تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۳ ساعت ۰۶:۴۳
کد مطلب : ۴۹۴۹۳۸
یادداشتی از سید قدرت الله حسینی به‌مناسبت روز مرد؛

دردهای پنهان سید قدرت الله حسینی: غم‌های جامانده از او در جبهه و خانه / نگاهی به نظرات فرزندان و دامادهای سید قدرت الله حسینی بحرینی

۶۰
۴
دردهای پنهان سید قدرت الله حسینی: غم‌های جامانده از او در جبهه و خانه / نگاهی به نظرات فرزندان و دامادهای سید قدرت الله حسینی بحرینی
کبنا ؛سید قدرت الله حسینی بحرینی، یکی از چهره‌های برجسته و تأثیرگذار سیاسی و اجتماعی استان کهگیلویه و بویراحمد، همواره به‌عنوان نمادی از تعهد و مسئولیت‌پذیری در جامعه شناخته می‌شود. او با سال‌ها فعالیت در عرصه‌های مختلف، نه‌تنها به‌عنوان یک سیاست‌مدار، بلکه به‌عنوان یک پدر و مربی دلسوز، نقش بسزایی در شکل‌گیری و هدایت نسل‌های آینده ایفا کرده است. به مناسبت روز پدر، شورای سردبیری پایگاه خبری کبنا نیوز تصمیم گرفت که گفت‌وگویی با او داشته باشد تا دیدگاه‌ها و تجربیات وی را در زمینه‌های مختلف به‌ویژه در حوزه خانواده و تربیت نسل جوان به اشتراک بگذارد؛ اما به هر دلیلی نپذیرفت و متن زیر را برای این پایگاه خبری ارسال کرد. سید قدرت الله حسینی بحرینی، پیش از ارسال متن خود به کبنا نیوز، آن را با اعضای خانواده‌اش به اشتراک گذاشت تا نظرات و واکنش‌های آنها را دریافت کند. این اقدام نه‌تنها نشان‌دهنده اهمیت خانواده در زندگی وی است، بلکه به ما این امکان را می‌دهد که با دیدگاه‌های مختلف اعضای خانواده‌اش در مورد این متن آشنا شویم. واکنش‌های متنوع فرزندان و دامادهای او به این متن، نمایانگر عمق روابط خانوادگی و تأثیرگذاری ارزش‌های خانوادگی بر زندگی اجتماعی و سیاسی سید قدرت الله حسینی بحرینی است. به همین دلیل، کبنا نیوز این متن را به‌منظور اطلاع عموم منتشر کرده است تا همگان از تجربیات و نظرات این چهره تأثیرگذار بهره‌مند شوند.
سید قدرت الله حسینی در متن خود به مناسبت میلاد حضرت علی (ع) و روز مرد نوشت:

