تحلیلی از فضای سیاسی انتخابات میان دوره گچساران و باشت؛
آتلیهای از حضور؛ اصلح چه کسی است؟
26 شهريور 1399 ساعت 12:09
برخی از این کوتوله های سیاسی تصورشان بر این است که نمایندگی پله ای است برای صعود به عرصه های بالاتر، مثلا عرصه های وزارتی. در حالی که نمایندگی جایگاهی است که فرد با کوله باری از تجربه، علم و دانش، ارتباطات به عنوان وکیل صدها نفر انتخاب می شود و قرار است حق و حقوق عامه مردم را استیفا کند. نمایندگی محلی است که فرد سیاسی، تجربیات خود را به نمایش می گذارد، نه آنکه جایی است که بخواهد در انجا تجربه کسب کند و آزمایش و خطا کند.
ساختار سیاسی گچساران توسط افراد به هر سویی کشیده میشود، هر چند به اوج نمیرود ولی گاهی به زمین کوفته میشود. در واقع هیچ ساختار سیاسی و حزبی در شهرستان وجود ندارد. چرا که در اینجا افراد با وام گرفتن از یک حزب، به خود مشروعیت سیاسی بخشیدهاند و پس از آن افرادی را دور خود جمع کرده و تنها هدف این افراد نیز رسیدن به قدرت سیاسی و نمایندگی است.
در کل کشور در دوره اخیر انتخابات مجلس، بیش از آنکه فضای سیاسی حزبی باشد، تحت تاثیر برخی واقعیت و فکت هایی مثل مبارزه با فساد سیاسی یا تحت تلاشهای قوم و قبیله و پشتوانههای سیاسی و مستقل از حزب وارد گود انتخابات شدند، و دیدیم که بسیاری از افراد خود را از دو حزب اصولگرا و اصلاح طلب مبرا دانسته و اعلام مستقل بودن کردند، هر چند که ریشههایشان در یکی از این دو حزب بود.
اما این فضای سیاسی شکل گرفته و دور از حزب بودن، نتیجهاش بزرگ شدن کوتولههایی سیاسی است که ادعای نمایندگی دارند، به واقع در عصر ارتباطات که رسانهها و همچنین فضای مجازی عنان به دست گرفتهاند و گاها استفادههایی سیاسی از رسانهها میشود، و رشد قارچ گونه برخی رسانهها را در ایام انتخابات شاهدیم، و فضای مجازی خود رسانهای خوداظهارگر است، به حضور این کوتولهها خارج از تفکر حزبی دامن زده میشود.
گچساران و باشت بار دیگر در آزمونی قرار دارد و باید این حق سیاسی خود را ادا کند. علاوه بر اعلام حضور برخی افرادی که از گذشته اسم آنها در عرصهی سیاسی گچساران و باشت دیده شده، برخی افراد نیز جدیداً اعلام حضور در عرصه انتخابات کردهاند. تا کنون «علیمراد جعفری، اردلان زینل زاده، هومان عسکری، سید قدرت حسینی بحرینی، ساسان تاجگردون، هادی زارع پور، عبدالرحیم رحیمی، محسن دلاویز، پورالحسینی، ایوب مقیمی، ایمان محمد پور، کوروش کرمی، مجید بخشایی، حبیب الله عاملی مقدم، زراعت کیش، وحید محمدی تبار، محمدپور ده بزرگ و...» به عنوان کاندیدای انتخابات گچساران و باشت در میان دوره اسمشان شنیده شده است.
برخی تصورشان بر این است که نمایندگی پلهای است برای صعود به عرصههای بالاتر، مثلاً عرصههای وزارتی. در حالی که نمایندگی جایگاهی است که فرد با کوله باری از تجربه، علم و دانش، ارتباطات به عنوان وکیل صدها نفر انتخاب میشود و قرار است حق و حقوق عامه مردم را استیفا کند. نمایندگی محلی است که فرد سیاسی، تجربیات خود را به نمایش میگذارد، نه آنکه جایی است که بخواهد در انجا تجربه کسب کند و آزمایش و خطا کند.
