تاریخ انتشار
شنبه ۲۱ تير ۱۴۰۴ ساعت ۱۲:۵۷
کد مطلب : ۵۰۱۷۵۶
از «جنگ تحمیلی» رژیم صهیونی تا «اراده تحمیلی» ملت ایران؛
مروری بر روند شکل گیری «خاورمیانه جدید» با محوریت «ایران قدرتمند»
۰
کبنا ؛
یادداشت - سید ابراهیم حسینیفرد - رهبر معظم انقلاب با تأکید بر مفاهیمی چون «جنگ تحمیلی» و «صلح تحمیلی»، آشکار ساختند که رژیم صهیونیستی با حمایت غربیها طی یک قرن، امنیت منطقه را بهشدت متزلزل ساخته و اکنون با تجاوز غیرقانونی -جنگ تحمیلی ۱۲ روزه علیه ایران-، به دنبال «آتشبس، صلح و مذاکره تحمیلی» برای خلعسلاح، تضعیف و در نهایت تجزیه کشور است. اما با هوشمندی رهبر انقلاب و ایستادگی ملت و نیروهای مسلح، ایران ضربات راهبردی را به دشمن وارد کرده و «اراده ملی» را بر جبهه استکبار تحمیل کرد، معادلات را دگرگون ساخت و راه پیدایش «نظم نوین خاورمیانه» با محوریت «ایرانِ قدرتمند» را گشود.
مقام معظم رهبری در بیانات اخیر خود با نگاهی راهبردی از کلیدواژههای مهمی چون «جنگ تحمیلی» و «صلح تحمیلی» یاد کردند؛ واژگانی که ضروری است در ادبیات سیاسی کشور نهادینه شوند و ابعاد تاریخی، سیاسی و استراتژیک آنها بهدقت واکاوی شود.
کشورهای غربی، با محوریت انگلستان و ایالات متحده آمریکا و در سایهی لابی صهیونیستی–کاپیتالیستی، طی یک قرن گذشته رژیم جعلی صهیونی را بر منطقهی حساس و راهبردی غرب آسیا تحمیل کردند. نظمی ناعادلانه و مخرب، با محوریت صهیونیسم جهانی و هژمونی آمریکایی، بر منطقه حاکم شد؛ نظمی که ثمرهاش چیزی جز جنگ، ناامنی، اشغال، تجزیه و عقبماندگی برای ملتهای منطقه نبوده است.
اکنون این رژیم سفاک، با پشتیبانی همهجانبهی نظامی، اطلاعاتی و رسانهای آمریکا و برخی کشورهای غربی، جنگی دوازدهروزه را به جمهوری اسلامی ایران تحمیل کرده و درصدد پیشبرد سناریوهایی چون «آتشبس تحمیلی»، «صلح تحمیلی»، «مذاکره تحمیلی» و «توافق تحمیلی» است؛ سناریوهایی که هدف نهایی آنها چیزی جز خلع سلاح راهبردی ایران، نابودی دستاوردهای هستهای و موشکی و تضعیف موقعیت منطقهای و بینالمللی کشور نیست.
اما این تنها بخشی از پروژهای گستردهتر برای مهار و حذف قدرت نوظهور ایران اسلامی است؛ پروژهای چندمرحلهای که شامل «تحمیل ارادهی سیاسی غرب»، تبدیل ایران به حیاط خلوت منافع استکباری، استقرار پایگاههای نظامی به بهانهی امنیت، به یغما بردن منابع راهبردی مملکت و در نهایت اجرای «سناریوی تجزیه ایران» است. این پازل شوم مکمل راهبرد صهیونی–آمریکایی برای تضعیف محور مقاومت در منطقه و برپایی نظم نوین آمریکایی در جهان است.
در برابر این طرح خصمانه، جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر حکمت و شجاعت مقام معظم رهبری، هوشیاری و انسجام ملت بزرگ ایران و توانمندی نیروهای مسلح خود، در جایگاه درست تاریخ ایستاده است.
