تاریخ انتشار
شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۱۷
کد مطلب : ۴۱۷۰۰۰
یادداشت ارسالی؛
ندای وحدت به روایت «مهدی روشنفکر»
سید علی رضاییپور
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛ ندای وحدت جریانی میباشد که مهدی روشنفکر داعیهدار و راوی آن در انتخابات بویراحمد و دنا است. جریانی که مدعی فراحزبی و دگرگونه اندیشی است. دال مرکزی این گفتمان عدالت و شایستهسالاری است.
این جریان از وحدتی میگوید که طی سالیان گذشته با رویکردهای طایفهای و کنشهای ایلیاتی به محاق رفته است و با رویکردی وحدت مآبانه درصدد ترمیم دواِنگارههای (اصلاح-اصول، سردسیری-گرمسیری، بالا-پایین و…) برآمده است.
مطالبی که در بالا نقل شد خلاصهای کلی بود از آنچه در طی این چند ماهِ منتهی به انتخابات، از اُردوگاه روشنفکر شنیده و نقل شده است. سؤال مهم و اساسی این است که جریان مردمی ندای وحدت در چه بستری رشد کرده است؟
فرانسیس فوکویاما در کتاب جدیدش، هویت سیاست کنونی را سیاست مبارزه برای به رسمیت شناخته شدن میداند. کسانی که به رسمیت شناخته نمیشوند، کسانی که اصحاب قدرت با کنش خود و با بسترسازیهای اجتماعی درصدد نادیده انگاشتن آنها هستند و عامدانه واپس زده شدهاند.
قدرت سیاسی و اقتصادی در بویراحمد و دنا نامتوازن توزیع شده است. و این عدم توازن باعث نگاه از بالا به پایین و ابزاری به توده مردم در مناطق مختلف شده است؛ به طوری که حاشیهنشینان شهری، فرودستان اجتماعی، مناطق روستایی و مهاجران شهری را به رسمیت نمیشناسند و جوانان نخبه و مستعد مناطق جلیل و سپیدار، زیلایی و لوداب، کاکان و کبگیان، دشتروم و… را مورد بیمهری قرار میدهند. و از آنجایی که انسانها در طول زندگی، مداوم به دنبال تقاضای هویت و بازنمایی آن هستند، این تقاضای هویت و بازنمایی علاوه بر بُعد فردی، بُعد اجتماعی هم دارد.
جریان مردمی ندای وحدت وجه تفاوت خود را در توجه به نخبگان منزوی شدهای قرار داده است که در طول سالیان گذشته به رسمیت شناخته نشدهاند و با تکیه بر نیروی این جریان عظیم اجتماعی درصدد به قدرت رسیدن میباشند.
این جریان خود را فرا حزبی میداند. شاید مهمترین دلایل آن مطلقاندیشی، رسوخ تفکرات الیگارشیک در احزاب، شخصیتهای کاریزماتیک (درون حزبی و جناحی نه مردمی)، که هر روز نظر خود را بر اکثریت تحمیل میکنند، بیتوجهیِ احزاب به خواست و نظر مردم و تهرانیزه شدن امر سیاست در بویراحمد و دنا باشد. این دلایل و دلایل دیگر باعث نوعی بدبینی به احزاب و جریانات سیاسی شده است. جریان مردمی ندای وحدت با عبور از احزاب و جریانهای خودساخته، گفتمانی دیگر را تولید که تکیه اصلی آن در بازگشت به نظرات مردم و بیواسطه سخن گفتن با آنها است.
این جریان علاوه بر تقاضای هویت و فراحزبی بودن، درصدد عبور از طایفهگرایی و تفکر ایلیمآبانه است.
هگل در باب دیالکتیک میگوید که هر تزی یک آنتی تز دارد که در نهایت منجر به سنتز یا نتیجه آنها میشود. سیاست کنونی در بویراحمد و دنا، طایفهگرایی و بیتوجهی به طوایف دیگر میباشد که عبور از طایفه گرایی و رجوع به آرا مردم فارغ از مرزهای جغرافیایی، قومی و ایلی مشخصات دیگر دال مرکزی جریان مردمی ندای وحدت میباشند و مشخص میکند که جریان مذکور در بستری رشد کرده که در آن، به غلط کنش طایفهای بر صدر سیاست قرار گرفته است.
جریان مردمی ندای وحدت بویراحمد و دنا درحالی با تئوری مشخص و استراتژی معین رو به جلو حرکت میکند که موانع بسیاری در پیشروی خود دارد و البته این جریان نشان داده است پویا، پلورالیسم (تکثرگرا) و بسیار سیال است و به قول ابن عربی پذیرای همه صورتها است.
----------------------------------------------------
سید علی رضاییپور دکترای جامعهشناسی
این جریان از وحدتی میگوید که طی سالیان گذشته با رویکردهای طایفهای و کنشهای ایلیاتی به محاق رفته است و با رویکردی وحدت مآبانه درصدد ترمیم دواِنگارههای (اصلاح-اصول، سردسیری-گرمسیری، بالا-پایین و…) برآمده است.
