تاریخ انتشار
شنبه ۲۲ تير ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۵۸
کد مطلب : ۴۱۰۹۸۸
اثری که اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کهگیلویه و بویراحمد بر جا گذاشت
جشنواره کوچ عشایر میراثی مانا
احسان یوسفی
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛چه فرسنگها از آئین و فرهنگ و هویتمان فاصله گرفتهایم و به ملتی رسیدهایم که حاضر شدهایم بامدادها را به سحرها پیوند بزنیم و پیش از طلوع آفتاب، به مهمانی مرگ و به دیدار چوبه دار و به تماشای سرنوشت یک اعدامی برویم و به چنین زندگانی نیز افتخار کنیم؛ در حالی که ما فرزندِ شادی بودهایم و همواره صبح را با لبخند و دیدن تصویر مهربانی پلک میزدیم اما اکنون هم آغوش غم شدهایم و با شادی در تحریم و کشاکشیم.
چه روزگاری زیر این آسمان آبی خدا، برای یکدیگر ساختهایم که ساعتها پشت ترافیک و به انتظار، عمرمان بر باد میرود، بی آنکه حاصل گذر عمرمان آرامش، لبخند و خوشبختی باشد؛ وقتی که ماحصل این صفهای طولانی در این روزها تبدیل به تأمین مایحتاج خانواده ایست که درد را از هر طرف میخوانند درد است و نان را از هر طرف مزمزه میکنند نان!
و چه ساعتها نه از فرط شادی و لذت، که از شدت استرس و نگرانی شب را به صبح چشم در چشم ستاره و آسمان دوختهایم که چه زمانی کارت یارانه، شارژ میشود تا روح و روان و ذهن خسته یمان چون مسکنی زودگذر تقویت شود و مرهمی باشند بر زخم خانوادههای که از جمعهای ما بودنشان، من شدن باقی مانده است!
با وجود قهوه تلخ این زمانه...
اما باید به شور و شعور مجموعه خوش فکر، توانمند و فعال میراثفرهنگیاستان درود فرستاد که در شرایطی که کشور زیر نامهربانیها، تحریم و فشارهای اقتصادی داخلی و خارجی؛ اینچنین اَخم به اَبرویش نشسته و لبان سرخش زغم، کبود شده و چشمانش از شدت ثروت، به آب مروارید جوشیده است؛ با برگزاری جشنواره_کوچ در استانی کوچک، پذیرای اقوامی شده است که با موسیقی سنتی و لباسهای محلی خوش رنگ و آئینهای بومی و محلی بار دیگر اصالت و فرهنگ ایرانی را در کنار سفرههای خانوادههای ایرانی زنده نگه داشتند تا به حقیقت یاسوج، تجلی قلب ایران و دربرگیرنده این شعار 80 میلیون نفر، یک ملت، یک نبض شود.
برای اولین بار در تاریخ استان و یاسوج بوده است که این بار، مردم با فرهنگ این دیار نه برای تماشای مرگ، بلکه به تماشای زندگانی و لبخند، ساعتها پشت ترافیک ماندند تا لحظاتی به دور از تمام تلخیهای این روزها، کمی در کنار خانوادههای که روز به روز جمعیتشان کمتر و هم کلامیشان کم رنگتر میشود، دمی فنجان آرامش بچشند و روحشان با مهر و صفا همچون شاخه زیتون آشتنی کنند.
به دور از دسته بندیهای سیاسی و بدون توجه به طبقه بندیهای اجتماعی این مردم بودند که آمدند و برای هر چه باشکوهتر شدن این جشنواره، حماسه_شادی آفریدند و صف به صف، شانه به شانه هم ایستادند تا این بار نه برای دیدن طناب دار، بلکه برای شنیدن صدای روح بخش ساز و آواز موسیقی اصیل ایرانی و برای دیدن فراز و فرودهای دستمالهای خوش رنگ محلی اقوام، در دفتر خاطرات عمر خود لحظاتی به یاد ماندنی را ثبت کنند تا فرزندانشان این سنت مقدس را از یاد نبردند که این قوم از دیرباز با شادی و آرامش و صلح و دوستی همسایه بوده است.
