تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۳۵
کد مطلب : ۴۳۲۵۳۹
وقتی قومگرایی و طایفهگرایی جایگزین شایستهسالاری میشود؛
دستاورد چند دهه لاف مدیریت شهریِ شوراها و شهرداران در یاسوج؛ سرویسهای بهداشتی که آب باران آنها را برد و حاجتگاههایی که آبروی عملکرد برخی را برده
۳
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛مطلب وارده؛ نامنویسی از نامزدهای شورای شهر و روستا در بویراحمد، دنا و مارگون در حالی به اتمام رسید و همه منتظر اعلام نظر دستگاههای نظارتی میباشند که شرایط کرونایی و فشارهای اقتصادی تا حدود زیادی باعث تقلیل میزان سطح مشارکت و نیز رایزنیهای خانه به خانه نامزدها گردیده است. نامزدهایی که برای حفاظت از قانون یا به عبارتی نظارت بر اجرای قانون آمدهاند اما به هر طریق، هر شیوه و با هر وعده فضایی و توهمی تبلیغ میکنند به جز در همان روزهای پایانی که قانون برای تبلیغات مشخص نموده است. برخی از این افراد به ظاهر دانشمند و قانونمدار به گونهای بر طبل توسعه شهری میکوبند که گویی ادبیات توسعه و مفاهیم نظری، عملی، فنی و توسعه را از کوچکی با پستانک به خوردشان دادهاند و شاید مادرزادی توسعه را بلعیدهاند.
موضوعی که در سالهای گذشته همیشه مایه تأسف بوده و نتیجهای جزء هدر رفت منابع و سوختن فرصتها نداشته است، انتخاب مردم صرفاً بر اساس تعصبات کورکورانه، شاخکهای طایفهای، رفاقتی و ارتباطات قوم و خویشی بوده است و تمرکز بر میزان اندیشه و بزرگی قلب افراد توجه آنچنانی نشده است تا یا شاهد فقدان علم و تخصص در شورای شهر باشیم و یا شاهد کینه توزی و لجبازیهای بچهگانه و بالا آمدن سطح حُب و بغضهای سیاسی و قومیتی!!!
گاهی یک فرد را صرفاً به دلیل اینکه انسان معتمد و خوشرویی بوده، از ارتباطات مردمی بسیار گستردهای برخوردار بوده، همیشه کت و شلوار شیک و اتو کشیده به تن داشته و آماده فاتحهخوانی یا عیادت بوده، منتخب خود دانستهایم تا به خیالمان شاید این اشخاص بتوانند بین شهر، شهروند و اجزای مختلف شهر ارتباطی مؤثر برقرار نمایند؛ اما دستاوردها و عینیات نشان میدهد خیالی باطل و خیانتی بیش به خودمان نبوده است.
در کمال تأسف برخی از مردم بدون توجه به اصل شایستگی (تعهد و تخصص)، گمان میبرند اگر مثلاً اعضای شورا از طایفه و وابستگان آنها باشد افتخار و عزت طایفه میباشند در حالی که مشاهده نمودهایم که دقیقاً در چند دوره گذشته هیچ کدام از اعضای شوراها، نه تنها به آبرو و عزت طایفه خویش چیزی نیافزودهاند بلکه با ضعف، ناکارآمدی، منفعتطلبی، لج بازی و دعواهای درون شورایی فرسایشی موجب آسیب به عزت و آبروی طایفه خویش گردیدهاند و به نقل عدهای، صرفاً با دور زدن قانون در کاهش عوارض یا جرائم، صدور پروانهها و ... توانستهاند مثلاً رابینهود برخی از رفقا و تعدادی از افراد طایفه خود شوند. به نقل یکی از سیاسیون، در مناطق عشیرهای، قبیلهای، وکلای سیاسی مانند؛ دختر و پسری میباشند که با ازدواج با سایر طوایف، وصلتهایی بین طوایف مختلف صورت میگیرد. بنابراین، همانگونه که دختر و پسری که برای ازدواج به بیرون از طایفه میروند، باید الگو باشند، تا اعتبار و آبروی طایفه را حفظ و سپس افزایش دهند، نه اینکه با رفتار و گفتار اشتباه خویش دختران و پسران بزرگمنش طایفه را نیز بدنام نمایند. دقیقاً اعضای شورای شهر در یک منطقه عشیرهای و قبیلهای، باید در سطح بالایی از تخصص، تعهد و نیز آشنا به مسائل شهر، شهروند، فرهنگ و تاریخ باشند که با عملکرد خویش در توسعه شهر و شهروند تاثیرگذار باشند و مایهی آبروی طایفه گردند اما هزاران افسوس (!) اگر مجدد اینگونه شهر اداره گردد؛ وای بر ما!!!
