تاریخ انتشار
دوشنبه ۲ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۲۲:۱۹
کد مطلب : ۴۰۳۲۱۰
آفت یا فرصت؟
راهی که «کامرانی» اشتباه رفت، «منطقیان» و «لاهوتی» ترمیم کنند
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛ متن ارسالی
اولین سال دولت اصلاحات درحالی آغازشدکه در کهگیلویه، برخیها به جای طیف گرایی به طایفه گرایی روی آوردند. درمحافل اصلاح طلبی دهدشت، آنان که زحمت زیادی کشیدند و از روستای سرپری، تریلی تراکتوررابرای سکوی سخنرانی خاتمی به دور از چشم ماموران امنیتی آوردند، جایگاه سخنرانی رابه سختی فراهم کردند، کارهای ستادی و تدارکاتی و چاپ پوستر رادرشهرستانهای همجوار به سرانجام رساندند، بادستهای خالی و بهتهای بزرگ، شاهد صدور احکامی از تهران بودند که برخی دیگر را صاحبان جریان اصلاح طلبی معرفی میکرد.
اختلافات طایفهای با عنوان ثلاث و بویراحمد کلید زده شد و محمود منطقیان در مقابل سید قادر لاهوتی سرد مداران هم طیف به طایفه گرایی روی آوردند و طایفه گرا شدند. این موضوع در ابتدا بسیار کمرنگ بود ولی در دهههای بعدی به سرعت پررنگ و حاشیه ساز تا عاقبت به متن تبدیل شد. ازسال ۵۷ وباشروع انقلاب، مجمعِ نیروهای خط امامی، شروع به فعالیت سیاسی کردند. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که بعدها تاجزاده و نبوی از دل همین جریان تنومند شدند و سازمان انجمنهای اسلامی و چندین حزب دیگر ازابتدا همگام ولی متفاوب باگرایش های فکری اصولگرایان پای به عرصهی سیاست کشور گذاشتند. تا سال ۷۶ که جبههی دوم خرداد در راس امور قرار گرفت و شعار اصلاح طلبی را محورگفتمان خویش قرار داد این احزاب پراکنده بودند. و حیاتی نصف و نیمه داشتند. از ۷۶ این احزاب با پرچم جبههی دوم خرداد جمع شده و نام اصلاح طلب را از گفتمان اصلاحات سیدمحمد خاتمی برای گروههای ۱۸ گانهی خویش برگزیدند.
جوانانِ مجمعِ نیروهای خط امامی اوایل انقلاب، که اکنون میانسالانِ طیف اصلاحات بودند در مقابل خواسته هاومطالبات اقشار مختلف قرار داشتند. آن روزها اغلبِ قشرتحصیلکرده و خصوصاً فرهنگیان درگیر سیاست بودند و از رسانهها و روزنامههای محلی خبری نبود. معلمان که اکثرادرمقابل تلاشهایشان، خواهان ارتقاشغلی بودند؛ قشر عظیم وتاثیرگذار جریان اصلاحاتِ نوپای ۷۶ بودند؛ که به ناچار باتوجه به مسائل قومیتی وجغرافیایی به سمت دو چهرهی پرتلاش و شناخته شدهی جریانِ اصلاحات گرایش پیداکردند. برخی اصلاح طلبانِ لاهوتی بودند وبرخی اصلاحاتیِ پیرو منطقیان.
بعدها؛ کارمندان دولت وبه تبع آن بقیهی جامعه نیز وارد این دسته بندیها شدند.
از بهمئی تا دیشموک، از چرام تا حوزهی مرکزی در ۸ سال دولت اصلاحات اکثراً با مراجعه به این دو نفر؛ تلاش کردندتا هم وفاداری خویش را نشان بدهند و هم دنبال حل مشکلات و مطالباتشان بودند. این دونفر با آن که انتخابات ۷۶ به سرانجام رسید ولی دو سرگذشت متفاوت نصیبشان شد. منطقیان زحمات بسیاری کشید؛ زیرا بعد از حاج بهرام تاجگردون تنها مهرهی تاثیرگذار سیاسی بود که در تمام کهگیلویه طرفداران و پایگاه فکری خاصی داشت اما آنروزها در فکرمناصب سیاسی نبود. لاهوتی اما بلافاصله بعداز خرداد ۷۶ به تهران رفت وبا حکم رئیس ستادکارگزاران به همراه صدوقی که حکم رئیس ستادمجمع روحانیون خاتمی را گرفته بود، به کهگیلویه برگشتند تا یک طیف سیاسی واحد؛ رهبران طایفهای متعددی داشته باشد.
