تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۲:۵۲
کد مطلب : ۴۹۶۹۳۲
اعتراف تازه فائزه هاشمی؛ ما در این طرف هم مشکل داریم / جایگزینی نیست و نمیبینم که شرایط بهتر شود
۰
کبنا ؛اخیراً گفتوگویی از فائزه هاشمی منتشر شده که در بخشی از آن در مورد جریان برانداز میگوید که «ما در این طرف هم مشکل داریم.» و در ادامه به اولین مشکل که فقدان یک رهبری جامع است، در قیاس با انقلاب اسلامی اشاره میکند:
به گزارش کبنا، روزنامه جوان نوشت: فائزه هاشمی، فعال سیاسی اصلاحطلب (و در واقع ضد انقلاب) و از محکومان امنیتی، هر از چند گاهی تلاش میکند تصویری واقعی از براندازان را پیش چشم مخاطب بگذارد و شاید نوعی آسیبشناسی نسبت به جریان اپوزیسیون انجام دهد. یقیناً بسیاری دیگر از براندازان هم به چنین شناخت واقعبینانهای از جریان خود رسیدهاند، اما به دلیل ترس از واکنشهای براندازان و طرد شدن از سوی آنها بیانش نمیکنند. همه که مثل فائزه هاشمی آقازاده نیستند!
اخیراً گفتوگویی از فائزه هاشمی منتشر شده که در بخشی از آن در مورد جریان برانداز میگوید که «ما در این طرف هم مشکل داریم.» و در ادامه به اولین مشکل که فقدان یک رهبری جامع است، در قیاس با انقلاب اسلامی اشاره میکند: «اگر انقلاب پیروز شد، برای اینکه ما یک رهبری داشتیم که راست و چپ و انقلابی و مجاهد و بازاری و سنتی و... همه زیر پرچم آقای خمینی رفتند و آن انقلاب به نتیجه رسید، ولی در این سو، خیلی فاصله داریم و اصلاً نداریم شخصیتی که بتواند این رهبری را برای همه تفکرات داشته باشد. آن درگیریای که خود براندازان با هم دارند، یک رهبری را نیاز هست که چنین چیزی وجود ندارد.»
هاشمی سپس میگوید: «آن ویزگیهایی را که با آنها مبارزه میکنیم، خودمان بیشتر از همه آنها را داریم؛ و خودمان هر جا شرایط پیش آمده که خودی نشان بدهیم، همان دیکتاتوریها، همان تنگنظریها، همان خودی و غیرخودی ها، را نشان دادیم. خودمان هم حقوق دیگران را به رسمیت نمیشناسیم و فقط آنچه ما میگوییم باید اتفاق بیفتد و انگار نه انگار که چندتا گروه و تفکر هستیم و در کنار همدیگر قرار گرفتهایم.»
او در ادامه تأکید میکند که باید اینها را دید و توجه کرد که در این سو هم شرایط فراهم نیست و راهی وجود ندارد؛ و بعد در مورد جایگزین جمهوری اسلامی میگوید؛ چیزی که در براندازان وجود ندارد: «جانشین چه کسی میخواهد بشود؟ اصلاً جانشین وجود دارد؟ کسانی که میخواهند جانشین شوند، آیا به آن حکمرانی خوب اعتقاد دارند؟ به اصول آزادی، استقلال، حقوق بشر، مسائل اقتصادی و توسعه در همه ابعاد؟ من با توجه به تجربیات خودم در زندان و اتفاقات اپوزیسیون که در این دو سه سال روی داد، میگویم که جایگزینی نیست و نمیبینم که شرایط بهتر شود.»
چند ماه پیش هم فائزه هاشمی که دوران محکومیت خود در اوین را میگذراند، نامه سرگشادهای را علیه لیدرهای زن در جریان اپوزیسیون منتشر کرد که در آن پیرامون دیکتاتوری امثال نرگس محمدی و تعاملات غیر انسانی و ضد حقوق بشری از سوی نرگس محمدی با سایر زندانیان نکاتی نوشته بود.
فائزه هاشمی در آن نامه که به تاریخ «شهریور ۱۴۰۳» تنظیم شده بود، براندازان اوین را «در کلام عالی و در عمل خالی و نظریهپردازانی از درون تهی» توصیف کرده بود که «دیکتاتورهای کوچکی که آنچه سالها با آن مبارزه کردهاند بر سر همبندیهای خود میآورند».
یا در بخشی دیگر در توصیف فضای تعاملات براندازان در زندان اوین نوشته بود: «همبندی (بخوانید گروه فشار داخل بند)، همبندی را میپاید، برای او تعیین تکلیف و خط قرمز مشخص میکند، آزادی او را سلب میکند، به او انگ و تهمت میزند، او را تهدید میکند، آرای او را دور میریزد، ضرب و شتم نثارش میکند، فضای وحشت و خفقان میآفریند. چرا؟ چون با او همراه نشده، یا نقدی بر او وارد کرده و پا روی سلطه و اقتدار او نهاده. برخی زندانیان به دلیل نگرانی از طرد و تنها و تهدید شدن در محیط بسته زندان و بدون تمایل قلبی با برنامههای اعتراضی زندانیان همراهی میکنند.»