ساختار سیاسی حزبی در گچساران از هم پاشیده است، اصلاح طلبان به دو شقه تاجگردونی و غیرتاجگردونی تقسیم شدهاند و گویا تاجگردونیها چند گزینه «عبدالرحیم رحیمی، ایوب مقیمی، هادی زارع پور» را مدنظر قرار دادهاند. حاج زارع پور سابقه سیاسی دارد و فردی اخلاق مدار و مردم دار است، زمانی رئیس ستاد کروبی بوده. رحیمی مدیری اجرایی است ولی بسیاری افراد معتقدند رحیمی در عرصه سیاسی محبوبیت چندانی ندارد و همچنین فردی نیست که بتواند در حقوق و گرفتن حق مردم توانا باشد و نهایتاً در حد مدیری اجرایی توانا است. مقیمی نیز با وجود ظرفیتی که دارد تلاش کرده و مدیر اموزش و پرورش شهرستان شده و در همین حد هم بسیاری افراد تصمیمات او را به شدت سیاسی میدانند و رضایتی از او وجود ندارد. غیرتاجگردونی ها شاید افرادی مثل ظهیرالدین پورالحسینی را معرفی کنند ولی همچنان سکوت اختیار کردهاند. در هر حال در این انتخابات تاجگردون یا روی این گزینههای نه چندان مناسب و بعضاً خوب همچون حاج زارعی خط میکشد، چرا که تاجگردون «با وجود اینکه بسیار در شهرستان سیاسی کاری کرده»، ولی خود نمایندهای تراز اول بوده، در کمیسیونها نفوذ داشته، و با وزارتخانهها نیز ارتباطات بالایی داشت. یا اینکه فردی جوان، اقتصاددان، با ارتباطات گسترده در وزارتها، که همتراز خود یا حتی بهتر از خود اوست را به مردم معرفی میکند. در غیراینصورت گزینههای ذکر شده رای چندانی از طرف مردم نخواهند آورد.
ساختار سیاسی اصولگرایان نیز همچون اصلاح طلبها ساختاری شکننده است، نمیتوان نام حزب را روی آن گذاشت، شاید بتوان حلقه «ائتلاف انتخاباتی» نام آن را گذاشت آنطور که مشخص است اینبار هم حول سیدقدرت بیعت اصل میچرخد. و اصولگراهای قشقایی هم جدا از این ائتلاف خواهند بود. چرا که اصولگرایان با وجود حذف رقیب دیرینه خود عرصه را برای خود باز دیدهاند، ولی هنوز هیچ چیزی مشخص نیست، زیرا که سیاسیون با درایت هیچ گاه مشت خود را از ابتدا باز نمیکنند.
در هر حال، اصولگرایان باید کمی به دور و اطراف خود بنگرند، تکلیف افرادی که به تازگی ادعای کاندیداتوری داشتهاند مشخص است، چرا که مردم با میزان ظرفیت این افراد آشنا هستند. اما در خصوص گزینههایی مثل سیدقدرت حسینی، جعفری که دورهای نمایندگی داشتهاند باید به سبد رای خود دقیق تر شوند و ببینند آیا به اندازهای رای خواهند اورد که بتوانند سر بلند کنند؟ هر فردی این آزادی بیان را دارد و میتواند خود را به دیگران بشناساند و در نهایت این مردم هستند که تصمیم میگیرند.
وظیفه نمایندگی، یعنی اینکه فرد در مقابل تک تک صدهزار نفر مسئول است، اینکه سیدقدرت حسینی اعلام میکند «اگر کسی در انتخابات شرکت کند در مقابل من است»، چه معنایی دارد؟ حتی ائمه ما زمانی که مردم آنها را درک نکردند و به سمت بیعت با انها نرفتند، از عرصه قدرت سیاسی دور شدند و همیشه نظر مردم را مهم دانستهاند، حال شما که از ائمه بالاتر نیستید! شاید جعفری با سیاست بیشتری رفتار کرده و شانس بیشتری در میان طرفداران تاجگردون داشته باشد ولی قطعاً سیدقدرت حسینی این شانس را ندارد.