چه زیباست. اما من خودم را لایق فرزندانم نمی‌دانم، چون می‌توانستم پدری بهتر از این باشم. پس از ازدواج، درگیر کارهای اداری شدم. حضور در جبهه، مسائل سیاسی و دوندگی‌های اجتماعی بیشتر غیرضروری، و دوری از خانواده، مانع از بارش به‌موقع عواطفم بر روح و روان فرزندانم گردید. آن‌ها در زمانی که به حضور و محبت من نیاز مبرم داشتند، من غایب دائمی بودم.
در وقت تولد، پدر باید در کنار مادر فرزندش باشد تا احساس تنهایی و غربت نکند، چون همسرش را حتی از پدر و مادرش محرم‌تر و نزدیک‌تر می‌داند. معمولاً تولد فرزند اول را، همه اقارب و بستگان چشم به راهند و بر اساس فرهنگ منحط جاهلیت، بیشتر انتظار پسر دارند. راضیه، فرزند اولم، چند ماهی بعد از حادثه هولناک ده بزرگ که منجر به کشته و مجروح شدن ۹۷ نفر گردید، و مادرش در آن مصیبت عظمی آسیب جدی دیده بود، درحالی‌که در سال ۶۰ در گچساران دیده به جهان گشود، من در جبهه میانی تک‌تیرانداز و فرمانده دسته بودم.
روزی در باشت، خیلی خسته از اداره برمی‌گشتم. راضیه سه سال داشت و با همسالانش در کوچه بازی می‌کرد. به سمتم دوید که او را بغل کنم، اما پدری ننمودم و از کنارش با اخم رد شدم. روز بعد مجدداً در کوچه بود و آمادگی داشتم که اگر به سمتم بیاید، او را در آغوش بگیرم، اما به‌خاطر خطای نابخشودنی دیروز، فقط شاهد نگاه مأیوسانه‌اش بودم. هنوز این حزن را در تاروپود وجودم احساس می‌کنم.
آن روز روان‌شناسی نخوانده بودم و از علم جامعه‌شناسی بهره کافی امروز را نداشتم. افسوس که زمان برنمی‌گردد تا او را کودک ببینم و عواطفم را نثارش نمایم.
همسرم (کوثرالسادات بلادی، دخترعمویم) بر دخترم مونس، دومین فرزندم، باردار بود. برای وضع‌حمل او را به نورآباد بردم. یکی از بستگان سببی‌ام همراهم بود و او درخواست داشت که برای انجام کارش با هم به شیراز برویم. همسرم را بستری نمودند. آن همراه، بی‌ملاحظه اصرار توأم با ابرام داشت که حرکت کنیم. نتوانستم در برابر خواسته‌اش امتناع نمایم و او هم این درک را نداشت که رعایت کند تا در لحظه‌ای که عقل و عاطفه حکم می‌کند، همسرم را به مقصد طولانی ترک ننمایم. فردا که برگشتم، همسرم به دلیل مشکلات پیش‌آمده در بیمارستان حال خوشی نداشت و من تا ابد خودم را شرمنده او و دخترم مونس می‌دانم. آیا می‌توانم مدعی باشم که خوب پدری بوده‌ام یا هستم؟
مأموریت بودم و وقتی به منزلم در باشت برگشتم، دخترم حمیده بدون حضور پزشک یا قابله‌ای ماهر چشم به جهان گشوده بود. نگاه مظلومانه و همراه با سکوت معنادار همسرم، مبتلا به عذاب وجدانم نمود. آه که این صحنه‌ها جز به‌وقت فرو غلطیدن در خاک از وجودم پاک نمی‌گردد و الان از همسر و هر سه دخترم به‌وضوح خجالت می‌کشم.
در جبهه مهران فرمانده گردان بودم که نامه‌ای به دستم رسید که حاکی از تولد دخترم الهام بود. خاطره لحظه حرکت به سمت جبهه و نگاه غم‌بار همسرم که گفت: «مگر وضعیت را نمی‌بینی؟» جرقه‌ای رعدآسا ذهن و روحم را متلاطم نمود. دکتر هدایت خواه و سید اکبر علیزاده، معاونین گردان، متوجه حالم شدند، اما ادبشان اجازه سؤال به آن‌ها نداد، چون مطمئن بودند که موضوع شخصی و خانوادگی است. با بستگانم به سمت منطقه ییلاقی پدرمان رفته بودیم و در برگشت معلوم شد که دخترم فاطمه متولد شده است. انتظار حرکت تند و توأم با شماتت از طرف همسرم دور از انتظار نبود، اما عدم حضورم در مواقع حساس برایش عادی شده بود و با بزرگواری، خجل و شرمنده‌ام ننمود. آیا من می‌توانم پدر یا همسری ارزشمند باشم؟ اگر روان‌شناسان بر اساس یافته‌های علمی و تجربیات عملی خود برای انتخاب پدری نیکو فرم مخصوصی را برای پدران خوب در معرض افکار عمومی قرار دهند، قطعاً به خودم نمره‌منفی می‌دهم.
در مورد محمد رسول و محمدرضا و طاهره و زهرا، ان‌شاءالله برای فرصتی دیگر. الان که آن پنج دخترم تحصیلات عالیه دارند و مقطع دکترا را در رشته‌های مختلف طی نموده‌اند و مادرشان مرا می‌بخشند، ولی من خودم را به‌خاطر این سابقه غیر مقبول هیچ‌وقت نمی‌بخشم.
آه، دیدن این صحنه‌ها برای من که غم‌های فراوانی دیده‌ام، چقدر جانکاه است. وقتی تاریخ اسلام را خواندم و متوجه شدم که وجود مقدس رسول الله (صلى الله عليه وآله) در رحم مادر بود که پدرش دار فانی را وداع گفت و شش ساله بود که مادر را از دست داد، تلخی این دو حادثه بر روح و روانم اثری پایدار و ماندگار نهاده است. لذا برای هر زمانی محزون می‌شوم و برای جدایی والدین اطفال خردسال از درون می‌سوزم و حسرت بر تمامی وجودم غالب می‌شود.
این کلیپ اشکم را بر پهنه صورت و گونه‌هایم غلطاند. گریه بر مظلومین و محرومین بخشی از روند زندگیم گردیده است. دانش‌آموزی برای ثبت‌نام به آموزشگاه کنکورم در شیراز مراجعه نمود. ضمن صحبت به او گفتم: «برو با پدرت بیا.» او ابرو در هم کشید و با بغض گفت: «یتیمم.» چنان درهم کوبیده شدم که جلوی چند نفر از دبیران و داوطلبان با صدای بلند گریستم و خودم را بر پیشنهادم به آن یتیم نفرین نمودم. تنها کاری که برای تسکین خاطرم از دستم برآمد، این بود که او را در تمام دروس رایگان ثبت‌نام نمودم تا کمی از آلام روحیم کاسته شود.
صد آه به احوال کودکانی که در فلسطین و سوریه و عراق و … از سایه و مهر والدین محرومند. بارالها، حضرت قائم (علیه‌السلام) را برسان.
در ادامه نظرات اعضای خانواده سید قدرت الله حسینی را می‌خوانید.
پدر عزیزم،