انتخابات مجلس شورای اسلامی بعداز جدایی حوزه کهگیلویه از گچساران، کاملاً تحت سیطرهی سیدمحمد موحد بود، کما اینکه ماقبل جدایی حوزهها، شخص اول اصلاح طلبان حاج بهرام تاجگردون بودند. از سال ۱۳۷۰ که سید محمد موحد توانست گوی رقابت را در حوزهی گچساران و کهگیلویه از سایر رقبا برباید وحتی بعد ازعزیمت ایشان به بهبهان، چهرههای اصلاح طلب بسیاری به جامعه معرفی شدند. چهرههای منطقهای و حتی کشوری که از دل محرومیت کهگیلویه رشد کرده بودند ولی هرگاه وارد رقابت انتخاباتی ۵ شدند هرگز نتوانستند از پتانسیل طیف اصلاحات بهره ببرند و موفقیتی کسب نمایند. دلیل اصلی این ناکامی هارا رقابت و اختلاف لاهوتی و منطقیان قلمداد میکنند تا آنجا که حضور منطقیان در انتخابات مجلس نیز به دلیل ناهماهنگی بین چهرههای شاخص به شکست انجامید.
با رشدجامعهی دانشگاهی و به روزترشدن جریانات سیاسی و تولد احزاب جدید در ایران واستان، کهگیلویه نیز شاهد طلوع؛ حضور و افول چهرههایی در مقاطع مختلف بود. اوج این رشد و نمو در انتخابات ۹۴ نمایانتر شد. جایی که طیف اصلاح طلب برای معرفی کاندیدای واحد تصمیم به اجماع گرفتندو نشست درون حزبی برگزارکردند. رقابت بین علی آرام و علی کامرانی بیش از سایرین چالش برانگیز شد. در فرایندی پیچیده و سرشار از ابهام، اصلاح طلبان نظر خروجی اجماع را بر علی کامرانی گذاشتند تا گزینهی نزدیک به لاهوتی وارد گود رقابت با سردار وسناتور بشود.
کامرانی در انتخابات ۹۴ حتی نتوانست کف آرای اصلاح طلبان را درسبد خویش داشته باشد و نهایتاً حضورش قبل از آنکه منافعی برای طیف داشته باشد به زعم برخیها بیشترین ضرر را به همراه داشت.
علی کامرانی کمترشناخته شده بود و در زادگاهش نیز اقبال کمتری داشت اما علی آرام با پتانسیل مالی بهتر و روابط نسبی و سببی در حوزهی مرکزی کهگیلویه میتوانست موفقتر باشد زیرا بخشی از آرای خاموش جامعه در روزآخر با قدرت مالی جابجا میشوند که علی کامرانی توان این مهم را هم نداشت و علیرغم حمایت چهرههای ملی در کوران انتخابات از کامرانی؛ کامرانی شکست دیگری را در کارنامهی اصلاحات به نام خودش ماندگار کرد. حمایت و سخنرانی شجاعپوریان نیز نتوانست کامرانی را نجات بدهد.
خیلیها عدم حمایت و سکوت منطقیان را دلیل عمدهی شکست کامرانی میدانندولی منطقیان ناتوانی کامرانی؛ عدم پتانسیل کافی جهت رقابت با دو غول رقیب و لحاظ نشدن نظرش رادرخروجی اجماع دلیل سکوتش بیان میکند که این موضوع چه به صدق و چه به کذب بیانگر عمقِ دو قطبی لاهوتی و منطقیان در طیف اصلاحات شهرستان میباشد.
اینک و بعد ازگذشت قریب به دوسال و نیم از انتخابات ۹۴، کامرانی قلمش را علیه منطقیان به نگارش وامیدارد و به نوعی رنجش شدیدش را از منطقیان بیان میدارد.
کامرانی میتوانست مواضع خویش را مستقلا دربارهی استاندار بیان کند نه اینکه با رنجش و عصبانیت ازمنطقیان به مدح استاندار بپردازد.
۶ کامرانی به عنوان یک جوان دانشگاهی اصلاح طلب نشان داد تا پختگی سیاسی راه درازی دارد و اصلاحات نمیتواند در آینده بر ایشان و توان علمیاش تکیه کند و امیدی داشته باشد.