در دوره هشتم و نمایندگی سیدقدرت، او توجه کمی به قشقاییها داشت و قشقاییها حضور خود را کمرنگ دیدند. حضور و بروز ایل بزرگ قشقایی در عرصه سیاسی شهرستان به دوره سوم شورای شهر گچساران بر میگردد، پیش از آن قشقاییها، جایی در عرصهی قدرت سیاسی و اداری گچساران نداشتند ولی رفته رفته در دورههای مختلف انتخابات تأثیرشان را به نمایش گذاشتند، و اوج این حضور در زمان کاندیداتوری فولادی در نمایندگی مجلس بود. اما امروز این ائتلاف شکست خورده است. در دوره یازدهم، هومان عسکری توسط فولادی و خورشیدی به گچساران آمد. آیا هومان عسکری جوان، حقوق دان، با تجربه کاری در مجلس که به گچساران آمد و از خود هزینههای زیادی کرد، باز هم برای کاندیداتوری دعوت میشود؟ یا اینکه دعوت از او در اسفند 98 فقط تاکتیکی برای به دست گرفتن سبد رای قشقایی بود برای اینکه آراء به سمت تاجگردون نروند؟ آیا عسکری در میدان خورشیدی و فولادی بازی کرده است، یا اینکه باز هم به گچساران بر میگردد و خود را به ترک و لرهای گچساران و باشت اثبات میکند.
هر چند عادل امینی شوهر خواهر غلامرضا تاجگردون در پست اینستاگرامی خبر از حضور دوباره تاجگردون داده، ولی به نظر میآید گیرهای قانونی برای حضور دوباره تاجگردون وجود دارد. محال به نظر میآید جعفری و سیدقدرت حسینی با هم کنار بیایند و ائتلاف کنند. این دو با وجود حذف رقیب دیرینهشان یعنی «تاجگردون» فضا را برای خود باز دیدهاند و حتی با وجود تاجگردون هم رقیب محسوب میشدند. زینل زاده نیز در خصوص حضور خود چیزی نگفته و انگونه که پیداست حضور پر شوری نخواهد داشت. چه کسی میتواند این بار سنگین را به دوش بکشد؟
قطعاً گزینههایی همچون غلامرضا پاکدل که هم سابقه مدیریتی و اجرایی دارد، هم مدیری نفتی است و درد این مردم را میفهمد، فردی دلسوز است، و هم تحصیل کرده تا درجه دکتری است، و سابقه اصولگرایی دارد، بسیاری از مدیران نفتی وی را تایید خواهند کرد، کاریزمای خوبی دارد و ارتباطات خوب و گسترده ای دارد، گزینه خوب و قدری در میان اصولگرایان برای استیفای حقوق مردم خواهد بود.
در هر حال به لحاظ توانایی و ظرفیت نمایندگی، در کنار افرادی که داعیه نمایندگی دارند و در میان مردم شناخته شده هستند، به نظر می اید گزینه پنهان و توانای تاجگردون که هنوز معرفی نشده است، هومان عسکری حقوق دان، و غلامرضا پاکدل مدیرعامل سابق نفت افرادی توانا هستند و نمیتوان انگ ناتوانی به آنها زد.
مردم در انتخابات نقش مهمی خواهند داشت و موضوع مهم دیگر حرکتهای سیاسی و خودنماییهایی است که باعث میشود ظرفیتهای وجودی افراد بیشتر مشخص شود و مردم قطعاً بر اساس واقعیات و برای نفع شهر خود، بر اساس تحرکاتی که کاندیداها انجام میدهند، رای خواهند داد.
-------------------------------------
امید علی سبحانی
کد مطلب: 425600