تاریخ انتشار
پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۱۶
کد مطلب : ۴۳۳۵۹۱
یادداشتی از محمدرضا بشارتی؛
بزرگان و جوانان؛ انتخابات 1400 شورای شهر
محمد رضا بشارتی
۲
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛یادداشتی از محمد رضا بشارتی؛
((اِذا عَظُمَ المَطلوبُ قَلّ المُساعِدُ.))
هر چه راه دشوارتر، یاران کمتر
《کلیله و دمنه》
امروز که به کلیت جو سیاسی حاکم بر نامزدهای انتخاباتی فکر میکردم، متوجه دو امر اساسی و تفاوت در تغییر تاکتیکی برخی افراد موجب آن شد در این خصوص متنی بنویسم.
در این متن مشخصاً مساله طوایف را بررسی خواهم کرد
من جو حاکم بر طوایف را به دو بخش تقسیم کردهام
۱ طوایف آگاه و غالب
۲ طوایف ناآگاه و مغلوب
آینده انتخابات را دستخوش تغییرات تاکتیکی میدانم که بزرگان و صلاح داران هر قوم دست به ابتکار عمل آن زدهاند؛ در این تغییرات رجال سیاسی صاحبشان و منزلت با حفظ جایگاه از حضور فیزیکی فردی اجتناب نمودهاند. دیاغ را بدست جوانان پرشورشان که سرشار از امید و توانایی و دانشاند سپردهاند آری این است مثال معروف (یک تیر و دو نشان).
این بزرگان با این عمل ابتدا شان و منزلت اجتماعی خویش را حفظ و همچنین صعود به جایگاهی والاتر یعنی ریش سپیدی ایلی یا طایفهای را برای خویش تضمین نمودهاند.
در مورد قدرت هم آنان نیرویی را تزریق نموده که هم مطیع و حرف شنو است، هم به گذشته که مینگرد قدمهای پیش رویش را محکمتر برمیدارد زیرا دلش قرص است از حمایت در تمامی ابعاد.
شاید برای من اینگونه تغییرات و پوست اندازی ها عقلانیتر بنظر برسد.
بگذارید برای ملموستر شدن مطلب، مثالی را عرض کنم:
مادامی که یک رجل سیاسی بعد از گذر عمر و تجربههای گوناگون از تبادل و کسب احترام گرفته تا خدمت به مردمش فضا را برای جوانان و فرزندان خود باز میکند و خویش هم به پشتوانه آنان برمی خیزد ابتدا یک عنصر بنیادین از خود ساخته است که موجَهیّت خویش را تثبیت و همچنین ماندگاری خود را در دل همه آن قوم چندین و چند برابر میکند. دوما با این حرکت هوشمندانه به نهالی پویا که در جست و خیز جوانههاست میدان مترقی شدن و به ثمر رسیدن میبخشد در این میان همان نیروها نسبت به این بزرگان که آنان را بسمت رسیدن به موفقیت سوق دادهاند حرف شنوی گاها مطلوبتر؛ خواهند داشت. در آخر مساله نیروهای جوان باید پذیرفت که این نهاله ها: روابط بروزتر _ حرف شنوی گاها بیشتر و مطلوبتر_ آشنایی به مسائل روز دقیقتر (یکی از دلایل همین اقتضای سن) _ میزان انگیزه و پشتکار قویتر _ سطح آگاهی و شناخت بالا نسبت به محیط پیرامون نسلهای جدید _ دارا بودن سطح بالاتر انرژی و پتانسیل برای خدمت صحیحتر و بی شک نام آوری به نسبت بزرگتر برای آن قوم را در بر خواهد داشت. آیا موارد فوق برای رشد یک ایل یا قوم مؤثر نیست؟
اما به سراغ قوم مغلوب برویم:
قومی که موفقیت را در ایستادگی و مقاومت در مقابل خود میبیند و همچون گذشتگان و سنت گرایان هیچگونه نرمشی در مقابل پدیدههای امروزی و علوم انسانی که امری نسبی ست نشان نمیدهد. دلیل آن هر چه هست یقیناً راه صحیحی از دیدگاه من نبوده و بسیار جو دموکراسی که لازمه یک قوم است را به دگماتیسم مبدل میسازد، و نهاله ها را در اوج بهاران ترقیشان خزان میسازد و چه بسیار دلخوریها که بدنبال خواهد داشت.
این بود تعبیر من از آنچه تا به امروز، که چیزی نمانده تا نامزدهای هر قوم نامشان را ثبت نمایند، داشتهام.
نگاه و قلم هرچند ضعیف مرا به استواری بزرگیتان ببخشید، در آخر امیدوارم فردای انتخابات هیچ یک از تصمیمات روز انتخابات خویش پشیمان نباشیم چراکه پشیمانی دگر سودی ندارد.
در آخر مولا علی علیه السلام میفرماید: دو راه وجود دارد: حق و باطل، و برای هریک از آنها پیروانی است. پس اگر پیروان باطل بسیار باشد، از قدیم هم بسیار بود و جای شگفتی نیست و امر پیروان حق کم باشد، امید است که بسیار گردد.»