کامرانی همانند یک پسر دبیرستانی و احساساتش همانند یک نوجوان، کامرانی را در چشم بزرگانِ اصلاحات، کوچک کرده است. کامرانی با تمام داشتههایش نمیتواند گرهی کور اصلاح طلبان را در رقابتهای مجلس باز نماید.
کامرانی ابتدا یک آفت است؛ زیرا به دلایلی چند در استایل یک تفکر بزرگ ظاهر نشد و از همین حالا با کاغذ پرانی به منطقیان عملاً پایگاه آرای منطقیان را از خویش روگردان کردند.
کامرانی یک سیاست ندار است نه یک سیاست مدار. کامرانی آفتی است که تمام زحمات اصلاح طلبان را در دو سال گذشته برای اتحاد بر باد داد.
اصلاحات کهگیلویه در انتخابات شورای شهر و ریاست جمهوری نشان دادند که بیشترین آرا و بالاترین پایگاه را دارند و در همین زمینه طیف زیادی از جوانان شایستهی اصلاح طلب به جامعه معرفی شدند. کامرانی که بدهکار تلاش همین جوانان در انتخابات مجلس بود حتی حاضرنشد در انتخابات شوراهای شهر جبران مافات نماید و برای افرادی که خودشان را هزینهی کامرانی کرده بودند تا بتواند سبد آرای نسبتاً وزینی داشته باشد همراهی نماید و در انتخابات شوراها منفعل برخورد کرد تا جوانان اصلاح طلب بفهمند از اجاق کامرانی جز دود حاصلی نصیبشان نخواهد شد.
کامرانی حالا دارد با قدعَلَم کردن در برابر پیران اصلاحات سیر قهقهرایی عمر سیاسیاش را به سرعت نور طی میکند.
کامرانی خواسته یا ناخواسته دارد در طیف اصلاحات انشقاقی بزرگ به وجود میاورد. عَلم شدن در برابرمنطقیان و عدم حضورش در همراهی جوانان اصلاح طلب کاندیدای شورای شهرکه برایش زحمت کشیده بودند و وارد شدن به دوقطبی کردن جریان اصلاحات؛ نداشتن آینده نگری و عدم هماهنگی باطیف اصلاحات کهگیلویه؛ غرور بی پشتوانه و تکیه بر مَنیًت از جملهی موارد شکست زودرس کامرانی و پایان عمر سیاسی ایشان میباشد.
کامرانی قصد دارد تا جای لاهوتی را پرنماید. این موضوع یک اتهام نیست زیرا وقتی در اجماع دو سال پیش ازحمایت لاهوتی و عدم حمایت معنوی منطقیان برخوردار شداین گزینه دور از ذهن نیست که کامرانی در زمین لاهوتی بازی میکند تا از منطقیان انتقام بگیرد و پروژهی عبور از بزرگان را رقم بزند. نزدیکی این روزهای کامرانی به سید علی پرواز و دکتر نظری و شائبهی دست داشتن کامرانی در حذف برخی از نیروهای کابینهی منطقیان در ادارت مختلف بیانگر ناپختگی و خشم کامرانی است، زیرا کامرانی میتوانست از نزدیکی با پرواز و نظری و استاندار چینشی قوی و موافق در کهگیلویه رقم بزند نه باعث ابهام و اتهام بشود.
کامرانی دارد دو قطبی بزرگ دیگری را در طیف اصلاحات کهگیلویه رقم میزند ولی اینبار علاوه بر کهگیلویه؛ در حوزهی بهمئی نیز دارد مرتکب این خطای استراتژیک میشود.
از انجاکه همه واقفیم که ژنتیک و مناسبات خونی در تفکر اصلاح طلبان کهگیلویه از جایگاه ویژهای برخوردار است، حضور کامرانی در حوزهی بهمئی و رقابت با دهبانی پور _که زمزمههای حضورش در انتخابات آتی به گوش میرسد _یک دو قطبی جدید و خطرناک در بهمئی و در جریان اصلاحات کهگیلویه میباشد.
عقلا اشکالی ندارد که از یک حوزه یا یک طیف یا طایفه وحتی یک خانواده دونفر قصد حضور در یک مشارکت اجتماعی را داشته باشند اما این حضورها باید با رشد اخلاقی و گذشت و سعهی صدر همراه باشد.
