تاریخ انتشار
جمعه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۴۷
کد مطلب : ۴۰۹۳۰۳
نگاهی نو به دانشگاه یاسوج و مسائل اخیر
خنجر از پشت
البرز یاوری
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛اصولاً عرصه سیاست میدان نبرد دائمی میان رئالیستها (واقع گرایان) و ایدئالیستها (آرمان گرایان) بوده است. در این پیکار همیشگی، رئالیستها بر این باورند که جهان امروزین ما با عصر پیشا تمدنی هیچ تفاوتی ندارد. انسانها گرگ انسانند و لذا هر چه درندهتر و بی رحمتتر باشی بیشتر زنده خواهی ماند. اما ایدئالیستها بر مفاهیمی چون اخلاق و همکاری و تعاون انسانها تاکید دارند و اینکه میتوان در مرحلهای بالاتر از حیوانیت زندگی کرد.
دانشگاه یاسوج به عنوان یکی از میدانهایی است که میتوان تنازع میان این دو دیدگاه را در آن مشاهده کرد. با نگاهی به مساله ناخوشایندی که در حاشیه جشنواره بومی محلی دانشجویان کشور که در این دانشگاه برگزار گردید (رقص مختلط)، میتوان هر دو چهره سیاست را مشاهده کرد.
بازی گردان اصلی صحنه، گروهی از رئالیستها بودند که با دو تکنیک غیر اخلاقی و مزورانه، به نبرد ایدئالیستهای حاکم رفتهاند. یکی از این دو روش خنجر از پشت و دیگری ضربه از درون توسط نفوذیها است.
بیاید سادهتر صحبت کنیم. پس از سالها که دانشگاه یاسوج از چنگال نگاه طایفهای و قومی بیرون آمد و بالاخره یک مدیریت سالم و قانون مدار حاکم شد، گروه اکثریت قدیمی قومیت گرا، که هنوز در بدنه دانشگاه حضور دارند همواره مترصد فرصت بودند تا دوباره به قدرت برگردند.
اینان ابتدا به تکنیک سیاسی "مبارزه آشکار" روی آورند. به گونهای که تمام تلاش خود را برای حذف ریاست با تجربه و علمی دانشگاه از طریق مجاری قانونی و وزارتی به کار بردند، اما با توجه به سوابق رئیس و عملکرد بدون حاشیه وی موفق نشدند. لذا نوبت به اجرای پروژه دوم، یعنی "حاشیه سازی" رسید. در اجرای این مرحله گروهی از عناصر باقیمانده و منتسب به قومیت قبلی حاکم بر دانشگاه، از یک تشکل خودساخته و غیر مهم دانشگاه استعفاء دسته جمعی دادند. سپس زمان نقش آفرینی طراح اصلی میرسد. طبق این برنامه، در یک جلسه رسمی در دانشگاه و طی یک سخنرانی در روز استاد، نماینده حامی آنان به این اتفاق حاشیهای دامن می زند و به گونهای جلوه میدهد که گویا مساله مهم و جدی در دانشگاه رخ داده است و بدین طریق حاشیه را به متن وارد میکند. البته این اقدام به معنای چراغ سبز به نیروهای حامی خود نیز میباشد که رسماً کارشکنیها و مخالفتهای خود را با رئیس دانشگاه از درون سیستم آغاز نمایند و اینکه ایشان حامی آنان است. البته در این مرحله ریاست دانشگاه با تیزهوشی و شجاعت در همان جلسه از اهداف این سخنان پرده بر میدارد و به نوعی فتنه را در نطفه خاموش میکنند.
اما مخالفین سیستم حاکم بر دانشگاه که به راحتی حاضر نیستند از منافع از دست رفته گذشته خود بگذرند، برنامههای خود را ادامه می هند. حال نوبت به اجرای مرحله نهایی رسیده است. در واقع با توجه به اقدامات صورت گرفته، وضعیت برای مقابله با رئیس دانشگاه، از درون و از طریق آماده سازی ذهنی کارکنان آغاز شده است، اما مشکل اینجاست که در بیرون و جامعهی استان، نگاه مثبتی به ریاست دانشگاه و عملکرد وی در برچیدن قومیت گرایی، قانونمداری و رفع حاشیه سازی ها وجود دارد. لذا باید نگاه بیرونیها را نیز تغییر داد و آنها را نسبت به ریاست دانشگاه بدبین کرد. در این فاز به سراغ دو حربه قدیمی و کثیف میروند. "خنجر از پشت" و "ضربه از درون توسط نفوذیها".