طی دهههای اخیر، رهبر فرزانه انقلاب با اشراف کامل بر مسائل استراتژیک، کشور را برای چنین مواجههای آماده کرده بودند و پس از تحولات یک سال اخیر در منطقه، با شتاببخشی به آمادگیهای راهبردی، جمهوری اسلامی برای دفاع مشروع و مقابله مستقیم با آمریکا و رژیم صهیونی تجهیز شده بود.
پس از تجاوز رژیم جعلی صهیونی به خاک ایران، واکنش سریع و قاطع فرماندهی کل قوا، با جایگزینی فرماندهان ارشد نظامی و اجرای عملیاتهای دقیق و کوبنده، ضرباتی سنگین بر پیکر دشمن وارد ساخت و معادلات جنگ را به کلی دگرگون نمود و نقش راهبردی «رهبری» را در موقعیتهای بحرانی به خوبی بر همگان آشکار ساخت. به دنبال آن، فرود موشکهای مافوق صوت، قدرتمند و نقطهزن ایران در بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه بار دیگر افسانهی شکستناپذیری آمریکا را در هم شکست و سیلی محکمی بر صورت آن فرود آورد.
ملت آگاه ایران نیز با انسجامی مثالزدنی اشتباه محاسباتی دشمن را به فرصتی تاریخی برای تحمیل «اراده ملی» بر جبههی استکبار تبدیل کرد. در نتیجه، جمهوری اسلامی نهتنها اهداف شوم دشمن را ناکام گذاشت، بلکه قدرت بازدارندگی و ابتکار عمل راهبردی خود را به نمایش جهانی گذاشت.
پس از شروع موج محکومیتهای جهانی نسبت به تجاوز رژیم صهیونی، حمایت ملتهای آزاده در سراسر جهان از جمهوری اسلامی و همزمان با استیصال و بیچارگی رژیم صهیونی و برای جلوگیری از نابودی آن، درخواستهای پیاپی غرب برای «مذاکره تحمیلی»، «آتشبس تحمیلی» و «صلح تحمیلی» با پاسخ قاطع تهران مواجه شد. ایران با یادآوری بدعهدیهای پیشین غرب و اذعان به بیاعتمادی به آنها، مذاکره در شرایط جنگی را رد کرد و عملاً «تحمیل اراده ملت ایران» بر جبههی استکبار را رقم زد.
در نهایت، این ایران بود که با ابتکار عمل سیاسی و نظامی، توقف جنگ را به دشمن تحمیل کرد. این روند نهتنها جایگاه جمهوری اسلامی ایران را بهعنوان بازیگری راهبردی و تعیینکننده در معادلات منطقه و جهان تثبیت کرد، بلکه مسیر شکلگیری « نظمی نوین در خاورمیانه» با «محوریت ایرانِ قدرتمند» را گشود.

مقام معظم رهبری در بیانات اخیر خود با نگاهی راهبردی از کلیدواژههای مهمی چون «جنگ تحمیلی» و «صلح تحمیلی» یاد کردند؛ واژگانی که ضروری است در ادبیات سیاسی کشور نهادینه شوند و ابعاد تاریخی، سیاسی و استراتژیک آنها بهدقت واکاوی شود.
کشورهای غربی، با محوریت انگلستان و ایالات متحده آمریکا و در سایهی لابی صهیونیستی–کاپیتالیستی، طی یک قرن گذشته رژیم جعلی صهیونی را بر منطقهی حساس و راهبردی غرب آسیا تحمیل کردند. نظمی ناعادلانه و مخرب، با محوریت صهیونیسم جهانی و هژمونی آمریکایی، بر منطقه حاکم شد؛ نظمی که ثمرهاش چیزی جز جنگ، ناامنی، اشغال، تجزیه و عقبماندگی برای ملتهای منطقه نبوده است.
