تاریخ انتشار
يکشنبه ۱ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۳۰
کد مطلب : ۴۱۵۷۸۷
تحلیلی بر تحرکات سیاسی در حوزه انتخابیه بویراحمد و دنا؛
شب یلدای اصولگرایان بویراحمد و دنا
۳
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛ زخم کهنه تصمیم سازی و تصمیم گیریهای قیم مآبانه به بن بست و بحران در جریان اصولگرایی انجامیده است.
هدایت خواه آن قدیس مردم، هزینه تصمیم سازی های غلط مکرر ساختار مدیریتی خود در دوران طلاییاش گردید.
صداقتشان را به کرات در عرصههای مختلف آزمود و با نگاه بلند امنیتی از بویراحمد و دنا رفت!
اخبار دقیقی در دست نیست ولی ظاهر امر حکایت از آن دارد که در شب یلدای اصولگرایان، دهراب پور و امامی با درک سناریوری پیچیده تیم رقیب داخلی هر یک به نوعی خروج کردهاند تا بیش از این شاهد خیانت گلادیاتورها نفوذی در درون که چون موریانه به جان جریان افتاده نباشند.
دوئل نهایی بین تیم درخشنده پور و منتظریان در دل شب یلدا، سفره رنگین یکی از این دو را بهم ریخته ولی جزئیاتش درز نکرده است.
هدایت خواه سالهای مدیدی است که با چشم تیزبین خود به علت العلل واگرایی مردم از جریان نه شخصیت معنوی و ممتاز خویش رسیده است اما در مسلخ مصلحت مظلومانه زیسته است.
اصولگرایی نمرده و نامیراست چون نگرش انقلابی زنده و پویاست.
مشی و منش اصولگرایی پویا و تابلویش همواره برافراشته است چرا که هدایت خواه با تربیت سیاسی- اجتماعی در گستره جبهه فرهنگی استان کادر سازی کرده است. وی شخصیت بدون جانشین است و آلترناتیوی ندارد.
ویروس کج اندیشی در شرایط حساسی به جان جریان رخنه و آن را دچار تشتت نمود.
منیت، خودبرتر بینی و جاه طلبی، اصولگرایی را به مفهوم جریانی میرانده است اما با نگاه بلند امنیتی هدایت خواه، نه تنها اصولگرایی بلکه بویراحمد و دنا از مرگ حتمی نجات یافته است.
وی با فهم سیاسی عمیق، کاندیداتوری را در این خطه سه طلاقه کرد تا جامعه ایمانی در سرحدات این سرزمین زنده بماند در حالیکه جامعه خلاء او را بشدت احساس کرده بود.
وی دغدغهاش انقلاب بود با رویکرد تمدنی اما جلبکهایی دست و پایش را بسته بود و باید در این مقطع قربانی میشد تا با چشم انداز انقلابی، بویراحمد و دنا قربانی نشود. او به واقع ورژن جدیدی ندارد و شخصیت علمی، سیاسی و فرهنگی منحصر بفرد است.
او کَیِس بود چون مختار با مسئولیت والای تجمیع نیروها و دفع خطرات چند بُعدی داخلی و خارجی!
آن مرد سالهاست با شرایطی شبیه شرایط صدر اسلام قرار گرفته است، خار در چشم و استخوان در گلو با دوست و دشمن نه سازش بلکه سازگاری نمود تا قربانی شود اما قربانی نگیرد.
در مسیر فعالیتهای فرهنگی جفا دید و جفا را روا ندانست. عایشهها را سوار بر شتر چموش و سرکش خلافت میدید و یارانی چون طلحه و زبیر را در رکاب او اما همواره مصلحت اسلام را دید و به سیره مولایش عمل کرد.
او همچنان با هیمنه و قدرتمند است از باب کادر سازی در گستره جبهه فرهنگی که هزاران نفر شاگرد در تراز انقلاب تربیت کرده و سرمایه نظام در افق تمدن سازی و ظهور است.
وی بر خلاف شایعات با روشنفکر و هوادارانش اختلاف فکری یا سیاسی مبنایی نداشته و روزگاری هواداران هر دو نیز در یک جبهه با رقباء رقابت کردهاند که اکنون ذیل نام اصولگرایی فعالیت دارند.
بنظر میرسد ریشه کدورت و صف بندی سیاسی در دوره قبل، از چینش شورایی شروع شد که با ترکیب خاص قبل از رضایت هدایت خواه به حضور در صحنه انتخابات، روندش به ائتلاف بر پذیرش اعضای خاصی از شورا بعنوان کاندید جریان و حتی شایعه نیروهایی با صبغه اصلاح طلبی ختم شد و روشنفکر را در بر نگرفت و در نتیجه آن را هدایت شده خواند و رفت.