اصلاحات کهگیلویه توان پرداخت هزینههای سنگینتری برای ناپختگی برخی از آقایان راندارد. کامرانی این روزهادرزمین دیگران بازی میکند وبا کشاندن مسائل طیفی به مباحث طایفهای، عملاً جریان اصلاحات رابه طرف بدبینی و تنشهای قومیتی میکشاند. پیغام و پسغامهای کامرانی به حسن امیریان بخشدار سابق دیشموک و برخی درخواستهای ایشان از مدیران کل سابق وفعلی استان مبنی برسهم خواهی های خاص، مخالفت با بزرگان اصلاحات کهگیلویه بیانگر کج روی وی در مسیر واصول اصلاح طلبی میباشد. کامرانی بعداز انتخابات ۹۴ دچارنوعی خودبزرگ بینی شده و حداقل خود را گزینهی نهایی اصلاح طلبان در انتخابات آتی میبیند حال آنکه به وضوح مشاهده میشود کامرانی پلهای پشت سرش را خراب کرده و راه برگشت به آغوش طیف منطقیانی را خراب کرده است.
دوئلهای گفتمانی و مناظرههای کامرانی با سایر چهرههای سیاسی استان، حضور کامرانی در مناسبات عزاداری اقوام مختلف به صورت بهره برداری سیاسی_ فاتحه خوانیها_عدم ارتباط مناسب باجوانان فعال اصلاح طلب و برخی تحرکات دیگر نشان از قصدونیت ایشان برای تصاحب کرسی بهارستان ۹۸ دارد، رقابت پرهزینهای که بیشترین هزینهاش از پتانسیل نیروی انسانی میباشد.
این روزها بیشترو بهتر میتوان دلیل سکوت و عدم همراهی منطقیان باکامرانی ۹۴ رافهمید.
انتخابات شورای شهر و حضور چند جوان مستعد و فعال اصلاح طلب برکرسی های شورا نشان دهندهی پتانسیل بالای جوانان اصلاح طلب شهرستان میباشد.
اصلاح طلبی یک مسیراست نه یک مکان. مسیری است برای رشد واعتلای جامعه و تغییر در ساختار سنتها و اصول کهنهای که جامعه را پایبند تکرار مکررات کرده است.
تغییر در مناسبات و مبانی فکری یک اجتماع و به تَبَع آن کمک به رشد جامعه؛ از مبانی اصلاح طلبی است. تفکر اصلاحاتی یک مکان نیست که برخی بیایند و خیمهای برپاکنند و تنها تلاششان حفظ نام و منافعشان باشد.
اینک که جوانان پر شور ومستعدی در شهرستان و دانشگاهها و حتی در شورای شهر حضوردارند و انصافاً با همت و تلاش به خواستههای مردم رسیدگی میکنند لازم است تا مو سپیدان جریان اصلاح طلبی؛ با جذب و همراهی این جوانان؛ راه را برای رشدآنان باز بگذارند و پس اندازی برای آیندهی این جریان ریشه دار داشته باشند. بزرگان اصلاحات باید دست از سفارشهای " خاله خرزویی" بردارند و با شایسته سالاری همراهی کنند تا دیگرشاهد دو یا چندقطبیها نباشیم؛ احساسات جامعه را خدشه دار نکنند؛ مسولیت پذیرباشند و تمام ناکامیهای گذشته را فراموش کنند وبرای ساختن آینده همت کنند.
مهرههای امتحان پس داده، کنار زده شوند و فرصت را برای جوانان موفق و خدمتگزار مهیاکنند.
آقایان منطقیان و لاهوتی نشستی برگزار کنند و باصدق و اخلاص بدنهی اصلاحات را ترمیم کنند و این کشتی را در دریای حوادث آینده با تجربهی پیران و نیروی جوانان به سلامت به سرمنزل مقصود برسانند.
کامرانی نیز باید اصول و قواعد رقابت رارعایت کند وفریب نزدیکی و دوستی چند مدیر ومسول رانخورد، درزمین طیف حرکت کند و قواعدبازی رابه پستوی تاریک قومیتها نکشاند، اعتبار اصلاحات را قربانی خواستههای شخصی نکند، سرمایهی طیف اصلاح طلب را به حسابهای مسدود واریز نکند و قدردان همهی انگشتانی باشدکه هفتم اسفند نامش را بر تعرفههای رای نوشتند. از تخریب و لجاجت دست بردارد و بداند اگر تغییر رویه ندهد شکست سختی خواهد خورد که پایان عمر سیاسیاش باشد.
