان در این انتخابات اما شکست آنان در بهبود واقعی شرایط کشور، در عرض چند سال میتواند همه فرصتها را مختل کرده و در نتیجه عواقبی ناگوار برای اصولگرایان و ایران داشته باشد. جواب این شکستهای احتمالی بر عهده کسانی است که به برخی نامزدهای کنونی برای نامزدی انتخابات ریاست جمهوری فشار آوردهاند.
هنوز سؤال اساسی این است که سعید محمد چگونه در شرایط سیاسی درهم تنیده جناحهای سیاسی قادر خواهد بود که فضای انتخاباتی را به سود این تئوری مدیریت کنند. دیپلماتهای پیشین، وکلای مجلس، رهبران سیاسی اصولگرا، مسئولان رسانههای اصولگرا و ... که بیشتر آنها از کهنسالان سیاست ایران هستند در حال پیشبرد سازوکار پیچیدهای برای محافظت از شرایط 4 دهه گذشته هستند که همچنان در قدرت باقی بمانند. بنابراین اصولگرایان پیر و سالمند مشغول دوباره چیدن صفحه شطرنج بزرگ انتخابات هستند. هرچند این ایرانیهای گمنام هستند که شطرنج را اختراع کردند و در مواقع حساس همه را کیش و مات میکنند.
اصولگرایان که مدعی پیروی از ولایت فقیه هستند با عبور از توصیه صریح رهبر انقلاب به جبهه انقلابیها، به مهمترین توصیه ایشان برای تشکیل دولت جوان انقلابی پشت کردهاند. در ماهها و هفتههای گذشته شمار زیادی از سیاسیون با فشار بر برخی افراد خواستار حضور آنها در صحنه انتخابات شدند که که در دهههای هفتاد و اواخر شصت زندگی خود به سر میبرند و فراتر از آن سعی میکنند مانع موفقیت جوانترین نامزد جریان انقلاب شوند.
گویا مهم نیست که رهبر حکیم انقلاب به صراحت فراوان در 10 مرداد 98 در دیدار با دانشجویان تاکید کرده که لازم است دولت توسط یک جوان حزب اللهی تشکیل شود. ایشان به مناسبتهای مختلف ایدهشان را تشریح کردهاند به گونهای که اکنون میتوان ایشان را تئوری پرداز تئوری دولت جوان انقلابی خطاب کرد که اینک به یک خواست عمومی تبدیل شده است.
با این حال بنظر میرسد این حقایق مورد توجه برخی سیاسیون نیست؛ سیاسیون کهنسالی که مقدرات کشور را در 4 دهه گذشته در دست داشتند. بهانه برخی سیاسیون برای عدم حمایت از افرادی چون سعید محمد به دلیل کمترشناخته شده بودن او هم چنین کاری را توجیه نمیکند. اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران از این توصیه رهبری حمایت میکنند و روی آن برای بهبود وضعیت اقتصادی حساب باز کرده بودند.
علاوه بر این، همه نامزدهای تکراری کنونی دست کم یک بار و برخی بارها و بارها با بی اعتنایی در ایران روبرو شدند. به طور خلاصه تصمیم پیران اصولگرا برای پشت کردن به این خواسته رهبری به معنای این نیست که آنان لزوماً در این مسیر موفق خواهند شد. مردم ایران بارها به این افراد «نه» گفتهاند.
در مقابل، محافظه کاران اصولگرا تفاسیر خود را از این موضوع مبنای کار قرار دادهاند: مثلاً اینکه جوان قابل اعتماد نیست، یا اینکه منظور رهبری از تشکیل دولت جوان انقلابی لزوماً به معنای انتخاب یک رئیس جمهور جوان انقلابی نیست بلکه انتخاب مدیران جوان توسط یک فرد سالمند است و تفاسیری از این دست. این تفاسیر اذهان جوانان را قانع نمیکند. همچنین باید به این حقیقت توجه کرد که درصورت پیروزی اصولگرایان در این انتخابات اما شکست آنان در بهبود واقعی شرایط کشور، در عرض چند سال میتواند همه فرصتها را مختل کرده و در نتیجه عواقبی ناگوار برای اصولگرایان و ایران داشته باشد. جواب این شکستهای احتمالی بر عهده کسانی است که به برخی نامزدهای کنونی برای نامزدی انتخابات ریاست جمهوری فشار آوردهاند.
هنوز سؤال اساسی این است که سعید محمد چگونه در شرایط سیاسی درهم تنیده جناحهای سیاسی قادر خواهد بود که فضای انتخاباتی را به سود این تئوری مدیریت کنند. دیپلماتهای پیشین، وکلای مجلس، رهبران سیاسی اصولگرا، مسئولان رسانههای اصولگرا و ... که بیشتر آنها از کهنسالان سیاست ایران هستند در حال پیشبرد سازوکار پیچیدهای برای محافظت از شرایط 4 دهه گذشته هستند که همچنان در قدرت باقی بمانند. بنابراین اصولگرایان پیر و سالمند مشغول دوباره چیدن صفحه شطرنج بزرگ انتخابات هستند. هرچند این ایرانیهای گمنام هستند که شطرنج را اختراع کردند و در مواقع حساس همه را کیش و مات میکنند.