تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۲۵
کد مطلب : ۴۲۲۷۳۷
یادداشت ارسالی:
پاسخی به مطلب «انتصابات روشنفکری»؛ ور زانکه شِکر نمیفروشید در دادن سرکه هم مکوشید
۷
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛محمود پیروزه در یادداشتی به مطلب «انتصابات روشنفکری / آیا طایفه گرایی کلید میخورد؟» واکنش نشان داد و نوشت: آوردهاند که: «روزی پسری، همراه پدر خود به مسافرت میرود. در میانهی راه کنترل وسیلهی نقلیه از دست پدر خارج میشود و به ته درّه سقوط میکند. پدر درجا کشته میشود. ولی پسر توسط نیروهای امدادی نجات یافته و به بیمارستان انتقال مییابد. رییس بیمارستان موضوع را میفهمد و بر بالین پسربچه حاضر میشود. در کمال ناباوری میبیند که پسر مجروح، پسر خویش میباشد.
سؤال: اگر پدر در تصادف کشته شده است. پس رئیس بیمارستان چه کسی است؟!
با کمی تأمل و به دور از «پیش داوری و قضاوت عجولانه» رئیس بیمارستان میتواند یک زن و مادرِ کودکِ مجروح باشد!
قصهی این روزهای ما و قضاوتهای بیجا و قصاصهای پیش از جنایت، از طرف فرد یا افرادیست؛ که انسان یا انسانهای مؤمن و مسلمان را، به مسلخِ افکارِ بی مایهی خویش میکشانند!
هشدار!
هُنر بینَد چو عیب، این چشم جاسوس
تو چشمِ زاغ بین؛ نه پای طاووس!
وا مُصیبتاه! نکند داستان ما و قدرِ فکر و بینش ما، مصداق آن ماهیگیری باشد، که هر چه ماهی به تورش گرفتار میآمدند' دوباره به دریا رهایشان میکرد. یکی او را پُرسید: چرا این ماهیان درشت را رها میکنی؟ بیچاره گفت: تابهام کوچک است!
بُوَد سرمست را خوابی کفایت
گِلِ نمدیده را آبی کفایت!
در منظر و منشور قرآن (حجرات/ ۱۳)، تنها ملاک و معیارِ برتری انسانها بر یکدیگر، نزد خداوند "تقوی" میباشد. قرآن کریم و ائمه علیهم السلام، تعصب کورکورانه، نژاد پرستی و طایفه گرایی را مذموم دانستهاند.
جناب آقای مهدی روشنفکر؛ مسلمان، شیعه و تحصیلکرده و از خانوادهی معزز شهدا، نمایندهی مردم سه شهرستان، در طول چند سال گذشته و در طی طریقِ انتخابات و تبلیغات هم، به کرات این موضوع را محکوم کرده و معتقد به مرزبندیهای جغرافیایی نبودهاند.
امّا؛ سوالاتی اینجا مطرح میشود:
۱- آیا میشود کسانی که دکتر روشنفکر، برای خدمتگزاری در مسئولیتها، پیشنهاد میدهد یا حمایت میکند، خارج از لوداب، مارگون، سرچنار، عزیزی، پاتاوه، سادات محمودی، حوزهی میانی سی سخت، یاسوج و حومه باشند؟ جواب روشن است؛ نه! (البته ممکن است استثنایی هم باشد، خارج از این جغرافیا). گرچه میزان و معیار؛ طایفه گرایی و قوم گرایی نیست. ولی هر کجا دست بگذاری، فرد یا افرادی از این ایل بزرگ و وابستگان سببی و نسبی ایشان، زندگی میکنند! جُرم روشنفکر چیست؟ آیا اسلاف این کار را نکرده اند؟ و اخلاف این کار را نمیکنند؟؟
بر همگان معلوم و مشخص است که ایلِ خاستگاهِ ایشان' بزرگترین ایل در استان میباشد. نه ده ' بیست، سی، چهل و... هزار، بلکه جمعیّتی حدود یکصد و پنجاه هزار نفر میباشد.
آیا جرم است که از این نیروهای تحصیل کرده و کارامد استفاده شود؟!