با همین استدلال گفته شد که اختلاف مبنایی نبوده و همه هواداران در خطه بویراحمد و دنا ید واحد و بهم آمیختهاند.
برخی شاگردان هدایت خواه گر چه به اقتضائاتی اکنون گرد روشنفکر یا دیگر کاندیداها قرار گرفته باشند ولی به مرجعیت فکری و سیاسی وی تمکین و ایمان دارند و یقیناً اساس دغدغهشان در این برهه، جلوگیری از قربانی شدن هدایت خواهی است که نباید هزینه دو قطبیهای بی وجه داخلی شود.
روشنفکر رقیب جریان نبود و نباید از او رقیب هراسی و رقیب تراشی میشد. او از بدنه اصولگرایان بوده و هست ولی از شورای قبل دستهای مغرضانهای از باب انتقام شخصی مترصد ضرب شستی شد که به نام جریان تمام کردند.
هدایت خواه رفت تا بماند چون متعلق به نظام بود نه خودش یا یک جریان خاص سیاسی.
ظرف استان کهگیلویه و بویراحمد با تغییراتی که در سایه اشرافیت سیاسی پیدا کرده بود گنجایش چنین نیروی معنوی را نداشت.
او سد راه مرفهین و انقلاب ستیزانی بود که باید در اتاقهای عملیات روانی معامله گران ترور میشد چون این عملیات، راهبرد اصلاحات افراطی بود نه روشنفکر و ترور شد از جانب یاران ناآگاه خودی و غیر خودی!
نگاه به شورا نباید چون نگاه به طعمهای شود که هر مدعی، قلابی را برای طعمهای فراهم کرده باشد!
یکی وارد میشود و قواعد را نمیپذیرد، یکی قواعد را پذیرفته و در صورت تضاد با منافعش عدول میکند و دیگری بر خلاف بدیهیترین اصول آن وارد میشود و خود را یگانه دهر و ناجی مردم میخواند و آن یکی شش ماه وقت میکشد و به همین راحتی زمان میسوزاند و در نتیجه هدایت خواه بر خلاف واقع، محکوم و متهم به هر گناه نکردهای و سپس هزینه امیال سیاسی میشود تا جریانی بسوزانند.
در واقع باید به آسیب شناسی روی آورد، همان آسیبهایی که ریشه در درون داشته و آسیب شناسی شده است.
در انتخابات جریانی چندین ساله جریانات، عقده جای عقیده نشست و مدیرانی چند در حوزههای مختلف با شیوهای غیر انسانی و تحکمی حکمرانی و قبیله خود را بر تودههای مردمی ارجح داشتهاند.
مریدان انقلابی ماندند و تاوان دادند ولی برخی در همراهی با قافله اعتدال و اصلاحات سهامدار شدند که سزاوار نیست این جریان به نام رقیب هراسی بسوزد و اطلاعات غلط به خورد مردم داده شود.
تاریخ تکرار شده است با این تفاوت که رقبای جریان معاویه و شمر و اشعث و سعد نیستند بلکه معدود افرادی پرورش یافته در آستین خود که گویی عیناً نفوذی جبهه دشمناند که روزی با هدایت خواه و روزی بر هدایت خواه بر سفرههای رنگین و ننگین مینشینند و ککشان هم نمیگزد.
باید قائل به حق انتخاب و اختیار باشیم که از میان جمع کاندیداهای مطرح یکی را بر مبنای اصول خود برگزینیم. مردم برده و بنده جمودان جریان نیستند که قبلاً در تحلیل کوتاه دگماتیسم خود عمار پندارها به این موارد هشدار داده بودیم.
تکلیف یاران هدایت خواه با رقبایی که وارد معامله سیاسی با اپوزیسیون یا سلطنت طلبان میشوند مشخص است.
چه بسا با ترازوی ذره بین شورای نگهبان و رفتارهای مدیریتی زشت تبعیض و فساد خودساخته میدان را واگذارند اما در هر صورت نمیتوان انسداد بوجود آورد و عدهای که مردم را ندیده و نمیشناسند با شعار فریبنده و رنگ باخته از تصور کنند همه دوباره گوش به فرمان خواهند بود.
انتخابات استان کهگیلویه و بویراحمد در تمام دوران از جهات مختلف حساس و ملتهبتر از کشور است و میزان مشارکت ستودنی است.
هواداران روشنفکر، بهرامی، درخشنده، زارعی و ایزدپناه هر کدام با برداشتی از سبد هدایت خواه خود را ضلع یا قطب انتخابات میخوانند اما باید منتظر ماند که فرجام تأیید صلاحیتها به کجا ختم میشود که در صورت عدم احراز صلاحیت هر کدام، معادلات بهم میریزد ولی در مجموع آنچه قوت یافته است به لحاظ تفکری، سبد روشنفکر جلوه دیگری خواهد داشت.