------------------------------
یعقوب درویشیان
اولین سال دولت اصلاحات درحالی آغازشدکه در کهگیلویه، برخیها به جای طیف گرایی به طایفه گرایی روی آوردند. درمحافل اصلاح طلبی دهدشت، آنان که زحمت زیادی کشیدند و از روستای سرپری، تریلی تراکتوررابرای سکوی سخنرانی خاتمی به دور از چشم ماموران امنیتی آوردند، جایگاه سخنرانی رابه سختی فراهم کردند، کارهای ستادی و تدارکاتی و چاپ پوستر رادرشهرستانهای همجوار به سرانجام رساندند، بادستهای خالی و بهتهای بزرگ، شاهد صدور احکامی از تهران بودند که برخی دیگر را صاحبان جریان اصلاح طلبی معرفی میکرد.
اختلافات طایفهای با عنوان ثلاث و بویراحمد کلید زده شد و محمود منطقیان در مقابل سید قادر لاهوتی سرد مداران هم طیف به طایفه گرایی روی آوردند و طایفه گرا شدند. این موضوع در ابتدا بسیار کمرنگ بود ولی در دهههای بعدی به سرعت پررنگ و حاشیه ساز تا عاقبت به متن تبدیل شد. ازسال ۵۷ وباشروع انقلاب، مجمعِ نیروهای خط امامی، شروع به فعالیت سیاسی کردند. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که بعدها تاجزاده و نبوی از دل همین جریان تنومند شدند و سازمان انجمنهای اسلامی و چندین حزب دیگر ازابتدا همگام ولی متفاوب باگرایش های فکری اصولگرایان پای به عرصهی سیاست کشور گذاشتند. تا سال ۷۶ که جبههی دوم خرداد در راس امور قرار گرفت و شعار اصلاح طلبی را محورگفتمان خویش قرار داد این احزاب پراکنده بودند. و حیاتی نصف و نیمه داشتند. از ۷۶ این احزاب با پرچم جبههی دوم خرداد جمع شده و نام اصلاح طلب را از گفتمان اصلاحات سیدمحمد خاتمی برای گروههای ۱۸ گانهی خویش برگزیدند.
جوانانِ مجمعِ نیروهای خط امامی اوایل انقلاب، که اکنون میانسالانِ طیف اصلاحات بودند در مقابل خواسته هاومطالبات اقشار مختلف قرار داشتند. آن روزها اغلبِ قشرتحصیلکرده و خصوصاً فرهنگیان درگیر سیاست بودند و از رسانهها و روزنامههای محلی خبری نبود. معلمان که اکثرادرمقابل تلاشهایشان، خواهان ارتقاشغلی بودند؛ قشر عظیم وتاثیرگذار جریان اصلاحاتِ نوپای ۷۶ بودند؛ که به ناچار باتوجه به مسائل قومیتی وجغرافیایی به سمت دو چهرهی پرتلاش و شناخته شدهی جریانِ اصلاحات گرایش پیداکردند. برخی اصلاح طلبانِ لاهوتی بودند وبرخی اصلاحاتیِ پیرو منطقیان.
بعدها؛ کارمندان دولت وبه تبع آن بقیهی جامعه نیز وارد این دسته بندیها شدند.
از بهمئی تا دیشموک، از چرام تا حوزهی مرکزی در ۸ سال دولت اصلاحات اکثراً با مراجعه به این دو نفر؛ تلاش کردندتا هم وفاداری خویش را نشان بدهند و هم دنبال حل مشکلات و مطالباتشان بودند. این دونفر با آن که انتخابات ۷۶ به سرانجام رسید ولی دو سرگذشت متفاوت نصیبشان شد. منطقیان زحمات بسیاری کشید؛ زیرا بعد از حاج بهرام تاجگردون تنها مهرهی تاثیرگذار سیاسی بود که در تمام کهگیلویه طرفداران و پایگاه فکری خاصی داشت اما آنروزها در فکرمناصب سیاسی نبود. لاهوتی اما بلافاصله بعداز خرداد ۷۶ به تهران رفت وبا حکم رئیس ستادکارگزاران به همراه صدوقی که حکم رئیس ستادمجمع روحانیون خاتمی را گرفته بود، به کهگیلویه برگشتند تا یک طیف سیاسی واحد؛ رهبران طایفهای متعددی داشته باشد.
