تاریخ انتشار
دوشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۵۹
کد مطلب : ۴۰۹۱۵۲
یادداشت|
نچینیم و نَخَریم
احمد حسینی
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛به این فرهنگ عادت کنیم که ایران، خانهٔ بزرگ و اولی ماست و خانه دوم آن منزل کوچکی است که داخلش زندگی میکنیم
آگه خدا چیزی به ما میدهد اول به آن خانهٔ بزرگ بدهیم بعد آن قسمتش که کمتر هست برای خانهٔ خودمان حفظ کنیم
تا این مملکت آباد بشود
دکتر ملک حسینی
با فرارسیدن فصل بهار، بحث گیاهان کوهی در محافل خبری، تحلیلی و گروههای مرد نهاد داغ میشود ولی تاکنون راهی بهجای نبرده است و همچنان این مشکل به قوت خود باقیمانده است.
بنابراین علاوه بر مشکلات ساختاری ازجمله جایگاه محیطزیست (با توجه به مشکلات عدیده زیستمحیطی که گریبان گیر کشور ماست، این نهاد حساس یک سازمان است نه وزاتخانه) بودجه ناکافی این سازمان، جایگاه نامناسب منابع طبیعی و مرتعداری (زیرمجموعه وزارت کشاورزی که با برنامه توسعهای نامناسب مخرب محیطزیست میباشد) و غیرهبه مشکلاتی دیگری که جنبهٔ اجتماعی و مردمی دارد میپردازیم
لذا برای حل یک مشکل باید دلایل ریشه آن را پیدا کرد و برای هر دلیل نسخهای مناسب با آن پیچید تا به درمان ما واکنش مثبت نشان دهد.
برای درک صحیح از این قضیه، نخست باید نگاهمان را به این موضوع تغییر دهیم شاید از این شیوههای کلیشه و سطحی که نشان داده تاکنون اثری نداشته است، دستبرداریم. با تعیین مقوله محیطزیست به یک هدف بلندمدت ملی (با ارتباط علمی با جهان و بهکارگیری علم روز دنیا) و تبیین استراتژیهای روشن، درگیر کردن مردم با آنها و با اتخاذ تکنیکهای فرهنگی درست و علمی و عملی این استراتژیها را برای نیل به این هدف اجرا نماییم، این خود نیازمند صرف هزینه زیادی در سالهای ابتدایی و جبران این هزینه بهصورت پایدار در سالهای آتی میباشد.
دوم باید گروهها و دستههای را که در این قضیه دخیل هستند پیدا کرد و گروهبندی نمود، دلایل هرکدام از این گروهها و دستهها برای انجام این کار روشن شود و در آخر متناسب برای این دلایل راهکار مناسب و کاربردی ارائه نمود.
سه گروه در این مشکل درگیر هستند
۱-کسانی که میتوان به علت مشکلات و فقر مالی و نبود کار خصوصاً در روستا با آگاهی و یا ناآگاهانه مسبب تشدید این معضل شدهاند میتوان آنها را عامل اصلی عرضهٔ این محصول دانست.
۲-این گروه شامل دودسته هستند
الف ) دستهٔ نخست، شامل کسانی که نیاز مادی دلیل این کار آنها نیست، بلکه برای نیاز شخصی، گاهآ از روی ناآگاهی و گاهآ از روی خودخواهی، چشم همچشمی و تهیه سوغات برای دوستان و فامیل به مراتع و کوههای دارای این گیاهان میروند و دست به نابودی زیستبوم گیاهی میزنند. بر هر حال نمیتوان این نکته را نادیده گرفت که مشکلات اقتصادی سفرهٔ مردم را کوچک و کوچکتر نموده است، این امر منجر به افزایش شمار افرادی برای تأمین و جایگزین کردن این گیاهان با موادی که قادر به خرید آن نیستند گردیده است
ب) دسته دوم که این گروه، شامل کسانی میشود که بهصورت تفننی و یا گردشی به این مراتع میروند، بهقصد و نیت چیدن این گیاهان در آن مکان حضور نداشتهاند اما به چیدن گیاهان و بوتههای که در مسیرشان واقع میشوند مبادرت مینمایند.
۳) گروه سوم که با حضور آن معادله عرضه و تقاضا در این آشفتهبازار برقرار و کامل میشود و تنور آن را گرم نگه میدارد یعنی خریداران و پذیرندگان سوغاتها و گردشگران غیربومی میباشد. کسانی که کمتر به آن پرداختهشده و همهٔ فشارها و پیکان انتقاد به سمت دو گروه دیگر نشانه رفته است، دراینبین کسی نمیگوید تا زمانی خریدار برای محصولی وجود دارد عرضه به هر نحوی صورت میگیرد؛ اما تأثیرگذاری این افراد یا کمرنگ جلوه دادهشده یا بهکلی نادیده گرفته میشود.