مطالبی که در بالا نقل شد خلاصهای کلی بود از آنچه در طی این چند ماهِ منتهی به انتخابات، از اُردوگاه روشنفکر شنیده و نقل شده است. سؤال مهم و اساسی این است که جریان مردمی ندای وحدت در چه بستری رشد کرده است؟
فرانسیس فوکویاما در کتاب جدیدش، هویت سیاست کنونی را سیاست مبارزه برای به رسمیت شناخته شدن میداند. کسانی که به رسمیت شناخته نمیشوند، کسانی که اصحاب قدرت با کنش خود و با بسترسازیهای اجتماعی درصدد نادیده انگاشتن آنها هستند و عامدانه واپس زده شدهاند.
قدرت سیاسی و اقتصادی در بویراحمد و دنا نامتوازن توزیع شده است. و این عدم توازن باعث نگاه از بالا به پایین و ابزاری به توده مردم در مناطق مختلف شده است؛ به طوری که حاشیهنشینان شهری، فرودستان اجتماعی، مناطق روستایی و مهاجران شهری را به رسمیت نمیشناسند و جوانان نخبه و مستعد مناطق جلیل و سپیدار، زیلایی و لوداب، کاکان و کبگیان، دشتروم و… را مورد بیمهری قرار میدهند. و از آنجایی که انسانها در طول زندگی، مداوم به دنبال تقاضای هویت و بازنمایی آن هستند، این تقاضای هویت و بازنمایی علاوه بر بُعد فردی، بُعد اجتماعی هم دارد.
جریان مردمی ندای وحدت وجه تفاوت خود را در توجه به نخبگان منزوی شدهای قرار داده است که در طول سالیان گذشته به رسمیت شناخته نشدهاند و با تکیه بر نیروی این جریان عظیم اجتماعی درصدد به قدرت رسیدن میباشند.
این جریان خود را فرا حزبی میداند. شاید مهمترین دلایل آن مطلقاندیشی، رسوخ تفکرات الیگارشیک در احزاب، شخصیتهای کاریزماتیک (درون حزبی و جناحی نه مردمی)، که هر روز نظر خود را بر اکثریت تحمیل میکنند، بیتوجهیِ احزاب به خواست و نظر مردم و تهرانیزه شدن امر سیاست در بویراحمد و دنا باشد. این دلایل و دلایل دیگر باعث نوعی بدبینی به احزاب و جریانات سیاسی شده است. جریان مردمی ندای وحدت با عبور از احزاب و جریانهای خودساخته، گفتمانی دیگر را تولید که تکیه اصلی آن در بازگشت به نظرات مردم و بیواسطه سخن گفتن با آنها است.
این جریان علاوه بر تقاضای هویت و فراحزبی بودن، درصدد عبور از طایفهگرایی و تفکر ایلیمآبانه است.
هگل در باب دیالکتیک میگوید که هر تزی یک آنتی تز دارد که در نهایت منجر به سنتز یا نتیجه آنها میشود. سیاست کنونی در بویراحمد و دنا، طایفهگرایی و بیتوجهی به طوایف دیگر میباشد که عبور از طایفه گرایی و رجوع به آرا مردم فارغ از مرزهای جغرافیایی، قومی و ایلی مشخصات دیگر دال مرکزی جریان مردمی ندای وحدت میباشند و مشخص میکند که جریان مذکور در بستری رشد کرده که در آن، به غلط کنش طایفهای بر صدر سیاست قرار گرفته است.
جریان مردمی ندای وحدت بویراحمد و دنا درحالی با تئوری مشخص و استراتژی معین رو به جلو حرکت میکند که موانع بسیاری در پیشروی خود دارد و البته این جریان نشان داده است پویا، پلورالیسم (تکثرگرا) و بسیار سیال است و به قول ابن عربی پذیرای همه صورتها است.
----------------------------------------------------
سید علی رضاییپور دکترای جامعهشناسی
قدرت سیاسی و اقتصادی در بویراحمد و دنا نامتوازن توزیع شده است. و این عدم توازن باعث نگاه از بالا به پایین و ابزاری به توده مردم در مناطق مختلف شده است.......
اين نگاه ابزارگونه وپياده. باندهاي حزبي ومنطقه اي خودخوانده وناكار امد براي چهار دوره بويراحمدي ها را به شهروندان درجه يك ودو حتي سه تبديل كرده وهمه امكانات وفرصت هاي شغلي اداري،بانكي وسرمايه گذاري،مؤسسات فرهنگي واموزشي وفني پولسازوفرهنگ را در انحصار خودشون دراورده اند وچه نخبه هاي بي فزيادي كه قرباني نشده وچه سرمايه هاي انساني وغير انساني كه باد هوا نشده ونردبان ترقي انها قرار نگرفت...وهزاران درد ورنج ديگر.....همين ها امروز در مقابل ابراهيم زمان قرار گرفته اند وچپ وراست با انواع ترفندها وتهمت هاي وانگ نتوانستند خيزش محرومان سراسر بويراحمد از تنگ سرخ ،كاكان،پراشكفت ،لوداب وزيلايي را خاموش كنند واين مسير به عدالت در توزيع امكانات وفرصت هاي رشد وتوسعه براي همه منتهي ميشود پس اي مردم شريف وشجاع بويراحمد شعارهاي تكراري ازمودهاي قبلي ويا نيروهاي نيابتي انها را نخوريد به نداي وحددت چنگ بزنيد تامانع از توسعه ما نشوند