شما برای ما بهترین هستید. بهترین مدرسه‌ها در بهترین نقاط شیراز را برای ما ثبت‌نام کردید و ما در کنار معلم‌ها و دانش‌آموزانی که از نظر فرهنگی در سطح بالایی بودند، درس می‌خواندیم. از سن ۱۲ سالگی من را در کلاس زبان ثبت‌نام کردید. آن موقع حتی نمی‌دانستم کلاس زبان یعنی چه و چه فایده‌ای دارد. ولی شما با آگاهی این کلاس‌ها را برایم انتخاب کردید و این باعث شد الان پایه زبان انگلیسی من خیلی خوب و عالی باشد و بتوانم متن‌های انگلیسی را به خوبی ترجمه کنم.
همه‌ی این‌ها را مدیون شما هستیم.
با احترام،
راضیه
دختر سید قدرت حسینی‌پور
دندان‌پزشک
--------------------------------
سلام بر خانواده عزیزم،
امروز آخرین امتحان را دادم. امشب پیام‌ها را می‌خواندم و اکنون بیش از یک ساعت است که اشک از چشمانم پاک نمی‌شود. نه تنها با پیام بابا، بلکه با پیام تک‌تک شما.
این پیام‌ها زیبا بود، زیرا خود واقعی‌تان را نشان دادید. من مهربانی، پرستش، پشیمانی، قدردانی، حسرت و صداقت را در تمام پیام‌هایتان دیدم. این احساسات عجین شده با روح ماست. گاهی دوست داریم مطلبی را به یکی از عزیزانمان بگوییم، حالا نیک یا نقد، ولی ناخواسته یا از سر خجالت آن را پنهان می‌داریم. اما بیان این افکار و احساسات دریچه تازه‌ای از عشق را در قلبمان باز کرد.
بابای عزیزتر از جانم،
در زندگی همه ما کاستی‌هایی وجود دارد که سال‌ها بعد برای آن حسرت می‌خوریم. ولی چقدر خوب شد که این حرف‌ها را گفتید. شاید زمان زیادی را با ما نگذراندید و بله، ما با شما کم گشتیم، تفریح کمی داشتیم و کلاً حضورتان در آن دوران کم‌رنگ بود. اما زندگی بازی جالبی دارد. به لطف خدا و تلاش‌های شما و مامان، سال‌ها در منصب قضاوت خدمت کردم. هرگاه همکاران قضایی، مسئولین دادگستری، وکلا و هر آن کس که پایش به میزم باز شد، متوجه می‌شدند که من دختر شما هستم. احترامی که نثارم می‌کردند، ربطی به شغلم نداشت بلکه فقط به دلیل این رابطه پدر و فرزندی بود.
در دانشگاه یاسوج کسی مرا نمی‌شناخت، اما روز ثبت‌نام وقتی مشخصاتم را روی پرونده می‌خواندند، «فرزند سید قدرت‌اله، متولد گچساران» اوج کرامت و حرمت را دریافت می‌کردم. آدم‌ها شب و روز می‌دوند تا چنین عزت و آبرویی نصیبشان شود، ولی خداوند این نعمت را به واسطه وجود پرمهر و روح بلندتان به ما عطا کرد. آری، زندگی همیشه پارک و مسافرت رفتن با پدر نیست. به وجود پر برکتتان سرمان بالاست و همیشه و همه جا از اینکه فرزند شما هستیم به خود می‌بالیم و شاکر درگاه خداوندیم.
دستانتان را می‌بوسم. روزتان مبارک.
به قلم حمیده
دختر سید قدرت‌اله حسینی
قاضی و دکترای حقوق خصوصی
-------------------------------------
بابا جان،
شما پناهگاه امن خانه و تپش قلب همه خانواده هستید. رنج و مشقتی که شما برای آسایش و رفاه ما کشیدید بر هیچ یک از فرزندانتان پوشیده نیست. مهر و محبت و شیوه تربیتی شما زبانزد عام و خاص بوده و هست.
تلاش شبانه، آینده‌نگری و دید وسیع شما در همه امور باعث شد که به این موفقیت‌ها برسیم.
پدر جان،
مرا ببخشید به خاطر همه نادانی‌ها و درشتی‌هایم در دوره نوجوانی و هر آنچه که باعث آزرده‌خاطر شدن شما شد. هر چه که دارم به برکت دعای شما و مادر عزیز است.
سایه‌تان مستدام.
بابا جان، شما همیشه قلم زیبا و روانی برای بیان احساسات دارید. بسیار متأثر شدم.
قلم نوشت، کاغذ گریست از غم نگارنده.
به قلم الهام
دختر سید قدرت‌اله حسینی
پزشک
------------------------------
بابای قشنگم،
توی داروخانه بودم و داشتم کارهای پیجم را انجام می‌دادم که یک پیام طولانی از شما دیدم. اولش فکر کردم یک متن سیاسی است و خواستم ازش رد بشم، اما چشمم خورد به اولین جمله. آرام آرام رفتم گوشه داروخانه و با هر کلمه‌ای که از نوشته‌های شما می‌خواندم، هق هق‌کنان گریه می‌کردم. چون نتوانستم خودم را کنترل کنم، چند دقیقه‌ای رفتم بیرون داروخانه و وقتی آرام شدم، برگشتم.
شما هم مثل همه انسان‌های دیگر فقط یک بار زندگی کرده‌اید. برای همین، مثل زندگی همه آدم‌ها، پر از چالش، تصمیمات ناخواسته و باورهای غلط رسیده از نسل‌های قبل بوده‌اید.
اما قشنگیش اینجاست: اینکه یک نفر با اُبُهَت شما بتواند با جسارت و قدرت و در اوج تواضع، از اشتباهات ناخواسته‌اش بگوید، فقط نشان‌دهنده بزرگی و کمال روح شماست.
قطعا ما هم به عنوان فرزندان شما اشتباهاتی داشتیم و داریم. چون ما هم دقیقا مثل شما اولین باره داریم زندگی می‌کنیم، ولی چیزی که همیشه بوده، حرمت و دوست داشتن بین ما بوده است.
یادتان هست من همیشه به شما پیام می‌دادم و از نعمت حضورتان و وجود پر عشقتان تشکر می‌کردم؟ من به شخصه از شما روابط اجتماعی، اعتماد به نفس، بزرگی و بخشش، سفره‌داری، ادب و حرمت نگه‌داشتن، مطالعه کردن و ارزش قائل شدن برای خودم را یاد گرفتم.
شما هویت خانواده و فامیلید.
دوست دارم، بابای قشنگم. وجودتان برای من پر از رحمت و برکت است.
با عشق،
فاطمه
دختر سید قدرت‌اله حسینی
داروساز
---------------------------------
سلام پدر عزیز و مهربانم،
تا جایی که من حضور ذهن دارم، شما در راستای موفقیت فرزندان‌تان تمام تلاش‌های خود را کردید تا اعتبار و آبروی امروز ما را بسازید. به نظرم باید دقیقاً همین مسیر را طی می‌کردید.
خودتان را سرزنش نکنید؛ ما همه انسانیم و کاملاً طبیعی است که اشتباه کنیم. اما خدا بزرگ است و فرصت‌های جبران را سر راه ما قرار می‌دهد.
من خودم وقتی که نوجوان بودم، در خانه مادر و خواهر و برادرم را خیلی اذیت می‌کردم و هنوز هم بعد از سال‌ها بابت رفتارهایی که از خودم بروز می‌دادم در آن سن و سال و حتی تا سال‌های قبل، این خاطرات گاهی من را اذیت می‌کند. اما به نظرم باز هم اشکالی ندارد که از گذشته خود گاهی ناراحت باشیم. اصلاً هیچ بد نیست؛ به جایش درس می‌گیریم و الان من خودم تا حد توانم جبران می‌کنم. در جاهایی که واقعاً می‌توانم، کنارشان هستم و در حد توانایی خودم، هوایشان را دارم.
البته که خانواده همه‌جوره خیلی بیشتر هوای من را دارند. اگر کاری باشد برایشان انجام می‌دهم. به نظرم هنوز فرصت جبران هست.
الهی شکر که سالم و سلامتید و سایه‌تان بالای سر ماست، پدر عزیزم.
قطعا حضورتان کنار خانواده، هم مادرم را و هم تک‌تک ما را خوشحال می‌کند. من شاهد هستم که چقدر شما هنوز هم در حال تلاش هستید تا جبران کنید.
من شما را تشویق می‌کنم که از درگاه خدا هرگز مایوس نشوید، بابا جانم، و همچنان به تلاش‌های‌تان برای بهتر شدن شرایط و یک زندگی قشنگ‌تر و بهتر، مسیرتان را ادامه دهید.
دوست دارم در کنار مطالعه‌تان، ورزش هم کنید.
پیشاپیش روزتان مبارک، پدر عزیز و مهربانم. البته من با پیام شما کلی اشک ریختم.
با عشق،
دختر سید قدرت‌اله حسینی
طاهره
مهندس کامپیوتر
-----------------------------
سلام بابا،
اینطوری نگید. خیلی چیزها را همگی از شما یاد گرفتیم. همیشه تلاش خود را کردید و بهترین پدری که می‌توانستیم داشته باشیم را داریم. خدا را شکر بابت سلامتیتان.
به عنوان عضو کوچک خانواده، هیچ‌وقت کاری برای والدینم نکردم که بخواهم توقعی داشته باشم، ولی همیشه با محبت‌های بی‌دریغ شما شرمنده شدم.
خودتان را بابت اتفاقات گذشته ناراحت نکنید؛ خوشحال می‌شویم حضور گرمتان را کنارمان داشته باشیم.
روزتان پیشاپیش مبارک.
با عشق،
دختر سید قدرت‌اله
زهرا
تکنسین اتاق عمل
---------------------
پدر؛ بشنو این حرف از فرزند خویش،
ای عزیز و گرامی و دلبند خویش.
تویی مایه آبرو و آرامشم،
کنارت به ناز و به آسایشم.