امیدوارم سربلند و پیروز باشید
16 اسفند 1399
یاسوج
((اِذا عَظُمَ المَطلوبُ قَلّ المُساعِدُ.))
هر چه راه دشوارتر، یاران کمتر
《کلیله و دمنه》
امروز که به کلیت جو سیاسی حاکم بر نامزدهای انتخاباتی فکر میکردم، متوجه دو امر اساسی و تفاوت در تغییر تاکتیکی برخی افراد موجب آن شد در این خصوص متنی بنویسم.
در این متن مشخصاً مساله طوایف را بررسی خواهم کرد
من جو حاکم بر طوایف را به دو بخش تقسیم کردهام
۱ طوایف آگاه و غالب
۲ طوایف ناآگاه و مغلوب
آینده انتخابات را دستخوش تغییرات تاکتیکی میدانم که بزرگان و صلاح داران هر قوم دست به ابتکار عمل آن زدهاند؛ در این تغییرات رجال سیاسی صاحبشان و منزلت با حفظ جایگاه از حضور فیزیکی فردی اجتناب نمودهاند. دیاغ را بدست جوانان پرشورشان که سرشار از امید و توانایی و دانشاند سپردهاند آری این است مثال معروف (یک تیر و دو نشان).
این بزرگان با این عمل ابتدا شان و منزلت اجتماعی خویش را حفظ و همچنین صعود به جایگاهی والاتر یعنی ریش سپیدی ایلی یا طایفهای را برای خویش تضمین نمودهاند.
در مورد قدرت هم آنان نیرویی را تزریق نموده که هم مطیع و حرف شنو است، هم به گذشته که مینگرد قدمهای پیش رویش را محکمتر برمیدارد زیرا دلش قرص است از حمایت در تمامی ابعاد.
شاید برای من اینگونه تغییرات و پوست اندازی ها عقلانیتر بنظر برسد.
بگذارید برای ملموستر شدن مطلب، مثالی را عرض کنم:
مادامی که یک رجل سیاسی بعد از گذر عمر و تجربههای گوناگون از تبادل و کسب احترام گرفته تا خدمت به مردمش فضا را برای جوانان و فرزندان خود باز میکند و خویش هم به پشتوانه آنان برمی خیزد ابتدا یک عنصر بنیادین از خود ساخته است که موجَهیّت خویش را تثبیت و همچنین ماندگاری خود را در دل همه آن قوم چندین و چند برابر میکند. دوما با این حرکت هوشمندانه به نهالی پویا که در جست و خیز جوانههاست میدان مترقی شدن و به ثمر رسیدن میبخشد در این میان همان نیروها نسبت به این بزرگان که آنان را بسمت رسیدن به موفقیت سوق دادهاند حرف شنوی گاها مطلوبتر؛ خواهند داشت. در آخر مساله نیروهای جوان باید پذیرفت که این نهاله ها: روابط بروزتر _ حرف شنوی گاها بیشتر و مطلوبتر_ آشنایی به مسائل روز دقیقتر (یکی از دلایل همین اقتضای سن) _ میزان انگیزه و پشتکار قویتر _ سطح آگاهی و شناخت بالا نسبت به محیط پیرامون نسلهای جدید _ دارا بودن سطح بالاتر انرژی و پتانسیل برای خدمت صحیحتر و بی شک نام آوری به نسبت بزرگتر برای آن قوم را در بر خواهد داشت. آیا موارد فوق برای رشد یک ایل یا قوم مؤثر نیست؟
اما به سراغ قوم مغلوب برویم:
قومی که موفقیت را در ایستادگی و مقاومت در مقابل خود میبیند و همچون گذشتگان و سنت گرایان هیچگونه نرمشی در مقابل پدیدههای امروزی و علوم انسانی که امری نسبی ست نشان نمیدهد. دلیل آن هر چه هست یقیناً راه صحیحی از دیدگاه من نبوده و بسیار جو دموکراسی که لازمه یک قوم است را به دگماتیسم مبدل میسازد، و نهاله ها را در اوج بهاران ترقیشان خزان میسازد و چه بسیار دلخوریها که بدنبال خواهد داشت.
این بود تعبیر من از آنچه تا به امروز، که چیزی نمانده تا نامزدهای هر قوم نامشان را ثبت نمایند، داشتهام.
نگاه و قلم هرچند ضعیف مرا به استواری بزرگیتان ببخشید، در آخر امیدوارم فردای انتخابات هیچ یک از تصمیمات روز انتخابات خویش پشیمان نباشیم چراکه پشیمانی دگر سودی ندارد.
در آخر مولا علی علیه السلام میفرماید: دو راه وجود دارد: حق و باطل، و برای هریک از آنها پیروانی است. پس اگر پیروان باطل بسیار باشد، از قدیم هم بسیار بود و جای شگفتی نیست و امر پیروان حق کم باشد، امید است که بسیار گردد.»
امیدوارم سربلند و پیروز باشید
16 اسفند 1399
یاسوج