۲- تا جایی که ایشان را میشناسیم، گزینش از سنخِ طایفه و قوم، در مرام و منش ایشان نیست' و همهی نیروهای کاردان و با انگیزه' مورد حمایت ایشان خواهند بود. بلکه زمان میخواهد و موقعیت..
به قولِ مرحوم اقبال لاهوری:
عشقِ او سرمایهی جمعیّت است
همچو خون اندر عُروق ملّت است
عشق در جان و نسب در پیکر است
رشتهی عشق از نسب محکمتر است!
بلکه قضاوتگرانِ عجول، خیلی زود دست به کار شده و دکّان کنایه و بدگویی راه انداختهاند!
کما اینکه؛ در روزهای سختِ تصمیم گیریِ مردم فهیمِ این دیار، در ایّامِ انتخابات هم، ایشان را از زهرِ تیغِ انتقام خویش، دریغ نورزیدند و به رأی طایفهای متهم کردند! در حالی که افزون بر ۷۰ هزار رأی، هنوز حدود ۲۰ هزار نفر از جغرافیای ایشان به عقیدهی سایر کاندیداها تمکین کردند. تابرسد به رأی شهر یاسوج و حومه، که خود تفسیر و تفصیلی دیگر میطلبد!
آیا در خاستگاهِ دیگر کاندیدا، ایشان از چنین حمایتی برخوردار بودند؟! مسلم است که؛ نه!
۳- آیا ایشان به نقدها پاسخی گفتهاند؟ از کوره در رفتهاند؟ از کسی رنجیدهاند؟
ایشان نقد را مفید دانسته و از نقد خویش، استقبال میکند و هر مسئولی هم، لابد باید از نقد استقبال کند. پاسخ روشن است که ایشان با سعهی صدر و آرامش خاطر، آنچه در توان دارند در راه خدمت به مردم به کار بستهاند و در چند ماه گذشته، از هیچ کوششی دریغ نورزیدهاند. نگاهِ سیاسی به عامهی مردم نداشته و رفتار همراه با متانت را سرلوحهی اقدامات خویش قرار داده و سرکشی به مناطق و روستاها را با مسلکِ ساده زیستی و به دور از هیاهو (تا اینجای کار) به درستی ادا کرده و به خدا توکل نمودهاند.
در پایان؛ گرچه هیچ انسانی از خطا و اشتباه مصون نیست. امّا توصیه میشود مخالفان و موافقان، دست از پیشداوری برداشته و بگذارند تا کسانی که در اندیشهی خدمت هستند، با فراغت بال، برای جامعه خویش، تلاش کنند. تا خدا ناکرده، مبادا غرض ورزی ما، موجب سلبِ انگیزهی خادمان ملت شود.
سؤال: اگر پدر در تصادف کشته شده است. پس رئیس بیمارستان چه کسی است؟!
با کمی تأمل و به دور از «پیش داوری و قضاوت عجولانه» رئیس بیمارستان میتواند یک زن و مادرِ کودکِ مجروح باشد!
قصهی این روزهای ما و قضاوتهای بیجا و قصاصهای پیش از جنایت، از طرف فرد یا افرادیست؛ که انسان یا انسانهای مؤمن و مسلمان را، به مسلخِ افکارِ بی مایهی خویش میکشانند!
هشدار!
هُنر بینَد چو عیب، این چشم جاسوس
تو چشمِ زاغ بین؛ نه پای طاووس!
وا مُصیبتاه! نکند داستان ما و قدرِ فکر و بینش ما، مصداق آن ماهیگیری باشد، که هر چه ماهی به تورش گرفتار میآمدند' دوباره به دریا رهایشان میکرد. یکی او را پُرسید: چرا این ماهیان درشت را رها میکنی؟ بیچاره گفت: تابهام کوچک است!
بُوَد سرمست را خوابی کفایت
گِلِ نمدیده را آبی کفایت!
در منظر و منشور قرآن (حجرات/ ۱۳)، تنها ملاک و معیارِ برتری انسانها بر یکدیگر، نزد خداوند "تقوی" میباشد. قرآن کریم و ائمه علیهم السلام، تعصب کورکورانه، نژاد پرستی و طایفه گرایی را مذموم دانستهاند.