به راستی چند نفر از دهها عضو شوراهای گذشته توانستهاند با توانایی و قدرت خلاقیت و ایدهپردازی خویش تغییر و تحولی در شهر و ارائه خدمات باکیفیت به شهروندان ایجاد نمایند؟ نام ببرید!! و چند نفر با عملکرد مثبت و قانونی خویش به آبروی ایل و تبار خویش افزوده است؟ یک نفر را نام ببرید و جایزه بگیرید! و دیگر مسائلی که به دلیل چارچوب و ملاحظات اخلاقی و قانونی، نگارنده قادر به بیان آنها نیست تا بدانید منتخبان شما بعضاً چه کسانی بودهاند، سطح و محدوده درک بعضی از این افراد چه اندازه بوده است!
جالب اینجاست که ما غرق تعصبات کورکورانه و جهالت قرون وسطایی هستیم و به تخصص و تعهد (شایستگی) دهها نخبهای که یا از طوایف کمجمعیت هستند یا به این شهر مهاجرت کردهاند، کوچکترین بهایی نمیدهیم و آن نخبگان نیز از ترس تک رقمی شدن آرای خویش در انتخابات شوراها حضور پیدا نمیکنند. اما ما که غرق تعصبات هستیم، در محافل مجازی و حقیقی نیچه، مارکس، افلاطون و... را به شاگردی قبول نمیکنیم و انتخابات شورا و این انتخابهای کورکورانه، سطح فکری و آگاهی برخی ماها را نشان میدهد. نتیجه این جهل حاکم بر انتخابات شورای شهر، مُشتی شعار، لاف و ادعاهای فضایی و نیز توهماتی میشود تا در نهایت به دلیل اشتباهات متنوع و متعددِ شوراهای شهر و شهرداران ضعیف، در پایتخت طبیعتی که به قول خود قرار است قطب گردشگری ایران گردد، علاوه بر ساخت و پاختها و ساخت و سازهای فاجعهبارِ رفاقتی و غیرقانونی، تعدادی از حاجتگاههایش را آب باران با خود ببرد و تعدادی از آبریزگاههایش ( سرویسهای بهداشتی) آبروی عملکرد برخی از اعضای شورای شهر این دوران را ببرند.
اگر در یک برهه جناب آقای دوستی استاندار این استان نمیشد، خدا میداند به جای ساحلی امروز، چه جهنمی (خاریدون و بَردَلی دونی) داشتیم! اگرچه تمرکز فضای سبز در یک شهر و عدم توزیع مناسب فضای سبز خود معضل بزرگیست که همه از آن غافلاند. (بعد از مطالعه این مطلب، این جمله رو از این به بعد از دکترها (!) و اعضاهای نظام مهندسیِ همه فن حریفِ ثبتنامی زیاد خواهیم شنید.)
موضوع تاسفبار دیگر در انتخابات شورای شهر، حضور نامزدهای شورای شهر یاسوج در بخشها و شهرهای دیگر همچون مارگون، سپیدار، پاتاوه برای تبلیغ و جمعآوری رأی میباشد، آنهم زمانی که انتخابات شورای روستاها و شهرهای دیگر خود امری حیاتی برای جلوگیری از حیف و میل بیتالمال در این مناطق توسط اعضای شورا یا دهیاران و شهرداران ناکارآمد است. این خود نوع دیگری از جهل حاکم بر انتخابات شورای شهر یاسوج میباشد که با مهاجرت از روستاها و شهرهای اطراف به شهر یاسوج و نادیده گرفتن انتخابات این مناطق، خود نوعی خیانت به عقلانیت، آیندگان، علم و شهدا میباشد، امان از...!
اگرچه انتخاب طایفهای و عدم توجه به افراد شایستهیِ دیگر طوایف کم جمعیت توسط طوایفی که به دلایل مختلف امروز از جمعیت بالایی در شهر یاسوج برخوردارند، خود، نوع خطرناکتری از جهل سیاسی و ضعف فرهنگ شهروندی میباشد، که باعث میگردد، مردم از اطراف برای حمایت از فرزندان هم طایفهای خود به شهر مهاجرت نمایند و حتی این نوع انتخاب طایفهای باعث گردیده انتخابات مجلس در بعضی اوقات رنگ و بوی طایفهای به خود بگیرد و اکثریت هر طایفه در ادوار گذشته انتخابات مجلس کنار هم طایفهای خویش قرار بگیرند و اصلاحطلب، اصولگرا و گفتمانها به انباریها و زیرزمینها فرستاده شوند؛ هرچند کسانی این روزها خود را نامزد اصولگرایی و اصلاحطلبی معرفی کردهاند، اما خود اندر خم یک کوچهاند، و مملوء از تهی و تهی از اندیشه واقعیِ اصلاحطلبی و اصول گرایی میباشند.