-از دلایلی که میگویم باید نگاهها عوض شود، تفکرات رایجی ست که زمینهساز این رفتارها میشود
"اگر من این کار نکنم دیگری این کار انجام میدهد " (اگر من نچینم و نَخَرم دیگر این کار را انجام خواهد داد)
دیگری نگاهی ست که ما به زیستبوم داریم، آن را سهم و از آن خود میدانیم که این حاصل چیزی جز خودخواهی و عدم آگاهی لازم نیست، غافل از اینکه هر سنگ، بوته، گیاه، حیاتوحشی که بر این کره خاک وجود دارد، همه مردم دنیا در آن سهمی دارند نهفقط مردم آن منطقه یا کشور. لازم است از این خودخواهی دست کشید تا این باور در ما رشد کند که زیبایی طبیعت بدون گیاهان و حیاتوحشش معنا ندارد، این ما هستیم که وارد قلمرو آنها میشویم و باید حرمت نگهداریم پس طبیعت را با این نگاه ببینیم تا همه در لذت بردن از آن باهم شریک شویم.
لازم است این نکته را اضافه نماییم که دسته دوم گروه دوم به علت روحیه طبیعت دوستی که دارند، با کمترین هزینه و به سادهترین روش ازجمله آموزشهای مختصر و رایجی که اکنون مورداستفاده میشود بر آنها اثر گذاشت.
- بر کسی پوشیده نیست که خوراندن مباحث اجتماعی و مدنی به کسانی که در تهیه نان خود مانده است سهمی مهلک است، لذا با توجه به اینکه طرف اصلی عرضهکننده گیاهان کوهی، روستاییانی میباشند که درگیر مشکل بیکاری و مشکلات معیشتی هستند. وقتی در توانمندسازی روستاییان (توسعه و بسط کشاورزی و دامپروری صنعتی و نیمهصنعتی همانند کشت صنعتی و نیمهصنعتی همین گیاهان کوهی، رشد و گسترش صنایعدستی و گردشگری، از طریق تشکیل تعاونیها یا از طریق جذب سرمایهگذاری دولتی و خصوصی با توجه به ظرفیتهای موجود روستاها) این چرخهای محرک تولید، ناتوان بودیم، باید منتظر بازخورد این بیتوجههای از طرف این قشر دردمند آنهم به این شکل بود. شاید آنها بهتر از هر کسی بدانند، برداشت بی رویه این گیاهان، منجر به بروز مشکلاتی برای تهیه و فروش هم این محصول و کسب درامد فصلی آنها در سال آینده خواهد شد. انتظار آینده نگری از روستاییان جامعه ای که مسئولین و متولیان آن فقط تا پیش پا خود را میبینند، فریبی زیبا، بیش نیست.
اگر میخواهیم رشد و توسعه در روستاها شکل بگیرد، باید از راه حلهای باری به هر جهت که همانند مُسَکن عمل میکنند و پس از مدت کوتاهی دوباره عود خواهد کرد دست کشید که ما را به ناکجاآباد میکشاند.
- گروه خریداران و پذیرندگان سوغاتهای محلی و گردشگران غیربومی که کمتر به آن توجه میشود و از دایره بررسیها و برنامههای پیشگیری خارج شده است غافل از اینکه باید نقشی همسنگ با عرضه کنندگان برای آنها قائل شد؛ اما میبینیم این گروه بدون هیچ دردسری و با خیال راحت به این معضل دامن میزنند و عرضه کنندگان را مقصر میدانند.
پرسشی که از این گروه میتوان داشت این است که با نخوردن این گیاهان چه کمبودی در تأمین مواد غدایی بدن و چه بیماری بر شما عارض خواهد شد؟
لذا یک عزمی راسخ و حرکتی مردمی همانند نخریدن آجیل در نوروز امسال که عده ای نخریدند و اگر بر میز پذیرای میزبان آنها قرار گرفت، نخوردند و خواهان برداشتن آن شدند، میطلبد. همانطور که مشاهده شد نخریدن و نخوردن آجیل باعث بیماری و مرگ آنها نشد.
