تاریخ انتشار
جمعه ۲۷ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۴۱
کد مطلب : ۴۱۶۶۹۲
یادداشت ارسالی؛
آرایش انتخاباتی و خواستگاه حزبی محمد بهرامی و نادر منتظریان
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛آهسته آهسته به روزهایی نزدیک میشویم که شوربختانه بلوفهای سیاسی و بزرگ نمایی های انتخاباتی برای تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی و ربایش آرای موکلین به اوج خود میرسد.
از این رهگذر در حوزهی انتخابیهی بویراحمد و دنا پیش از داشتن یک رزومهی قوی یا ایدههای جذاب و توسعه محور دو المان پول و قبیله تعیین کننده تر است.
طبیعی است تا بحال پول کثیف در جریان انتخابات کشف نشده یا اینکه مستور نگه داسته شده است اما آنچه روایت میشود که دست برقضا روایتهای معتبری هم هست، اذعان حیرت آوری از پولهای کثیفی است که ابتدائا عزت مستمندان و کم بضاعتها را نشانه رفته است و پس از آن فضای نادلپسندی از یک رقابت نا سالم و غیر شرعی را باعث شده است.
ابتدائی ترین قدرت بازدارنده، توصیهی علمای استان و ائمهی جمعه بر نهی از گرفتن یا پرداختن این شکل از پولهای شائبه دار است و متعاقباً مردم لازم است به پشتوانهی عقاید و باورهای قوی دینی راه را بر این روش غیرشرعی ببندند.
اما المان قبیلهای ضمن هدف قراردادن هدف غایی نمایندگی مجلس که همانا قانونگذاری و ارائهی یک برنامهی توسعهای و کمک به اجرای آن است، مجموعهی مدیریتی استان راهم تحت الشعاع قرار میدهد.
توضیح آنکه تقسیم یک جامعه به خودیها و غیر خودیها همواره خطرناک است حال اگر این خودی و غیرخودی کردن قبیلهای باشد که باید بگوئیم دهشتناک است.
این المان منفی ضمن آنکه احزاب را در دل خود میبلعد و پایگاه حزبی را کاملاً خنثی میکند باعث میشود طوایف کوچکتر از ترس عواقب بعدی فوج فوج به آن کاندیدایی بپیوندند که ممکن است تنها داشتهاش گرفتن تأیید صلاحیت از شورای نگهبان باشد و بس.
عدم مشارک دهی احزاب یا به حاشیه راندن آنها باعث میشود بعد از انتخابات کابوسی واقعی شکل گیرد چرا که فشارهای نمایندگان برای بکارگیری نیروها و مدیرانی که یا خواستگاه مشترک طایفهای دارند یا اینکه با تمام اقاربشان به نمایندهی پیروز پیوستهاند آنقدر افزایش می بابد که عملاً حتی مدیران مجموعهی دولت هم نتوانند در فضایی آرام خدمتگذاری کنند.
همه آنچه مختصراً گفته شد شِمایی کلی از واقعیات در جریانی است که سلامت رقابت را زیر سؤال میبرد.
اما تاملی کوتاه بر آرایش انتخاباتی حوزهی بویراحمد ودنا نشان میدهد تنها محمد بهرامی و نادر منتظریان از خواستگاه حزبی ثابت برخوردارند و اگر رقابتی حزبی را انتظار میکشیم بهرامی سوی اصلاح طلب ماجراست و نادر منتظریان از جریان ستار هدایت خواه نماینده اسبق و سوی اصولگرای رقابت است. محمد بهرامی سیاستمدار آرام و شهردار سابق یاسوج به پشتوانهی کارنامهی پرتوفیقش در ردای شهرداری و البته حمایت اصلاح طلبان شاخص و جوانان حوزهی بویراحمد و دنا قدم به انتخاباتی گذاشته است که کمی هوشیاری میتواند پیروزی جالبی را برایش رقم بزند.
ایدههای جذابی چون ثبت پایتختی طبیعت برای شهر یاسوج، رشد قابل توجه باشگاههای مختلف ورزشی شهرداری یاسوج، طراحی و احداث معابر حساس شهری، نصب المانهای هویت محوری چون میدان آریوبرزن و .. نشان میدهد بهرامیای که در مدتی کوتاه و با اختیارات و بودجههای محدودی توانسته چنین کارنامهای برجای بگذارد میتواند مورد توجه و بازنگریای جدیتر برای انتخاب قرار گیرد.
دست برقضا محمد بهرامی با اتکا به پشتوانهی کارنامهای قوی و البته پایگاه محکم حزبی و برنامهای توسعه محورانه آمده است تا با رقبایی زورآزمایی کند که در ایدهها، تجارب و راهکارهای هیچکدامشان نمیتوانی ردی از توسعه بیابی.
شاید اگر فضای انتخابات فرصت مناظرههای رو در رو و در مقابل دیدگان مردم را میداد خیلی از حقایق روشن میگشت. و حتی ممکن بود قبل از انتخابات دوستانی پیدا میشدند که خود از ادامهی رقابت انصراف میدادند.
اما فضای خاص کنونی اجازهی این شکل مناظره را نمیدهد.
