مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛همانطوری که مستحضر هستید جنگ تحمیلی عراق علیه ایران یا همان دفاع مقدس از سوی رژیم بعث عراق به سرکردگی صدام حسین شروع شد کسانی که در این جنگ حضور داشتند و سرنوشت جبهه و جنگ و آینده انقلاب اسلامی را رقم زدند به چهار دسته تقسیم میشوند.
1- آنهای که شهید شدند.
2- آنهایی که اسیر شدند (همان آزادگان سرافزار اسلام)
3- آنهایی که جانباز شدند.
4- آنهایی که نه شهید شدند نه اسیر شدند و نه جانباز شدند.
گروه اول:
که شهدا هستند آنها همان کسانی بودند که در راه اهداف خود مردانه ایستادند، جنگیدند، و در نهایت به هدف خود یعنی همان مقام شامخ شهادت نائل شدند حالا بعد از شهادت این شهدا خانواده آنان و افراد درجه 1 و 2 و 3 آنها گرچه بازم تبعیضهایی وجود دارد در بین این گروه ولی هر کدام به سهمی از انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران بهرهمند شدند.
گروه 2: اسرا (آزادگان سرافزار اسلام)
این گروه هم پس از اعلام آتش بس از سوی سازمان ملل متحد و پذیرش قطعنامه 598 بعد از تبادل اسرا بین ایران و عراق به میهن برگشتند که بازهم به اندک حقوقی به حق و حقوق خود و خانواده آنها رسیدند حالا گذشته از این که اینها چقدر حق داشتهاند و چقدر از حقشان گرفته شده؟
گروه 3: جانبازان انقلاب اسلامی
این گروه هم همانطور که از اسمشان پیداست کسانی هستند در زمان حضور در جبهه یک عضو یا چندین عضو خود را از دست دادهاند و دارای پروندهی جانبازی در بنیاد شهید و جانبازان هستند که این گروه هم به شکلی از اندک حق و حقوق هم خود و هم خانوده هایشان برخوردار شدند که در کمال تأسف خیلی از افرادی بودهاند که حتی یک روز هم جنگ را با چشم خود ندیدهاند ولی با سوء استفاده و لابی گری پروندهای را تشکیل داده و از امیتازات و مزایای آن استفاده مینماید.
گروه 4: همان جامعه هدف یعنی آنهایی که نه شهید شدند و نه اسیر و نه جانباز اینها همان جامعهی هدف ما در این مقاله میباشد.
این گروه همان گروهی است که سرنوشت جنگ را شاید اگر اغراق نباشد به صورت صد درصد رقم زدند و همچنان خود و خانوادهایشان بی سرنوشت در انقلاب اسلامی بودند.
گروه 4 یا همان جامعه هدف کسانی بودند که از زمان شروع جنگ تحمیلی بعضاً به صورت مداوم و مستمر (پیوسته) و بعضی هم به صورت ناپیوسته از سه ماه، شش ماه، و هشت ماه و .... در جبههها حضور داشتند. ولی از قافلهی انقلاب جا ماندند. اینها همان کسانی هستند که در جبهههای جنوب و جنوب غرب کشور در میان آفتاب تا 60 درجهی درجهی آبادان، شلمچه، حورالعظیم و رطوبتهای بالای 80% و همچنین از یک طرف مقابله با دشمن و از طرف دیگر مقابله با آفاتی همچون موشها و خرمگسهای بدتر از موش شط علی و حور العظیم دست و پنجه نرم کردند و یا هم در دمای زیر 20 درجه سانتی گرداد جبهههای غرب کشور در سرما برف و بوران استان کردستان و جبهههای غرب کشور در حال مقابله با دشمن بودند غافل از اینکه چه سرنوشتی در انتظار آنهاست. آری اینها نه شهید شدند نه اسیر شدند نه جانباز بلکه همچنان مرد و مردانه ایستادند و مقاومت کردند و پیروز شدند. غافل از اینکه خود بعد از جنگ و پیروزی در جنگ قافیه را در آیندهی سرنوشت خود باختند. حال سؤال من از مسئولین محترم کشوری و لشکری اینجاست آیا کسانی که در میدان مبارزه ایستادهاند و مقابله کردند و دشمن را اسیر یا کشتهاند باید از قافله انقلاب جا بمانند و مورد بی مهری و بی توجهی مسئولین قرار گیرند.