طبق این برنامه، چون از طریق مستقیم نتوانستهاند رئیس دانشگاه را برکنار کنند و دوباره قومیت و منافع خود را بر دانشگاه مسلط سازند باید از طریق غیر مستقیم و " خنجر از پشت" وارد شوند. برنامه هم بدین شکل است " بدنام کردن دانشگاه از طریق مدیران موجود ". در این مرحله میبایست نیروهای قدیمی جریان قومیت گرا که در بدنه مدیریتی دانشگاه باقیماندهاند نقش آفرینی کنند. لذا در یک برنامه هنری کشوری که مدیریت آن منتسب به نیروهای باقیمانده از جریان طایفه گرای سابق است موقعیت لازم به دست میآید و با یک حرکت غلط و شاید طراحی شده چند دانشجو، زمینه تخریب چهره بیرونی دانشگاه هم فراهم میشود. حال زمینه برای تخریب سیستم مدیریتی چه از درون و چه از بیرون فراهم شده است. و میبایست به وسیله یک جریان وسیع تبلیعی علیه سیستم حاکم بر دانشگاه شورید. این خلاصهای بود از آنچه گذشته است.
اما چندنکته در مورد این مسائل و چند توصیه مختصر به ریاست دانشگاه:
1. ریاست محترم دانشگاه اگر چه دارای سوابق علمی و مدیریتی موفق و چندین دههای در استانها مختلف میباشند، اما این را باید مد نظر داشته باشند که فضای حاکم بر استان ما، چنان سیاست زده است که میبایست بسیار محتاط و هشیارانه در آن گام برداشت.
2. همانطور که خود بهتر میدانند و بدان هم به خوبی اشاره داشتهاند، امسال سال انتخابات است و یکی از پایگاههای اصلی نماینده مورد حمایت جریان مخالف ایشان، دانشگاه یاسوج میباشد. لذا به نوعی حضور ایشان را به زیان آراء خود میبینند و نتیجتاً به طور احتمالی در آینده مخالفتها هم بیشتر شود، لذا مراقبت بیشتری میخواهد.
3. اگر چه مردم به خوبی میدانند که با توجه به تعدد نیروهای قومیتی وفادار به جریان سابق در دانشگاه یاسوج، انتخاب مدیران لایق و متعهد در مناصب مختلف برای ریاست دانشگاه مشکل میباشد، اما باید با توجه به حساسیتهای مذهبی مردم این استان به این نکته توجه کنند که حداقل در مناصب فرهنگی و اجتماعی از نیروهای متعهد و امین استفاده شود که در پازل مخالفان اعتقادات مردم و ایشان حرکت نکنند و زمینه را برای تخریب چهره بیرونی ایشان فراهم ننمایند.
4. اینکه بلافاصله پس از این اقدام خلاف تعدادی از دانشجویان، با شجاعت و صراحت و در یک حرکت انقلابی و بدون مسامحه موضع نشان دادهاید و متخلفین را به اقدام قانونی هشدار دادهاید، قابل تقدیر است. اما از شما که انسانی معتقد و قانونمدار هستید هم به غیر از این انتظار نبود.
در پایان طراحان این حرکت غیر اخلاقی و ناجوانمردانه بدانند، که شاید بتوانند، با توجه به تکثر آنان در سیستم دانشگاه (که به مدد چند سال مدیریت قومیتی بر دانشگاه ایجاد شده است)، از درون دانشگاه را با چالشهایی مواجه سازند، اما نگاه بیرونی و مردم استان به خوبی آگاه است، که اگر فرض کنیم که مدیریت جدید هیچ کار مثبتی هم نکرده باشد و تنها قومیت گرایی، قانون شکنی و تخلفات مالی گسترده قبلی را برچیده باشد همین کفایت میکند. سابقه علمی و همچنین تدین و تعهد ریاست دانشگاه چنان آشکار است که هیچ فردی نمیتواند آنرا انکار کند. حضور فعال و مؤثر ایشان در تمام جلسات مذهبی، فرهنگی وانقلابی و پیشینه مثبت و معتقدانه ایشان گواهی براین مدعا میباشد. قطعاً شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم نیز از نقش مثبت ایشان و بدسابقگی مخالفان، به خوبی آشنا است و میداند که اگر نبود مدیریت ایشان، همچنان حاشیهها بر متن عرصه علمی استان تفوق داشت.