باباجان، سجده‌ی شکر بجا می‌آورم که فرزند انسان بزرگ و وارسته‌ای چون شما هستم. الحق کار آسانی نیست همزمان نان درآوردن، غم خوردن و عاشق خانواده بودن، ولی شما به خوبی هر سه را بجا آوردید. شما هر کجا که باشید، دور یا نزدیک، شک نداریم که به یادمان هستید و شک نداشته باشید که بیادتان هستیم.
تا قبل از حضور ماهان و پدر شدن خودم، معنی و درک مناسبی از پدر بودن و ایستادگی در مقابل فشارها و مسئولیت‌پذیری در قبال فرزند را لمس نکرده بودم؛ حال مسئولیت یک فرزند کجا و ۹ فرزند کجا؟!
رحمت خداوند بر سید سلیمان و آفتاب مهربانی که چنین فرزند مهربان و مملو از عاطفه‌ای را برای ما عرضه داشتند تا بعدها بابای ما شود.
شیر زرد، پیشاپیش روزتان مبارک.
همچنین مبارک باد بر همه مردان حاضر در گروه و پدران آسمانی، بالأخص مرحوم سید صدرالدین، پدر بزرگوار سیدافضل.
محمدرسول، فوق لیسانس علوم سیاسی
پسر سید قدرت‌اله
--------------------------------------------------
سلام عمو جان،
متن زیبا و پر از عواطف پدری شما نشان می‌دهد که احساس مسئولیت شما نسبت به فرزندان نیک‌سرشت‌تان به بلندای یک عمر بر دوش شما سنگینی می‌کند. به عبارتی، هنوز هم مملو از مهر پدرانه‌اید. اما شما عاطفه پدری‌تان را فراتر از خانواده و در مقیاس بزرگ‌تری به جمع کثیری از فامیل و غیر فامیل ارزانی داشتید. حقیقتاً نقصان اندک مهر به خانواده را نادیده بگیرید، چرا که چشم امید خیلی‌ها بودید. شما خانواده‌ی یازده نفره نبودید، بلکه صدها خانواده از محبت خالصانه شما ارتزاق می‌کردند. اغراق نگویم، خیلی‌ها به اندازه محبت شما به خانواده انتظار محبت شما را نسبت به خودشان داشتند. فرزندان، یقیناً قدر بزرگ‌منشی، محبت، سخاوت و صداقت شما را می‌دانند. همه قدر شما را می‌دانیم و فرزندان بیشتر.
از طرفی، عیار رضایتمندی پدر نسبت به فرزند و بالعکس در مقیاس با دیگران قابل سنجش است که این مهم از دیرباز در بین شما هویدا بوده. ارج می‌نهیم خصلت ممتاز شما را در ابراز عواطف پدرانه و منش قرآنی شما را در بیان کاستی‌ها، که اگر غیر از این بود، پیام‌ها این همه بار ارزشی و مهرانه پدری و فرزندی نداشت. همه از شما الگو می‌گیریم. نشنیدم حتی برای یک بار حمیده خانم رفتار و کلام غیرمتعارفی از شما گفته باشند. حقیقتاً من از وقتی کار وکالت را شروع کردم، پرونده‌هایی را دیدم و مشکلات خانواده‌ها را از نزدیک می‌بینم. عموجان، شما را برای تربیت و پرورش چنین فرزندانی باید ستود و خانواده برای داشتن چون شمایی باید شکرگزار باشند که الحق هم چنین است.
در خصوص بعد روانشناسی که فرمودید، شکسته‌نفسی می‌کنید. حمیده می‌گفت کوچک که بودیم، از سر کنجکاوی با دکتر راحله و دکتر مونس دزدکی لاک قرمز می‌زدیم. بعد یکی به بابا گزارش داد. بابا آمد تو اتاق و با آرامی و لطافت گفت: “بابا، اگر ناخن‌های شما با این رنگ قشنگ‌تر می‌شد، خدا خودش این کار را می‌کرد.” (نقل به مضمون) حمیده گفت بعد که بابا رفت، ما خیلی ناراحت شدیم و با حبه قند لاک ناخن‌ها را تمیز کردیم و رفتیم بیرون تا توانستیم شیشه لاک را پرت کردیم. (در واقع از لاک انتقام گرفتیم.) چقدر ظرافت داشت این نوع برخورد.
در پایان باید دستمریزاد گفت و تحسین کرد. پیام‌های پر از مهر همه شما مایه افتخار و سربلندی هستید. روز پدر را خدمت شما پدر نمونه تبریک می‌گویم. ایام بکام.
سیدامیدرضا (سیدامراله) حسینی
وکیل و دکتری حقوق
همسر حمیده دختر سید قدرت الله حسینی
----------------------------
سلام و عرض ارادت خدمت دایی عزیزتر از جانم،
دایی جان، شما نه تنها عزت و آبروی خانواده بلکه ستون و آبروی ایل و تبارمان هستید. همه بچه‌ها و فامیل به وجود شما افتخار می‌کنند و از اینکه منسوب به حضرتعالی هستند، احساس غرور و سربلندی می‌کنند.
بهترین پدر دنیا، روزتان پیشاپیش مبارک.
 سیدمحمدصادق درویش‌پور
خواهرزاده، فوق لیسانس و همسر الهام دختر سید قدرت الله حسینی
---------------------------------------------
سلام دایی جان عزیز،
حتی اگر کوتاهی‌ای هم ناخواسته از سوی شما صورت گرفته باشد، اکنون با تمام وجودتان به دنبال پر کردن خلأ عاطفی فرزندان‌تان از عشق پدری‌تان هستید. این دیدگاهی است که هر پدری به آن نمی‌رسد، مگر اینکه در گذر زمان، نگاهش به زندگی عمیق و معنادار شود. الحمدلله شما با شخصیت عمیقی که دارید، به این درک رسیده‌اید و این بسیار ارزشمند است.
از آن‌جایی که ما انسان‌ها مسائلی را که زمان زیادی از آن‌ها گذشته به نقاط دوردست ذهن‌مان می‌فرستیم، مطمئن باشید که با نگاهی که اکنون به ارتباط پدر و فرزند یا همسرتان دارید، اگر کوتاهی‌ای هم رخ داده باشد و خلا عاطفی از گذشته وجود داشته باشد، با عشق سرشاری که نثارشان خواهید کرد، این خلا پر خواهد شد. کما اینکه من نیز به عنوان همسر یکی از دختران شما، هیچ‌گاه در صحبت‌هایش جز افتخار به وجود شما و آموختن از شما چیزی نشنیده‌ام.
خداوند فرموده است: «و سال‌هایی را که ملخ‌ها خورده‌اند به شما باز خواهیم گرداند.»
با احترام و محبت،
 میرزامصطفی مهرابی
فوق لیسانس عمران، خواهرزاده و همسر فاطمه دختر سید قدرت الله حسینی
نام شما