پس متولیها امر باید همانگونه که به سایر گروه توجه و حساسیت نشان میدهند لازم است با اثرگذاری بر کاهش تقاضا، عرضه سیر نزولی به خود بگیرد و در نهایت عرضه کنندگان رغبت کمتری برای عرضه خواهند داشت
در آخر لازم است این موضوع را یادآور شویم که از دلایل دیگر این معضل میتوان به چرای دام ها-چه زود هنگام و چه در زمان مناسب کوچ-که بر ریشه کن کردن این گیاهان اثر زیادی داشته است توجه داشت (که خود بحثی مجزا میطلبد)
=============
احمد حسینی
آگه خدا چیزی به ما میدهد اول به آن خانهٔ بزرگ بدهیم بعد آن قسمتش که کمتر هست برای خانهٔ خودمان حفظ کنیم
تا این مملکت آباد بشود
دکتر ملک حسینی
با فرارسیدن فصل بهار، بحث گیاهان کوهی در محافل خبری، تحلیلی و گروههای مرد نهاد داغ میشود ولی تاکنون راهی بهجای نبرده است و همچنان این مشکل به قوت خود باقیمانده است.
بنابراین علاوه بر مشکلات ساختاری ازجمله جایگاه محیطزیست (با توجه به مشکلات عدیده زیستمحیطی که گریبان گیر کشور ماست، این نهاد حساس یک سازمان است نه وزاتخانه) بودجه ناکافی این سازمان، جایگاه نامناسب منابع طبیعی و مرتعداری (زیرمجموعه وزارت کشاورزی که با برنامه توسعهای نامناسب مخرب محیطزیست میباشد) و غیرهبه مشکلاتی دیگری که جنبهٔ اجتماعی و مردمی دارد میپردازیم
لذا برای حل یک مشکل باید دلایل ریشه آن را پیدا کرد و برای هر دلیل نسخهای مناسب با آن پیچید تا به درمان ما واکنش مثبت نشان دهد.
برای درک صحیح از این قضیه، نخست باید نگاهمان را به این موضوع تغییر دهیم شاید از این شیوههای کلیشه و سطحی که نشان داده تاکنون اثری نداشته است، دستبرداریم. با تعیین مقوله محیطزیست به یک هدف بلندمدت ملی (با ارتباط علمی با جهان و بهکارگیری علم روز دنیا) و تبیین استراتژیهای روشن، درگیر کردن مردم با آنها و با اتخاذ تکنیکهای فرهنگی درست و علمی و عملی این استراتژیها را برای نیل به این هدف اجرا نماییم، این خود نیازمند صرف هزینه زیادی در سالهای ابتدایی و جبران این هزینه بهصورت پایدار در سالهای آتی میباشد.
دوم باید گروهها و دستههای را که در این قضیه دخیل هستند پیدا کرد و گروهبندی نمود، دلایل هرکدام از این گروهها و دستهها برای انجام این کار روشن شود و در آخر متناسب برای این دلایل راهکار مناسب و کاربردی ارائه نمود.
سه گروه در این مشکل درگیر هستند
۱-کسانی که میتوان به علت مشکلات و فقر مالی و نبود کار خصوصاً در روستا با آگاهی و یا ناآگاهانه مسبب تشدید این معضل شدهاند میتوان آنها را عامل اصلی عرضهٔ این محصول دانست.
۲-این گروه شامل دودسته هستند
الف ) دستهٔ نخست، شامل کسانی که نیاز مادی دلیل این کار آنها نیست، بلکه برای نیاز شخصی، گاهآ از روی ناآگاهی و گاهآ از روی خودخواهی، چشم همچشمی و تهیه سوغات برای دوستان و فامیل به مراتع و کوههای دارای این گیاهان میروند و دست به نابودی زیستبوم گیاهی میزنند. بر هر حال نمیتوان این نکته را نادیده گرفت که مشکلات اقتصادی سفرهٔ مردم را کوچک و کوچکتر نموده است، این امر منجر به افزایش شمار افرادی برای تأمین و جایگزین کردن این گیاهان با موادی که قادر به خرید آن نیستند گردیده است
ب) دسته دوم که این گروه، شامل کسانی میشود که بهصورت تفننی و یا گردشی به این مراتع میروند، بهقصد و نیت چیدن این گیاهان در آن مکان حضور نداشتهاند اما به چیدن گیاهان و بوتههای که در مسیرشان واقع میشوند مبادرت مینمایند.
۳) گروه سوم که با حضور آن معادله عرضه و تقاضا در این آشفتهبازار برقرار و کامل میشود و تنور آن را گرم نگه میدارد یعنی خریداران و پذیرندگان سوغاتها و گردشگران غیربومی میباشد. کسانی که کمتر به آن پرداختهشده و همهٔ فشارها و پیکان انتقاد به سمت دو گروه دیگر نشانه رفته است، دراینبین کسی نمیگوید تا زمانی خریدار برای محصولی وجود دارد عرضه به هر نحوی صورت میگیرد؛ اما تأثیرگذاری این افراد یا کمرنگ جلوه دادهشده یا بهکلی نادیده گرفته میشود.
