تاریخ انتشار
شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۴۰
کد مطلب : ۴۱۱۶۲۵
یادداشت سیاسی |
شانس، اتفاق و دیگر هیچ
سعادت عابدی
۵
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛تاریخ جهان پر است از اسامی حکمرانانی که از آنها هیچ اسمی و رسمی نیست. کسانی که تخت و تاج حکمرانی را نه از باب لیاقت و شرافت وشجاعت که بر اثر یک اتفاق بدست آوردهاند و همان بی کفایتی هم کافی بود تا چراغ خاموش تخت و تاج را وا بنهند. شاید مردم دیار ما آن داستان را شنیدهاند که از خانی پرسیدند چگونه خان شدی؟ در جواب گفت: من خان نبودم، مردم دور من حلقه زدند و لقب خان دادند. روایت تعدادی از نمایندگان مجلس کنونی نیز اینچنین است. اگر اتفاقی بنام رد صلاحیتها نبود، آدم خوش شانسی مثل آقای زارعی هیچگاه رنگ سبز بهارستان را نمیدید! وقتی آن جوان سبزه برایش میخواند و میسرود: «کر خوب چنارستونی، بازم بهارستونی»، خبر از رد صلاحیتها داشت و مهره ماری که بر گردن غلام محمد خوش شانس داستان ما انداخته شده بود.
شانس با او یار بود. هدایت خواه در دو اشتباه بزرگ تاریخی هماوردش شد و یکی از دلایل پیروزیش میشد. بزرگان تیرتاجی و بویراحمد نیز به دلیل نجابت ذاتی خویش برایش رقیب نمیتراشیدند. نماینده گچساران هم به مراتب وجود یک رفیق ضعیف در مجمع نمایندگان بیشتر به نفعش بود تا یک رقیب قوی و همه اینها در کنار شانس او در بهره برداری از فرصتها، پایش را به بهارستان رساند. او بود موجی از مطالبات. او بود و تحقیر تاریخ به یغما رفته یک قوم. او بود و خاطراتی سترگ از حماسه سرایان و جنگاوران. اما او نه اهل حماسه بود و تاریخ. او، هرگز شاهنامه را نبوییده بود که «یک مرد جنگی به از صدهزار...» آری، او نه در حماسه و نه در تاریخ، نماینده شایستهای برای قومش نبود...در مجلسی که نماینده کهنسالش، ساقه کاهو را در صحن علنی به تصویر میکشد، صد البته که حماسه و تاریخ و شجاعت سخنی گزافه است. مجلس، مجلس بی کلاس و بی شخصیتی است. کاش تاریخ به عقب برگردد...کاش مندنی پور وکیل مردم بشود... کاش مندنی پور با شجاعت در رفتار و فصاحت در کلام تریبون در دست گیرد و استیضاح کند...کاش باقر...کاش سید باقر در مجلس از فقر مردم بگرید و بخاطر مردم با رییس جمهور قهر کند...کاش یکبار دیگر رییس جمهور، وقتش را به هدایتخواه بدهد و ستار بویراحمد سکان دار مجلس باشد...کاش اسفند ۷۴ تکرار شود و سید باقر مقتدر و جریان ساز پیروز انتخابات شود...اما دریغ که همه فرصتها زیر کفشهای واکس زده زارعی له شد...پسر خوب و مؤدب و خوش شانس چنارستانی، در چند اتفاق ناگوار هیجان و انگیزه و شور این مردم را گرفت...امیدوارم دیگر ثبت نام نکند...امیدوارم نیاید و از خود چهرهای ماندگار به جای گذارد...زارعی باید قبول کند که نتوانست جریان سازی کند...زارعی باید بداند که اینجا آخر خط یکه تازی است...حوصله مردم هم حدی دارد و شاید به قول آن پیرمرد زجر کشیدهای که تصویرش بارها و بارها به نفع تو در فضای مجازی پخش شد: کار شما د تمومه....
-------------------------------
سعادت عابدی
شانس با او یار بود. هدایت خواه در دو اشتباه بزرگ تاریخی هماوردش شد و یکی از دلایل پیروزیش میشد. بزرگان تیرتاجی و بویراحمد نیز به دلیل نجابت ذاتی خویش برایش رقیب نمیتراشیدند. نماینده گچساران هم به مراتب وجود یک رفیق ضعیف در مجمع نمایندگان بیشتر به نفعش بود تا یک رقیب قوی و همه اینها در کنار شانس او در بهره برداری از فرصتها، پایش را به بهارستان رساند. او بود موجی از مطالبات. او بود و تحقیر تاریخ به یغما رفته یک قوم. او بود و خاطراتی سترگ از حماسه سرایان و جنگاوران. اما او نه اهل حماسه بود و تاریخ. او، هرگز شاهنامه را نبوییده بود که «یک مرد جنگی به از صدهزار...» آری، او نه در حماسه و نه در تاریخ، نماینده شایستهای برای قومش نبود...در مجلسی که نماینده کهنسالش، ساقه کاهو را در صحن علنی به تصویر میکشد، صد البته که حماسه و تاریخ و شجاعت سخنی گزافه است. مجلس، مجلس بی کلاس و بی شخصیتی است. کاش تاریخ به عقب برگردد...کاش مندنی پور وکیل مردم بشود... کاش مندنی پور با شجاعت در رفتار و فصاحت در کلام تریبون در دست گیرد و استیضاح کند...کاش باقر...کاش سید باقر در مجلس از فقر مردم بگرید و بخاطر مردم با رییس جمهور قهر کند...کاش یکبار دیگر رییس جمهور، وقتش را به هدایتخواه بدهد و ستار بویراحمد سکان دار مجلس باشد...کاش اسفند ۷۴ تکرار شود و سید باقر مقتدر و جریان ساز پیروز انتخابات شود...اما دریغ که همه فرصتها زیر کفشهای واکس زده زارعی له شد...پسر خوب و مؤدب و خوش شانس چنارستانی، در چند اتفاق ناگوار هیجان و انگیزه و شور این مردم را گرفت...امیدوارم دیگر ثبت نام نکند...امیدوارم نیاید و از خود چهرهای ماندگار به جای گذارد...زارعی باید قبول کند که نتوانست جریان سازی کند...زارعی باید بداند که اینجا آخر خط یکه تازی است...حوصله مردم هم حدی دارد و شاید به قول آن پیرمرد زجر کشیدهای که تصویرش بارها و بارها به نفع تو در فضای مجازی پخش شد: کار شما د تمومه....
-------------------------------
سعادت عابدی