اکنون این رژیم سفاک، با پشتیبانی همهجانبهی نظامی، اطلاعاتی و رسانهای آمریکا و برخی کشورهای غربی، جنگی دوازدهروزه را به جمهوری اسلامی ایران تحمیل کرده و درصدد پیشبرد سناریوهایی چون «آتشبس تحمیلی»، «صلح تحمیلی»، «مذاکره تحمیلی» و «توافق تحمیلی» است؛ سناریوهایی که هدف نهایی آنها چیزی جز خلع سلاح راهبردی ایران، نابودی دستاوردهای هستهای و موشکی و تضعیف موقعیت منطقهای و بینالمللی کشور نیست.
اما این تنها بخشی از پروژهای گستردهتر برای مهار و حذف قدرت نوظهور ایران اسلامی است؛ پروژهای چندمرحلهای که شامل «تحمیل ارادهی سیاسی غرب»، تبدیل ایران به حیاط خلوت منافع استکباری، استقرار پایگاههای نظامی به بهانهی امنیت، به یغما بردن منابع راهبردی مملکت و در نهایت اجرای «سناریوی تجزیه ایران» است. این پازل شوم مکمل راهبرد صهیونی–آمریکایی برای تضعیف محور مقاومت در منطقه و برپایی نظم نوین آمریکایی در جهان است.
در برابر این طرح خصمانه، جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر حکمت و شجاعت مقام معظم رهبری، هوشیاری و انسجام ملت بزرگ ایران و توانمندی نیروهای مسلح خود، در جایگاه درست تاریخ ایستاده است.
طی دهههای اخیر، رهبر فرزانه انقلاب با اشراف کامل بر مسائل استراتژیک، کشور را برای چنین مواجههای آماده کرده بودند و پس از تحولات یک سال اخیر در منطقه، با شتاببخشی به آمادگیهای راهبردی، جمهوری اسلامی برای دفاع مشروع و مقابله مستقیم با آمریکا و رژیم صهیونی تجهیز شده بود.
پس از تجاوز رژیم جعلی صهیونی به خاک ایران، واکنش سریع و قاطع فرماندهی کل قوا، با جایگزینی فرماندهان ارشد نظامی و اجرای عملیاتهای دقیق و کوبنده، ضرباتی سنگین بر پیکر دشمن وارد ساخت و معادلات جنگ را به کلی دگرگون نمود و نقش راهبردی «رهبری» را در موقعیتهای بحرانی به خوبی بر همگان آشکار ساخت. به دنبال آن، فرود موشکهای مافوق صوت، قدرتمند و نقطهزن ایران در بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه بار دیگر افسانهی شکستناپذیری آمریکا را در هم شکست و سیلی محکمی بر صورت آن فرود آورد.
ملت آگاه ایران نیز با انسجامی مثالزدنی اشتباه محاسباتی دشمن را به فرصتی تاریخی برای تحمیل «اراده ملی» بر جبههی استکبار تبدیل کرد. در نتیجه، جمهوری اسلامی نهتنها اهداف شوم دشمن را ناکام گذاشت، بلکه قدرت بازدارندگی و ابتکار عمل راهبردی خود را به نمایش جهانی گذاشت.
پس از شروع موج محکومیتهای جهانی نسبت به تجاوز رژیم صهیونی، حمایت ملتهای آزاده در سراسر جهان از جمهوری اسلامی و همزمان با استیصال و بیچارگی رژیم صهیونی و برای جلوگیری از نابودی آن، درخواستهای پیاپی غرب برای «مذاکره تحمیلی»، «آتشبس تحمیلی» و «صلح تحمیلی» با پاسخ قاطع تهران مواجه شد. ایران با یادآوری بدعهدیهای پیشین غرب و اذعان به بیاعتمادی به آنها، مذاکره در شرایط جنگی را رد کرد و عملاً «تحمیل اراده ملت ایران» بر جبههی استکبار را رقم زد.
در نهایت، این ایران بود که با ابتکار عمل سیاسی و نظامی، توقف جنگ را به دشمن تحمیل کرد. این روند نهتنها جایگاه جمهوری اسلامی ایران را بهعنوان بازیگری راهبردی و تعیینکننده در معادلات منطقه و جهان تثبیت کرد، بلکه مسیر شکلگیری « نظمی نوین در خاورمیانه» با «محوریت ایرانِ قدرتمند» را گشود.