تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۳۳
کد مطلب : ۴۱۵۳۸۰
یادداشت ارسالی؛
انتخابات بویراحمد و دنا در یک نگاه: تکلیف یا قدرت طلبی؟
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛حال و هوای سیاسیِ شهرستانهای بویراحمد و دنا را میتوان فضای نمونهیِ نزدیک به واقعیت احزاب و جریانات سیاسی کشور در سطح کلان دانست. فضایی که به تعدد و تنوع، به رذیلتها و فضیلتهای ریز و درشت آلوده میباشد.
اگر بر مبنای گفتمانها و اندیشهها به افراد بنگریم یا آنها را مورد قضاوت قرار دهیم، چه اصلاحطلبانی که حاضر به پرداخت کوچکترین هزینهای نیستند اما دَم از اصلاح و اصلاحات میزنند و اصلاح را در قبرستان درون خویش دفن کردهاند و صرفاً شعار اصلاحات میدهند و مدعی اصلاحطلبی هستند؛ و چه اصولگرایانی که پایشان به هر اصولی بند است به جز اصولی که مدعی آن میباشند و در لایههایی از تفکرات آنها میتوان به "شهر هِرت" قدم گذاشت.
در شرایط فعلی، هر لحظه ممکن است در اثر ازدیاد و اختلاطِ غم و شادی ناشی از رفتار و گفتار و تناقضات سیاسیون، فرار به دشت و بیابان را بر قرار ترجیح دهیم.
ایزدپناه آمده تا شاید با یاد اُسوهی شجاعت و مردانگی سالهای نه چندان دور بویراحمد، شهید ایزدپناه و حمایت مرد شجاع سیاست دوره پنجم و ششم مجلس سید باقر موسوی، نام اصلاحات را غبارروبی کند، آنهم اصلاحاتی که شخص باقر موسوی با اشتباهات نابخشودنی و به بهانه نفی هدایتخواه با سپردن آن به زارعی و سکوت در برابر تمام اشتباهات جبران ناپذیرش، لکهی ننگی بر پیشانی آن چسباند.
روشنفکر بعد از گرفتن لقب پدیده در انتخابات گذشته آماده است تا وحدتی ایجاد کند. به چیتاب رفت ابتدا وحدتی را برای وحدت انتخاب کرد اما معلوم نیست وحدتش و وحدتیاش وحدتساز باشند و در آینده بتواند این وحدت را حفظ کند. از پذیرش اصلاحطلبان گفت، اما در روز ثبتنام، بر خلاف ادعای خویش با ژستی قالیبافی و صحبتی احمدینژادی آمد.
درخشنده آمده است تا با تفکر و پیشینه کاملا اصلاحطلبی و سوابق بالای مدیریتی خویش، ولی با عشق پنهان به هاشمی، لقب سردار سازندگی بگیرد. اما اجباراً لباس اصولگرایی بر تن کرده است و فعلا یک طرف او را هُل دادند و دیگری درب را به رویش بستند و منتظر است ببیند آیا شورای نگهبان نیز درب را به رویش خواهد بست یا خیر.
اما شاپور رمضانی چهرهای جوان جامعه دانشگاهی، که برای احترام به بچه های کار و به توپ بستن مجلسی که ملت را در فشار اقتصادی تنها گذاشته است در باران آمد! و از جاهای دور و نزدیک برای صحبتهایش دست زدند، اما در سوی دیگر ایشان را با پا پس زدند! اگرچه عدهای میگویند مدافع بچه های کار بیخبر از بیکاری، قبل از اینکه بتواند به بهانهی ناکارآمدیِ مجلس، آن را به توپ ببندد، شاید توسط شورای نگهبان کارش تمام شود و اگر حضوری داشته باشد در زمان انتخابات، استخوانهای جسم سیاسیاش زیر پای همین مردمی که قرار بود به خاطرشان مجلس را به توپ ببندد، له خواهد شد.