با توجه به توضیحات فوق، جریانهای سیاسی در یک بزنگاه بزرگ تاریخی قرار گرفتهاند، و تنها این جریانات میتوانند، با ارائه لیستی از متخصصین طوایف مختلف به ویژه افراد متخصصی از طوایف و خانوادههایی که انتخابات گذشته نشان داده به دلیل جمعیت کمتر نسبت به دیگر طوایف در شهر یاسوج، از پیدا کردن فرصت برای نشان دادن قابلیتهای خویش جاماندهاند، و با حمایت تمام قد دیگر طوایف، تیر کشندهای بر پیکر تعصبات کورکورانه طایفهگرایی در انتخابات شورای شهر یاسوج بزند. (طوایف پر جمعیتی در یاسوج که کمیتشان کیفیت انتخابات را سنگسار کرده است) این حرکت را بدون هیچ چشمداشتی از اعضای منتخب و آزاد، بودن این افراد، برای انتخابات ۱۴۰۲ انجام دهند، و قطعاً هر تغییری تاوان دارد و ممکن است در مقابل این تصمیم عدهای در کوتاه مدت تقابل ایجاد نمایند، اما در بلندمدت سود، این حرکت را تمام مردم بویراحمد، دنا، مارگون و به ویژه ساکنان شهر یاسوج مشاهده خواهند کرد، و قطعاً مردم به این حرکت پاسخ مثبتی خواهند داد. تا از ورود افرادی جلوگیری کنیم که صرفاً دلخوش واژه عضویت در نظام مهندسی هستند (آنهم نظام مهندسی که زلزلههای ناچیز، تعهد و تخصص بزرگترهایشان را در سیسخت نمایان کرد! عضویت اسمی بعضی در نظام مهندسی که جای خود دارد) یا احساس میکنند شورای شهر به عنوان یک نهاد قانون گذار و نظارتی فقط مختص رشته شهرسازیست (البته اگر درکشان از شهر با مدرکشان مطابقت داشته باشد) و هنوز بعضی از آنها به این سطح از فهم و شعور نرسیدهاند که توسعه شهر و شهروند فقط ساخت و ساز نیست و در همه زمینهها مکمل یکدیگرند. یا کسانی که از همین امروز کارتشارژ و کارت هدیههای خویش را برای انسانهای فقیر و بعضاً حقیر آماده کردهاند و صدها نوع رذیلت دیگر که تیغی بر گلوی توسعه شهری در یاسوج بوده است.
موضوعی که در سالهای گذشته همیشه مایه تأسف بوده و نتیجهای جزء هدر رفت منابع و سوختن فرصتها نداشته است، انتخاب مردم صرفاً بر اساس تعصبات کورکورانه، شاخکهای طایفهای، رفاقتی و ارتباطات قوم و خویشی بوده است و تمرکز بر میزان اندیشه و بزرگی قلب افراد توجه آنچنانی نشده است تا یا شاهد فقدان علم و تخصص در شورای شهر باشیم و یا شاهد کینه توزی و لجبازیهای بچهگانه و بالا آمدن سطح حُب و بغضهای سیاسی و قومیتی!!!
گاهی یک فرد را صرفاً به دلیل اینکه انسان معتمد و خوشرویی بوده، از ارتباطات مردمی بسیار گستردهای برخوردار بوده، همیشه کت و شلوار شیک و اتو کشیده به تن داشته و آماده فاتحهخوانی یا عیادت بوده، منتخب خود دانستهایم تا به خیالمان شاید این اشخاص بتوانند بین شهر، شهروند و اجزای مختلف شهر ارتباطی مؤثر برقرار نمایند؛ اما دستاوردها و عینیات نشان میدهد خیالی باطل و خیانتی بیش به خودمان نبوده است.