آدرس ايميل شما

Iran, Islamic Republic of
عجبببببا
Iran, Islamic Republic of
کاش همه فرزندان ایران فرصت وزمینه تحصیل.‌....براشون به صورت مساوی فراهم بشه
بویراحمدی
Iran, Islamic Republic of
این نوع سبک نوشتن عالی بود وآکاهی بخش وجدید!
من بویراحمدی ام که خواندم ومی نویسم؛
این نوشته های سید قدرت حسبنی نوعی نوستالوژی بود ساده وصمیمی وملموس؛ همراه با صداقت گویی واشک وعاطفه وعذاب وجدان!
سیدقدرت حسینی ؛ از دهه ۷۰ که اسمش را شنیدم نماد وسمبل آگاهی ومعلومات وسیع و دانایی وسخنوری وسیاست وسیاست ورزی بوده است ونوعی کاریزمای خاصی داشت همراه اقتدار!
Iran, Islamic Republic of
حافظه عالی همراه با صداقت وعاطفه
استاتداری
Iran, Islamic Republic of
لطفا یک‌متن در رسای اقدامات و کارهای خداپسندانه و پاکدستی سید افضل حسینی دادماد ایشان نیز بنویسید تا جوانان و مردم ما از سیره و روش ایشان بهره ببرند
Iran, Islamic Republic of
خخخخ
Iran, Islamic Republic of
چرا در مورد سید افضل داماد سید قدرت چرا ننوشتی ؟؟؟
باشت
Iran, Islamic Republic of
افضل حسینی رییس دفتر استاندار سابق عجب آدم شریفی بود. واقعا دلش برای بیت المال می سوخت.
باور کنید.
از سایت کبنا خواهشمندیم که یک مصاحبه از این شخصیت اسوه و نمونه بگیرند و پخش کنند
کارتخوان استانداری
Iran, Islamic Republic of
شخصیت اسوه و پاکدست در تراز ملی!!!!
نوید
Japan
روتون میشه دیگه در محافل و فضای مجازی اسمی ازتون بیاد؟
مردم همه اون چه باید میدونستند فهمیدند
دیگه مردم رنگ نمیشن....
خیرآباد
Japan
ظلم خودت و برادرت به مردم خیرآباد و لیشتر تا ابد فراموش نخواهد شد
دیل
Japan
رفتارهای تو اصولگرا رو چند دسته کرد و از هم پاشوند
بحرینی
Japan
وقتی نیتری مدیریت کنی ککاته فرستادی
بریت بخوسیت
دوستی از لنده
Iran, Islamic Republic of
رحمت و مغفرت خدا بر پدر و مادری که سید قدرت الله و سید ناصر را تربیت کردند.
بیهوش مصنوعی
Iran, Islamic Republic of
علیرضا هستم . کارشناس ارشد فارغ التحصیل از دانشگاه دولتی تهران . متن روان و رقص با کلمات تبلیغات گونه برای خود و بسنگانتان را خواندم . نعل وارونه می زنید آسید . افعال منفی به کار می برید . سناریو نویس ماهری هستید . از روش نادرست نمی شود به نتایج درست رسید . مشکل شما و همفکرانتان دقیقا همین است . تنها من این را نمی گویم . علم و تجربیات انباشته بشری این را می‌گوید .
علیرضا
همسایه سید قدرت
آگاه به زمانه
محروم از رفاه و آرامش