انتخابات مجلس شورای اسلامی بعداز جدایی حوزه کهگیلویه از گچساران، کاملاً تحت سیطرهی سیدمحمد موحد بود، کما اینکه ماقبل جدایی حوزهها، شخص اول اصلاح طلبان حاج بهرام تاجگردون بودند. از سال ۱۳۷۰ که سید محمد موحد توانست گوی رقابت را در حوزهی گچساران و کهگیلویه از سایر رقبا برباید وحتی بعد ازعزیمت ایشان به بهبهان، چهرههای اصلاح طلب بسیاری به جامعه معرفی شدند. چهرههای منطقهای و حتی کشوری که از دل محرومیت کهگیلویه رشد کرده بودند ولی هرگاه وارد رقابت انتخاباتی ۵ شدند هرگز نتوانستند از پتانسیل طیف اصلاحات بهره ببرند و موفقیتی کسب نمایند. دلیل اصلی این ناکامی هارا رقابت و اختلاف لاهوتی و منطقیان قلمداد میکنند تا آنجا که حضور منطقیان در انتخابات مجلس نیز به دلیل ناهماهنگی بین چهرههای شاخص به شکست انجامید.
با رشدجامعهی دانشگاهی و به روزترشدن جریانات سیاسی و تولد احزاب جدید در ایران واستان، کهگیلویه نیز شاهد طلوع؛ حضور و افول چهرههایی در مقاطع مختلف بود. اوج این رشد و نمو در انتخابات ۹۴ نمایانتر شد. جایی که طیف اصلاح طلب برای معرفی کاندیدای واحد تصمیم به اجماع گرفتندو نشست درون حزبی برگزارکردند. رقابت بین علی آرام و علی کامرانی بیش از سایرین چالش برانگیز شد. در فرایندی پیچیده و سرشار از ابهام، اصلاح طلبان نظر خروجی اجماع را بر علی کامرانی گذاشتند تا گزینهی نزدیک به لاهوتی وارد گود رقابت با سردار وسناتور بشود.
کامرانی در انتخابات ۹۴ حتی نتوانست کف آرای اصلاح طلبان را درسبد خویش داشته باشد و نهایتاً حضورش قبل از آنکه منافعی برای طیف داشته باشد به زعم برخیها بیشترین ضرر را به همراه داشت.
علی کامرانی کمترشناخته شده بود و در زادگاهش نیز اقبال کمتری داشت اما علی آرام با پتانسیل مالی بهتر و روابط نسبی و سببی در حوزهی مرکزی کهگیلویه میتوانست موفقتر باشد زیرا بخشی از آرای خاموش جامعه در روزآخر با قدرت مالی جابجا میشوند که علی کامرانی توان این مهم را هم نداشت و علیرغم حمایت چهرههای ملی در کوران انتخابات از کامرانی؛ کامرانی شکست دیگری را در کارنامهی اصلاحات به نام خودش ماندگار کرد. حمایت و سخنرانی شجاعپوریان نیز نتوانست کامرانی را نجات بدهد.
خیلیها عدم حمایت و سکوت منطقیان را دلیل عمدهی شکست کامرانی میدانندولی منطقیان ناتوانی کامرانی؛ عدم پتانسیل کافی جهت رقابت با دو غول رقیب و لحاظ نشدن نظرش رادرخروجی اجماع دلیل سکوتش بیان میکند که این موضوع چه به صدق و چه به کذب بیانگر عمقِ دو قطبی لاهوتی و منطقیان در طیف اصلاحات شهرستان میباشد.
اینک و بعد ازگذشت قریب به دوسال و نیم از انتخابات ۹۴، کامرانی قلمش را علیه منطقیان به نگارش وامیدارد و به نوعی رنجش شدیدش را از منطقیان بیان میدارد.
کامرانی میتوانست مواضع خویش را مستقلا دربارهی استاندار بیان کند نه اینکه با رنجش و عصبانیت ازمنطقیان به مدح استاندار بپردازد.
۶ کامرانی به عنوان یک جوان دانشگاهی اصلاح طلب نشان داد تا پختگی سیاسی راه درازی دارد و اصلاحات نمیتواند در آینده بر ایشان و توان علمیاش تکیه کند و امیدی داشته باشد.
