تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۴۱
کد مطلب : ۴۰۷۷۵۷
حکومت خودمختار گچساران با فرمانداری محدود مرکزی!
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛
این نوع کلام و ژست، آنجایی نشات می گیرد که در مسیری قرار بگیریم که خود را محور کلیه اتفاقات و حوادث بدانیم.
به عنوان مثال در طرح ملی چهاربانده کردن جاده ای که از بهبهان تا شکافتن تنگه ابوالحیات می گذرد، که طرحی ملی برای اتصال جاده ترانزیتی شرق و غرب کشور می باشد. وقتی چهاربانده شدن خروج و ورودی شهر خود را بنگریم یا در طرح ملی دیگری مثل اتصال شمال کشور به بنادر جنوبی، فقط تونل روستای دیل را ببینیم و آن را به خورد توده سطحی نگر دهیم!
باید هم تلاشهای نظام مرکزی را گم کنیم و تلاشهای خود را محور قرار بدهیم و پشت تریبون در میادین و خیابانهای شهر، داد گریز از مرکز برآوریم و دیکتاتورمابانه شعار (ما تعیین می کنیم چه کسی انتخاب شود) سر دهیم!
خاصیت این نوع حکمرانی در تعامل با حکومت مرکزی آنجاییست که بتواند از ظرفیت آن به نفع مصالح خود در منطقه استفاده کند!
مثلا وقتی بتواند از قبل کلنگ زدن طرحی ملی یا تونل روستای دیل، نفع حاکمیتی ببرد در بوق می شود اما از آنطرف سدی مانند چم شیر چون فرصت استفاده تبلیغاتی را ندارد بی تفاوت رد می شود. به همین دلیل است که کارگران سد به جای دفتر نماینده که حکمرانی حکومت به اصطلاح خودمختار را یدک می کشد، جلوی ساختمان فرمانداری که نماینده حکومت مرکزی است، تجمع اعتراض آمیز برپا می کنند.با تمام این تفاسیر برداشتن این حکمرانی های شاهدا خودمختار، برای نظام مرکزی آنچنان سخت نیست که نه نیاز به رفراندوم عمومی و یا اقدام نظامی داشته باشد بلکه با طرحی قانونی مانند استانی کردن انتخابات، برای همیشه هم این امپراطوری های کوچک و امثالهم و هم نخبگان شهری مانند گچساران را با هر تفکری از میان بردارد.
.............................
مصطفی جوزانی
به عنوان مثال در طرح ملی چهاربانده کردن جاده ای که از بهبهان تا شکافتن تنگه ابوالحیات می گذرد، که طرحی ملی برای اتصال جاده ترانزیتی شرق و غرب کشور می باشد. وقتی چهاربانده شدن خروج و ورودی شهر خود را بنگریم یا در طرح ملی دیگری مثل اتصال شمال کشور به بنادر جنوبی، فقط تونل روستای دیل را ببینیم و آن را به خورد توده سطحی نگر دهیم!
باید هم تلاشهای نظام مرکزی را گم کنیم و تلاشهای خود را محور قرار بدهیم و پشت تریبون در میادین و خیابانهای شهر، داد گریز از مرکز برآوریم و دیکتاتورمابانه شعار (ما تعیین می کنیم چه کسی انتخاب شود) سر دهیم!
خاصیت این نوع حکمرانی در تعامل با حکومت مرکزی آنجاییست که بتواند از ظرفیت آن به نفع مصالح خود در منطقه استفاده کند!
مثلا وقتی بتواند از قبل کلنگ زدن طرحی ملی یا تونل روستای دیل، نفع حاکمیتی ببرد در بوق می شود اما از آنطرف سدی مانند چم شیر چون فرصت استفاده تبلیغاتی را ندارد بی تفاوت رد می شود. به همین دلیل است که کارگران سد به جای دفتر نماینده که حکمرانی حکومت به اصطلاح خودمختار را یدک می کشد، جلوی ساختمان فرمانداری که نماینده حکومت مرکزی است، تجمع اعتراض آمیز برپا می کنند.با تمام این تفاسیر برداشتن این حکمرانی های شاهدا خودمختار، برای نظام مرکزی آنچنان سخت نیست که نه نیاز به رفراندوم عمومی و یا اقدام نظامی داشته باشد بلکه با طرحی قانونی مانند استانی کردن انتخابات، برای همیشه هم این امپراطوری های کوچک و امثالهم و هم نخبگان شهری مانند گچساران را با هر تفکری از میان بردارد.
.............................
مصطفی جوزانی