---------------
البرز یاوری
---------------
دانشگاه یاسوج به عنوان یکی از میدانهایی است که میتوان تنازع میان این دو دیدگاه را در آن مشاهده کرد. با نگاهی به مساله ناخوشایندی که در حاشیه جشنواره بومی محلی دانشجویان کشور که در این دانشگاه برگزار گردید (رقص مختلط)، میتوان هر دو چهره سیاست را مشاهده کرد.
بازی گردان اصلی صحنه، گروهی از رئالیستها بودند که با دو تکنیک غیر اخلاقی و مزورانه، به نبرد ایدئالیستهای حاکم رفتهاند. یکی از این دو روش خنجر از پشت و دیگری ضربه از درون توسط نفوذیها است.
بیاید سادهتر صحبت کنیم. پس از سالها که دانشگاه یاسوج از چنگال نگاه طایفهای و قومی بیرون آمد و بالاخره یک مدیریت سالم و قانون مدار حاکم شد، گروه اکثریت قدیمی قومیت گرا، که هنوز در بدنه دانشگاه حضور دارند همواره مترصد فرصت بودند تا دوباره به قدرت برگردند.
اینان ابتدا به تکنیک سیاسی "مبارزه آشکار" روی آورند. به گونهای که تمام تلاش خود را برای حذف ریاست با تجربه و علمی دانشگاه از طریق مجاری قانونی و وزارتی به کار بردند، اما با توجه به سوابق رئیس و عملکرد بدون حاشیه وی موفق نشدند. لذا نوبت به اجرای پروژه دوم، یعنی "حاشیه سازی" رسید. در اجرای این مرحله گروهی از عناصر باقیمانده و منتسب به قومیت قبلی حاکم بر دانشگاه، از یک تشکل خودساخته و غیر مهم دانشگاه استعفاء دسته جمعی دادند. سپس زمان نقش آفرینی طراح اصلی میرسد. طبق این برنامه، در یک جلسه رسمی در دانشگاه و طی یک سخنرانی در روز استاد، نماینده حامی آنان به این اتفاق حاشیهای دامن می زند و به گونهای جلوه میدهد که گویا مساله مهم و جدی در دانشگاه رخ داده است و بدین طریق حاشیه را به متن وارد میکند. البته این اقدام به معنای چراغ سبز به نیروهای حامی خود نیز میباشد که رسماً کارشکنیها و مخالفتهای خود را با رئیس دانشگاه از درون سیستم آغاز نمایند و اینکه ایشان حامی آنان است. البته در این مرحله ریاست دانشگاه با تیزهوشی و شجاعت در همان جلسه از اهداف این سخنان پرده بر میدارد و به نوعی فتنه را در نطفه خاموش میکنند.
اما مخالفین سیستم حاکم بر دانشگاه که به راحتی حاضر نیستند از منافع از دست رفته گذشته خود بگذرند، برنامههای خود را ادامه می هند. حال نوبت به اجرای مرحله نهایی رسیده است. در واقع با توجه به اقدامات صورت گرفته، وضعیت برای مقابله با رئیس دانشگاه، از درون و از طریق آماده سازی ذهنی کارکنان آغاز شده است، اما مشکل اینجاست که در بیرون و جامعهی استان، نگاه مثبتی به ریاست دانشگاه و عملکرد وی در برچیدن قومیت گرایی، قانونمداری و رفع حاشیه سازی ها وجود دارد. لذا باید نگاه بیرونیها را نیز تغییر داد و آنها را نسبت به ریاست دانشگاه بدبین کرد. در این فاز به سراغ دو حربه قدیمی و کثیف میروند. "خنجر از پشت" و "ضربه از درون توسط نفوذیها".