هدایتخواه تمایل به آمدن داشت، اما به دلیل تزلزل و انشقاقِ بسیار در جریان اصولگرایی و ترس از شکست سوم، و شاید ایثار، جلوگیری از تفرقه و انتقام از سید باقر موسوی، اما بسیار مشکوک و مبهم، بدون اینکه در تهران و قم کسی یا گروهی ایشان را در لیستهای متعدد و پر سر و صدای اصولگرایی قرار داده باشد، به بهانهی ثبتنام در تهران، عازم پایتخت شد. اما ساعاتی نگذشت دختر ایشان، بدون توجه به منافع جریان، به دلیل احساسات دخترانه و زنانهاش، با حملهی آمیخته با گلایه به روشنفکر، ایشان را مقصر اصلی انزوای پدرش خواند! و به گفتهی برخی، این انزوا اگر واقعاً بوی ایثار بدهد، نه تنها خود را از فنا شدن در فضای سیاسی استان نجات داد بلکه احتمالا ًدر نهایت به محبوبیتی درو خواهد کرد! اما در لحظات پایانی، با فراموش کردن صحبت های خویش در مسجد امام علی(ع)، و خلاء نخبگان سیاسی و علمی در کنار خود، به صورت تاسفباری در کنار جمعی از پیمانکاران در تهران ثبت نام نمود تا ادعای حضور در لیستی منتسب با قالیباف که از نظر تفکری کاملا با جبهه پایداری و امثال هدایتخواه و خواجه سروی استان قدسی فاصله دارند را داشته باشند اگر چنین موضوع دور از تصوری صحت داشته باشد بیشتر از نگاه جناحی، احتمالا یا بوی پول و حمایت پیمانکاران به مشام می رسد و یا جلسه هفته گذشته ایشان با بزرگان اصول گرا در تهران و سفارش امثال خواجه سروی معاونت سابق وزارت علوم و مشغول در استان قدس و انصراف از بویراحمد در جهت موفقیت روشنفکر بی ارتباط با این موضوع نمی باشد.و تمام دعواهای جبهه پایداری و قالیباف ها خالیبافی بیش نبوده است.اما شما باور نکنید احتمال زیاد اختلافات و تفرقه ها متعدد پیش روی ائتلاف تهران است.
بهرامی با سابقهی اصولگرایی (به قول سید باقر) اما تفکری اصلاحاتی (به قول خودش) با سکوتی اصلاحاتی در مقابل تمام اشتباهات زارعی و زنده کردن خاطرات تیم فوتبال شهرداری یاسوج و دیگر اتفاقات و ابهامات آن زمان شهرداری، اما با احترام به سید باقر موسوی و قومیت خویش با قدم ها و صدای لرزان و به امید اقبال و شانس آمد.
زارعی با و رابطان خود آمد! جنس و تاکتیک آمدنش نوعی بها ندادن به هشدارهای فرماندار بود! زارعی اینگونه تلاش می کند همچنان توسط برخی هوادارانش، امیرکبیر بویراحمد(!) بماند و شاید دلش به بوی نفتی که از لباس هایش به مشام می رسد نیز خوش باشد!!
شکرالله امامی از سر لجبازی آمد. در کلامش نقدی به اصحاب قدرت و نگاههای قومیتی و پولهای کثیف زد تا شاید حداقل در زمان ثبت نام دیده شود، اما یک اشتباه محاسباتی داشت؛ بر خلاف ادعای امامی، با نیامدن هدایتخواه اردوگاه اصلاحات از ترسِ یکدست شدن آرای اصولگرایان رنگ عزا و ماتم به خود گرفته و فقط در دو اُردوگاه زارعی و روشنفکر صدای ساز و نقارهها میآید. زیرا حامیان روشنفکر به بهانه یکدست شدن اصولگرایان از وحدت و انتقام از زارعی بعد از سال ها میگفتند و برخی حامیان زارعی از جذب انقلابیون با وعده وعید، منفعت و استفاده از مسائل قومیتی بر علیه روشنفکر خبر میدادند. این وسط شکرالله امامی ادعا کرد به "دسیسه داشتن و عدم صداقت " بزرگان انقلابی در تمامی جلسات پی بُرده و در مسیر بیاعتمادی و ستیز نسبت به خواص جریان انقلابی در بویراحمد و دنا قدم گذاشت.