لیدرهای ضدانقلاب ژستهای حقوق بشری زیادی میگیرند، اما گاه هم دم خروس بیرون میزند و دروغها افشا میشود.
به گزارش کبنا، روزنامه جوان نوشت: فائزه هاشمی، فعال سیاسی اصلاحطلب (و در واقع ضد انقلاب) و از محکومان امنیتی، هر از چند گاهی تلاش میکند تصویری واقعی از براندازان را پیش چشم مخاطب بگذارد و شاید نوعی آسیبشناسی نسبت به جریان اپوزیسیون انجام دهد. یقیناً بسیاری دیگر از براندازان هم به چنین شناخت واقعبینانهای از جریان خود رسیدهاند، اما به دلیل ترس از واکنشهای براندازان و طرد شدن از سوی آنها بیانش نمیکنند. همه که مثل فائزه هاشمی آقازاده نیستند!
اخیراً گفتوگویی از فائزه هاشمی منتشر شده که در بخشی از آن در مورد جریان برانداز میگوید که «ما در این طرف هم مشکل داریم.» و در ادامه به اولین مشکل که فقدان یک رهبری جامع است، در قیاس با انقلاب اسلامی اشاره میکند: «اگر انقلاب پیروز شد، برای اینکه ما یک رهبری داشتیم که راست و چپ و انقلابی و مجاهد و بازاری و سنتی و... همه زیر پرچم آقای خمینی رفتند و آن انقلاب به نتیجه رسید، ولی در این سو، خیلی فاصله داریم و اصلاً نداریم شخصیتی که بتواند این رهبری را برای همه تفکرات داشته باشد. آن درگیریای که خود براندازان با هم دارند، یک رهبری را نیاز هست که چنین چیزی وجود ندارد.»
هاشمی سپس میگوید: «آن ویزگیهایی را که با آنها مبارزه میکنیم، خودمان بیشتر از همه آنها را داریم؛ و خودمان هر جا شرایط پیش آمده که خودی نشان بدهیم، همان دیکتاتوریها، همان تنگنظریها، همان خودی و غیرخودی ها، را نشان دادیم. خودمان هم حقوق دیگران را به رسمیت نمیشناسیم و فقط آنچه ما میگوییم باید اتفاق بیفتد و انگار نه انگار که چندتا گروه و تفکر هستیم و در کنار همدیگر قرار گرفتهایم.»
او در ادامه تأکید میکند که باید اینها را دید و توجه کرد که در این سو هم شرایط فراهم نیست و راهی وجود ندارد؛ و بعد در مورد جایگزین جمهوری اسلامی میگوید؛ چیزی که در براندازان وجود ندارد: «جانشین چه کسی میخواهد بشود؟ اصلاً جانشین وجود دارد؟ کسانی که میخواهند جانشین شوند، آیا به آن حکمرانی خوب اعتقاد دارند؟ به اصول آزادی، استقلال، حقوق بشر، مسائل اقتصادی و توسعه در همه ابعاد؟ من با توجه به تجربیات خودم در زندان و اتفاقات اپوزیسیون که در این دو سه سال روی داد، میگویم که جایگزینی نیست و نمیبینم که شرایط بهتر شود.»
چند ماه پیش هم فائزه هاشمی که دوران محکومیت خود در اوین را میگذراند، نامه سرگشادهای را علیه لیدرهای زن در جریان اپوزیسیون منتشر کرد که در آن پیرامون دیکتاتوری امثال نرگس محمدی و تعاملات غیر انسانی و ضد حقوق بشری از سوی نرگس محمدی با سایر زندانیان نکاتی نوشته بود.
فائزه هاشمی در آن نامه که به تاریخ «شهریور ۱۴۰۳» تنظیم شده بود، براندازان اوین را «در کلام عالی و در عمل خالی و نظریهپردازانی از درون تهی» توصیف کرده بود که «دیکتاتورهای کوچکی که آنچه سالها با آن مبارزه کردهاند بر سر همبندیهای خود میآورند».
یا در بخشی دیگر در توصیف فضای تعاملات براندازان در زندان اوین نوشته بود: «همبندی (بخوانید گروه فشار داخل بند)، همبندی را میپاید، برای او تعیین تکلیف و خط قرمز مشخص میکند، آزادی او را سلب میکند، به او انگ و تهمت میزند، او را تهدید میکند، آرای او را دور میریزد، ضرب و شتم نثارش میکند، فضای وحشت و خفقان میآفریند. چرا؟ چون با او همراه نشده، یا نقدی بر او وارد کرده و پا روی سلطه و اقتدار او نهاده. برخی زندانیان به دلیل نگرانی از طرد و تنها و تهدید شدن در محیط بسته زندان و بدون تمایل قلبی با برنامههای اعتراضی زندانیان همراهی میکنند.»
لیدرهای ضدانقلاب ژستهای حقوق بشری زیادی میگیرند، اما گاه هم دم خروس بیرون میزند و دروغها افشا میشود.