جناب آقای مهدی روشنفکر؛ مسلمان، شیعه و تحصیلکرده و از خانوادهی معزز شهدا، نمایندهی مردم سه شهرستان، در طول چند سال گذشته و در طی طریقِ انتخابات و تبلیغات هم، به کرات این موضوع را محکوم کرده و معتقد به مرزبندیهای جغرافیایی نبودهاند.
امّا؛ سوالاتی اینجا مطرح میشود:
۱- آیا میشود کسانی که دکتر روشنفکر، برای خدمتگزاری در مسئولیتها، پیشنهاد میدهد یا حمایت میکند، خارج از لوداب، مارگون، سرچنار، عزیزی، پاتاوه، سادات محمودی، حوزهی میانی سی سخت، یاسوج و حومه باشند؟ جواب روشن است؛ نه! (البته ممکن است استثنایی هم باشد، خارج از این جغرافیا). گرچه میزان و معیار؛ طایفه گرایی و قوم گرایی نیست. ولی هر کجا دست بگذاری، فرد یا افرادی از این ایل بزرگ و وابستگان سببی و نسبی ایشان، زندگی میکنند! جُرم روشنفکر چیست؟ آیا اسلاف این کار را نکرده اند؟ و اخلاف این کار را نمیکنند؟؟
بر همگان معلوم و مشخص است که ایلِ خاستگاهِ ایشان' بزرگترین ایل در استان میباشد. نه ده ' بیست، سی، چهل و... هزار، بلکه جمعیّتی حدود یکصد و پنجاه هزار نفر میباشد.
آیا جرم است که از این نیروهای تحصیل کرده و کارامد استفاده شود؟!
۲- تا جایی که ایشان را میشناسیم، گزینش از سنخِ طایفه و قوم، در مرام و منش ایشان نیست' و همهی نیروهای کاردان و با انگیزه' مورد حمایت ایشان خواهند بود. بلکه زمان میخواهد و موقعیت..
به قولِ مرحوم اقبال لاهوری:
عشقِ او سرمایهی جمعیّت است
همچو خون اندر عُروق ملّت است
عشق در جان و نسب در پیکر است
رشتهی عشق از نسب محکمتر است!
بلکه قضاوتگرانِ عجول، خیلی زود دست به کار شده و دکّان کنایه و بدگویی راه انداختهاند!
کما اینکه؛ در روزهای سختِ تصمیم گیریِ مردم فهیمِ این دیار، در ایّامِ انتخابات هم، ایشان را از زهرِ تیغِ انتقام خویش، دریغ نورزیدند و به رأی طایفهای متهم کردند! در حالی که افزون بر ۷۰ هزار رأی، هنوز حدود ۲۰ هزار نفر از جغرافیای ایشان به عقیدهی سایر کاندیداها تمکین کردند. تابرسد به رأی شهر یاسوج و حومه، که خود تفسیر و تفصیلی دیگر میطلبد!
آیا در خاستگاهِ دیگر کاندیدا، ایشان از چنین حمایتی برخوردار بودند؟! مسلم است که؛ نه!
۳- آیا ایشان به نقدها پاسخی گفتهاند؟ از کوره در رفتهاند؟ از کسی رنجیدهاند؟
ایشان نقد را مفید دانسته و از نقد خویش، استقبال میکند و هر مسئولی هم، لابد باید از نقد استقبال کند. پاسخ روشن است که ایشان با سعهی صدر و آرامش خاطر، آنچه در توان دارند در راه خدمت به مردم به کار بستهاند و در چند ماه گذشته، از هیچ کوششی دریغ نورزیدهاند. نگاهِ سیاسی به عامهی مردم نداشته و رفتار همراه با متانت را سرلوحهی اقدامات خویش قرار داده و سرکشی به مناطق و روستاها را با مسلکِ ساده زیستی و به دور از هیاهو (تا اینجای کار) به درستی ادا کرده و به خدا توکل نمودهاند.
در پایان؛ گرچه هیچ انسانی از خطا و اشتباه مصون نیست. امّا توصیه میشود مخالفان و موافقان، دست از پیشداوری برداشته و بگذارند تا کسانی که در اندیشهی خدمت هستند، با فراغت بال، برای جامعه خویش، تلاش کنند. تا خدا ناکرده، مبادا غرض ورزی ما، موجب سلبِ انگیزهی خادمان ملت شود.
عالی نوشتید برادر.