در کمال تأسف برخی از مردم بدون توجه به اصل شایستگی (تعهد و تخصص)، گمان میبرند اگر مثلاً اعضای شورا از طایفه و وابستگان آنها باشد افتخار و عزت طایفه میباشند در حالی که مشاهده نمودهایم که دقیقاً در چند دوره گذشته هیچ کدام از اعضای شوراها، نه تنها به آبرو و عزت طایفه خویش چیزی نیافزودهاند بلکه با ضعف، ناکارآمدی، منفعتطلبی، لج بازی و دعواهای درون شورایی فرسایشی موجب آسیب به عزت و آبروی طایفه خویش گردیدهاند و به نقل عدهای، صرفاً با دور زدن قانون در کاهش عوارض یا جرائم، صدور پروانهها و ... توانستهاند مثلاً رابینهود برخی از رفقا و تعدادی از افراد طایفه خود شوند. به نقل یکی از سیاسیون، در مناطق عشیرهای، قبیلهای، وکلای سیاسی مانند؛ دختر و پسری میباشند که با ازدواج با سایر طوایف، وصلتهایی بین طوایف مختلف صورت میگیرد. بنابراین، همانگونه که دختر و پسری که برای ازدواج به بیرون از طایفه میروند، باید الگو باشند، تا اعتبار و آبروی طایفه را حفظ و سپس افزایش دهند، نه اینکه با رفتار و گفتار اشتباه خویش دختران و پسران بزرگمنش طایفه را نیز بدنام نمایند. دقیقاً اعضای شورای شهر در یک منطقه عشیرهای و قبیلهای، باید در سطح بالایی از تخصص، تعهد و نیز آشنا به مسائل شهر، شهروند، فرهنگ و تاریخ باشند که با عملکرد خویش در توسعه شهر و شهروند تاثیرگذار باشند و مایهی آبروی طایفه گردند اما هزاران افسوس (!) اگر مجدد اینگونه شهر اداره گردد؛ وای بر ما!!!
به راستی چند نفر از دهها عضو شوراهای گذشته توانستهاند با توانایی و قدرت خلاقیت و ایدهپردازی خویش تغییر و تحولی در شهر و ارائه خدمات باکیفیت به شهروندان ایجاد نمایند؟ نام ببرید!! و چند نفر با عملکرد مثبت و قانونی خویش به آبروی ایل و تبار خویش افزوده است؟ یک نفر را نام ببرید و جایزه بگیرید! و دیگر مسائلی که به دلیل چارچوب و ملاحظات اخلاقی و قانونی، نگارنده قادر به بیان آنها نیست تا بدانید منتخبان شما بعضاً چه کسانی بودهاند، سطح و محدوده درک بعضی از این افراد چه اندازه بوده است!
جالب اینجاست که ما غرق تعصبات کورکورانه و جهالت قرون وسطایی هستیم و به تخصص و تعهد (شایستگی) دهها نخبهای که یا از طوایف کمجمعیت هستند یا به این شهر مهاجرت کردهاند، کوچکترین بهایی نمیدهیم و آن نخبگان نیز از ترس تک رقمی شدن آرای خویش در انتخابات شوراها حضور پیدا نمیکنند. اما ما که غرق تعصبات هستیم، در محافل مجازی و حقیقی نیچه، مارکس، افلاطون و... را به شاگردی قبول نمیکنیم و انتخابات شورا و این انتخابهای کورکورانه، سطح فکری و آگاهی برخی ماها را نشان میدهد. نتیجه این جهل حاکم بر انتخابات شورای شهر، مُشتی شعار، لاف و ادعاهای فضایی و نیز توهماتی میشود تا در نهایت به دلیل اشتباهات متنوع و متعددِ شوراهای شهر و شهرداران ضعیف، در پایتخت طبیعتی که به قول خود قرار است قطب گردشگری ایران گردد، علاوه بر ساخت و پاختها و ساخت و سازهای فاجعهبارِ رفاقتی و غیرقانونی، تعدادی از حاجتگاههایش را آب باران با خود ببرد و تعدادی از آبریزگاههایش ( سرویسهای بهداشتی) آبروی عملکرد برخی از اعضای شورای شهر این دوران را ببرند.
اگر در یک برهه جناب آقای دوستی استاندار این استان نمیشد، خدا میداند به جای ساحلی امروز، چه جهنمی (خاریدون و بَردَلی دونی) داشتیم! اگرچه تمرکز فضای سبز در یک شهر و عدم توزیع مناسب فضای سبز خود معضل بزرگیست که همه از آن غافلاند. (بعد از مطالعه این مطلب، این جمله رو از این به بعد از دکترها (!) و اعضاهای نظام مهندسیِ همه فن حریفِ ثبتنامی زیاد خواهیم شنید.)