دهرابپور دقیقا معلوم نیست چرا آمده اما با کینه سنگین امد. اگرچه دهراب پور از خانوادهای که نجابت رفتاری آنها تا به امروز در بویراحمد زبانزد است و میتوانست در شرایط موجود در راستای کادرسازی گزینه مطلوبی باشد؛ اما مشکل و مانع ایشان، احتمالا همان بزرگان جریان انقلابی هستند که شکرالله امامی همانندِ دیگر افراد جدا شده از جریان، خلق و خوی آنها را در تمامی جلسات، "دسیسه بازی و بی صداقتی" عنوان کرد.
و در نهایت منتظریان با ادعای اینکه در نظرسنجیها بالاترین سطح رایآوری(!) را دارد و با مانور روی واژهی "مردم" و ژست اینکه مردم سالها منتظرش بودند با نارضایتی اکثر انقلابیون آمد! عدهای اعتقاد دارند منتظریان را افرادی که به اشتباه، امنیت را اولویت اول تشخیص دادهاند و نسبت به اقتصاد و معیشت مردم بی تفاوت هستند وارد صحنه کردهاند؛ اما احتمالاً هدف این گزینهی امنیتی، تنها بر هم زدن امنیت سیاسی روشنفکر با جذب قسمتی از اصول گرایان، یا حرکت به کام زارعی در اینده، و شاید معامله سیاسی بر سر حرکت بخش دیگر اصولگرایان در آینده نزدیک به سمت روشنفکر خواهد بود.
این حال و هوایِ غبار آلود باعث شده در تمام این سالها، عدهای از افراد شایسته بیایند و دیده نشوند؛ و عدهای که دیده شدهاند سیاست و عملکرد آنها ندیدن کسانی بوده که باید دیده میشدند و جریاناتی که فقط قهرمانهای پوشالی تولید کردهاند و قهرمانانی که جریانسوزی کردند تا به مردم بفهمانند، جریانات نیز مانند قهرمانان تقلبی خروجی، پوشالی بیش نیستند.
و این داستانِ مردان سیاستمدار بویراحمد و دنا و تشکیلاتی که به جهالت و منفعت طلبی گره خوردهاند تا در نهایت فنا گردند. همچنان ادامه دارد ...
-------------------------
رسول کمایی
-------------------------
اگر بر مبنای گفتمانها و اندیشهها به افراد بنگریم یا آنها را مورد قضاوت قرار دهیم، چه اصلاحطلبانی که حاضر به پرداخت کوچکترین هزینهای نیستند اما دَم از اصلاح و اصلاحات میزنند و اصلاح را در قبرستان درون خویش دفن کردهاند و صرفاً شعار اصلاحات میدهند و مدعی اصلاحطلبی هستند؛ و چه اصولگرایانی که پایشان به هر اصولی بند است به جز اصولی که مدعی آن میباشند و در لایههایی از تفکرات آنها میتوان به "شهر هِرت" قدم گذاشت.
در شرایط فعلی، هر لحظه ممکن است در اثر ازدیاد و اختلاطِ غم و شادی ناشی از رفتار و گفتار و تناقضات سیاسیون، فرار به دشت و بیابان را بر قرار ترجیح دهیم.
ایزدپناه آمده تا شاید با یاد اُسوهی شجاعت و مردانگی سالهای نه چندان دور بویراحمد، شهید ایزدپناه و حمایت مرد شجاع سیاست دوره پنجم و ششم مجلس سید باقر موسوی، نام اصلاحات را غبارروبی کند، آنهم اصلاحاتی که شخص باقر موسوی با اشتباهات نابخشودنی و به بهانه نفی هدایتخواه با سپردن آن به زارعی و سکوت در برابر تمام اشتباهات جبران ناپذیرش، لکهی ننگی بر پیشانی آن چسباند.