گمنام .
گشین
Iran, Islamic Republic of
تو که نمیتونی گناهان خودت را در مقابل فرزندانت ببخشی چطور میخواهی تاوان سه سال خیانتت را به آرای مردم گچساران وباشت پس دهی اون هم حق الناسی که در قرآن آمده که بخشیده نخواهد شد
یدالله مرادی
Belgium
دوست و استاد ادب و هنر و شجاعت جناب آقای سید بحرینی خودم
نوشته است در سن ۷۰ سالگی لبریز از احساسات و عاطفه و تکریم است ،چقدر این ادبیات مورد توجه فرزندان دلبندتان با جمع ۹ نفره قرار گرفته و چقدر کوچک نظمی و نفسی تان در حق همسر مهربان و به تمام معنا دلسوز و آگاه و با شخصیت تان جالب و ارزشمند است که اشک فرزندانتان را جاری ساخته ‌
سید عزیز بخش عدم رسیدگی به زندگی شخصی تان را سالها به عینه ملاحظه نموده ام و حتی بر آن هم منتقد بودم ولی نفس گرم و امیدآفرین و ذات پاک و طهارت روحتان سبب تحویل ۹ گلدسته شرف و انسانیت به جامعه بوده که هر کدام مایه ی فخر و عزتند بر خود ببالید و البته مرهون زحمات آن بانوی کامل درون خونه باشید که هم مادری الگو بودند و هم کسری غیبت پدر را ایفای نقش نمودند .
Iran, Islamic Republic of
مرد بزرگ شما هویت وشناسنامه ی یک قوم،ایل وطایفه ای روزت،ماهت ،سالت ولحظه لحظه های عمرت پر برکت ومبارک باشد..خوش بدرخشی که الحق والانصاف که خارج از مسائل سیاسی که معمولا خیلیا را از اون حس خوب در مورد شما باز داشته ولی در ضمیر ناخودآگاهشان تورا ارج دارند وسپاسگزار بوده اند..به جرات قسم میخورم که مثل ومانند تو انگشت شمار بوده وهست..سعادتمند باشد والدین وهمسر وفرزندان تو..
سید امیر حسینی
Iran, Islamic Republic of
به جرعت میتوانم بگویم دیگر نه افتابی می درخشد. ونه شیر مردی همچون عمویم .که همچون شمایی زایده شود .
Iran, Islamic Republic of
ضمن توفیق جناب حسینی
وتبریک روز پدر
لازم است توجه داشته باشید جنگ هم برای خیلی ها نعمت بود
اگر چنین تلاش و فعالیتی را نداشتید
مطمئن باشید نه خبر از مدعی کرسی مجلس بود
نه یل مرد سیاست
نه چنین تحصیلات عالیه برای فرزندان
پس شاکر و سپاس گذار باشید
ورق روزگار برای هر کس به سبکی برمی گردد
بدانید و افتخار کنید شما جزئ برنده گان این دیارید
باوی
United States
از نمایندگیت خیری ندیدیم که افاضاتت راهم بخوانیم
Iran, Islamic Republic of
چقدر این متن خنده داره
بیشتر خواسته بگه بچه ها چه تحصیلاتی دارند
فعال سیاسی از یاسوج
Canada
سلام ودرود بر مرد متشخص استانی وملی.جناب اقای دکتر حسینی پور پدری مهربان وعطوف و روانشناسی خلاق وجامعه شناسی خبره وقلم بدستی ماهر است در استان ما چنین مردی نایاب است..حقیقتا بعنوان ی هم استانی بویراحمدی به وجود مردان مرد استانم افتخار می کنم.
Iran, Islamic Republic of
مگه به غیر ازاین ها پدران دیگر خاطره ندارند که افراد را بت کردید تازه این سباسیون درحق فرزندان این متطقه خیلی کوتاهی کردند ورد بچه های مردم بی احترامی به پدران زحمتکش انها بود
.
United Kingdom
کمی جالب بود
گچساران
Iran, Islamic Republic of
یعنی که چه اگر سهمیه نداشتن
Iran, Islamic Republic of
با سهمیه فرزند جانباز بودن، رفتن به دانشگاه آزاد هنری ندارد
و در دانشگاه آزاد، فرزند جانباز، رایگان درس خوندن هم هنری ندارد
لیدر اسبق
Iran, Islamic Republic of
سید قدرت حسینی پور اصلا الگوی خوبی برای من که او را از نزدیک می شناختم نیست
آگاه
Iran, Islamic Republic of
ایشان متخص است وبس،،،، کفگیرش نیز به ته دیگ خورده بعلاوه همانند احمدی نژاد می‌خواهد هراز چندی ابراز وجود نماید در حالیکه عملکرد سه ساله یارغارش وخودش اورا به اعماق تاریخ فرستاد..... 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
محرابی
Iran, Islamic Republic of
قدرت ماهیت خودش را در دوره حکومت تاریک احمدزاده نشان داد
با تحریک احساسات و عواطف نمی توانید مردم را فریب دهید
Iran, Islamic Republic of
خوب جناب حسینی شما که مهر و محبت طبیعی را از خانواده دریغ می کردید چگونه اصرار داشتید و دارید که برای مردم نسخه بنویسید؟؟؟؟
اولا کسی انتظار نداشت در ان شرایط شما با خانواده روان شناسانه و علمی برخورد کنید چون خیلی از همسالان شما همین برخورد سرد و سنتی را با اهل خانواده داشتند
اما جناب حسینی شما از افرادی هستید که در روش سیاسی و عاطفی خود هنوز هم تغییری ایجاد نکرده اید...
ضمنا ضمن ارزوی توفیق برای عزیزانتان امید می رود انها مشی شما را الگوی خود قرار ندهند...
دانشجو
Iran, Islamic Republic of
کبنا نیوز عزیز شما رفتید با یک مهره سياسی سوخته مصاحبه و گزارش تهیه کردی.
ما مردم باشت و گچساران خیانت های ایشان را فراموش نخواهیم کرد .
Iran, Islamic Republic of
درودخدابربندگان نیکش
بااین که برق نیست وفضا تاریک است اما تمام وکمال مطلب راخواندم.
خداروشکرکه توانستیدپدرخوبی برای فرزندانتان باشیدواما یک آن درخلوت خودتان منصفانه به این موضوع فکرکنیدآیاهمه ی پدران می توانستندومی توانندزمینه ی موفقیت فرزندانشان رابااین وزنی که شمابرایشان ایجادکردیدفراهم کنند؟من هم همیشه به وجودپدرم افتخارمی کنم وهمین دیشب بوسه ای گرم بردستانش زدم وازخداوندرحمان برایش تندرستی آرزو کردم ،اماصدحیف که جامعه ی ما خصوصا در۴۵سال اخیرباماافرادعادی خیلی نامهربانیها داشته وصدالبته به کام عده ای محدودبوده ولی بازخداراشاکریم اگرروزنه ای برایمان وجودنداشت که حق خودمان رابااین استعدادی که خداوندعطا کرده بودبگیریم ولی لااقل چهارستون بدنمان سالم است وذره ای ازرفتار،کردارویاگفتارمان باعث نشده که حق دیگران پایمال شود ...