در شرایطی که خاک پاک میهن مورد تهدید و فشار و نامهربانیهای دوست و دشمن است اما جشنواره_کوچ توانست دست به رسالتی بزرگ، مانا و با ارزش بزند و سیمای از وحدت و اتحاد و همبستگی تمام اقوام ایرانی را زیر پرچم سه رنگ مقدس و خوش رنگی که بر بام پارک ولایت یاسوج، شرافتمندانه و عزتمندانه به اهتزاز در آمده بود را به تصویر بکشاند تا همچنان ایران، مرز پر گهر و جاودان این هستی باقی بماند.
در پایان باید از تمام دست اندرکاران مجموعه ارزشمند، متخصص و خوش فکر و خوش ذوق اداره کل میراث فرهنگی صنایع دستی وگردشگری استان* به ویژه مدیرکل این مجموعه *مهندس به ویژه مدیرکل این مجموعه *مهندس_محمود باقری * صمیمانه تقدیر و تشکر کرد که ثابت کردند به عمل کار برآید به سخندانی نیست و با همکاری و استفاده از تمام ظرفیتهای فراموش شده این سرزمین، با وجود تنگناهای مالی که در تار و پود کشور رخنه کرده است، باز هم میتوان به این مردم
*لبخند شور نشاط و مهربانی* هدیه داد و جمعهای تک نفره را به خانوادههای بزرگ در یک دوره همی اصیل ایرانی با حفظ هویت ایرانیاسلامی تبدیل کرد تا این بار این باقری مو سپید شده باشد که با خدمات ماندگار و برگزاری چنین جشنواره آبرومندانه و تحسین برانگیزی در استانی کوچک نه تنها باعث تحسین معاون رئیس جمهور در پایتخت شود بلکه به عنوان نماینده استان در برابر تمام اقوام ایرانی، میزبانی شایسته لقب گیرد و رو سپیدمان کند.
جناب باقری؛ میراثی مانا از خود در قلب این مردم قدرشناس بر جای گذاشتید و کاری کردید که بماند نه کاری کردید که بمانید.
وجدانتان آسوده، قلبتان آرام و لبدتان خندان باد.
-- ----------------------------------
از طرف یک شهروند
احسان یوسفی
------------------------------------
چه روزگاری زیر این آسمان آبی خدا، برای یکدیگر ساختهایم که ساعتها پشت ترافیک و به انتظار، عمرمان بر باد میرود، بی آنکه حاصل گذر عمرمان آرامش، لبخند و خوشبختی باشد؛ وقتی که ماحصل این صفهای طولانی در این روزها تبدیل به تأمین مایحتاج خانواده ایست که درد را از هر طرف میخوانند درد است و نان را از هر طرف مزمزه میکنند نان!
و چه ساعتها نه از فرط شادی و لذت، که از شدت استرس و نگرانی شب را به صبح چشم در چشم ستاره و آسمان دوختهایم که چه زمانی کارت یارانه، شارژ میشود تا روح و روان و ذهن خسته یمان چون مسکنی زودگذر تقویت شود و مرهمی باشند بر زخم خانوادههای که از جمعهای ما بودنشان، من شدن باقی مانده است!
با وجود قهوه تلخ این زمانه...
اما باید به شور و شعور مجموعه خوش فکر، توانمند و فعال میراثفرهنگیاستان درود فرستاد که در شرایطی که کشور زیر نامهربانیها، تحریم و فشارهای اقتصادی داخلی و خارجی؛ اینچنین اَخم به اَبرویش نشسته و لبان سرخش زغم، کبود شده و چشمانش از شدت ثروت، به آب مروارید جوشیده است؛ با برگزاری جشنواره_کوچ در استانی کوچک، پذیرای اقوامی شده است که با موسیقی سنتی و لباسهای محلی خوش رنگ و آئینهای بومی و محلی بار دیگر اصالت و فرهنگ ایرانی را در کنار سفرههای خانوادههای ایرانی زنده نگه داشتند تا به حقیقت یاسوج، تجلی قلب ایران و دربرگیرنده این شعار 80 میلیون نفر، یک ملت، یک نبض شود.