-از دلایلی که میگویم باید نگاهها عوض شود، تفکرات رایجی ست که زمینهساز این رفتارها میشود
"اگر من این کار نکنم دیگری این کار انجام میدهد " (اگر من نچینم و نَخَرم دیگر این کار را انجام خواهد داد)
دیگری نگاهی ست که ما به زیستبوم داریم، آن را سهم و از آن خود میدانیم که این حاصل چیزی جز خودخواهی و عدم آگاهی لازم نیست، غافل از اینکه هر سنگ، بوته، گیاه، حیاتوحشی که بر این کره خاک وجود دارد، همه مردم دنیا در آن سهمی دارند نهفقط مردم آن منطقه یا کشور. لازم است از این خودخواهی دست کشید تا این باور در ما رشد کند که زیبایی طبیعت بدون گیاهان و حیاتوحشش معنا ندارد، این ما هستیم که وارد قلمرو آنها میشویم و باید حرمت نگهداریم پس طبیعت را با این نگاه ببینیم تا همه در لذت بردن از آن باهم شریک شویم.
لازم است این نکته را اضافه نماییم که دسته دوم گروه دوم به علت روحیه طبیعت دوستی که دارند، با کمترین هزینه و به سادهترین روش ازجمله آموزشهای مختصر و رایجی که اکنون مورداستفاده میشود بر آنها اثر گذاشت.
- بر کسی پوشیده نیست که خوراندن مباحث اجتماعی و مدنی به کسانی که در تهیه نان خود مانده است سهمی مهلک است، لذا با توجه به اینکه طرف اصلی عرضهکننده گیاهان کوهی، روستاییانی میباشند که درگیر مشکل بیکاری و مشکلات معیشتی هستند. وقتی در توانمندسازی روستاییان (توسعه و بسط کشاورزی و دامپروری صنعتی و نیمهصنعتی همانند کشت صنعتی و نیمهصنعتی همین گیاهان کوهی، رشد و گسترش صنایعدستی و گردشگری، از طریق تشکیل تعاونیها یا از طریق جذب سرمایهگذاری دولتی و خصوصی با توجه به ظرفیتهای موجود روستاها) این چرخهای محرک تولید، ناتوان بودیم، باید منتظر بازخورد این بیتوجههای از طرف این قشر دردمند آنهم به این شکل بود. شاید آنها بهتر از هر کسی بدانند، برداشت بی رویه این گیاهان، منجر به بروز مشکلاتی برای تهیه و فروش هم این محصول و کسب درامد فصلی آنها در سال آینده خواهد شد. انتظار آینده نگری از روستاییان جامعه ای که مسئولین و متولیان آن فقط تا پیش پا خود را میبینند، فریبی زیبا، بیش نیست.
اگر میخواهیم رشد و توسعه در روستاها شکل بگیرد، باید از راه حلهای باری به هر جهت که همانند مُسَکن عمل میکنند و پس از مدت کوتاهی دوباره عود خواهد کرد دست کشید که ما را به ناکجاآباد میکشاند.
- گروه خریداران و پذیرندگان سوغاتهای محلی و گردشگران غیربومی که کمتر به آن توجه میشود و از دایره بررسیها و برنامههای پیشگیری خارج شده است غافل از اینکه باید نقشی همسنگ با عرضه کنندگان برای آنها قائل شد؛ اما میبینیم این گروه بدون هیچ دردسری و با خیال راحت به این معضل دامن میزنند و عرضه کنندگان را مقصر میدانند.
پرسشی که از این گروه میتوان داشت این است که با نخوردن این گیاهان چه کمبودی در تأمین مواد غدایی بدن و چه بیماری بر شما عارض خواهد شد؟
لذا یک عزمی راسخ و حرکتی مردمی همانند نخریدن آجیل در نوروز امسال که عده ای نخریدند و اگر بر میز پذیرای میزبان آنها قرار گرفت، نخوردند و خواهان برداشتن آن شدند، میطلبد. همانطور که مشاهده شد نخریدن و نخوردن آجیل باعث بیماری و مرگ آنها نشد.
پس متولیها امر باید همانگونه که به سایر گروه توجه و حساسیت نشان میدهند لازم است با اثرگذاری بر کاهش تقاضا، عرضه سیر نزولی به خود بگیرد و در نهایت عرضه کنندگان رغبت کمتری برای عرضه خواهند داشت
در آخر لازم است این موضوع را یادآور شویم که از دلایل دیگر این معضل میتوان به چرای دام ها-چه زود هنگام و چه در زمان مناسب کوچ-که بر ریشه کن کردن این گیاهان اثر زیادی داشته است توجه داشت (که خود بحثی مجزا میطلبد)
=============
احمد حسینی