کامرانی همانند یک پسر دبیرستانی و احساساتش همانند یک نوجوان، کامرانی را در چشم بزرگانِ اصلاحات، کوچک کرده است. کامرانی با تمام داشتههایش نمیتواند گرهی کور اصلاح طلبان را در رقابتهای مجلس باز نماید.
کامرانی ابتدا یک آفت است؛ زیرا به دلایلی چند در استایل یک تفکر بزرگ ظاهر نشد و از همین حالا با کاغذ پرانی به منطقیان عملاً پایگاه آرای منطقیان را از خویش روگردان کردند.
کامرانی یک سیاست ندار است نه یک سیاست مدار. کامرانی آفتی است که تمام زحمات اصلاح طلبان را در دو سال گذشته برای اتحاد بر باد داد.
اصلاحات کهگیلویه در انتخابات شورای شهر و ریاست جمهوری نشان دادند که بیشترین آرا و بالاترین پایگاه را دارند و در همین زمینه طیف زیادی از جوانان شایستهی اصلاح طلب به جامعه معرفی شدند. کامرانی که بدهکار تلاش همین جوانان در انتخابات مجلس بود حتی حاضرنشد در انتخابات شوراهای شهر جبران مافات نماید و برای افرادی که خودشان را هزینهی کامرانی کرده بودند تا بتواند سبد آرای نسبتاً وزینی داشته باشد همراهی نماید و در انتخابات شوراها منفعل برخورد کرد تا جوانان اصلاح طلب بفهمند از اجاق کامرانی جز دود حاصلی نصیبشان نخواهد شد.
کامرانی حالا دارد با قدعَلَم کردن در برابر پیران اصلاحات سیر قهقهرایی عمر سیاسیاش را به سرعت نور طی میکند.
کامرانی خواسته یا ناخواسته دارد در طیف اصلاحات انشقاقی بزرگ به وجود میاورد. عَلم شدن در برابرمنطقیان و عدم حضورش در همراهی جوانان اصلاح طلب کاندیدای شورای شهرکه برایش زحمت کشیده بودند و وارد شدن به دوقطبی کردن جریان اصلاحات؛ نداشتن آینده نگری و عدم هماهنگی باطیف اصلاحات کهگیلویه؛ غرور بی پشتوانه و تکیه بر مَنیًت از جملهی موارد شکست زودرس کامرانی و پایان عمر سیاسی ایشان میباشد.
کامرانی قصد دارد تا جای لاهوتی را پرنماید. این موضوع یک اتهام نیست زیرا وقتی در اجماع دو سال پیش ازحمایت لاهوتی و عدم حمایت معنوی منطقیان برخوردار شداین گزینه دور از ذهن نیست که کامرانی در زمین لاهوتی بازی میکند تا از منطقیان انتقام بگیرد و پروژهی عبور از بزرگان را رقم بزند. نزدیکی این روزهای کامرانی به سید علی پرواز و دکتر نظری و شائبهی دست داشتن کامرانی در حذف برخی از نیروهای کابینهی منطقیان در ادارت مختلف بیانگر ناپختگی و خشم کامرانی است، زیرا کامرانی میتوانست از نزدیکی با پرواز و نظری و استاندار چینشی قوی و موافق در کهگیلویه رقم بزند نه باعث ابهام و اتهام بشود.
کامرانی دارد دو قطبی بزرگ دیگری را در طیف اصلاحات کهگیلویه رقم میزند ولی اینبار علاوه بر کهگیلویه؛ در حوزهی بهمئی نیز دارد مرتکب این خطای استراتژیک میشود.
از انجاکه همه واقفیم که ژنتیک و مناسبات خونی در تفکر اصلاح طلبان کهگیلویه از جایگاه ویژهای برخوردار است، حضور کامرانی در حوزهی بهمئی و رقابت با دهبانی پور _که زمزمههای حضورش در انتخابات آتی به گوش میرسد _یک دو قطبی جدید و خطرناک در بهمئی و در جریان اصلاحات کهگیلویه میباشد.
عقلا اشکالی ندارد که از یک حوزه یا یک طیف یا طایفه وحتی یک خانواده دونفر قصد حضور در یک مشارکت اجتماعی را داشته باشند اما این حضورها باید با رشد اخلاقی و گذشت و سعهی صدر همراه باشد.