برای اولین بار در تاریخ استان و یاسوج بوده است که این بار، مردم با فرهنگ این دیار نه برای تماشای مرگ، بلکه به تماشای زندگانی و لبخند، ساعتها پشت ترافیک ماندند تا لحظاتی به دور از تمام تلخیهای این روزها، کمی در کنار خانوادههای که روز به روز جمعیتشان کمتر و هم کلامیشان کم رنگتر میشود، دمی فنجان آرامش بچشند و روحشان با مهر و صفا همچون شاخه زیتون آشتنی کنند.
به دور از دسته بندیهای سیاسی و بدون توجه به طبقه بندیهای اجتماعی این مردم بودند که آمدند و برای هر چه باشکوهتر شدن این جشنواره، حماسه_شادی آفریدند و صف به صف، شانه به شانه هم ایستادند تا این بار نه برای دیدن طناب دار، بلکه برای شنیدن صدای روح بخش ساز و آواز موسیقی اصیل ایرانی و برای دیدن فراز و فرودهای دستمالهای خوش رنگ محلی اقوام، در دفتر خاطرات عمر خود لحظاتی به یاد ماندنی را ثبت کنند تا فرزندانشان این سنت مقدس را از یاد نبردند که این قوم از دیرباز با شادی و آرامش و صلح و دوستی همسایه بوده است.
در شرایطی که خاک پاک میهن مورد تهدید و فشار و نامهربانیهای دوست و دشمن است اما جشنواره_کوچ توانست دست به رسالتی بزرگ، مانا و با ارزش بزند و سیمای از وحدت و اتحاد و همبستگی تمام اقوام ایرانی را زیر پرچم سه رنگ مقدس و خوش رنگی که بر بام پارک ولایت یاسوج، شرافتمندانه و عزتمندانه به اهتزاز در آمده بود را به تصویر بکشاند تا همچنان ایران، مرز پر گهر و جاودان این هستی باقی بماند.
در پایان باید از تمام دست اندرکاران مجموعه ارزشمند، متخصص و خوش فکر و خوش ذوق اداره کل میراث فرهنگی صنایع دستی وگردشگری استان* به ویژه مدیرکل این مجموعه *مهندس به ویژه مدیرکل این مجموعه *مهندس_محمود باقری * صمیمانه تقدیر و تشکر کرد که ثابت کردند به عمل کار برآید به سخندانی نیست و با همکاری و استفاده از تمام ظرفیتهای فراموش شده این سرزمین، با وجود تنگناهای مالی که در تار و پود کشور رخنه کرده است، باز هم میتوان به این مردم
*لبخند شور نشاط و مهربانی* هدیه داد و جمعهای تک نفره را به خانوادههای بزرگ در یک دوره همی اصیل ایرانی با حفظ هویت ایرانیاسلامی تبدیل کرد تا این بار این باقری مو سپید شده باشد که با خدمات ماندگار و برگزاری چنین جشنواره آبرومندانه و تحسین برانگیزی در استانی کوچک نه تنها باعث تحسین معاون رئیس جمهور در پایتخت شود بلکه به عنوان نماینده استان در برابر تمام اقوام ایرانی، میزبانی شایسته لقب گیرد و رو سپیدمان کند.
جناب باقری؛ میراثی مانا از خود در قلب این مردم قدرشناس بر جای گذاشتید و کاری کردید که بماند نه کاری کردید که بمانید.
وجدانتان آسوده، قلبتان آرام و لبدتان خندان باد.
-- ----------------------------------
از طرف یک شهروند
احسان یوسفی
------------------------------------