وقت خوش
سلامت باشید.
Iran, Islamic Republic of
آخ سی نابغه ماها
سید افضل
Iran, Islamic Republic of
خبری از تفکر جز فقر بیکاری فرزندان و مشکلات اقتصادی و معیشتی و گرانی و تورم قیمت های دلاری و ناترازی های برق و گاز و آب و بی عدالتی ها ندیدم
jjjj
Iran, Islamic Republic of
ماشاالله همه با سهمیه و رانت به نوایی رسیدند. موفق باشید
علی
United States
چه پایان تلخی
حسینی
United States
کاش به این تذکر حقیردر یکی از جلساتت. توجه میکردی:
ازگذشتگان عبرت بگیرید قبل از اینکه آیندگان بیایند واز گذشته تو عبرت بگیرند.(کلام مولا علی)
برنو
Iran, Islamic Republic of
شما خیلی زحمت کشیدید تا فرزندان بدون دغدغه وارد دانشگاه شوند با سهمیه ۴۰ درصد . پس من هم اگر جانباز ۲۵ یا بیش از یکسال در جبهه بودم فرزندانم از ۱۲ نفر فراتر۴ و همه پزشک با سهمیه بودند.
Iran, Islamic Republic of
فیلم هندی درست کردی؟
Iran, Islamic Republic of
حالم بد شد
ل. ن
Iran, Islamic Republic of
بسیار عالی بود اشک ریختم
سلامت باشند انشالله
Iran, Islamic Republic of
"روزی در باشت، خیلی خسته از اداره برمی‌گشتم. راضیه سه سال داشت و با همسالانش در کوچه بازی می‌کرد. به سمتم دوید که او را بغل کنم، اما پدری ننمودم و از کنارش با اخم رد شدم. " خدا از سر تقصیراتت بگذره.کسی که نتونسته برا همسر و فرزندان پدری و همسری کنه،چطور میتونه برا بقیه ی مدیر موفق باشه؟
Iran, Islamic Republic of
خاک
ناظر
Iran, Islamic Republic of
چقدر از خودنمایی نفرت دارم
Sar.sme
Romania
خیلی زیبا بود
سید لطیف موسوی
Romania
آنان که نشناسند به بیراهه تعبیر کنند اما من فراتر ازین که فرمودید اوصاف نیکنان بخاطر دارم
Iran, Islamic Republic of
سهمیه رزمندگان داشته باشی هر رشته ای تقریبا میشه قبول شد
Iran, Islamic Republic of
قلمهایتان زیبا احساسات عالی ،ومتعالیست به زندگی قرآنی
Iran, Islamic Republic of
در این نوشته عنوان مدرک تحصیلی داماد ها و دختران صورت خوشی ندارد.
Iran, Islamic Republic of
این متن ینی چی ؟ بعدش اون پایین نامه بچه ها رو نوشتید حتمن باید نوشته می شد دکتر قاضی و....؟؟؟خدابرکت بده سهمیه هارو...... درکل متن فوق العاده چیپ بود و خنده دار .
سیدعلی حسین پور (شیراز)
Iran, Islamic Republic of
سلام عموجان. وقت عالی بخیر

دلنوشته ی بزرگ مردی ایست که به دلیل تقارن روز پدر با اوج موفقیت های فرزندانش و مستولی شدن احساسات سرشار از حس پدرانگی و شرمساری ناشی از فروتنی و تواضع این مرد به قلم درآمده!


همیشه انسانهای بزرگوار ، در اوووج پیروزی و در قله ی موفقیت زندگی ، احساس فروتنی می‌کنند و خاضعانه و خاشعانه خود را کوچکتر از موهبت های رسیده ، می دانند و اظهار ضعف و کم لیاقتی از داشتن نعمتهای در دسترس خود میکنند.