افزایش امیدواری آن بخشی از جامعه که تردیدهایی در مورد انتخاب بهرامی داشتند و رساتر و بلندتر شدن صداهایی که بهرامی را زمزمه میکنند واقعیتهایی است که هر موج و ندایی را در خود فرو میبرد.
از این رهگذر در حوزهی انتخابیهی بویراحمد و دنا پیش از داشتن یک رزومهی قوی یا ایدههای جذاب و توسعه محور دو المان پول و قبیله تعیین کننده تر است.
طبیعی است تا بحال پول کثیف در جریان انتخابات کشف نشده یا اینکه مستور نگه داسته شده است اما آنچه روایت میشود که دست برقضا روایتهای معتبری هم هست، اذعان حیرت آوری از پولهای کثیفی است که ابتدائا عزت مستمندان و کم بضاعتها را نشانه رفته است و پس از آن فضای نادلپسندی از یک رقابت نا سالم و غیر شرعی را باعث شده است.
ابتدائی ترین قدرت بازدارنده، توصیهی علمای استان و ائمهی جمعه بر نهی از گرفتن یا پرداختن این شکل از پولهای شائبه دار است و متعاقباً مردم لازم است به پشتوانهی عقاید و باورهای قوی دینی راه را بر این روش غیرشرعی ببندند.
اما المان قبیلهای ضمن هدف قراردادن هدف غایی نمایندگی مجلس که همانا قانونگذاری و ارائهی یک برنامهی توسعهای و کمک به اجرای آن است، مجموعهی مدیریتی استان راهم تحت الشعاع قرار میدهد.
توضیح آنکه تقسیم یک جامعه به خودیها و غیر خودیها همواره خطرناک است حال اگر این خودی و غیرخودی کردن قبیلهای باشد که باید بگوئیم دهشتناک است.
این المان منفی ضمن آنکه احزاب را در دل خود میبلعد و پایگاه حزبی را کاملاً خنثی میکند باعث میشود طوایف کوچکتر از ترس عواقب بعدی فوج فوج به آن کاندیدایی بپیوندند که ممکن است تنها داشتهاش گرفتن تأیید صلاحیت از شورای نگهبان باشد و بس.
عدم مشارک دهی احزاب یا به حاشیه راندن آنها باعث میشود بعد از انتخابات کابوسی واقعی شکل گیرد چرا که فشارهای نمایندگان برای بکارگیری نیروها و مدیرانی که یا خواستگاه مشترک طایفهای دارند یا اینکه با تمام اقاربشان به نمایندهی پیروز پیوستهاند آنقدر افزایش می بابد که عملاً حتی مدیران مجموعهی دولت هم نتوانند در فضایی آرام خدمتگذاری کنند.
همه آنچه مختصراً گفته شد شِمایی کلی از واقعیات در جریانی است که سلامت رقابت را زیر سؤال میبرد.
اما تاملی کوتاه بر آرایش انتخاباتی حوزهی بویراحمد ودنا نشان میدهد تنها محمد بهرامی و نادر منتظریان از خواستگاه حزبی ثابت برخوردارند و اگر رقابتی حزبی را انتظار میکشیم بهرامی سوی اصلاح طلب ماجراست و نادر منتظریان از جریان ستار هدایت خواه نماینده اسبق و سوی اصولگرای رقابت است. محمد بهرامی سیاستمدار آرام و شهردار سابق یاسوج به پشتوانهی کارنامهی پرتوفیقش در ردای شهرداری و البته حمایت اصلاح طلبان شاخص و جوانان حوزهی بویراحمد و دنا قدم به انتخاباتی گذاشته است که کمی هوشیاری میتواند پیروزی جالبی را برایش رقم بزند.
ایدههای جذابی چون ثبت پایتختی طبیعت برای شهر یاسوج، رشد قابل توجه باشگاههای مختلف ورزشی شهرداری یاسوج، طراحی و احداث معابر حساس شهری، نصب المانهای هویت محوری چون میدان آریوبرزن و .. نشان میدهد بهرامیای که در مدتی کوتاه و با اختیارات و بودجههای محدودی توانسته چنین کارنامهای برجای بگذارد میتواند مورد توجه و بازنگریای جدیتر برای انتخاب قرار گیرد.
دست برقضا محمد بهرامی با اتکا به پشتوانهی کارنامهای قوی و البته پایگاه محکم حزبی و برنامهای توسعه محورانه آمده است تا با رقبایی زورآزمایی کند که در ایدهها، تجارب و راهکارهای هیچکدامشان نمیتوانی ردی از توسعه بیابی.
شاید اگر فضای انتخابات فرصت مناظرههای رو در رو و در مقابل دیدگان مردم را میداد خیلی از حقایق روشن میگشت. و حتی ممکن بود قبل از انتخابات دوستانی پیدا میشدند که خود از ادامهی رقابت انصراف میدادند.
اما فضای خاص کنونی اجازهی این شکل مناظره را نمیدهد.
افزایش امیدواری آن بخشی از جامعه که تردیدهایی در مورد انتخاب بهرامی داشتند و رساتر و بلندتر شدن صداهایی که بهرامی را زمزمه میکنند واقعیتهایی است که هر موج و ندایی را در خود فرو میبرد.