طبق این برنامه، چون از طریق مستقیم نتوانستهاند رئیس دانشگاه را برکنار کنند و دوباره قومیت و منافع خود را بر دانشگاه مسلط سازند باید از طریق غیر مستقیم و " خنجر از پشت" وارد شوند. برنامه هم بدین شکل است " بدنام کردن دانشگاه از طریق مدیران موجود ". در این مرحله میبایست نیروهای قدیمی جریان قومیت گرا که در بدنه مدیریتی دانشگاه باقیماندهاند نقش آفرینی کنند. لذا در یک برنامه هنری کشوری که مدیریت آن منتسب به نیروهای باقیمانده از جریان طایفه گرای سابق است موقعیت لازم به دست میآید و با یک حرکت غلط و شاید طراحی شده چند دانشجو، زمینه تخریب چهره بیرونی دانشگاه هم فراهم میشود. حال زمینه برای تخریب سیستم مدیریتی چه از درون و چه از بیرون فراهم شده است. و میبایست به وسیله یک جریان وسیع تبلیعی علیه سیستم حاکم بر دانشگاه شورید. این خلاصهای بود از آنچه گذشته است.
اما چندنکته در مورد این مسائل و چند توصیه مختصر به ریاست دانشگاه:
1. ریاست محترم دانشگاه اگر چه دارای سوابق علمی و مدیریتی موفق و چندین دههای در استانها مختلف میباشند، اما این را باید مد نظر داشته باشند که فضای حاکم بر استان ما، چنان سیاست زده است که میبایست بسیار محتاط و هشیارانه در آن گام برداشت.
2. همانطور که خود بهتر میدانند و بدان هم به خوبی اشاره داشتهاند، امسال سال انتخابات است و یکی از پایگاههای اصلی نماینده مورد حمایت جریان مخالف ایشان، دانشگاه یاسوج میباشد. لذا به نوعی حضور ایشان را به زیان آراء خود میبینند و نتیجتاً به طور احتمالی در آینده مخالفتها هم بیشتر شود، لذا مراقبت بیشتری میخواهد.
3. اگر چه مردم به خوبی میدانند که با توجه به تعدد نیروهای قومیتی وفادار به جریان سابق در دانشگاه یاسوج، انتخاب مدیران لایق و متعهد در مناصب مختلف برای ریاست دانشگاه مشکل میباشد، اما باید با توجه به حساسیتهای مذهبی مردم این استان به این نکته توجه کنند که حداقل در مناصب فرهنگی و اجتماعی از نیروهای متعهد و امین استفاده شود که در پازل مخالفان اعتقادات مردم و ایشان حرکت نکنند و زمینه را برای تخریب چهره بیرونی ایشان فراهم ننمایند.
4. اینکه بلافاصله پس از این اقدام خلاف تعدادی از دانشجویان، با شجاعت و صراحت و در یک حرکت انقلابی و بدون مسامحه موضع نشان دادهاید و متخلفین را به اقدام قانونی هشدار دادهاید، قابل تقدیر است. اما از شما که انسانی معتقد و قانونمدار هستید هم به غیر از این انتظار نبود.
در پایان طراحان این حرکت غیر اخلاقی و ناجوانمردانه بدانند، که شاید بتوانند، با توجه به تکثر آنان در سیستم دانشگاه (که به مدد چند سال مدیریت قومیتی بر دانشگاه ایجاد شده است)، از درون دانشگاه را با چالشهایی مواجه سازند، اما نگاه بیرونی و مردم استان به خوبی آگاه است، که اگر فرض کنیم که مدیریت جدید هیچ کار مثبتی هم نکرده باشد و تنها قومیت گرایی، قانون شکنی و تخلفات مالی گسترده قبلی را برچیده باشد همین کفایت میکند. سابقه علمی و همچنین تدین و تعهد ریاست دانشگاه چنان آشکار است که هیچ فردی نمیتواند آنرا انکار کند. حضور فعال و مؤثر ایشان در تمام جلسات مذهبی، فرهنگی وانقلابی و پیشینه مثبت و معتقدانه ایشان گواهی براین مدعا میباشد. قطعاً شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم نیز از نقش مثبت ایشان و بدسابقگی مخالفان، به خوبی آشنا است و میداند که اگر نبود مدیریت ایشان، همچنان حاشیهها بر متن عرصه علمی استان تفوق داشت.
---------------
البرز یاوری
---------------