تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۰۸
کد مطلب : ۴۳۴۲۷۲
یادداشت ارسالی؛
ما به زنان سرزمینمان بدهکاریم
غلامحسین هادیانینژاد
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛غلامحسین هادیانینژاد، کاندیدای ششمین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر یاسوج در یادداشتی نوشت: هماره خواندهایم، گفتهایم، نوشتهایم و دیدهایم که هر آنگاه و هر آنجا که عدالت به محاق رفته است، اولین قربانیان بی عدالتی زنان بودهاند!
فرقی نداشته و ندارد که این بی عدالتیها در کدام سرزمین بوده و هست!
دردا و حسرتا که در اکثریث قریب به اتفاق جوامع، این نوع نگاه ستمگرانه رایج بوده است!
در این اثنا اگر در جامعهای خصوصاً در تاریخ ماقبلِ صده اخیر بعضاً نقشی در جامعهای برای زنان به منصه بروز میرسیده، استثنایی بوده بر اصل؛ مانند پیامبر اسلام که در آغاز رسالت آسمانی، بزرگ بانویی مانند حضرت خدیجه را در عالیترین درجات تصمیم گیری مورد وثوق و عنایت قرار میدادند...
به یمن آگاهی بشریت و مطالبهگری زنان و همچنین توسعه انسانی، اجتماعی و فرهنگیِ جوامع در قرون اخیر، تا حدود زیادی زنان در زمینههای گوناگون، نقشهای قابل تاملی ایجاد کردهاند؛ خصوصاً در امورات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی...
در راستای توسعه جوامع بشری، زنان جامعه بومی ما نیز، در کوران حوادث اجتماعی - سیاسی نقشهایی ایفا کردهاند خصوصاً در تحصیلات تکمیلی؛ اما همان نگاه مردسالارانه مجال نقش آفرینی در حد قابل قبول به زنان دیار ما نداده است و در قاطبه موارد اندک ایفایِ نقش بانوان در اموارت، خصوصاً در امر شورای شهر و روستا، مطالبه گری خودشان بوده، نه لطف و کیاستِ مردان سیاست...!
جای بسی تأسف است که در اکثر مواقع در راستای همان تلقیِ نابخردانهی در درجه دوم بودنِ زنان؛ خود بانوان ما نیز مطالبه گر نیستند و اندیشه خود را با عملکرد مردان سیاست گره میزنند! منجمله در انتخابات اخیرِ شورایِ شهر که عدهای از مردان سیاست بر طبل عدم شرکت میکوبند و بدون نظرخواهی از بانوان، اظهار بر عدم شرکت میکنند!
در حالی که با توجه به اصل یکصدم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، نهاد شورا یک نهاد سیاسی نیست.
فلذا رسالتِ انسانیِ آن دسته از مردان و زنان نخبه جامعه بر آن است به یاد بیاورند که:
ما به زنان سرزمینمان بدهکاریم و حساب زنان را باید از همه نجواها و دعواهای سیاسی و سهم خواهی هایِ قومی و فامیلی جدا کنیم و در این برهه حساس و سرنوشت ساز از تاریخ، همه مردم را به شرکت در انتخاباتِ شورای شهر و روستا دعوت کنیم؛ خصوصاً بانوان را که در این سالهای احیایِ شوراهای روستا و شهر کمترین سهم عایدشان شده است...
و زنان بزرگوار ما آگاه باشند که:
حق گرفتنی ست و به یاد بیاورند که زمان زیادی از دوران خون بست و دیگر ستمهایی که به واسطه تعصبهای قومی قبیلهای بر زنان جاری میشده است نگذشته و قطعاً در بازیِ قهرِ با صندوق رأی، اولین قشری که دچار خُسران معنادار میشود، زنان دیارمان خواهد بود، چراکه هر چه میزان مشارکت کمتر باشد، اندیشههای قومی قبیلهای که نوعاً زن را ذخیره و نیمکت نشین فرض میکنند، خوش اقبال تر خواهند بود در جلوسِ بر کرسیِ پارلمان شهری و روستایی...
تمنایِ درنگ در تفکر
فرقی نداشته و ندارد که این بی عدالتیها در کدام سرزمین بوده و هست!
دردا و حسرتا که در اکثریث قریب به اتفاق جوامع، این نوع نگاه ستمگرانه رایج بوده است!
در این اثنا اگر در جامعهای خصوصاً در تاریخ ماقبلِ صده اخیر بعضاً نقشی در جامعهای برای زنان به منصه بروز میرسیده، استثنایی بوده بر اصل؛ مانند پیامبر اسلام که در آغاز رسالت آسمانی، بزرگ بانویی مانند حضرت خدیجه را در عالیترین درجات تصمیم گیری مورد وثوق و عنایت قرار میدادند...
به یمن آگاهی بشریت و مطالبهگری زنان و همچنین توسعه انسانی، اجتماعی و فرهنگیِ جوامع در قرون اخیر، تا حدود زیادی زنان در زمینههای گوناگون، نقشهای قابل تاملی ایجاد کردهاند؛ خصوصاً در امورات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی...
در راستای توسعه جوامع بشری، زنان جامعه بومی ما نیز، در کوران حوادث اجتماعی - سیاسی نقشهایی ایفا کردهاند خصوصاً در تحصیلات تکمیلی؛ اما همان نگاه مردسالارانه مجال نقش آفرینی در حد قابل قبول به زنان دیار ما نداده است و در قاطبه موارد اندک ایفایِ نقش بانوان در اموارت، خصوصاً در امر شورای شهر و روستا، مطالبه گری خودشان بوده، نه لطف و کیاستِ مردان سیاست...!
جای بسی تأسف است که در اکثر مواقع در راستای همان تلقیِ نابخردانهی در درجه دوم بودنِ زنان؛ خود بانوان ما نیز مطالبه گر نیستند و اندیشه خود را با عملکرد مردان سیاست گره میزنند! منجمله در انتخابات اخیرِ شورایِ شهر که عدهای از مردان سیاست بر طبل عدم شرکت میکوبند و بدون نظرخواهی از بانوان، اظهار بر عدم شرکت میکنند!
در حالی که با توجه به اصل یکصدم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، نهاد شورا یک نهاد سیاسی نیست.
فلذا رسالتِ انسانیِ آن دسته از مردان و زنان نخبه جامعه بر آن است به یاد بیاورند که:
ما به زنان سرزمینمان بدهکاریم و حساب زنان را باید از همه نجواها و دعواهای سیاسی و سهم خواهی هایِ قومی و فامیلی جدا کنیم و در این برهه حساس و سرنوشت ساز از تاریخ، همه مردم را به شرکت در انتخاباتِ شورای شهر و روستا دعوت کنیم؛ خصوصاً بانوان را که در این سالهای احیایِ شوراهای روستا و شهر کمترین سهم عایدشان شده است...
و زنان بزرگوار ما آگاه باشند که:
حق گرفتنی ست و به یاد بیاورند که زمان زیادی از دوران خون بست و دیگر ستمهایی که به واسطه تعصبهای قومی قبیلهای بر زنان جاری میشده است نگذشته و قطعاً در بازیِ قهرِ با صندوق رأی، اولین قشری که دچار خُسران معنادار میشود، زنان دیارمان خواهد بود، چراکه هر چه میزان مشارکت کمتر باشد، اندیشههای قومی قبیلهای که نوعاً زن را ذخیره و نیمکت نشین فرض میکنند، خوش اقبال تر خواهند بود در جلوسِ بر کرسیِ پارلمان شهری و روستایی...
تمنایِ درنگ در تفکر