روشنفکر بعد از گرفتن لقب پدیده در انتخابات گذشته آماده است تا وحدتی ایجاد کند. به چیتاب رفت ابتدا وحدتی را برای وحدت انتخاب کرد اما معلوم نیست وحدتش و وحدتیاش وحدتساز باشند و در آینده بتواند این وحدت را حفظ کند. از پذیرش اصلاحطلبان گفت، اما در روز ثبتنام، بر خلاف ادعای خویش با ژستی قالیبافی و صحبتی احمدینژادی آمد.
درخشنده آمده است تا با تفکر و پیشینه کاملا اصلاحطلبی و سوابق بالای مدیریتی خویش، ولی با عشق پنهان به هاشمی، لقب سردار سازندگی بگیرد. اما اجباراً لباس اصولگرایی بر تن کرده است و فعلا یک طرف او را هُل دادند و دیگری درب را به رویش بستند و منتظر است ببیند آیا شورای نگهبان نیز درب را به رویش خواهد بست یا خیر.
اما شاپور رمضانی چهرهای جوان جامعه دانشگاهی، که برای احترام به بچه های کار و به توپ بستن مجلسی که ملت را در فشار اقتصادی تنها گذاشته است در باران آمد! و از جاهای دور و نزدیک برای صحبتهایش دست زدند، اما در سوی دیگر ایشان را با پا پس زدند! اگرچه عدهای میگویند مدافع بچه های کار بیخبر از بیکاری، قبل از اینکه بتواند به بهانهی ناکارآمدیِ مجلس، آن را به توپ ببندد، شاید توسط شورای نگهبان کارش تمام شود و اگر حضوری داشته باشد در زمان انتخابات، استخوانهای جسم سیاسیاش زیر پای همین مردمی که قرار بود به خاطرشان مجلس را به توپ ببندد، له خواهد شد.
هدایتخواه تمایل به آمدن داشت، اما به دلیل تزلزل و انشقاقِ بسیار در جریان اصولگرایی و ترس از شکست سوم، و شاید ایثار، جلوگیری از تفرقه و انتقام از سید باقر موسوی، اما بسیار مشکوک و مبهم، بدون اینکه در تهران و قم کسی یا گروهی ایشان را در لیستهای متعدد و پر سر و صدای اصولگرایی قرار داده باشد، به بهانهی ثبتنام در تهران، عازم پایتخت شد. اما ساعاتی نگذشت دختر ایشان، بدون توجه به منافع جریان، به دلیل احساسات دخترانه و زنانهاش، با حملهی آمیخته با گلایه به روشنفکر، ایشان را مقصر اصلی انزوای پدرش خواند! و به گفتهی برخی، این انزوا اگر واقعاً بوی ایثار بدهد، نه تنها خود را از فنا شدن در فضای سیاسی استان نجات داد بلکه احتمالا ًدر نهایت به محبوبیتی درو خواهد کرد! اما در لحظات پایانی، با فراموش کردن صحبت های خویش در مسجد امام علی(ع)، و خلاء نخبگان سیاسی و علمی در کنار خود، به صورت تاسفباری در کنار جمعی از پیمانکاران در تهران ثبت نام نمود تا ادعای حضور در لیستی منتسب با قالیباف که از نظر تفکری کاملا با جبهه پایداری و امثال هدایتخواه و خواجه سروی استان قدسی فاصله دارند را داشته باشند اگر چنین موضوع دور از تصوری صحت داشته باشد بیشتر از نگاه جناحی، احتمالا یا بوی پول و حمایت پیمانکاران به مشام می رسد و یا جلسه هفته گذشته ایشان با بزرگان اصول گرا در تهران و سفارش امثال خواجه سروی معاونت سابق وزارت علوم و مشغول در استان قدس و انصراف از بویراحمد در جهت موفقیت روشنفکر بی ارتباط با این موضوع نمی باشد.و تمام دعواهای جبهه پایداری و قالیباف ها خالیبافی بیش نبوده است.اما شما باور نکنید احتمال زیاد اختلافات و تفرقه ها متعدد پیش روی ائتلاف تهران است.
بهرامی با سابقهی اصولگرایی (به قول سید باقر) اما تفکری اصلاحاتی (به قول خودش) با سکوتی اصلاحاتی در مقابل تمام اشتباهات زارعی و زنده کردن خاطرات تیم فوتبال شهرداری یاسوج و دیگر اتفاقات و ابهامات آن زمان شهرداری، اما با احترام به سید باقر موسوی و قومیت خویش با قدم ها و صدای لرزان و به امید اقبال و شانس آمد.