وگرنه شما در آن زمان که کشور مظلوم و بی دفاع مانده بود ، حس پدری عام نسبت به تمامیت سرزمین ایران را در وجود خود داشتید که با وجود درک وظیفه ی شخصی پدری و همسری ، خانه و کاشانه خود را رها کرده و به جنگ با دشمن بعثی شتافتید ، شما در آن برهه از زمان که ناموس ایرانی اسلامی در معرض تاراج دشمن اهریمنی بود ، حس عشق و تعصب به میهنی داشتید که اگر نبود غیرت مردانه ی امثال شما ، این خاک وطن چونان آهویی بی دفاع در چنگال کفتارهای اجانب گرفتار می‌آمد ، و در آن زمان ، وظیفه ی دفاع از خاک و نام ایران و ایرانی ، برای یک مرد صد برابر با ارزش تر از خانه نشینی و انجام فرائض پدری و همسری ، بود ، که شما از این امتحان الهی رو سفید در آمدید ، چطور امکان داشت ندای رهبر خود برای دفاع از کشور و حاضر شدن در جبهه ی جنگ با دشمن را نشنیده بگیرید و در خانه به پدر بودن و همسر بودن خود برسید ، اگر شیر زنان بزرگی مانند همسر گرامی شما در تحمل مشکلات زندگی و سپری کردن روزهای سخت تنهایی چونان کوه مقاومت کردند و دم بر نیاوردند ، چون در آن زمان وظیفه ی خطیر مردان خود را در دفاع از خاک و ناموس وطن ، با جان و دل درک میکردند، پس شما به هیچ وجه نه تنها در انجام امورات و وظایف پدری و همسری کوتاهی نکردید بلکه آن را به نحو احسن به وسعت یک ایران، برای تمام مردمان سرزمینتان ، ایفا کردید، و به انجام و اتمام رساندید، چون بجای آرامش امن خانه ، جان بر کف نهاده و رهسپار سنگرهای نبرد با دشمن بعثی شدید ، مثل همه ی جان بر کفان و بزرگمردان دیگر ایران زمین ، و به دنبال شهدای پاکی که دیگر هرگز به خانه برنگشتند و چشم مادران و پدران و خواهران و همسران و فرزندانشان بر در خشک شد.....

و الحمدلله خدا هم کار شما را تکمیل کرد و فرزندانی پاک و بزرگ و بی چشم داشت نصیبتان کرد و میوه ی آن را چیدید ،پس از خود راضی باشید و من این نوشته ی سراسر شور و عشق شما را به حساب شکسته نفسی بزرگ مرد میدان جنگ و شوریده حالی یک پدر دلسوز و فداکار میگذارم ،امید که دنباله رو راه شهیدان بزرگمان باشیم و روح آنان در آرامش از ما راضی باشند و خداوند بخشنده مهربان بهترین مرگ که همانا شهادت هست را برایمان رقم بزند. و در پایان ولادت سراسر نورانی و باسعادت مولی الموحدین آقا امیر المومنین علیه السلام و روز پدر را خدمت شما نور چشمانم تبریک و تهنیت عرض می نمایم.
Iran, Islamic Republic of
اگر فرزندان از سهمیه و ... برا تحصیلات و پست استفاده نکرده باشند خسته نباشند‌.
اگر هم استفاده کرده باشند خیانت به حقوق دیگران و دست درازی به بیت الماله
چرا که استفاده از سهمیه برای تصاحب امور و... بدور از عدالت است.
منصف
Iran, Islamic Republic of
ضمن اینکه از خود ستایی متنفرم ،لازم به ذکر است اگر چند ماهی در مناطق جنگی حضور نداشتید هیچ کدام از فرزندان رنگ دانشگاه را نمی دیدند
باشت
Iran, Islamic Republic of
مظلوم نمایی مشکلی ازشما حل نمی‌کند.
پرونده عمل هر انسان حال وآینده اورا می سازد.
این حال ناخوش شما از دنیای سیاست است و عواقب فعل وانتقالات آن.
Iran, Islamic Republic of
کبنا براتون متاسفم

چرا توان انتشار واقعیت را ندارید
مطالب مردم را سانسور نکنید
رئیس
Iran, Islamic Republic of
خب که چی، فقط شما جنگ رفتین، خب اگه رفتین نماینده هم شدین، مدیر هم شدین. بابای من هم فرمانده گردان بود و برادر شهید الان کشاورز است و منت هم روی کسی نداره و داره زندگیشو میکنه. به نظرم هیچ کس منتی روی دوش کسی نداره همه برای ایران زحمت کشیدند هرکس هم حقش را گرفته
واقع گرایی
شرمنده ی سیاست خانواده مخالف موافق و ....
بابی
Iran, Islamic Republic of
ما هر چه میکشیم از این جنگ میکشیم که باعث شکاف طبقاتی در جامعه شد
جنگ نقمتی بود برای این ملت
وگرنه ما هم به حقمان می رسیدیم
Iran, Islamic Republic of
ایرانیان درحالی بهنگام عبور از ورودی تنگ، ابراز تعارف و تواضع میکنند، که در هنگام رانندگی با سبقت نابجا و غرور امیز یا مواردی که تعارف موجب زیان یا حس شکست و حقارت میدهد، تغییر چهره میدهند. در جاده از خودرویی که با سرعت کم حرکت میکرد، سبقت گرفتم، گویی با بدترین توهینها مواجه شده لذا با سرعت زیاد و غیرمجاز سبقت گرفت..
فیلم | راهپیمایی 22 بهمن‌ماه یاسوج

فیلم | راهپیمایی 22 بهمن‌ماه یاسوج

راهپیمایی 22 بهمن‌ماه 1403 در شهر یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد با حضور اقشار ...
آیا ترامپ واقعا به دنبال یک توافق هسته‌ای جدید با ایران است؟

آیا ترامپ واقعا به دنبال یک توافق هسته‌ای جدید با ایران است؟

دونالد ترامپ همچنان بر فشار حداکثری علیه ایران تأکید دارد، اما اظهاراتش نشان‌دهنده تناقض ...
ترامپ بالاخره درمورد ایران چه خواهد کرد؟

ترامپ بالاخره درمورد ایران چه خواهد کرد؟

در عمل، ترامپ احتمالاً فشار اقتصادی بسیار بیشتری اعمال خواهد کرد و در عین حال از تهدید ...
فایل های مرتبط
1