اینها هم خود و خانوادههایشان سهمی از انقلاب اسلامی پسا جنگ داشته و یا تنها و تنها اسم رزمنده 8 سال دفاع مقدس را یدک میکشند. آری اینها همان سرنوشت سازانی هستند که همچنان خود بی سرنوشت ماندند. (آیا این است حق و حقوق کسانی که در میدان برنده مسابقه هستند)
آره اینها همان مردان بی ادعایی هستند که سهمشان از سفره جنگ زیاد بوده ولی از سفره پسا جنگ و انقلاب اسلامی به عنوان مهرهی سوخته شده و اینجانب که خود جزء یکی از اعضای همین گروه و خانواده میباشم با هر کدامشان که روبرو میشوم و پای درد و دلشان می نشینم اینطوری شروع میکنند این کاش من هم یکی از اعضایم را در جنگ از دست میدادم تا به چنین سرنوشتی دچار نمیشدم. بله اینها همان کسانی هستند که بدون از اینکه هیچ گونه ضرر و زیانی روی دست مملکت بگذارند و یا گذاشته باشند همچنان قافیه را باختند.
آری چنین است سرنوشت این افراد نه تنها بعد از برنده شدن مورد تشویق و ترغیب قرار نگرفتند بلکه در حق آنها اجحاف شده و مورد بی مهری و کم لطفی مسئولین قرار گرفتند آنها که خود مظلوم جنگ بودهاند مظلوم پسا جنگ هم شدهاند. سؤال اینجاست آیا اگر هر کدام از اعضای این گروه در زمره گروه 1 تا 3 قرار میگرفتند علاوه بر هزینههایی از قبیل دارو و درمان، هزینههای پزشکی، هزینههای نگهداری، بستری، حق پرستاری و ....دارند نیز الان به حق و حقوق خود دست مییافتند پس چرا اینها هم از اندک حق و حقوقی چه از نظر بهداشت و سلامت و چه از نظر معیشت برخوردار نیستند آری اینها همان برندگانی هستند که در میدان مسابقه برنده شدهاند ولی خارج از میدان جایزه را باختند. هم بهترین روزهای جوانی خود را درگیر جنگ بودند هم الباقی عمر خود را که درگیر مشکلات هستند.
امیدوارم هر چه سریعتر مسئولین محترم نظام هر چه سریعتر بانک اطلاعاتی از این جامعه را تهیه و آنها را که بیشترین اجحاف در حق آنها و خانوادههایشان شده است که اکثریت قریب به اتفاق آنها هم دچار صدمات اعصاب و روان، افسردگی، استرس بیش از حد و یا امراض گوارشی و پوستی ناشی از عدم وجود بهداشت و غذای سالم در جبهههای جنگ شدهاند مورد توجه قرار داده و به اندک حق و حقوق خود طبق گروههای 1 الی 3 دست یابند.
--------------------------------------
مهندس سید حمید موسوی نسب
رزمنده هشت سال دفاع مقدس
1- آنهای که شهید شدند.
2- آنهایی که اسیر شدند (همان آزادگان سرافزار اسلام)
3- آنهایی که جانباز شدند.
4- آنهایی که نه شهید شدند نه اسیر شدند و نه جانباز شدند.
گروه اول:
که شهدا هستند آنها همان کسانی بودند که در راه اهداف خود مردانه ایستادند، جنگیدند، و در نهایت به هدف خود یعنی همان مقام شامخ شهادت نائل شدند حالا بعد از شهادت این شهدا خانواده آنان و افراد درجه 1 و 2 و 3 آنها گرچه بازم تبعیضهایی وجود دارد در بین این گروه ولی هر کدام به سهمی از انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران بهرهمند شدند.
گروه 2: اسرا (آزادگان سرافزار اسلام)
این گروه هم پس از اعلام آتش بس از سوی سازمان ملل متحد و پذیرش قطعنامه 598 بعد از تبادل اسرا بین ایران و عراق به میهن برگشتند که بازهم به اندک حقوقی به حق و حقوق خود و خانواده آنها رسیدند حالا گذشته از این که اینها چقدر حق داشتهاند و چقدر از حقشان گرفته شده؟
گروه 3: جانبازان انقلاب اسلامی
این گروه هم همانطور که از اسمشان پیداست کسانی هستند در زمان حضور در جبهه یک عضو یا چندین عضو خود را از دست دادهاند و دارای پروندهی جانبازی در بنیاد شهید و جانبازان هستند که این گروه هم به شکلی از اندک حق و حقوق هم خود و هم خانوده هایشان برخوردار شدند که در کمال تأسف خیلی از افرادی بودهاند که حتی یک روز هم جنگ را با چشم خود ندیدهاند ولی با سوء استفاده و لابی گری پروندهای را تشکیل داده و از امیتازات و مزایای آن استفاده مینماید.
گروه 4: همان جامعه هدف یعنی آنهایی که نه شهید شدند و نه اسیر و نه جانباز اینها همان جامعهی هدف ما در این مقاله میباشد.