-----------------------------------
زریر حجتی/ بندیر نیوز
هدایت خواه آن قدیس مردم، هزینه تصمیم سازی های غلط مکرر ساختار مدیریتی خود در دوران طلاییاش گردید.
صداقتشان را به کرات در عرصههای مختلف آزمود و با نگاه بلند امنیتی از بویراحمد و دنا رفت!
اخبار دقیقی در دست نیست ولی ظاهر امر حکایت از آن دارد که در شب یلدای اصولگرایان، دهراب پور و امامی با درک سناریوری پیچیده تیم رقیب داخلی هر یک به نوعی خروج کردهاند تا بیش از این شاهد خیانت گلادیاتورها نفوذی در درون که چون موریانه به جان جریان افتاده نباشند.
دوئل نهایی بین تیم درخشنده پور و منتظریان در دل شب یلدا، سفره رنگین یکی از این دو را بهم ریخته ولی جزئیاتش درز نکرده است.
هدایت خواه سالهای مدیدی است که با چشم تیزبین خود به علت العلل واگرایی مردم از جریان نه شخصیت معنوی و ممتاز خویش رسیده است اما در مسلخ مصلحت مظلومانه زیسته است.
اصولگرایی نمرده و نامیراست چون نگرش انقلابی زنده و پویاست.
مشی و منش اصولگرایی پویا و تابلویش همواره برافراشته است چرا که هدایت خواه با تربیت سیاسی- اجتماعی در گستره جبهه فرهنگی استان کادر سازی کرده است. وی شخصیت بدون جانشین است و آلترناتیوی ندارد.
ویروس کج اندیشی در شرایط حساسی به جان جریان رخنه و آن را دچار تشتت نمود.
منیت، خودبرتر بینی و جاه طلبی، اصولگرایی را به مفهوم جریانی میرانده است اما با نگاه بلند امنیتی هدایت خواه، نه تنها اصولگرایی بلکه بویراحمد و دنا از مرگ حتمی نجات یافته است.
وی با فهم سیاسی عمیق، کاندیداتوری را در این خطه سه طلاقه کرد تا جامعه ایمانی در سرحدات این سرزمین زنده بماند در حالیکه جامعه خلاء او را بشدت احساس کرده بود.
وی دغدغهاش انقلاب بود با رویکرد تمدنی اما جلبکهایی دست و پایش را بسته بود و باید در این مقطع قربانی میشد تا با چشم انداز انقلابی، بویراحمد و دنا قربانی نشود. او به واقع ورژن جدیدی ندارد و شخصیت علمی، سیاسی و فرهنگی منحصر بفرد است.
او کَیِس بود چون مختار با مسئولیت والای تجمیع نیروها و دفع خطرات چند بُعدی داخلی و خارجی!
آن مرد سالهاست با شرایطی شبیه شرایط صدر اسلام قرار گرفته است، خار در چشم و استخوان در گلو با دوست و دشمن نه سازش بلکه سازگاری نمود تا قربانی شود اما قربانی نگیرد.
در مسیر فعالیتهای فرهنگی جفا دید و جفا را روا ندانست. عایشهها را سوار بر شتر چموش و سرکش خلافت میدید و یارانی چون طلحه و زبیر را در رکاب او اما همواره مصلحت اسلام را دید و به سیره مولایش عمل کرد.
او همچنان با هیمنه و قدرتمند است از باب کادر سازی در گستره جبهه فرهنگی که هزاران نفر شاگرد در تراز انقلاب تربیت کرده و سرمایه نظام در افق تمدن سازی و ظهور است.
وی بر خلاف شایعات با روشنفکر و هوادارانش اختلاف فکری یا سیاسی مبنایی نداشته و روزگاری هواداران هر دو نیز در یک جبهه با رقباء رقابت کردهاند که اکنون ذیل نام اصولگرایی فعالیت دارند.
بنظر میرسد ریشه کدورت و صف بندی سیاسی در دوره قبل، از چینش شورایی شروع شد که با ترکیب خاص قبل از رضایت هدایت خواه به حضور در صحنه انتخابات، روندش به ائتلاف بر پذیرش اعضای خاصی از شورا بعنوان کاندید جریان و حتی شایعه نیروهایی با صبغه اصلاح طلبی ختم شد و روشنفکر را در بر نگرفت و در نتیجه آن را هدایت شده خواند و رفت.
با همین استدلال گفته شد که اختلاف مبنایی نبوده و همه هواداران در خطه بویراحمد و دنا ید واحد و بهم آمیختهاند.