زارعی با و رابطان خود آمد! جنس و تاکتیک آمدنش نوعی بها ندادن به هشدارهای فرماندار بود! زارعی اینگونه تلاش می کند همچنان توسط برخی هوادارانش، امیرکبیر بویراحمد(!) بماند و شاید دلش به بوی نفتی که از لباس هایش به مشام می رسد نیز خوش باشد!!
شکرالله امامی از سر لجبازی آمد. در کلامش نقدی به اصحاب قدرت و نگاههای قومیتی و پولهای کثیف زد تا شاید حداقل در زمان ثبت نام دیده شود، اما یک اشتباه محاسباتی داشت؛ بر خلاف ادعای امامی، با نیامدن هدایتخواه اردوگاه اصلاحات از ترسِ یکدست شدن آرای اصولگرایان رنگ عزا و ماتم به خود گرفته و فقط در دو اُردوگاه زارعی و روشنفکر صدای ساز و نقارهها میآید. زیرا حامیان روشنفکر به بهانه یکدست شدن اصولگرایان از وحدت و انتقام از زارعی بعد از سال ها میگفتند و برخی حامیان زارعی از جذب انقلابیون با وعده وعید، منفعت و استفاده از مسائل قومیتی بر علیه روشنفکر خبر میدادند. این وسط شکرالله امامی ادعا کرد به "دسیسه داشتن و عدم صداقت " بزرگان انقلابی در تمامی جلسات پی بُرده و در مسیر بیاعتمادی و ستیز نسبت به خواص جریان انقلابی در بویراحمد و دنا قدم گذاشت.
دهرابپور دقیقا معلوم نیست چرا آمده اما با کینه سنگین امد. اگرچه دهراب پور از خانوادهای که نجابت رفتاری آنها تا به امروز در بویراحمد زبانزد است و میتوانست در شرایط موجود در راستای کادرسازی گزینه مطلوبی باشد؛ اما مشکل و مانع ایشان، احتمالا همان بزرگان جریان انقلابی هستند که شکرالله امامی همانندِ دیگر افراد جدا شده از جریان، خلق و خوی آنها را در تمامی جلسات، "دسیسه بازی و بی صداقتی" عنوان کرد.
و در نهایت منتظریان با ادعای اینکه در نظرسنجیها بالاترین سطح رایآوری(!) را دارد و با مانور روی واژهی "مردم" و ژست اینکه مردم سالها منتظرش بودند با نارضایتی اکثر انقلابیون آمد! عدهای اعتقاد دارند منتظریان را افرادی که به اشتباه، امنیت را اولویت اول تشخیص دادهاند و نسبت به اقتصاد و معیشت مردم بی تفاوت هستند وارد صحنه کردهاند؛ اما احتمالاً هدف این گزینهی امنیتی، تنها بر هم زدن امنیت سیاسی روشنفکر با جذب قسمتی از اصول گرایان، یا حرکت به کام زارعی در اینده، و شاید معامله سیاسی بر سر حرکت بخش دیگر اصولگرایان در آینده نزدیک به سمت روشنفکر خواهد بود.
این حال و هوایِ غبار آلود باعث شده در تمام این سالها، عدهای از افراد شایسته بیایند و دیده نشوند؛ و عدهای که دیده شدهاند سیاست و عملکرد آنها ندیدن کسانی بوده که باید دیده میشدند و جریاناتی که فقط قهرمانهای پوشالی تولید کردهاند و قهرمانانی که جریانسوزی کردند تا به مردم بفهمانند، جریانات نیز مانند قهرمانان تقلبی خروجی، پوشالی بیش نیستند.
و این داستانِ مردان سیاستمدار بویراحمد و دنا و تشکیلاتی که به جهالت و منفعت طلبی گره خوردهاند تا در نهایت فنا گردند. همچنان ادامه دارد ...
-------------------------
رسول کمایی
-------------------------