این گروه همان گروهی است که سرنوشت جنگ را شاید اگر اغراق نباشد به صورت صد درصد رقم زدند و همچنان خود و خانوادهایشان بی سرنوشت در انقلاب اسلامی بودند.
گروه 4 یا همان جامعه هدف کسانی بودند که از زمان شروع جنگ تحمیلی بعضاً به صورت مداوم و مستمر (پیوسته) و بعضی هم به صورت ناپیوسته از سه ماه، شش ماه، و هشت ماه و .... در جبههها حضور داشتند. ولی از قافلهی انقلاب جا ماندند. اینها همان کسانی هستند که در جبهههای جنوب و جنوب غرب کشور در میان آفتاب تا 60 درجهی درجهی آبادان، شلمچه، حورالعظیم و رطوبتهای بالای 80% و همچنین از یک طرف مقابله با دشمن و از طرف دیگر مقابله با آفاتی همچون موشها و خرمگسهای بدتر از موش شط علی و حور العظیم دست و پنجه نرم کردند و یا هم در دمای زیر 20 درجه سانتی گرداد جبهههای غرب کشور در سرما برف و بوران استان کردستان و جبهههای غرب کشور در حال مقابله با دشمن بودند غافل از اینکه چه سرنوشتی در انتظار آنهاست. آری اینها نه شهید شدند نه اسیر شدند نه جانباز بلکه همچنان مرد و مردانه ایستادند و مقاومت کردند و پیروز شدند. غافل از اینکه خود بعد از جنگ و پیروزی در جنگ قافیه را در آیندهی سرنوشت خود باختند. حال سؤال من از مسئولین محترم کشوری و لشکری اینجاست آیا کسانی که در میدان مبارزه ایستادهاند و مقابله کردند و دشمن را اسیر یا کشتهاند باید از قافله انقلاب جا بمانند و مورد بی مهری و بی توجهی مسئولین قرار گیرند.
اینها هم خود و خانوادههایشان سهمی از انقلاب اسلامی پسا جنگ داشته و یا تنها و تنها اسم رزمنده 8 سال دفاع مقدس را یدک میکشند. آری اینها همان سرنوشت سازانی هستند که همچنان خود بی سرنوشت ماندند. (آیا این است حق و حقوق کسانی که در میدان برنده مسابقه هستند)
آره اینها همان مردان بی ادعایی هستند که سهمشان از سفره جنگ زیاد بوده ولی از سفره پسا جنگ و انقلاب اسلامی به عنوان مهرهی سوخته شده و اینجانب که خود جزء یکی از اعضای همین گروه و خانواده میباشم با هر کدامشان که روبرو میشوم و پای درد و دلشان می نشینم اینطوری شروع میکنند این کاش من هم یکی از اعضایم را در جنگ از دست میدادم تا به چنین سرنوشتی دچار نمیشدم. بله اینها همان کسانی هستند که بدون از اینکه هیچ گونه ضرر و زیانی روی دست مملکت بگذارند و یا گذاشته باشند همچنان قافیه را باختند.
آری چنین است سرنوشت این افراد نه تنها بعد از برنده شدن مورد تشویق و ترغیب قرار نگرفتند بلکه در حق آنها اجحاف شده و مورد بی مهری و کم لطفی مسئولین قرار گرفتند آنها که خود مظلوم جنگ بودهاند مظلوم پسا جنگ هم شدهاند. سؤال اینجاست آیا اگر هر کدام از اعضای این گروه در زمره گروه 1 تا 3 قرار میگرفتند علاوه بر هزینههایی از قبیل دارو و درمان، هزینههای پزشکی، هزینههای نگهداری، بستری، حق پرستاری و ....دارند نیز الان به حق و حقوق خود دست مییافتند پس چرا اینها هم از اندک حق و حقوقی چه از نظر بهداشت و سلامت و چه از نظر معیشت برخوردار نیستند آری اینها همان برندگانی هستند که در میدان مسابقه برنده شدهاند ولی خارج از میدان جایزه را باختند. هم بهترین روزهای جوانی خود را درگیر جنگ بودند هم الباقی عمر خود را که درگیر مشکلات هستند.
امیدوارم هر چه سریعتر مسئولین محترم نظام هر چه سریعتر بانک اطلاعاتی از این جامعه را تهیه و آنها را که بیشترین اجحاف در حق آنها و خانوادههایشان شده است که اکثریت قریب به اتفاق آنها هم دچار صدمات اعصاب و روان، افسردگی، استرس بیش از حد و یا امراض گوارشی و پوستی ناشی از عدم وجود بهداشت و غذای سالم در جبهههای جنگ شدهاند مورد توجه قرار داده و به اندک حق و حقوق خود طبق گروههای 1 الی 3 دست یابند.
--------------------------------------
مهندس سید حمید موسوی نسب
رزمنده هشت سال دفاع مقدس