برخی شاگردان هدایت خواه گر چه به اقتضائاتی اکنون گرد روشنفکر یا دیگر کاندیداها قرار گرفته باشند ولی به مرجعیت فکری و سیاسی وی تمکین و ایمان دارند و یقیناً اساس دغدغهشان در این برهه، جلوگیری از قربانی شدن هدایت خواهی است که نباید هزینه دو قطبیهای بی وجه داخلی شود.
روشنفکر رقیب جریان نبود و نباید از او رقیب هراسی و رقیب تراشی میشد. او از بدنه اصولگرایان بوده و هست ولی از شورای قبل دستهای مغرضانهای از باب انتقام شخصی مترصد ضرب شستی شد که به نام جریان تمام کردند.
هدایت خواه رفت تا بماند چون متعلق به نظام بود نه خودش یا یک جریان خاص سیاسی.
ظرف استان کهگیلویه و بویراحمد با تغییراتی که در سایه اشرافیت سیاسی پیدا کرده بود گنجایش چنین نیروی معنوی را نداشت.
او سد راه مرفهین و انقلاب ستیزانی بود که باید در اتاقهای عملیات روانی معامله گران ترور میشد چون این عملیات، راهبرد اصلاحات افراطی بود نه روشنفکر و ترور شد از جانب یاران ناآگاه خودی و غیر خودی!
نگاه به شورا نباید چون نگاه به طعمهای شود که هر مدعی، قلابی را برای طعمهای فراهم کرده باشد!
یکی وارد میشود و قواعد را نمیپذیرد، یکی قواعد را پذیرفته و در صورت تضاد با منافعش عدول میکند و دیگری بر خلاف بدیهیترین اصول آن وارد میشود و خود را یگانه دهر و ناجی مردم میخواند و آن یکی شش ماه وقت میکشد و به همین راحتی زمان میسوزاند و در نتیجه هدایت خواه بر خلاف واقع، محکوم و متهم به هر گناه نکردهای و سپس هزینه امیال سیاسی میشود تا جریانی بسوزانند.
در واقع باید به آسیب شناسی روی آورد، همان آسیبهایی که ریشه در درون داشته و آسیب شناسی شده است.
در انتخابات جریانی چندین ساله جریانات، عقده جای عقیده نشست و مدیرانی چند در حوزههای مختلف با شیوهای غیر انسانی و تحکمی حکمرانی و قبیله خود را بر تودههای مردمی ارجح داشتهاند.
مریدان انقلابی ماندند و تاوان دادند ولی برخی در همراهی با قافله اعتدال و اصلاحات سهامدار شدند که سزاوار نیست این جریان به نام رقیب هراسی بسوزد و اطلاعات غلط به خورد مردم داده شود.
تاریخ تکرار شده است با این تفاوت که رقبای جریان معاویه و شمر و اشعث و سعد نیستند بلکه معدود افرادی پرورش یافته در آستین خود که گویی عیناً نفوذی جبهه دشمناند که روزی با هدایت خواه و روزی بر هدایت خواه بر سفرههای رنگین و ننگین مینشینند و ککشان هم نمیگزد.
باید قائل به حق انتخاب و اختیار باشیم که از میان جمع کاندیداهای مطرح یکی را بر مبنای اصول خود برگزینیم. مردم برده و بنده جمودان جریان نیستند که قبلاً در تحلیل کوتاه دگماتیسم خود عمار پندارها به این موارد هشدار داده بودیم.
تکلیف یاران هدایت خواه با رقبایی که وارد معامله سیاسی با اپوزیسیون یا سلطنت طلبان میشوند مشخص است.
چه بسا با ترازوی ذره بین شورای نگهبان و رفتارهای مدیریتی زشت تبعیض و فساد خودساخته میدان را واگذارند اما در هر صورت نمیتوان انسداد بوجود آورد و عدهای که مردم را ندیده و نمیشناسند با شعار فریبنده و رنگ باخته از تصور کنند همه دوباره گوش به فرمان خواهند بود.
انتخابات استان کهگیلویه و بویراحمد در تمام دوران از جهات مختلف حساس و ملتهبتر از کشور است و میزان مشارکت ستودنی است.
هواداران روشنفکر، بهرامی، درخشنده، زارعی و ایزدپناه هر کدام با برداشتی از سبد هدایت خواه خود را ضلع یا قطب انتخابات میخوانند اما باید منتظر ماند که فرجام تأیید صلاحیتها به کجا ختم میشود که در صورت عدم احراز صلاحیت هر کدام، معادلات بهم میریزد ولی در مجموع آنچه قوت یافته است به لحاظ تفکری، سبد روشنفکر جلوه دیگری خواهد داشت.
-----------------------------------
زریر حجتی/ بندیر نیوز