موضوع تاسفبار دیگر در انتخابات شورای شهر، حضور نامزدهای شورای شهر یاسوج در بخشها و شهرهای دیگر همچون مارگون، سپیدار، پاتاوه برای تبلیغ و جمعآوری رأی میباشد، آنهم زمانی که انتخابات شورای روستاها و شهرهای دیگر خود امری حیاتی برای جلوگیری از حیف و میل بیتالمال در این مناطق توسط اعضای شورا یا دهیاران و شهرداران ناکارآمد است. این خود نوع دیگری از جهل حاکم بر انتخابات شورای شهر یاسوج میباشد که با مهاجرت از روستاها و شهرهای اطراف به شهر یاسوج و نادیده گرفتن انتخابات این مناطق، خود نوعی خیانت به عقلانیت، آیندگان، علم و شهدا میباشد، امان از...!
اگرچه انتخاب طایفهای و عدم توجه به افراد شایستهیِ دیگر طوایف کم جمعیت توسط طوایفی که به دلایل مختلف امروز از جمعیت بالایی در شهر یاسوج برخوردارند، خود، نوع خطرناکتری از جهل سیاسی و ضعف فرهنگ شهروندی میباشد، که باعث میگردد، مردم از اطراف برای حمایت از فرزندان هم طایفهای خود به شهر مهاجرت نمایند و حتی این نوع انتخاب طایفهای باعث گردیده انتخابات مجلس در بعضی اوقات رنگ و بوی طایفهای به خود بگیرد و اکثریت هر طایفه در ادوار گذشته انتخابات مجلس کنار هم طایفهای خویش قرار بگیرند و اصلاحطلب، اصولگرا و گفتمانها به انباریها و زیرزمینها فرستاده شوند؛ هرچند کسانی این روزها خود را نامزد اصولگرایی و اصلاحطلبی معرفی کردهاند، اما خود اندر خم یک کوچهاند، و مملوء از تهی و تهی از اندیشه واقعیِ اصلاحطلبی و اصول گرایی میباشند.
با توجه به توضیحات فوق، جریانهای سیاسی در یک بزنگاه بزرگ تاریخی قرار گرفتهاند، و تنها این جریانات میتوانند، با ارائه لیستی از متخصصین طوایف مختلف به ویژه افراد متخصصی از طوایف و خانوادههایی که انتخابات گذشته نشان داده به دلیل جمعیت کمتر نسبت به دیگر طوایف در شهر یاسوج، از پیدا کردن فرصت برای نشان دادن قابلیتهای خویش جاماندهاند، و با حمایت تمام قد دیگر طوایف، تیر کشندهای بر پیکر تعصبات کورکورانه طایفهگرایی در انتخابات شورای شهر یاسوج بزند. (طوایف پر جمعیتی در یاسوج که کمیتشان کیفیت انتخابات را سنگسار کرده است) این حرکت را بدون هیچ چشمداشتی از اعضای منتخب و آزاد، بودن این افراد، برای انتخابات ۱۴۰۲ انجام دهند، و قطعاً هر تغییری تاوان دارد و ممکن است در مقابل این تصمیم عدهای در کوتاه مدت تقابل ایجاد نمایند، اما در بلندمدت سود، این حرکت را تمام مردم بویراحمد، دنا، مارگون و به ویژه ساکنان شهر یاسوج مشاهده خواهند کرد، و قطعاً مردم به این حرکت پاسخ مثبتی خواهند داد. تا از ورود افرادی جلوگیری کنیم که صرفاً دلخوش واژه عضویت در نظام مهندسی هستند (آنهم نظام مهندسی که زلزلههای ناچیز، تعهد و تخصص بزرگترهایشان را در سیسخت نمایان کرد! عضویت اسمی بعضی در نظام مهندسی که جای خود دارد) یا احساس میکنند شورای شهر به عنوان یک نهاد قانون گذار و نظارتی فقط مختص رشته شهرسازیست (البته اگر درکشان از شهر با مدرکشان مطابقت داشته باشد) و هنوز بعضی از آنها به این سطح از فهم و شعور نرسیدهاند که توسعه شهر و شهروند فقط ساخت و ساز نیست و در همه زمینهها مکمل یکدیگرند. یا کسانی که از همین امروز کارتشارژ و کارت هدیههای خویش را برای انسانهای فقیر و بعضاً حقیر آماده کردهاند و صدها نوع رذیلت دیگر که تیغی بر گلوی توسعه شهری در یاسوج بوده است.