اصلاحات کهگیلویه توان پرداخت هزینههای سنگینتری برای ناپختگی برخی از آقایان راندارد. کامرانی این روزهادرزمین دیگران بازی میکند وبا کشاندن مسائل طیفی به مباحث طایفهای، عملاً جریان اصلاحات رابه طرف بدبینی و تنشهای قومیتی میکشاند. پیغام و پسغامهای کامرانی به حسن امیریان بخشدار سابق دیشموک و برخی درخواستهای ایشان از مدیران کل سابق وفعلی استان مبنی برسهم خواهی های خاص، مخالفت با بزرگان اصلاحات کهگیلویه بیانگر کج روی وی در مسیر واصول اصلاح طلبی میباشد. کامرانی بعداز انتخابات ۹۴ دچارنوعی خودبزرگ بینی شده و حداقل خود را گزینهی نهایی اصلاح طلبان در انتخابات آتی میبیند حال آنکه به وضوح مشاهده میشود کامرانی پلهای پشت سرش را خراب کرده و راه برگشت به آغوش طیف منطقیانی را خراب کرده است.
دوئلهای گفتمانی و مناظرههای کامرانی با سایر چهرههای سیاسی استان، حضور کامرانی در مناسبات عزاداری اقوام مختلف به صورت بهره برداری سیاسی_ فاتحه خوانیها_عدم ارتباط مناسب باجوانان فعال اصلاح طلب و برخی تحرکات دیگر نشان از قصدونیت ایشان برای تصاحب کرسی بهارستان ۹۸ دارد، رقابت پرهزینهای که بیشترین هزینهاش از پتانسیل نیروی انسانی میباشد.
این روزها بیشترو بهتر میتوان دلیل سکوت و عدم همراهی منطقیان باکامرانی ۹۴ رافهمید.
انتخابات شورای شهر و حضور چند جوان مستعد و فعال اصلاح طلب برکرسی های شورا نشان دهندهی پتانسیل بالای جوانان اصلاح طلب شهرستان میباشد.
اصلاح طلبی یک مسیراست نه یک مکان. مسیری است برای رشد واعتلای جامعه و تغییر در ساختار سنتها و اصول کهنهای که جامعه را پایبند تکرار مکررات کرده است.
تغییر در مناسبات و مبانی فکری یک اجتماع و به تَبَع آن کمک به رشد جامعه؛ از مبانی اصلاح طلبی است. تفکر اصلاحاتی یک مکان نیست که برخی بیایند و خیمهای برپاکنند و تنها تلاششان حفظ نام و منافعشان باشد.
اینک که جوانان پر شور ومستعدی در شهرستان و دانشگاهها و حتی در شورای شهر حضوردارند و انصافاً با همت و تلاش به خواستههای مردم رسیدگی میکنند لازم است تا مو سپیدان جریان اصلاح طلبی؛ با جذب و همراهی این جوانان؛ راه را برای رشدآنان باز بگذارند و پس اندازی برای آیندهی این جریان ریشه دار داشته باشند. بزرگان اصلاحات باید دست از سفارشهای " خاله خرزویی" بردارند و با شایسته سالاری همراهی کنند تا دیگرشاهد دو یا چندقطبیها نباشیم؛ احساسات جامعه را خدشه دار نکنند؛ مسولیت پذیرباشند و تمام ناکامیهای گذشته را فراموش کنند وبرای ساختن آینده همت کنند.
مهرههای امتحان پس داده، کنار زده شوند و فرصت را برای جوانان موفق و خدمتگزار مهیاکنند.
آقایان منطقیان و لاهوتی نشستی برگزار کنند و باصدق و اخلاص بدنهی اصلاحات را ترمیم کنند و این کشتی را در دریای حوادث آینده با تجربهی پیران و نیروی جوانان به سلامت به سرمنزل مقصود برسانند.
کامرانی نیز باید اصول و قواعد رقابت رارعایت کند وفریب نزدیکی و دوستی چند مدیر ومسول رانخورد، درزمین طیف حرکت کند و قواعدبازی رابه پستوی تاریک قومیتها نکشاند، اعتبار اصلاحات را قربانی خواستههای شخصی نکند، سرمایهی طیف اصلاح طلب را به حسابهای مسدود واریز نکند و قدردان همهی انگشتانی باشدکه هفتم اسفند نامش را بر تعرفههای رای نوشتند. از تخریب و لجاجت دست بردارد و بداند اگر تغییر رویه ندهد شکست سختی خواهد خورد که پایان عمر سیاسیاش باشد.
------------------------------
یعقوب درویشیان